حزن در جهنم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن کریم به حزن و اندوه کافران، گناهکاران و
اهل شقاوت در
جهنم اشاره شده است.
در
آیه۱۹
سوره حج به
حزن و اندوه کافران، در
جهنم اشاره شده است:
«... فالذین کفروا قطعت لهم ثیاب من نار یصب من فوق رءوسهم الحمیم•
کلما ارادوا ان یخرجوا منها من غم اعیدوا فیها. . ؛
این دو (گروه) دشمنان یکدیگرند که در باره پروردگارشان با هم ستیزه میکنند و کسانی که کفر ورزیدند جامههایی از آتش برایشان بریده شده است (و) از بالای سرشان
آب جوشان ریخته میشود؛ ... ؛ هر بار بخواهند از (شدت) غم از آن بیرون روند در آن باز گردانیده میشوند (که هان) بچشید
عذاب آتش سوزان را.»
دو دسته (مؤمنان و غیر مؤمنان) در باره پروردگارشان به
مخاصمه و
جدال پرداختند" (هذان خصمان اختصموا فی ربهم) (کلمه" خصمان" تثنیه است در حالی که" اختصموا" که فعل آن است به صورت جمع آمده، این به خاطر آن است که این دو خصم، دو نفر نیستند، بلکه دو گروهند، بعلاوه این دو گروه در دو صف قرار ندارند بلکه در صفوف مختلف قرار گرفته و هر گروه به مبارزه با سایرین برمی خیزد.)
طوائف پنجگانه کفار از یک سو و
مؤمنان راستین از سوی دیگر، و اگر درست دقت کنیم میبینیم که اساس اختلافات همه ادیان به اختلاف در باره
ذات و
صفات خدا باز میگردد و نتیجه آن به مساله
نبوت و
معاد کشیده میشود، بنا بر این لزومی ندارد که ما در اینجا کلمه"
دین " را در تقدیر بگیریم و بگوئیم مخاصمه آنها در دین پروردگارشان است بلکه واقعا ریشه اختلافات به اختلاف در
توحید باز میگردد، و اصولا تمام ادیان
تحریف یافته و باطل به نوعی از
شرک گرفتارند که آثارش در همه عقائد آنها ظاهر میشود.
سپس چهار نوع مجازات کافرانی را که دانسته و آگاهانه حق را
انکار کردند بیان میکند:
نخست از
لباس آنها شروع کرده میگوید: " کسانی که کافر شدند لباسهایی از
آتش برای آنها بریده میشود" (فالذین کفروا قطعت لهم ثیاب من نار).
این جمله ممکن است اشاره به آن باشد که واقعا قطعاتی از آتش به صورت لباس برای آنها بریده و دوخته میشود!، و یا
کنایه از این باشد که
آتش دوزخ از هر سو آنها را مانند لباس احاطه میکند.
دیگر اینکه مایع سوزان و جوشان" حمیم دوزخ" بر سر آنها ریخته میشود" (یصب من فوق رؤسهم الحمیم) ("
حمیم "
آب گرم و سوزان است.)
اما این آب سوزان و جوشان در
بدن آنها آن چنان نفوذ میکند که" هم درونشان را
ذوب مینماید و هم برونشان را"! (یصهر به ما فی بطونهم و الجلود)
("یصهر" از ماده" صهر" (بر وزن قهر) به معنی آب کردن
پیه است، و" صهر" (بر وزن فکر) به معنی
داماد است.)
سوم اینکه" تازیانهها یا گرزهایی از
آهن سوزان برای آنها آماده است" (و لهم مقامع من حدید) (" مقامع" جمع"
مقمع " (بر وزن منبر) به معنی
تازیانه یا
عمود آهنینی است که برای جلوگیری یا مجازات کسی بر او میکوبند.)
" و هر گاه بخواهند از
دوزخ و
غم و اندوههای آن خارج شوند آنها را به آن باز میگردانند، و به آنان گفته میشود، بچشید عذاب سوزان را"! (کلما ارادوا ان یخرجوا منها من غم اعیدوا فیها و ذوقوا عذاب الحریق).
و این چهارمین مجازات آنها است.
در
آیه ۷
سوره زخرف به
اندوه گناهکاران، در
جهنم اشاره شده است:
«ان المجرمین فی عذاب جهنم خــلدون•
لا یفتر عنهم وهم فیه مبلسون.
؛ بی گمان
مجرمان در
عذاب جهنم ماندگارند؛ (
عذاب) از آنان تخفیف نمییابد و آنها در آنجا نومیدند.»
این آیات سرنوشت مجرمان و کافران در
قیامت تشریح شده تا در مقایسه با سرنوشت شوق انگیزی که مؤمنان فرمانبردار پروردگار داشتند هر دو بعد مطلب روشنتر گردد.
نخست میفرماید: " مجرمان در
عذاب دوزخ جاودانه خواهند ماند" (ان المجرمین فی عذاب جهنم خالدون) " مجرم" از ماده"
جرم " در اصل به معنی قطع کردن است که در مورد قطع
میوه از
درخت، و همچنین قطع خود درختان نیز به کار میرود ولی بعدا در مورد انجام هر گونه اعمال بد به کار رفته است، شاید به این تناسب که
انسان را از
خدا و ارزشهای انسانی جدا میسازد.
ولی مسلم است که در اینجا همه مجرمان را نمیگوید، بلکه مجرمانی که راه
کفر پیش گرفتهاند منظور است، به قرینه ذکر مساله
خلود و
عذاب جاودان و هم به قرینه مقابله با مؤمنانی که در آیات قبل سخن از آنها بود، و اینکه بعضی از مفسران گفتهاند همه مجرمان را شامل میشود بسیار بعید است.
ولی از آنجا که ممکن است" عذاب دائم" با گذشت زمان تخفیف یابد، و تدریجا از شدت آن کاسته گردد در آیه بعد میافزاید: " هرگز عذاب از آنها تخفیف نخواهد یافت، و هیچگونه راه نجاتی برای آنان نیست، و آنها از همه جا مایوس خواهند بود" (لا یفتر عنهم و هم فیه مبلسون).
و به این ترتیب عذاب آنان هم از نظر زمان دائمی است، و هم از نظر شدت، چرا که" فتور" همانگونه که
راغب میگوید به معنی سکون بعد از
حدت، و نرمش بعد از شدت، و ضعف بعد از
قوت است.
" مبلس" از ماده"
ابلاس " در اصل به معنی اندوهی است که از شدت ناراحتی به
انسان دست میدهد، و از آنجا که چنین اندوهی انسان را به
سکوت دعوت میکند ماده" ابلاس" به معنی سکوت و بازماندن از جواب نیز به کار رفته، و از آنجا که در شدائد سخت، انسان از
نجات خود مایوس میشود، این ماده در مورد یاس نیز به کار رفته است، و نامگذاری" ابلیس" به این نام به خاطر همین معنی است که مایوس از
رحمت خدا است.
به هر حال در این دو آیه روی سه نکته تکیه شده: مساله
خلود، عدم تخفیف عذاب، و اندوه و
یاس مطلق، و چه دردناک است عذابی که با این امور سه گانه آمیخته باشد.
در
آیه ۱۰۶
سوره هود به اندوه
اهل شقاوت در
جهنم اشاره شده است:
«فاما الذین شقوا ففی النار لهم فیها زفیر وشهیق؛
و اما کسانی که
تیره بخت شدهاند در
آتش فریاد و نالهای دارند.»
«
زفیر» به صدایی که از اشخاص محزون و غمگین برمی خیزد، گفته میشود.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حزن در جهنم ». نخست می