• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خالق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خالق (الخالق)، از اسماء حسنی می‌باشد.




در آیات متعدد قرآن آفرینش به خدا نسبت داده شده است.
برای بیان این معنا و ذکر نمونه‌های آن، در بیش‌تر عبارات قرآن صورت فعلی ریشه خ ل ق و عمدتاً فعل‌های خَلَق، یَخلُق، خَلَقْتُ و خَلَقْنا بهکار رفته و در آیات اندکی نیز از اسم فاعلِ آن (خالق) و تعابیری چون «خالقُ کُلِّ شَیءٍ» استفاده شده است.
الخالق (به صورت مفرد و همراه با الف و لام) فقط در یک جا، در آیه «هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأسْمَاءُ الْحُسْنَی.»، ظاهر شده است.



آیات پایانی سوره حشر شاید شاخص‌ترین بخش قرآن در بیان اسماء و صفات خدا می‌باشد.
قرار گرفتن الخالق در میان این آیات، به‌ویژه در آیه‌ای که تعبیر «لَهُ الاَسماءُ الحُسنی» در آن به‌کار رفته، بر این‌که این وصف در شمار نامهای نیک خداست دلالتی واضح دارد.
علاوه بر این در دو جای قرآن، خدا «أحسَن الخالِقین» خوانده شده و در دو جا نیز با اسم مبالغه الخلّاق معرفی شده است.



الخالق در متون حدیثی شیعه در جاهای مختلفی، صریحاً یا تلویحاً، یکی از نامهای خدا معرفی شده است، از جمله در حدیثی از رسول اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم تصریح شده که نامهای خدا ۹۹ تاست و تمامی آن‌ها یک به یک ذکر گردیده‌اند.
[۸] ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۵ به روایت امام صادق علیه‌السلام از پدرانش تا امام علی علیه‌السلام، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش).
[۹] ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۲۱۹ـ۲۲۰ به روایت ابوهریره، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش).

نیز در حدیثی رازآمیز از امام صادق که براساس آن نامهای خدا ۳۶۰ تاست و به برخی از آن‌ها اشاره شده است.
[۱۱] ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۱۹۱، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش).

همچنین، در حدیثی دیگر از پیامبر که بنابر آن، خدا در شب معراج، خطاب به پیامبر، خود را با ذکر اوصاف و نام‌هایی معرفی کرده است.
[۱۲] محمد بن حسن صفّار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آلمحمد «ص»، ج۱، ص۵۱۴ـ ۵۱۵، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.

در موارد متعددی، الخالق در کنار دیگر نامهای خدا، در احادیث مربوط به تعلیم دعا و ذکر یا نحوه زیارت قبور معصومان مشاهده می‌شود.



بنابر حدیثی، امام صادق پس از ذکر اوصافی که خدا با آن‌ها شش نوبت در شبانه‌روز خود را می‌ستاید، تلویحآ به راوی تعلیم می‌دهد که خواندن خدا با این اوصاف راهی برای برآورده شدن حاجت است.
در کتاب‌های مختص ادعیه و زیارات، روایاتی از این دست را می‌توان یافت.
[۱۴] ۶۷ـ۶۸، محمد بن حسن طوسی، ج۱، ص۵۳ـ۵۴، مصباح المتهجّد، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۵] سعید بن هبةاللّه قطب راوندی، سلوة الحزین و تحفة العلیل، ج۱، ص۹۹ـ۱۰۰، الشهیر بالدّعوات، چاپ عبدالحلیم عوض حلّی، قم ۱۳۸۵ش.
[۱۶] ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۱، ص۱۴۶، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
[۱۷] ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۱۱۸، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.

در منابع اهل سنّت، همان حدیث مشهور نبوی که در آن ۹۹ نام خدا فهرست‌وار آمده، به روایت ابوهریره، ذکر شده است.
[۱۸] ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۲۶۹ـ۱۲۷۰، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بیتا).
[۱۹] محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۱۹۲ـ۱۹۳، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
[۲۰] سلیمان بن احمد طبرانی، کتاب الدعاء، ج۱، ص۵۱، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۳.
[۲۱] ابونعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «ان للّه تسعة و تسعین اسماً»، چاپ مشهوربن حسن بن سلمان، مدینه (۱۴۱۳).
[۲۲] ابونعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «ان للّه تسعة و تسعین اسماً»، چاپ مشهوربن حسن بن سلمان، مدینه (۱۴۱۳).
[۲۳] ابونعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «ان للّه تسعة و تسعین اسماً»، چاپ مشهور بن حسن بن سلمان، مدینه (۱۴۱۳).




لغویان شهیر عرب عموماً دو معنای اصلی «ایجاد چیزی که پیشتر سابقه نداشته است» و «تقدیر» را برای خلق ذکر کرده‌اند و صفت الخالق را درباره خدا، به معنای پدیدآورنده چیزی بدون سابقه و الگوی قبلی دانسته‌اند.
به نوشته ازهری،
[۲۴] ذیل «خلق»، محمد بن احمد ازهری، ج۷، ص۲۶، تهذیب اللغة، ج ۷، چاپ عبدالسلام سرحان، قاهره (۱۳۸۶/ ۱۹۶۷).
خلق در کلام عرب پدیدآوردن چیزی براساس الگویی است که پیشتر وجود نداشته است.
با این حال، وی بلافاصله قول ابوبکر ابن انباری (متوفی ۳۲۷) را نقل کرده که، در کنار این، تقدیر را معنای دوم خلق دانسته است.

۵.۱ - معنای خالق از نظر راغب اصفهانی


راغب اصفهانی (ذیل خلق) اصل معنای خلق را تقدیرِ مستقیم شمرده و کاربرد قرآنی آن را بر دو قسم دانسته است: نخست ابداع یا پدیدآوردن چیزی بدون وجود هرگونه اصل و الگو نظیر آیه «خَلَقَ السَّمَواتِ وَالأرضَ»، و دوم ایجاد چیزی از چیز دیگر مانند آیه «خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ نُطفَةٍ».
وی خلق به معنای نخست (ابداع) را مخصوص خدا برشمرده و آیه «أفَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لَایَخْلُقُ أفَلَا تَذَکَّرُونَ» را شاهدی قرآنی بر تمایز میان خلق خدا و غیرخدا دانسته است.

۵.۲ - معنای خالق از نظر از نظر ابن سیده


ابن سیده (ذیل «خلق») عبارت «خَلَقاللّهُ الشیءَ» را به این معنا دانسته است که خدا آن چیز را بعد از آن‌که وجود نداشت ایجاد کرد.
در منابع لغوی بعدی، بیش و کم، همین اقوال یا مضامین نزدیک به آن‌ها تکرار شده است.
[۲۸] ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «خلق»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
[۲۹] ابن منظور، ذیل «خلق».
[۳۰] محمد بن محمد زَبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ذیل «خلق»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.

شارحان اسماء حسنی که آثار مستقلی در این باره تألیف کرده‌اند، عموماً نام الخالق را در کنار دو نام دیگر، البارئ و المصوّر، ذکر کرده و توضیح داده‌اند.
به نظر می‌رسد، صرف‌نظر از این‌که این سه نام در آیه مشهور سوره حشر در پی یکدیگر آمده‌اند، فهم معنای دقیق الخالق بدون تعمق در معانی دو نام دیگر، به ویژه البارئ، میسر و مطلوب نخواهد بود.

۵.۳ - معنای خالق از نظر از نظر زجاج


زجّاج (متوفی ۳۱۱)، لغوی و نحوی مشهور متقدم،
[۳۲] ابراهیم بن سری زجّاج، تفسیر اسماءاللّه الحسنی، ج۱، ص۳۵ـ۳۷، چاپ احمد یوسف دقاق، (قاهره) ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
با استشهاد به بیتی از شعر زُهیر بن ابی سَلْمی (متوفی ۱۳ قبل از هجرت و از شاعران بزرگ عصر جاهلی) و عبارتی از خطبه حجّاج بن یوسف (متوفی ۹۵) و نیز آیه‌ای از قرآن نوشته است که معنای خلق در کلام عرب تقدیر (اندازه‌گیری) است و زمانیکه درباره خدا به کار می‌رود، ناظر به آغاز کار آفرینش است.
اما بَرء ــ که نام بارئ مأخوذ از آن است ــ به معنای خلق براساس صفتی خاص است و ازاینرو، هر مبروئی مخلوق است اما هر مخلوقی مبروء نیست.
از میان مؤلفان کتاب‌های اسماء حسنی، غزالی و به ویژه فخررازی بحث‌های مربوط به این سه نام را دقیق‌تر و جامع‌تر از دیگران طرح کرده‌اند.

۵.۴ - معنای خالق از نظر از نظر غزالی


غزالی
[۳۴] محمد بن محمد غزالی، المقصد الاسنی فی شرح معانی اسماءالله الحسنی، ج۱، ص۷۹ـ۸۱، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
قول به ترادف این نام‌ها را به تصور این‌که برگشت جملگی‌شان به خلق و اختراع است یکسره رد کرده و معانی آن‌ها را به ترتیب تقدیرکننده، ایجادکننده، و ترتیب‌دهنده صورت‌های مخلوقات به بهترین وجه دانسته است؛ خدا از آن جهت که اجزای تشکیل‌دهنده شیء را تقدیر می‌کند خالق است؛ به اعتبار این‌که صرفاً شیء را از عدم به وجود می‌آورد بارئ است و از آن حیث که شیء را مطابق با اندازه مقدّر ایجاد می‌کند مصوِّر است.
از توضیحات وی چنین برمی‌آید که تفاوت اساسی کارهای بشری نظیر ساختن ساختمان با کار خدایی مانند خلقت انسان، به‌رغم این‌که در هر دو تقدیر و تصویر هست، در ایجاد اجزای تشکیل دهنده و آوردن آن‌ها از عدم به وجود (برء) است، که این کار مختص خداست.

۵.۵ - معنای خالق از نظر از نظر فخر رازی


فخررازی
[۳۵] محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۴، و هو الکتاب المسمی لوامع البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
همانند برخی از لغویان، کاربرد خلق را برای خدا ناظر به دو معنای تقدیر و ایجاد دانسته و شواهدی نقلی و دلایلی عقلی در اثبات هریک از این دو معنا ذکر کرده است، مثلا در اثبات معنای اول، با استناد به آیه «إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَاللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» گفته، معلوم است که در اینجا مراد از «کُن فَیَکون» ایجاد و ابداع است و چون عبارت «خَلَقه من تُراب» بر آن مقدّم شده است، معنای خلق در این آیه نمی‌تواند چیزی جز تقدیر باشد.
وی پس از اثبات معنای نخست یادآور می‌شود که تقدیر عبارت است از پدیدآوردن چیزی براساس اندازهای معیّن، و انجام‌دادن آن مشروط به داشتن سه امر دیگر است: قدرت لازم برای ایجاد آن چیز، اراده اختصاص یافته به آن چیز با همان اندازه معیّن، و علم به آن اندازه خاص.
فخررازی در تأیید معنای دوم (ایجاد و ابداع) نیز به آیات دیگری از قرآن از جمله «إِنّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» و «وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدیراً» استناد کرده و گفته است چنانچه خلق در این دو آیه به معنای تقدیر باشد، لازمه آن تکرار بی‌فایده خواهد بود.
علت تفصیل و تطویل بحث فخررازی در معنای لغوی خلق و تأیید و تقویت هر دو معنای آن، در بحث‌های بعدیِ او درباره الخالق روشن می‌شود.
وی
[۳۹] محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۰۵، و هو الکتاب المسمی لوامع البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
بلافاصله این ادعای متکلم معتزلی، ابوعبداللّه بصری، ملقب به جُعَل را طرح کرده که چون (لازمه) معنای لغوی خلق (یعنی تقدیر)، اندیشه و تأمل است، اطلاق نام الخالق بر خدا حقیقی نیست.
سپس با استناد به مطالب پیشگفته‌اش در بحث لغوی و به ویژه تأکید بر هر دو معنای خلق، به تضعیف و رد دیدگاه مخالف پرداخته است.
فخررازی، سپس بحث از معنای الخالق در آیه «هُوَ اللَّهُ الخَالِقُ البارِئُ المُصَوِّرُ» را با توجه به دو نام دیگرِ متعاقب آن پیش کشیده است.
در اینجا نیز وی به هر دو وجه معنایی خلق توجه کرده و براساس هر کدام معنایی متفاوت و البته متناسب با دو نام دیگر برای الخالق ذکر کرده است.
به نوشته فخررازی،
[۴۰] محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۰۶ـ۲۰۹، و هو الکتاب المسمی لوامع البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
در این آیه چنانچه خالق به معنای تقدیرکننده فرض شود، کنار هم قرار گرفتن این سه نام خدا در نهایت حسن و فایده خواهد بود.



به نظر وی، تفسیر دقیق هر یک از سه نام خالق و بارئ و مصور به ترتیب ردی است بر یکی از دیدگاه‌های نادرست فلاسفه قدیم که یا می‌پنداشتند خدا علمی به حقیقت اشیا ندارد، یا معتقد بودند که خدا موجودات را با تصرف در مادّه اولیه (هیولی) ایجاد می‌کند، یا این‌که طبیعت را صورتدهنده حیوانات و نباتات می‌دانستند.
بدین ترتیب، فخررازی به این نتیجه رسیده است که خالق بر کمال علم خدا و علم او به حقیقت و مصلحت اشیا دلالت می‌کند، بارئ دالّ بر آن است که خدا ذات را از عدم محض، نه از مادّه، پدید می‌آورد، و مصور بر این دلالت دارد که خدا صورت‌دهنده چیزها و واضع کیفیات و طبیعت آنهاست؛ مثلا در آفرینش انسان، خدا با علم خود اندازه مناسب و مطابق با مصلحت را تقدیر می‌کند (خالق)، مادّه تشکیل دهنده بدن انسان را ایجاد می‌کند و از عدم به وجود می‌آورد (بارئ)، و طبیعت و قوا و ترکیبات لازم برای بدن انسان را پدید می‌آورد (مصور).
آفرینش تمامی موجودات، اعم از افلاک و ستارگان و حیوانات و نباتات نیز به همین ترتیب انجام می‌گیرد.



چنانچه در این آیه خالق به معنای موجد و مُبدع در نظر گرفته شود، بیان معنای بارئ دشوار خواهد بود و از این رو، وجوهی را در معنای آن ذکر کرده‌اند، از جمله این‌که بارئ را نیز باید به معنای موجد و مبدع دانست و به عبارتی دو واژه خالق و بارئ مترادفاند، یا گفته‌اند یکی از معانی ب رء قطع و فصل است و مراد از بارئ بودن خدا، آن است که او جداکننده اشخاص ذوات و اعیان از یکدیگر است.
بر اساس این قول، خدای خالقِ پدیدآورنده ذوات و اعیان، خدای بارئِ متمایزکننده اشخاص آن‌ها از هم، و خدای مصور صورت دهنده هریک از این اشخاص براساس صورت خاص آنهاست، یا این‌که بارئ بیش‌تر به موجودات زنده اختصاص دارد و خالق به دیگر مخلوقات مثل آسمان و زمین.
گفتنی است فخررازی در تفسیرش نیز به تفصیل به بحث‌های کلامی درباره خلق و خدای خالق پرداخته است.
در دیگر منابع نیز از ارتباط معنای الخالق و البارئ، به ویژه ترادف آن‌ها، سخن رفته است.
داعی و متفکر اسماعیلی، ابوحاتِم رازی (متوفی ۳۲۲)
[۴۱] ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، ج۲، ص۵۶، چاپ حسین بن فیضاللّه همدانی، قاهره ۱۹۵۷ـ۱۹۵۸.
ــکه به نظر می‌رسد صرفاً در پی گردآوری اقوال مختلف در این باره بوده است ــ ابتدا از قول اهل لغت، این دو نام را مترادف یکدیگر شمرده، اما در ادامه، به نقل از بعضی عالمان پیشین، خلق را به معنای تقدیر و بَرء را به معنای راست و درست کردن (تسویه و تعدیل) دانسته است.
عالم امامی، تقی الدین کفعمی (متوفی ۹۰۵) ،
[۴۲] ابراهیم بن علی کفعمی، المقام الاسنی فی تفسیر الاسماءالحسنی، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، چاپ فارس حسون، قم ۱۴۱۲.
به پیروی از شهید اول (متوفی ۷۸۶)، خالق را به معنای مقدِّر دانسته و در بیان معنای بارئ، که ظاهراً به نظر او مترادف با خالق است، به ذکر واژه خالق اکتفا نموده است.
عده‌ای از شارحان اسماء اللّه، الخالق را در کنار نام دیگر خدا، الخلّاق، ذکر کرده و گاهی معانی متفاوتی از آن‌ها به دست داده‌اند.
به گفته ابوحاتم رازی،
[۴۳] ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، ج۲، ص۵۲، چاپ حسین بن فیض اللّه همدانی، قاهره ۱۹۵۷ـ۱۹۵۸.
الخالق کسی است که خلق را نخستین بار آغاز کرد اما الخلّاق وصف کسی است که خلق شأن و عادت اوست و همواره و هر روز تا پایان دهر خلق می‌کند.
به نوشته ابوعبداللّه حلیمی (متوفی ۴۰۳)
[۴۴] حسین بن حسن حلیمی، کتاب المنهاج فی شعب الایمان، ج ۱، ص ۱۹۳ چاپ حلمی محمد فوده، (بیروت) ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
الخالق کسی است که مُبدَعات را به اصناف گوناگونی تقسیم می‌کند و برای هر صنفی اندازه‌ای قرار می‌دهد و الخلّاق خالقی است که کار خلق را پی‌درپی انجام می‌دهد.
[۴۵] احمد بن حسین بیهقی، کتاب الاسماء و الصفات، ج۱، ص۵۸ـ۵۹، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.

ابوعبداللّه قرطبی (متوفی ۶۷۱) ،
[۴۶] حسین بن حسن حلیمی، کتاب المنهاج فی شعب الایمان، ج۱، ص۴۱۰، چاپ حلمی محمد فوده، (بیروت) ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
به نقل از یکی از عالمان پیش از خود، الخالق را تقدیرکننده ازلی دانسته و الخلّاق را ناظر به تقدیر ازلی کلی‌ای شمرده است که موجب تفصیل جزئی میان اعیان خلق شده از عدم می‌شود.



یکی از موضوعات طرح شده درباره الخالق و الخلّاق مسئله جواز یا عدم جواز کاربرد این دو نام برای غیرخداست.
ازهری
[۴۷] ذیل «خلق»، محمد بن احمد ازهری، ج۷، ص۲۶، تهذیب اللغة، چاپ عبدالسلام سرحان، قاهره (۱۳۸۶/ ۱۹۶۷).
تصریح کرده که کاربرد الخالق و الخلّاق (همراه با الف و لام) برای غیرخدا جایز نیست.
قرطبی
[۴۸] محمد بن احمد قرطبی، الاسنی فی شرح اسماءاللّه الحسنی و صفاته العُلی، ج۱، ص۴۰۸، چاپ شحات احمد طحان، منصوره، مصر ۱۴۲۷/۲۰۰۶.
پس از بیان اختلاف پیشینیان در وضع این دو نام برای مخلوقات، نوشته که خود با کاربرد خالق و خلاق برای مخلوق مخالف است اما چنانچه این دو نام به معنای تقدیر به‌کار رود، همگان بر جواز آن اتفاق نظر دارند.
وی همچنین به نقل از پیشینیان چنین نوشته است که شرع با تسمیه غیرخدا به الخالق به این سبب مخالف است که فقط خدا مخترع اعیان و مقدّر اشیاء است و بنابراین، اتصاف بنده به اختراعْ باطل، اما وصف او به تقدیرْ جایز است.
در پاره‌ای نوشته‌های صوفیانه درباره شرح اسماءاللّه از جمله خالق، چنانکه انتظار می‌رود، عمدتآ سخن از آداب و وظایف سالک در برابر این نام‌هاست.



به نوشته ابوالقاسم قشیری (متوفی ۴۶۵)،
[۴۹] عبدالکریم بن هوازن قشیری، التحبیر فی التذکیر، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
از جمله آداب کسی که خدا را خالق می‌داند آن است که در اتقان آفرینش نظر کند تا دلایل حکمت خدا در خلقت به قلبش راه یابد و بداند که خدا او را از نطفه‌ای آفریده و اعضا و اجزای او را با بهترین ترکیب و ترتیب صورت داده است؛ همچنین از آداب کسی که خدا را در خلق و ایجاد یگانه می‌داند آن است که کار و حاصل تلاش بندگان را بزرگ نشمارد.
شهاب الدین سمعانی (متوفی ۵۳۴)
[۵۰] احمد بن منصور سمعانی، روح الارواح فی شرح اسماءالملک الفتّاح، ج۱، ص۶۷، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
که خالق را در زبان فارسی به «پیداآرنده از عدم» و «هست‌کننده از نیست» برگردانده، نوشته است زمانی که بنده مؤمن دانست خدا خالق و او مخلوق است، از جملگی مخلوقات دل برکَند، فقط به خدا توکل کند، و نیز تسلیم محض فرمان او باشد زیرا مخلوق را بر خالق اعتراضی نیست.
علاوه بر این، در برخی منابع مطالبی درباره بهره بنده از نام الخالق آمده است.
غزالی
[۵۱] محمد بن محمد غزالی، المقصد الاسنی فی شرح معانی اسماءالله الحسنی، ج۱، ص۸۳ـ۸۴، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
سهیم شدن بنده در دو نام الخالق و البارئ را با نوعی بعید از مَجاز ممکن دانسته، به این معنا که بازگشت خلق و ایجاد، به استفاده از قدرت براساس علم است و چون خدا این دو صفت را برای هر بنده‌ای قرار داده است، او می‌تواند مطابق با میزان علم و قدرت خودش به تحصیل مقدوراتش بپردازد.
فخررازی
[۵۲] محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۱۱، و هو الکتاب المسمی لوامع البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
نوشته است خاستگاه نام الخالق علم است و بهره بنده از این نام عبارت است از به کمال رساندن قوه نظری خود برای شناخت حقایق.
[۵۳] محمود سامی، المختصر فی معانی اسماءاللّه الحسنی، ج۱، ص۲۳، (قاهره ۱۳۶۶).




(۱) قرآن.
(۲) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
(۳) ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش).
(۴) ابن سیده، المحکم و المحیط الاعظم، چاپ عبدالحمید هنداوی، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۵) ابن طاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
(۶) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بیتا).
(۷) ابن منظور.
(۸) ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، چاپ حسین بن فیض اللّه همدانی، قاهره ۱۹۵۷ـ۱۹۵۸.
(۹) ابونعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «ان للّه تسعة و تسعین اسماً»، چاپ مشهور بن حسن بن سلمان، مدینه (۱۴۱۳).
(۱۰) محمد بن احمد ازهری، تهذیباللغة، ج ۷، چاپ عبدالسلام سرحان، قاهره (۱۳۸۶/ ۱۹۶۷).
(۱۱) احمد بن حسین بیهقی، کتاب الاسماء و الصفات، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۱۲) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
(۱۳) حسین بن حسن حلیمی، کتاب المنهاج فی شعب الایمان، چاپ حلمی محمد فوده، (بیروت) ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۱۴) حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، چاپ صفوان عدنان داوودی، دمشق ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۵) محمد بن محمد زَبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۱۶) ابراهیم بن سری زجّاج، تفسیر اسماءاللّه الحسنی، چاپ احمد یوسف دقاق، (قاهره) ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۷) محمود سامی، المختصر فی معانی اسماءاللّه الحسنی، (قاهره ۱۳۶۶).
(۱۸) احمد بن منصور سمعانی، روح الارواح فی شرح اسماءالملک الفتّاح، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۹) محمد بن حسن صفّارقمی، بصائرالدرجات فی فضائل آلمحمد «ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
(۲۰) سلیمان بن احمد طبرانی، کتاب الدعاء، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۳.
(۲۱) محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجّد، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۲۲) محمد بن محمد غزالی، المقصد الاسنی فی شرح معانی اسماءالله الحسنی، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
(۲۳) محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، و هو الکتاب المسمی لوامع البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
(۲۴) محمد بن احمد قرطبی، الاسنی فی شرح اسماءاللّه الحسنی و صفاته العُلی، چاپ شحات احمد طحان، منصوره، مصر ۱۴۲۷/۲۰۰۶.
(۲۵) عبدالکریم بن هوازن قشیری، التحبیر فی التذکیر، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
(۲۶) سعید بن هبةاللّه قطب راوندی، سلوة الحزین و تحفة العلیل، الشهیر بالدّعوات، چاپ عبدالحلیم عوض حلّی، قم ۱۳۸۵ش.
(۲۷) ابراهیم بن علی کفعمی، المقام الاسنی فی تفسیر الاسماءالحسنی، چاپ فارس حسون، قم ۱۴۱۲.
(۲۸) کلینی، الکافی؛


 
۱. انعام/سوره۶، آیه۱۰۲.    
۲. زمر/سوره۳۹، آیه۶۲.    
۳. حشر/سوره۵۹، آیه۲۴.    
۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۴.    
۵. صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۵.    
۶. حجر/سوره۱۵، آیه۸۶.    
۷. یس/سوره۳۶، آیه۸۱.    
۸. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۵ به روایت امام صادق علیه‌السلام از پدرانش تا امام علی علیه‌السلام، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش).
۹. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۲۱۹ـ۲۲۰ به روایت ابوهریره، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش).
۱۰. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۱۲.    
۱۱. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۱۹۱، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش).
۱۲. محمد بن حسن صفّار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آلمحمد «ص»، ج۱، ص۵۱۴ـ ۵۱۵، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
۱۳. کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۱۵۵۱۶.    
۱۴. ۶۷ـ۶۸، محمد بن حسن طوسی، ج۱، ص۵۳ـ۵۴، مصباح المتهجّد، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۵. سعید بن هبةاللّه قطب راوندی، سلوة الحزین و تحفة العلیل، ج۱، ص۹۹ـ۱۰۰، الشهیر بالدّعوات، چاپ عبدالحلیم عوض حلّی، قم ۱۳۸۵ش.
۱۶. ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۱، ص۱۴۶، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
۱۷. ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۱۱۸، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
۱۸. ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۲۶۹ـ۱۲۷۰، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بیتا).
۱۹. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۱۹۲ـ۱۹۳، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
۲۰. سلیمان بن احمد طبرانی، کتاب الدعاء، ج۱، ص۵۱، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۳.
۲۱. ابونعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «ان للّه تسعة و تسعین اسماً»، چاپ مشهوربن حسن بن سلمان، مدینه (۱۴۱۳).
۲۲. ابونعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «ان للّه تسعة و تسعین اسماً»، چاپ مشهوربن حسن بن سلمان، مدینه (۱۴۱۳).
۲۳. ابونعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «ان للّه تسعة و تسعین اسماً»، چاپ مشهور بن حسن بن سلمان، مدینه (۱۴۱۳).
۲۴. ذیل «خلق»، محمد بن احمد ازهری، ج۷، ص۲۶، تهذیب اللغة، ج ۷، چاپ عبدالسلام سرحان، قاهره (۱۳۸۶/ ۱۹۶۷).
۲۵. انعام/سوره۶، آیه۱.    
۲۶. نحل/سوره۱۶، آیه۴.    
۲۷. نحل/سوره۱۶، آیه۱۷.    
۲۸. ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «خلق»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
۲۹. ابن منظور، ذیل «خلق».
۳۰. محمد بن محمد زَبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ذیل «خلق»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
۳۱. حشر/سوره۵۹، آیه۲۴.    
۳۲. ابراهیم بن سری زجّاج، تفسیر اسماءاللّه الحسنی، ج۱، ص۳۵ـ۳۷، چاپ احمد یوسف دقاق، (قاهره) ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۳۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۷.    
۳۴. محمد بن محمد غزالی، المقصد الاسنی فی شرح معانی اسماءالله الحسنی، ج۱، ص۷۹ـ۸۱، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
۳۵. محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۴، و هو الکتاب المسمی لوامع البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
۳۶. آل عمران/سوره۳، آیه۵۹.    
۳۷. قمر/سوره۵۴، آیه۴۹.    
۳۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۲.    
۳۹. محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۰۵، و هو الکتاب المسمی لوامع البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
۴۰. محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۰۶ـ۲۰۹، و هو الکتاب المسمی لوامع البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
۴۱. ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، ج۲، ص۵۶، چاپ حسین بن فیضاللّه همدانی، قاهره ۱۹۵۷ـ۱۹۵۸.
۴۲. ابراهیم بن علی کفعمی، المقام الاسنی فی تفسیر الاسماءالحسنی، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، چاپ فارس حسون، قم ۱۴۱۲.
۴۳. ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، ج۲، ص۵۲، چاپ حسین بن فیض اللّه همدانی، قاهره ۱۹۵۷ـ۱۹۵۸.
۴۴. حسین بن حسن حلیمی، کتاب المنهاج فی شعب الایمان، ج ۱، ص ۱۹۳ چاپ حلمی محمد فوده، (بیروت) ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
۴۵. احمد بن حسین بیهقی، کتاب الاسماء و الصفات، ج۱، ص۵۸ـ۵۹، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
۴۶. حسین بن حسن حلیمی، کتاب المنهاج فی شعب الایمان، ج۱، ص۴۱۰، چاپ حلمی محمد فوده، (بیروت) ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
۴۷. ذیل «خلق»، محمد بن احمد ازهری، ج۷، ص۲۶، تهذیب اللغة، چاپ عبدالسلام سرحان، قاهره (۱۳۸۶/ ۱۹۶۷).
۴۸. محمد بن احمد قرطبی، الاسنی فی شرح اسماءاللّه الحسنی و صفاته العُلی، ج۱، ص۴۰۸، چاپ شحات احمد طحان، منصوره، مصر ۱۴۲۷/۲۰۰۶.
۴۹. عبدالکریم بن هوازن قشیری، التحبیر فی التذکیر، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
۵۰. احمد بن منصور سمعانی، روح الارواح فی شرح اسماءالملک الفتّاح، ج۱، ص۶۷، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
۵۱. محمد بن محمد غزالی، المقصد الاسنی فی شرح معانی اسماءالله الحسنی، ج۱، ص۸۳ـ۸۴، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
۵۲. محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۱۱، و هو الکتاب المسمی لوامع البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
۵۳. محمود سامی، المختصر فی معانی اسماءاللّه الحسنی، ج۱، ص۲۳، (قاهره ۱۳۶۶).




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خالق»، شماره۶۷۹۱.    



جعبه ابزار