• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حق ورود به مساجد (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حق ورود به مساجد
۲۰. حق ورود نداشتن مشرکان و کافران، به مساجد:
«ومن اظلم ممن منع مسـجد الله ان یذکر فیها اسمه وسعی فی خرابها اولـئک ما کان لهم ان یدخلوها الا خائفین...» «چه کسی ستمکارتر از کسانی است که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری می‌کنند و سعی در ویرانی آنها دارند، شایسته نیست آنان جز با ترس و وحشت وارد این کانونهای عبادت شوند...»
۲۱. حق ورود نداشتن مشرکان، به مسجدالحرام:
«ومن اظلم ممن منع مسـجد الله ان یذکر فیها اسمه وسعی فی خرابها اولـئک ما کان لهم ان یدخلوها الا خائفین...»«چه کسی ستمکارتر از کسانی است که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری می‌کنند و سعی در ویرانی آنها دارند، شایسته نیست آنان جز با ترس و وحشت وارد این کانونهای عبادت شوند...»
(مقصود از آیه، منع کردن مشرکان از وارد شدن پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به مسجدالحرام است.)
«یـایها الذین ءامنوا انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هـذا...»«ای کسانی که ایمان آورده‌اید مشرکان ناپاکند لذا نباید پس از امسال نزدیک مسجد الحرام شوند...»
۲۲. نجس بودن مشرکان، عامل حق ورود نداشتن آنها به مسجدالحرام:
«یـایها الذین ءامنوا انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هـذا...»«ای کسانی که ایمان آورده‌اید مشرکان ناپاکند لذا نباید پس از امسال نزدیک مسجد الحرام شوند...»

و مقصود از «عامهم هذا» (امسالشان) سال نهم از هجرت یعنی سالی است که علی ابن ابیطالب (علیه‌السّلام) سوره برائت را به مکه برد، و برای مشرکین خواند، و اعلام کرد که دیگر حق ندارند با بدن عریان طواف کنند، و دیگر هیچ مشرکی حق طواف و زیارت را ندارد.
یکی از فرمانهای چهارگانه‌ای که علی (علیه‌السّلام) در مراسم حج سال نهم هجرت، به مردم مکه ابلاغ کرد این بود که از سال آینده هیچ یک از مشرکان حق ورود به مسجد الحرام و طواف خانه کعبه را ندارد، آیه فوق اشاره به این موضوع و فلسفه آن است.
آیا این آیه دلیل بر نجس بودن مشرکان به همان مفهوم فقهی است یا نه؟ در میان فقهاء و مفسران گفتگو است، و برای تحقیق معنی آیه لازم است روی کلمه نجس قبلا بررسی شود.
نجس بر وزن (هوس) معنی مصدری دارد، و به عنوان تاءکید و مبالغه به معنی وصفی نیز به کار می‌رود.
راغب در کتاب مفردات درباره معنی این کلمه می‌گوید: نجاست و نجس به معنی هر گونه پلیدی است و آن بر دو گونه است، یک نوع پلیدی حسی، و دیگری پلیدی باطنی است.
در مجمع البیان در تفسیر این آیه گفته است : هر چیز پلیدی را که طبع انسان از آن تنفر داشته باشد نجس گویند، مثلا گفته می‌شود: مردی نجس و یا زنی نجس و یا قومی نجس؛ چون این کلمه مصدر است. و وقتی این کلمه با کلمه رجس استعمال شود، نون آن مکسور و گفته می‌شود: رجس نجس.

به همین دلیل این واژه در موارد زیادی به کار می‌رود که مفهوم آن یعنی نجاست و آلودگی ظاهری وجود ندارد، مثلا دردهائی را که دیر درمان می‌پذیرد، عرب نجس می‌گوید، اشخاص پست و شرور با این کلمه توصیف می‌شوند، پیری و فرسودگی بدن را نیز نجس می‌نامند.
ونهی از ورود مشرکین به مسجد الحرام بحسب فهم عرفی امر به مؤمنین است، به اینکه نگذارند مشرکین داخل مسجد شوند. و از اینکه حکم مورد آیه تعلیل شده به اینکه چون مشرکین نجسند، معلوم می‌شود که یک نوع پلیدی برای مشرکین و نوعی طهارت و نزاهت برای مسجد الحرام اعتبار کرده، و این اعتبار هر چه باشد غیر از مساله اجتناب از ملاقات کفار است با رطوبت.
۲۳. حق ورود داشتن کفرپیشگان قرار گرفته در سیطره حکومت اسلامی، به مساجد:
«ومن اظلم ممن منع مسـجد الله ان یذکر فیها اسمه وسعی فی خرابها اولـئک ما کان لهم ان یدخلوها الا خائفین...»«چه کسی ستمکارتر از کسانی است که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری می‌کنند و سعی در ویرانی آنها دارند، شایسته نیست آنان جز با ترس و وحشت وارد این کانونهای عبادت شوند...»
(«الا خائفین» می‌تواند استثنا از عدم جواز ورود باشد، یعنی کافران نباید داخل مسجد شوند، مگر آنگاه که از مسلمانان هراسان باشند و در آن صورت، ورودشان به مساجد جایز است، این معنا شامل کفرپیشگانی می‌شود که در سیطره حکومت اسلامی به سر می‌برند.)
۲۴. حق ورود نداشتن مشرکان به مساجد، جز با حالت ترس و وحشت از مسلمانان:
«ومن اظلم ممن منع مسـجد الله ان یذکر فیها اسمه وسعی فی خرابها اولـئک ما کان لهم ان یدخلوها الا خائفین...» «چه کسی ستمکارتر از کسانی است که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری می‌کنند و سعی در ویرانی آنها دارند، شایسته نیست آنان جز با ترس و وحشت وارد این کانونهای عبادت شوند...»
(برخی مفسران گفته‌اند: «الا خائفین» اشاره به این است که مشرکان تنها برای فصل خصومت می‌توانند وارد مساجد شوند که در این صورت ورودشان همراه با ترس از اخراج و طرد پس از انفصال خصومت خواهد بود. )
در کتاب اسباب النزول از ابن عباس چنین آمده که این آیه در مورد فطلوس رومی و یاران مسیحی او نازل شده است، آنها با بنی اسرائیل جنگیدند و تورات را آتش زدند و فرزندان آنها را به اسارت گرفتند، بیت المقدس را ویران ساختند و مردارها در آن ریختند.
مرحوم طبرسی در مجمع البیان از ابن عباس نقل می‌کند که این کوشش در تخریب و نابودی بیت المقدس همچنان ادامه داشت تا زمانی که به دست مسلمانان فتح شد.
در روایتی از امام صادق (علیه‌السّلام) نیز می‌خوانیم که این آیه در مورد قریش نازل گردید، در آن هنگام که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از ورود به شهر مکه و مسجد الحرام جلوگیری می‌کردند بعضی شأن نزول سومی برای آیه گفته‌اند و آن اینکه منظور مکانهائی است که مسلمانان در مکه برای نماز داشتند و مشرکان پس از هجرت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آنها را ویران کردند.
هیچ مانعی ندارد که نزول آیه ناظر به تمام این حوادث بوده باشد، بنابر این هر یک از شأن نزولهای فوق یکی از ابعاد مساءله را منعکس می‌کند.
ستمکارترین مردم
بررسی شأن نزولهای فوق نشان می‌دهدکه روی سخن در آیه به هر سه گروه، یهود و نصاری و مشرکان، است، هر چند بحثهای آیات گذشته بیشتر به یهود اشاره می‌کرد و گاهی به نصاری .
به هر حال یهود با ایجاد وسوسه در مساءله تغییر قبله کوشش داشتند که مسلمانان به سمت بیت المقدس نماز بخوانند تا با این کار هم تفوقی بر آنها داشته باشند و هم مسجد الحرام و کعبه را از رونق بیندازند.
مشرکان مکه نیز با منع پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مسلمانان از زیارت خانه خدا عملا به سوی خرابی این بنای الهی گام برمیداشتند.
مسیحیان نیز با گرفتن بیت المقدس و ایجاد وضع ناهنجاری که در بالا از ابن عباس نقل شد در تخریب آن میکوشیدند.
قرآن در برابر این سه گروه و تمام کسانی که در راهی مشابه آنها گام بر میدارند می‌گوید: «چه کسی ستمکارتر است از آنها که از بردن نام خدا در مساجد الهی جلوگیری می‌کنند و سعی در ویرانی آنها دارند.»
به این ترتیب قرآن این جلوگیری را ستمی بزرگ و عاملان آن را ستمکارترین مردم معرفی می‌کند و راستی هم چه ستمی از این بالاتر که در تخریب پایگاه‌های توحید بکوشند و مردم را از یاد حق باز دارند و شرک و فساد را در جامعه گسترش دهند.
سپس در ذیل این آیه می‌گوید: «شایسته نیست آنها جز با ترس و وحشت وارد این اماکن شوند.»
یعنی مسلمانان و موحدان جهان باید آنچنان محکم بایستند که دست این ستمگران از این اماکن مقدس کوتاه گردد و احدی از آنان نتوانند آشکارا و بدون ترس و وحشت وارد این مکانهای مقدس شوند.
این احتمال نیز در تفسیر جمله فوق وجود دارد که این گونه افراد ستمکار با این عمل هرگز موفق نخواهند شد که این مراکز عبادت را در اختیار خود بگیرند.
بلکه سرانجام چنان می‌شود که جز با وحشت نمی‌توانند گام در آن بگذارند، درست همان سرنوشتی که مشرکان مکه در مورد مسجد الحرام پیدا کردند.

فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۱۴.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۱۱۴.    
۳. زمخشری، جارالله، تفسیر الکشاف، ج۱، ص۱۷۹.    
۴. توبه/سوره۹، آیه۲۸.    
۵. توبه/سوره۹، آیه۲۸.    
۶. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۰۳.    
۷. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۰۳.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۴۸.    
۹. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۰۳.    
۱۰. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۲، ص۳۳۳.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۳۸.    
۱۲. حویزی، علی بن جمعه، نور الثقلین، ج۳، ص۳۳۸.    
۱۳. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۴، ص۱۶۴.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۱۴.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۱۱۴.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۳۵۵.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۰۷.    
۱۸. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۹۰.    
۱۹. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۱، ص۱۸۱.    
۲۰. حویزی، علی بن جمعه، نور الثقلین، ج۱، ص۱۱۷.    
۲۱. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۱، ص۲۶۴.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حق ورود به مساجد».    



جعبه ابزار