• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رابطه سامانیان و طاهریان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



همکاری سامانیان یا همان فرزندان اسد بن سامان با خلفای عباسی به سرکوبی رافع بن لیث و کمک آنان به مامون برمی گردد، او نیز هر کدام از فرزندان اسد را فرماندار یکی از شهراهای ماورالنهر کرد آن‌ها زیر نظر امرای طاهری و با تایید آن‌ها در آن جا حکومت می‌کردند.



همکاری سامانیان یا همان فرزندان اسد بن سامان با خلفای عباسی به سرکوبی رافع بن لیث و کمک آنان به مامون برمی گردد. «مامون بعد از موفقیت ایشان را نکو داشتی و بدو نزدیک بودند از آنچه مردمان اصیل بودند. بعد از این که مامون به بغداد رفت به غسان بن عباد توصیه کرد که فرزندان سامان را ارجمند و سزاوار سازد.»
[۱] خواندمیر، حبیب السیر، ج۲، ص۳۵۲، تهران، کتابفروشی خیام، ۱۳۸۰.
«او نیز هر کدام از فرزندان اسد را فرماندار یکی از شهراهای ماورالنهر کرد آن‌ها زیر نظر امرای طاهری و با تایید آن‌ها در آن جا حکومت می‌کردند.»
[۲] گردیزی، زین الاخبار، مصحح عبدالحی حبیبی، ص۳۲۲، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳.
آن‌ها سال‌ها بر این شهرها حکومت می‌کردند. «چنان که طاهر بن حسین بعد از کسب امارت خراسان اسد بن سامان را کارها فرمود طاهر نوح بن اسد را که بزرگتر بود، خلعت داد. «این خاندان را در مقام‌هایی که داشتند ابقا کرد».
[۳] نرشخی، تاریخ بخارا، مصحح مدرس رضوای، ص۱۰۵، تهران، توس، ۱۳۶۳.

«چون امارت خراسان را به امیرطاهر به حسین دادند هر چهار امیر سامانی را که چهار برادر بودند دو صد و چهل شتر و ولایت که داشتند مقرر داشت چون نوبت امارت از امیر به پسر او عبدالله طاهر رسید امارت سامانیان برقرار فرمان پدر مقرر داشت و تغییر بدان راه نداد.»
[۴] سراج جوزجانی، منهاج، طبقات ناصری، ج۱، ص۲۰۳، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۲.



گرچه طاهر چاره یی جز این نداشت که نیروی قدرتمند سامانیان را در مرزهای ماورالنهر نگه دارد تا نیروی رو به گسترش خوارج در خراسان و حملات ترکان به مرزهای شرقی را متوقف کند، امرای دیگر طاهری نیز به خدمات طاهریان نیاز داشتند تا اداره امور شهرهای ماورالنهر را انجام دهند. گویا مقابله با تاخت و تاز ترکان در ماورالنهر و نیز اقدام به گسترش اسلام توسط سامانیان در این نواحی مورد توجه طاهریان بود.
[۵] عباس، پرویز، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ص۸۷، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران.

طاهریان ناظر بر حکومت سامانیان بودند و سامانیان که تبعیت از خلافت را بر خود واجب می‌دانستند. فرمانبری از امیران مورد تایید خلافت را نیز گردن می‌نهادند.
[۶] بارتولد، ترکستان نامه، مصحح کریم کشاورز، ج۱، ص۴۵۹، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲.

حتی گاهی طاهریان در برخی از امور داخلی حکومت سامانیان در ماورالنهر نیز نقش داشتند؛ مثلا انتخاب عمرو بن ابی مقاتل به عنوان قاضی شهر سمرقند به توصیه طلحه بن طاهر در سال ۲۱۲ (ه. ق) صورت گرفت.
[۷] الفندقی، ذکر علما سمرقند، ص۴۶۹، تهران، آیینه میزاث، ۱۹۹۹.



در دردسر مشترک میان طاهریان و سامانیان که همان قیام حسن بن اشروسنه که به برهم زدن امنیت ماورالنهر و مناطق شرقی خراسان انجامیده بود، طاهریان و سامانیان با کمک یکدیگر موفق به فرونشاندن این شورش شدند. عبدالله برای دستگیری حسن در اشروسنه به نوح بن اسد متوسل شد و به او دستور داد با توطئه‌ای وی را دستگیر و به نزد او بفرستد. نوح نیز سریعا او را دستگیر و به نزد عبدالله فرستاد.
[۸] طبری، تاریخ طبری، مترجم ابوالقاسم پاینده، ج۶، ص۵۹۲۵، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵.



در زمان جانشینی یحیی بن اسد برادر نوح که بر اسپیجاب تا سال ۲۴۱ (ه. ق) فرمان داشت الیاس فرزند دیگر به عنوان فرمانده سپاه از سوی طلحه در سال ۲۰۸ (ه. ق) عازم سیستان شد که به دلیل تاخیر در عزیمت مواخذه و تنبیه شد: «الیاس والی هرات بود و در آنجا نسل و اولاد و آثار و آبادی‌های بسیار از او ماند عبدالله بن طاهر او را نزد خود خواند او قدری تسامح کرد و دیر جنبید. عبدالله به او نامه نوشت هر جا که نامه به او برسد بماند او به پوشنج رسیده بود که نامه را دریافت کرد همان جا مدت یک سال ماند و آن مدت برای او کیفر بود پس از آن عبدالله بن طاهر از او عفو کرد و به او اجازه داد که برای ملاقات حاضر شود. اساسا طاهریان برای اظهار وفاداری به خلافت عباسی روی کمک‌های سامانیان حساب باز می‌کردند. الیاس بن اسد حاکم هرات که مدتی کوتاه از سوی طلحه بن طاهر از سوی مامون به حکومت سیستان منصوب شده بود بعد از جریان لشگرکشی عبدالله بن طاهر به مصر از سوی مامون وی را همراهی کرد و پس از فتح اسکندریه ولایت آنجا را از طرف عبدالله به دست گرفت»
[۹] یعقوبی، تاریخ یعقوبی، مصحح ابراهیم آیتی، ج۲، ص۴۶۱، علم و فرهنگ، ۱۳۷۱.
الیاس ظاهرا پس از فتح به خراسان و محل حکومت خود هرات بازگشته است.
[۱۰] ابن اثیر، الکامل، مصحح ابوالقاسم حالت، ج۷، ص۲۸۰، تهران، موسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.

در سال‌های بعد نیز وی در دفع خوارج سیستان عبدالله بن طاهر را یاری داد.
[۱۱] مولف نامعلوم، تاریخ سیستان، به تصحیح ملک الشعرا بهار، ص۱۸۲، تهران، خاور، ۱۳۶۶.
الیاس بن اسد در هرات اعقاب و آثار بسیاری بر جای گذاشت و در سال ۲۴۲ در همانجا درگذشت. در پی آن عبدالله بن طاهر ولایت هرات را به پسر او ابواسحاق محمد بن الیاس سپرد.
[۱۲] بیهقی، ابوالفضل، تاریخ بیهقی، ص۱۱۷.
بعدا در سال ۲۵۳ در زمان حکومت محمد بن طاهر بر خراسان در سال ۲۴۸-۲۵۹ یعقوب بن لیث با حسین بن عبدالله بن طاهر جانشین امیر طاهری در هرات نبرد کرد و وی را به اسارت درآورد و سپس لشگر ابراهیم بن الیاس بن اسد سپهسالار خراسان را برای دفع یعقوب به پوشنج آمده بود، هزیمت داد.
[۱۳] مولف نامعلوم، تاریخ سیستان، به تصحیح ملک الشعرا بهار، ص۲۰۸، تهران، خاور، ۱۳۶۶.



ابراهیم بن الیاس پس از استیلای یعقوب بن لیث بر نیشابور و برچیدن حکومت طاهریان همراه شماری دیگر از همگنان خراسانی به امان یعقوب درآمد و با او به سیستان رفت. در پی مرگ نوح بن اسد در سال ۲۲۷ برادرش احمد بن اسد قلمرو او در سمرقند را با نتفیذ عبدالله بن طاهر و سپس طاهر بن عبدالله بدست گرفت.
[۱۴] نرشخی، تاریخ بخارا، مصحح مدرس رضوای، ص۱۰۵، تهران، توس، ۱۳۶۳.

بعد از مرگ الیاس در سال ۲۴۴ در هرات طاهر بن عبدالله فرزند او ابواسحاق محمد را به جای پدر بر تخت هرات نشاند. فرزند دیگرش ابراهیم را به فرماندهی سپاه محمد بن طاهر گماشت که در نبرد با یعقوب لیث شکست خورد و محمد بن طاهر را از دلاوری یعقوب بیم داد. تا این که صفاریان طاهریان را منقرض کرده و سامانیان از این پس عملا مستقل شدند. در این اواخر امیران سامانی انگیزه چندانی برای همکاری با امرای طاهری نداشتند، چرا که همزمان با نیروگرفتن سامانیان، طاهریان ضعیف شده و سامانیان اجباری برای همراهی و تبعیت از آنان نمی‌دیدند. وقتی حسین بن طاهر در سال ۲۶۳ (ه. ق) از جانب برادرش محمدبن طاهر به نیشابور وارد شد سردار خود کوشاد بن شاه مردان را نزد نصر بن احمد فرستاد تا از وی یاری بخواهد؛ اما «او نه به مال یاری داد نه به مردان».
[۱۵] اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمه دکتر جعفر شعار، ص۲۰۵، تهران، امیرکبیر.



با مرگ احمد بن اسد در سال ۲۵۰ در سمرقند پسرش نصر جانشین او شد و امارت خویش را هم چنان به نام طاهریان (محمد بن طاهر) تا انقراض این سلسله و مدتی بعد از آن ادامه داد.
[۱۶] نرشخی، تاریخ بخارا، مصحح مدرس رضوای، ص۱۰۶، تهران، توس، ۱۳۶۳.
در سال ۲۶۱ چندی پس از استیلای یعقوب بن لیث بر قلمرو محمد بن طاهر آخرین امیر دودمان طاهریان، برای نخستین بار از سوی معتمد خلیفه عباسی فرمان حکومت ماورالنهر برای نصر رسید از این زمان حکومت مستقل سامانیان با فرمان خلیفه و نه با وابستگی به کارگزاران خراسان آغاز می‌شود.
احمد بن اسد چهارمین فرزند اسد بن سامان بود که بعد از مرگش برادرانش بر تمامی مناطق ماورالنهر حکومت کرد. وی که تا ۲۵۰ زنده بود در زمان آخرین حاکمان طاهری حکومت فرغانه، سمرقند، اشروسنه و چاچ را بر عهده داشت. او حتی در سال ۲۴۴ (ه. ق) برای خود در سمرقند سکه مسین ضرب کرد.
[۱۷] عباس، پرویز، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ص۱۲۰، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران.
که نشانه افزایش قدرت و آزادی عمل او به حساب می‌آمد. با مرگ احمد که مصادف با سال‌های پایانی حکومت طاهریان در خراسان بود دو فرزندش نصر و اسماعیل بر شهرهای ماورالنهر حکومت می‌کردند. طاهریان و سامانیان همکاری مشترک در برابر یعقوب نداشتند لااقل منابع هیچ گزارشی را ارائه نمی‌دهند. نصر با پایان یافتن فرمانروایی طاهریان خود را عملا مستقل دید و فرمانروایی مناطق بزرگی از ماورالنهر را به دست آورد.
[۱۸] فرای، عصر زرین فرهنگ، مترجم مسعود رجب نیا، ص۱۲۷، تهران، سروش، ۱۳۶۳.

فرمان حکومت ماورالنهر بعد از سقوط طاهریان از سوی معتضد در سال ۲۶۱ برای نصر فرستاده می‌شود بدین ترتیب سامانیان به طور مستقیم مشروعیت خود را از طریق خلافت به دست آوردند.
[۱۹] اکبری، تاریخ حکومت طاهریان، ص۳۵۲، تهران، سمت، ۱۳۸۴.



اوضاع اجتماعی دوره طاهریان؛ معماری عصر طاهریان؛ لشکرداری طاهریان؛ دیوان‌های عصر طاهریان؛ سقوط سامانیان؛ معماری دوره سامانیان


۱. خواندمیر، حبیب السیر، ج۲، ص۳۵۲، تهران، کتابفروشی خیام، ۱۳۸۰.
۲. گردیزی، زین الاخبار، مصحح عبدالحی حبیبی، ص۳۲۲، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳.
۳. نرشخی، تاریخ بخارا، مصحح مدرس رضوای، ص۱۰۵، تهران، توس، ۱۳۶۳.
۴. سراج جوزجانی، منهاج، طبقات ناصری، ج۱، ص۲۰۳، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۲.
۵. عباس، پرویز، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ص۸۷، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران.
۶. بارتولد، ترکستان نامه، مصحح کریم کشاورز، ج۱، ص۴۵۹، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲.
۷. الفندقی، ذکر علما سمرقند، ص۴۶۹، تهران، آیینه میزاث، ۱۹۹۹.
۸. طبری، تاریخ طبری، مترجم ابوالقاسم پاینده، ج۶، ص۵۹۲۵، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵.
۹. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، مصحح ابراهیم آیتی، ج۲، ص۴۶۱، علم و فرهنگ، ۱۳۷۱.
۱۰. ابن اثیر، الکامل، مصحح ابوالقاسم حالت، ج۷، ص۲۸۰، تهران، موسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.
۱۱. مولف نامعلوم، تاریخ سیستان، به تصحیح ملک الشعرا بهار، ص۱۸۲، تهران، خاور، ۱۳۶۶.
۱۲. بیهقی، ابوالفضل، تاریخ بیهقی، ص۱۱۷.
۱۳. مولف نامعلوم، تاریخ سیستان، به تصحیح ملک الشعرا بهار، ص۲۰۸، تهران، خاور، ۱۳۶۶.
۱۴. نرشخی، تاریخ بخارا، مصحح مدرس رضوای، ص۱۰۵، تهران، توس، ۱۳۶۳.
۱۵. اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمه دکتر جعفر شعار، ص۲۰۵، تهران، امیرکبیر.
۱۶. نرشخی، تاریخ بخارا، مصحح مدرس رضوای، ص۱۰۶، تهران، توس، ۱۳۶۳.
۱۷. عباس، پرویز، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ص۱۲۰، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران.
۱۸. فرای، عصر زرین فرهنگ، مترجم مسعود رجب نیا، ص۱۲۷، تهران، سروش، ۱۳۶۳.
۱۹. اکبری، تاریخ حکومت طاهریان، ص۳۵۲، تهران، سمت، ۱۳۸۴.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رابطه سامانیان و طاهریان»،تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۲۲.    



جعبه ابزار