• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خصاء

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خِصاء، اَخته کردن آدمی یا حیوان که در فقه احکامی بر آن مترتب می‌شود. خِصاء مصدر از ریشه خ ص ی به‌ معنای بیرون کشیدن بیضه‌ها (سَلُّ الخُصْیَتین) از بدن جنس مذکر است که به ناتوانی او در بارور کردن می‌انجامد. به فردی که دارای چنین وصفی است، خَصی (در فارسی: اخته، خواجه) گفته می‌شود.



در منابع فقهی امامی و اهل سنّت این واژه در معنای لغوی خود به‌کار رفته
[۴] الموسوعة الفقهیه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ج۱۹، ص۱۱۹، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
و تنها مقوِّم آن فقدان بیضتین است.
[۶] الموسوعة الفقهیه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ج۱۹، ص۱۱۹، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
برخی از فقهای امامی، وِجاء را به‌ سبب یکسان بودن عوارض، در حکم خصاء یا از مصادیق خصاء و مشمول احکام آن دانسته‌اند.


حرمت اِخصاء (اخته کردن) انسان مورد اجماع فقهای امامی و اهل سنّت بوده
[۱۰] محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، ص۳۹۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۱۲] ابن‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، ج۹، ص۱۰۲، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱.
[۱۳] محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاح‌الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ج۱۲، ص۳۲، چاپ محمدباقر خالصی، قم ۱۴۱۹.
و در احادیث نیز نهی شده است.
[۱۴] محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۱۱۸_۱۱۹، چاپ محمد ذهنی‌افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۱۵] علی‌ بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۴، ص۲۵۲_۲۵۴، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۶] علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱، ص۳۱۶، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۱۷] حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۱۰_۴۱۱.
جلوگیری از تکثیر نسل آدمی، ضرر رساندن به جسم و آزار آن، ایجاد تغییر در مخلوق خداوند (مُثله کردن) و حصول نقص عضو از جمله مستندات یا حکمت‌های این تحریم شمرده شده است.
[۱۸] محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، ص۳۹۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۱۹] ابن‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، ج۹، ص۱۰۲، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱.
فقهای امامی و اهل سنّت جنایتِ منجر به اخصاء را ــ با تحقق شرایط خاص خود ــ مستوجب قصاص عضو یا دیه دانسته‌اند.
[۲۲] الموسوعة الفقهیه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ج۱۹، ص۱۲۳_۱۲۵، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.

به نظر فقها، چون خَصی همانند مردان سالم توانایی مباشرت جنسی دارد
[۲۴] محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۴، ص۶۷، قاهره ۱۳۷۷/۱۹۸۵.
[۲۵] محمد بن علی طوری، تکملة البحر الرائق شرح کنز الدقائق، ج۸، ص۳۵۸، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
مشمول بیش‌تر احکام آنان هم هست و این‌که در منابع فقهی گاه از توانایی وی بر انزال سخن به میان آمده
[۲۷] ابن‌قدامه، المغنی، ج۸، ص۵۲۳، بیروت ۱۳۴۷.
[۲۸] ابن‌عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، ج۵، ص۲۳۹، چاپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲.
و گاه از ناتوانی او بر انزال،
[۳۰] منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، ج۵، ص۶۵۷، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
ناظر به تفاوت میان اخته‌شدگان از این جهت ــبرحسب سِنّ اخته شدن ــ است. هرچند خصی قدرت تولیدمثل را از دست می‌دهد، اما خصاء در سنین بزرگسالی در قیاس با کودکی، به سبب کامل بودن رشد غدد مربوطه، کمتر به ناتوانی بر انزال می‌انجامد.
[۳۱] محمد رواس قلعجی، الموسوعة الفقهیة المیسره، ج۱، ص۸۰۷ـ۸۰۸، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
برخی از موارد تصریح فقها به تساوی حکم خصی با غیرخصی عبارت‌اند از: حرمت نگریستن خصی به زن نامحرم ، اعم از زنی که مالک اوست یا سایر زنان
[۳۲] محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیه، ج۱۶، ص۱۴۰، بیروت، دارالفکر.
[۳۳] علی‌ بن سلیمان مرداوی، الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف علی مذهب الامام المُبَجَّل احمد بن حنبل، ج۸، ص۲۱، چاپ محمد حامد فقی، قاهره ۱۳۷۴ـ۱۳۷۸.
امکان مُحَلِّل واقع شدن او
[۳۵] ابن‌قدامه، المغنی، ج۸، ص۴۷۳_۴۷۴، بیروت ۱۳۴۷.
امکان ثبوت زنا در حق خصی
[۳۷] محمد بن احمد شمس‌الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۹، ص۹۸، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۳۸] محمد بن حسن فاضل‌هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۱۰، ص۴۴۸، قم ۱۴۲۲.
و احتمال صحت انتساب فرزند به وی.
[۴۱] حسین‌ بن محمد آل‌عصفور، الانوار اللوامع فی شرح مفاتیح‌الشرائع، ج۱۰، ص۲۴۹_۲۵۰، چاپ میرزامحسن آل‌عصفور، قم.
[۴۲] ابن‌عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، ج۵، ص۲۳۹، چاپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲.



بسیاری از خادمانِ مرد، به‌ ویژه آنان که در خانه‌ها و حرم‌سراها خدمت می‌کردند، اخته می‌شدند.
[۴۳] سمعانی، الانساب، ج۲، ص۳۰۳.
[۴۴] علی‌ بن سلیمان مرداوی، الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف علی مذهب الامام المُبَجَّل احمد بن حنبل، ج۸، ص۲۲، چاپ محمد حامد فقی، قاهره ۱۳۷۴ـ۱۳۷۸.
شماری از مفسران خصی را از جمله مصادیق «غَیرِ اُولی الاِربَةِ مِنَ الرّجال» (مردانی که به زنان رغبت ندارند) در آیه ۳۱ سوره نور دانسته‌اند که به استناد آن حدّ پوشش زن نامحرم در برابر خصی کمتر از حجاب ضروری او در برابر مردان عادی خواهد بود.
[۴۵] محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، ص۳۹۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
برخی فقها به استناد همین آیه نگاه کردن به زن نامحرم را برای خصیِ کهن‌سال و فاقد شهوت مجاز شمرده‌اند.
[۴۷] محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیه، ج۱۶، ص۱۴۰، بیروت، دارالفکر.
البته به تصریح برخی دیگر منشأ تمایل جنسی در مرد، تنها وجود اعضای خاصی در جسم او نیست و اخصاء فقط کاهش‌دهنده این حس است نه از بین برنده آن.
[۴۹] علی‌ بن سلیمان مرداوی، الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف علی مذهب الامام المُبَجَّل احمد بن حنبل، ج۸، ص۲۲، چاپ محمد حامد فقی، قاهره ۱۳۷۴ـ۱۳۷۸.
[۵۰] محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۴، ص۶۷، قاهره ۱۳۷۷/۱۹۸۵.
فرض فقدان هرگونه تمایل و امکان تمتع جنسی در خصی هم پذیرفته نیست.
[۵۱] محمد بن حسن فاضل‌هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۷، ص۲۷، قم ۱۴۲۲.
بر این اساس، شمول حکم این آیه بر خصی مناقشه‌پذیر است.
[۵۲] محمدتقی خویی، المبانی فی شرح العروة الوثقی، ج۳۲، ص۷۴_۷۸، قم، مؤسسة احیاء آثار الامام الخویی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.



از مهم‌ترین مباحث فقهی درباره خصاء آن است که آیا خصاء در زمره عیوب ویژه مردان به شمار می‌رود که به واسطه آن زوجه، با شرایطی، حق فسخ نکاح را دارد؟ غالب فقهای شیعه و اهل سنّت آن را از عیوب مجوز فسخ شمرده‌اند.
[۵۳] علی‌ بن حسین محقق کرکی، جامع‌المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۱۲۲، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۵.
[۵۵] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۹، ص۷۰۴۵_۷۰۴۶، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۵۶] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۹، ص۷۰۵۳_۷۰۵۴، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
شیخ‌ طوسی با این استدلال که تحقق نیافتن انزال عیب به شمار نمی‌رود، خصاء را مجوز فسخ نکاح ندانسته است، اما به نظر مشهور در فقه امامی خصاء از عیوبی است که به زوجه حق فسخ نکاح را می‌دهد. این گروه از فقها افزون بر احادیث متعدد
[۶۳] حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۲۲۶_۲۲۹.
به ادله دیگری هم استناد جسته‌اند، از جمله آن‌که ادامه زندگی مشترک با مردِ خصی برای زوجه زیان‌بار است و او به استناد قاعده لاضرر باید حق فسخ داشته باشد. دلیل دیگر، فقدان یکی از مهم‌ترین آثار و انگیزه‌های ازدواج یعنی آوردن فرزند است که خصی توانایی آن را ندارد. به نظر فقها، سالم بودن مرد و توانایی او بر انجام دادن وظایف خاص زناشویی، از شروط ضمنی و ارتکازی عقد نکاح است که در صورت تحقق نیافتن آن، زوجه به دلیل خیار تخلف از شرط، حق فسخ نکاح را دارد.
[۶۷] محمد بن حسن فاضل‌هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۷، ص۳۶۳، قم ۱۴۲۲.



در صورتی که خصای زوج پس از عقد نکاح حاصل شود، فقهای امامی درباره حق فسخ زوجه آرای متفاوتی مطرح کرده‌اند. به نظر برخی فقها در این فرض حق فسخی برای زوجه وجود ندارد، ولی برخی از آنان به وجود این حق‌ به‌ طور مطلق یا مقید قائل شده‌اند.
[۷۳] محمد بن حسن فاضل‌هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۷، ص۳۶۳، قم ۱۴۲۲.
از مستندات موافقان حق فسخ زوجه، قاعده لاضرر و عموم برخی احادیث است. در برابر، مخالفان هم به ادله‌ای استناد کرده‌اند، از جمله اصل لزوم عقد و اختصاص احادیث به عیوب پیش از عقد.
[۷۷] محمد بن حسن فاضل‌هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۷، ص۳۶۳، قم ۱۴۲۲.
درباره میزان مهریه زوجه‌ای که نکاح خود را به استناد خصاء همسرش فسخ کرده است نیز آرای گوناگونی وجود دارد. برخی قائل به ثبوت تمام مهر بر عهده زوج شده و شماری دیگر، نصف مهر را ثابت دانسته‌اند. برخی نیز‌ به‌ طور کلی یا در برخی شرایط پرداخت مهر را واجب ندانسته‌اند.


فقهای اهل سنّت حق فسخ نکاح به واسطه عیوب را پذیرفته‌اند، اما درباره مصادیق آن اتفاق‌نظر ندارند. شافعیان برخلاف مذاهب دیگر اهل سنّت، خصاء را در شمار عیوب فسخ‌کننده نکاح ندانسته‌اند. البته شماری از فقهای اهل سنّت فسخ‌کننده بودن آن را منوط به تحقق شرایطی، از جمله ناتوانی بر مباشرت یا تحقق نیافتن انزال، شمرده‌اند. بر پایه نظر برخی از آنان، چنانچه خصی قادر بر مباشرت نباشد، حق فسخ نکاح از سوی زوجه مانند عیب ناتوانی جنسی (عُنّه) است، یعنی این حق فوری نیست و حاکم شرع یک سال به زوج مهلت می‌دهد تا عیب را مرتفع سازد. در صورتی که خصاء پس از عقد حادث شود، فقهای اهل سنّت درباره حق فسخ زوج آرای گوناگونی دارند، همچنان‌که درباره میزان مهریه پرداختی به زوجه در صورت فسخ نکاح به‌ سبب خصاء زوج، دیدگاه‌های مختلفی مطرح شده است.
[۸۱] عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۴، ص۱۸۰_۱۹۹، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۸۲] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۹، ص۷۰۴۷_۷۰۵۷، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.



در مادّه ۱۱۲۲ قانون مدنی ایران ، بیماری خصاء از موجبات فسخ نکاح برشمرده شده است. همچنین بنابر مادّه ۱۱۰۱ همین قانون، چنانچه عقد نکاح به دلیلی پیش از مباشرت فسخ شود، زن حق مهر نخواهد داشت. به موجب مادّه ۱۱۳۱ خیار فسخ فوری است و اگر کسی که حق فسخ دارد پس از آگاهی از علت فسخ، نکاح را فسخ نکند، خیار او ساقط می‌شود.


برخی فقهای امامی اخته کردن حیوانات را حرام شمرده‌اند،
[۸۳] ابوالصلاح حلبی، الکافی فی‌الفقه، ج۱، ص۲۸۱، چاپ رضا استادی، اصفهان ۱۳۶۲ش.
اما بیش‌تر فقها با استناد به ادله‌ای چون مفید بودن اخصاء حیوانات در برخی موارد، جایز بودن تصرفِ هر شخص در اموال و دارایی خود، و نیز احادیث دالّ بر جواز اخصاء حیوانات، به جواز آن فتوا داده و احادیث ناظر بر جایز نبودن اخصاء حیوانات را حمل بر کراهت کرده‌اند.
[۸۷] حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۵۲۲_۵۲۳.
[۸۸] محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاح‌الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ج۱۲، ص۳۲، چاپ محمدباقر خالصی، قم ۱۴۱۹.
عالمان اهل سنّت هم با معتبر دانستن شرایطی، اخته کردن حیوانات را جایز دانسته‌اند.
[۹۰] الموسوعة الفقهیه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ج۱۹، ص۱۲۲، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.



مطابق فقه امامی ، به استناد احادیث منقول، یکی از شرایط هَدْی (قربانی) در حج تمتع، تامُّالاَجزا بودن حیوان است. از این رو قربانی کردن حیوان خصی به‌سبب ناقص بودن، مُجزی نیست. البته در صورت یافت نشدن حیوان غیرخصی ــ به استناد ادله مزبور ــ می‌توان حیوان خصی را ذبح کرد.
[۹۲] عبداللّه جوادی‌آملی، کتاب الحج، ج۳، ص۱۹۸_۲۰۷، تقریرات درس آیت‌اللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۱.
فقهای اهل سنّت قربانی کردن حیوان خصی را در حج تمتع تجویز کرده‌اند.
[۹۳] الموسوعة الفقهیه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ج۱۹، ص۱۲۵_۱۲۶، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.



(۱) حسین‌ بن محمد آل‌عصفور، الانوار اللوامع فی شرح مفاتیح‌الشرائع، چاپ میرزامحسن آل‌عصفور، قم.
(۲) ابن‌ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
(۳) ابن‌بَرّاج، المُهَذّب، قم ۱۴۰۶.
(۴) ابن‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱.
(۵) ابن‌عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، چاپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲.
(۶) ابن‌قدامه، المغنی، بیروت ۱۳۴۷.
(۷) ابن‌منظور، لسان العرب.
(۸) ابوالصلاح حلبی، الکافی فی‌الفقه، چاپ رضا استادی، اصفهان ۱۳۶۲ش.
(۹) یوسف‌ بن احمد بحرانی، الحدائق النّاضره فی احکام العترة الطاهره، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش.
(۱۰) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، چاپ محمد ذهنی‌افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۱) منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۱۲) عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۳) عبداللّه جوادی‌آملی، کتاب الحج، تقریرات درس آیت‌اللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۱.
(۱۴) اسماعیل‌ بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶.
(۱۵) حرّعاملی، وسائل الشیعه.
(۱۶) محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاح‌الکرامة فی شرح قواعد العلامه، چاپ محمدباقر خالصی، قم ۱۴۱۹.
(۱۷) محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، قاهره ۱۳۷۷/۱۹۸۵.
(۱۸) محمدتقی خویی، المبانی فی شرح العروة الوثقی، قم، مؤسسة احیاء آثار الامام الخویی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
(۱۹) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۲۰) سمعانی، الانساب.
(۲۱) سیوطی.
(۲۲) محمد بن احمد شمس‌الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۲۳) زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
(۲۴) علی‌ بن محمدعلی طباطبائی، ریاض‌المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۱.
(۲۵) طبرسی، تفسیر مجمع البیان، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت.
(۲۶) محمد بن علی طوری، تکملة البحر الرائق شرح کنز الدقائق، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۲۷) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۸.
(۲۸) حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۲۰ـ۱۴۲۲.
(۲۹) حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، مختلف‌الشیعة فی احکام الشریعه، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۲۰.
(۳۰) حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، نهایة الاحکام فی معرفة الاحکام، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۰.
(۳۱) محمد بن حسن فاضل‌هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، قم ۱۴۲۲.
(۳۲) محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۳۳) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
(۳۴) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳۵) محمد رواس قلعجی، الموسوعة الفقهیة المیسره، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۳۶) علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۳۷) علی‌ بن حسین محقق کرکی، جامع‌المقاصد فی شرح القواعد، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۵.
(۳۸) علی‌ بن سلیمان مرداوی، الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف علی مذهب الامام المُبَجَّل احمد بن حنبل، چاپ محمد حامد فقی، قاهره ۱۳۷۴ـ۱۳۷۸.
(۳۹) محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیه، بیروت، دارالفکر.
(۴۰) الموسوعة الفقهیه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
(۴۱) محمدحسن‌ بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ۱۹۸۱.
(۴۲) احمد بن محمد نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعه، قم ۱۴۱۷.
(۴۳) حسین‌ بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸.
(۴۴) یحیی‌ بن شرف نووی، المجموع: شرح المُهَذّب، بیروت، دارالفکر.
(۴۵) علی‌ بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.


۱. حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه، ج۳، ص۵۳۲، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۲۰۱۴۲۲.    
۲. علی‌ بن حسین محقق کرکی، جامع‌المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۲۲۶، قم ۱۴۰۸۱۴۱۵.    
۳. محمدحسن‌ بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۰، ص۳۲۲، بیروت ۱۹۸۱.    
۴. الموسوعة الفقهیه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ج۱۹، ص۱۱۹، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
۵. یوسف‌ بن احمد بحرانی، الحدائق النّاضره فی احکام العترة الطاهره، ج۲۳، ص۷۵ ۷۶، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ش.    
۶. الموسوعة الفقهیه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ج۱۹، ص۱۱۹، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
۷. علی‌ بن حسین محقق کرکی، جامع‌المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۲۲۶، قم ۱۴۰۸۱۴۱۵.    
۸. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۸، ص۱۰۳، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.    
۹. محمدحسن‌ بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۰، ص۳۲۲، بیروت ۱۹۸۱.    
۱۰. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، ص۳۹۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۱۱. حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، نهایة الاحکام فی معرفة الاحکام، ج۲، ص۵۲۹، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۰.    
۱۲. ابن‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، ج۹، ص۱۰۲، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱.
۱۳. محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاح‌الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ج۱۲، ص۳۲، چاپ محمدباقر خالصی، قم ۱۴۱۹.
۱۴. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۱۱۸_۱۱۹، چاپ محمد ذهنی‌افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۵. علی‌ بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۴، ص۲۵۲_۲۵۴، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۶. علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱، ص۳۱۶، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۱۷. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۱۰_۴۱۱.
۱۸. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، ص۳۹۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۱۹. ابن‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، ج۹، ص۱۰۲، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱.
۲۰. محمدحسن‌ بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴۲، ص۳۷۷، بیروت ۱۹۸۱.    
۲۱. محمدحسن‌ بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴۳، ص۲۷۰ ۲۷۲، بیروت ۱۹۸۱.    
۲۲. الموسوعة الفقهیه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ج۱۹، ص۱۲۳_۱۲۵، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
۲۳. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۴، ص۲۵۰، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۸.    
۲۴. محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۴، ص۶۷، قاهره ۱۳۷۷/۱۹۸۵.
۲۵. محمد بن علی طوری، تکملة البحر الرائق شرح کنز الدقائق، ج۸، ص۳۵۸، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۲۶. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۵، ص۱۴۲، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۸.    
۲۷. ابن‌قدامه، المغنی، ج۸، ص۵۲۳، بیروت ۱۳۴۷.
۲۸. ابن‌عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، ج۵، ص۲۳۹، چاپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲.
۲۹. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۴، ص۲۵۰، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۸.    
۳۰. منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، ج۵، ص۶۵۷، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۳۱. محمد رواس قلعجی، الموسوعة الفقهیة المیسره، ج۱، ص۸۰۷ـ۸۰۸، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۳۲. محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیه، ج۱۶، ص۱۴۰، بیروت، دارالفکر.
۳۳. علی‌ بن سلیمان مرداوی، الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف علی مذهب الامام المُبَجَّل احمد بن حنبل، ج۸، ص۲۱، چاپ محمد حامد فقی، قاهره ۱۳۷۴ـ۱۳۷۸.
۳۴. یوسف‌ بن احمد بحرانی، الحدائق النّاضره فی احکام العترة الطاهره، ج۲۳، ص۶۷ ۷۵، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ش.    
۳۵. ابن‌قدامه، المغنی، ج۸، ص۴۷۳_۴۷۴، بیروت ۱۳۴۷.
۳۶. یوسف‌ بن احمد بحرانی، الحدائق النّاضره فی احکام العترة الطاهره، ج۲۵، ص۳۴۷ ۳۴۸، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ش.    
۳۷. محمد بن احمد شمس‌الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۹، ص۹۸، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۳۸. محمد بن حسن فاضل‌هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۱۰، ص۴۴۸، قم ۱۴۲۲.
۳۹. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۵، ص۱۸۶، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۸.    
۴۰. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۵، ص۲۳۹، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۸.    
۴۱. حسین‌ بن محمد آل‌عصفور، الانوار اللوامع فی شرح مفاتیح‌الشرائع، ج۱۰، ص۲۴۹_۲۵۰، چاپ میرزامحسن آل‌عصفور، قم.
۴۲. ابن‌عابدین، ردّالمحتار علی الدّر المختار، ج۵، ص۲۳۹، چاپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲.
۴۳. سمعانی، الانساب، ج۲، ص۳۰۳.
۴۴. علی‌ بن سلیمان مرداوی، الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف علی مذهب الامام المُبَجَّل احمد بن حنبل، ج۸، ص۲۲، چاپ محمد حامد فقی، قاهره ۱۳۷۴ـ۱۳۷۸.
۴۵. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، ص۳۹۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۴۶. حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه، ج۳، ص۴۲۰، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۲۰۱۴۲۲.    
۴۷. محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیه، ج۱۶، ص۱۴۰، بیروت، دارالفکر.
۴۸. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۷، ص۵۲ ۵۵، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.    
۴۹. علی‌ بن سلیمان مرداوی، الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف علی مذهب الامام المُبَجَّل احمد بن حنبل، ج۸، ص۲۲، چاپ محمد حامد فقی، قاهره ۱۳۷۴ـ۱۳۷۸.
۵۰. محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۴، ص۶۷، قاهره ۱۳۷۷/۱۹۸۵.
۵۱. محمد بن حسن فاضل‌هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۷، ص۲۷، قم ۱۴۲۲.
۵۲. محمدتقی خویی، المبانی فی شرح العروة الوثقی، ج۳۲، ص۷۴_۷۸، قم، مؤسسة احیاء آثار الامام الخویی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
۵۳. علی‌ بن حسین محقق کرکی، جامع‌المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۱۲۲، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۵.
۵۴. علی‌ بن حسین محقق کرکی، جامع‌المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۲۲۸، قم ۱۴۰۸۱۴۱۵.    
۵۵. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۹، ص۷۰۴۵_۷۰۴۶، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۵۶. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۹، ص۷۰۵۳_۷۰۵۴، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۵۷. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۴، ص۲۵۰، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۸.    
۵۸. علی‌ بن حسین محقق کرکی، جامع‌المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۲۲۷، قم ۱۴۰۸۱۴۱۵.    
۵۹. محمدحسن‌ بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۰، ص۳۲۳ ۳۲۴، بیروت ۱۹۸۱.    
۶۰. حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، مختلف‌الشیعة فی احکام الشریعه، ج۷، ص۲۰۹، قم ۱۴۱۲۱۴۲۰.    
۶۱. علی‌ بن حسین محقق کرکی، جامع‌المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۲۲۷، قم ۱۴۰۸۱۴۱۵.    
۶۲. یوسف‌ بن احمد بحرانی، الحدائق النّاضره فی احکام العترة الطاهره، ج۲۴، ص۳۴۰، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ش.    
۶۳. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۲۲۶_۲۲۹.
۶۴. ابن‌بَرّاج، المُهَذّب، ج۲، ص۲۳۳، قم ۱۴۰۶.    
۶۵. حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، مختلف‌الشیعة فی احکام الشریعه، ج۷، ص۲۰۹ ۲۱۰، قم ۱۴۱۲۱۴۲۰.    
۶۶. علی‌ بن حسین محقق کرکی، جامع‌المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۲۲۷، قم ۱۴۰۸۱۴۱۵.    
۶۷. محمد بن حسن فاضل‌هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۷، ص۳۶۳، قم ۱۴۲۲.
۶۸. محمدحسن‌ بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۰، ص۳۲۲ ۳۲۴، بیروت ۱۹۸۱.    
۶۹. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۴، ص۲۵۰، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۸.    
۷۰. حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه، ج۳، ص۵۳۲، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۲۰۱۴۲۲.    
۷۱. علی‌ بن حسین محقق کرکی، جامع‌المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۲۲۷ ۲۲۸، قم ۱۴۰۸۱۴۱۵.    
۷۲. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۸، ص۱۰۳ ۱۰۴، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.    
۷۳. محمد بن حسن فاضل‌هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۷، ص۳۶۳، قم ۱۴۲۲.
۷۴. محمدحسن‌ بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۰، ص۳۲۴، بیروت ۱۹۸۱.    
۷۵. علی‌ بن حسین محقق کرکی، جامع‌المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۲۲۷ ۲۲۸، قم ۱۴۰۸۱۴۱۵.    
۷۶. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۸، ص۱۰۳ ۱۰۴، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.    
۷۷. محمد بن حسن فاضل‌هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۷، ص۳۶۳، قم ۱۴۲۲.
۷۸. محمدحسن‌ بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۰، ص۳۲۴، بیروت ۱۹۸۱.    
۷۹. علی‌ بن محمدعلی طباطبائی، ریاض‌المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ج۱۱، ص۴۶۶ ۴۶۷، قم ۱۴۱۸۱۴۲۱.    
۸۰. محمدحسن‌ بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۰، ص۳۴۹ ۳۵۰، بیروت ۱۹۸۱.    
۸۱. عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۴، ص۱۸۰_۱۹۹، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۸۲. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۹، ص۷۰۴۷_۷۰۵۷، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۸۳. ابوالصلاح حلبی، الکافی فی‌الفقه، ج۱، ص۲۸۱، چاپ رضا استادی، اصفهان ۱۳۶۲ش.
۸۴. ابن‌بَرّاج، المُهَذّب، ج۱، ص۳۴۵، قم ۱۴۰۶.    
۸۵. ابن‌ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۲، ص۲۱۵ ۲۱۶، قم ۱۴۱۰۱۴۱۱.    
۸۶. حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، نهایة الاحکام فی معرفة الاحکام، ج۲، ص۵۲۹، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۰.    
۸۷. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۵۲۲_۵۲۳.
۸۸. محمدجواد بن محمد حسینی عاملی، مفتاح‌الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ج۱۲، ص۳۲، چاپ محمدباقر خالصی، قم ۱۴۱۹.
۸۹. حسین‌ بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۸، ص۲۸۶ ۲۸۷، قم ۱۴۰۷۱۴۰۸.    
۹۰. الموسوعة الفقهیه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ج۱۹، ص۱۲۲، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
۹۱. احمد بن محمد نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعه، ج۱۲، ص۳۱۰ ۳۱۶، قم ۱۴۱۷.    
۹۲. عبداللّه جوادی‌آملی، کتاب الحج، ج۳، ص۱۹۸_۲۰۷، تقریرات درس آیت‌اللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۱.
۹۳. الموسوعة الفقهیه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ج۱۹، ص۱۲۵_۱۲۶، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.



برگرفته از مقاله «خصاء»، شماره۹.    



جعبه ابزار