جمهرة اللغة
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَمْهَرَة اللُّغَة، از نخستین
فرهنگ های لغت جامع
عربی ، تألیف
محمدبن حسن بن دُرَید (متوفی ۳۲۱) می باشد.
این کتاب، پس از «العین» اثر «
خلیل بن احمد فَراهیدی » (متوفی ۱۷۵)، مشهورترین فرهنگ لغت عربی است.
مسعودی (متوفی ۳۴۶)
«ابن دُرید» را جانشین خلیل در
لغت دانسته است.
ابن درید نام کتاب را یک بار «جمهرة اللغة» و دیگر بار «جمهرة الکلام و اللغة» ذکر کرده است.
برخی نام آن را «الجمهرة فی اللغة»
و برخی «الجمهرة فی علم اللغة» آورده اند.
نام کتاب به شکل «الجمهرة» نیز آمده است.
به گفته جواد،
ابن درید در نامگذاری کتاب، به «جمهرة النسبة» یا «الانساب» اثر «ابن سائب کلبی» (متوفی ۲۰۴) نظر داشته است.
ابن درید در
مقدمه کتاب
گفته که آن را برای «ابوالعباس اسماعیل بن عبداللّه بن محمدبن میکال» (متوفی ۳۶۲) تألیف کرده و این هنگامی بوده است که ابن درید به
فارس هجرت کرده بود و عبداللّه میکال از طرف «المقتدر باللّه» (حک: ۲۹۵ـ۳۲۰)، به
ولایت بخشهایی از
اهواز (
خوزستان ) گمارده شده و
تربیت فرزند خود، «ابوالعباس اسماعیل»، را به ابن درید سپرده بود.
اما
ابن خلکان گفته است که ابن درید با دو فرزند میکال
مصاحبت میکرد و جمهرة را برای آن دو نگاشت و آن دو نیز سرپرستی
دیوان فارس را به وی واگذاردند.
در دایرة المعارف جهان اسلام
نیز آمده است که ابن درید کتاب جمهرة را برای
آل میکال نوشت و آنان نیز وی را به سرپرستی دیوان فارس گماردند.
ابوالعباس اسماعیل میکال گفته است که ابن درید در ۲۹۷، جمهرة را از
اول تا آخر و از حفظ بر او
املا کرده و فقط درباره
همزه و
لفیف به برخی کتابها مراجعه نموده است.
هیچ
لغت نویسی کتاب لغت را از حفظ املا نکرده و ابن درید از این حیث ممتاز است.
ابن درید در
بصره و
بغداد نیز جمهرة را از حفظ املا کرده
و خود در چند جا
به این نکته اشاره نموده است.
به گفته
ابن ندیم و
قِفْطی ،
اختلاف در املاها دلیل وجود فزونی و کاستی در
نسخه های جمهرة است و نسخه «ابوالفتح عبیداللّه بن احمد نحوی» کامل ترین نسخه هاست.گویا نسخه های جمهرة فراوان بوده است.
به نوشته
سیوطی (متوفی ۹۱۱)،
«ابوعلی قالی» (متوفی ۳۵۶) نسخه ای از جمهرة را به خط ابن درید در اختیار داشته و خود سیوطی نسخه ای به خط «احمدبن عبدالرحمان طرابلسی» داشته که بر
ابن خالویه (متوفی ۳۷۰) قرائت شده بوده است. به روایت «ابن خالویه»، این نسخه از ابن درید بوده و
حواشی و
استدراکات ابن خالویه نیز در حاشیه آن بوده است.
به نقل منابع، در
کتابخانه «عزیز باللّه»، خلیفه فاطمی (حک: ۳۶۵ـ۳۸۶)، یکصد نسخه از جمهرة موجود بوده که نشان دهنده
شهرت جمهرة در آن دوران است.
ابن درید در روزگار خود داناترین مردم در
لغت و
شعر و
انساب به شمار میرفت
و
حافظه اش بسیار قوی بود، چنانکه حکایتهایی در این باره نقل شده است.
گفتهاند که علم لغت در میان بصریان به او ختم شده است و در روز مرگ ابن درید گفته شد که علم لغت از دنیا رفت.
به رغم
ایرادهایی که بر جمهرة گرفته اند، بسیاری این کتاب را ارزشمند و درخور اعتماد دانسته اند.
بسیاری از مؤلفان بزرگ، از جمله ابن خلکان
و سیوطی،
در نقل مباحث لغوی، از جمهرة سود برده اند.
شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰) نیز در
تفسیر خود،
التبیان فی تفسیرالقرآن ،
برای برخی مباحث لغوی، از جمهرة استفاده کرده است.
بسیاری از
فرهنگ نویسانِ پس از ابن درید، تصریح کردهاند که جمهرة یکی از منابع آنان بوده است، کسانی چون «
ابن فارِس» (متوفی ۳۹۵)،
«ابوعبداللّه محمدبن عبداللّه بن خطیب اِسکافی» (متوفی ۴۲۱) در کتاب «مَبادیء اللغة»،
ابن سِیدَه (متوفی ۴۵۸)،
«حسن بن محمدرضی صاغانی/ صغانی» (متوفی ۶۵۰) در «تکمله صحاح جوهری»
و «محمدبن محمدمرتضی زَبیدی» (متوفی ۱۲۰۵)
.
جمهرة از کتابهایی بوده است که شیوخ، آن را
روایت میکرده اند.
برخی نیز بر آن بودهاند که جمهرة را
ازبر کُنند، از جمله «ابوالعلاء همدانی» (متوفی ۵۶۹) و «حسن بن خطیر» (متوفی ۵۹۸).
ابن درید در مقدمه کتابش
بیان کرده است که قصد
معارضه با دانشمندان یا
نکوهش پیشینیان را ندارد و ضمن
تجلیل از کتاب العین خلیل، گفته که سبب تألیف جمهرة، دشواری استفاده از
العین است و افزوده که برای جمهرة
نظام الفبایی را اصل قرار داده است تا سودمندتر باشد و مراجعه کنندگان سرگردان نشوند.
اشاره ابن درید به شیوه خلیل است که در العین، کلمات را براساس
مخرج های حروف ، گردآورده و از حرف «ع»، که از پایین ترین
مخرج صوتی در
حلق خارج میگردد، شروع میشود و به حرف «م»، که از بالاترین مخرج صوتی، یعنی
لب ها ، ادا میشود، خاتمه مییابد که به اعتقاد برخی، مأخوذ از
هندوان و
زبان سنسکریت است.
ابن درید کتاب خود را به چند قسمت اصلی تقسیم کرده است، به این ترتیب :
۱) ثُنایی صحیح، که
حرف دوم آن تکرار شده باشد (در واقع،
کلمه سه حرفی است) و در حرف الف، از «ابّ» آغاز و به «ای» ختم میشود و در حرف ب، از «بتّ» آغاز میشود و به همین ترتیب ادامه مییابد.
۲)
ثنایی ملحق به رباعی، شامل واژگانی همچون «بحبح» و «بجبج».
۳) ثنایی معتل، که با «بوأ» آغاز و به «هوی» ختم میشود.
۴) ثُلاثی صحیح، که بیشترین حجم کتاب را تشکیل میدهد.
۵) ثلاثی ای که
عین الفعل آن از
حروف لین باشد، مانند باب، بیت، و سوس.
۶) باب نوادر همزه، که شامل واژگان
مهموز ،
لفیف و
مقصور نیز میشود.
۷) رباعی صحیح.
۸) رباعی
معتل ، که کلمات غیرمعتلی همچون «دردق» و «کرکم» نیز در این باب آمده است.
۹) خُماسی و ملحقات آن.
۱۰) ابواب متفرقه مربوط به لغات.
ابن درید، همچون خلیل، کلماتی را که حروف آنها مشترک است در یک جا گردآورده است.
بر این اساس، چنانچه بخواهیم مثلاً مادّه «ف ت ح» را در جمهرة بیابیم، باید به حرف «ت» مراجعه کنیم، زیرا ت در نظام الفبایی پیش از «ح» و «ف» است و تنها
فرهنگ لغتی که بر این اساس تنظیم گشته، جمهرة است.
در جمهرة، مانند زبان های
فارسی و
اردو ، حرف «ه» پس از حرف «و» و پیش از «ی» آمده است.
برخی برآناند که ابن درید نسبت به
تعدیل روش خلیل در العین احساس نیاز کرده بود، ولی عملاً نتوانست پا از دایره العین فراتر نهد. وی در تدوین جمهرة از مطالب العین استفاده کرد که باعث شد عده ای به وی اعتراض کنند، حال آنکه ابن درید در انتخاب و ترتیب
واژهها به شیوه خود عمل کرد و برخی واژهها را به العین افزود و
ریشه آنها را معین کرد.
«ابومنصور محمدبن احمد اَزْهَری» (متوفی ۳۷۰) ــ که از مخالفان سرسخت ابن درید بود ــ در مقدمه «
تهذیب اللغة »
نوشته که ابن درید در
جعل واژگان عربی شهره است و از واژگانی در جمهرة یاد کرده که بی ریشه است و کلام غیرعرب را به عنوان کلام عربی در فرهنگ خود آورده است و در کتاب جمهرة اطلاعات اساسی و مفید یافت نمیشود.
«ابراهیم بن محمد نِفْطَوَیه» (متوفی ۳۲۳) نیز، ضمن
توهین به ابن درید، گفته بود که جمهرة همان العین است با اندکی تغییر.
«عبدالسلام محمد هارون»، در مقدمه «
کتاب الاشتقاق » ابن درید،
از وی
دفاع کرده و پس از نقل گفته های ازهری
آنها را
ناعادلانه دانسته و گفته که جمهرة کتاب مشهوری بوده است و دانشمندان از دیرباز به آن مراجعه میکردهاند و اینکه ابن درید در ۷۴ سالگی جمهرة را از حفظ
املا میکرده شایان توجه است.
ازهری، با وجود آن گفتهها درباره جمهرة، در
فرهنگ لغت خود موارد متعددی را از ابن درید نقل کرده است.
«ابن جِنّی» (متوفی ۳۹۲)
نیز جمهرة را نامرتب و
مغشوش ، و ابن درید را در
علمِ صرف ، نادان وصف کرده است.
سیوطی ،
پس از آوردن گفته های «ابن جنّی» و «ازهری»، ابن درید را مبرا دانسته و گفته است که هر کس جمهرة را مطالعه کند میزان دقت ابن درید را در نقل و
روایت درخواهد یافت.
از جمله ایرادهایی که بر جمهرة گرفته شده آن است که ابن درید کلمات سه حرفی دارای «ة» را، با اینکه حرف «ة»
علامت تأنیث است نه از حروف اصلی کلمه، در میان کلمات رباعی آورده است.
به نظر کرنکو،
ابن درید آگاهانه این کار را کرده است تا غیر متخصصان نیز بتوانند
واژگان را به راحتی در فرهنگ لغت بیابند، زیرا این واژگان یک بار نیز در جای اصلی خود آمده اند.
توجیه دیگر آنکه این واژگان از آن دسته واژگانی بودهاند که همیشه با «ة» به کار رفته اند، مانند حَرْدَة که نام مکانی است و بدون «ة» به کار نرفته است.
از دیگر مسائل مطرح شده درباره جمهرة آن است که در فصل همزه، واژگانی را مییابیم که با
همزه وصل آغاز شده اند، با اینکه همزه جزء ریشه آنها نیست.
شاید ابن درید در این قسمت متأثر از «کتاب الجیم» اثر «ابوعَمْرو شَیبانی» (متوفی ۲۰۶) بوده است.
ابن درید از کتاب الهمز «ابوزیدِ انصاری» (متوفی ۲۱۵) نیز در مباحث همزه سود برده است.
ابن درید در تألیف جمهرة هر چند به «العین» خلیل نظر داشته، اما مستقل عمل کرده و گاه در درستی گفته های خلیل تردید نموده و گاه عکس گفته های خلیل را صحیح دانسته است.
ابن درید در مواردی نیز شجاعانه اعلام کرده است که صحیح مطلب را نمیدانم.
در مورد تنظیم مباحث مربوط به واژگان نیز روش ابن درید با خلیل یکسان نبوده است.
بسیاری از شواهد دو کتاب العین و جمهرة متفاوت است و در موارد زیادی حتی یک شاهد مشترک میان دو کتاب یافت نمیشود.
در برخی موارد، ابن درید مطالبی آورده است که در العین نیست
از این رو،
مسعودی گفته که ابن درید مطالبی را در
لغت ذکر کرده است که در آثار پیشینیان یافت نمیشود.
ابن درید کوشیده تا ریشه هر
واژه را به دست آورد و از این رو، غالباً به اثر دیگر خود،
کتاب الاشتقاق ،
ارجاع داده است.
وی همچنین به واژگان
معرّب و دَخیل توجه بسیار داشته و کوشیده است تا اصل واژه را بیابد و در خاتمه جمهرة بابی را به همین امر اختصاص داده و درباره واژگان
فارسی ،
رومی ،
نَبَطی و
سریانی بحث کرده است.
ابن درید به واژگان قبایلی همچون
اَزْد ،
تَمیم ،
قَیس و
ثَقیف اهمیت میداده است و کتاب او از این حیث نیز بر العین خلیل برتری دارد.
ابن درید، افزون بر نقل واژگان
عرب شمال ، حدود ۲۲۰ واژه متعلق به مردم
یمن را نیز بیان کرده است.
ابن درید گاهی از حروف جانشین یا واسط ــ که در برخی
تلفظ های محاوره ای استفاده میشود ــ بحث کرده است، مانند تلفظ «ج» به شکل «گ». (g در یمن و مصر سفلی، و حرف «ق» که
بنی تمیم در
نجد آن را مانند «گ» فارسی تلفظ میکنند و امروزه هم در
عربستان شنیده میشود).
از مطالب جالب توجه در جمهرة، «تحمیدیه مُسجّع» ابن درید در
مقدمه کتاب است که مشتمل بر کلمات و مضامین کلامی و فلسفی است.
ابن درید از منابعی نام برده است که اینک
مفقودند ، مانند کتاب «الانباز» اثر «ابوعُبَیدَه مَعْمَربن مُثنّی» (متوفی ۲۰۹)،
که این بر اهمیت جمهرة افزوده است.
گاه ابن درید اطلاعات
تاریخی سودمندی به دست داده است، مانند بیان قدرت شاعری
حسّان بن ثابت انصاری (متوفی ۵۴) در
دوران کودکی یا گفتگوی میان «اَصْمَعی» (متوفی ۲۱۶) و
هارون الرشید .
وی همچنین درباره کلماتی که از پی هم میآیند، مانند جائع نائع، عَطْشان نَطْشان، و حَسَن بَسَن
استعاره ها واژگان مؤنثی که «ة» تأنیث نمیپذیرند، مانند عارِک، جالِع، طامِث
و کلماتی که فقط به شکل
مُصَغّر به کار رفته اند، مانند خُلَیقاء، شُوَیلاء،
بحث کرده و واژگان و نام های خاصی را گردآورده است که در
اشعار عربی بهطور نادرست به کار رفته اند.
کتاب جمهرة از همان زمان تألیف،
شهرت یافت و مورد مراجعه،
بازبینی و
تلخیص قرار گرفت، از جمله «ابوعمر زاهد»، معروف به «غلام ثَعْلَب» (متوفی ۳۴۵)، «فائِتُ الجمهرة والرَدُّ علی ابن درید» را نگاشت
و «
صاحب بن عَبّاد » (متوفی ۳۸۵) «جَوْهَرة الجمهرة» را، که مختصری از جمهرة است، تألیف کرد.
نام این کتاب به شکل «الجوهرة»، «جوهرالجمهرة» و «الجوهرة فی مختصرالجمهرة»
نیز آمده است.
حسین نصّار آن را جزء کتاب های
مفقود دانسته، اما
آقابزرگ طهرانی نسخه ای از آن را شناسایی و معرفی کرده است.
این کتاب به
چاپ رسیده
و در مقدمه آن نام کتاب «جوهرة الجمهرة» ذکر شده است.
«ابن تَیانی اندلسی» (متوفی ۴۳۶) نیز کتاب «الموعَب» را، در جمع بین مطالب العین و جمهرة، نوشته
که «مختصر الجمهرة» نیز نامیده شده است.
«
ابوالعلاء مَعَرّی » (متوفی ۴۴۹)
شواهد شعری جمهرة را به
نثر درآورده و در سه جزء شرح کرده است با عنوان« نثر شواهد الجمهرة».
«یحیی بن مُعْطی مغربی» (متوفی ۶۲۸) جمهرة را به
نظم کشیده و آن را «نظم الجمهرة» نامیده است.
از «مختصر الجمهرة» اثر «محمدبن نصراللّه بن عُنَین شاعر» (متوفی ۶۳۰) نیز نام برده شده است.
به گفته حسین نصّار،
تمام این کتابها مفقود شدهاند اما
بروکلمان نیز نسخه ای از «مختصر جمهرة» را شناسایی و معرفی کرده که مؤلف آن ناشناخته است.
کتاب «جمهرة اللغة» نخستین بار از ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۱ در «
حیدرآباد دکن » به چاپ رسید. «محمد سورَتی» و «کرنکو» نسخههایی را که اساس
تصحیح بوده است معرفی کرده اند.
کرنکو
نیز در
مقاله ای که درباره
فرهنگ های لغت عربی نوشته، نسخه های جمهرة را به تفصیل معرفی نموده است.
جلد چهارم چاپ حیدرآباد، که به
فهرستها اختصاص یافته، از اهمیت به سزایی برخوردار است، زیرا بدون این فهرستها استفاده از جمهرة بسیار دشوار است.
این چاپ چندین بار نیز
چاپ افست شده است.
چاپ
منقح دیگری نیز از جمهرة اللغة صورت گرفته و
محقق آن، «رمزی منیر بعلبکی»، در مقدمه مبسوط خود، ضمن بیان ویژگی های جمهرة، برخی
ایرادها و اشکال های چاپ حیدرآباد را نیز ذکر کرده است.
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعة.
(۲) محمدحسن آل یاسین، «جوهرة الجمهرة للصاحب اسماعیل بن عبّاد»، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج ۴۳، ش ۱ (۱۴۱۶).
(۳) ابن انباری، نزهة الالباء فی طبقات الادباء، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۴) ابن جنی، الخصائص، چاپ محمدعلی نجار، قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷، چاپ افست بیروت.
(۵) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۶) ابن خلکان، وفیات الاعیان.
(۷) ابن درید، کتاب الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
(۸) ابن درید، کتاب جمهرة اللغه، حیدرآباد دکن ۱۳۴۴ـ۱۳۵۱، چاپ افست بیروت.
(۱۰) ابن درید، کتاب جمهرة اللغه، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ۱۹۸۸.
(۱۱) ابن سیده،
المحکم و المحیط الاعظم فی اللغة، قاهره ۱۳۷۷ـ ۱۳۹۳/ ۱۹۵۸ـ۱۹۷۳.
(۱۲) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة.
(۱۳) ابن ندیم، کتاب الفهرست.
(۱۴) عبدالواحدبن علی ابوالطیب لغوی، مراتب النحویین، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۱۵) محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۸۴/۱۹۶۴، چاپ رشید عبدالرحمان عبیدی، مصر ۱۹۷۵.
(۱۶) امین، اعیان الشیعة.
(۱۷) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج ۲، نقله الی العربیه عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴، ج ۵، نقله الی العربیة رمضان عبدالتواب، قاهره ۱۹۷۵.
(۱۸) مصطفی جواد، «مؤلف جمهرة اشعار العرب»، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج ۷ (۱۳۷۹).
(۱۹) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
(۲۰) حاجی خلیفه، کشف الظنون.
(۲۱) حسین نصّار، المعجم العربی: نشأته و تطوّره، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۲) خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی.
(۲۳) محمدبن حسن زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۹۲/۱۹۷۳.
(۲۴) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره.
(۲۵) احمد شرقاوی اقبال، معجم المعاجم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۲۶) صفدی، الوافی بالوفیات.
(۲۷) شوقی ضیف، تاریخ الادب العربی، ج ۴: العصر العباسی الثانی، قاهره ۱۹۷۵.
(۲۸) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
(۲۹) یوسف عش «
اولیه تدوین المعاجم و تاریخ کتاب العین المروی عن الخلیل بن احمد»، مجلة المجمع العلمی العربی، ج ۱۶، ش ۱۱ و ۱۲ (ذیقعده و ذیحجه ۱۳۶۰).
(۳۰) علی بن یوسف قفطی، انباه الرواة علی انباه النحاة، چاپ ابوالفضل ابراهیم، ج ۳، قاهره ۱۳۷۴/۱۹۵۵.
(۳۱) فتح اللّه مجتبائی، نحو هندی و نحو عربی: همانندیها در تعریفات، اصطلاحات و طرح قواعد، تهران ۱۳۸۳ش.
(۳۲) محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ۱، چاپ عبدالستار احمد فراج، کویت ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست بیروت.
(۳۳) محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء، چاپ ف کرنکو، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۳۴) مسعودی، مروج الذهب (پاریس).
(۳۵) احمدبن علی مقریزی، کتاب الخطط المقریزیة، لبنان ۱۹۵۹.
(۳۶) المنجد فی الاعلام، بیروت: دارالمشرق، ۱۹۶۹.
(۳۷) یاقوت حموی، معجم الادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
(۳۸) دایرةالمعارف ادبیات عربی، ویرایش جولی اسکات میثمی و پل استارکی، لندن ۱۹۹۸.
(۳۹) دایرة المعارف جهان اسلام، ذیل " Ibn Durayd".
(۴۰) جان ای هی وود، فرهنگ نویسی عربی، لیدن ۱۹۶۵.
(۴۱) اف کرنکو، "آغاز فرهنگ نویسی عربی"، ۱۹۲۴.
(۴۲) دائرة المعارف جهان اسلام، ترک، ذیل el-Cemhere؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جمهرةاللغة»، شماره۴۸۸۷.