توکل محمد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در برابر مخالفتهای
کافران، به
خداوند توکل میکرد. و از جانب خداوند مامور به توکل بود.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از جانب
خداوند به
توکل، مامور شده بود.
... فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین. «.... . اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر
خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را
دوست دارد.»
. وتوکل علی الله..... «.... و بر خدا توکل کن! کافی است که او یار و مدافع تو باشد.»
. وتوکل علی الله... «.... و بر خدا توکل کن....»
فلعلک تارک بعض ما یوحی الیک وضائق به صدرک ان یقولوا لولا انزل علیه کنز او جاء معه ملک انما انت نذیر والله علی کل شیء وکیل. «شاید (ابلاغ) بعض آیاتی را که به تو
وحی می شود، (بخاطر عدم پذیرش آنها) ترک کنی (و به تاخیر اندازی) و سینه ات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود که می گویند: «چرا گنجی بر او نازل نشده؟! و یا چرا فرشته ای همراه او نیامده است؟!» (ابلاغ کن، و نگران و ناراحت مباش! چرا که) تو فقط بیم دهنده ای و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چیز است (و به حساب آنان می رسد)!».
. وتوکل علیه.... «.... و بر او توکل نما! و پروردگارت از کارهایی که می کنید، هرگز
غافل نیست.»
. قل هو ربی لا الـه الا هو علیه توکلت والیه متاب. «.... بگو: «او پروردگار من است! معبودی جز او نیست! بر او توکل کردم و بازگشتم بسوی اوست!»
وتوکل علی الحی الذی لا یموت... «و توکل کن بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد و
تسبیح و
حمد او را بجا آور و همین بس که او از
گناهان بندگانش آگاه است!»
وتوکل علی العزیز الرحیم. «و بر خداوند
عزیز و
رحیم توکل کن!»
فتوکل علی الله... «پس بر خدا توکل کن، که تو بر حق آشکار هستی!»
وتوکل علی الله... «و بر خدا توکل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (
انسان) باشد!»
وتوکل علی الله... «و بر خدا توکل کن....»
قل هو الرحمـن ءامنا به وعلیه توکلنا... «بگو: «او خداوند رحمان است، ما به او
ایمان آورده و بر او توکل کرده ایم و بزودی می دانید چه کسی در
گمراهی آشکار است!»
رب المشرق والمغرب لا الـه الا هو فاتخذه وکیلا. «همان
پروردگار شرق و
غرب که معبودی جز او نیست، او را نگاهبان و
وکیل خود انتخاب کن.»
توکل به خداوند، کفایت کننده
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در برابر مخالفتهای
کافران بود.
ویقولون طاعة فاذا برزوا من عندک بیت طـائفة منهم غیر الذی تقول والله یکتب ما یبیتون فاعرض عنهم وتوکل علی الله وکفی بالله وکیلا. «آنها در حضور تو می گویند: «فرمانبرداریم» اما هنگامی که از نزد تو بیرون میروند، جمعی از آنان بر خلاف گفته های تو، جلسات سری شبانه تشکیل می دهند آنچه را در این جلسات می گویند، خداوند می نویسد. اعتنایی به آنها نکن! (و از نقشه های آنان وحشت نداشته باش! ) و بر خدا توکل کن! کافی است که او یار و مدافع تو باشد.»
وان یریدوا ان یخدعوک فان حسبک الله هو الذی ایدک بنصره وبالمؤمنین• یـایها النبی حسبک الله ومن اتبعک من المؤمنین. «و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است او همان کسی است که تو را، با یاری خود و
مؤمنان ، تقویت کرد... • .... . • ای پیامبر! خداوند و مؤمنانی که از تو پیروی می کنند، برای حمایت تو کافی است (فقط بر آنها تکیه کن).»
فان تولوا فقل حسبی الله لا الـه الا هو علیه توکلت وهو رب العرش العظیم. «اگر آنها (از حق) روی بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا کفایت می کند هیچ معبودی جز او نیست بر او توکل کردم و او صاحب
عرش بزرگ است!»
. وکان الکافر علی ربه ظهیرا• وما ارسلنـک الا... • وتوکل علی الحی الذی لا یموت.... . «آنان جز خدا چیزهایی را می پرستند که نه به آنان سودی می رساند و نه زیانی و کافران همیشه در برابر پروردگارشان (در طریق
کفر) پشتیبان یکدیگرند. • (ای پیامبر!) ما تو را جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم! • .... . • و توکل کن بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد و تسبیح و حمد او را بجا آور و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است!»
(ماموریت به توکل، چون پس از
آیات مربوط به مخالفتهای کافران و اجرای رسالتهای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مطرح شده، حکایت میکند که این ماموریت مربوط به آن دو موضوع است.)
.. قل افرءیتم ما تدعون من دون الله ان ارادنی الله بضر هل هن کـشفـت ضره او ارادنی برحمة هل هن ممسکـت رحمته قل حسبی الله علیه یتوکل المتوکلون. «و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمانها و
زمین را آفریده؟» حتما می گویند: «خدا! » بگو: «آیا هیچ درباره معبودانی که غیر از خدا می خوانید اندیشه می کنید که اگر خدا زیانی برای من بخواهد، آیا آنها می توانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتی برای من بخواهد، آیا آنها می توانند جلو رحمت او را بگیرند؟!» بگو: «خدا مرا کافی است و همه
متوکلان تنها بر او توکل می کنند.»
توکل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بر خداوند، به دلیل
ربوبیت اوست.
... قل هو ربی لا الـه الا هو علیه توکلت والیه متاب. «.... بگو: «او پروردگار من است! معبودی جز او نیست! بر او توکل کردم و بازگشتم بسوی اوست!»
وما اختلفتم فیه من شیء فحکمه الی الله ذلکم الله ربی علیه توکلت والیه انیب. «در هر چیز اختلاف کنید، داوریش با خداست این است خداوند، پروردگار من، بر او توکل کرده ام و به سوی او بازمی گردم!»
رب المشرق والمغرب لا الـه الا هو فاتخذه وکیلا. «همان پروردگار شرق و غرب که معبودی جز او نیست، او را نگاهبان و وکیل خود انتخاب کن.»
(رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وکیلا). در اینجا بعد از مرحله "ذکر الله" و "
اخلاص" مرحله توکل و واگذاری همه کارها به خدا فرا می رسد، خداوندی که
مشرق و
مغرب عالم، یعنی مجموعه
جهان هستی در زیر سیطره
حکومت و ربوبیت او قرار دارد، و تنها
معبود شایسته
پرستش او است، این تعبیر در حقیقت به منزله دلیلی است برای موضوع توکل بر خدا، چگونه
انسان بر او توکل نکند، و کار خویش را به او نسپارد، در حالی که در پهنه جهان هستی غیر از او
حاکم و
فرمانروا و
منعم و
مربی و معبود نیست.
"فاتخذه وکیلا"- یعنی خدا را در همه امورت وکیل بگیر، و وکیل گرفتن به این معناست که انسان غیر خودش را در جای خود بنشاند، به طوری که
اراده او به جای اراده آدمی کار کند، و عمل او هم عمل خود آدمی باشد، پس اینکه انسان خدای تعالی را وکیل بگیرد، به این است که آدمی تمامی امور را از آن خدا و به دست او بداند، اما در امور خارجی و حوادث عالم، به اینکه نه برای خودش و نه برای هیچ یک از اسباب ظاهری استقلال در تاثیر قائل نباشد، چون در عالم وجود، هیچ مؤثری (به حقیقت معنای تاثیر) به جز خدا وجود ندارد، و در نتیجه داشتن چنین اعتقادی، در احوال مختلف رضایت و
خشم و مسرت و تاسف و غیره، دل به هیچ سببی نبندد، بلکه در مقاصد و آرزوهایش متوسل به آن سببی شود که خدای تعالی معرفی کرده، آن هم نه به طوری که برای آن سبب استقلال در تاثیر قائل باشد و بدان مطمئن گردد بلکه ظفر یافتن به مطلوب را از خدا بداند، تا هر چه خدا برایش صلاح دانست اختیار کند.
و در اموری که ارتباط به عمل او دارد و خلاصه در وظایف عملیش در
عبادات و معاملاتش، اراده خود را تابع
اراده تشریعی خدا کند، در نتیجه طبق اراده او و مطابق قوانین او عمل کند.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مامور به توکل بر خداوند، در صورت
عصیان خویشاوندان خود بود.
وانذر عشیرتک الاقربین• فان عصوک فقل... • وتوکل علی العزیز الرحیم. «و خویشاوندان نزدیکت را
انذار کن• .... • اگر تو را نافرمانی کنند بگو: «من از آنچه شما انجام می دهید بیزارم!» • و بر خداوند عزیز و رحیم توکل کن.»
مراد از پیروی در اینجا
اطاعت است، به
شهادت آیه بعدی که می فرماید: " فان عصوک فقل انی بری ء مما تعملون". پس خلاصه معنای دو آیه این است: اگر به تو
ایمان آوردند و پیرویت کردند، آنان را دور خود جمع کن و پر و بال رافت برایشان بگستران و به تربیتشان بپرداز و اگر نافرمانیت کردند از عملشان بیزاری جوی.
"و توکل علی العزیز الرحیم" یعنی از امر اطاعت و نافرمانیشان هیچ چیز به دست تو نیست و تو به غیر از آنچه که ما
تکلیف کردیم وظیفه ای نداری، غیر از تکلیف هر چه هست به دست خداست که او عزیز و مقتدر است، و به زودی نافرمانان را
عذاب، و
مؤمنین پیروت را رحمت می دهد.
این مخالفتها هرگز تو را دلسرد نکند و کمی دوستان و پیروان در
عزم آهنین تو اثر نگذارد، تو تنها نیستی، تکیه گاهت خداوندی است شکست ناپذیر و بسیار رحیم و مهربان.
همان خداوندی که توصیف او را به عزیز و رحیم در پایان سرگذشت انبیای پیشین شنیدی.
همان خداوندی که با قدرتش،
ظلم فرعونیان و
غرور نمرودیان و
خودخواهی و
کبر قوم نوح و
دنیاپرستی قوم عاد و
هوس بازی قوم لوط را در هم شکست، و این انبیای بزرگ و مؤمنانی را که در اقلیت قرار گرفته بودند، رهایی بخشید و مشمول رحمتش ساخت.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «محمد».