• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حیدرقلی سردار کابلی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



علامه حیدرقلی سردار کابلی (۱۲۹۳-۱۳۷۲ق)، از علمای شیعه افغانستان در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری بود.
او در لاهور و نجف اشرف علوم دینی را فرا گرفته و از اساتید حوزه همچون علی‌اصغر تبریزی بهره برده و به درجه اجتهاد و فتوا نائل آمد. وی در علوم فلسفه، حکمت، هیئت، فقه و اصول و زبان‌های زنده جهان (عربی، انگلیسی، عبری و اردو) آشنایی كامل پیدا كرد، سپس از حوزه هجرت کرد و به قصد تبلیغ اسلام و انجام رسالت و ارشاد جامعه اسلامی به باختران رفت و به فعالیت‌های عملی و تبلیغی پرداخت و سرانجام در همانجا وفات کرد.



علامه حیدرقلی فرزند سردار نور محمدخان در هیجدهم محرم ۱۲۹۳ق در محله شیعه‌نشین قزلباش‌های «چنداول» کابل، به دنیا آمد.
او یكی از عالمان حوزه تشیع بود كه شصت سال و اندی از عمر خویش را در عالم هجرت برای كسب دانش و نشر فرهنگ اهل بیت (علیهم‌السلام) به سر برد و حدود نیم قرن قبل (۱۳۷۲ق) در باختر مشرق اسلامی یعنی دیار «باختران»‌ وفات نمود.


حیدرقلی كودک چهار ساله بود كه استعمار انگلیس سایه خود را بر اكثر كشورهای شرقی و غربی گسترده بود. در همین امر دولتمردان انگلیس یكی از مهره‌های خطرناک و وابسته به استكبار جهانی را در افغانستان به قدرت رساندند.
با روی كار آمدن «امیر عبدالرحمن خان» شاه جنایت‌پیشه و مزدور، دست به طرحی استعماری زد كه عبارت بود از مخالفت و نابودی مذهب جعفری، از هیچ تلاشی دریغ نورزید؛ از كشتار دسته‌جمعی شیعیان گرفته تا تبعید و به سیاهچال انداختن جمعی از رجال شیعی.
نور محمدخان كه از سرداران عالی‌رتبه ارتش محسوب می‌شد همراه با خانواده‌اش به یكی از ایالات مستعمره بریتانیا (هند شهر تاریخی لاهور) تبعید شد. خانواده سردار مدت هفت سال (۱۲۹۷ - ۱۳۰۴ق) در لاهور مهاجر بودند. در این ایام حیدرقلی فرزند ارشد سردار راهی مكتب‌خانه و مدارس دولتی گردید. وی در مدت هفت سال تمام پایه‌های علوم جدید را در لاهور فرا گرفت و در مكتب‌خانه، علوم دینی و قرآن را آموخت. درحالی‌كه هنوز دوازده بهار از سن حیدرقلی سپری نشده بود از جمله دانشمندان جوان و ریاضیدانان هوشمند لاهور به حساب می‌آمد.
او در عنفوان جوانی در بیشتر علوم و فنون روز صاحب‌نظر و رأی بود و در میان دانش‌آموزان شهر لاهور رتبه اول را از آن خود نموده بود، به‌طوری‌كه معلمان و اساتید كلاس حیدرقلی از فضل آن دانش‌آموز مهاجر بهره می‌بردند و نسبت به وی احترام خاصی به جا می‌آورند. چندی نگذشت كه آوازه علمی حیدرقلی شهره شهر گشت. دولت مستعمره هند هر چند گاهی اسباب اذیت و آزار خانواده سردار را فراهم می‌ساخت و با بهانه‌گیری‌های واهی روزگار را بر آنان تنگ می‌ساخت و توسط عوامل دولت دست نشانده‌ كابل چنگ و دندانی علیه سردار مهاجر نشان داده می‌شد.
نور محمدخان مجبور شد شهر لاهور را به قصد عراق، ترک نماید. بر این اساس (سال ۱۳۰۴ق) از مسیر اقیانوس هند دل به دریا زده، وارد بندر ساحلی بصره گردید.


حیدرقلی پس از زیارت مزار پیشوایان اسلام و آشنایی با اختران حوزه نجف اشرف نزد اساتید زبده و وارسته نجف چون شیخ علی‌اصغر تبریزی، تحصیل علوم حوزوی را آغاز كرد.
وی پس از شش سال تلاش بی‌وقفه توانست بر قله رفیع اجتهاد و استنباط علوم اسلامی قرار گیرد. وی در میان طلاب معاصر خود در فضل و دانش نمونه بود و همه او را به حكیم، دانشمند و مجتهد بزرگ می‌شناختند.


حكیم وارسته علامه سردار كابلی پس از كسب مدارج علمی و رسیدن به درجه اجتهاد و فتوا موفق شد از رجال نامی و استوانه‌های بزرگ حوزه همچون:
۱. آیت الله سید حسن صدر (ره).
۲. آیت الله میرزا محمدعلی دشتی (ره).
۳. آیت الله حاج سید عباس لاری (ره).
۴. آیت الله حاج شیخ عباس قمی (ره).
۵. آیت الله سید یحیی خراسانی (ره).
۶. آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانی (ره).
مفتخر به دریافت «اجازه» و نقل روایات گردد.


سردار همراه با فراگیری علوم معقول (فلسفه، حکمت و هیئت) و منقول (فقه و اصول) به زبان‌های زنده جهان (عربی، انگلیسی، عبری و اردو) آشنایی كامل پیدا كرد و با لهجه مخصوص هر زبان قادر به تكلم و محاوره بود و برخی از تألیفات خود را به نگارش درآورد و بعضی از كتب خارجی را ترجمه نمود.
وی تحقیقاتی درباره زبان عبری به عمل آورد و برخی از نظرات دانشمند مسیحی عراق (اب انستاس ...) درباره «فقه اللغة» را رد كرد. و نیز كتاب «انجیل برنابا» را از عربی به فارسی درآورده، و با نسخه انگلیسی آن تطبیق داد. وی سروده‌هایی نیز به زبان اردو و انگلیسی دارد.


علامه سردار كابلی در اوج شكوفایی علمی و در بحبوحه جوانی و رسیدن به قله اجتهاد آهنگ هجرت از حوزه را به صدا درآورد و در تاریخ ۱۳۱۰ق همراه خانواده به قصد تبلیغ اسلام و انجام رسالت برای تنویر و ارشاد جامعه اسلامی، با حوزه وداع گفت. با اینكه همه نوع امكانات برای او فراهم بود و هیچ‌گونه مشكل سیاسی و مالی او را تهدید نمی‌كرد، با كوله‌باری از علم و حکمت، حوزه را رها نموده، وارد سرزمین باختران گردید. آن روز شهر باختران از محروم‌ترین مناطق غرب ایران به حساب می‌آمد. مردم آن دیار به گرمی از سردار كابلی استقبال نمودند. از آن روز به بعد شهر باختران منزلگاه عالمان علم و حکمت گردید و هر چند مدت كاروانی از عالمان و شاگردان مکتب اهل بیت (علیهم‌السلام) و پیروان سایر مذاهب برای دیدار و كسب فیض از علوم سردار وارد این دیار می‌شدند و در طول سال مهمانخانه سردار آكنده از دانشمندان و دانش‌پژوهان علوم اسلامی و زائران حرم امام حسین (علیهالسلام) بود كه برخی از آنان آشنا به «علوم غریبه» بودند. از آن میان شیخ عبدالرحمن مکی بود كه از وی فن کیمیاگری را آموخت.
هجرت ناباورانه علامه، حوزه‌های علمیه را تكان داد. البته باید یادآور شد كه سردار تنها مهاجر حوزه نبود بلكه بزرگان دیگری هم قبل از ایشان پس از اتمام یک دوره از دروس حوزه و رسیدن به اعلا مراتب معرفت و صعود بر سكوی وعظ و خطابه، حوزه را ترک گفته، به شهرهایی چون بلخ و بخارا و ... هجرت نموده‌اند و امروز حضور چشمگیر پیروان تشیع در هند و چین و کشمیر مرهون زحمات همین عالمان حوزه‌هاست.


تمركز فكری سردار بسیار عالی بود. با اینكه در میان مردم و همواره مأنوس با آنان بود از فعالیت‌های علمی و كنكاش در علوم تجربی و فكری غافل نشد. چه بسا در تحقیقات و تألیفات خود بیشتر از حوزه‌ درس و بحث موفق بوده و شبانه‌روز بهترین لحظات زندگی خود را صرف مطالعه و تحقیق و فراگیری علوم و فنون می‌كرد در پی همین پشتكاری كه داشت فن کیمیاگری را در باختران از دانشمندانی كه با وی دیدار داشتند آموخت و به نتایجی بسیار ارزنده دست یافت.
وی تا آخرین دقایق عمرش از كتاب، قلم و دوات فاصله نگرفت. همیشه می‌نوشت و تفكر می‌كرد. هم‌اكنون آثار ارزشمندی در زمینه‌های مختلف از وی به یادگار مانده است كه بیشتر آنها به صورت پراكنده در كتابخانه‌های عمومی و شخصی در ایران وجود دارد از مجموع ۳۲ جلد تألیفات وی به تعدادی اشاره می‌گردد:
۱. كتاب اربعین (این كتاب حاوی چهل حدیث در فضایل امام علی (علیهالسلام) از طرق اهل سنت می‌باشد.)
۲. نظم باب حادی عشر.
۳. شرح دعای صباح.
۴. درّ النثیر.
۵. رساله در معرفت (جوّ) .
۶. غایه التعدیل (قبله‌شناسی).
۷. ترجمه انجیل برنابا و ...


علامه مجلسی (ره) محدث بزرگ شیعه معتقد بود كه محراب قبله مسجد مدینه از سوی سلاطین جور از جایگاه اصلی خود منحرف گردیده است.
با اینكه سردار كابلی اكثر محراب‌های موجود زمان خود را منحرف، از قبله می‌دانست و خود با اندک انحراف از مساجد نماز می‌گزارد، با نبوغی كه در هیئت و حکمت داشت توانست با فرمول‌های پیچیده ریاضی مسأله «انحراف قبله مسجد مدینه» را رد و حكیمانه مدعای خویش را اثبات نماید.
وی معتقد است كه محراب مسجد مدینه صددرصد درست و طبق موازین ریاضی و هیئت است و حتی انحراف نداشتن قبله مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از معجزات بارز مکتب اسلام دانسته و دلایلی در این‌باره اقامه نموده است.


سردار بیشتر اوقاتش را صرف مطالعه یا نوشتن كتاب می‌كرد، از كتبی كه همیشه در كنار خود می‌گذاشت و دم به دم به آنها مراجعه می‌كرد «تاج العروس» و «دائرة المعارف بریتانیا» بود و كمتر شب و روزی بر او می‌گذشت كه ریاضیات مطالعه نكند.
اكثر كتب كتابخانه‌اش را خوانده بود و هر كتابی را كه می‌خرید ضمن مطالعه، اغلاط آن را تصحیح می‌كرد و برای بیشتر كتاب‌های مهم خود كه چاپ قدیم و فاقد فهرست بودند، فهرست تهیه می‌كرد و حاشیه می‌زد.


سردار کابلی علاوه بر فضایل و مناقبی كه داشت هنرمند خوبی بود و در خط نستعلیق و شكسته قلمی توانا و نقش‌آفرین داشت. نمونه این دو خط را می‌توان از حواشی سردار بر كتاب «شهاب» تألیف قاضی ابوعبدالله خضاعی و در «غایة التعدیل» مشاهده نمود كه هر دو كتاب به طریق افست چاپ گردیده است.


سردار كابلی نه فریفته دنیا شد و نه مغرور دانش خود، او از ‌آغاز تا آخر عمر، طلبه به معنای واقعی كلمه بود و نه به فكر جاه و مقام افتاد و نه به یاد لشكر و حشم. از تمام وجود او عزت و شرف می‌بارید.
به غنای عجیبی دست یافته بود. در چهره‌اش آثار كبر و نخوت دیده نمی‌شد انسانی بود قانع، صبور، خوشرو و خوش لهجه. وقتی راه می‌رفت زمین را می‌نگریست و وقتی می‌نشست در حال فكر كردن بود. وقتی به كسی می‌رسید با تبسم احوالپرسی می‌كرد و اگر سخن از علم و فضل او به میان می‌آمد می‌گفت: «من ذره‌ای بیش نیستم.» و ...
او ظاهری ساده و بی‌آلایش داشت. لباس ساده می‌پوشید، ساده سخن می‌گفت و غذای ساده می‌خورد، مهربان بود و با مردم صمیمانه می‌نشست و صادقانه برخورد می‌كرد. از تمام وجودش اخلاص و صفا نمایان بود.
ادب و تواضع آن مرد کریم، دوستان و آشنایانش را به شگفتی وا می‌داشت. بزرگانی كه به کرمانشاه وارد می‌شدند و اشتیاق به ملاقات با او را داشتند، او از باب احترام و ادب ابتدا به دیدن آنها می‌رفت تا آمدن آنها به منزل او جنبه بازدید داشته باشد. وی این احترام را نسبت به هر شخصی مراعات می‌كرد بدون آنكه ملاحظه‌ای به مقام و مرام و مسلک طرف داشته باشد.


سرانجام علامه حیدرقلی، در عالم هجرت و غربت، پس از نیم قرن و اندی تلاش، بررسی و نشر معارف اسلامی، در سحرگاه جمادی الاول ۱۳۷۲ق در حال راز و نیاز در سر سجاده نماز در ۷۹ سالگی در باختران وفات كرد.
پس از مراسم تشییع و عزاداری در باختران، تابوت سردار را طبق وصیت خودش به نجف اشرف انتقال دادند. پیكر او در چهارم جمادی الاول ۱۳۷۲ق در میان اشک و آه طلاب و رجال بزرگ حوزه نجف تشییع و در قبرستان وادی السلام در جوار مرقد امام علی (علیهالسلام) به خاک سپرده شد.


اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آیت الله سردار کابلی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۹/۰۶.    



جعبه ابزار