• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خشوع در عبادت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خشوع حضور قلب توأم با تواضع و ادب و احترام است، مؤمنان در نماز، تمام توجهشان به باطن و حقیقت نماز است.
[۱] حسینی، حسین، اخلاق در قرآن و حدیث، ص۳۶، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴.
خشوع کم و بیش توأم با خوف و خشیت است و حالت انعطاف‌ پذیری دل را نشان می‌دهد و در برابر قساوت است که حالت سنگدلی و عدم تأثر دل است.
[۲] مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۴۱۲، قم، موسسه آموزشی حضرت امام (ره)، ۱۳۷۷.




در لغت «خشوع و خشیت، ترسی است آمیخته با تعظیم.»
و در اصطلاح به حالتی گفته می‌شود که کسی در برابر سلطانی قاهر قرار گرفته به طوری که تمام توجهش به وی معطوف گشته و از همه جا بریده باشد.
از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) پرسیدند: خشوع چیست؟ فرمود: «فروتنی در نماز و اینکه بنده با تمام قلبش متوجّه خدا باشد.»
امام خمینی (قدّس‌سرّه) می‌نویسد: «یکی از اموری که برای سالک در جمیع عبادات خصوصاً نماز که سرآمد همه عبادات است و مقام جامعیت دارد، لازم است خشوع است و حقیقت آن عبارت است از خضوع تام ممزوج با حب یا خوف
[۶] امام خمینی، روح‌الله، آداب الصلواة، ص ۱۷، آستان قدس رضوی.

غرض اصلی از عبادت و اطاعت، پالایش نفس و تطهیر آن از آلودگی‌هاست و هر عملی که در زمینه صفای عبادت و پاکیزه انجام دادن آن مؤثر باشد مطلوب و مقدّم است و خشوع از اموری است که در جلای دل و اثر عبادت نقش بسزایی دارد.


پس از بیان اهمیت خشوع در عبادات، اینک به خشوع از نظر قرآن و روایان می‌پردازیم.
قرآن مجید یکی از ویژگی‌های مؤمنان رستگار را خشوع در نماز دانسته و فرموده است: «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ؛ به تحقیق رستگار شدند مؤمنان، آنان که در نمازشان خشوع دارند.»
امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام) به کمیل فرمود: «یا کمیل: لیس الشّان ان تصلّی و تصوم و تتصدّق، الشّان ان تکون الصّلاة فعلت بقلبٍ تقیًّ و عملٍ عندالله مرضیًّ و خشوعٍ سویًّ» ای کمیل! عبادت، تنها نماز خواندن و روزه گرفتن و صدقه دادن نیست. بلکه شأن (عبادت) این است که با قلب پاک و عمل مورد پسند خدا و خشوع راستین انجام پذیرد.
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «اذا کنت فی صلاتک فعلیک بالخشوع و الاقبال علی صلاتک...؛ وقتی در نماز هستی، بر تو باد به رعایت خشوع و توجه کامل به نماز....»


وقتی مؤمن حالت خشوع پیدا کند، آثارش در بدن و اعضا و جوارحش ظاهر می‌شود و سراسر وجودش غرق عشق و شیدایی حق می‌گردد و جسم جانش در هر عبادتی، خشوعی هماهنگ با آن خواهد داشت. قرآن در این باره می‌فرماید: «اللَّهُ نَزَّلَ اَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ اِلی ذِکْرِ اللَّهِ...» قرآن را «متشابه» گفته از آن رو که اجزایش در اعجاز و فصاحت و بلاغت همه به هم شبیه است و دو تا دو تا خواند، از آن رو که بیشتر چیزها که در آن آمده است دو تا دو تاست، چون امر و نهی، نور و ظلمت، عام و خاص، بهشت و دوزخ و از این قبیل در مورد «متشابه» و «دو تا دو تا» اقوال دیگری هم آمده است.
خدا بهترین سخن را نازل کرده است. کتابی متشابه و دو تا، دوتا، که از تلاوت آن تن کسانی که از پروردگارشان می‌ترسند بلرزد. سپس تن و جانشان به یاد خدا آرام می‌گیرد.
نکته قابل توجه این است که جسم و جان باید توأم با هم در برابر خدا خضوع و خشوع کند؛ زیرا خشوع قلب، خشوع اعضا و جوارح را نیز در پی دارد چنان که حضرت امیر (علیه‌السّلام) فرمود: «لیخشع لله سبحانه قلبک، فمن خشع قلبه خشعت جمیع جوارحه؛ باید قلبت برای خدای سبحان خاشع شود و کسی که قلبش خاشع شد همه اعضایش خاشع می‌شود.»
خشوع جوارح بدون خشوع قلب، تظاهر به خشوع و نوعی نفاق است که به فرموده نبّی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) باید از آن پرهیز کرد: «ایّاکم و تخشّع النّفاق و هو ان یری الجسد خاشعاً و القلب لیس بخاشعٍ؛ از خشوع نمایی منافقانه بپرهیزید و آن این است که اندام خاشع دیده شوند ولی قلب خاشع نباشد.»


اولیای الهی در تمام امور زندگی، به‌ویژه در عبادت، اسوه‌های زیبای بشریت‌اند و به هنگام عبادت، عالی‌ترین نمونه خشوع را دارا می‌باشند.
آن مردان بزرگ فقط در مقابل خدا خاضع هستند خداوند به حضرت موسی و هارون چنین وحی فرستاد: «انّما یتزیّن لی اولیائی بالذّلّ و الخشوع و الخوف؛ دوستان من، خود را با افتادگی و خشوع و ترس برای من می‌آرایند.»
در اینجا به ذکر چند نمونه می‌پردازیم: رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌واله) وقتی به نماز می‌ایستاد، از ترس خدا رنگش می‌پرید و صدای سوزناکی از او به گوش می‌رسید.
درباره خشوع حضرت امیر (علیه‌السّلام) چنین آمده است: هنگام نماز و عبادت، لرزه براندامش می‌افتاد و رنگ رخسارش دگرگون می‌شد.
و درباره آن حضرت است که در یکی از جنگ‌ها تیری به پای مبارکش اصابت کرد که بر اثر شدّت درد به کسی اجازه نمی‌داد آن تیر را بیرون کشد تا اینکه هنگام نماز آن را از پایش در آوردند، که البته این مرتبه والای خشوع به معنی فناء فی الله است و کمتر کسی به آن دست می‌یابد. امام صادق (علیه‌السّلام) از قول پدرش امام باقر (علیه‌السّلام) چنین نقل می‌کند: «کان علیُّ بن الحسین (علیهماالسّلام) اذا قام فی الصّلاة کانّه ساق شجرهٍ لا یتحرّک منه شیء الّا ما حرّکت الرّیح منه؛ امام سجاد (علیه‌السّلام) وقتی به نماز می‌ایستاد همچون ساقه درختی بود و هیچ جزئی از بدن و لباس او حرکت نمی‌کرد. مگر آن مقداری را که باد به حرکت در می‌آورد.»
قرآن درباره ذکریّا و عبادت و حالات او می‌فرماید: «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ یَحْیی وَ اَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ اِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا خاشِعِینَ؛ پس دعایش را مستجاب کردیم و به او یحیی را بخشیدیم و همسرش را برایش شایسته گردانیدیم. اینان در کارهای نیک شتاب می‌کردند و با بیم و امید ما را می‌خواندند و برای ما خاشع بودند.»


عبادت، هنگامی ارزشمند است که با توجّه کامل و خشوع انجام پذیرد و گرنه، عبادت سرسری و بدون توجّه، تنها رفع تکلیف است و خاصیتی ندارد.
چنین عبادتی نشان دهنده آن است که صاحبش فاقد ایمان قوی و یقین است. حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «لا ایمان الّا بالعمل و لا عمل الّا بالیقین و لا یقین الّا بالخشوع؛ ایمانی (ایمان) نیست مگر به عمل و عملی (پذیرفته) نیست مگر به یقین و یقین وجود ندارد مگر در صورت وجود خشوع.»
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمود: نماز بر چهار بخش بنا شده است: ۱. وضوی شاداب، ۲. رکوع، ۳. سجده، ۴. خشوع.
پرسیدندای رسول خدا خشوع چیست؟ فرمود: «فروتنی در نماز و اینکه بنده با تمام قلبش متوجه خدا باشد. اگر او رکوع و سجود و بخش‌های نماز را کامل به جای آورد، نمازش با درخشندگی به آسمان بالا رود و درهای آسمان به رویش باز شود. (چنین نمازی نمازگزار را دعا کند) و گوید: همان گونه که مرا پاس داشتی، خدایت پاس دارد و فرشتگان نیز گویند، درود خدا بر صاحب این نماز. ولی اگر بخش‌های نماز را کامل نکند، نمازش با تیرگی بالا می‌رود و درهای آسمان به رویش بسته می‌گردد، چنین نمازی به نمازگزار گوید: خدا تو را ضایع کند چنان که مرا ضایع کردی و خدا آن را به روی صاحبش می‌کوبد.»


قرآن مجید مؤمنان را در مورد خطر خاشع نبودن دل هشدار داده، فرموده است: «المیان لِلَّذِینَ آمَنُوا اَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یَکُونُوا کَالَّذِینَ اُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْاَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ؛
آیا وقت آن نشده آنان که ایمان آورده‌اند. دل‌هایشان در مقابل ذکر خدا و معارف حقی که نازل کردیم نرم شود؟ و مانند اهل کتاب که پیش از این می‌زیستند نباشند. ایشان در اثر مهلت زیاد دچار قساوت قلب شده، بیشترشان فاسق شدند.»
علّامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌نویسد: «در این آیه شریفه عتابی است به مؤمنان به خاطر قساوتی که دل‌هایشان را گرفته و در مقابل ذکر خدا خاشع نمی‌شود... خدای تعالی با این کلام خود به این حقیقت اشاره نموده که دل‌های مسلمانان مانند دل‌های اهل کتاب دچار قساوت شده و قلب قاسی از آنجا که در مقابل حق، خشوع و تأثیر و انعطاف ندارد، از زیّ عبودیت خارج است و در نتیجه از مناهی الهی متأثر نمی‌شود و با بی‌باکی مرتکب گناه و فسق می‌شود.»
بنابراین، بزرگ‌ترین مانع ترقی دل، غافل شدن از یاد خدا، دور شدن از مکتب وحی و ارتکاب گناه است که مؤمن باید به شدّت از آنها پرهیز نماید. همچنین از کارهایی که در ظاهر گناه نیست، ولی قساوت دل می‌آورد یا انسان را از توجّه به عبادت و حالت خشوع باز می‌دارد، خودداری کند. امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «لا یعبث الرّجل فی صلاته بلحیته و لا بما یشغله عن صلاته؛ مرد نباید در نمازش با ریش خود و هر چه او را از توجه به نماز باز می‌دارد بازی کند».


۱. حسینی، حسین، اخلاق در قرآن و حدیث، ص۳۶، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴.
۲. مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۴۱۲، قم، موسسه آموزشی حضرت امام (ره)، ۱۳۷۷.
۳. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج ۲، ص ۲۵۰ به نقل از مفردات راغب.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۲۹، ص ۱۱، انتشارات جامعه مدرسین.    
۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۲۶۴، موسسة الوفا، بیروت.    
۶. امام خمینی، روح‌الله، آداب الصلواة، ص ۱۷، آستان قدس رضوی.
۷. مؤمنون/سوره ۲۳، آیه ۱-۲.    
۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۲۳۰.    
۹. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۳، ص ۳۰۰.    
۱۰. زمر/سوره ۳۹، آیه ۲۳.    
۱۱. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ج ۵، ص ۴۶۰.    
۱۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۶۴.    
۱۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۴۹.    
۱۴. سید بن طاوس، رضی الدین، فلاح السائل، ص ۱۶۱، دفتر تبلیغات اسلامی.    
۱۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۲۴۸.    
۱۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۲۴۸.    
۱۷. انبیا/سوره ۲۱، آیه ۹۰.    
۱۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۰.    
۱۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۲۶۴.    
۲۰. حدید/سوره ۵۷، آیه ۱۶.    
۲۱. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۹، ص ۲۸۴.    
۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۲۳۹.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «خشوع درعبادت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۱۶.    



جعبه ابزار