جریریه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَريريّه، يکی از
مذاهب فقهی اهل سنت است.
جَریریّه، یکی از مذاهب فقهی اهل سنت از طیف
اصحاب حدیث که منتسب به
محمد بن جریر طبری است.
برای پیروان این
مذهب به جز نسبت جریری، ظاهراً نسبت «
طبری » نیز به کار میرفته است؛ همچنین به نظر میرسد که نسبت طبری در معرفی کسانی مانند
ابوالحسن دقیقی حلوانی و
ابواسحاق سقطی طبری ناظر به تعلقات مذهبی، و نه سرزمینیِ آنان بوده باشد.
محمد بن جریر طبری (د ۳۱۰ق/۹۲۲م) در سدههای متأخر بیشتر به عنوان یک
مورخ و
مفسر شناخته میشود؛ اما در عصر خود نه تنها دانش فقهیاش مورد توجه بود، بلکه اندیشۀ
فقهی او به عنوان یک
مذهب ساخت یافته حائز اهمیت شد و تا چند
قرن پیروانی داشت.
در سخن از جایگاه جریریه در
تاریخ فقه ، باید
بنیان گذار این مذهب را در شمار فقیهان «
اهل اختیار » در کنار کسانی چون
ابن خزیمۀ نیشابوری و
ابن منذر نیشابوری جای داد که همه در سالهای گذار از سدۀ ۳ق/۹م به ۴ق/۱۰م پای به عرصه نهادند. با آنکه
ابن خزیمه و
ابن منذر نیز در
عصری نزدیک به زندگیشان پیروانی داشتهاند،
اما مذهب هیچیک از آن دو ماندگاری مذهب جریریه را نداشته است. اینکه ۳ شخصیت برجسته در جریان «اهل اختیار» همه ایرانی اند، نشان از آن دارد که
گرایش به
اختیار به نوعی در
فرهنگ ایرانی ریشه دارد.
برخلاف نزدیکی فراوان دو همتای طبری به اندیشۀ فقهی
شافعی ،
دربارۀ طبری و جریریه استقلال کاملی از مذاهبِ موجود دیده میشد و
آراء قائلان به این مذهب ادامۀ آموزههای جمعگرایان
اصحاب حدیث در سلسلۀ تعلیمیِ «
ابوعبید قاسم بن سلام ـ
ابوعیسی ترمذی ـ محمد بن جریـر طبری» است.
جریریه بهطور خاص به عنوان طیفی از مذاهب اهل اختیار، به دنبال بازکاوی
نصوص و طرح
فتاوای بیسابقه نبودند، بلکه مبنای آنان محدود شدن به فتاوای موجود از مذاهب و گزینش یا «اختیار» قولی راجح از میان آراء شناخته با تکیه بر ادلۀ
نقلی و
لمی بود.
مذهب «جریریه» ، مدت دو
قرن از مذاهب فرعی، اما رایج در
عراق و
ایران بود و با آغاز سدۀ ۵ ق/۱۱م، مانند بسیاری از مذاهب کوچک دیگر به تدریج از میان رفت.
در اواخر سدۀ ۴ق،
ابن ندیم به هنگام شمارش مذاهب فقهی، در کنار ۳ مذهب
حنفی ،
مالکی و
شافعی ، و برخی مذاهب کم
شهرت تر مانند
ظاهری و اصحاب حدیث، نام جریریه را هم به عنوان مذهبی مستقل آورده، و بابی را بدان اختصاص داده است. گفته میشود که از عالمان هم نسل طبری،
ابومسلم ابراهیم بن عبدالله کجی (د ۲۹۲ق/۹۰۵م)
محدث صاحب
سنن به مذهب جریری گراییده بود،
اما شمار پیروان این مذهب در میان شاگردان طبری و پروردگان ایشان گسترش یافت.
از جمله
رجال پیرو این مذهب میتوان اینان را برشمرد: ۱.
علی بن عبدالعزیز دولابی صاحب آثار متعدد در فقه و
اصول و
کلام که در مباحث اصولی خود به تدقیق مباحثی مانند
افعال پیامبر (ص) پرداخت و در مواجهه با مذاهب دیگر، به خصوص به نقد
مذهب ظاهری توجه داشت.
۲.
ابوبکر محمد ابن احمد ،
ابن ابی الثلج بغدادی (د ۳۲۲ق/۹۳۴م) که ابن ندیم او را از ظاهریه شمرده،
اما منابع رجال
شیعی مانند
طوسی و
نجاشی وی را از
امامیه میپنداشتهاند (ه د، ج۲، ص ۶۳۴). ۳.
ابوالقاسم ابن عراد صاحب آثاری چون
الاستقصاء فی الفقه .
۴.
ابوالحسن احمد بن یحیی منجم ، صاحب آثاری در کلام و فقه که مؤلف تک نگاشتی در تبیین مفهوم
اجماع در مذهب جریری بود و کتاب
المدخل را نیز در
نصرت این مذهب نوشته بود.
۵.
ابوالحسن دقیقی حلوانی صاحب ردیهای بر مخالفان مذهب جریریه و نیز کتابی در باب شروط.
۶.
ابوالحسین ابن یونس ،
متکلم اصولی و صاحب تک نگاشتی در باب اجماع. ۷.
ابوبکر احمد بن کامل شجری (د ۳۵۰ق/۹۶۱م)
قاضی کوفه و صاحب
کتاب الجامع به عنوان یک دورۀ فقه جریری و نیز تکنگاشتهای متعدد فقهی
که برخی
حنفیان او را پیرو مذهب خود پنداشتهاند.
۸.
ابواسحاق ابراهیم بن حبیب سقطی عالم
بصری که افزون بر آثار فقهی در مذهب جریری، تکملهای بر
تاریخ طبری نیز از او شناخته بود.
۹.
ابوعبدالله محمد بن احمد ابن مخرم (د ۳۵۷ق/ ۹۶۸م)
محتسب و از پیوستگان به این مذهب.
۱۰.
ابوالحسین عیسی بن حامد رخجی ابن قبیطی (د ۳۶۸ق/ ۹۷۹م) قاضی جریری.
۱۱.
ابوالفرج معافی ابن زکریا (د ۳۹۰ق/۱۰۰۰م) مشهور به
ابن طرارا فقیه و
ادیب صاحب آثار متعدد در فقه و اصول که ردیههایی نیز بر برخی از آثار فقهی حنفی، شافعی و ظاهری نوشته بود
همانند شخص طبری که گرایشی مشهور به اندیشههای شیعی داشت،
نزدیکی به
شیعه نزد شماری از عالمان جریریه هم دیده میشود و شاید بتوان این
گرایش را وجه مشترکی میان آنان دانست. از آن جمله باید به
ابن ابی الثلج اشاره کرد که نزد برخی منابع از امامیه شمرده شده، و کتاب
تاریخ الائمۀ او شاهدی بر گرایش قوی شیعی نزد او ست. همچنین باید از ابوالفرج ابن طرارا یاد کرد که
راوی بسیاری از
اخبار شیعی بود
و حتی روایت
احادیثی مؤید
ائمۀ اثناعشر نیز از او دیده میشد.
در مروری بر دیگر جریریان نیز نمونههایی مانند کتاب
خبر فاطمة و
علی (ع) از
دولابی در همین
سلک است.
(۱) محمد بن ابی الثلج، «تاریخ الائمة»، مجموعة نفیسة، قم، ۱۳۹۶ق.
(۲) احمد بن حجر عسقلانی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
(۳) قاسم بن قطلوبغا، تاج التراجم، بغداد، ۱۹۶۲م.
(۴) ابن کثیر، البدایة و النهایة، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۰۸ق.
(۵) ابن ندیم، الفهرست.
(۶) ابراهیمابو اسحاق شیرازی، طبقات الفقهاء، به کوشش خلیل میس، بیروت، دار القلم.
(۷) علی خزاز، کفایة الاثر، قم، ۱۴۰۱ق.
(۸) احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۹) محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۰) سبکـی عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
(۱۱) عبدالکریم سمعانی، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۱۲) محمد طوسی، الرجال، به کوشش محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۱ق/ ۱۹۶۱م.
(۱۳) عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م.
(۱۴) محمد مقدسی، احسن التقاسیم، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۷م.
(۱۵) احمد نجاشی، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جریریه»، ج۱۷، ص۶۵۱۸.