• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جن (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جن (بکسر اوّل) از اصطلاحات قرآنی به موجودی با شعور و اراده اطلاق می‌شود که به اقتضای طبیعتش از حواسّ بشر پوشیده است و مانند انسان مکلّف، مبعوث در آخرت و می‌تواند مطیع، عاصی، مؤمن، مشرک و... باشد. تنها فرق جن با انسان آنست که انسان محسوس و جنّ غیر محسوس است و شاید بعض فرق‌های مختصر هم داشته باشند. این کلمه ۲۲ بار در قرآن مجید آمده است.



جنّة بکسر اوّل به معنی جنّ است‌ مِنَ‌ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ‌ در صحاح و قاموس طائفة من الجنّ نیز گفته است.


نگارنده در کتاب سیری در اسلام بحث مفصّلی درباره جنّ نگاشته‌ام و مطلبی از روزنامه اطلاعات در باره جهان ضدّ مادّه نقل کرده‌ام اینک مقداری از آن را در اینجا نقل می‌کنم:

۲.۱ - ثقلان

جنّ و انس دو موجود پر ارزش «ثقلان» روی زمین‌اند تامّل در آیات سوره الرحمن که بیشتر از سی بار به صورت‌ فَبِاَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‌ جنّ و انس را مخاطب قرار داده این مطلب را روشن‌تر می‌کند و در آن سوره که بارها بعد از ذکر نعمت‌ها و عذاب‌های دنیا و آخرت آیه فوق تکرار شده مبیّن آنست که دنیا و آخرت برای هر دو است در این باره به آن سوره و معانیش توجّه فرمائید و یک سوره در قرآن به نام سوره جنّ است و کاملا قابل دقّت می‌باشد.

۲.۲ - خلقت جن از آتش

جنّ از آتش (نیرو و حرارت مخصوص) آفریده شده هم چنان که انس بتدریج از خاک. وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَاٍ مَسْنُونٍ. وَ الْجَانَ‌ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ‌ «انسان را از گل خشک، از گل سیاه بدبو و کهنه آفریدیم و جنّ را پیشتر، از آتش نافذ آفریده‌ایم».
«سموم» بمعنی نافذ است و جنّ پیشتر از انسان بوجود آمده است در آیه دیگر هست‌ وَ خَلَقَ‌ الْجَانَ‌ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ جنّ‌ را از مخلوطی از آتش آفرید «مرج» بمعنی خلط است. گرچه حقیقت جنّ را نمی‌دانیم ولی از آیات می‌فهمیم که فی الجمله از نیرو و آتشی مجهول آفریده شده است.

۲.۳ - مکلف بودن جن

جنّ مانند انسان مکلف به اعمال است‌ وَ ما خَلَقْتُ‌ الْجِنَ‌ وَ الْاِنْسَ اِلَّا لِیَعْبُدُونِ‌ [[|روز قیامت]] بجنّ و انس گفته می‌شود آیا پیامبران نیامدند؟ آیا شما را از این روز بیم ندادند هر دو بر کفر خود گواهی دهند یا مَعْشَرَ الْجِنِ‌ وَ الْاِنْسِ اَ لَمْ یَاْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلی‌ اَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ شَهِدُوا عَلی‌ اَنْفُسِهِمْ اَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ‌ آیه صریح است در اینکه جنّ مکلف و در پیش خدا مسئول‌اند و همچون انسان کافر می‌شوند و پیامبرانی از خود دارند رُسُلٌ مِنْکُمْ‌ از مراجعه به سوره جنّ و آیات ۲۹- ۳۲ احقاف و از آیات دیگر بدست می‌آید و خواهیم گفت که حضرت رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآ‌له) نیز برای آنها پیامبر است.

۲.۴ - بهشت و جهنم برای جن

گناهکاران و کفّار جنّ هم‌چون انسان‌ها اهل جهنّم‌اند و در عذاب خواهند بود وَ لَقَدْ ذَرَاْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ‌ الْجِنِ‌ وَ الْاِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها... اُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ‌ و نظیر آن است دو آیه ذیل‌... لَاَمْلَاَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ‌ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ اَجْمَعِینَ‌ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَاَمْلَاَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ‌ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ اَجْمَعِینَ‌.

۲.۵ - مرگ و میر جن

جنّ هم‌چون انسان می‌میرد و از بین می‌رود و گروهی جای گروهی را می‌گیرند حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی اُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ‌ الْجِنِ‌ وَ الْاِنْسِ اِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ‌ کلمه‌ «قَدْ خَلَتْ» مبیّن آن است که امّت‌های جنّ مانند گروه‌های آدمی از بین رفته‌اند، نظیر این آیه است آیه‌ اُولئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی اُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ‌ الْجِنِ‌ وَ الْاِنْسِ‌ همچنین است آیه ۳۸ از سوره اعراف.

۲.۶ - نامحسوس بودن جن

جنّ ما را می‌بینند ولی ما آنها را نمی‌بینیم در باره بر حذر داشتن بنی آدم از شیطان و اتباع او آمده است‌ اِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ‌ او و همجنسانش شما را از جائی می‌بینند که شما آنها را نمی‌بینید و به حکم آیه‌ فَسَجَدُوا اِلَّا اِبْلِیسَ کانَ مِنَ‌ الْجِنِ‌ فَفَسَقَ عَنْ اَمْرِ رَبِّهِ‌ ابلیس از جنّ است و جنس بخصوصی نیست. رجوع به «شیطان».

۲.۷ - کار و تلاش جن

آنها مانند آدمیان کار می‌کنند و قدرت کار دارند حضرت سلیمان که آنها را به امر خدا مسخّر کرده بود برای او کار می‌کردند کاخ‌ها، تمثال‌ها، و کاسه‌های بزرگ می‌ساختند وَ مِنَ‌ الْجِنِ‌ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِاِذْنِ رَبِّهِ‌... یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً در سوره نمل آیه ۱۷ تا ۳۹ لشگرکشی حضرت سلیمان به مملکت سباء نقل شده و در آنجا هست که عدّه‌ای از جنّ جزء لشگریان او بودند و عفریتی از جنّ به وی گفت: من تخت ملکه را پیش از آنکه از جای خود حرکت کنی نزد تو می‌آورم در سوره انبیاء آیه ۸۲ نیز این مطلب آمده است.
در اصول کافی بابی تحت عنوان (جنّ به محضر ائمه (علیهم‌السّلام) می‌آیند و مسائل دینی خود را می‌پرسند...) منعقد است و در آن باره هفت حدیث نقل شده از جمله از سدیر صیرفی نقل می‌کند که امام باقر (علیه‌السّلام) در مدینه به من سفارش‌هائی فرمود.
از مدینه بیرون رفتم، در میان راه روحا (محلی است چهل یا سی میلی مدینه) بودم که مردی با لباس خود به من اشاره کرد، به سوی او برگشتم و خیال کردم که تشنه است ظرف آب را به او دادم گفت: به آبم نیاز نیست، نامه‌ای به من داد که مرکّب مهر آن خشک نشده بود، ملاحظه کردم مهر امام باقر (علیه‌السّلام) بود گفتم: این نامه را کی به تو داد؟ گفت: الآن. در نامه دستورهائی بود، چون متوجّه آن مرد شدم دیدم کسی نیست، بعد از آن ابو جعفر (علیه‌السّلام) (به مکّه) آمدند به حضرتش عرض کردم فدایت شوم مردی نامه شما را آورد که مهرش خشک نشده بود فرمود: ‌ای سدیر ما خدمتکارانی از جنّ داریم چون خواهیم کاری به فوریت انجام پذیرد آنها را می‌فرستیم.

۲.۸ - تکثیر جن

در چند آیه در باره وصف حوریان بهشتی هست‌ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ اِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ‌ حوریان بهشتی را قبل از شوهرانشان نه آدمی دست زده و نه جنّ، از این آیه می‌توان حدس زد که تکثیر جنّ به وسیله مقاربت نر و ماده بوده باشد. در باره شیطان هست‌ کانَ مِنَ‌ الْجِنِ‌ فَفَسَقَ عَنْ اَمْرِ رَبِّهِ اَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ اَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی‌... ما اَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ‌ آیه صریح است در اینکه ابلیس از جنّ است و همچنین ذریّه دارد و خدا در خلقت آسمان‌ها و زمین آنها را حاضر نکرده است، آیا ذرّیّه او بواسطه توالد و تناسل است؟.

۲.۹ - ایمان جن به رسول خدا

جنّ به رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) ایمان آوردند و چون ما سخن می‌گویند و یکدیگر را به نیکو کاری دعوت کرده و از عذاب خدا می‌ترسانند به آیات زیر و ترجمه آنها توجّه فرمائید:وَ اِذْ صَرَفْنا اِلَیْکَ نَفَراً مِنَ‌ الْجِنِ‌ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا اَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا اِلی‌ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ، قالُوا یا قَوْمَنا اِنَّا سَمِعْنا کِتاباً اُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی‌ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی اِلَی الْحَقِّ وَ اِلی‌ طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ یا قَوْمَنا اَجِیبُوا داعِیَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُجِرْکُمْ مِنْ عَذابٍ اَلِیمٍ‌.
قُلْ اُوحِیَ اِلَیَّ اَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ‌ الْجِنِ‌ فَقالُوا اِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً یَهْدِی اِلَی الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِکَ بِرَبِّنا اَحَداً... وَ اَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِکَ کُنَّا طَرائِقَ قِدَداً... وَ اَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدی‌ آمَنَّا بِهِ فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا یَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً وَ اَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ اَسْلَمَ فَاُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً وَ اَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً.
یعنی «چون تنی چند از جنّ را سوی تو آوردیم که قرآن را بشنوند و چون نزد پیغمبر حضور یافتند، بهمدیگر گفتند: گوش فرا دهید، و چون قرآن خوانده شد سوی قومشان بازگشتند در حالی که انذار کننده بودند، گفتند: ‌ای قوم جنّ ما کتابی استماع کردیم که بعد از موسی نازل شده و مصدّق کتاب‌های پیش است، بحقّ و راه راست هدایت می‌کند، ‌ای قوم: داعی خدا را اجابت کنید و به دو ایمان بیاورید تا گناهانتان را بیامرزد و از عذاب دردناک شما را برهاند.
بگو به من وحی آمده که گروهی از جنّ استماع قرآن کردند و گفتند: ما قرآنی شگفت‌آور شنیدیم که به کمال دعوت می‌کند و به دان ایمان آوردیم و هرگز کسی را به خدای خود شریک قرار نمی‌دهیم... گروهی از ما شایستگانند و گروهی پست از آنها و ما فرقه‌های مختلفیم... و ما چون هدایت را شنیدیم بدان مؤمن شدیم هر که به پروردگارش ایمان آورد آنها قصد هدایت شدن داشته‌اند امّا ستمگران هیزم جهنّم‌اند».
از این آیات بدست می‌آید که جنّ قرآن را شنیده و بدان ایمان آورده‌اند و آنها از حیث ایمان و کفر و غیره مثل ما هستند و حضرت رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) بر آنها نیز پیغمبر است در گذشته از کلمه‌ «رُسُلٌ مِنْکُمْ» استظهار کردیم که آنها از جنس خود پیغمبر دارند، شاید هم از خود دارند و هم آن حضرت پیامبر آنهاست و در این باره روایات داریم و قبلا اشاره کردیم که پیش امامان اهل بیت نیز می‌آمدند و مسائل می‌پرسیدند، و اینکه میان خود گفتند: این کتاب بعد از موسی نازل شده قهرا به موسی نیز اعتقاد داشته‌اند ولی چرا بعد از عیسی‌ نگفته‌اند آیا آنها یهودی بوده‌اند؟ و یا اینکه انجیل تتمّه تورات است لذا از آن نام نبرده‌اند. احتمال دوّم بهتر است.

۲.۱۰ - سوره رحمن

در سوره رحمن که پیشتر اشاره شد سی و یک دفعه بجنّ و انس بلفظ فَبِاَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‌ خطاب شده است و در خصوص هر دو آمده‌ کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ‌ و سَنَفْرُغُ لَکُمْ اَیُّهَ الثَّقَلانِ‌ آقای محمدامین رضوی سلدوزی احتمال داده که مراد از تثنیه آوردن‌ رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ‌ شاید شرق و غرب جنّ و انس بوده باشد همچنین بهشت‌ها و چشمه‌ها دو تا دو تا آمده است و آنها همه قابل دقّت می‌باشد.

۲.۱۱ - نر و ماده بودن جن

در باره نر و ماده بودن جنّ آیات زیر قابل دقّت است‌ سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْاَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْاَرْضُ وَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ‌ یعنی منزّه است آنکه همه جفت‌ها را بیافرید از آنچه زمین میرویاند و همچنین از انسانها و از چیزهائیکه نمی‌دانند.
آیه می‌گوید نبات و انسان‌ها نر و ماده دارند و نیز چیزهائی‌که ما آنها را نمی‌دانیم نر و ماده دارند جمله‌ «وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ» جنّ را نیز شامل است و می‌شود گفت: نر و ماده دارند ولی ما کیفیّت آن را نمی‌دانیم این در صورتی است که مراد از «الازواج» در آیه اصناف نباشد. رجوع شود به «زوج».
روشن تر از این آیه، آیه‌ وَ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ‌ است این آیه صریح است در اینکه نر و مادگی در تمام اشیاء عمومیّت دارد و جمله‌ «کُلِّ شَیْ‌ءٍ» بطور حتم جنیّان را نیز شامل است.
و در سوره جنّ از قول آنها نقل شده که می‌گفتند وَ اَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْاِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ‌ الْجِنِ‌ یعنی مردانی از آدمیان بمردانی از جنّ پناه می‌بردند «رجالٌ من الجنّ» مبیّن آنست که جنیّان مردانی دارند (و اللّه العالم).

۲.۱۲ - تجسم و دیده شدن

در باره تجسّم و دیده شدن جنّ از قرآن چیزی بدست نیاوردیم ممکن است از قصّه سلیمان بدست آورد که مجسّم می‌شوند زیرا در آن هست‌ قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ‌ الْجِنِ‌ اَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ اَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ‌ و ظهور آن در تجسّم است و اینکه برای سلیمان کار و غوّاصی می‌کردند ظاهر آنست که مجسّم شده و آن کارها را می‌کرده‌اند.
ولی تجسّم ملک و به صورت بشر در آمدنش در قرآن مجید صریح است مثل تجسّم ملک بر مریم که مریم پنداشت جوانی است و می‌خواهد باو دست‌ اندازد فَاَرْسَلْنا اِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا و مثل آمدن ملک‌ها پیش ابراهیم و لوط در قضیّه بشارت به اسحق و عذاب قوم لوط.
از لحاظ اخبار جنّ به طور حتم مجسّم و دیده می‌شود در کافی هست که سعد اسکاف آنها را بصورت مردانی زاهد دید و امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: آنها جنیّان‌اند و نیز ابن جبل به صورت هندی‌ها و دیگران به صور دیگر دیده‌اند و در این باره روایات و نقل‌ها زیاد است.


رانده شدن جنّ از آسمان نیز یکی از مطالب قابل دقّت قرآن است. ما ابتدا آیات آن را نقل و سپس خلاصه آن را خواهیم گفت.
باید دانست که در این مسئله جنّ و شیاطین هر دو یکی است چنانکه از آیات روشن خواهد شد و تنها فرقی که می‌توان قائل شد این است که شیاطین متمردان جنّ‌اند و جنّ بطور اطلاق هر دو را شامل است اینک آیات:

۳.۱ - سوره جن

۱- وَاَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً وَ اَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً. وَ اَنَّا لا نَدْرِی‌ اَ شَرٌّ اُرِیدَ بِمَنْ فِی الْاَرْضِ اَمْ اَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً.
این آیات صریح‌اند در اینکه جنّ قبلا محل‌هائی در آسمان برای استراق سمع داشته‌اند و سپس دیده‌اند که آسمان پر از نگهبان و شهاب است و شهاب در کمین آنها است که استراق سمع می‌کنند پیش خود گفتند: نمی‌دانیم آیا خداوند در اثر این تحوّل رشد و کمالی برای اهل زمین اراده کرده و یا بلائی به آنها خواهد رسید.
در روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) منقول است که این تحوّل بعد از ولادت رسول اکرم (صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) اتفاق افتاد و از اهل سنت آن را در وقت بعثت آن حضرت گفته‌اند و آن را در مجمع ذیل آیه ۱۸ سوره حجر از ابن عباس و در سوره جن از بلخی نقل کرده است. در صافی در سوره جن از احتجاج از حضرت صادق (علیه‌السّلام) نقل شده: این ممنوعیت برای آن بود که در زمین چیزی مانند وحی از خبر آسمان نباشد و آنچه از جانب خدا آمده ملتبس نگردد...
ناگفته نماند: این آیات دالّ بر آنند که در آسمان محلّی برای دانستن اسرار خلقت و کارهای آینده روی زمین وجود دارد که جنّ بآنجاها نزدیک میشده‌اند آیا مراد شنیدن کلمات ملائکه بود؟! آیا سخن گفتن ملائکه مثل ماها میباشد؟!.

۳.۲ - سوره صافات

۲- اِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْکَواکِبِ. وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ. لا یَسَّمَّعُونَ اِلَی الْمَلَاِ الْاَعْلی‌ وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ اِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَاَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ‌ «حِفْظاً» چنانکه در مجمع فرموده مفعول فعل مقدّر است یعنی «حفظناها حفظا» و معنی آیه چنین می‌شود: ما آسمان نزدیک را با زینتی که کواکب باشد زینت دادیم و از هر شیطان متمرد و بی فایده محفوظش نمودیم. علی هذا کواکب فقط زینت‌اند نه موجب‌ حفظ. یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ‌ روشن می‌کند که حفظ بوسیله قذف است که حقیقت و کیفیّت آن شناخته نیست. و ظهور آیه‌ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ‌ و اِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ می‌رساند که متخلفین به وسیله تیرهای شهاب طرد می‌شوند آنها هم مصابیح‌اند و هم رجوم. وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجِیمٍ، اِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَاَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِینٌ‌.
ظاهرا مراد از کواکب سیارات منظومه شمسی و مراد از السَّماءَ الدُّنْیا در آن آیات نزدیکترین آسمان‌های عالم به زمین است که آسمان منظومه شمسی باشد و مراد از آن در آیه ۵ سوره ملک نزدیکترین آسمان‌های هفتگانه زمین است یعنی اوّلین طبقه جوّ. چنانکه در «سماء» بند هفتم توضیح داده شده است و نیز در «رجم» بطور تفصیل آمده است.
لا یَسَّمَّعُونَ اِلَی الْمَلَاِ الْاَعْلی‌ نشان می‌دهد که شیاطین نمی‌توانند بملاء اعلی گوش بدهند و اِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ... مبیّن آن است که اگر کسی از آنها تخلف کرده و بملاء اعلی نزدیک شود فورا شعله‌ای آشکار و نورانی او را تعقیب می‌کند. ولی با وجود این ممکن است جسته و گریخته چیزهائی بشنوند زیرا در آیات دیگر آمده‌ وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ وَ ما یَنْبَغِی لَهُمْ وَ ما یَسْتَطِیعُونَ اِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ‌... هَلْ اُنَبِّئُکُمْ عَلی‌ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ تَنَزَّلُ عَلی‌ کُلِّ اَفَّاکٍ اَثِیمٍ. یُلْقُونَ السَّمْعَ وَ اَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ‌.
در این آیات ابتدا فرموده قرآن را شیاطین نازل نکرده‌اند... که آنها از سماع (ظاهرا شنیدن گفتگوی ملاء اعلی) معزول‌اند...
سپس فرموده: آنها بر هر دروغگوی مجرم نازل شده و مسموع خویش را القا میکنند و بیشترشان دروغگواند. این سخن می‌رساند: با وجود تعقیب تیرهای شهاب باز بعضی از آنها جان بدر برده و چیزهائی می‌آورند. و بر دروغگویان القا می‌کنند.

۳.۳ - نقش ملائکه در حوادث

آیات گذشته روشن می‌کنند حوادث آینده روی زمین در آسمان و در اختیار ملائکه است و شاید اسرار خلقت نیز. و شیاطین قدرت ورود به آنجاها ندارند وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجِیمٍ‌-... وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ‌ ولی پیش از ولادت یا بعثت آن حضرت به جاهائی از آسمان می‌رفتند و از آنجا سرقت سمع می‌کردند نه اینکه به خود آن مجمع وارد شوند که گفته‌اند وَ اَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ با ولادت یا بعثت آن حضرت از آن هم محروم شدند.
این است ظهور آیات گذشته و خدا به واقع داناتر است. بعضی از بزرگان رانده شدن با شهاب و غیره را حمل بر تشبیه عالم واقع به محسوسات فرموده که کلامش در «شهب» نقل و بررسی شده است.
در «سماء» زیر عنوان (موجودات زنده در آسمان) مشروحا بیان شده که در آسمان موجودات زنده غیر از ملائکه وجود دارند و آیات آن بررسی شده است.


عدّه‌ای از دانشمندان مسلّم گرفته‌اند که پیام‌های مرموزی بطور مرتّب و موج‌های منظم از آسمان به زمین ارسال می‌گردد و آن را (بی سیم کیهانی) نام گذاشته‌اند کارل جانسکی به سال ۱۹۳۲ میلادی ۸ ماه مراقب گرفتن این پیام‌ها با بی‌سیم خود شد و دید هر شب چهار دقیقه از شب قبلی زودتر ارسال می‌گردند و آن بواسطه این بود که گردش زمین بدور خورشید موجب می‌شود غروب و طلوع ستارگان هر روز چهار دقیقه زودتر از روز قبل باشد.
در پایان سال ۱۹۳۳ میلادی سمیناری از متخصصین این علم منعقد شد. جانسکی در این سمینار طیّ بیانیّه‌ای از مشاهدات خود پرده‌ برداشت و متذکّر شد که در ستارگان موجوداتی می‌باشند که قادر به تکلّم هستند و این پیام‌های آسمانی که با تلسکوب‌های بی سیم قابل دریافت هستند انسان را در شناخت هر چه بیشتر جهان کمک می‌کند... در فوریّه سال ۱۹۴۲ دلائلی بر صحت نظر جانسکی اضافه شد.
زیرا دیده شد که یک سلسله پیام‌های فضائی کار جهت‌یابی راداری را که در انگلستان بکار گذاشته شده بود متوقّف کرد دانشمندان پس از کوشش فراوان بالاخره دریافتند که این وقفه در اثر یک سری پیام‌های تلگرافی است که از یک سوی ناشناخته از ماورای افق بوده است.
[۴۶] نوفل عبدالرزاق، قرآن بر فراز اعصار، ترجمه بهرام پور و شکیب، ص۱۰.

فعلا این مطلب را دانشمندان تقریبا مسلّم گرفته‌اند ولی از نظر قرآن مجید چنان‌که در سابق اشاره شد این مطلب مسلّم و حتمی است.
نویسنده کتاب فوق عقیده دارد که جنّ برای شنیدن چنین اصواتی به آسمان نزدیک می‌شدند نه برای شنیدن وحی زیرا وحی را جز کسی که به او وحی می‌شود کسی نمی‌شنود. و «ملاء اعلی» همان‌هاست نه مجمع ملائکه.
ولی آیات گذشته مخصوصا اِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ‌ با ملاحظه ما قبل و ما بعد آن، خلاف این مطلب را می‌رساند. و خلاصه آیات گذشته روشن می‌کند که جنیّان می‌کوشیدند تا آسمان را رصد کنند و اسرار آن را بدست آورند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده مطلع شوند.


۱. جوهري، ابونصر، صحاح تاج اللغة، ج۵، ص۲۰۹۴.    
۲. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۲۱۰.    
۳. حجر/سوره۱۵، آیه۲۷.    
۴. رحمن/سوره۵۵، آیه۱۵.    
۵. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۶.    
۶. انعام/سوره۶، آیه۱۳۰.    
۷. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۹-۳۲.    
۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۹.    
۹. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۹.    
۱۰. سجده/سوره۳۲، آیه۱۳.    
۱۱. فصلت/سوره۴۱، آیه۲۵.    
۱۲. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۸.    
۱۳. اعراف/سوره۷، آیه۳۸.    
۱۴. اعراف/سوره۷، آیه۲۷.    
۱۵. کهف/سوره۱۸، آیه۵۰.    
۱۶. قرشی بنابی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۳۲.    
۱۷. سبا/سوره۳۴، آیه۱۲- ۱۳.    
۱۸. نمل/سوره۲۷، آیه۱۷-۳۹.    
۱۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۲.    
۲۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱ ص۳۹۴.    
۲۱. رحمن/سوره۵۵، آیه۵۶.    
۲۲. رحمن/سوره۵۵، آیه۷۴.    
۲۳. کهف/سوره۱۸، آیه۵۰.    
۲۴. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۹- ۳۱.    
۲۵. جن/سوره۷۲، آیه۱- ۱۵.    
۲۶. یس/سوره۳۶، آیه۳۶.    
۲۷. قرشی بنابی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۱۸۵.    
۲۸. ذاریات/سوره۵۱، آیه۴۹.    
۲۹. جن/سوره۷۲، آیه۶.    
۳۰. نمل/سوره۲۷، آیه۳۹.    
۳۱. مریم/سوره۱۹، آیه۱۷.    
۳۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۹۴.    
۳۳. جن/سوره۷۲، آیه۸- ۱۰.    
۳۴. حجر/سوره۱۵، آیه۱۸.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۵۱۰.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۶.    
۳۷. فیض کاشانی، محسن، الصافی، ج۷، ص.۳۱۱    
۳۸. صافات/سوره۳۷، آیه۶- ۱۰.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۶۸۳.    
۴۰. ملک/سوره۶۷، آیه۵.    
۴۱. حجر/سوره۱۵، آیه۱۶- ۱۸.    
۴۲. قرشی بنابی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۳۳۲.    
۴۳. قرشی بنابی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۵۸.    
۴۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۰- ۲۲۳.    
۴۵. قرشی بنابی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۷۳.    
۴۶. نوفل عبدالرزاق، قرآن بر فراز اعصار، ترجمه بهرام پور و شکیب، ص۱۰.



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خناس»، ج۲، ص۶۱-۷۲.    






جعبه ابزار