• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جهانشاه قراقوینلو

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جهانشاه‌ قراقوینلو، ابوالمظفر جهانشاه ‌بن‌ قرایوسف‌، نام‌ آورترین‌ فرمانروای‌ قراقوینلو در اواسط‌ سده‌ نهم‌ بوده است.



بر اساس‌ نوشته‌های‌ تاریخ‌نگاران‌ دوره‌ صفوی‌ ، او احتمالاً در ۸۰۲ به‌دنیا آمده‌ است‌
[۱] بوداق‌ منشی‌ قزوینی‌، جواهرالاخبار: بخش‌ تاریخ‌ ایران‌ از قراقویونلو تا سال‌ ۹۸۴ ه ق‌، ج۱، ص‌ ۷۱.
[۲] قزوینی‌، ص‌ ۳۵۶.
[۳] خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
[۴] محمدبن‌ ابیطالب‌ مجدی‌، زینت‌المجالس‌، ج۱، ص‌ ۹۶۶.
[۵] واله‌ اصفهانی‌، ص‌ ۷۱۵.
سخاوی‌ تاریخ‌ تولد او را اوایل‌ سده‌ نهم‌ دانسته‌ و ابن‌تَغری‌ بِردی‌ ۸۱۰ یا بعد از آن‌ را احتمال‌ داده‌ است‌.
قرایوسف‌، پدر جهانشاه‌، پس‌ از درگذشت‌ تیمور گورکانی‌ (متوفی‌ ۸۰۷) و از آزادی‌ از زندان ‌، برای‌ پس‌گرفتن‌ سرزمینهای‌ خود در مشرق‌ آناطولی‌ و آذربایجان‌، حرکت‌ خود را از سوریه ‌آغاز کرد و مهمان‌ مجدالدین‌ عیسی‌بن‌ اَرتُق‌ ، حکمران‌ شهر ماردین‌ شد. از طرفی‌ می‌دانیم‌ جهانشاه‌ در همین‌ ایام‌ به‌ دنیا آمد
[۸] د. ا. ترک، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۳.
و بنابراین‌ قول‌ بیشتر منابع‌ که‌ تولد او را در ۸۰۸ در مدرسه‌ ماردین‌ ذکر کرده‌اند
[۹] طهرانی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۵۷.
[۱۰] احمدبن‌ محمد غفاری‌ قزوینی‌، تاریخ‌ جهان‌آرا، ج۱، ص‌ ۲۵۰.
[۱۱] زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله‌ الاخبار، ج۱، ص‌ ۵۵۷.
[۱۲] تاریخ‌ قزلباشان‌، ج۱، ص‌ ۳۳.
[۱۳] منجمّ باشی‌، ج‌ ۱، گ۳۴۶.
به‌ صواب‌ نزدیک‌تر است‌.


جهانشاه‌ چهارمین‌ پسر از شش‌ پسر قرایوسف ‌،
[۱۴] خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
[۱۵] عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۸۲۹.
بود. وی‌ در آغاز، از سوی‌ پدر، بر سلطانیه‌ حکومت‌ می‌کرد.
[۱۶] عبداللّه‌ بن‌ لطف‌اللّه‌ حافظ‌ابرو، زبده‌التواریخ‌، ج‌ ۴، ص‌ ۷۳۲.
[۱۷] طهرانی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۷۱.
در پی‌ درگذشت‌ قرایوسف‌، هر یک‌ از پسران‌ او، از جمله‌ شاه‌محمد در بغداد و اسکندرمیرزا در تبریز، مدعی‌ سلطنت‌ شدند. جهانشاه‌ نخست‌ نزد، شاه‌ محمد رفت‌، اما چون‌ شاه‌محمد به‌ او توجه‌ نکرد، به‌ تبریز نزد اسکندر میرزا ، رفت‌ و او را در نبردی‌ در اَلَشِکرت‌ برضد شاهرخ‌ تیموری‌ (حک :۸۰۷ ـ۸۵۰) همراهی‌ کرد. اسکندرمیرزا محافظت‌ از چندین‌ قلعه‌ را در نواحی‌ وان‌ به‌ جهانشاه‌ سپرد. وی‌ حکومت‌ سرزمینهای‌ دیگری‌ را نیز از اسکندرمیرزا خواست‌، ولی‌ او نپذیرفت‌ .
[۱۸] د. ا. ترک‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۳.
در نتیجه‌، جهانشاه‌ بر او عصیان‌ کرد اما دستگیر شد. اسکندرمیرزا، به‌ شفاعت‌ مادرش‌، جهانشاه‌ را نکشت‌ و سرانجام‌ بسیاری‌ از نواحی‌ اطراف‌ وان‌ را به‌ او واگذار کرد.
در سومین‌ سفر شاهرخ‌ تیموری‌ به‌ آذربایجان ‌، جهانشاه‌ از فرمانبری‌ اسکندرمیرزا سر باز زد و به‌ ری‌ رفت‌. او به‌ دربار شاهرخ‌ ایلچی‌ فرستاد و به‌ اطاعت‌ او گردن‌ نهاد.
[۱۹] د. ا. ترک‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۳.
[۲۰] حسین‌ میرجعفری‌، تاریخ‌ تحولات‌ سیاسی اجتماعی‌، اقتصادی‌ و فرهنگی‌ ایران‌، ج۱، ص‌ ۳۰۶.
شاهرخ‌ نیز در ۸۳۹ او را به‌ حکومت‌ آذربایجان‌ منصوب‌ کرد و به‌ او فرمان‌ ممهور به‌ آلْتَمْغا داد
[۲۱] دولتشاه‌ سمرقندی‌، کتاب‌ تذکره‌الشعراء ج۱، ص‌ ۳۹۱.
[۲۲] عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۱، ص‌ ۴۶۱.
[۲۳] زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله‌ الاخبار، ج۱، ص‌ ۵۵۶.
و نیروهایی‌ برای‌ کمک‌ به‌ وی‌ در مقابل‌ اسکندرمیرزا فرستاد. در این‌ نبرد، اسکندر میرزا شکست‌ خورد و به‌ قلعه‌ النجِق ‌، در حوالی‌ نخجوان ‌، پناه‌ برد
[۲۴] عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌، ج۱، ص‌ ۲۸۷.
[۲۵] قزوینی‌، ص‌ ۳۵۳.
و در آن‌جا به‌ دست‌ فرزندش‌، شاه‌ قباد به‌ قتل‌ رسید .
[۲۶] طهرانی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۴۵.
[۲۷] قزوینی‌، ص‌ ۳۵۴.
[۲۸] خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
[۲۹] زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله‌ الاخبار، ج۱، ص۵۵۶.
[۳۰] تاریخ‌ قزلباشان‌، ج۱، ص‌ ۳۲.
[۳۱] دولتشاه‌ سمرقندی‌، کتاب‌ تذکره‌الشعراء، ج۱، ص‌ ۳۹۱.
[۳۴] سومر، ۱۹۸۴، ص‌ ۱۴۰ـ۱۴۱.



جهانشاه‌، با استفاده‌ از فرصت‌، در همان‌ سال‌ به‌ تثبیت‌ قدرتش‌ در آذربایجان‌ پرداخت‌.
[۳۵] خواندمیر، ج‌ ۴، ص‌ ۷۲.
[۳۶] حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۱، ص‌ ۳۹۵.
و سرزمینهای‌ شام‌ و روم‌، عراق‌ عرب‌ و عجم‌، آذربایجان‌، فارس‌، کرمان‌ و دریای‌ عمان‌ را در اختیار گرفت‌ .
[۳۷] قزوینی‌، ص‌ ۳۵۶.
[۳۸] خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
وی‌ پس‌ از تثبیت ‌حاکمیتش‌، به‌ عنوان‌ حاکم‌ محلی‌ مستقل‌، اقدام‌ به‌ گسترش‌ دامنه‌ نفوذ خود در نواحی‌ اطراف‌ قلمروش‌ کرد. یکی‌ از این‌ نواحی‌ گرجستان‌ بود. او در ۸۴۴ و ۸۴۸ به‌ گرجستان‌ لشکر کشید و بخشهای‌ مهمی‌ از آن‌جا را فتح‌ کرد
[۳۹] قزوینی‌، ص‌ ۳۵۴.
[۴۰] خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
[۴۱] زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله‌ الاخبار، ج۱، ص۵۵۶‌.
[۴۲] تاریخ‌ قزلباشان‌، ج۱، ص۳۲.
[۴۳] واله‌ اصفهانی‌، ص‌ ۷۰۸.
در اوایل‌ ۸۴۹، پس‌ از درگذشت‌ برادر دیگرش‌، اصفهان ‌میرزا ، که‌ بعد از شاه‌محمد در بغداد حکومت‌ می‌کرد، برخی‌ از بَنْگها (امیران‌) به‌ جهانشاه‌ پیوستند و او را برای‌ حمله‌ به‌ بغداد تحریک‌ کردند. جهانشاه‌ از آذربایجان‌ به‌ بغداد لشکر کشید و در ۱۴ ربیع ‌الاول‌ ۸۵۰ بغداد را، پس‌ از شش‌ ماه‌ محاصره ‌، تصرف‌ کرد. سپاهیانش‌ سه‌شبانه‌ روز به‌ غارت‌ آنجا پرداختند
[۴۴] د. ا. ترک‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۵.
و بسیاری‌ از مردم‌ آنجا، از جمله‌ پسر اصفهان‌میرزا، را کشتند.
[۴۵] حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۱، ص‌ ۳۹۶.
پس‌ از آن‌، جهانشاه‌ حکومت‌ بغداد را به‌ پسر کوچکش‌، محمدی‌میرزا ، سپرد.
[۴۶] عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌، ج۱، ص‌ ۲۸۸.
[۴۷] طهرانی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۷.



پس‌ از درگذشت‌ شاهرخ‌ تیموری‌ در ۸۵۰، در پی‌ بروز مجادله‌ بر سر سلطنت‌، جهانشاه‌ از موقعیت‌ سود برد و خود را سلطان‌ و خاقان‌ خواند .
[۴۸] رومر، ۱۹۷۶، ص‌ ۲۷۹.
[۴۹] د. ا. ترک‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۳.
در مورد اینکه‌ جهانشاه‌ خود را ایلخان‌ خوانده‌ یا نه‌، مسلّم‌ است‌ که‌ قراقوینلوها اشکال‌ و قوالب‌ سیاسی‌ ایلخانان‌ را اقتباس‌ می‌کردند، از جمله‌ عناوین‌ مغولی‌ خاقان‌، نویان‌ و بهادر را به‌ کار می‌بردند .
[۵۰] رومر، ۱۹۸۹، ص‌ ۱۹۶.
[۵۱] بوسه‌، ص‌ ۲۵۰.
[۵۲] فراگنر، ص‌ ۳۱ـ۳۲.



پس‌ از مرگ‌ ابوالقاسم‌ بابر، جهانشاه‌ قصد تصرف‌ خراسان‌ کرد و پس‌ از فتح‌ مازندران‌ در ۱۵ شعبان‌ ۸۶۲، موفق‌ به‌ تصرف‌ هرات‌ شد و شش‌ ماه‌ به‌ استقلال‌ در آن‌جا حکومت‌ کرد و به‌ نام‌ خود سکه‌ ضرب‌ نمود و به‌ نامش‌ خطبه‌ خواندند.
[۵۳] عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۸۲۹ ـ۸۳۰.
[۵۴] هینتس، ۱۹۳۶، ص‌ ۱۳۴.
[۵۵] سیوری، ص‌ ۴۷.
[۵۶] اشمیت‌ ـ دومون، ص‌ ۶۶.



در صفر ۸۶۳ جهانشاه‌ شنید که‌ پسرش‌، حسن‌علی‌، در آذربایجان‌ شورش‌ کرده‌ است‌؛ از این‌رو، هرات‌ را به‌ سلطان‌ ابوسعید گورکان‌ ، که‌ در پی‌ تسخیر این‌ شهر بود، واگذار کرد و به‌ آذربایجان‌ بازگشت‌ .
[۵۷] طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۵۴ـ ۳۵۵.
[۵۸] دولتشاه‌ سمرقندی‌، کتاب‌ تذکره‌الشعراء، ج۱، ص‌ ۴۵۸ـ۴۵۹.
حسن ‌علی‌ که‌ پانزده‌ سال‌
[۵۹] خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
در قلعه‌ ماکو زندانی‌ بود، در غیاب‌ پدر از حبس‌ بیرون‌ آمده‌ و به‌ تبریز رفته‌ و گروهی‌ از مردم‌ را گرد آورده‌ بود. شورش‌ او، به‌رغم‌ حمایت‌ امیر عربشاه‌ آئین‌لو ، با موفقیت‌ همراه‌ نشد.
[۶۰] طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۵۸ـ۳۶۱.
[۶۱] عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۸۴۴ ـ ۸۴۵.
[۶۲] خواندمیر، ج‌ ۶، ص‌ ۸۲۵.
پیربوداق ‌، که‌ صلح‌ پدرش‌ را با ابوسعید گورکان‌ دلیل‌ برضعف‌ پدرش‌ می‌دانست‌، اعلام‌ استقلال‌ نمود و بر پدر عصیان‌ کرد .
[۶۳] عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌، ج۱، ص‌ ۳۱۵ـ۳۱۶.
[۶۴] طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۵۵ـ ۳۵۷.
[۶۵] طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۶۱.
[۶۶] عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۹۵۲.
[۶۷] میرخواند، ج‌ ۶، ص‌ ۸۵۳.
و سرانجام‌ در نبرد با سپاهیان‌ اعزامی‌ پدر به‌ قتل‌ رسید و جهانشاه‌ یکی‌ از امیران‌ خود، تُواجی‌ اَلپاووت‌ محمد ، را والی‌ بغداد کرد.
[۶۸] د. ا. د. ترک‌، ج‌ ۲۴، ص‌ ۴۳۷.
[۶۹] آقا، ص‌ ۶۲ـ۶۴.



جهانشاه‌، که‌ با آق‌قوینلوها دشمنی‌ دیرینه‌ داشت‌، درصدد برآمد با حمله‌ به‌ اوزون‌ حسن‌ قلمرو خود را گسترش‌ دهد. از این‌رو، جهانشاه‌ همه‌ پیشنهادهای‌ صلح‌ اوزون‌ حسن‌ را رد کرد
[۷۰] خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
[۷۱] واله‌ اصفهانی‌، ص‌ ۷۱۳.
و در ۸۷۲ راهی‌ دیار بکر شد .
[۷۲] طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۰۷.
به‌ نوشته‌ طهرانی‌
[۷۳] طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۰۷.
، علت‌ اقدام‌ نظامی‌ جهانشاه‌ دانسته نیست‌. جهانشاه‌ به‌ امیران‌ خود اجازه‌ داد که‌ در عادل‌ جواز (نه‌ عبدالجوز) و اَرجیش‌ قشلاق‌ کنند
[۷۴] عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۹۶۱.
و خود از طریق‌ چَپَقچور (بین‌ گؤل‌ امروزی‌) به‌ طرف‌ کیغی‌ رفت‌ و به‌ سنجق‌ موش‌ (استانی‌ در شمال‌ غربی‌ دریاچه‌ وان‌ ) رسید
[۷۵] آقا، ص‌ ۷۰ـ۷۱.
در
[۷۶] نبردی‌ در این‌ محل‌ طهرانی‌، ج‌۲، ص‌ ۴۲۶.
،
[۷۷] حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۲، ص‌ ۶۸۳.
[۷۸] احمد فریدون‌بیگ‌پاشا، منشآت‌ السلاطین‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۷۴.
جهانشاه‌ کاری‌ از پیش‌ نبرد و به‌ دلیل‌ سرمای‌ شدید مجبور به‌ عقب‌نشینی‌ گردید.
[۷۹] خواندمیر، ج‌ ۴، ص‌ ۸۴ ـ۸۶.
[۸۰] احمدبن‌ محمد غفاری‌ قزوینی‌، تاریخ‌ نگارستان‌، ج۱، ص‌ ۳۵۴ـ۳۵۵.
وی‌ با نبردی‌ غافلگیرانه‌ مواجه‌ شد و یکی‌ از افراد اوزون‌ حسن‌، به‌ نام‌ اسکندر، در ۱۲ ربیع‌الا´خر ۸۷۲ او را در حین‌ فرار کشت‌.
[۸۱] عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۹۶۲.
[۸۲] میرخواند، ج‌ ۶، ص‌ ۸۵۶.
[۸۳] خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
[۸۴] احمدبن‌ نصراللّه‌ تتوی‌ و همکاران‌، تاریخ‌ الفی‌، ج‌ ۸، ص‌ ۵۳۳۸.
[۸۵] شرف‌الدین‌بن‌ شمس‌الدین‌ بدلیسی‌، شرفنامه‌: تاریخ‌ مفصل‌ کردستان‌، ج۱، ص‌ ۵۰۵.
[۸۶] محمدبن‌ ابیطالب‌ مجدی‌، زینت‌المجالس، ج۱، ص‌ ۹۵۴‌.
[۸۷] عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌، ج۱، ص‌ ۳۰۱.
[۸۸] ظهیرالدین‌بن‌ نصیرالدین‌ مرعشی‌، تاریخ‌ گیلان‌ و دیلمستان، ج۱، ص‌ ۳۲۹.
بنا بر عالم‌ آرای‌ صفوی‌ ،
[۸۹] عالم‌آرای‌ صفوی‌، ج۱، ص‌ ۳۰.
جهانشاه‌ به‌ دلیل‌ خونخواهی‌ اوزون‌ حسن‌ برای‌ قتل‌ سلطان‌ جُنید ، کشته‌ شده‌ است‌، که‌ به‌ نظر درست‌ نمی‌رسد.


اوزون‌ حسن‌ پس‌ از این‌ وارد اردوگاه‌ جهانشاه‌ شد و خزانه‌ او را به‌ دست‌ آورد
[۹۰] د. ا. ترک‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۸۷.
بر اساس‌ نوشته‌ طهرانی‌
[۹۱] طهرانی‌، ج‌۲، ص‌ ۴۲۶.
و فریدون‌ بیگ‌پاشا
[۹۲] طهرانی‌، ج‌۲، ص‌ ۴۲۶.
،
[۹۳] اسناد و مکاتبات‌ تاریخی‌ ایران‌: از تیمور تا شاه‌اسماعیل‌، ج۱، ص‌ ۵۵۵.
سر جهانشاه‌ را برای‌ سلطان‌ ابوسعید گورکان‌ به‌ هرات‌ فرستادند
[۹۴] هینتس‌، ۱۹۳۶، ص‌ ۵۷.
، اما غیاثی‌ و ابن‌تغری‌ بردی‌ گفته‌اند که‌ سر جهانشاه‌ به‌ قاهره‌ فرستاده‌ شد و حتی‌ غیاثی‌
[۹۵] عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌، ج۱، ص‌ ۲۹۹.
نوشته‌ که‌ آن‌ را در ۷ جمادی‌الا´خره‌ در حلب‌ دیده‌ است‌. جسد جهانشاه‌ را در حیاط‌ مدرسه‌ مظفریه‌ تبریز
[۹۶] بوداق‌ منشی‌ قزوینی‌، جواهرالاخبار: بخش‌ تاریخ‌ ایران‌ از قراقویونلو تا سال‌ ۹۸۴ ه ق‌، ج۱، ص‌ ۷۱.
[۹۷] واله‌ اصفهانی‌، ص‌ ۷۱۵.
در گنبدی‌ که‌ خود ساخته‌ بود، به‌ خاک‌ سپردند .
[۹۸] قزوینی‌، ص‌ ۳۵۶ـ۳۵۷.
[۹۹] خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
[۱۰۰] بوداق‌ منشی‌ قزوینی‌، جواهرالاخبار: بخش‌ تاریخ‌ ایران‌ از قراقویونلو تا سال‌ ۹۸۴ ه ق‌، ج۱، ص۷۱.
[۱۰۱] وودز، ص‌ ۲۶۲.



سه‌ روز پس‌ از کشته‌ شدن‌ جهانشاه‌، فرزندان‌ وی‌، محمدی‌میرزا و ابویوسف‌ میرزا، به‌ اسارت‌ در آمدند. اوزون‌ حسن‌، محمدی‌میرزا را به‌ دلیل‌ آنکه‌ برادر خود، پیر بوداق‌، را کشته‌ بود، به‌ قتل‌ رساند و ابویوسف‌ میرزا را کور کرد. همچنین‌ بسیاری‌ از امیران‌ بزرگ‌ جهانشاه‌ به‌ قتل‌ رسیدند .
[۱۰۲] طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۲۶ـ۴۲۷.
[۱۰۳] طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۲۹.
[۱۰۴] حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۲، ص‌ ۶۷۳ـ۶۷۴.
[۱۰۵] بوداق‌ منشی‌ قزوینی‌، جواهرالاخبار: بخش‌ تاریخ‌ ایران‌ از قراقویونلو تا سال‌ ۹۸۴ ه ق‌، ج۱، ص۷۱.
[۱۰۶] زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله‌ الاخبار، ج۱، ص‌ ۵۵۷.
[۱۰۷] خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
[۱۰۸] قزوینی‌، ص‌ ۳۵۶.
[۱۰۹] آقا، ص‌ ۷۲.
اوزون‌ حسن‌ در نامه‌ای‌ به‌ سلطان‌ محمد فاتح‌ (حک: ۸۵۵ ـ۸۸۶)، سلطان‌ عثمانی‌، از قتل‌ پنج‌ هزار سپاهی‌ قراقوینلو سخن‌ گفته‌ است‌.
[۱۱۰] احمد فریدون‌بیگ‌پاشا، منشآت‌ السلاطین‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۷۴.
با کشته‌ شدن‌ جهانشاه‌، برخی‌ از امیران‌ قراقوینلو به‌ قلعه‌ ماکو رفتند و حسن‌علی‌ را از زندان‌ آزاد ساختند و بر تخت‌ پادشاهی‌ نشاندند.
[۱۱۱] واله‌ اصفهانی‌، ص۷۱۵.
[۱۱۲] آقا، ص‌ ۷۲ـ۷۶.



جهانشاه‌ آخرین‌ حکمران‌ مقتدر قراقوینلوها بود. در روزگار او، دولت‌ قراقوینلو به‌ صورت‌ حکومتی‌ بزرگ‌ در آمد و درخشان‌ترین‌ دوره‌ خود را گذراند. جهانشاه‌ ۳۳ سال‌ (۸۳۹ ـ ۸۷۲) حکومت‌ کرد که‌ بیست‌ و دو سال‌ آن‌ مستقل‌ از دولت‌ تیموری‌ بود.
[۱۱۳] زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله‌ الاخبار، ج۱، ص۵۵۷.
[۱۱۴] دولتشاه‌ سمرقندی‌، کتاب‌ تذکره‌الشعراء، ج۱، ص‌ ۴۵۷.
[۱۱۵] خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
برای‌ او اهمیت‌ داشت‌ که‌ جانشین‌ قانونی‌ جلایریان‌ محسوب‌ شود
[۱۱۶] رومر، ۱۹۸۹، ص‌ ۱۹۶.
وی‌ در طول‌ فرمانروایی‌ خود با برخی‌ جنبشهای‌ مذهبی‌ ـ سیاسی‌ روبه‌رو شد؛ در تبریز با حروفیان‌ و در جنوب‌ و نواحی‌ هویزه‌ و شوشتر با مُشَعشعیان‌.
جهانشاه‌ در میان‌ فرمانروایان‌ قراقوینلو، به‌ دلیل‌ موفقیتهای‌ نظامی‌ و سیاسی‌ و نیز خدمات فرهنگی‌، شاخص‌ است.‌
[۱۱۷] رومر، ۱۹۸۹، ص‌ ۱۹۷.
او با ممالیک‌ مصر و سلاطین‌ عثمانی‌ مناسبات‌ صمیمانه‌ای‌ داشت‌، به‌ گونه‌ای‌ که‌ سلطان‌ محمد فاتح‌ در نامه‌های‌ خود وی‌ را، به‌ احترامِ بزرگتر بودنش‌ «والد اعظم‌» یا «حضرت‌ ابوی‌»
[۱۱۹] اسناد و مکاتبات‌ تاریخی‌ ایران‌: از تیمور تا شاه‌اسماعیل‌، ج۱، ص‌ ۵۰۰.
و پدرم‌
[۱۲۰] احمد فریدون‌بیگ‌پاشا، منشآت‌ السلاطین‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۵۵.
خطاب‌ می‌کرد و جهانشاه‌ به‌ او پسرم‌ می‌گفت‌.


دیدگاه‌ مورخان‌ در باره‌ جهانشاه‌ بسیار متناقض‌ است‌. طهرانی‌
[۱۲۱] طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۱۴.
ویژگیهای‌ اخلاقی‌ وی‌ را «صفات‌ شیاطین‌» دانسته‌ که‌ شایسته‌ شاهان‌ نبوده‌ است‌.
[۱۲۲] بوداق‌ منشی‌ قزوینی‌، جواهرالاخبار: بخش‌ تاریخ‌ ایران‌ از قراقویونلو تا سال‌ ۹۸۴ ه ق‌، ج۱، ص‌ ۷۰.
روملو نیز، به‌ پیروی‌ از او، جهانشاه‌ را پادشاهی‌ ستمکار و جبار خوانده‌ است‌.
[۱۲۳] حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۲، ص‌ ۶۸۰.
برخی‌ از او چنین‌ یاد کرده‌اند: پادشاهی‌ عظیم‌الشأن‌،
[۱۲۴] ابن‌کربلائی‌، روضات‌ الجنان‌ و جنات‌الجنان، ج‌ ۱، ص‌ ۵۲۴.
فرمانروایی‌ بزرگ‌
[۱۲۵] ابن‌تغری‌ بردی‌، ۱۹۳۰ـ۱۹۴۲، فصل‌ ۳، ص‌ ۶۶۳.
و پادشاهی‌ قاهر و صاحب‌ دولت‌
[۱۲۶] دولتشاه‌ سمرقندی‌، کتاب‌ تذکره‌الشعراء.
که‌ در آبادانی‌ شهرها و رفاه‌ حال‌ رعایا می‌کوشیده‌ است‌.
[۱۲۷] خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.



ستمکاری‌ وی‌ به‌ هنگام‌ گشودن‌ شهرهایی‌ مانند تفلیس‌ و اصفهان‌ شاهد استبداد و خونخواری‌ اوست‌. او به‌ استعمال‌ افیون‌ و شراب‌
[۱۲۸] عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌، ج۱، ص‌ ۲۹۶.
و نیز شب‌نشینی‌ شهرت‌ داشت‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ سلطان‌ محمد فاتح‌ به‌ استهزا او را خفاش‌ می‌نامید،
[۱۲۹] احمدبن‌ محمد غفاری‌ قزوینی‌، تاریخ‌ جهان‌آرا، ج۱، ص‌۲۵۰.
احکام‌ دینی‌ را به‌ هیچ‌ می‌شمرد و به‌ زندقه‌ گرایش‌ داشت‌
[۱۳۰] طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۱۴.
[۱۳۱] احمدبن‌ لطف‌اللّه‌ منجم‌باشی‌، جامع‌ الدول، ج‌ ۱، گ‌ ۳۴۶ ب .
به‌رغم‌ اینکه‌ جهانشاه‌ خود را مقید به‌ هیچ‌ دینی‌ نکرد، بروسه‌ در کتاب‌ مجموعه‌ مورخان‌ ارمنی‌ ، بر اساس‌ منابع‌ ارمنی‌، از احترام‌ جهانشاه‌ به‌ مسیحیان‌ یاد کرده‌ است.‌
[۱۳۲] مزاوی، ص‌ ۶۵.

عبدالرزاق‌ سمرقندی‌ ، مورخ‌ دربار شاهرخ‌ تیموری‌، از جهانشاه‌ چهره‌ای‌ مردمی‌ ترسیم‌ کرده‌ و او را به‌ داشتن‌ عدالت‌ و رفتار نیکو ستوده‌ است‌.
[۱۳۳] عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۹۲۰.
تختگاه‌ او، تبریز، با جمعیت‌ بسیار به‌ لطف‌ و عنایت‌ جهانشاه‌ آبادان‌ بوده‌ است‌ .
[۱۳۴] وارلیق، ص‌ ۴۷۸.
به‌ نوشته‌ مزاوی‌
[۱۳۵] مزاوی‌، ص‌ ۶۶.
، جهانشاه‌ گاه‌ عبارات‌ اعتقادی‌ شیعه‌ را روی‌ سکه‌ها به‌ کار برده‌ است‌، در بعضی‌ سکه‌های‌ او، عبارت‌ «علیاً ولیاللّه‌» و در پشت‌ آنها نام‌ خلفای‌ راشدین‌ آمده‌ است‌.


از علاقه‌مندی‌ جهانشاه‌ به‌ شعر و ادب‌ گزارشهایی‌ در دست‌ است‌. وی‌ با تخلص‌ حقیقی‌ یا حقیقت‌
[۱۳۶] حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۲، ص‌ ۶۸۱.
[۱۳۷] احمدبن‌ محمد غفاری‌ قزوینی‌، تاریخ‌ جهان‌آرا، ج۱، ص‌ ۲۴۹.
[۱۳۸] مینورسکی، ص‌ ۲۸۰.
[۱۳۹] مینورسکی، ص‌ ۲۸۷.
اشعار ترکی‌
[۱۴۰] سومر، ۱۹۶۷، ص‌ ۱۴۶.
و فارسی‌ می‌سرود و نسخه‌ای‌ از دیوان‌ خود را برای‌ عبدالرحمان‌ جامی‌ (متوفی‌ ۸۹۸) فرستاد.
[۱۴۱] حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۲، ص‌ ۶۸۱.
و جامی‌
[۱۴۲] عبدالرحمان‌بن‌ احمد جامی‌، دیوان‌ ‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۵ـ ۱۷۷.
آنها را ستود.
[۱۴۳] اسناد و مکاتبات‌ تاریخی‌ ایران‌: از تیمور تا شاه‌اسماعیل‌، ج۱، ص‌ ۴۴۴ـ ۴۴۵.
قنبرعلی‌بن‌ خسرو اصفهانی‌ ، که‌ در شوال‌ ۸۹۳ دیوان‌ جهانشاه‌ را جمع‌آوری‌ کرده‌، از او با القابی‌ مانند سلطان‌العارفین‌، افتخارالسلاطین‌ و زبده‌العادلین‌ یاد کرده‌ است‌ .
[۱۴۴] مینورسکی‌، ص‌ ۲۸۰.
این‌ اشعار، به‌ سبب‌ داشتن‌ اوزان‌ شعری‌ نادر و پیچیده‌، که‌ با تسلط‌ کامل‌ به‌کار رفته‌، شگفت‌آور است‌؛ حتی‌ اگر تصور کنیم‌ که‌ شاعر دیگری‌ این‌ اشعار را برای‌ او سروده‌ است‌، باز هم‌ نشان‌ از پایگاه‌ فرهنگی‌ و قریحه‌ ادبی‌ او دارد .
[۱۴۵] رومر، ۱۹۸۹، ص‌ ۱۹۷.
مینورسکی‌ اشعار فارسی‌ و ترکی‌ جهانشاه‌ را بررسی‌ کرده‌ و ۶۵ بیت‌ از آن‌ را، به‌ همراه‌ ترجمه‌ انگلیسی‌ آنها، در مقاله‌ خود آورده‌ است.‌
[۱۴۶] مینورسکی، ص‌ ۲۸۷ـ۲۹۲.
به‌ نظر او، مجموعه‌ اشعاری‌ که‌ از جهانشاه‌ باقی‌مانده‌ قسمتی‌ از دیوان‌ اوست‌ نه‌ همه‌ آن‌. مجموعه‌ اشعار به‌جا مانده‌ از جهانشاه‌ شامل ۱۰۵ غزل‌ فارسی‌ و یک‌ مستزاد ، ۸۷ غزل‌ ترکی‌ و ۳۲ رباعی‌ ترکی‌ است‌ .
[۱۴۷] مینورسکی، ص‌ ۲۷۹ـ۲۸۰.



در تبریز مجموعه‌ای‌ مشتمل‌ بر مسجد و خانقاه‌ هست‌ که‌ مسجد آن‌ اهمیت‌ بیشتری‌ داشته‌ است‌. این‌ مجموعه‌، که‌ با انتساب‌ به‌ کنیه‌ جهانشاه‌، مظفریه‌ خوانده‌ می‌شده‌، به‌ فرمان‌ خاتون‌ جان ‌بیگم‌، همسر جهانشاه‌، ساخته‌ شده‌ است‌ .
[۱۴۸] طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۵۲۳.
[۱۴۹] ابن‌کربلائی‌، روضات‌ الجنان‌ و جنات‌الجنان، ج‌ ۲، ص‌ ۴۳.
مسجد آن‌ با کاشیهای‌ فیروزه‌ای‌ تزئین‌ شده‌ است‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ در تبریز آن‌ را گوک‌/ گوی‌ مسجد یا گوک‌ جامع‌ ( مسجد کبود ) خوانده‌اند.
[۱۵۰] نادرمیرزا قاجار، تاریخ‌ و جغرافی‌ دار السلطنه‌ تبریز، ج۱، ص‌ ۱۰۸ـ۱۱۳.
[۱۵۱] محمد علی‌ تربیت‌، دانشمندان‌ آذربایجان‌، ج۱، ص‌ ۱۲۰.
[۱۵۲] مینورسکی‌، ص‌ ۲۷۹.
[۱۵۳] د. ا. د. ترک، ج‌ ۲۴، ص‌ ۴۳۷.
[۱۵۴] پیندر- ویلسون، ص‌ ۷۵۶.
[۱۵۵] هینتس‌، ۱۹۳۷، ص‌ ۵۸ ـ۵۹.
وقفنامه‌های‌ موقوفه‌های‌ جهانشاه‌ در تبریز، در کتابخانه‌ سلیمانیه‌ استانبول‌ نگهداری‌ می‌شود.
[۱۵۶] د. ا. د. ترک، ذیل‌ جهانشاه‌.



(۱) ابن‌تغری‌ بردی‌، منتخبات‌ من‌ حوادث‌ الدهور فی‌ مدی‌ الایام‌ و الشهور، چاپ‌ ویلیام‌ پوپر، بركلی‌ و لوس ‌آنجلس‌ ۱۹۳۰ـ۱۹۴۲.
(۲) همو، المنهل‌ الصافی، ج‌ ۵، چاپ‌ نبیل‌ محمد عبدالعزیز، قاهره‌ ۱۹۸۸.
(۳) همو، النجوم‌ الزاهره‌ فی‌ ملوك‌ مصر و القاهره‌ ، قاهره‌ ۱۳۸۳-۱۳۹۲.
(۴) ابن‌كربلائی‌، روضات‌ الجنان‌ و جنات‌الجنان، چاپ‌ جعفر سلطان‌ القرائی‌، تهران‌ ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ ش‌.
(۵) اسناد و مكاتبات‌ تاریخی‌ ایران‌: از تیمور تا شاه‌اسماعیل‌، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌: بنگاه‌ ترجمه‌ و نشر كتاب‌، ۱۳۵۶ ش‌.
(۶) شرف‌الدین‌بن‌ شمس‌الدین‌ بدلیسی‌، شرفنامه‌: تاریخ‌ مفصل‌ كردستان‌، چاپ‌ محمد عباسی‌،چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۳ ش.
(۷) بوداق‌ منشی‌ قزوینی‌، جواهرالاخبار: بخش‌ تاریخ‌ ایران‌ از قراقویونلو تا سال‌ ۹۸۴ ه .ق‌ ، چاپ‌ محسن‌ بهرام‌ نژاد، تهران‌ ۱۳۷۸ ش‌.
(۸) تاریخ‌ قزلباشان‌، چاپ‌ میرهاشم‌ محدث‌، تهران‌: بهنام‌، ۱۳۶۱ ش‌.
(۹) احمدبن‌ نصراللّه‌ تتوی‌ و همكاران‌، تاریخ‌ الفی‌: تاریخ‌ هزار ساله‌ اسلام‌، چاپ‌ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران‌ ۱۳۸۲ ش‌.
(۱۰) محمد علی‌ تربیت‌، دانشمندان‌ آذربایجان‌ ، تهران‌ ۱۳۱۴ ش‌.
(۱۱) عبدالرحمان‌بن‌ احمد جامی‌، دیوان‌ ، چاپ‌ اعلاخان‌ افصح‌زاد، تهران‌ ۱۳۷۸ ش‌.
(۱۲) عبداللّه‌ بن‌ لطف‌اللّه‌ حافظ‌ابرو، زبده‌التواریخ‌ ، چاپ‌ كمال‌ حاج‌ سیدجوادی‌، تهران‌ ۱۳۸۰ ش‌.
(۱۳) خواندمیر.
(۱۴) خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌ ، نسخه‌ خطی‌ كتابخانه‌ مركزی‌ دانشگاه‌ تهران‌، ش‌ ۴۳۲۳.
(۱۵) دولتشاه‌ سمرقندی‌، كتاب‌ تذكره‌الشعراء ، چاپ‌ ادوارد براون‌، لیدن‌ ۱۳۱۸/۱۹۰۱.
(۱۶) حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ ۱۳۸۴ ش‌.
(۱۷) محمدبن‌ عبدالرحمان‌ سخاوی‌، الضوء اللامع‌ لاهل‌ القرن‌ التاسع، قاهره‌: دارالكتاب‌ الاسلامی‌، بی‌تا.
(۱۸) ابوبكرطهرانی‌، كتاب‌ دیاربكریه‌ ، چاپ‌ نجاتی‌ لوغال‌ و فاروق‌ سومر، آنكارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۵۶ ش‌.
(۱۹) عالم‌آرای‌ صفوی‌ ، چاپ‌ یداللّه‌ شكری‌، تهران‌: اطلاعات‌، ۱۳۶۳ ش‌.
(۲۰) عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌ ۱۳۸۳ ش‌.
(۲۱) احمدبن‌ محمد غفاری‌ قزوینی‌، تاریخ‌ جهان‌آرا، تهران‌ ۱۳۴۳ ش‌.
(۲۲) همو، تاریخ‌ نگارستان‌، چاپ‌ مرتضی‌ مدرس‌ گیلانی‌، تهران‌ ۱۴۰۴.
(۲۳) عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌: الفصل‌ الخامس‌ من‌ سنه‌ ۶۵۶-۸۹۱ ه / ۱۲۵۸ـ۱۴۸۶ م‌، چاپ‌ طارق‌ نافع‌ حمدانی‌، بغداد ۱۹۷۵.
(۲۴) احمد فریدون‌بیگ‌پاشا، منشآت‌ السلاطین‌، )استانبول‌] ۱۲۷۴ـ۱۲۷۵.
(۲۵) یحیی‌بن‌ عبداللطیف‌ قزوینی‌، كتاب‌ لب‌ التواریخ‌، تهران ۱۳۶۳ ش‌.
(۲۶) محمدبن‌ ابیطالب‌ مجدی‌، زینت‌المجالس‌، تهران‌ ۱۳۶۲ ش‌.
(۲۷) ظهیرالدین‌بن‌ نصیرالدین‌ مرعشی‌، تاریخ‌ گیلان‌ و دیلمستان، چاپ‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌ ۱۳۴۷ ش‌.
(۲۸) احمدبن‌ لطف‌اللّه‌ منجم‌باشی‌، جامع‌ الدول، نسخه‌ عكسی‌ كتابخانه‌ مركزی‌ دانشگاه‌ تهران‌، ش‌ ۵۱۷۱.
(۲۹) حسین‌ میرجعفری‌، تاریخ‌ تحولات‌ سیاسی‌، اجتماعی‌، اقتصادی‌ و فرهنگی‌ ایران‌ در دوره‌ تیموریان‌ و تركمانان، اصفهان‌ ۱۳۷۵ ش‌.
(۳۰) میرخواند.
(۳۱) نادرمیرزا قاجار، تاریخ‌ و جغرافی‌ دار السلطنه‌ تبریز، چاپ‌ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تبریز ۱۳۷۳ ش‌.
(۳۲) زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تكمله‌ الاخبار، نسخه‌ خطی‌ كتابخانه‌ ملی‌ ملك‌، ش‌۳۸۹۰.
۳۳- محمدیوسف‌ واله‌ اصفهانی‌، خلد برین‌: تاریخ‌ تیموریان‌ و تركمانان، چاپ‌ میرهاشم‌ محدث‌، تهران‌ ۱۳۷۹ ش‌.
(۳۴) Ismail Aka, Iran'da Turkmen hakimiyeti: Kara Koyunlular devri , Ankara ۲۰۰۱;
(۳۵) Heribert Busse, Untersuchungen zum islamischen Kanzleiwesen: an Hand turkmenischer und safawidischer Urkunden , Cairo ۱۹۵۹;
(۳۶) Bert G. Fragner, Repertorium persischer Herscherurkunden, publizierte Originalurkunden (bis ۱۸۴۸ ), Freiburg ۱۹۸۰;
(۳۷) Walther Hinz, "Beitrage zur iranischen Kulturgeschichte", ZDMG , vol.۹۱ (۱۹۳۷);
(۳۸) idem, Irans Aufstieg zum Nationalstaat: im funfzehnten Jahrhundert , Berlin ۱۹۳۶;
(۳۹) IA , s.v. "Cihan-Sah" (by Mukrimin H. Yinanµ);
(۴۰) Michel M. Mazzaoui, The origins of the Safawids: S`ism, Sufism, and the Gulat , Wiesbaden ۱۹۷۲;
(۴۱) Vladimir Fedorovich Minorsky, "Jihan-Shah Qara-Qoyunlu and his poetry", BSO [۶]     S , XVI, pt.۲ (۱۹۵۴);
(۴۲) Ralph H. Pinder-Wilson, "Timurid architecture", in The Cambridge history of Iran , vol.۶, ed. Peter Jackson and Laurence Lockhart, London ۱۹۸۶;
(۴۳) Hans Robert Roemer, Persien auf dem Weg in die Neuzeit Iranische Geschichte von ۱۳۵۰-۱۷۵۰ , Beirut ۱۹۸۹;
(۴۴) idem, "Das turkmenische Intermezzo: persishe Geschichte zwischen Mongol und Safawiden", Archaologische Mitteilungen aus Iran , vol. ۹ (۱۹۷۶);
(۴۵) Roger Mervyn Savory, "The struggle for supremacy in Persia after the death of Tmur", Der Islam , vol. ۴۰, no. ۱ (May ۱۹۶۴);
(۴۶) Marianne Schmidt-Dumont, Turkmenische herrscher des ۱۵. Jahrhunderts in Persien und Mesopotamien nach dem Tarh al-Giyat, Freiburg ۱۹۷۰;
(۴۷) Faruk Sumer, Kara Koyunlular: baslangctan Cihan Sah'a kadar , Ankara ۱۹۸۴;
(۴۸) idem, Oguzlar ( Turkmenler ): tarihleri-boy teskilat- destanlar, Ankara ۱۹۶۷;
(۴۹) TDVIA , s.vv. "Cihan Sah" (by Enver Konukµu), "Karakoyunlular" (by Faruk Sدmer);
(۵۰) M. ´etin Varlik, "Kara-Koyunlular", in Buyuk Islam tarihi:dogustan gunumuze , vol.۸, ed. Hakki Dursun Yildiz, Istanbul: Cag Yayinlari, ۱۹۹۲;
(۵۱) John E. Woods, The Aqquyunlu clan, confederation empire:a study in ۱۵th/ ۹th century Turko-Iranian politics , Minneapolis ۱۹۷۶.


۱. بوداق‌ منشی‌ قزوینی‌، جواهرالاخبار: بخش‌ تاریخ‌ ایران‌ از قراقویونلو تا سال‌ ۹۸۴ ه ق‌، ج۱، ص‌ ۷۱.
۲. قزوینی‌، ص‌ ۳۵۶.
۳. خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
۴. محمدبن‌ ابیطالب‌ مجدی‌، زینت‌المجالس‌، ج۱، ص‌ ۹۶۶.
۵. واله‌ اصفهانی‌، ص‌ ۷۱۵.
۶. محمدبن‌ عبدالرحمان‌ سخاوی‌، الضوء اللامع‌ لاهل‌ القرن‌ التاسع، ج‌ ۳، ص‌ ۸۰.    
۷. ابن‌تغری‌ بردی‌، المنهل‌ الصافی، ج‌ ۵، ص‌ ۲۶.    
۸. د. ا. ترک، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۳.
۹. طهرانی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۵۷.
۱۰. احمدبن‌ محمد غفاری‌ قزوینی‌، تاریخ‌ جهان‌آرا، ج۱، ص‌ ۲۵۰.
۱۱. زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله‌ الاخبار، ج۱، ص‌ ۵۵۷.
۱۲. تاریخ‌ قزلباشان‌، ج۱، ص‌ ۳۳.
۱۳. منجمّ باشی‌، ج‌ ۱، گ۳۴۶.
۱۴. خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
۱۵. عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۸۲۹.
۱۶. عبداللّه‌ بن‌ لطف‌اللّه‌ حافظ‌ابرو، زبده‌التواریخ‌، ج‌ ۴، ص‌ ۷۳۲.
۱۷. طهرانی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۷۱.
۱۸. د. ا. ترک‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۳.
۱۹. د. ا. ترک‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۳.
۲۰. حسین‌ میرجعفری‌، تاریخ‌ تحولات‌ سیاسی اجتماعی‌، اقتصادی‌ و فرهنگی‌ ایران‌، ج۱، ص‌ ۳۰۶.
۲۱. دولتشاه‌ سمرقندی‌، کتاب‌ تذکره‌الشعراء ج۱، ص‌ ۳۹۱.
۲۲. عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۱، ص‌ ۴۶۱.
۲۳. زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله‌ الاخبار، ج۱، ص‌ ۵۵۶.
۲۴. عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌، ج۱، ص‌ ۲۸۷.
۲۵. قزوینی‌، ص‌ ۳۵۳.
۲۶. طهرانی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۴۵.
۲۷. قزوینی‌، ص‌ ۳۵۴.
۲۸. خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
۲۹. زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله‌ الاخبار، ج۱، ص۵۵۶.
۳۰. تاریخ‌ قزلباشان‌، ج۱، ص‌ ۳۲.
۳۱. دولتشاه‌ سمرقندی‌، کتاب‌ تذکره‌الشعراء، ج۱، ص‌ ۳۹۱.
۳۲. ابن‌تغری‌ بردی‌، النجوم‌ الزاهره‌، ج‌ ۱۵، ص‌۲۲۰.    
۳۳. ابن‌تغری‌ بردی‌، المنهل‌ الصافی، ج‌ ۵، ص‌ ۲۷.    
۳۴. سومر، ۱۹۸۴، ص‌ ۱۴۰ـ۱۴۱.
۳۵. خواندمیر، ج‌ ۴، ص‌ ۷۲.
۳۶. حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۱، ص‌ ۳۹۵.
۳۷. قزوینی‌، ص‌ ۳۵۶.
۳۸. خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
۳۹. قزوینی‌، ص‌ ۳۵۴.
۴۰. خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
۴۱. زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله‌ الاخبار، ج۱، ص۵۵۶‌.
۴۲. تاریخ‌ قزلباشان‌، ج۱، ص۳۲.
۴۳. واله‌ اصفهانی‌، ص‌ ۷۰۸.
۴۴. د. ا. ترک‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۵.
۴۵. حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۱، ص‌ ۳۹۶.
۴۶. عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌، ج۱، ص‌ ۲۸۸.
۴۷. طهرانی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۷.
۴۸. رومر، ۱۹۷۶، ص‌ ۲۷۹.
۴۹. د. ا. ترک‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۳.
۵۰. رومر، ۱۹۸۹، ص‌ ۱۹۶.
۵۱. بوسه‌، ص‌ ۲۵۰.
۵۲. فراگنر، ص‌ ۳۱ـ۳۲.
۵۳. عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۸۲۹ ـ۸۳۰.
۵۴. هینتس، ۱۹۳۶، ص‌ ۱۳۴.
۵۵. سیوری، ص‌ ۴۷.
۵۶. اشمیت‌ ـ دومون، ص‌ ۶۶.
۵۷. طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۵۴ـ ۳۵۵.
۵۸. دولتشاه‌ سمرقندی‌، کتاب‌ تذکره‌الشعراء، ج۱، ص‌ ۴۵۸ـ۴۵۹.
۵۹. خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
۶۰. طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۵۸ـ۳۶۱.
۶۱. عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۸۴۴ ـ ۸۴۵.
۶۲. خواندمیر، ج‌ ۶، ص‌ ۸۲۵.
۶۳. عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌، ج۱، ص‌ ۳۱۵ـ۳۱۶.
۶۴. طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۵۵ـ ۳۵۷.
۶۵. طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۶۱.
۶۶. عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۹۵۲.
۶۷. میرخواند، ج‌ ۶، ص‌ ۸۵۳.
۶۸. د. ا. د. ترک‌، ج‌ ۲۴، ص‌ ۴۳۷.
۶۹. آقا، ص‌ ۶۲ـ۶۴.
۷۰. خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
۷۱. واله‌ اصفهانی‌، ص‌ ۷۱۳.
۷۲. طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۰۷.
۷۳. طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۰۷.
۷۴. عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۹۶۱.
۷۵. آقا، ص‌ ۷۰ـ۷۱.
۷۶. نبردی‌ در این‌ محل‌ طهرانی‌، ج‌۲، ص‌ ۴۲۶.
۷۷. حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۲، ص‌ ۶۸۳.
۷۸. احمد فریدون‌بیگ‌پاشا، منشآت‌ السلاطین‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۷۴.
۷۹. خواندمیر، ج‌ ۴، ص‌ ۸۴ ـ۸۶.
۸۰. احمدبن‌ محمد غفاری‌ قزوینی‌، تاریخ‌ نگارستان‌، ج۱، ص‌ ۳۵۴ـ۳۵۵.
۸۱. عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۹۶۲.
۸۲. میرخواند، ج‌ ۶، ص‌ ۸۵۶.
۸۳. خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
۸۴. احمدبن‌ نصراللّه‌ تتوی‌ و همکاران‌، تاریخ‌ الفی‌، ج‌ ۸، ص‌ ۵۳۳۸.
۸۵. شرف‌الدین‌بن‌ شمس‌الدین‌ بدلیسی‌، شرفنامه‌: تاریخ‌ مفصل‌ کردستان‌، ج۱، ص‌ ۵۰۵.
۸۶. محمدبن‌ ابیطالب‌ مجدی‌، زینت‌المجالس، ج۱، ص‌ ۹۵۴‌.
۸۷. عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌، ج۱، ص‌ ۳۰۱.
۸۸. ظهیرالدین‌بن‌ نصیرالدین‌ مرعشی‌، تاریخ‌ گیلان‌ و دیلمستان، ج۱، ص‌ ۳۲۹.
۸۹. عالم‌آرای‌ صفوی‌، ج۱، ص‌ ۳۰.
۹۰. د. ا. ترک‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۸۷.
۹۱. طهرانی‌، ج‌۲، ص‌ ۴۲۶.
۹۲. طهرانی‌، ج‌۲، ص‌ ۴۲۶.
۹۳. اسناد و مکاتبات‌ تاریخی‌ ایران‌: از تیمور تا شاه‌اسماعیل‌، ج۱، ص‌ ۵۵۵.
۹۴. هینتس‌، ۱۹۳۶، ص‌ ۵۷.
۹۵. عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌، ج۱، ص‌ ۲۹۹.
۹۶. بوداق‌ منشی‌ قزوینی‌، جواهرالاخبار: بخش‌ تاریخ‌ ایران‌ از قراقویونلو تا سال‌ ۹۸۴ ه ق‌، ج۱، ص‌ ۷۱.
۹۷. واله‌ اصفهانی‌، ص‌ ۷۱۵.
۹۸. قزوینی‌، ص‌ ۳۵۶ـ۳۵۷.
۹۹. خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
۱۰۰. بوداق‌ منشی‌ قزوینی‌، جواهرالاخبار: بخش‌ تاریخ‌ ایران‌ از قراقویونلو تا سال‌ ۹۸۴ ه ق‌، ج۱، ص۷۱.
۱۰۱. وودز، ص‌ ۲۶۲.
۱۰۲. طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۲۶ـ۴۲۷.
۱۰۳. طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۲۹.
۱۰۴. حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۲، ص‌ ۶۷۳ـ۶۷۴.
۱۰۵. بوداق‌ منشی‌ قزوینی‌، جواهرالاخبار: بخش‌ تاریخ‌ ایران‌ از قراقویونلو تا سال‌ ۹۸۴ ه ق‌، ج۱، ص۷۱.
۱۰۶. زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله‌ الاخبار، ج۱، ص‌ ۵۵۷.
۱۰۷. خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
۱۰۸. قزوینی‌، ص‌ ۳۵۶.
۱۰۹. آقا، ص‌ ۷۲.
۱۱۰. احمد فریدون‌بیگ‌پاشا، منشآت‌ السلاطین‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۷۴.
۱۱۱. واله‌ اصفهانی‌، ص۷۱۵.
۱۱۲. آقا، ص‌ ۷۲ـ۷۶.
۱۱۳. زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله‌ الاخبار، ج۱، ص۵۵۷.
۱۱۴. دولتشاه‌ سمرقندی‌، کتاب‌ تذکره‌الشعراء، ج۱، ص‌ ۴۵۷.
۱۱۵. خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
۱۱۶. رومر، ۱۹۸۹، ص‌ ۱۹۶.
۱۱۷. رومر، ۱۹۸۹، ص‌ ۱۹۷.
۱۱۸. ابن‌تغری‌ بردی‌، النجوم‌ الزاهره‌ فی‌ ملوک‌ مصر و القاهره‌، ج‌ ۱۵، ص‌ ۴۳۲۴۳۳.    
۱۱۹. اسناد و مکاتبات‌ تاریخی‌ ایران‌: از تیمور تا شاه‌اسماعیل‌، ج۱، ص‌ ۵۰۰.
۱۲۰. احمد فریدون‌بیگ‌پاشا، منشآت‌ السلاطین‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۵۵.
۱۲۱. طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۱۴.
۱۲۲. بوداق‌ منشی‌ قزوینی‌، جواهرالاخبار: بخش‌ تاریخ‌ ایران‌ از قراقویونلو تا سال‌ ۹۸۴ ه ق‌، ج۱، ص‌ ۷۰.
۱۲۳. حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۲، ص‌ ۶۸۰.
۱۲۴. ابن‌کربلائی‌، روضات‌ الجنان‌ و جنات‌الجنان، ج‌ ۱، ص‌ ۵۲۴.
۱۲۵. ابن‌تغری‌ بردی‌، ۱۹۳۰ـ۱۹۴۲، فصل‌ ۳، ص‌ ۶۶۳.
۱۲۶. دولتشاه‌ سمرقندی‌، کتاب‌ تذکره‌الشعراء.
۱۲۷. خورشاه‌بن‌ قباد، تاریخ‌ ایلچی‌ نظام‌شاه‌.
۱۲۸. عبداللّه‌بن‌ فتح‌اللّه‌ غیاثی‌، التاریخ‌ الغیاثی‌، ج۱، ص‌ ۲۹۶.
۱۲۹. احمدبن‌ محمد غفاری‌ قزوینی‌، تاریخ‌ جهان‌آرا، ج۱، ص‌۲۵۰.
۱۳۰. طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۱۴.
۱۳۱. احمدبن‌ لطف‌اللّه‌ منجم‌باشی‌، جامع‌ الدول، ج‌ ۱، گ‌ ۳۴۶ ب .
۱۳۲. مزاوی، ص‌ ۶۵.
۱۳۳. عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، ج‌ ۲، دفتر ۲، ص‌ ۹۲۰.
۱۳۴. وارلیق، ص‌ ۴۷۸.
۱۳۵. مزاوی‌، ص‌ ۶۶.
۱۳۶. حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۲، ص‌ ۶۸۱.
۱۳۷. احمدبن‌ محمد غفاری‌ قزوینی‌، تاریخ‌ جهان‌آرا، ج۱، ص‌ ۲۴۹.
۱۳۸. مینورسکی، ص‌ ۲۸۰.
۱۳۹. مینورسکی، ص‌ ۲۸۷.
۱۴۰. سومر، ۱۹۶۷، ص‌ ۱۴۶.
۱۴۱. حسن‌ روملو، احسن ‌التواریخ‌، ج‌ ۲، ص‌ ۶۸۱.
۱۴۲. عبدالرحمان‌بن‌ احمد جامی‌، دیوان‌ ‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۵ـ ۱۷۷.
۱۴۳. اسناد و مکاتبات‌ تاریخی‌ ایران‌: از تیمور تا شاه‌اسماعیل‌، ج۱، ص‌ ۴۴۴ـ ۴۴۵.
۱۴۴. مینورسکی‌، ص‌ ۲۸۰.
۱۴۵. رومر، ۱۹۸۹، ص‌ ۱۹۷.
۱۴۶. مینورسکی، ص‌ ۲۸۷ـ۲۹۲.
۱۴۷. مینورسکی، ص‌ ۲۷۹ـ۲۸۰.
۱۴۸. طهرانی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۵۲۳.
۱۴۹. ابن‌کربلائی‌، روضات‌ الجنان‌ و جنات‌الجنان، ج‌ ۲، ص‌ ۴۳.
۱۵۰. نادرمیرزا قاجار، تاریخ‌ و جغرافی‌ دار السلطنه‌ تبریز، ج۱، ص‌ ۱۰۸ـ۱۱۳.
۱۵۱. محمد علی‌ تربیت‌، دانشمندان‌ آذربایجان‌، ج۱، ص‌ ۱۲۰.
۱۵۲. مینورسکی‌، ص‌ ۲۷۹.
۱۵۳. د. ا. د. ترک، ج‌ ۲۴، ص‌ ۴۳۷.
۱۵۴. پیندر- ویلسون، ص‌ ۷۵۶.
۱۵۵. هینتس‌، ۱۹۳۷، ص‌ ۵۸ ـ۵۹.
۱۵۶. د. ا. د. ترک، ذیل‌ جهانشاه‌.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جهانشاه‌ قراقوینلو»، شماره۵۲۶۷.    



جعبه ابزار