• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حوزه علمیه مشهد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حوزه علمیه مشهد خاص این شهر نیست، بلکه به خراسان بزرگ اختصاص دارد. چرا که این دوره عصر حضور امام رضا(علیه السلام) را دربر می‏گیرد و امام تنها در یک شهر ساکن نبودند, بلکه از مدینه تا خراسان در طی عبور از شهرهای مختلف به نشر معارف علوی اهتمام داشتند و حدیث سلسلة الذهب‌
[۲] صحیفة الامام الرضا (علیه السلام)، ص۴۰، روایت اول.
که در نیشابور ایراد شد یکی از آن موارد است.




این حوزه علمی سیار در حالی به ایفای نقش پرداخته که امام از سوی رژیم غاصب عباسی، در محاصره کامل قرار داشت و راههایی انتخاب شد که امام از دسترس شیعیان دور باشد. چنانکه شیخ مفید می‏نویسد:
مأمون به فرستادگان خود دستور داد امام (علیه السلام) و گروهی از خاندان ابی‌طالب را از راه بصره، اهواز و فارس به سوی مرو حرکت دهند. و راه دیگر را که همان راه کوفه، جبل در عراق، کرمانشاه و قم - که از نقاط شیعه نشین و مراکز قدرت شیعیان بود - روا ندانست. چون ممکن بود با مشاهده امام (علیه السلام) هیجانی شیعیان مسیر را فراگیرد و وی را نزد خویش نگاه داشته، مانع از حرکت ایشان به مرو گردند.
ورود امام رضا (علیه السلام) به مرو همزمان با توطئه دیگری بود که مأمون برای از میان بردن فرهنگ شیعی در خصوص «علم لدنی‏» امام پی ‏افکنده بود. تشکیل جلسات با حضور دانشمندان مذاهب و فرق مختلف اسلامی و دیگر ادیان جز برای مخدوش جلوه دادن علم امام و از اعتبار انداختن منصب امامت چیز دیگری نبود. ولی از آنجایی که تمام این مناظرات علمی با پیروزی امام رضا (علیه السلام) همراه بود، مأمون بر آن شد که امام را در محدودیت قرار دهد و از برپایی جلسات مناظره خودداری کند.
عصر رضوی برابر با نهضت ترجمه بود و این مسأله باعث رویارویی دو نوع اندیشه متضاد شد که امام رضا (علیه السلام) در مکتب توحیدی خویش با مباحث کلامی به آن پاسخ می‏ فرمود. از جلمه مواردی که به دست ما رسیده است عناوین ذیل است:
- مقابله با تشبیه و تجسیم خداوند
- توصیف صفات الهی
- مقابله با اندیشه رؤیت‌ خداوند
- مسأله بداء
و ...
که این همه مناظرات و احتجاجات امام تدوین و شرح شده و دیدگاه اسلام را در مبحث الهیات بیان داشته است.
[۴] ر.ک: عیون اخبار الرضا (علیه السلام) و تفسیر بر احتجاج امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) با عمران صابی، استاد محمد تقی جعفری از مجموعه آثار دومین کنفرایس جهانی حضرت رضا، ۴۸۹ - ۵۸۲.

مکتب رضوی پس از وجود مبارک حضرت زیر نظر شاگردان برجسته ‏شان تداوم یافت و در نشر تفکر شیعی مؤثر افتاد.



پس از شهادت هشتمین پیشوای شیعیان در ایران، ایشان در قریه‏ای از قراء طوس به نام «سناباد» مدفون گردید و شیعه از آن پس این نقطه را مرکز علمی فرهنگی خویش قرار داد و با ایجاد حلقات درس در کنار تربت آن امام بر رونق منطقه افزوده گشت. این دوره از قرن سوم تا نهم هجری را شامل می‏گردد که در آن بزرگانی بسان شیخ طوسی و شیخ طبرسی متوفی ۵۸۴ ق می‏زیسته‏اند.
[۵] طبقات اعلام الشیعة، الثقات العیون فی سادس القرون، ج۲، صص ۲۱۶ و ۲۱۷.
لیکن اوضاع آشفته این دوره با روی کار بودن دولتهای سنی مذهب و رجال سختگیر آنها مانند خواجه نظام الملک و وجود جنگها و حملات وحشیانه تیموریان و مغولان، باعث رکود علمی در این حوزه گردیده است. با وجود این همه حملات نظامی و فرهنگی کتاب وزین «مجمع البیان فی تفسیر القرآن‌» اثر شیخ طبرسی در این دوره از حوزه علمیه مشهد نگارش یافته است.
مدارسی که در این دوره در مشهدالرضا (علیه السلام) وجود داشت عبارت بودند از:
۱- مدرسه مشهد امام رضا (علیه السلام)
۲- مدرسه بالاسر
۳- مدرسه پریزاد
۴- مدرسه دو در
۵- مدرسه امیر سیدی
[۶] گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، حضرت آیةالله خامنه‏ ای، صص ۱۲ و ۱۳ و تاریخ مدارس ایران، صص ۲۰۴ - ۲۰۹.




این دوره از قرن دهم تا سیزدهم را شامل می‏ گردد.«گویا در قرن دهم با وجود توجه فراوانی که به مشهد از جنبه مذهبی می ‏شد، حوزه علمیه این شهر چندان رونق نداشته و علمای معروف در آن حوزه به تدریس اشتغال نداشته‏اند و شاید به همین جهت بوده که مدارس علمی آن از دو یا سه مدرسه قدیمی تجاوز نمی‏کرد و مدرسه جدیدی در آن بنیاد نشده است. علمای معروف مشهد در این قرن، یکی «ملا عبدالله شوشتری‏» متوفی ۹۹۷ ق است که به دست ازبکان در هرات به قتل رسیده و دیگری «مولانا محمد رستم ‌داری‏» متوفی اوایل قرن یازدهم که نامه‏اش به علمای ازبک به تفصیل در مجالس المؤمنین و مطلع الشمس نقل شده و گواه دانش و قدرت علمی اوست.
در قرن یازدهم وضع حوزه تفاوت زیادی یافته و علما و مدرسان معروف در آن به تدریس مشغول شده‏اند. مدارس متعددی بنا شده و طلاب و محصلین برای استفاده از هر سو گرد آمده‏اند. در حقیقت قرن یازدهم را می‏توان مبدأ اهمیت و عظمت‏ حوزه علمی مشهد دانست. مخصوصاً در نیمه دوم این قرن، حوزه مشهد از لحاظ کثرت علما و مدرسین در ردیف حوزه‏های مهم شیعه قرار گرفت و طلاب از شهرهای دیگر به آن رو آوردند و حتی مدرس بزرگ و معروفی همچون «مولانا محمد باقر» معروف به «محقق سبزواری‏» مؤلف دو کتاب، ذخیره و کفایه در فقه که در اصفهان دارای مقام ریاست علمی و ملقب به شیخ الاسلام بود، در اواخر این قرن به مشهد هجرت کرد و مدرسه قدیمی «سمیعیه‏» را - که از آن پس به نام او «باقریه‏» نامیده شد و تاکنون به این نام باقی است, تجدید بنا نمود و خود در آن به تدریس و تربیت ‏شاگردان مشغول شد.
[۷] گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، صص ۱۵ و ۱۶.

از دیگر رجال علم و دانشمند شیعه که در این دوره حوزه علمیه مشهد را رونق بخشیدند، شیخ محمد حر عاملی متوفی ۱۱۰۴ ق است که با تألیفات خویش بسان «وسائل الشیعة‌» و «اثبات الهداة‌» در تدوین احادیث فقهی شیعه امامیه و اثبات حقانیت امامان معصوم (علیهم‌السلام) تلاش بلیغ نموده و کتاب حدیثی او تا زمان ما مورد رجوع فقهای امامیه است و محدث نوری با تدوین کتاب مستدرک به تکمیل آن همت گمارده است.
حوزه علمیه مشهد پس از یک قرن فعالیت پربار، در دو قرن ۱۲ و ۱۳ هجری رونق خود را از دست داد و دانش پژوهان پس از طی علوم مقدماتی و سطح، در حوزه‏های علمیه اصفهان و نجف به ادامه تحصیل می‏پرداختند.



این دوره دو قرن چهاردهم و پانزدهم قمری را شامل می‏گردد. در این دوره حوزه علمیه مشهد در علوم عقلی و ادبی پیشرو تمامی حوزه‌های علمیه شیعه بوده است. هرچند فقه و اصول در حوزه نجف از رونق بیشتری برخوردار بوده و طلاب برای آموزش سطوح عالی و اخذ اجتهاد راهی حوزه نجف اشرف می‏شده‏اند. از دیگر مسائلی که در این دوره پیش آمد، تأسیس حوزه علمیه قم در سال ۱۳۴۰ ق است که باعث تحت الشعاع قرار گرفتن حوزه علمیه مشهد گردید.
اساتید علوم ادبی و فلسفه و حکمت ‏حوزه مشهد در این دوره عبارتند از:
۱- شیخ عبدالجواد ادیب نیشابوری متوفی ۱۳۴۴ ق استاد ادبیات.
۲- ملامحمدعلی، معروف به «حاجی فاضل‌» متوفی ۱۳۴۲ ق استاد فقه، اصول و فلسفه.
۳- میرزای عسکری شهیدی، معروف به «آقا بزرگ‏» متوفی ۱۳۵۵ ق استاد فلسفه.
۴- شیخ اسدالله یزدی متوفی ۱۳۴۲ ق استاد فلسفه.
همان‏گونه که شاگردان ادیب نیشابوری به حضور در مکتب ادیبی بسان او افتخار می‏کنند, شاگردان حوزه درس میرزای عسکری شهیدی نیز به استادی که بالغ بر ۲۳ سال از عمر شریفش را در تدریس حکمت الهی و فلسفه اسلامی گذارنیده است, مباهات می‏نماید.
حضرت آیة‌ الله خامنه‌ ای (مد ظله العالی) طی گزارشی که از حوزه علمیه مشهد دارند اشاره می‏کنند که در قرن چهاردهم حوزه علمیه مشهد خالی از حوزه درس خارج فقه و اصول بود و دانشمندان مبرزی بسان سید علی سیستانی متوفی ۱۳۴۰ ق و سید عباس شاهرودی متوفی ۱۳۴۱ ق و حاجی فاضل - ملامحمدعلی - به تدریس دروس سطح قناعت می‏ورزیدند، تا اینکه دو مدرس بزرگ که از حوزه علمیه نجف اشرف فارغ التحصیل شده و به مقام اجتهاد رسیده بودند, در حوزه مشهد به تدریس خارج فقه و اصول همت گماردند.
۱- حضرت آیة ‌الله حاج آقا حسین قمی متوفی ۱۳۶۶ ق.
۲- حضرت آیة ‌الله حاج میزامحمد کفایی خراسانی - آقازاده - متوفی ۱۳۵۶ ق.
پس از این دو بزرگ شیخ مرتضی آشتیانی متوفی ۱۳۵۶ ق نیز به تدریس خارج اشتغال ورزید.
از دانشمندان و مدرسانی که به تدریس سطح اشتغال داشتند باید از افراد زیر نام برد:
۱- شیخ حسن برسی متوفی ۱۳۵۳ ق.
۲-شیخ حسن کاشی.
۳- شیخ حسین پایین خیابانی متوفی ۱۳۶۶ ق.
۴- میرزا مهدی اصفهانی.
[۸] گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، صص ۲۵ و ۲۶.

این دوره مقارن با نهضت اسلامی تنباکو، انقلاب مشروطیت، قیام گوهرشاد و انقلاب اسلامی است. در حقیقت نام گوهرشاد از حوزه علمیه مشهد برخاسته است.
رهبری این قیام اسلامی را مراجع تقلید مشهد بر عهده داشتند. حاج آقا حسین قمی که در سال ۱۳۳۱ ق از نجف به خراسان آمد و به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشت, در مقابل افکار غرب‌گرایانه رضاخان ایستاد تا آنکه به سال ۱۳۵۴ق/۱۳۱۴ش از ایران به عراق تبعید شد و حاج میرزا محمد کفایی خراسانی، معروف به «آقازاده» فرزند آخوند ملا محمد کاظم خراسانی نیز در این نهضت نقش فعال داشت. از این رو وی نیز به یزد تبعید گردید و آیة ‌الله سید یونس اردبیلی نیز زندانی و سپس به اردبیل تبعید شد.
[۹] اندیشه، نشریه حوزه علمیه مشهد، سال اول، شماره دوم، ۱۳۷۰، ص۷۹.

آیة ‌الله حاج آقا حسین قمی پس از مرگ رضاخان به ایران آمد و خواسته‏های خود را با شاه در میان گذاشت و پس از جامه عمل پوشیدن آرمانهای والای اسلامی دیگر بار به حوزه علمیه نجف بازگشت. خواسته‏های ایشان عبارت بودند از:
- اول اینکه حجاب آزاد شود. تا آن موقع کشف حجاب اجباری بود. کسی نمی‏توانست با چادر یا روسری از خانه خارج شود.
- دوم اینکه تعلیمات دینی که از برنامه درس دانش‏آموزان حذف شده بود، دیگر بار به عنوان کتاب درسی در برنامه آموزشی قرار بگیرد.
- سومین درخواست ایشان هم ایجاد مدارس دینی بود که تا قبل از این، وزارت فرهنگ اجازه نمی‏داد مدارس ملی به صورت دینی اداره شود.
[۱۰] ناگفته‏ ها، خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، ص۲۰.

تبعید فقهایی چون حاج آقا حسین قمی و حاج میرزا محمد کفایی خراسانی حوزه علمیه مشهد را از دانشمندان درجه اول خالی و دوران فترت و رکود علمی به این حوزه دیگر بار روی آورد. این رکود علمی از ناحیه دیگری نیز تشدید شد و آن مخالفت «میرزا مهدی اصفهانی‌» با فلسفه و عرفان اسلامی بود. چرا که حوزه علمیه مشهد پیش از آنکه حوزه‏ای فقهی و اصولی شناخته شود، حوزه‏ای فلسفی بود که با بنیانگذاری مکتب ضد فلسفه، حوزه مشهد از این فضیلت نیز بی‏بهره شد.
[۱۱] گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، ص ۲۶ و ۲۷.
این رکود تا ورود حضرت آیة ‌الله سید محمد هادی میلانی ادامه داشت. تا اینکه ایشان به سال ۱۳۷۳ ق به منظور زیارت به مشهد الرضا (علیه السلام) آمدند و خواهش علمای حوزه مشهد را پذیرفته با تدریس خویش به حوزه مشهد رونق بخشیدند. آیة ‌الله میلانی از شاگردان میرزای نائینی، حاج آقا حسین قمی و شیخ محم دحسین اصفهانی کمپانی بود. وی توانست با حضور خویش حوزه مشهد را به عصر شکوفایی و آن را در ردیف حوزه‏های رایج ‏شیعه قرار دهد.
علاوه بر قیام گوهرشاد که به تبعید آیة ‌الله حاج آقا حسین قمی و آیة‌ الله سید یونس اردبیلی منجر گردید، شهادت آیة ‌الله زاده کفایی را در پی داشت. در حوادث اخیر ایران و قیام شکوهمند امام خمینی در طی سالهای ۱۳۴۱ به بعد مدارس علمیه مشهد به کانونهای مقاومت علیه نظام طاغوت تبدیل گردید و در پی همین رویدادها بسیاری از طلاب روشنفکر و مبارز به زندان و تبعید گرفتار شدند و رژیم پهلوی با تمام قدرت و توان، نتوانست این شعله مقدس را خاموش سازد.
قیام طلاب مدارس علمیه مشهد در سال ۱۳۵۴ش و درگیری آنان با مأموران و عمال ساواک اوج این مبارزه قهرمانان است که به دنبال آن گروهی از طلاب انقلابی دستگیر شدند و تحت‏سخت‏ترین شکنجه‏های روحی و جسمی قرار گرفتند و در همین وقایع دانشمند بزرگوار شهید هاشمی نژاد و آیت الله واعظ طبسی و گروه دیگری از طلاب مبارز دستگیر شدند و حضرت آیة ‌الله خامنه ‌ای که از موقعیت و پایگاه عظیم اجتماعی در میان مردم و روحانیون برخوردار بود، از مشهد به سیستان و بلوچستان تبعید شد.
مبارزه روحانیون به موجب تأثیری که در میان اقشار مختلف مردم و بویژه نسل جوان داشت، سبب شد که رژیم ستم شاهی در یک عکس العمل نااندیشیده، مدارس علمیه را که به کانونهای مبارزه ضد رژیم تبدیل گردیده بود، به بهانه طرح توسعه اطراف فلکه حرم مطهر ویران و طلاب را آواره سازد تا به این وسیله چند صباحی پایه‏های حکومت ‏خود را استوار کند. ولی رژیم با تخریب مدارس، سرکوب و تعقیب، شکنجه و زندان و تبعید طلاب نتوانست این خشم مقدس را خاموش سازد و بر حوزه علمیه تسلط یابد. طلاب مبارز همچنان به مبارزه خود بر اساس خط رهبری و ولایت فقیه و پیروی از امام خمینی تأکید ورزیدند تا سرانجام اسلام بر کفر پیروز گردید و نظام جمهوری اسلامی استقرار یافت.
[۱۲] گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، ملحقات، صص ۱۳۶ و ۱۳۷؛ حوزه‏های علمیه شیعه در گستره جهان, ص۳۵۲.



 
۱. کتاب التوحید، شیخ صدوق، ص۲۵، روایت ۲۳.    
۲. صحیفة الامام الرضا (علیه السلام)، ص۴۰، روایت اول.
۳. الارشاد، ج۲، ص۲۵۰.    
۴. ر.ک: عیون اخبار الرضا (علیه السلام) و تفسیر بر احتجاج امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) با عمران صابی، استاد محمد تقی جعفری از مجموعه آثار دومین کنفرایس جهانی حضرت رضا، ۴۸۹ - ۵۸۲.
۵. طبقات اعلام الشیعة، الثقات العیون فی سادس القرون، ج۲، صص ۲۱۶ و ۲۱۷.
۶. گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، حضرت آیةالله خامنه‏ ای، صص ۱۲ و ۱۳ و تاریخ مدارس ایران، صص ۲۰۴ - ۲۰۹.
۷. گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، صص ۱۵ و ۱۶.
۸. گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، صص ۲۵ و ۲۶.
۹. اندیشه، نشریه حوزه علمیه مشهد، سال اول، شماره دوم، ۱۳۷۰، ص۷۹.
۱۰. ناگفته‏ ها، خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، ص۲۰.
۱۱. گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، ص ۲۶ و ۲۷.
۱۲. گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، ملحقات، صص ۱۳۶ و ۱۳۷؛ حوزه‏های علمیه شیعه در گستره جهان, ص۳۵۲.




پایگاه مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان    



جعبه ابزار