• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خشیت الهی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خَشْیَت، بیم همراه با آگاهی انسانی از عظمت و هیبت خداوند و نقصان خود و قصور بندگی‌اش در برابر او است.



واژه خشیت به معنای خوف و بیم است.
[۱] خلیل ‌بن احمد، کتاب العین، ذیل «خشی»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
[۲] محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل «خشی»، ج ۷، چاپ عبدالسلام سرحان، قاهره (۱۳۸۶/ ۱۹۶۷).
[۳] اسماعیل‌ بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح العربیة، ذیل «خشی»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
[۴] ابن‌ منظور، ذیل «خشی».
این واژه، هشت بار و مشتقات آن، ۴۸ بار در قرآن کریم به‌کار رفته است.
[۵] محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرسلالفاظ القرآن الکریم، ذیل «خشی»، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۹۷.



خشیت نوعی بیم و خوف توأم با معرفت و تعظیم، از کسی است که به او خشیت ابراز می‌شود و نیز آگاهی به نقصان بنده و قصور بندگی، یا گمان ترک ادب عبودیت یا اخلال در انجام دادن واجبی از واجبات.
[۶] حسین‌ بن محمد راغب اصفهانی، کتاب الذریعة الی مکارم الشریعة، ج۱، ص۳۳۰، چاپ ابویزید عجمی، قاهره (۱۹۸۷/۱۴۰۷)، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
[۷] محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ج۱، ص۵۰، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد ۱۳۵۷ش.
به عبارت دیگر، خشیت تألمِ قلب است به‌سبب این‌که انتظار امر مکروهی را می‌کشد که در آینده رخ خواهد داد، که گاه ناشی از کثرت گناهان بنده است و گاه ناشی از آگاهی وی به جلال و عظمت الهی. بنابراین خشیت نوعی خوف خاص است.
[۹] محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ج۱، ص۵۰، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد ۱۳۵۷ش.


۲.۱ - کاربرد قرآنی

از بررسی کاربردهای مختلف واژه خشیت در قرآن به دست می‌آید که در پاره‌ای موارد، متعلَّق آن اموری غیر از خدا و شئون الهی است، ولی کاربرد اصلی و متعلَّق خاص آن خدا و شئون الهی است که از آن به کاربرد دینی این واژه تعبیر می‌شود. براساس آیات قرآن مؤمنان سزاوارند که فقط از خداوند خشیت پیشه کنند، به کفار نباید خشیت ورزید، اهل خشیت در زمره کسانی‌اند که امید هدایت‌شدنشان هست، قرآن ذکر و یادکردی برای آنان است، چنان‌که پوستشان از خواندن آن به لرزه می‌افتد، و چون خشیت ثمره معرفت است، این اهل خشیت‌اند که تذکار به یکتایی خدای آفریننده و مخلوقیت عالم را می‌پذیرند، و پیامبر آنان را هشدار می‌دهد، آمرزش و پاداشی بزرگ نصیب اهل خشیت خواهد شد، آنان رستگار شده، و در بهشت جاودان خواهند آرمید. به‌جز خداوند، از روز قیامت هم باید خشیت پیشه کرد. تکبر، صفت و خصلت مقابل خشیت است لذا در قصصِ راجع به موسی و فرعون ، موسی فرعون را به خشیت ورزیدن دعوت می‌کند و حتی خدا به موسی و برادرش هارون فرمان می‌دهد که با فرعون به نرمی سخن بگویند شاید وی تذکار پذیرد یا خشیت پیشه کند.


حیری
[۳۲] اسماعیل ‌بن احمد حیری، وجوه‌القرآن، ج۱، ص۲۳۳ـ۲۳۴، چاپ نجف عرشی، مشهد ۱۳۸۰ش.
بر آن است که خشیت به سه وجه و معنی در قرآن کریم به کار رفته است: به معنای خوف، به معنای علم ، و به معنای عبادت .


ایزوتسو در بررسی خود در باب کاربردهای واژه خشیت، مخصوصآ آیه ۴۹ سوره انبیاء ، به این نتیجه رسیده که این واژه دقیقآ مترادف تقوا به‌کار رفته است.
مفسران، ذیل آیات راجع به خشیت، به بررسی ابعاد مختلف این صفت و حالت پرداخته‌اند. درباره آیه ۲۸ سوره فاطر مبنی بر این‌که از میان بندگانِ خدا فقط عالمان به او خشیت می‌ورزند (اِنّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عبادِهِ العُلَماءُ)، گفته شده منظور این است که هیچ‌کس، چنان‌که سزاوار است، از خداوند بیمناک نمی‌شود و از معاصی پرهیز نمی‌کند به‌جز عالمان که حقیقتآ به این مطلب وقوف دارند اما جاهلان و کسانی که خدا را نمی‌شناسند از او بیمناک هم نمی‌شوند، همچنین تنها عالمان به حجتها و دلایل الهی نظر می‌کنند و در آنچه آنان را به معرفت وی رهنمون می‌شود به تفکر می‌پردازند.

۴.۱ - طبرسی

طبرسی
[۴۰] طبرسی، ذیل آیه.
یادآور شده است که خداوند عالمان را به‌طور خاص ذکر کرده چون بیش از جاهلان از عقوبت الهی حذر می‌کنند چرا که آنان به توحید و عدل معرفت دارند و بعث و نشور و بهشت و دوزخ را تصدیق می‌کنند.

۴.۲ - نظر طباطبایی

به گفته طباطبائی
[۴۱] طباطبائی، ذیل آیه.
مراد از «علما» در این آیه خداشناسان (العُلَماءُ باللّهِ) است یعنی کسانی که به خداوند از حیث اسما و صفات و افعال معرفت دارند و این امر دلهای آنان را آرام می‌کند و شک و ناآرامی را می‌زداید و آثار آن در اعمال آنان پیداست؛ منظور از «خشیت» در این آیه نیز خشیت کامل و حقیقی است که به تبع آن درون آنان خاشع و برونشان خاضع می‌گردد.

۴.۳ - دیدگاه قرطبی

قرطبی مراد از علما در این آیه را کسانی می‌داند که از قدرت الهی می‌هراسند به این معنی که هرکس به قدرت خداوند علم داشته باشد، به عقوبت وی بر معاصی یقین پیدا می‌کند.

۴.۴ - دیدگاه فخررازی

فخررازی ذیل آیه ۳۱ سوره بقره ، ضمن بحث درباره فضل علم، به آیه ۲۸ سوره فاطر نیز پرداخته است. به نوشته وی در این آیه به چند وجه فضیلت علم استدلال شده است: پاداش اهل خشیت، بنابر آیه ۸ سوره بیّنه ، بهشت است و علما اهل خشیت‌اند. از جمع این دو آیه به دست می‌آید که اهل علم بهشتی‌اند و خشیت از خدا حاصل نمی‌گردد، جز پس از علم به این‌که خدا عالم به جمیع معلومات و قادر بر کل مقدورات و ناخشنود از منکرات و محرّمات است. بدین‌گونه ثابت می‌شود که خوف از لوازم علم به خداست. فخررازی
[۴۲] محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل آیه، او، مفتاح‌الغیب، چاپ عماد زکی بارودی، قاهره ۲۰۰۳.
از کلمه «انّما» در این آیه این نکته را استفاده می‌کند که فقط عالمان اهل بهشت‌اند. نکته دیگر این آیه آن است که عدم خشیت مستلزم عدم علم به خداست و بنابراین علمی که سبب قرب به خدا می‌شود خشیت را در پی دارد و انواع مجادلات علمی، هرچند دقیق و پیچیده، اگر به خشیت نینجامند در زمره علم مذموم محسوب می‌شوند.

۴.۵ - نظر طوسی

طوسی ذیل آیه ۱۸ سوره فاطر یادآور شده که منظور آیه این است که تنها کسانی که در خلوت خود از خداوند می‌هراسند و به او خشیت می‌ورزند و از معاصی اجتناب می‌کنند، از بیم دادن حضرت رسول بهره می‌برند.


طبرسی
[۴۳] طبرسی، ذیل آیه.
«بالغیب» را در این آیه به این معنی گرفته است که خشیت این خشیت‌ورزندگان در ظرفِ غیبت از احکام و اهوال آخرت صورت می‌گیرد، یعنی پیش از ظهور قیامت و دیدن علایم آن به خداوند خشیت می‌ورزند.
[۴۴] ذیل آیه، طبری، جامع.

در معنای آیه ۱۲ سوره مُلک گفته شده که خشیت ورزیدن این کسان در نهان است تا به دور از ریا و نفاق باشد و خشیتِ در نهان مستحق ثواب است. برخی هم «بِالغَیب» را در این آیه به این معنا گرفته‌اند که این کسان در حالی که خدا را نمی‌بینند به او خشیت می‌ورزند.
[۴۵] طبری، جامع، ذیل آیه.
[۴۶] طبرسی، ذیل آیه.
فخررازی در تفسیر آیه ۳۳ سوره ق ، نسبت خشیت با صفت رحمانیت خداوند را این‌گونه توضیح داده است که وصف رحمت هرچند غالبآ در مقابل خشیت قرار می‌گیرد، خداوند این دو را کنار هم آورده و این دلالت بر مدح فرد باتقوا دارد به این صورت که رحمت خدا مانع نمی‌شود که متقی به ‌سبب عظمت خدا از او بیمناک باشد؛ تعبیر «وجاء بِقَلبٍ مُنیبٍ» در ادامه آیه هم مدح دیگری است در حق شخص خشیت‌ورزنده، به این بیان که خشیت‌ورزنده گاهی از «مَخشیٌمِنه» (در اینجا خداوند) می‌گریزد و قُرب او را ترک می‌کند و از این کار سودی نمی‌برد، اما اگر بداند که در قلمرو حکم اوست خواهد دانست که گریختن از او سودی ندارد بنابراین به سوی او بازمی‌گردد؛ ازاین‌رو فعل «جاءَ» (آمد) در اینجا به‌کار رفته است از آیه ۱۹ سوره نازعات این نکته استفاده شده که معرفت خداوند مقدمه طاعت اوست و خشیت هم جز از طریق معرفت به دست نمی‌آید و خشیت ملاک نیکیها است زیرا کسی ــکه خشیت بورزد از او هرگونه خیری سرچشمه می‌گیرد و کسی که خود را ایمن بداند متجری می‌شود و به هر کار بد و ناشایست دست می‌زند.
[۴۷] محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل آیه، او، مفتاح‌الغیب، چاپ عماد زکی بارودی، قاهره ۲۰۰۳.



درباره آیه ۷۴ سوره بقره که در آن صفت خشیت به برخی سنگها نسبت داده شده و دل بنی‌اسرائیل از برخی سنگها هم سخت‌تر وصف شده، مفسران سخنان گوناگونی گفته‌اند؛ از جمله اينكه منظور از هبوط سنگها از خشيت الهى خرد شدن کوه به‌سبب تجلى پروردگار بر آن است. بعضى گفته‌اند فرود آمدن هر سنگى از سر كوه همان خشيت آن سنگ است، و بنابر قولى، خدا به برخى كوهها معرفت و درك بخشيده است چنان‌كه آنها طاعت الهى را ادراك مى‌كنند طوسی اضافه خشیت به سنگ را مجازی و نوعی تشبیه دانسته است.


فخررازی ذیل آیه ۵۷ سوره مؤمنون در باب ارتباط خشیت و اِشفاق (بیمناک شدن) اقوالی نقل کرده، از جمله این‌که اشفاق خود متضمن خشیت است، اما با رقت و ضعفِ بیشتر، و خداوند برای تأکید، خشیت و اشفاق را همراه هم آورده است، برخی اشفاق را به معنای اثر خشیت دانسته‌اند یعنی دوام طاعت خدا، اما خود فخررازی اشفاق را کمال خشیت دانسته است به این معنی که آن‌کس که در خشیت به حد اشفاق برسد در نهایت خوف از عقوبت دنیوی یا اخروی است و از معاصی احتراز خواهد کرد.


خشیت در احادیث نیز مورد توجه قرار گرفته است.

۸.۱ - حدیث پیامبر اکرم (ص)

مثلا از رسول خدا نقل شده آن کس که از خشیت الهی بگرید از آتش دوزخ دور خواهد شد، به همین سبب پیامبر اکرم خود را دارای بیشترین معرفت و بیشترین خشیت نسبت به خداوند دانسته
[۴۸] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۵۰۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۴۹] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۴ـ۱۳۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۵۰] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۵۱] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۱۸۱، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
و آن‌کس را که چنین باشد نزدیک‌ترین کس به خداوند معرفی کرده است.
[۵۲] عبداللّه‌ بن عبدالرحمان دارمی، سنن‌الدارمی، ج۱، ص۹۷، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق: مکتبة‌الاعتدال، (بی‌تا).


۸.۲ - حدیث امام علی (ع)

حضرت علی علیه‌السلام هم به مسلمانان فرموده که خشیت را شِعار خود یعنی صفتی درونی و مستقر، قرار دهند.
[۵۳] علی ‌بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، خطبه ۶۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
همچنین در احادیث، خشیت ورزیدن به خدا، چه آشکار و چه نهان، در زمره سه امری تلقی شده که مایه نجات است، نیز خشیت میراث علم معرفی شده است.

۸.۳ - حدیث امام صادق (ع)

در مصباح‌الشریعة منسوب به امام صادق علیه‌السلام خشیت باب ورود به تقوا تلقی شده و راه خشیت، بزرگداشت خداوند و تمسک به طاعت بی‌شائبه اوامر او و خوف و حذر به همراه پرهیز از محرّمات ذکر شده است.
امام صادق علیه‌السلام در توضیح عبارت «لِیَبلُوَکُم اَیُّکُم اَحسَنُ عَمَلا» درست‌ترین عمل است و نه بیشترین عمل و درستی همان خشیت و نیت صادق است.
[۵۷] کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶.
همچنین در حدیثی، چشمی که از خشیت الهی گریسته باشد از جمله چشمهایی تلقی شده که در روز قیامت گریان نخواهد بود.
[۵۸] کلینی، الکافی، ج۲، ص۸۰.



در سخنی از حضرت علی علیه‌السلام به خشیت توصیه شده است، اما نه از سر عذرآوری.
[۵۹] علی ‌بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، خطبه ۲۳، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
مجلسی در توضیح این سخن پنج وجه ذکر کرده و این وجه را که تعذیر (عذرآوردن) به معنای قصور ورزیدن باشد ظاهرتر دانسته است. بدین‌گونه معنای سخن حضرت علی این است که خشیت شما نباید به‌علت قصور ورزیدنهای فراوان و بزرگ باشد بلکه باید با بذل تلاش در زمینه عملی همراه باشد.


خشیت در پاره‌ای از متون عرفانی هم مورد توجه و تفسیر بوده است. سُلَمی در تفسیر خود پاره‌ای از اقوال مشایخ صوفیه را در این باب، ذیل آیات راجع به خشیت نقل کرده است. از جمله ذیل آیه ۱۳ سوره توبه ، از زبان ابوعلی جوزجانی نقل کرده که خشیت عبارت است از چنگ زدن مستمر به التجا به حضرت حق. وی ذیل آیه ۲۱ سوره رعد از قول یکی از صوفیان آورده که خشیت مراقبت قلب است تا در همه احوال جز به حق ننگرد و از قول ابن‌عطا نقل کرده که خشیت چراغ دل است. او در تفسیر آیه ۵۷ سوره مؤمنون نیز خشیت را دل‌شکستگی ناشی از قرارگرفتن بنده در برابر حضرت حق تعریف کرده و اشفاق را رقیق‌تر از خشیت و در مرتبه پس از آن دانسته است. ابن‌عربی
[۶۱] ابن‌ عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۵۲۹، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
بر آن است که آنچه در آدمی مانع خشیت ورزیدن می‌شود همانا در پیوستگی روح و پیکر اوست و آنگاه که این دو به وقت مرگ از هم جدا شوند و هر کدام به سوی پروردگار خود بازگردد و عالِم به چیزهایی شود که قبلا نمی‌دانست، به خشیت دست می‌یابد، بنابراین میت هم از حیث روح و هم از جهت جسم در مقام خشیت است.


(۱) قرآن.
(۲) ابن‌ بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
(۳) ابن‌ عربی، الفتوحات المکیة، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
(۴) ابن ‌فهد حلّی، عدّة‌الداعی و نجاح‌الساعی، چاپ احمد موحدی قمی، قم، مکتبة الوجدانی، (بی‌تا).
(۵) ابن‌ منظور.
(۶) احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۷) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۷، چاپ عبدالسلام سرحان، قاهره (۱۳۸۶/ ۱۹۶۷).
(۸) علی‌ بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۹) اسماعیل‌ بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
(۱۰) اسماعیل ‌بن احمد حیری، وجوه‌القرآن، چاپ نجف عرشی، مشهد ۱۳۸۰ش.
(۱۱) خلیل ‌بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
(۱۲) عبداللّه‌ بن عبدالرحمان دارمی، سنن‌الدارمی، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق: مکتبة‌الاعتدال، (بی‌تا).
(۱۳) حسین‌ بن محمد راغب اصفهانی، کتاب الذریعة الی مکارم الشریعة، چاپ ابویزید عجمی، قاهره (۱۹۸۷/۱۴۰۷)، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
(۱۴) محمد بن حسین سلمی، حقائق‌التفسیر: تفسیرالقرآن العزیز، چاپ سیدعمران، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
(۱۵) طباطبائی، المیزان.
(۱۶) طبرسی.
(۱۷) طبری، جامع.
(۱۸) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی‌تا).
(۱۹) علی ‌بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
(۲۰) محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفتاح‌الغیب، چاپ عماد زکی بارودی، قاهره ۲۰۰۳.
(۲۱) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۲) کلینی، الکافی.
(۲۳) مجلسی، بحارالانوار.
(۲۴) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرسلالفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۹۷.
(۲۵) مصباح‌الشریعة، (منسوب به) امام جعفرصادق (ع)، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۲۶) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد ۱۳۵۷ش.


۱. خلیل ‌بن احمد، کتاب العین، ذیل «خشی»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
۲. محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل «خشی»، ج ۷، چاپ عبدالسلام سرحان، قاهره (۱۳۸۶/ ۱۹۶۷).
۳. اسماعیل‌ بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح العربیة، ذیل «خشی»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
۴. ابن‌ منظور، ذیل «خشی».
۵. محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرسلالفاظ القرآن الکریم، ذیل «خشی»، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۹۷.
۶. حسین‌ بن محمد راغب اصفهانی، کتاب الذریعة الی مکارم الشریعة، ج۱، ص۳۳۰، چاپ ابویزید عجمی، قاهره (۱۹۸۷/۱۴۰۷)، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
۷. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ج۱، ص۵۰، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد ۱۳۵۷ش.
۸. علی‌ بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، ج۱، ص۱۳۳، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.    
۹. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ج۱، ص۵۰، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد ۱۳۵۷ش.
۱۰. نساء/سوره۴، آیه۲۵.    
۱۱. توبه/سوره۹، آیه۲۴.    
۱۲. کهف/سوره۱۸، آیه۸۰.    
۱۳. طه/سوره۲۰، آیه۹۴.    
۱۴. توبه/سوره۹، آیه۱۳.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۱۵۰.    
۱۶. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۱۷. توبه /سوره۹، آیه۱۸.    
۱۸. طه/سوره۲۰، آیه۳.    
۱۹. زمر/سوره۳۹، آیه۲۳.    
۲۰. رعد/سوره۱۳، آیه۱۹۲۱.    
۲۱. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۸.    
۲۲. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۰.    
۲۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۸.    
۲۴. یس/سوره۳۶، آیه۱۱.    
۲۵. ملک/سوره۶۷، آیه۱۲.    
۲۶. نور/سوره۲۴، آیه۵۲.    
۲۷. بیّنه/سوره۹۸، آیه۸.    
۲۸. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۳.    
۲۹. نازعات/سوره۷۹، آیه۴۵.    
۳۰. نازعات/سوره۷۹، آیه۱۹.    
۳۱. طه/سوره۲۰، آیه۴۴.    
۳۲. اسماعیل ‌بن احمد حیری، وجوه‌القرآن، ج۱، ص۲۳۳ـ۲۳۴، چاپ نجف عرشی، مشهد ۱۳۸۰ش.
۳۳. بقره/سوره۲، آیه۷۴.    
۳۴. رعد/سوره۱۳، آیه۲۱.    
۳۵. کهف/سوره۱۸، آیه۸۰.    
۳۶. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۸.    
۳۷. توبه/سوره۹، آیه۱۸.    
۳۸. نازعات/سوره۷۹، آیه۱۹.    
۳۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۹.    
۴۰. طبرسی، ذیل آیه.
۴۱. طباطبائی، ذیل آیه.
۴۲. محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل آیه، او، مفتاح‌الغیب، چاپ عماد زکی بارودی، قاهره ۲۰۰۳.
۴۳. طبرسی، ذیل آیه.
۴۴. ذیل آیه، طبری، جامع.
۴۵. طبری، جامع، ذیل آیه.
۴۶. طبرسی، ذیل آیه.
۴۷. محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل آیه، او، مفتاح‌الغیب، چاپ عماد زکی بارودی، قاهره ۲۰۰۳.
۴۸. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۵۰۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۴۹. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۴ـ۱۳۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۵۰. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۵۱. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۱۸۱، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۵۲. عبداللّه‌ بن عبدالرحمان دارمی، سنن‌الدارمی، ج۱، ص۹۷، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق: مکتبة‌الاعتدال، (بی‌تا).
۵۳. علی ‌بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، خطبه ۶۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
۵۴. ابن‌ بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۸۴، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.    
۵۵. ابن ‌فهد حلّی، عدّة‌الداعی و نجاح‌الساعی، ج۱، ص۶۸، چاپ احمد موحدی قمی، قم، مکتبة الوجدانی، (بی‌تا).    
۵۶. مصباح‌الشریعة، (منسوب به) امام جعفرصادق (ع)، ج۱، ص۲۳، بیروت:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.    
۵۷. کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶.
۵۸. کلینی، الکافی، ج۲، ص۸۰.
۵۹. علی ‌بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، خطبه ۲۳، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
۶۰. مجلسی، بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۹۳.    
۶۱. ابن‌ عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۵۲۹، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خشیت الهی»، شماره۷۰۸۶.    



جعبه ابزار