رباخواری از نگاه اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رباخواری،
تعادل اقتصادی را در جامعهها به هم میزند و ثروتها را در یک قطب اجتماع جمع میکند، زیرا جمعی بر
اثر آن فقط
سود میبرند، و زیانهای اقتصادی همه متوجه گروه دیگر میگردد.
اگر میشنویم فاصله میان کشورهای ثروتمند و
فقیر جهان روز به روز بیشتر میگردد یک عامل آن همین است و به دنبال آن بروز جنگهای خونین است.
رباخواری، یک نوع تبادل اقتصادی ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست میکند، و بذر
کینه و دشمنی را در دلها میپاشد، و در واقع رباخواری بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود
پول خود را میبیند و هیچ توجهی به ضرر و زیان بدهکار ندارد، اینجاست که بدهکار چنین میفهمد که رباخوار پول را وسیله ی بیچاره ساختن او و دیگران قرار داده است.
درست است که ربادهنده در اثر احتیاج تن به
ربا میدهد، اما هرگز این بی عدالتی را فراموش نخواهد کرد، و حتی کار به جایی میرسد که فشار پنجه رباخوار را هر چه تمامتر بر گلوی خود احساس میکند، این موقع است که سراسر وجود بدهکار بیچاره، به رباخوار
لعنت و
نفرین میفرستد، تشنه
خون او میشود، زیرا با
چشم خود میبیند که هستی و درآمدی که به قیمت جانش تمام شده، به جیب رباخوار ریخته میشود، در این شرایط بحرانی است که دهها جنایت وحشتناک رخ میدهد، بدهکار گاهی دست به انتحار و
خودکشی میزند و گاهی در اثر شدت ناراحتی طلبکار را با وضع فجیعی میکشد، و گاهی به صورت یک بحران اجتماعی و انفجار عمومی و انقلاب همگانی در میآید.
این گسستگی پیوند تعاون و همکاری، در میان ملتها و کشورهای ربا دهنده، و ربا گیرنده، نیز آشکارا به چشم میخورد، ملتهایی که میبینند ثروتشان به عنوان ربا به جیب ملت دیگری ریخته میشود با بغض و کینه و نفرتی خاص به آن ملت مینگرند، و در عین این که نیاز به
قرض داشتهاند منتظرند روزی عکس العمل مناسبی از خود نشان دهند.
این است که میگوییم رباخواری از نظر اخلاقی اثر فوق العاده بدی در روحیه وام گیرنده به جا میگذارد، و کینه او را در دل خودش میپروراند و پیوند تعاون و همکاری اجتماعی را بین افراد و ملتها سست میکند.
در آیه شریفه اشاره به تحریم ربای فاحش شده و با تعبیر اضعافاً مضاعفه بیان گردیده است، «یا ایها الذینَ آمنوا لا تاکلوا الربا اضعافاً مضاعفهً».
و در
روایات اسلامی در ضمن جمله کوتاه و پرمعنایی به اثر سوء اخلاقی ربا اشاره شده است، در کتاب وسایل الشیعه در مورد علت تحریم ربا چنین آمده است که هشام بن سالم میگوید
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند:
«انما حَرََّمَ اللهُ عزوجل الربا لِکیلا یمتنعَ الناسُ مِن اصطناعِ المعروفِ»؛
«خداوند ربا را
حرام کرده تا مردم از کار نیک امتناع نورزند».
منظور از ربای فاحش این است که سرمایه به شکل تصاعدی در مسیر ربا سیر کند، یعنی سود در مرحله نخستین با اصل سرمایه ضمیمه شود و مجموعا مورد ربا قرار گیرند، و به همین ترتیب در هر مرحله، سود به اضافه سرمایه، سرمایه جدیدی را تشکیل دهد، و به این ترتیب در مدت کمی، از راه تراکم سود، مجموع بدهی بدهکار به چندین برابر اصل بدهی افزایش یابد و به کلی از زندگی ساقط گردد.
به طوری که از روایات و تواریخ استفاده میشود در
زمان جاهلیت معمول بود که اگر بدهکار در راس مدت نمیتوانست بدهی خود را بدهد، از طلب کار تقاضا میکرد که مجموع سود و اصل بدهی را به شکل سرمایه جدیدی به او قرض بدهد و سود آن را بگیرد! در عصر ما نیز در میان رباخواران، این نوع رباخواری بسیار ظالمانه فراوان است.
در یکی از سفرها که برای تبلیغ عازم بودم به راننده کامیونی برخورد نموده و با او همسفر شدم. در مسیر راه بحث از ربا و رباخواران پیش آمد. فرد مزبور گفت: من روزی مبلغی پول از شخصی به عنوان
قرض گرفتم و سودی برای آن قرار داد. نتوانستم به موقع سود آن ار پرداخت کنم و فقط اصل پول را برگردانیدم و سود او به عنوان قرض با سود جدید باقی ماند و خلاصه همین طور سود روی سود آمد تا نتیجتا کامیون را به عنوان سود پولها از من گرفت و در حال حاضر، من راننده او و او مالک کامیون است، در حالی که اصل پول را به او برگردانیدهام.
حال باید دید نظر این
انسان که تمام سرمایه خود را در اثر سود و ربا از دست داده است، نسبت به آن رباخوار بی انصاف چگونه خواهد بود، و لذ اگر گاهی در جراید میخوانیم که شخص رباخواری با وضع فجیعی به قتل رسیده است، تحقیقات نشان گر آن است که
قتل او بر اثر همین فشارهای مضاعفی بوده که بر افراد
ضعیف وارد نموده و طرف مقابل راه خلاصی خود را در چنین راههای خطرناک و
خلاف شرعی دیده است، لذا هر انسانی باید از رباخواری و ربا دادن بپرهیزد تا روزی چنین سرنوشت خطرناکی دامن او را نگیرد.
در قرض اعم از این که همجنس باشند که باکیل و وزن قرض داده شود یا شمارشی باشند مثل ۲۰ تخته فرش با ۲۱ تخته دیگر و یا وجه نقد صد هزار تومان به صد و ده هزار تومان، در همه موارد، حکم ربا دارد و اضافی آن هر چه باشد، حرام و اکل
مال به
باطل است.
در باب خرید و فروش اسکناس، فقهای ما دو نظر دارند. بعضی فرمودهاند اگر اسکناس هم خرید و فروش شود و زیادی در آن باشد ربا و حرام است، لیکن بعضی از فقها فرمودهاند در باب اسکناس چون عددی میباشد در اضافی آن اگر قرض باشد ربا و
حرام است، لیکن اگر خرید و فروش شود از باب ربا بیرون میرود و حرام نیست. مثلا اگریک میلیون تومان اسکناس را بفروشد به یک میلیون و پنجاه هزار تومان، این پنجاه هزار تومان اضافی ربا نیست. لذا کسانی که این گونه
خرید و فروش انجام میدهند هر کدام برای این که مستمسک شرعی برای خود داشته باشند به تفوای مرجع خود مراجعه نموده تا خدای ناخواسته گرفتار فعل حرام و ربا نشوند. برای این که بعضی از
فقها حتی حیل باب ربا را قبول ندارند و بعضی دیگر حیل شرعیه در باب ربا را پذیرفتهاند و مکلف وقتی به دستور مرجع خود عمل کرد دلیل شرعی برای خود دارد و در جامعه هم نمیتوان آن شخص را رباخوار معرفی کرد. (برای آگاهی بیشتر در زمینه حیل باب ربا، علاقه مندان میتوانند به فتوای
مرجع تقلید خود مراجعه کنند)
در چند مورد ربا حلال است که عبارتند از:
۱.اگر
مسلمان از کافری که در پناه اسلام نیست ربا بگیرد، اشکال ندارد؛
۲.زن و شوهر دایمی اگر از یکدیگر ربا بگیرند، حرام نیست؛
۳.پدر و فرزند اگر از یکدیگر ربا بگیرند حرام نیست، لیکن بین
مادر و
فرزند، مشهور از فقها فرمودهاند، ربا و حرام است.
«یا ایها الَّذین آمنوا اتقوا اللهَ و ذروا ما بِقی مِن الرّبا ان کُنتم مؤمنینَ فان لَم تَفعلوا فَاذَنوا بحربٍ مِن اللهِ و رسولِهِ و اَن تُبتم فَلکم رئوسُ اموالَکم لا تَظلمون و لا تُظلمون»؛
«ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا بپرهیزید و آن چه از (مطالبات) ربا، باقی مانده رها کنید اگر ایمان دارید.اگر (چنین) نمیکنید بدانید با جنگ با خدا و رسول او روبه رو خواهید بود و اگر توبه کنید سرمایههای شما از آن شماست (اصل سرمایه بدون سود) نه ستم میکنید و نه بر شما
ستم وارد میشود».
«یا اَیها الَّذینَ آمنوا لا تاکلوا الرّبا اَضعافاً مضاعفهّ و اتقوا الله لَعلکم تُفلحون»؛
«ای کسانی که
ایمان آوردهاید ربا (سود پول) را چند برابر نخورید، از
خدا بپرهیزید تا رستگار شوید».
عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال: «درهمُ ربا عِندَ اللهِ اَشدُ مِن سبعینَ زنیهً کُلها بذاتِ محرمٍ»؛
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «یک درهم ربا نزد خداوند، از هفتاد مرتبه زنا با
محارم خود بدتر است».
عَن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال: «درهمُ رباً اَشدُ عندَ اللهِ من ثَلاثین زنیهً کُلها بذاتِ محرمٍ مثلُ عمهٍ و خالهٍ»؛
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «یک درهم ربا نزد خداوند، از سی مرتبه
زنا با محارم خود مثل
عمه و
خاله بدتر است».
عَن عشام بن الحکم اَنّه سالَ ابا عبدالله (علیهالسّلام) عَن علهِ تحریمِ الرّبا، فقال: «اَنَّه لو کانَ الرّبا حلالاً لترکَ الناسُ التجاراتِ و ما یحتاجون الیهِ فَحّرم اللهُ الربا لیفرَ الناسُ من الحرامِ الی الحلالِ و الی التجاراتِ من البیعِ و الشراءِ فَیبقی ذلک بینَهم فی القرضِ»؛
هشام بن حکم از امام صادق (علیهالسّلام) از سبب حرمت ربا پرسید، آن حضرت فرمود: «اگر رباخواری
حلال بود مردم تجارت (و کسب و کار و تولید) را رها میکردند، پس خداوند ربا خواری را حرام کرد تا مردم از حرام به سوی حلال و
تجارت و خرید و فروش بروند، پس در میان مردم (فقط) ربا در قرض باقی ماند».
قال الصادقُ (علیهالسّلام): «اذا ارادَ اللهُ بقومٍ هلاکاً ظَهر فیهِم الرّبا»؛
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «اگر خداوند هلاکت و نابودی قومی را بخواهد، رباخواری در آنها پیدا میشود».
قال ابو عبدالله (علیهالسّلام): «الرّبا سَبعونَ باباً اَهونَها عندَ اللهِ کالَّذی ینکحُ اُمَهُ»؛
امام صادق (علیهالسّلام): فرمود: «رباخواری هفتاد در (به
فساد و
گناه) دارد که سادهترین آنها نزد خدا مثل کسی است که با
مادر خود
ازدواج کرده است».
عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال: «درهمُ رباً اعظمُ عندَ اللهِ من سبعینَ زنیهً کلها بذاتِ مَحرمٍ فی بیتِ الحرامِ»؛
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «(گناه) یک درهم ربا نزد خداوند ازهفتاد مرتبه زنا با محرم خویش درخانه
خدا، بزرگتر (و سنگین تر) است».
عن ابن بکیر قال: «بلغَ ابا عبدالله (علیهالسّلام) عن رجلٍ انّه کانَ یاکل الرّبا و یسمیهِ اللِّباَ، فقال: لئن اَمکننی الله منه لاَضربن عنقَهُ»؛
ابن بکیر گفت: به امام صادق (علیهالسّلام) خبر رسید که مردی ربا میخورد و اسم آن را (مثل)
آغوز (اولین شیری که به کودک میدهند) میگذارد. پس امام (علیهالسّلام) فرمود: «اگر خداوند به من
قدرت میداد گردن او را (با
شمشیر) میزدم».
قال امیرالمومنین (علیهالسّلام): «آکلُ الرّبا و موکلُهُ و کاتُبهُ و شاهداهُ فیهِ (فی الوزر) سواءٌ»؛
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: «ربا خوار (گیرنده) و دهنده ربا و نویسنده و شاهدان (قرار داد ربا)، در
گناه مساویاند».
عن علی (علیهالسّلام) قال: «لَعَنَ رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فی الربا خمسهً: آکلهُ و موکلهُ و شاهدیه و کاتَبهُ»؛
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: «پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در ربا پنج نفر را
لعنت کرد: رباخوار و ربادهنده و دو
شاهد و نویسنده قرار داد ربا».
عن منصور بن حازم، عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال: «سالتُهُ عَن البیضهِ بالبیضتینِ قال: لا باس بهِ، و الثوبِ بالثوبینِ، قال: لا باسَ به، و الفرسِ بالفرسینِ، فقال: لا باس به، ثم قال: کلُ شیءٍ یکالُ او یوزنُ فلا یصلحُ مثلین بمثلٍ اذا کانَ مِن جنسٍ واحدٍ، فاذا کانَ لا یکالُ و لا یوزنُ فلا باس باثنینِ بواحدٍ»؛
منصور بن حازم گفت: از امام صادق (علیهالسّلام) پرسیدم: «آیا یک تخم مرغ را میتوان با دو عدد تخم مرغ معاوضه کرد؟ فرمود: اشکال ندارد.(پرسیدم: ) یک
لباس را به دو لباس (میتوان فروخت؟) فرمود اشکالی ندارد.(پرسیدم: ) یک
اسب را با دو اسب (چطور؟) فرمود: عیبی ندارد. سپس امام (یک ضابطهای) فرمود: هر چیزی که مکیل و موزون است وقتی (
معامله جنس به جنس است) و از جنس واحد است گرفتن یا دادن اضافه حرام است (چون معامله ربوی است) و اگر مکیل و موزون نیست (بلکه معدود است) گرفتن و دادن اضافه اشکالی ندارد.
عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال: «الرّبا رباءان: احدهما رباً حلالٌ، و الآخرُ حرامٌ، فاما الحلالُ فهو ان یقرضَ الرجلُ قرضاً طَمعاً ان یزیدُه و یعوضُه باکثَر مما اخذهُ بلا شرطٍ بینهما، فان اعطاهُ اکثرَ مما اخذهُ بلا شرطٍ بینهما فهو مباحٌ له، و لیسَ له عندَ اللهِ ثوابٌ فیما اقرضهُ، و هو قوله عزوجل «فلا یربو عندَاللهِ» و اما الربا الحرامُ فهو الرجلُ یقرض قرضاً و یشترطُ ان یردَ اکثرَ مما اخذهُ فهذا هو الحرامُ»؛
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «ربا دو نوع است. یکی
حلال و دیگری حرام است. ربای حلال آن است که مردی قرضی به دیگری میدهد به
امید آن که قرض گیرنده هنگام پرداخت قرض خویش بر اصل قرض مقداری بیفزاید و بیشتر از آنچه قرض گرفته بوده (و شرط باز پرداخت بیشتر هم نکرده بودند) بپردازد، اگر قرض گیرنده مقداری بیشتر از آنچه قرض گرفته بوده به قرض دهنده بپردازد
مباح است در حالی که شرط بازپرداخت بیشتر نکرده باشند و در عوض، قرض دهنده نزد خداوند ثوابی ندارد، به دلیل
کلام خداوند که فرمود: «نزد خدا چیزی را قرض دهنده زیاد نکند»؛ ولی ربای حرام آن است که فردی به دیگری قرض میدهد و
شرط میکند که بیش از آنچه قرض داده، باز پس بگیرد.
مرحوم
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید خداوند متعال در آیات ربا نسبت به ربا سختگیریهایی فرموده که مانند آن را در هیچ یک از فروع
دین خود جز دوستی با دشمنان دین، نفرموده و تغییراتی که در مورد سایر کبائر مانند زنا، شرب خمر،
قمار و حتی
قتل نفس شده و این نیست مگر آن که
آثار شوم سایر گناهان از یک یا چند فرد تجاوز نمیکند آن هم در بعضی جهات و تنها در مرحله اعمال و افعال، ولی آثار
شوم این دو گناه بنیاد دین را ویران و اثر ان را محو و نظام زندگی را فاسد کرده و روی
فطرت انسانی پرده افکنده جلو چشمش را میگیرد.
جریان تاریخ، کتاب الهی را در این موضوع تصدیق کرده و دوستی و مداهنه با دشمنان
دین،
مسلمانان را به پرتگاه خطرناکی کشانید، پس بنابر این دین و آیین و عموم فضائل از میانشان رخت بر بست و کارشان بجایی رسید که دیگر مالک مال و
آبرو و جان خودشان نباشند.
رباخواری و ثروتاندوزی و تراکم اموال هم مردم را به دو دسته ثروت مند و مستمند تقسیم کرد بالاخره کار به جنگ جهانی کشیده شد و فتنهای بر پا شد که کوهها را در هم فرو ریخت و
زمین را بلرزه در آورد و انسانیت را تهدید به نابودی کرد و سرانجام شد آنچه شد و بزودی روشن خواهد گردید که بیانات
قرآن درباره این گناه بزرگ از پیش گوییهای این کتاب شریف بشمار میرود.
قال النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «من اَکلَ الرّبا مَلا اللهُ بطنَهُ ناراً بقدرِ ما اکلَ منه فان کسبَ منه مالاً لم یقبل الله من عملِهِ و لم یزل فی لعنهِ اللهِ و الملائکهِ ما دام منه قیراطٌ»؛
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «کسی که ربا بخورد خداوند شکمش را به مقدار آنچه خورده از آتش پر میکند، پس اگر از ربا مالی را بدست آورد عملش را نمیپذیرد و همیشه مورد
لعن خدا و ملائکه است مادامی که قیراطی از مال ربایی نزدش باشد».
قال النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «لما اُسری بی الی السماءِ رایتُ قوماً یریدُ احدُهم ان یقومَ و لایقدرُ علیه عظم بطنه. فقلتُ: «من هؤلاء یا جبرئیل؟ قال: هؤلاءِ الذین یاکلون الرّبا لا یقومون الا کما یقومُ الّذی یتخبطهُ الشیطانُ من المسِ و اذا هم بسبیلِ آلِ فرعونَ یعرضونَ علی النارِ غُدَواً و عشیاً یقولون ربنا مَتی تقومُ الساعهُ»؛
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «در
شب معراج جماعتی را دیدم که گاه یکی از ایشان میخواست برخیزد از بزرگی شکمش نمیتوانست. از
جبرئیل پرسیدم اینها چه کسانیاند؟ گفت: ربا خوارانند که روز قیامت بر نمیخیزند مگر مانند جن زدهها، ناگاه ایشان را بر سر راه
آل فرعون دیدم که بامداد و شامگاه
آتش بر ایشان عرضه داشته میشود و میگویند: خداوندا! چه وقت قیامت بر پا میشود؟».
قال النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «اذا ظَهر الزنا و الرّبا فی قریهٍ اُذن فی هلاکِها»؛
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده: «هرگاه زنا و ربا درقریهای رواج یابد، در هلاکت اهلش
اذن داده میشود».
قال النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «اذا اَکلت امتی الرباءَ کانتِ الزلزلهُ و الخَسفُ»؛
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده: «هرگاه امت من رباخوار شوند به
زلزله و فرو رفتن مبتلا میشوند».
در دنیای کنونی جمعی از روشن فکران معتقدند که ربا یک ضرورت شکست ناپذیر اقتصادی است و جهان مترقی هرگز نمیتواند از آن بی نیاز باشد.
اما گفتار این گروه روشن فکر را دارای دو عنوان میتوان فرض کرد: از طرفی صحیح و درست و از طرفی غلط و نادرست.به این ترتیب صحیح است که
اسلام ربا را حرام و لیکن
غلط است که ربا یک ضرورت شکست ناپذیر اقتصادی است.
بر همگان واضح است که امروز در عالم در نظریه بزرگ اقتصادی موجود است که سازمان خود را از اول بر پایه ربا پی ریزی نکردهاند و آنها عبارت از نظریه اسلام و نظریه کمونیستی است با آن همه اختلافهای فاحش که در
اصول و فروع با هم دارند با یک فرق بزرگ که نظام کمونیستی امروز همه نیرو و قدرتی که بتواند نظام اقتصادی خود را اجرا کند در دست گرفته و برای پیشرفت مقاصد خود آنها را بکارانداخته و اسلام همه نیروی خود را بسیج نکرده است و با وجود این هر روز رو به تکامل میرود.
بدیهی است هنگامی که اسلام حکومت رسمی خود را آغاز نماید در اولین فرصت اقتصادیات خود را بر اساس غیر از ربا استوار خواهد کرد زیرا که ضرورتهای اقتصادی هرگز نمیتواند آن را عاجز کند تا به تصویب قوانین ربا ناچار گردد. چنانکه امروز کمونیستها نظام خود را با ربا توام نساختهاند و این ضرورتهای ضروری نما آنها را از پیشرفت مقاصد خود عاجز ننموده است، بنابر این ربا از اول یک امر ضروری نبوده که دنیای امروز نتواند از زیر بار آن شانه خالی کند بلکه فقط ضرورتی است در
عالم سرمایه داری، زیرا که این رژیم به خیال خود نمیتواند بدون ربا پایدار بماند و با وجود این دانشمندان بزرگ اقتصادی در دنیای سرمایه داری مانند دکتر شاخت، امروز بر علیه نظام ربا سخن میگوید و رسما اعلام میدارد که نتیجه حتمی ربا در جهان این است که سر انجام و با مرور
زمان ثروت در دست عده کمی از مردم انباشته و رفته رفته، مجموع اجتماع بشر از آن محروم گردد و در
اثر تورم ثروت میلیونها نفر بشر به بندگی و بردگی طبقه ممتاز ثروتمند و سرمایه دار در آیند و ما بدون خواندن
علم اقتصاد، مصداق این بردگی شوم را در دنیای سرمایه داری امروز به خوبی درک میکنیم.
آری یکی از بزرگترین معجزات اسلام این است که اصل ربا و
احتکار را که محکمترین پایههای سرمایه داری است، هزار سال پیش از پیدایش نظام سرمایه داری قدغن کرده است. (اسلام و نابسامانیهای روشنفکران به قلم سید قطب)
انسان در مواردی باید به قرض روی آرود که ناچار بوده و دستش از همه جا کوتاه شده باشد به طوری که اگر قرض نکند گرفتار مشکلات بزرگترین میگردد یا این که فرصتی از دستش میرود یا در زندگی صدمه و لطمهای میبیند.
در غیر از این موارد خود را مدیون کردن، جز اغتشاش فکری و ناراحتی روانی و غم و غصه فراوان، چیز دیگری در پی نخواهد داشت.
از امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده که فرمودند: «من از سه چیز به خدا پناه میبرم: یکی از غلبه بدهکاری و زیادی طلبکار، دوم از غلبه
دشمن و زیادی آن، سوم از زیادی زنان
بیوه که مردان رغبت ازدواج با آنان را ندارند».
یعنی زیادی بدهی پریشانی فکری میآورد، زیادی دشمن موجب سلب آسایش میشود و زیادی
زن بدون سرپرست ممکن است موجب فساد اجتماعی گردد.لذا اگر در جامعهای این سه
آفت باشد، آسایش و سلامتی در آنجا نخواهد بود.
همچنین از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
روایت شده است: «کسی که میخواهد زود پیر و فرتوت نشود، باید
لباس سبک بپوشد» از آن حضرت سؤال شد که منظور از لباس سبک چیست؟ در جواب فرمود: «یعنی خود را بدهکار نکند».
در روایت دیگری آمده است که آن حضرت فرمود: «در روز
قیامت، شخص بدهکاری که قرض خود را نداده میآورند، اگر در نامه عملش حسنات باشد، آن را به پرونده طلبکار منتقل میکنند و اگر
حسنات نباشد، از گناهان طلبکار به نامه اعمالش اضافه مینمایند».
گفتیم تا آنجا که ممکن است، انسان نباید خود را مقروض کند، اما در دو مورد است که به دلیل اهمیت آنها، مقروض شدن پسندیده و ستوده است و خداوند تضمین کرده که در این دو مورد، قرض فرد مقروض را پرداخت خواهد کرد. این دو مورد ازدواج و
زیارت بیت الله الحرام است. در این باره روایتی آمده که شایان یادآوری است.
فردی از امام صادق (علیهالسّلام) پرسید: آیا
انسان میتواند قرض بگیرد و به
حج رود؟ آن حضرت فرمود: آری، سپس پرسید: آیا میتواند برای ازدواج قرض کند؟ حضرت فرمود: آری.شخص محتاج به
ازدواج میتواند قرض کند و منتظر عنایت خداوند باشد که روزی خداوند در صبحگاه و شامگاه برای این امر میرسد.
اهمیت این دو موضوع بر کسی پوشیده نیست. ازدواج موجب جلوگیری از فساد اجتماعی و اخلاقی شده و حج موجب شوکت
اسلام و مسلمین میباشد. مؤمنین باید به این دو امر توجه لازم را داشته و افرادی را که برای دریافت قرض مخصوصا در این دو مورد به آنها رجوع میکنند، از خود دور ننمایند و صندوقهای
قرض الحسنه نیز باید این دو موضوع را در اولویت قرار دهند.
امروزه دزدی به صورتهای مختلف انجام میگیرد: عدهای سر راه مردم در جاده، خیابان و کوچه میایستند و از مردم دزدی میکنند، شاید بتوان گفت که این نوع دزدی، دزدی آشکار است، عدهای نیز با کم کاری و کارشکنی در اداره یا کارخانه دزدی میکنند که میتوان گفت این نوع دزدی، مخفیانه است.همچنین عدهای قرض میگیرند، به شرط آن که به موقع آن را بپردازند، ولی اهمیتی به پرداخت آن نمیدهند، این هم یک نوع دزدی خائنانه است.
قال الصادق (علیهالسّلام): «مَن استَدانَ دیناً فلَم ینوِقَضاءَهُ کان بمنزلهِ السارقِ»؛
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «کسی که
قرض کند و قصدش این باشد که آن را نپردازد، همچون
دزد خواهد بود».
در
حدیث دیگر از امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده است:
«انما رجلٌ اتی رَجلاً فاستقرضَ منهُ مالاً و فی نیتِهِ اَن لا یؤدیهُ فذلکَ اللُصُّ العادی»؛
«اگر شخصی از دیگری مالی قرض کند و نیتش این باشد که آن را نپردازد، یک نوع دزدی آشکار است».
خیانت همچون دزدی صورتهای متفاوتی دارد: یک مورد آن، این است که فردی از دیگری پول قرض کند، ولی آن را به موقع نپردازد و بدهی خود را به بوته فراموشی بسپارد.
شخصی به نام
ابوثمامه، از
اصحاب امام جواد (علیهالسّلام) نقل میکند که از آن حضرت سؤال کردم که میخواهم به زیارت
مکه و
مدینه بروم، ولی بدهکارم. حضرت فرمود: اول بدهی ات را بپرداز و سپس به زیارت برو و سعی کن در زیارتگاه، در حالی خداوند به تو نظر کند که بدهکار نباشی، زیرا اگر بتوانی بدهی ات را پرداخت کنی ولی نپردازی و به زیارت بروی، خیانت کردهای و مؤمن خیانت نمیکند. «فانَّ المؤمنَ لا یخونُ»؛
و از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده است: «گناهی بزرگتر از این نیست که شخصی بمیرد، در حالی که بدهکار باشد و اموالی پسانداز نکرده باشد که بدهی او را بدهند».
و نیز روایت شده از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که فرمودهاند:
«رایتُ علی البابِ السابعِ مِن الجنهِ مکتوباً: لا اله الا اللهُ، محمدٌ رسولُ اللهِ، علی ولی اللهِ، بیاضُ القلوبِ فی اربعِ خصالٍ عیادهُ المریضِ و اتباعُ الجنائزِ و شراءُ و الاَکفانِ و ردُ القرضِ»؛
«دیدم در جلوی در هفتم بهشت نوشته شده بود: لا الا الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله، سفیدی و نورانیت قلبها در چهار خصلت است: «
عیادت مریض، تشییع جنازه،
کفن خریدن برای خود (جهت آمادگی برای مرگ)، پرداختن قرض».
این همه تاکید برای پرداخت قرض و بدهی، بدین علت است که اگر این مسئله کاملا رعایت شود، به همه نیازمندان رسیدگی خواهد شد و هر فردی به راحتی میتواند قرض الحسنه دریافت کند، در غیر این صورت، جامعه به
ربا و قرضهای ربوی رو خواهد آورد.حس بد بینی با نپرداختن بدهی در جامعه ظهور پیدا کرده، آنگاه مردم از قرض دادن شانه خالی میکنند.
عبدالرحمن بن سیابه گفت: هنگامی که پدرم از دنیا رفت یکی از دوستان او به در خانه ما آمد، پس از تسلیت گفتن پرسید: آیا پدرت از مال و
ثروت چیزی گذاشته؟ گفتم: نه، کیسهای که در آن هزار درهم بود به من داد.گفت: این پول را بگیر و در خرید و فروش، سرمایه خود قرار ده، به رسم
امانت در دست تو باشد، سود آن را به مصرف احتیاجات زندگی برسان و اصل پول را به من برگردان. بسیار خرسند شدم، پیش مادرم آمده و جریان را شرح دادم، شبانگاه نزد کس دیگری از دوستان پدرم رفتم، او سرمایه مرا پارچههای مخصوصی خرید و دکانی برایم تهیه کرد، در آنجا به کسب مشغول شدم.
اتفاقا خداوند بهره زیادی از این کار روزی من فرمود: تا این که ایام و موسم حج رسید، در دلم افتاد که امسال به زیارت خانه خدا بروم. پیش مادرم رفتم و قصد خود را با او مطرح کردم. گفت: اگر چنین خیالی داری، اول
امانت آن مرد را رد کن و پول او را بده، بعد برو. من هزار درهم را فراهم نموده، پیش او بردم.گفت، شاید آنچه من دادم کم بوده اگر مایلی زیاد تر بدهم.گفتم: نه، خیال دارم به مکه مسافرت کنم.مایل بودم امانت شما مسترد شود.
پس از آن به
مکه رفتم در بازگشت با عدهای خدمت حضرت صادق (علیهالسّلام) در مدینه رسیدیم، چون من جوان و کم سن بودم، در آخر مجلس نشستم.هر یک از مردم سؤالی میکردند و ایشان جواب میداد.همین که مجلس خلوت شد مرا پیش خواند، جلو رفتم. فرمود: کاری داشتی؟ عرض کردم: فدایت شوم، من عبدالرحمن پسر سیابه هستم. از پدرم پرسید، گفتم، او از
دنیا رفت.حضرت برایش طلب
آمرزش نمود. آنگاه پرسید: آیا
ثروت و مالی گذاشته است؟ گفتم: چیزی به جای نگذاشته. سؤال فرمود: پس چگونه به حج رفتی؟ من داستان رفیق پدرم و هزار درهمی که داده بود، به عرض ایشان رساندم. ولی آن جناب نگذاشت همه آن را بگویم.در بین پرسید: آیا هزار
درهم او را دادی؟ گفتم: بلی، به صاحبش رد کردم. فرمود، احسنت، خوب کردی، اینک تو را وصیتی بکنم.عرض کردم: بفرمایید.
قال: «علیک بصدقِ الحدیثِ و اداءِ الامانهِ تَشترکُ الناسَ فی اموالِهم هکذا و جَمَعَ بین اصابِعهِ»؛
فرمود: «بر تو باد به راستی و درستی و رد امانت، که اگر حفظ این سفارش را بکنی، در اموال مردم شریک خواهی شد، این سخن را که گفت انگشتان مبارک خویش را در هم داخل کرد و فرمود: این چنین شریک آنها میشوی».
من دستور آن حضرت را مراعات نموده و عمل کردم، وضع مالیام به جایی رسید که زکات یک سالم سیصد هزار درهم شد.
آنچه در روایت مربوط به شهادت آمده این است که هروقت مجاهد در راه خدا به شهادت رسیده خداوند تمام گناهان او را، غیر از بدهکاریهایش میآمرزد، زیرا بدهی مربوط به حق الناس است و شهید هنگامی آمرزیده خواهد شد که صاحب حق از آن بگذرد.در این باره
امام محمد باقر (علیهالسّلام) فرمودهاند:
«کلُ ذنبٍ یکفُرُهُ القتلُ فی سبیلِ اللهِ الا الدَینَ، لا کفارهَ له الا اداءُهُ او یقضی صاحبُهُ او یعفُوَ الذی لَهُ الحقُ»؛
«تمام گناهان
شهید در راه خدا پوشیده و بخشیده میشود، مگر بدهکاری او که کفارهای ندارد، مگر این که پرداخت شود و یا وصی او به جای او آن قرض را بپردازد و یاصاحب حق آن را عفو نماید».
در روایت دیگر آمده است:
«اولُ قطرهٍ من دمِ الشهیدِ کفارهٌ لِذنوبِهِ الا الدَّین فانَّ کفارتَهُ قضاءُهُ»؛
«اولین قطره از
خون شهید کفاره گناهان اوست، بجز دین که کفاره اش پرداخت آن است».
افرادی باید خود را مقروض نمایند که قدرت پرداخت به موقع آن را داشته باشند.با این وصف اگر مقروض یا بدهکار تنگدست بود و یا توانایی پرداخت آن را نداشت، باید طلبکار به او مهلت دهد و به او فشار مالی نیاورد.امام صادق (علیهالسّلام) از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که آن حضرت فرموده است:
«لیسَ لِمُسلمٍ ان یعسَر مسلماً»؛
«مسلمان نباید از
مسلمان دیگر در حال تنگ دستی دینش را طلب کند».
همچنین آن حضرت فرموده است: «کسی که شخص تنگدستی را مهلت بدهد، خداوند روز
قیامت بر سر او سایه میافکند، آن روزی که سایهای جز سایه خداوند نیست».
از
امام باقر (علیهالسّلام) روایت شده است «خداوند در
روز قیامت عدهای را زیر سایه عرش قرار میدهد که صورتهایشان از نور است و بال و پرهایشان از نور و بر کرسیهایی از نور مینشینند.در آن حال منادی صدا میزند که اینها قومی هستند که بر مؤمنان آسان گرفتند و شخص تنگدست را مهلت دادند تا متمکن شود و آنگاه پول خود را وصول کردند».
شایان یاد آوری است که برخی از افراد سودجو از این
قانون اسلام و سفارشی که در مورد بدهکار و شخص مقروض شده که در صورت عدم تمکن مالی به او مهلت دهید و فشار نیاورید، سوء استفاده نموده و اموال خود را به نام دیگران میکنند، و یا مخفی نموده و اعلان ورشکستگی مینمایند و گروهی دیگر سعی میکنند طلب کاران را به نوعی وادار کنند که هر کدام از مقداری از طلب خود بگذرند (قسمتی از آن را ببخشند) که در این صورت طلبکار وقتی میبیند همه اموالش در معرض نابودی است، چارهای برای خود جز قبول نمیبیند و میپذیرد، لیکن طیب خاطر ندارد و الباقی بر فرد بدهکار
حلال نمیشود و باید یا کل بدهی خود را بپردازد یا رضایت باطنی طرف را حاصل نماید، و گرنه در فردای پس از
مرگ گرفتار طلبکار خود میشود و جزو انسانهای
سارق محسوب میگردد که روایات آن بیان شد.
سایت اندیشه قم، برگرفته شده از مقاله «رباخواری از نگاه اسلام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۸.