• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحیت بر ابراهیم (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند در قرآن کریم آیاتی را در مورد تحیت بر ابراهیم علیه السلام متذکر می‌شود.



ابراهیم علیه السلام، مشمول تحیت خداوند است.
«سلـم علی ابرهیم»؛ سلام بر ابراهیم!


احسان و نیکوکاری ابراهیم علیه السلام، سبب تحیت خداوند بر وی بود.
سلـم علی ابرهیم «کذلک نجزی المحسنین»؛ این گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم!


تحیت و سلام فرشتگان بر ابراهیم علیه السلام می‌باشد.
«ولقد جآءت رسلنآ ابرهیم بالبشری قالوا سلـما قال سلـم فما لبث ان جآء بعجل حنیذ»؛ فرستادگان ما (فرشتگان) برای ابراهیم بشارت آوردند؛ گفتند: «سلام!» (او نیز) گفت: «سلام!» و طولی نکشید که گوساله بریانی (برای آنها) آورد.

۳.۱ - بشارت حاملان

در اینکه این بشارتى که آنها حامل آن بودند چه بوده است ، دو احتمال وجود دارد که جمع میان آن دو نیز بى مانع است : نخست بشارت به تولد اسماعیل و اسحاق ، زیرا یک عمر طولانى بر ابراهیم گذشته بود و هنوز فرزندى نداشت ، در حالى که آرزو مى کرد فرزند یا فرزندانى که حامل لواى نبوت باشند داشته باشد، بنابراین اعلام تولد اسحاق و اسماعیل بشارت بزرگى براى او محسوب مى شد.
دیگر اینکه ابراهیم از فساد قوم لوط و عصیانگرى آنها سخت ناراحت بود، هنگامى که با خبر شد آنها چنین ماموریتى دارند، خوشحال گشت .
بهر حال : هنگامى که رسولان بر او وارد شدند، سلام کردند (قالوا سلاما) او هم در پاسخ با آنها سلام گفت (قال سلاما)
و چیزى نگذشت که گوساله بریانى براى آنها آورد (فما لبث ان جاء بعجل حنیذ)
عجل به معنى گوساله ، و حنیذ به معنى بریان است ، و بعضى احتمال داده اند که حنیذ هر نوع بریان را نمى گیرد بلکه تنها به گوشتى گفته مى شود که روى سنگها مى گذارند و در کنار آتش قرار مى دهند و بى آنکه آتش به آن اصابت کند نرم نرم بریان و پخته مى شود.
از این جمله استفاده مى شود که یکى از آداب مهماندارى آن است که غذا را هر چه زودتر براى او آماده کنند، چرا که مهمان وقتى از راه مى رسد مخصوصا اگر مسافر باشد غالبا خسته و گرسنه است ، هم نیاز به غذا دارد، و هم نیاز به استراحت ، باید زودتر غذاى او را آماده کنند تا بتواند استراحت کند.
ممکن است بعضى خرده گیران بگویند براى چند مهمان یک گوساله بریان زیاد است ! ولى با توجه به اینکه اولا در تعداد این مهمانها که قرآن عددشانرا صریحا بیان نکرده گفتگو است ، بعضى سه و بعضى چهار و بعضى نه و بعضى یازده نفر نوشته اند، و از این بیشتر هم احتمال دارد، و ثانیا ابراهیم هم پیروان و دوستانى داشت و هم کارکنان و آشنایانى ، و این معمول است که گاه به هنگام فرا رسیدن میهمان غذائى درست مى کنند چند برابر نیاز میهمان ، و همه از آن استفاده مى کنند.

۳.۲ - معنای بشری و حنیذ

کلمه ((بشرى )) به معناى بشارت و کلمه ((عجل )) به معناى گوساله است و کلمه ((حنیذ))- بر وزن فعیل - در اینجا معناى مفعول ، یعنى ((محنوذ)) را مى دهد و گوساله محنوذ گوساله‌اى است که گوشتش بوسیله سنگ سرخ شده با آتش کباب شده باشد همچنانکه ((قدید)) به معناى گوشتى است که بوسیله سنگ داغ شده بوسیله خورشید کباب شده باشد. این معنایى است که بعضى از علماى لغت عرب براى این دو کلمه ذکر کرده اند. بعضى دیگر گفته اند: ((حنیذ)) نام کبابى است که آب و چربى از آن بچکد. و بعضى گفته اند: ((حنیذ)) نام همه رقم کباب است و آیه شریفه ((فراغ الى اهله فجاء بعجل سمین )) که در سوره ذاریات و راجع به همین داستان است خالى از مختصر تاءییدى براى معناى دوم نیست ، زیرا اگر بخواهند گوشت گوساله را بوسیله سنگ داغ شده با آتش ‌ و با تابش خورشید کباب کنند به ناچار باید آن را قطعه قطعه کنند و در این صورت بیننده نمى تواند تشخیص دهد گوساله اى که این قطعات از آن گرفته شده چاق بوده یا لاغر ، تنها وقتى میتواند بفهمد چاق بوده که حیوان را درستى در تنور و یا آتشى دیگر کباب کرده باشند.

۳.۲.۱ - بشارت به همسر ابراهیم به تولد اسحاق

جمله ((و لقد جاءت رسلنا ابراهیم بالبشرى )) عطف است بر جمله سابق که میفرمود: ((و لقد ارسلنا نوحا الى قومه ))، طبرسی (رحمت اللّه علیه ) در مجمع البیان گفته است : آوردن حرف ((لام )) در آغاز جمله به منظور تاکید خبر است و کلمه ((قد)) در اینجا این معنا را افاده مى کند که شنونده داستانهاى انبیاء منتظر است تا بعد از شنیدن سرگذشت یکى از انبیاء سرگذشت دیگرى را بشنود چون این کلمه براى بیان توقع و انتظار است ، در اینجا نیز به همین منظور آمده تا اعلام کند که شنونده در حال توقع و انتظار شنیدن داستان بعدى است .
و منظور از کلمه ((رسل )) در آیه مورد بحث ملائکه اى هستند که به نزد ابراهیم (علیه السلام ) فرستاده شدند تا او را به فرزنددار شدن بشارت دهند و نیز به نزد جناب لوط فرستاده شدند تا قوم آن جناب را هلاک سازند، و کلمات مفسرین در عدد آن فرشتگان مختلف است ، البته بعد از آنکه همه اتفاق دارند بر اینکه از دو نفر بیشتر بوده اند چون کلمه ((رسل )) جمع است و جمع بر کمتر از سه نفر اطلاق نمى شود. و در بعضى از روایات وارده از ائمه اهل بیت (صلوات اللّه علیهم ) آمده که آنها چهار نفر از فرشتگان گرامى خداى تعالى بوده اند، که ان شاء اللّه تعالى نقل آن در بحث روایتى آینده خواهد آمد.
و کلمه ((بشرى )) در داستان ، تفسیر و بیان نشده که آن بشارت چه بوده ، تنها چیزى که در بین داستان آمده و میتواند بیانگر این بشارت باشد مساءله بشارت دادن همسر ابراهیم (علیه السلام ) است ، ولى در غیر این مورد یعنى در سوره هاى حجر و ذاریات بشارت به خود ابراهیم آمده ، مساءله اى که در اینجا مسکوت مانده این است که تصریح نکرده که این بشارت مربوط به تولد اسحاق بوده و یا اسماعیل و یا هر دو، لیکن از ظاهر سیاق داستان و زمینه آن بر مى آید که مربوط به تولد اسحاق باشد چون در دو آیه بعد از بشارت به همسر ابراهیم نام اسحاق برده شده ، معناى جمله : ((قالوا سلاما قال سلام )) که سلام فرشتگان ماءمور عذاب قوم لوط (ع ) به ابراهیم (ع ) و جواب او را حکایت مى کند

۳.۲.۲ - جمله قالوا سلاما قال سلام

و جمله ((قالوا سلاما قال سلام )) به ظاهر تسالم (به یکدیگر سلام دادن ) را میرساند در حالى که ادب اقتضاء دارد دو نفر که به یکدیگر میرسند سلام و علیک کنند یعنى یکى بگوید: سلام علیک و دیگرى بگوید: علیک السلام ، نه اینکه این بگوید: سلام و آن دیگرى نیز بگوید: سلام ، از همینجا میفهمیم که از جمله مورد بحث چیزى حذف شده و تقدیر کلام این است که فرشتگان گفتند: ((سلمنا علیک سلاما)) و ابراهیم (علیه السلام ) در پاسخ گفت : ((سلام )) یعنى ((علیکم سلام )).
مطلب دیگرى که در این جمله هست این است که فرق است بین گفتن : ((السلام علیک )) و یا ((علیک السلام )) و گفتن : ((سلام علیک )) و یا ((علیک سلام )) که تعبیر دوم از آن جهت که الف و لام ندارد و به اصطلاح نکره است نکته اى زائد را میفهماند و آن یا این است که جنس سلام و همه انواع سلام بر تو باد، و یا این است که سلامى بر تو باد که از عظمت و اهمیت نمى توان با زبان بیانش کرد، و تقدیر کلام چنین است : ((علیکم سلام زاک طیب : بر شما باد سلامى طیب و طاهر)) و یا چیزهایى دیگر از این قبیل ، و به همین جهت مفسرین در تفسیر این جمله گفته اند: مرفوع خواندن کلمه ((سلام )) بلیغ ‌تر است از منصوب خواندن ، چون اگر مرفوع بخوانیم همانطور که گفتیم تقدیرش : ((سلامى چنین و چنان )) است و در نتیجه ابراهیم (علیه السلام ) جواب سلامى به ملائکه داده که بهتر از سلام و تحیت آنان بوده و وظیفه هم همین است که پاسخ دهنده سلام ، باید پاسخى بهتر از سلام سلام دهنده بدهد مخصوصا اگر سلام دهنده میهمان باشد، ابراهیم (علیه السلام ) نیز میپنداشت که واردین میهمانانى از جنس بشرند در اکرامشان زیاده روى کرد.
((فما لبث ان جاء بعجل حنیذ)) - یعنى در آوردن گوساله بریان هیچ درنگ نکرد و بلافاصله آن را براى میهمانان آورد در حالى که آب و روغن از آن میچکید.
«ونبئهم عن ضیف ابرهیم»؛ و به آنها از مهمانهای ابراهیم خبر ده!

۳.۳ - مراد از ضیف ابراهیم

((ضیف )) به معناى میهمان است که هم بر یک نفر اطلاق مى شود و هم بر جمع ، و چه بسا که جمع آن ((اضیاف )) و ((ضیوف )) و((ضیفان )) بیاید و لیکن به طورى که گفته شد فصیح تر همان است که در تثنیه و جمع هم به شکل مفرد آورده شود، براى اینکه این کلمه در اصل مصدر بوده ، و مصدر بطور کلى در تثنیه و جمع ، مفرد مى آید.
و مراد از ((ضیف ابراهیم )) ملائکه مکرمى است که براى بشارت به او و اینکه به زودى صاحب فرزند مى شود، و براى هلاکت قوم لوط، فرستاده شدند. «اذ دخلوا علیه فقالوا سلـما قال انا منکم وجلون»؛ هنگامی که بر او وارد شدند و سلام کردند؛ (ابراهیم) گفت: «ما از شما بیمناکیم!»

۳.۴ - بشارت فرشتگان

ضمیر جمع در ((دخلوا)) و همچنین در ((قالوا)) به ملائکه بر مى گردد پس ملائکه سلام کردند. کلمه ((سلاما)) نوعى تحیت است که تقدیر ((نسلم علیک سلاما)) است ، یعنى بر تو سلام مى کنیم سلامى مخصوص. و معناى کلام ابراهیم که گفت : ((انا منکم وجلون )) این است که ما از شما مى ترسیم ، چون کلمه ((وجل )) به معناى ترس ‌ است.
و این سخن ابراهیم بعد از آن بود که ملائکه نشسته ، و ابراهیم براى آنان گوساله اى بریان حاضر کرد، و میهمانان از خوردنش امتناع کردند، که در سوره هود دارد: ((وقتى دید دستشان به غذا نمى رسد ناشناس و دشمنشان پنداشت ، و از آنان احساس ترس نمود)). پس در آیات مورد بحث بنابر خلاصه گویى بوده ، و این خصوصیات را نقل نکرده .
ملائکه در پاسخ وى براى تسکین ترس او و تامین خاطرش گفتند: ما فرستادگان پروردگار تو هستیم و نزد تو آمده ایم تا به فرزندى دانا بشارتت دهیم. و شاید مقصود از ((علیم )) داناى معمولى نباشد بلکه داناى به تعلیم الهى و به وحی آسمانى باشد که در این صورت آیه شریفه نظیر آیه دیگرى مى‌شود که در باره اسحاق فرموده ((فبشرناه باسحق نبیا)).


۱. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۹.    
۲. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۱۱۷.    
۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۷، ص۲۳۲.    
۴. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۹.    
۵. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۱۱۷.    
۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۷، ص۲۳۲.    
۷. صافات/سوره۳۷، آیه۱۱۰.    
۸. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۱۱۷.    
۹. هود/سوره۱۱، آیه۶۹.    
۱۰. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۹، ص۱۶۸.    
۱۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۰، ص۴۷۶.    
۱۲. حجر/سوره۱۵، آیه۵۱.    
۱۳. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۱، ص۹۸.    
۱۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۲، ص۲۶۶.    
۱۵. حجر/سوره۱۵، آیه۵۲.    
۱۶. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۱، ص۹۹.    
۱۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۲، ص۲۶۶.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تحیت بر ابراهیم»    



جعبه ابزار