• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تقویم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گاه‌شماری را تقویم گویند.

فهرست مندرجات

۱ - تقویم در لغت
۲ - تقویم در زبان عربی
۳ - تقویم در زبان فارسی
۴ - تقویم در اصطلاح نجوم
۵ - ضرورت تقویم
۶ - شیوه‌های تقویم‌نگاری
۷ - تقویم عربستان قبل از اسلام
۸ - استفاده از دو تقویم در ملل دیگر
۹ - تقویم در قرآن
۱۰ - گاه‌شماری شمسی و قمری
۱۱ - نقش ماه در تقویم
       ۱۱.۱ - تاریخچه استفاده از ماه در تقویم
       ۱۱.۲ - مزایای ماه در تقویم
۱۲ - زمان و تقسیمات آن در قرآن
۱۳ - تعریف سال شمسی و قمری
۱۴ - نظم در حرکت ماه
۱۵ - واحد زمانی سال در قرآن
۱۶ - تعداد ماههای قمری در قرآن
۱۷ - راز استفاده از ماه قمری
۱۸ - روز و شب در تقویم
       ۱۸.۱ - روز و شب در قرآن
۱۹ - تقویم شمسی در قرآن
۲۰ - تأکید قرآن بر تقویم قمری
       ۲۰.۱ - برجسته کردن ماه در تعیین سال
       ۲۰.۲ - اشاره به ماههای حرام
       ۲۰.۳ - نهی قرآن از نسیء
       ۲۰.۴ - نام بردن قرآن از یک ماه قمری
۲۱ - شمار ماههای سال
       ۲۱.۱ - چرایی انتخاب عدد دوازده
۲۲ - نسیء
       ۲۲.۱ - نسیء در لغت
       ۲۲.۲ - نسیء در اصطلاح
       ۲۲.۳ - علت نسیء نزد اعراب
       ۲۲.۴ - نکوهش نسیء در قرآن
۲۳ - پانویس
۲۴ - منبع



تقویم از ماده «ق ـ و ـ م» در لغت به معنای راست و تعدیل کردن است.
[۲] مقاییس اللغه، ج۵، ص۴۳.




استعمال تقویم در معنای گاه‌شماری در زبان عربی قدمت زیادی ندارد و در معاجم قدیمی‌تر اثری از آن نیست.



در زبان فارسی تقویم در دو معنا به کار رفته است:
دانش شناسایی زمان‌ها که در عربی «معرفة المواقیت» خوانده می شود و این مقاله به آن می پردازد و دفتری که احوال ستارگان را پس از استخراج از زیج در آن می‌نویسند و در زبان عربی «دفتر السَّنَه» خوانده می‌شود
[۴] تقویم، ص۱۵-۱۶.
و زیج یا زج نیز به آن گفته می‌شود.
[۵] تاج العروس، ج۲، ص۵۵، «زوج».




تقویم در اصطلاح نجوم، مجموعه‌ای از اصول و قوانینی است که برای تنظیم زمان و تطبیق سال حقیقی با سال مجازی و تقسیم آن به ماههای دوازده‌گانه جهت تشخیص اوقات شرعی و انجام فرایض دینی و امور اجتماعی استفاده می‌شود و در زبان فارسی مترادف با کلمه «گاه‌شماری» است.
[۶] تقویم، ص۱۵.




شناسایی زمان از ضروریات زندگی انسان است و بدون آن بسیاری از جنبه‌های زندگی دچار بی‌نظمی می شود.
تشکیل واحدهای زمانی، هم‌چون سال، ماه و هفته نیز برای همین است که برخی اختراع آن را به بابلیان نسبت می‌دهند.
[۷] تاریخ تمدن، ج۱، ص۳۰۲-۳۰۳.




معمولاً در تقویم‌نگاری از دو شیوه برای تعیین زمان استفاده می‌شود که یکی بر حرکت خورشید و دیگری بر حرکت ماه مبتنی است و این امر از دیرباز به ایجاد دو تقویم بر اساس سالهای شمسی و قمری انجامیده است.



در شبه جزیره عربستان و پیش از ظهور اسلام از هر دو تقویم شمسی و قمری استفاده می‌شده است؛ از تقویم شمسی برای تعیین موسم‌های زراعت سود می‌بردند. نام‌گذاری ماه‌ها با لحاظ تغییرات جوی، هم‌چون سرما و گرما، گواهی بر استفاده از تقویم شمسی است.
[۸] المفصل، ج۸، ص۵۰۹.

اما این امر آنان را از تقویم قمری غافل نمی‌ساخت و اعراب از این تقویم نیز به سبب سهولت و روشنی محاسبه ماههای قمری، برای زندگی روزانه و کارهایی چون پرداخت دیون، دریافت دیه و خرید و فروش استفاده می‌کردند.
[۹] المفصل، ج۸، ص ۵۱۰.




استفاده از گاه‌شماری قمری ـ شمسی، در میان دیگر اقوام، از جمله بابلیان و یهودیان نیز رایج بوده است؛(Britannica: Ancient And Religious Calender Systems، The Near East And Middle East).
تقویم یهودیان قمری بوده است، از این رو هر چند سال یک ماه به آن می‌افزودند تا فصل‌ها ثابت بمانند؛(Britannica: Jewish Religious Year The Cycle Of The Religious Year).



در قرآن کریم ذکری صریح از تقویم به معنای مورد نظر نیامده است؛ اما به گاه‌شماری، اشاراتی شده و آفرینش خورشید و ماه و نظم موجود در گردش آن ها و در پی آن، پیدایش روز و شب، موهبتی الهی معرفی شده اند. نگاه شود به: یونس سوره ۱۰، آیه ۵؛ اسراءسوره ۱۷، آیه ۱۲؛ انعام سوره ۶، آیه ۹۶.
قرآن، نقش اساسی ماه و خورشید در تقویم و شناسایی زمان را چنین مورد توجه قرار داده که به واسطه حرکت منظم و دقیق آن‌هاست که روز، ماه و سال مشخص می‌شوند؛ «اَلشَّمسُ والقَمَرُ بِحُسبان»
[۱۶] الکاشف، ج۷، ص۲۰۵.

و کار هیچ یک کمترین تداخلی با کار دیگری ندارد؛ «لاَالشَّمسُ یَنـبَغی لَها اَن تُدرِکَ القَمَرَ و لاَ الَّیلُ سابِقُ النَّهارِ وکُلٌّ فی فَلَک یَسبَحون»
[۲۰] المنیر، ج۲۳، ص۱۲.

و این امر چیزی جز تدبیر الهی برای خورشید و ماه نیست.



در قرآن کریم برای محاسبه زمان به ابزار متعددی توجه شده است؛ در آیاتی خورشید و ماه وسیله‌ای برای به دست آوردن زمان به شمار آمده‌اند؛ «والشَّمسَ والقَمَرَ حُسبانـًا».
این آیه به عقیده جمعی از مفسران، به گردش خورشید در مدارش در طول یک سال و گردش ماه در مدار خود در یک ماه اشاره دارد. این گردش منظم در مدار و تنظیم سرعت این دو، پیدایش روز و شب را سبب شده و اندازه آن‌ها را مشخص می‌کند.
[۲۵] التفسیر الکبیر، ج۵، ص۷۸.

واحدهای زمانی ماه و سال نیز برگرفته از همین نظم دقیق است.
به لحاظ اهمیت فوق‌العاده این نظم، قرآن کریم آن را به تقدیر آفریدگاری دانا نسبت می‌دهد ؛
[۲۷] التفسیر الکبیر، ج۵، ص۷۸.
«ذلِکَ تَقدیرُ العَزیزِ العَلیم».



از ماه و نقش آن در تقویم نیز در آیات بسیاری یاد شده است تا جایی که برخی از مفسران نقش اساسی در تعیین ماه و سال را از آنِ ماه دانسته‌اند.
در آیاتی به منازل ماه در حرکت خود و نقش آن در تعیین ایام نیز اشاره شده است؛«هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمسَ ضِیاءً والقَمَرَ نورًا وقَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنینَ والحِسابَ ما خَلَقَ اللّهُ ذلِکَ اِلاّ بِالحَقِّ یُفَصِّلُ الأیـتِ لِقَوم یَعلَمون».
قرآن به حرکت ماه در مداری مشخص و عبور آن از منازل اشاره می‌کند: «والقَمَرَ قَدَّرنـهُ مَنازِلَ حَتّی عادَ کالعُرجونِ القَدیم».
مفسران مقصود از منازل را محل‌هایی می‌دانند که ماه در گردش ماهانه خود در هر روز از آن‌ها می‌گذرد
[۳۳] تفسیر صدرالمتألهین، ج۵، ص۱۰۵.
و با توجه به منازل ۲۸ گانه آن در طول ماه، امکان شناسایی تاریخ و گذشت ایام فراهم می‌گردد.
[۳۵] المنیر، ج۲۳، ص۱۶.
[۳۶] المنیر، ج۲۷، ص۹۹.


۱۱.۱ - تاریخچه استفاده از ماه در تقویم


نقش ماه در سال‌شماری از دیرباز مورد توجه بوده است و علت پرسش از تغییرات ماه و اَشکال مختلف آن نیز همین است؛
[۳۷] المنیر، ج۲۳، ص۱۶.
[۳۸] روض الجنان، ج۱۰، ص۹۹.
«یَسـَلونَکَ عَنِ الاَهِلَّةِ قُل هِیَ مَوقیتُ لِلنّاسِ والحَجِّ».
خداوند در پاسخ، به بیان حکمت هلال‌های ماه می‌پردازد و این‌که سبب خلقت این نظم و گردش ماه، تشخیص زمان ها و سامان بخشیدن به امر دنیا و آخرت است.
در دیگر آیات نیز به این امر توجه شده و به استفاده از ماه برای تشخیص مدت حمل و رضاع، امور دینی و عبادی مانند ایام حج ،ماه رمضان ، عده زن بعد از مرگ شوهرشو... اشاره شده است.
[۴۷] التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۸۳،


۱۱.۲ - مزایای ماه در تقویم


اشکال مختلف ماه در روزهای گوناگون تشخیص ایام را آسان‌تر می‌سازد.
[۴۸] التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۸۴.

تغییرات منظم و تدریجی ماه، از آن وسیله‌ای برای تعیین اوقات برای مردم ساخته و مرجعی برای تنظیم اوقات شرعی، مانند ایام حج، ماه رمضان و... فراهم آورده است.
[۵۰] التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۸۳.




قرآن درباره زمان و تقسیمات آن نیز در آیه ۵ یونس اشاراتی دارد.
همچنین مراجعه شود به: اسراء سوره ۱۷، آیه ۱۲؛ توبه سوره ۹، آیه ۳۶.
بعضی مفسران، عبارت «عَدَدَ السِّنینَ» در آیه مذکور را اشاره به سال و مقصود از «حساب» را مقاطع زمانی کوچک‌تر از سال، مانند ماه و روز و ساعات، دانسته‌اند.
[۵۴] التفسیر الکبیر، ج۷، ص۳۰۷.
[۵۵] الکشاف، ج۲، ص۳۲۹.
[۵۶] منهج الصادقین، ج۴، ص۳۴۳.




سال شمسی، مدت زمان گردش زمین در مدار خود به دور خورشید است
[۵۷] لغت نامه، ج۹، ص۱۲۷۶۶، «شمسی سال».
و سال قمری که در قرآن نیز به آن اشاره شده، عبارت از ۱۲ ماه قمری پیاپی است.



خداوند شناخت عدد سالیان و نیز محاسبات اقتصادی مردم را از ادله نظم موجود در حرکت ماه دانسته است: «هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمسَ ضِیاءً والقَمَرَ نورًا وقَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنینَ والحِسابَ».



واحد زمانی سال در قرآن کریم برای بیان گذشت ایام (مراجعه شود به سوره‌های یوسف سوره ۱۲، آیه ۴۲؛ کهف سوره ۱۸، آیه ۱۱؛ طه سوره ۲۰، آیه ۴۰.) و نشان دادن دقیق تاریخ به کار رفته است. (مراجعه شود به سوره‌های یوسف سوره ۱۲، آیه ۴۷؛ مائده سوره ۵، آیه ۲۶؛ کهف سوره ۱۸، آیه ۲۵؛ عنکبوت سوره ۲۹، آیه ۱۴.)



قرآن کریم در آیاتی به تعداد ماههای قمری اشاره کرده است: «اِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا».
ادامه این آیه شریفه: «مِنها اَربَعَةٌ حُرُمٌ»مشخص می‌کند که مقصود از ماه‌ها، ماههای قمری است، زیرا ماههای حرام نزد خداوند ۴ ماه مشخص قمری است.
گردش و حرکت قمر از نقطه‌ای از مدار خود تا بازگشت آن به همان نقطه، یک ماه قمری است.
[۷۲] التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۸۲.

ماه قمری از دیر باز مورد استفاده اعراب بوده
[۷۴] المفصل، ج۸، ص۵۱۰.

و قرآن نیز آن را تأیید کرده است.



راز انتخاب و استفاده از ماه قمری از سوی مردم را می‌توان در امتیاز ماه قمری نسبت به ماه شمسی در سهولت اندازه‌گیری و قابل استفاده بودن آن برای همه مردم دانست
[۷۷] المنیر، ج۱۱، ص۱۱۱.
، در حالی که شناخت ماه از طریق خورشید تنها پس از سال‌ها پیشرفت علم نجوم میسر گردیده و با این حال هنوز نیز به سبب پیچیدگی و نیاز به اطلاعات نجومی، همواره برای همه مردم ممکن نیست.



روز و شب را می‌توان کوچک‌ترین واحد زمانی مورد استفاده در تقویم دانست. گذشتگان شبانه‌روز را معلول حرکت آفتاب به دَوَران مجموعه نظام کیهانی به دور زمین، در دایره‌ای فرضی می‌دانستند
[۷۹] آثار الباقیه، ص۱.
؛ ولی امروزه اخترشناسان آن را معلول حرکت وضعی زمین می‌دانند.

۱۸.۱ - روز و شب در قرآن


روز و شب که تشکیل دهنده ماه و سال است، در قرآن نیز مورد توجه قرار گرفته و در آیاتی به مشخص شدن ماه و سال بر اثر گردش شب و روز اشاره شده است؛
[۸۰] المنیر، ج۱۵، ص۳۱-۳۳.
[۸۱] کنزالدقائق، ج۷، ص۳۶۶.

«و جَعَلنَا الَّیلَ والنَّهارَ ءایَتَینِ فَمَحَونا ءایَةَ الَّیلِ وجَعَلنا ءایَةَ النَّهارِ مُبصِرَةً لِتَبتَغوا فَضلاً مِن رَبِّکُم و لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنینَ والحِسابَ».
روز در اصطلاح فقهی از فجر (سپیده دم) شروع شده و آن هنگام، آغاز زمان نماز صبح و روزه است و به غروب آفتاب ختم می‌گردد.
[۸۳] التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۸۲.

شب و روز دائماً در حال آمد و شد هستند و یکی از آن‌ها بر دیگری تقدم یا تأخر نمی‌یابد؛«لاَ الشَّمسُ یَنـبَغی لَها اَن تُدرِکَ القَمَرَ ولاَ الَّیلُ سابِقُ النَّهارِ».



به عقیده بیشتر مفسران، تاکید اصلی قرآن کریم بر استفاده از تقویم قمری برای انجام امور دینی است؛ ولی می‌توان اشاراتی بر اهمیت تقویم شمسی نیز در قرآن مشاهده کرد؛
[۹۰] روض الجنان، ج۷، ص۳۸۷-۳۸۸.
[۹۱] المنیر، ج۱۱، ص۱۱۱.

«وجَعَلنَا الَّیلَ والنَّهارَ ءایَتَینِ فَمَحَونا ءایَةَ الَّیلِ و جَعَلنا ءایَةَ النَّهارِ مُبصِرَةً لِتَبتَغوا فَضلاً مِن رَبِّکُم و لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنینَ والحِسابَ».
البته تمام تأکید قرآن کریم بر استفاده از تقویم قمری، تنها برای انجام اعمال عبادی است و نمی‌توان ممنوعیت کاربرد دیگر گاه‌شماری‌ها را برای استفاده در دیگر شئون زندگی از آیات قرآن برداشت کرد.



نشانه‌های تأکید قرآن بر استفاده از تقویم قمری را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد:

۲۰.۱ - برجسته کردن ماه در تعیین سال


قرآن کریم به نقش برجسته ماه در تعیین سال اشاره می‌کند: «هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمسَ ضِیاءً والقَمَرَ نورًا وقَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنینَ والحِسابَ».
برخی مفسران، با اشاره به بازگشت ضمیر مفرد در «قَدَّرَهُ» تنها به ماه، علت آن را نقش برجسته‌تر ماه در شناسایی ماه‌ها و زمان دانسته
[۹۵] الکشاف، ج۲، ص۳۲۹.

و برخی دیگر به تأکید آن را یکی از احتمالات در آیه برشمرده‌اند.
[۱۰۰] روض الجنان، ج۱۰، ص۹۸.

در این آیه شریفه، تقدیر ماه علت برای شناخت سال‌ها دانسته شده است و این امر تنها در صورتی صحیح است که سال از طریق حرکات ماه شناخته شود.
[۱۰۱] التفسیر الکبیر، ج۶، ص۴۰.

دیگر آیات قرآن، مانند ۳۹ یس /۳۶ نیز این قول را تقویت می‌کند: «والقَمَرَ قَدَّرنـهُ مَنازِلَ حَتّی عادَ کالعُرجونِ القَدیم».؛ اسراء سوره ۱۷، آیه ۱۲.
همچنین مراجعه شود به سوره‌‌های بقره سوره ۲، آیه ۱۸۹؛ توبه سوره ۹ ، آیه ۳۶.

۲۰.۲ - اشاره به ماههای حرام


اشاره به ماههای حرام در میان ماههای دوازده‌گانه مورد نظر خداوند «اِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا فی کِتـبِ اللّهِ یَومَ خَلَقَ السَّمـوتِ والاَرضَ مِنها اَربَعَةٌ حُرُمٌ» و مشخص است که خداوند جز ۴ ماه مشخص از میان ماههای قمری را حرام نکرده است.

۲۰.۳ - نهی قرآن از نسیء


نهی قرآن کریم از نسیء و جابه جایی ماههای حرام را می توان دلیلی بر تأکید قرآن بر استفاده از سال قمری برای انجام اعمال دینی دانست.

۲۰.۴ - نام بردن قرآن از یک ماه قمری


اشاره و نام بردن قرآن از یک ماه قمری «شَهرُ رَمَضانَ الَّذِی اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ» نیز می‌تواند نشانه‌ای دیگر بر توجه قرآن به سال‌شماری قمری باشد.



قرآن کریم شمار ماههای سال را نزد خداوند و در لوح محفوظ، ۱۲ دانسته است؛«اِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا فی کِتـبِ اللّهِ یَومَ خَلَقَ السَّمـوتِ والاَرضَ».
در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) این ماه‌ها بر ائمه دوازده‌گانه معصوم(علیهم السلام) تطبیق شده اند.

۲۱.۱ - چرایی انتخاب عدد دوازده


بیشتر مفسران در مورد چرایی انتخاب عدد ۱۲ برای ماههای سال سخنی نگفته‌اند.
[۱۱۹] الکشاف، ج۲، ص۲۷۰.
[۱۲۰] الدرالمنثور، ج۳، ص۲۳۴.

برخی علت انتخاب عدد ۱۲ برای ماههای سال از سوی خداوند را مطابقت آن با حساب اهلّه و عدد بروج خورشیدی می‌دانند.
[۱۲۳] کشف الاسرار، ج۴، ص۱۲۷.

با توجه به متن آیه و تأکیدهای به کار رفته در آن به روشنی می‌توان دریافت که مقصود پی‌ریزی نظامی زمانی برای برخی عبادات و به کارگیری آن در زندگی اجتماعی مسلمانان است و به همین سبب قرآن کریم هرگونه تغییر در نظم ماههای قمری و ماههای حرام مشخص شده در آن را که به نسیء مشهور بود به شدت نکوهش و رد می‌کند.



نسیء در قرآن مورد نکوهش قرار گرفته است که به بررسی نسیء می‌پردازیم.

۲۲.۱ - نسیء در لغت


نسیء در لغت به معنای به تأخیر انداختن است.
[۱۲۵] ترتیب العین، ج۷، ص۳۰۶، «نسیء».


۲۲.۲ - نسیء در اصطلاح


و در اصطلاح عبارت است از به تأخیر انداختن حرمت ماهی حرام به ماهی دیگر که آن حرمت را ندارد.
[۱۲۸] التفسیرالکبیر، ج۶، ص۴۴.

البته برخی نیز نسیء را به معنای زیادی در چیزی دانسته
[۱۳۱] التفسیر الکبیر، ج۶، ص۴۴.
[۱۳۲] فتح القدیر، ج۲، ص۳۶۰.

و به استفاده اعراب از کبیسه و تبدیل بعضی از سال ها به ۱۳ ماه اشاره کرده‌اند.
[۱۳۳] الکشاف، ج۲، ص۲۷۰.
[۱۳۴] التفسیر الکبیر، ج۶، ص۴۲.
[۱۳۵] تفسیر ثعالبی، ج۲، ص۴۹.

این مدعا را برخی مفسران نقد کرده‌اند.
مورخان و مفسران درباره چگونگی نسیء بر یک نظر نیستند.
[۱۳۷] الدرالمنثور، ج۴، ص۱۸۸-۱۸۹.
[۱۳۸] عجائب الآثار، ج۱، ص۷.


۲۲.۳ - علت نسیء نزد اعراب


درباره علت این عمل نزد اعراب نیز اقوال گوناگونی است؛ برخی سبب آن را علاقه اعراب جاهلی به جنگ و جلوگیری از قطع آن دانسته‌اند.
برخی دیگر، استفاده اعراب از تقویم قمری برای مراسم عبادی و کاربرد تقویم شمسی برای امور جاری زندگی، مانند زراعت و تجارت را عامل آن شمرده‌اند، زیرا از آنجا که سال قمری کوتاه‌تر از سال شمسی است هر ساله ماههای قمری در تناسب با ماههای شمسی جابه جا می‌شدند و بدین ترتیب ایام حج گاهی در تابستان و گاه در زمستان قرار می‌گرفت و چون اعراب در ایام حج تجارت نیز می‌کردند، برای هماهنگ و ثابت کردن ماههای قمری با ماههای شمسی
[۱۴۴] التفسیر الکبیر، ج۶، ص۴۵.
[۱۴۵] عجائب الآثار، ج۱، ص۷.
، با الگوگیری از یهودیان به تغییر در تقویم روی آوردند.
[۱۴۶] التفسیر الکبیر، ج۶، ص۴۱.
[۱۴۷] آثار الباقیه، ص۱۶.


۲۲.۴ - نکوهش نسیء در قرآن


قرآن کریم این عمل را نکوهیده و از نسیء که موجب تغییر در تقویم مورد نظر خداوند و جابه جایی ماههای حرام و زمان عباداتی هم‌چون حج می‌شود به شدت نهی کرده و آن را زیادی در کفر دانسته است: «اِنَّمَا النَّسِیءُ زیادَةٌ فِی الکُفرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذینَ کَفَروا یُحِلّونَهُ عامـًا ویُحَرِّمونَهُ عامـًا لِیواطِـوا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللّهُ فَیُحِلّوا ما حَرَّمَ اللّهُ».


 
۱. الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷.    
۲. مقاییس اللغه، ج۵، ص۴۳.
۳. لسان العرب، ج۱۲، ص۴۹۹، «قوم».    
۴. تقویم، ص۱۵-۱۶.
۵. تاج العروس، ج۲، ص۵۵، «زوج».
۶. تقویم، ص۱۵.
۷. تاریخ تمدن، ج۱، ص۳۰۲-۳۰۳.
۸. المفصل، ج۸، ص۵۰۹.
۹. المفصل، ج۸، ص ۵۱۰.
۱۰. یونس/سوره۱۰، آیه۵.    
۱۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۲.    
۱۲. انعام/سوره۶، آیه۹۶.    
۱۳. الرّحمن/سوره۵۵، آیه۵.    
۱۴. تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۱۵۳.    
۱۵. تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۲۷۳.    
۱۶. الکاشف، ج۷، ص۲۰۵.
۱۷. یس/سوره۳۶، آیه۴۰.    
۱۸. التبیان، ج۸، ص۴۵۹.    
۱۹. مجمع البیان، ج۸، ص۶۶۴.    
۲۰. المنیر، ج۲۳، ص۱۲.
۲۱. المیزان، ج۱۷، ص۹۱.    
۲۲. انعام/سوره۶، آیه۹۶.    
۲۳. التبیان، ج۴، ص۲۱۱.    
۲۴. مجمع البیان، ج۴، ص۵۲۴.    
۲۵. التفسیر الکبیر، ج۵، ص۷۸.
۲۶. مجمع البیان، ج۴، ص۵۲۴.    
۲۷. التفسیر الکبیر، ج۵، ص۷۸.
۲۸. انعام/سوره۶، آیه۹۶.    
۲۹. المیزان، ج۱۷، ص۹۰.    
۳۰. مجمع البیان، ج۴، ص۵۲۴.    
۳۱. یونس/سوره۱۰، آیه۵.    
۳۲. یس/سوره۳۶، آیه۳۹.    
۳۳. تفسیر صدرالمتألهین، ج۵، ص۱۰۵.
۳۴. المیزان، ج۱۷، ص۹۰.    
۳۵. المنیر، ج۲۳، ص۱۶.
۳۶. المنیر، ج۲۷، ص۹۹.
۳۷. المنیر، ج۲۳، ص۱۶.
۳۸. روض الجنان، ج۱۰، ص۹۹.
۳۹. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۳۱۰    
۴۰. بقره/سوره۲، آیه۱۸۹.    
۴۱. المیزان، ج۲، ص۵۵.    
۴۲. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.    
۴۳. بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.    
۴۴. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۴۵. بقره/سوره۲، آیه۲۳۴.    
۴۶. تفسیر قرطبی، ج۲، ص۳۴۲.    
۴۷. التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۸۳،
۴۸. التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۸۴.
۴۹. مجمع البیان، ج۲، ص۵۰۸.    
۵۰. التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۸۳.
۵۱. یونس/سوره۱۰، آیه۵.    
۵۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۲.    
۵۳. توبه/سوره۹، آیه۳۶.    
۵۴. التفسیر الکبیر، ج۷، ص۳۰۷.
۵۵. الکشاف، ج۲، ص۳۲۹.
۵۶. منهج الصادقین، ج۴، ص۳۴۳.
۵۷. لغت نامه، ج۹، ص۱۲۷۶۶، «شمسی سال».
۵۸. التبیان، ج۵، ص۲۱۳-۲۱۴.    
۵۹. مجمع البیان، ج۵، ص۴۲.    
۶۰. المیزان، ج۹، ص۲۶۸.    
۶۱. یونس/سوره۱۰، آیه۵.    
۶۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۲.    
۶۳. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱.    
۶۴. طه/سوره۲۰، آیه۴۰.    
۶۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۷.    
۶۶. مائده/سوره۵، آیه۲۶.    
۶۷. کهف/سوره۱۸، آیه۲۵.    
۶۸. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۴.    
۶۹. توبه/سوره۹، آیه۳۶.    
۷۰. توبه/سوره۹، آیه۳۶.    
۷۱. المیزان، ج۹، ص۲۶۷.    
۷۲. التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۸۲.
۷۳. البحر المحیط، ج۵، ص۴۱۴.    
۷۴. المفصل، ج۸، ص۵۱۰.
۷۵. تفسیر ابی‌السعود، ج۴، ص۶۳.    
۷۶. تفسیر نسفی، ج۱، ص۶۲۱.    
۷۷. المنیر، ج۱۱، ص۱۱۱.
۷۸. المیزان، ج۲، ص۵۶.    
۷۹. آثار الباقیه، ص۱.
۸۰. المنیر، ج۱۵، ص۳۱-۳۳.
۸۱. کنزالدقائق، ج۷، ص۳۶۶.
۸۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۲.    
۸۳. التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۸۲.
۸۴. التبیان، ج۸، ص۴۵۹.    
۸۵. یس/سوره۳۶، آیه۴۰.    
۸۶. مجمع البیان، ج۵، ص۴۴.    
۸۷. البحر المحیط، ج۵، ص۴۴.    
۸۸. المیزان، ج۱۳، ص۲۷۶.    
۸۹. مجمع البیان، ج۴، ص۵۲۴.    
۹۰. روض الجنان، ج۷، ص۳۸۷-۳۸۸.
۹۱. المنیر، ج۱۱، ص۱۱۱.
۹۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۲.    
۹۳. یونس/سوره۱۰، آیه۵.    
۹۴. مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۸.    
۹۵. الکشاف، ج۲، ص۳۲۹.
۹۶. الصافی، ج۲، ص۳۹۴.    
۹۷. المیزان، ج۱۰، ص۱۲.    
۹۸. البیان، ج۱۱، ص۱۱۴.    
۹۹. التبیان، ج۵، ص۳۳۹.    
۱۰۰. روض الجنان، ج۱۰، ص۹۸.
۱۰۱. التفسیر الکبیر، ج۶، ص۴۰.
۱۰۲. بحارالانوار، ج۵۵، ص۳۳۷.    
۱۰۳. یس/سوره۳۶، آیه۳۹.    
۱۰۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۲.    
۱۰۵. المیزان، ج۱۳، ص۵۲.    
۱۰۶. بقره/سوره۲، آیه۱۸۹.    
۱۰۷. توبه/سوره۹، آیه۳۶.    
۱۰۸. مجمع البیان، ج۵، ص۴۲.    
۱۰۹. توبه/سوره۹، آیه۳۶.    
۱۱۰. المیزان، ج۹، ص۲۶۸.    
۱۱۱. توبه/سوره۹، آیه۳۷.    
۱۱۲. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۱۱۳. المیزان، ج۲، ص۱۴.    
۱۱۴. التبیان، ج۵، ص۲۱۴.    
۱۱۵. مجمع البیان، ج۵، ص۴۲.    
۱۱۶. توبه/سوره۹، آیه۳۶.    
۱۱۷. نورالثقلین، ج۲، ص۲۱۵.    
۱۱۸. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۳۳.    
۱۱۹. الکشاف، ج۲، ص۲۷۰.
۱۲۰. الدرالمنثور، ج۳، ص۲۳۴.
۱۲۱. مجمع البیان، ج۵، ص۴۲.    
۱۲۲. التبیان، ج۵، ص۲۱۳-۲۱۴.    
۱۲۳. کشف الاسرار، ج۴، ص۱۲۷.
۱۲۴. توبه/سوره۹، آیه۳۶-۳۷.    
۱۲۵. ترتیب العین، ج۷، ص۳۰۶، «نسیء».
۱۲۶. لسان العرب، ج۱، ص۱۶۷، «نسیء».    
۱۲۷. التبیان، ج۵، ص۲۱۶.    
۱۲۸. التفسیرالکبیر، ج۶، ص۴۴.
۱۲۹. المیزان، ج۹، ص۲۷۱.    
۱۳۰. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۳۹.    
۱۳۱. التفسیر الکبیر، ج۶، ص۴۴.
۱۳۲. فتح القدیر، ج۲، ص۳۶۰.
۱۳۳. الکشاف، ج۲، ص۲۷۰.
۱۳۴. التفسیر الکبیر، ج۶، ص۴۲.
۱۳۵. تفسیر ثعالبی، ج۲، ص۴۹.
۱۳۶. المیزان، ج۹، ص۲۷۶.    
۱۳۷. الدرالمنثور، ج۴، ص۱۸۸-۱۸۹.
۱۳۸. عجائب الآثار، ج۱، ص۷.
۱۳۹. المیزان، ج۹، ص۲۷۱.    
۱۴۰. مجمع البیان، ج۵، ص۵۳.    
۱۴۱. ج۲، ص۲۷۰.    
۱۴۲. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۳۷.    
۱۴۳. المیزان، ج۹، ص۲۷۲.    
۱۴۴. التفسیر الکبیر، ج۶، ص۴۵.
۱۴۵. عجائب الآثار، ج۱، ص۷.
۱۴۶. التفسیر الکبیر، ج۶، ص۴۱.
۱۴۷. آثار الباقیه، ص۱۶.
۱۴۸. توبه/سوره۹، آیه۳۷.    




دانش‌نامه موضوعی قرآن.    




جعبه ابزار