• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جعفریه واقفه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جعفریه واقفه
گروهی‌ از غالیان‌، از متکلمان‌ شیعه‌، معتقد به‌ غیبت‌ و رجعت‌ امام‌ صادق‌ (علیه‌السلام‌) شده‌ و شهادت‌ آن‌ حضرت‌ را انکار کرده‌اند. این‌ گروه‌ در تاریخ به‌ جعفریه واقفه معروف شده‌اند.
[۱] ابوحاتم‌ رازی‌، کتاب‌ الزینة فی‌ الکلمات‌ الاسلامیة العربیة، چاپ‌ عبداللّه‌ سلوم‌ سامرائی‌، ج۱، ص‌۲۸۹ـ ۲۹۰، قسم‌۳.
[۲] ابن ‌ندیم‌، محمد بن إسحاق، الفهرست، دار المعرفة بیروت - لبنان، ج۱، ص‌۲۴۷.




مذهب امامیه فرقه‌ای به وجود آمده بعد از اسلام نیست بلکه از ابتدای وجود اسلام، تشیع نیز حضور داشته است و این مطلب بر هیچ محققی پوشیده نیست ولی مذهب تسنن از فرق به وجود آمده بعد از وفات نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. در‌ مکتب امامیه عناصر مشخصی حضور دارد که با وجود آن می‌توان ادعای تشیع نمود، از جمله قبول ولایت امیرالمومنین علی و اولاد معصوم ایشان (علیهم‌السلام) به نص معین نبوی:
«شبی که من را به سوی آسمان بردند خداوند به من وحی فرمود که سوال کن از پیامبران گذشته بر چه چیزی مبعوث شدند.
سوال نمودم که برچه چیزی مبعوث شدند؟
جواب دادند که بر نبوت تو و ولایت علی بن ابی طالب و ائمه‌ای که از شما دو تن هستند.
سپس به من وحی شد که به جانب راست عرش توجه کنم و توجه نمودم.
پس علی و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و مهدی در‌ بی‌کرانی از نور نماز می‌خواندند.»


این ملاک اصلی در‌ مکتب تشیع است و فرق دیگر معمولا با این ملاک اصلی مخالف هستند مانند اهل سنت و کیسانیه و زیدیه و فطحیه و... اما فرقه‌های دیگری وجود دارند که مسیر توقف را برگزیدند و ادامه سیر امامت در‌ اولاد حضرت علی (علیه‌السلام‌) را منکر شدند. نام عمومی این گروه‌ها و جریانات «واقفه» است. این عده انحراف در‌ امامت شیعه را با جریان توقف ادامه دادند.
جریان واقفه در‌مورد برخی از امامان (علیهم‌السلام) تشدید بیشتری داشته است مانند توقفی که فرقه واقفیه نسبت به امامت موسی بن جعفر (علیه‌السلام‌) اختیار نمودند و منکر امامت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام‌) شدند. به طوریکه منظور از واقفه مطلق همین گروه است. اما نسبت به برخی امامان (علیهم‌السلام) توقف مقطعی صورت گرفته و یا به‌قدری نظر توقف ضعیف بوده که بحران برای امامیه محسوب نمی‌شده است، مانند توقفی که نسبت به امامت امام باقر و یا امام صادق (علیهماالسلام) صورت گرفت. به این گروه «باقریه واقفه» و یا «جعفریه واقفه» گفته می‌شود.


از عقائد این جریانات چیزی جز تعیین امام و مبحث رجعت در‌اختیار نیست که نسبت به معتقدات این فرقه در‌مورد امامت ارائه شده است. این گروه پیروان امام محمد باقر (علیه‌السّلام) و فرزند ایشان امام جعفر صادق (علیه‌السلام‌) هستند. این فرقه قائل به امامت ایشان و پدران بزرگوارشان علی بن الحسین و حسین بن علی و علی بن ابی طالب (علیهم‌السلام) می‌باشند. همچنانکه از نام این فرقه هویداست ایشان به دو گروه تقسیم می‌شوند:
۱. عده‌ای امامت را به امام باقر (علیه‌السلام‌) منتهی می‌نمودند که به ایشان «باقریه واقفه» گویند.
۲. عده‌ای امامت را به امام صادق (علیه‌السلام‌) منتهی می‌کنند که به ایشان «جعفریه واقفه» گویند.
این دو جریان سیر امامت را در‌ اولاد معصوم و غیر معصوم امام باقر و امام صادق (علیهماالسّلام) منکر می‌شوند و در‌این مطلب باهم شریک هستند.


رجعت از معتقدات شیعیان و بسیاری از فرق دیگر است. در‌ این بحث عقیده بر زنده شدن برخی و رجوع آنها به دنیا می‌باشد که از تفصیل آن می‌گذریم. معمولا فرقی که ادعای مهدویت در‌ آنها شده، با مرگ مهدی خود دست به توجیه رجعت می‌زدند و یا منکر مرگ او می‌شدند.
این دو گروه رجعت و بازگشت این دو امام را به دنیا قبول نداشته و در‌ واقع پنج امامی و یا شش امامی محض هستند. برخلاف عده‌ای از فرق منحرف مانند فرقه ناووسیه که قائل به بازگشت ایشان می‌باشند.
چون امامت نزد عده‌ای از این جریان به امام صادق (علیه‌السلام‌) منتهی می‌شود صاحب ملل و نحل ترجیح داده تا به توصیف امام صادق (علیه‌السلام‌) بپردازد ولی در‌برخی کلماتش کوتاهی نموده که به آن اشاره می‌کنیم.

۴.۱ - عقیده شهرستانی

او دراین رابطه می‌گوید :
او دارای علم گسترده‌ای در‌ معارف دین و ادب، کامل در‌ حکمت و زهد بسیار در‌ دنیا و ورع تام از لذات دنیائی دارد. مدتی در‌ مدینة النبی اقامت فرمود که در‌آن مدت شیعیانش از معارف او بهره‌مند می‌شدند و به موالیان و دوستانشان اسرار علوم را افاضه می‌نمود. سپس به عراق رهسپار شد و مدتی در‌ آنجا اقامت فرمود و هرگز با کسی در‌ خلافت به نزاع نپرداخت: (زیرا) کسی‌که در‌ دریای معرفت غوطه‌ور است به جویباری طمع نمی‌ورزد و فرموده است: کسی که با خدا مانوس باشد از مردم می‌هراسد و کسی که به غیر خدا مانوس شود افکار پراکنده او را می‌یابد. ایشان از جانب پدر‌ به شجره نبوت منتسب می‌شوند و از جانب مادر‌ به ابوبکر (مادر‌ امام صادق‌ ام فروه بنت قاسم بن محمد بن ابی بکر است). از آنچه‌ که بعضی غالیان به او منتسب می‌کردند بیزاری می‌جست و همچنین از خود آن غالیان.

۴.۲ - دروغی بزرگ

این نویسنده بزرگ اهل سنت در‌این مرحله دست به دروغی بزرگ می‌زند که ناشی از جهل او به حقیقت مکتب شیعه و معرفت به امام صادق (علیه‌السلام‌) است. در‌ادامه می‌گوید:
امام صادق (علیه‌السّلام) از ملاک‌های اعتقادی خاص رافضه و حماقت‌های ایشان بیزاری جست!!! آن عقائد عبارتند از:
۱. غیبت؛ ۲. رجعت؛ ۳. بداء؛ ۴. تناسخ؛ ۵. حلول؛ ۶. تشبیه، اما شیعیان بعد از او به فرقه‌های مختلفی تبدیل شدند و هریک مذهبی را به کیش گرفتند و برای ترویج فرقه خویش آن‌را به امام منتسب می‌کردند درحالی‌که امام از تمام این نحله‌ها و همچنین معتزله و قدریه بیزاری جست.

۴.۳ - رد سخن شهرستانی

گرچه امام از قدریه و معتزله بیزاری جست اما اشاعره را نیز از نقد علمی بی‌نصیب نگذاشتند. در حالی‌که هیچ اشاره‌ای در‌کلمات شهرستانی به آن نشده است. اما حلول و تناسخ و تشبیه مورد قبول امام (علیه‌السلام‌) نبود و همچنین مورد پذیرش شیعیان آن حضرت نبوده و نیست و این افتراء از جهل شهرستانی حکایت می‌کنند. چنانچه غیبت و رجعت و بداء از اموری است که امام (علیه‌السلام‌) معرفت صحیح آن را در‌ اختیار شیعیان و مسلمانان نهاده است و شیعه به دلیل پیروی از آن حضرت به این امور معتقد است در حالی‌که امثال شهرستانی از آن غافل‌اند و بیزاری امام از این امور افترائی بیش نیست.

۴.۴ - دلیل روایی شیعه

و برای واضح شدن مطلب بهتر است به روایاتی از آن حضرت رجوع شود که از باب نمونه به چند روایت دراین زمینه اشاره می‌کنیم:
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند:
اِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَةً قَبْلَ اَنْ یَقُوم؛ برای حضرت صاحب الامر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) قبل از قیام جهانی‌اش غیبت است.
سُئِلَ عَنِ الرَّجْعَةِ اَ حَقٌّ هِیَ قَالَ نَعَم؛ از امام صادق (علیه‌السلام‌) در‌مورد رجعت سوال شد که آیا حقیقت دارد؟ فرمودند: بله.
مَا عُظِّمَ اللَّهُ بِمِثْلِ الْبَدَاءِ؛ خداوند به عقیده‌ای مانند بداء بزرگ داشته نشد.


۱. ابوحاتم‌ رازی‌، کتاب‌ الزینة فی‌ الکلمات‌ الاسلامیة العربیة، چاپ‌ عبداللّه‌ سلوم‌ سامرائی‌، ج۱، ص‌۲۸۹ـ ۲۹۰، قسم‌۳.
۲. ابن ‌ندیم‌، محمد بن إسحاق، الفهرست، دار المعرفة بیروت - لبنان، ج۱، ص‌۲۴۷.
۳. شهرستانی، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴، ۲ مجلد، ج‌۱، ص‌۱۹۳.    
۴. مجلسی، بحار الانوار، ۱۱۰ جلد، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، ۱۴۰۴ هجری قمری، ج۱۵، ص۲۴۷    
۵. شهرستانی، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴، ۲ مجلد، ج۱، ص۱۹۳    
۶. شهرستانی، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴، ۲ مجلد، ج۱، ص۱۹۴    
۷. شهرستانی، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴، ۲ مجلد، ج۱، ص۱۹۵    
۸. شهرستانی، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴، ۲ مجلد، ج۱ ص۱۹۴    
۹. کلینی، الکافی، ۸جلد، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ه. ش، ج۱، ص۴۷۲    
۱۰. شهرستانی، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴، ۲ مجلد، ج۱ ص۱۹۴    
۱۱. شهرستانی، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴، ۲ مجلد، ج۱، ص۱۹۴    
۱۲. کلینی، الکافی، ۸جلد، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ه. ش، ج۱، ص۳۳۷    
۱۳. مجلسی، بحار الانوار، ۱۱۰ جلد، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، ۱۴۰۴ هجری قمری، ج۵۳، ص۱۰۳    
۱۴. کلینی، الکافی، ۸جلد، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ه. ش، ج۱، ص۱۴۶    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جعفریه واقفه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۳.    



جعبه ابزار