جلال الدین محلّی نخست بخش دوم این تفسیر را، ازسوره کهف تا آخر سوره ناس، تألیف کرد، سپس به تفسیر بخش نخست پرداخت.
به سبب فوت وی در ۸۶۴، این کار پس ازتفسیرسوره حمد ناتمام ماند تا آنکه در ۸۷۰ جلال الدین سیوطی بخش ناتمام تفسیر (از ابتدای سوره بقره تا انتهای سوره اسراء) را نوشت و تفسیرسوره فاتحه، نگاشته محلّی، را در انتهای همه سورهها قرار داد.
مؤلفان این تفسیر، بدون تطویل در بیان وجوه صرف و نحو و قرائت و مانند آنها، بیشتر کوشیدهاند که با تکیه بر روایات مأثور و سنّتتفسیریِ گذشته، ترجمهای مفهومی ازآیاتقرآن به شیوه مزجی ارائه دهند.
درتفسیر الجلالین پس از ذکر هر کلمه، عبارت، جمله یا آیهای از قرآن، توضیحی کوتاه در معنای لغوی آن، اختلاف قرائت، ترکیب نحوی، بیان مبهمات و شأن نزول و معنای کلی آیه آمده است.
بلندترین و مفصّلترین توضیحات درباره شأن نزول برخی آیات است.
این توضیحات بندرت به مباحث فقهی و گاه کلامی برمیگردد که در این موارد، هر دو مفسر، رأی فقهی شافعی و دیدگاه کلامی اشاعره را منعکس میکنند.
در اینگونه موارد، نقل برخی اسرائیلیات و قصههای باورنکردنی متداول است.
اما ذکر نکردن برخی شأن نزولهای معروف جای شگفتی دارد؛ مثلاً سیوطیدر این تفسیر با آنکه دائماً به تعیین مبهمات و شأن نزولهای غیرمشهور اشاره کرده، درتفسیر آیه اِنَّماَ وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ
سیوطیدر کار تکمیل این تفسیر، که فقط چهل روز به طول انجامیده است، عیناً به سبک محلّی به تفسیر پرداخته و حتی درتفسیرآیات متشابهاز گفتههای محلّی بهره برده است؛ مثلاً هر دو مفسردر بیان معنای حروف مقطعه میگویند که خداوند به مراد خود داناتر است.
با اینهمه، سیوطی نوشته محلّی را برتر از نوشته خود میداند و اذعان میکند که جز در مواردی معدود (کمتر از ده مورد) با رأی وی مخالفت نکرده است.
مقایسهای کوتاه میان دو بخش این تفسیر نشان میدهد که نقل روایات و استناد به کتب حدیثی که در بخش دوم - تألیف محلّی - بسیار اندک است، در بخش نخست - تألیف سیوطی - بمراتب فراوانتر است.
تفسیر الجلالین با وجود ایجاز و اختصارش، به دلیل سبک ویژه آن - که گزیدهای از آرای تفاسیر مأثور و لغوی اهل سنّت به شمار میآید - همواره مورد اعتنای دانشمندان اسلامی بوده و گاه متنی درسی شده است.
این کتاب بارها، به صورتهای مختلف و حتی در حواشی برخی قرآنها و غالباً همراه با کتاب لباب النقول فی اسباب النزول به چاپ رسیده و از دیرباز مخطوطات فراوانی از آن در کتابخانههای مختلف برجای مانده است. بکائی