حرمت قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احترام یعنی نگه داشتن
حرمتها و وقتی درباره چیزی یا کسی یا مکانی گفته میشود که
حرمت دارد یعنی چیزهایی در اینجا
حرام شده است که در جاهای دیگر
حرام نیست.
حرمت قرآن هم از این باب است که با حفظ و وارد نشدن در موارد
حرام و حفظ حدود آن در واقع
احترام قرآن حفظ شده است.
احترام از ریشه"
حرم"در
لغت به معنای چیزی است که
هتک آن
حلال و
جایز نیست،
از این رو
احترام به معنای بزرگداشت میباشد.
و اینکه میگوئیم: "
المسجدالحرام"، "
بیتالله الحرام"و "
الشهرالحرام"، همه به این معناست که اینها حدودی دارند و چیزهائی در آنها
حرام شده که در غیر آنها
حرام نیست.
و منظور از "
احترام به
قرآن"از همین باب بوده که عظمت
قرآن را بزرگ شمرده و نسبت به آن، مسائلی را باید رعایت کنیم که در قبال دیگر کتابها مقید به رعایت این مسائل نیستیم.
در ضمن مراد از
قرآن، تنها مجموع آن نیست؛ بلکه هر
سوره و هر
آیه از
قرآن، در هر کجا نقل و ثبت شده باشد، جزو
قرآن بوده و باید
احترام آن رعایت شود.
از نگاه
قرآن برخی از امور، لایق
احترام بوده و خداوند متعال این امور را خود، مورد
احترام قرار داده و
مقدس شمرده است؛
از جمله:
احترام به
کعبه، مسجد
الحرام،
مسجد اقصی،
مقام ابراهیم و
احترام به خود
قرآن.
احترام به
قرآن در
آیات مختلفی اشاره شده که به طور کلی این آیات به دو گروه تقسیم میشوند:آیاتی که
قرآن را با
عظمت و بزرگی یاد میکنند و آیاتی که از آداب
بزرگداشت قرآن سخن گفته و به صراحت، ضرورت حفظ
حرمت آن را بیان میکنند.
خداوند متعال در هر آیهای که از خود
قرآن سخن گفته،
قرآن را با عظمت یاد کرده است.از جمله،
آیاتی که
قرآن را با صفت
مجید ذکر کرده است:
«ق وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِیدِ»
«قاف، سوگند به
قرآن مجید».
از این آیه، دو نکته به دست میآید: اول اینکه
حروف مقطعه در آغاز سوره برای بیان عظمت و بزرگی
قرآن است و دوم اینکه "مجید" از ماده "مجد" به معنی شرافت گسترده است. از آنجا که
قرآن عظمت و شرافتی بی پایان دارد، کلمه "مجید" از هر نظر سزاوار آن است؛ ظاهرش زیبا، محتوایش عظیم، دستوراتش عالی و برنامههایش آموزنده و حیاتبخش است.
و در جای دیگر میفرماید:
«بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مجَّید»
«(این آیات،
سحر و
دروغ نیست،) بلکه
قرآن با عظمت است».
صفت مجید برای
قرآن جهت بیان رفعت مقام، قدرت نفوذ و پایداری آنست.
این گروه از آیات، شامل آیاتی میشود که خداوند افرادی را که
احترام قرآن و
آیات الهی را نگه نمیدارند،
توبیخ نموده و ضرورت حفظ
حرمت آن را برای
مؤمنان تأکید میکند:
«وَ قَدْ نَزلَ عَلَیْکُمْ فیِ الْکِتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَایَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بهِا وَ یُسْتهَزَأُ بهِا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتیَ یخَوضُواْ فیِ حَدِیثٍ غَیرْهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...»
«و خداوند (این
حکم را) در
قرآن بر شما نازل کرده که هر گاه بشنوید، افرادی آیات خدا را
انکار و
استهزا میکنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند!. و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود...».
دلالت
حرمت داشتن
قرآن به این گونه است که همرنگی با این گونه گناهکاران، نشانه روح
نفاق است؛ زیرا یک
مسلمان واقعی هرگز نمیتواند در مجلسی شرکت کند که در آن نسبت به آیات و
احکام الهی
توهین شود، و ایشان اعتراض ننماید، یا لااقل عدم رضایت خود را با ترک آن مجلس آشکار نسازد؛
فلذا در ذیل آیه شریفه میفرماید:
«... إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً»
«... خداوند،
منافقان و
کافران را همگی در
دوزخ جمع میکند».
و در آیه دیگری استهراء کنندگان را جزو
ستمکاران شمرده و عدم اعراض از اینها را
عمل شیطانی نامیده است:
«وَ إِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یخَوضُونَ فیِ ءَایَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتیَ یخَوضُواْ فیِ حَدِیثٍ غَیرْهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْری مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»
«هر گاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا میکنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر
شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیّت
ستمگر منشین!».
خداوند در این آیه نیز کسانی که
آیات قرآن را به استهزاء گرفتهاند، توبیخ نموده و قداست
قرآن را به صراحت متذکر شده است؛ و علاوه بر آن، افرادی که این
حرمت را نگاه نمیدارند، قوم
ظالم نامیده است.
گروه سوم از این آیات، آیاتی است که
احکام و
آداب بخصوصی را در رابطه با
احترام به
قرآن بیان مینماید:
«إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ • فیِ کِتَابٍ مَّکْنُونٍ • لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون»
«که آن،
قرآن کریمی است، که در کتاب محفوظی جای دارد، و جز پاکان نمیتوانند به آن دست زنند (دست یابند)».
چون کلام در سیاق بزرگداشت امر
قرآن بوده، و آن را تجلیل نموده است، از همین بیان میفهمیم که منظور از
مس قرآن، دست کشیدن به خطوط آن نیست؛ بلکه
علم به
معارف آن بوده که جز پاکان، کسی به این معارف عمیق دست نمییابد؛ چون
قرآن در
کتابی مکنون و پنهان است؛ و آیات ۳-۴ سوره زخرف،
نیز به این مطلب اشاره دارد:
«إِنَّا جَعَلْناهُ
قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ»
«که ما آن را
قرآنی فصیح و عربی قرار دادیم، شاید شما (آن را) درک کنید!
و آن در «
أمّ الکتاب» (
لوح محفوظ) نزد ما بلندپایه و استوار است!»
پس
قرآنی که در کتاب مکنون است، به
حریم قدسی آن دست کسی نمیرسد؛ مگر آنکه از لوث گناهان و
محرّمات پاک شده و دل را از توجّه به کثرات و منیّتها و از
پلیدی حدود و تعیّنات (مسائل روز مرّه)، خالی و
پاکیزه بکند.
فلذا احترامات باطنی
قرآن و عمل کردن به
دستورات الهی، از
اهمّ آداب
احترام به
کلامالله میباشد.
و آیه دیگری که در این رابطه میتوان اشاره نمود، آیهای است که در آن، سخن از
آداب تلاوت قرآن و گوش دادن به آن میباشد:
«وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَ أَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون»
«هنگامی که
قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید، شاید مشمول رحمت خدا شوید!».
آنچه از ظاهر آیه استفاده میشود این است که این حکم، عمومی و همگانی است و مخصوص به حال معینی نیست، در مقابل
روایات متعددی از
معصومین -علیهمالسلام-بر عدم وجوب
استماع در تمام حالات نقل شده، که
علمای اسلام نیز بر این حکم اتفاق نظر دارند؛ فلذا از اجتماع این دو حکم به دست میآید که حکم استماع بر
تلاوت قرآن، یک حکم استحبابی است؛ یعنی شایسته و
مستحبّ است که اگر کسی
قرآن تلاوت کند، دیگران در هر مکان و در هر حالتی که باشند، به
احترام قرآن سکوت کرده و با گوش جان
پیام خدا را بشنوند و در زندگی خود از آن
الهام گیرند؛ چون
قرآن تنها کتاب
قرائت نیست، بلکه کتاب
فهم و
عمل و
کتاب زندگی است؛ به دلیل همین اهمیت ویژه، به قدری بر حکم
استحباب تاکید شده که در بعضی روایات از آن تعبیر به
واجب شده است.
دانشنامه موضوعی قرآن.