حسان بن نعمان ازدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَسّان بن
نُعمان بن عَدیّ اَزْدی غَسّانی، امیر و فاتح عرب در سده اول هجری بوده است. وی از امرای
شام بود.
برخی منابع او را
پسر نعمان بن منذر و از دودمان پادشاهانِ غَسانی دانستهاند.
حسان در
سال۵۷، در دوران
خلافت معاویة بن ابیسفیان، والی
افریقیه شد و با بربرهای ساکن در آنجا
مصالحه و برای آنان
خراج وضع کرد. وی تا
زمان مرگ معاویه و خلافت
یزید (حک: ۶۰ـ۶۴) در این مقام باقی ماند.
حسان در زمان
عبدالملک بن مروان (حک: ۶۵ـ۸۶)، والی
مصر شد.
پس از کشته شدن
زهیر بن قیس بَلَوی، عبدالملک در سال ۷۳
سپاه عظیم و مجهزی به فرماندهی حسان بن نعمان تشکیل داد و او را به ولایت افریقیه برگزید.
حسان با منشور
حکومت افریقیه و
مغرب، از شام روانه مصر شد و پس از چندی
اقامت در آنجا به افریقیه رفت. تا آن
تاریخ سپاهی به آن عظمت وارد افریقیه نشده بود.
حسان بن نعمان
شهر قَیروان را پایگاه سپاه و نقطه
آغاز جنگهای خود قرار داد.
وی ابتدا به
قرطاجنه (کارتاژ)،
پایتخت افریقیه، که تا این زمان
مسلمانان بهآنجا
حمله نکرده بودند،
لشکر کشید و شهر را
محاصره کرد و بسیاری از نیروهای
دشمن را، که از رومیان و بربرها بودند، کشت.
سرانجام مدافعان شهر به
جزیره صقلیه (
سیسیل) و
اندلس گریختند.
حسان به
قتل و
غارت پرداخت و قرطاجنه را فتح کرد و دستور
تخریب آن را داد.
در این هنگام، به او خبر رسید که رومیان و بربرها در بَنْزرت و صطفوره گردهم آمدهاند.
وی به سرعت خود را به آنان رساند و آنان را شکست داد و بر آن شهرها چیره شد. مردم افریقیه به شهرهای باجه و بونه پناه بردند.
حسان، پس از این پیروزی، به قیروان بازگشت تا مجروحان سپاهش، که عده آنان بسیار بود، بهبود پیدا کنند.
پس از آن، متوجه بربرهای بُتر در مناطق مرکزی شد که به رهبری
زنی قدرتمند، به نام کاهنه گردهم آمده بودند. کاهنه در کوههای اوراس موضع گرفته بود. رومیانِ افریقیه او را بزرگ میداشتند و همه بربرها فرمانبردار او بودند.
حسان در نواحی
کوه اوراس، کنار وادی مسکیانه، از نیروهای کاهنه به سختی شکست خورد. بسیاری از لشکر عرب کشته و هشتاد تن
اسیر شدند.
حسان به
طرابلس غرب رفت. سپس در نامهای به
عبدالملک بن مروان، او را از شکست خود آگاه کرد و قرار شد تا رسیدن دستور
خلیفه در همان محل بماند.
گفته شده است که حسان پنج
سال در برقه ماند و در آنجا قصرهایی بنا کرد که به نام او معروف شدند.
در این مدت، کاهنه بر افریقیه فرمانروایی میکرد و با
خشونت با مردم
رفتار مینمود. وی شهرها و روستاهای افریقیه را ویران کرد تا عربها را از
تصرف آنها منصرف سازد،
و همین موجب دشمنی بربرها و همچنین رومیان مسیحی منطقه با او گردید، چنانکه نزد حسان رفتند و از کاهنه
شکایت کردند.
حسان نیز، پس از آنکه از
شام نیروی کمکی رسید، به
جنگ کاهنه رفت. در این نبرد، کاهنه شکست خورد و کشته شد. پس از آن، بربرها راهی جز
تسلیم در برابر مسلمانان نداشتند. حسان بدین
شرط به آنان
امان داد که همواره لشکری دوازده هزار نفری از آنان در جهادهای مسلمانان شرکت کنند.
حسان فرمانروایی بربرها را به پسران کاهنه داد. پس از آن،
اسلام در میان بربرها منتشر شد و حسان به مقرّ خود در قیروان بازگشت.
درباره
تاریخ فتوحات حسان بن نعمان اختلافنظر وجود دارد؛ ابنعبدالحکم
جمادی الآخره ۷۶، ابناثیر
رمضان۷۴ و ابنعذاری
رمضان۸۲ را ذکر کردهاند.
حسان بن نعمان به چنان قدرتی دست یافت که کسی یارای جنگیدن با او نداشت. پس از آن وی به انتظام امور پرداخت،
مسجد جامع قیروان را ساخت، دیوانهایی تشکیل داد و برای رومیان و بربرهایی که بر آیین مسیحی ماندند، خراج مقرر کرد.
وی به فرمان خلیفه عبدالملک بن مروان، برای ساختن
ابزار و آلات
دریانوردی، در
تونس دار الصناعه تأسیس کرد.
روزهای پایانی
حکومت حسان بن نعمان در افریقا نیز به روشنی معلوم نیست.
به روایت
ابن اثیر،
حسان تا زمان مرگ عبدالملک بن مروان (سال ۸۶) به ولایت خود در افریقیه ادامه داد.
در سال ۸۹، خلیفه
ولید بن عبدالملک حکومت افریقیه را به عموی خود،
عبداللّه بن مروان، واگذار کرد.
عبداللّه بن مروان نیز حسان را
عزل و
موسی بن نُصَیر را به جای او منصوب کرد.
به روایت دیگر، حسان بن نعمان در جمادیالآخره ۷۶ با
غنایم فتوح خویش نزد عبدالملک بن مروان بازگشت.
به نوشته
خلیفة بن خیاط،
حسان بن نعمان در سال ۷۸ از قیروان نزد خلیفه رفت و عبدالملک او را به حکومت افریقیه بازگرداند و طرابلسِ غرب را نیز به قلمرو او افزود، اما
عبدالعزیز بن مروان، والی مصر، ولایت افریقیه را به موسی بن نصیر داد.
به گفته یعقوبی
پس از
مرگ حسان بن نعمان، در سال۷۷ عبدالملک، موسی بن نصیر را به جای او منصوب کرد.
تاریخ مرگ حسان بن نعمان را در سال۸۰ در
سرزمین رومیا در حدود۹۰
نیز نوشتهاند.
(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابن تغریبردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره(۱۳۸۳(ـ۱۳۹۲/ (۱۹۶۳(ـ۱۹۷۲.
(۳) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون.
(۴) ابن عبدالحکم، کتاب فتوح مصر و اخبارها، چاپ محمد حجیری، بیروت۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۵) ابن عذاری، البیان المُغرِب فی اخبار الاندلس و المَغرِب، ج۱، چاپ ژس کولن والوی ـ پرووانسال، بیروت۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۶) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
(۷) ابن قتیبه، تاریخ الخلفاء أو الامامة و السیاسة، بیروت۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۸) خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۹) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ه، بیروت۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۰) محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، چاپ شعیب ارنؤوط و مأمون صاغرجی، بیروت۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۱) صفدی، الوافی بالوافیات.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله «حَسّانبن نُعمان»، ص۶۱۱۴.