حق لعان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حق لعان
۱۷. شوهر، دارای حق لعان، در صورت نداشتن گواه برای اثبات
اتهام زنا به همسر خود:
«والذین یرمون ازوجهم ولم یکن لهم شهداء الا انفسهم فشهـدة احدهم اربع شهـدت بالله انه لمن الصـدقین• والخـمسة ان لعنت الله علیه ان کان من الکـذبین»
«کسانی که همسران خود را متهم (به عمل منافی
عفت ) میکنند و گواهانی جز خودشان ندارند هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است• و در پنجمین بار بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد!»
۱۸. زن، دارای حق لعان برای رفع حد زنا از خود، در صورت اتهام
زنا به وی، از سوی شوهرش:
«والذین یرمون ازوجهم ولم یکن لهم شهداء الا انفسهم فشهـدة احدهم اربع شهـدت بالله انه لمن الصـدقین• والخـمسة ان لعنت الله علیه ان کان من الکـذبین• ویدرؤا عنها العذاب ان تشهد اربع شهـدت بالله انه لمن الکـذبین• والخـمسة ان غضب الله علیها ان کان من الصـدقین»
«کسانی که همسران خود را متهم (به عمل منافی عفت) میکنند و گواهانی جز خودشان ندارند هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا
شهادت دهد که از راستگویان است• و در پنجمین بار بگوید:
لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد! • آن زن نیز میتواند کیفر (زنا) را از خود دور کند به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن
مرد (در این نسبتی که به او میدهد) از دروغگویان است• و در مرتبه پنجم بگوید:
غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد! »
بیان حکم لعان
معنای مجموع این دو آیه چنین است که : کسانی که به همسران خود نسبت زنا میدهند، و چهار شاهد ندارند - و طبع قضیه هم همین است، چون تا برود و چهار نفر را صدا بزند که بیایند و زنای
همسر او را ببینند تا شهادت دهند غرض فوت میشود و زناکار اثر
جرم را از بین میبرد - پس شهادت چنین کسانی که باید آن را
اقامه کنند چهار بار شهادت دادن خود آنان است که پشت سر هم بگویند:
خدا را گواه میگیرم که در این نسبتی که میدهم صادقم و بار پنجم بعد از ادای همین شهادت
اضافه کند که لعنت خدا بر من باد اگر از دروغگویان باشم.
کلمه
درء به معنای دفع است و مراد از
عذاب همان حد زنا است، و معنای آیه این است که اگر زن همان پنج شهادتی را که مرد داد علیه او
اداء کند، حد زنا از وی بر داشته میشود و شهادتهای چهارگانه
زن این است که بگوید: خدا را شاهد میگیرم که این مرد از دروغگویان است، و در نوبت پنجم اضافه کند که لعنت خدا بر من باد اگر این مرد از راستگویان باشد، و به این
سوگند دو طرفی در فقه
اسلام لعان میگویند، که مانند
طلاق مایه انفصال زن و شوهر است.
همانگونه که از
شأن نزول بر میآید این آیات در حکم
استثناء و تبصرهای بر حکم حد قذف است، به این معنی که اگر شوهری همسر خود را متهم به عمل منافی عفت کند و بگوید او را در حال انجام این کار خلاف با مرد بیگانهای دیدم حد
قذف (هشتاد تازیانه) در مورد او اجرا نمیشود، و از سوی دیگر ادعای او بدون دلیل و شاهد نیز در مورد زن پذیرفته نخواهد شد، چرا که ممکن است راست بگوید و نیز ممکن است
دروغ بگوید.
در اینجا
قرآن راه حلی پیشنهاد میکند که مساءله به بهترین صورت و عادلانهترین طریق حل میگردد.
و آن اینکه نخست باید شوهر چهار بار شهادت دهد که در این ادعا راستگو است. چنانکه قرآن میفرماید: «کسانی که همسران خود را متهم میکنند و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که او از راستگویان است.»
«و در پنجمین بار بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد.»
به این ترتیب شوهر برای
اثبات مدعای خود از یکسو، و دفع حد قذف از سوی دیگر، چهار بار این جمله را تکرار میکند: «من به خدا شهادت میدهم که در این نسبت زنا که به این زن دادم راست میگویم.»
و در مرتبه پنجم میگوید: «لعنت خدا بر من باد اگر دروغگو باشم.»
در اینجا زن بر سر دو راهی قرار دارد اگر سخنان مرد را
تصدیق کند و یا حاضر به نفی این اتهام از خود به ترتیبی که در آیات بعد میآید نشود،
مجازات و حد زنا در مورد او ثابت میگردد.
اما «او نیز میتواند مجازات (زنا) را از خود به این ترتیب دفع کند که چهار بار خدا را به
شهادت طلبد که آن مرد در این نسبتی که به او میدهد از دروغگویان است.»
«و در مرتبه پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد در این نسبت راستگو است.»
و به این ترتیب زن در برابر پنج بار
گواهی مرد، دائر به آلودگی او، پنج بار گواهی بر نفی این اتهام میدهد چهار بار با این عبارت : «خدا را به شهادت میطلبم که او در این نسبتی که به من داده است دروغ میگوید.»
و در پنجمین بار میگوید: «غضب خدا بر من باد اگر او راست میگوید.»
انجام این برنامه که در
فقه اسلامی به مناسبت کلمه لعن در عبارات فوق
لعان نامیده شده، چهار حکم قطعی برای این دو همسر در پی خواهد داشت :
نخست اینکه بدون نیاز به
صیغه طلاق فورا از هم جدا میشوند.
دیگر اینکه برای همیشه این زن و مرد بر هم
حرام میگردند، یعنی امکان بازگشتشان به
ازدواج مجدد با یکدیگر وجود ندارد.
سوم اینکه حد قذف از مرد و حد زنا از زن برداشته میشود (اما اگر یکی از این دو از اجرای این برنامه سر باز زند اگر مرد باشد حد قذف و اگر زن باشد حد زنا در مورد او اجرا میگردد).
چهارم اینکه فرزندی که در این ماجرا به وجود آمده از مرد منتفی است یعنی باو نسبتی نخواهد داشت، اما نسبتش با زن محفوظ خواهد بود.
البته جزئیات این احکام در آیات فوق نیامده همین اندازه در آخرین آیه مورد بحث قرآن میگوید: و اگر فضل خدا و رحمتش و اینکه او توبه پذیر و حکیم است نبود بسیاری از مردم هلاک میشدند یا گرفتار مجازاتهای سخت!
در واقع این آیه یک
اشاره اجمالی برای تاءکید احکام فوق است، زیرا نشان میدهد که برنامه لعان یک
فضل الهی است و مشکل مناسبات دو همسر را در این زمینه به نحو صحیحی حل میکند.
از یکسو مرد را مجبور نمیکند که اگر کار خلافی در مورد همسرش دید سکوت کند و برای دادخواهی نزد حاکم
شرع نیاید.
از سوی دیگر زن را هم به مجرد اتهام در معرض مجازات حد زنای محصنه قرار نمیدهد و حق
دفاع به او عطا میکند.
از سوی سوم شوهر را ملزم نمیکند که اگر با چنین صحنهای روبرو شد به دنبال چهار شاهد برود و این راز دردناک را برملا سازد.
از سوی چهارم این مرد و زن را که دیگر قادر به ادامه زندگی مشترک
زناشوئی نیستند از هم جدا میسازد و حتی
اجازه نمیدهد در آینده با هم ازدواج کنند، چرا که اگر این نسبت راست باشد آنها از نظر روانی قادر بر ادامه زندگی زناشوئی نیستند، و اگر هم دروغ باشد عواطف زن آنچنان جریحه دار شده که بازگشت به زندگی مجدد را مشکل میسازد، چرا که نه سردی بلکه
عداوت و دشمنی محصول چنین امری است.
و از سوی پنجم تکلیف فرزند را هم روشن میسازد.
این است فضل و
رحمت خداوند و تواب و حکیم بودنش نسبت به بندگان که با این راه حل ظریف و حساب شده و عادلانه مشکل را گشوده است، و اگر درست بیندیشم حکم اصلی یعنی لزوم چهار شاهد نیز به کلی شکسته نشده، بلکه هر یک از این چهار شهادت را در مورد زن و شوهر جانشین یک شاهد کرده، و بخشی از احکام آن را برای این قائل شده است.
از توضیحاتی که در
تفسیر آیات بیان شد به اینجا رسیدیم که برای دفع حد قذف از مردی که زن خود را متهم به زنا ساخته لازم است چهار مرتبه خدا را گواه گیرد که راست میگوید که در
حقیقت هر یک از این چهار شهادت در این مورد خاص جانشین شاهدی شده است، و در مرتبه پنجم برای تاءکید بیشتر، لعنت خدا را به جان میخرد اگر دروغگو باشد.
با توجه به اینکه اجرای این مقررات، معمولا در یک محیط اسلامی و توام با تعهدات مذهبی است و هنگامی که کسی ببیند باید در مقابل حاکم اسلامی این چنین قاطعانه خدا را به گواهی بطلبد و لعن بر خود بفرستد، غالبا از
اقدام به چنین خلافی خودداری میکند، و همین سدی بر سر راه او و اتهامات دروغین میگردد، این در مورد مرد.
اما اینکه زن برای دفاع از خود باید چهار بار خدا را به گواهی طلبد که این نسبت دروغ است به خاطر این میباشد که تعادل میان شهادت مرد و زن برقرار شود، و چون زن در معرض اتهام قرار گرفته در پنجمین مرحله با عبارتی شدیدتر از عبارت مرد از خود دفاع میکند، و غضب
خدا را بر خود میخرد اگر مرد راست گفته باشد میدانیم لعنت، دوری از
رحمت است اما غضب چیزی بالاتر از دوری از رحمت میباشد، زیرا غضب مستلزم کیفر و مجازاتی است بیش از دور ساختن از رحمت، و لذا در تفسیر
سوره حمد گفتیم «مغضوب علیهم» از ضالین (گمراهان) بدترند با اینکه ضالین مسلما دور از رحمت خدا میباشند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حق لعان».