رحلة ابن بطوطة (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«رحلة ابن بطوطة» اثر محمد بن عبدالله اللواتی الطنجی (متوفی ۷۷۹ ق) به
زبان عربی، گزارش
سفر طولانی ابن بطوطه از زادگاه خویش به
مکه مکرمه و پس از آن به سایر بلاد است است. نام اصلی کتاب «تحفة النظارفی غرائب الامصار و عجائب الاسفار» است.
این کتاب شامل پنج جلد است که در جلد اول مقدمهای از محقق کتاب و سپس پنج فصل اول کتاب ذکر شده است.
در جلد دوم تتمه فصل پنجم و فصل ششم تا هشتم،
در جلد سوم، فصل نهم تا سیزدهم،
در جلد چهارم فصل چهاردهم تا هجدهم و در انتهای آن ملحقات کتاب آورده شده است.
جلد پنجم نیز به طور کامل، به فهارس کتاب اختصاص است.
سفرنامه ابن بطوطه تقریبا سراسر
جهان اسلام آن روزگار و بلکه بخشی از
کشور روم شرقی و آسیای صغیر را که هنوز به دست مسلمانها نیفتاده بود، شامل میشود. ابن بطوطه از سفرنامه ابن جبیر خبر داشته، و از آن، به خصوص در توصیف
شهر دمشق نقل کرده و از
ابن جبیر با تجلیل و احترام نام میبرد.
سفر ابن بطوطه، در حالتی انجام یافته که کشورهای اسلامی و دربارهای آنها دچار یک نوع اضطراب سیاسی و اختلاف درونی و خانوادگی بودهاند و ابن بطوطه بیشتر این دگرگونیها را در سفرنامه خود منعکس نموده است.
توفیق ابن بطوطه در این سفر طولانی، بیشتر معلول سه عامل شایع و گسترده است: برادری اسلامی،
قدرت و قوت شعور دینی و
اخلاق و آداب و مزایای روحی
مسلمانان. به همین خاطر همه جا مورد استقبال
علما و به خصوص
صوفیه، دربارها و شخصیتها قرار میگرفته و حتی در هند چند سال به قضاوت پرداخته است. وی همه جا از کمکهای بی دریغ پادشاهان و دانشمندان و به خصوص از خیرات و مبرات و اوقاف خانقاهها و زوایا که غالبا ابن بطوطه در این مکانها وارد میشده برخوردار بوده است. او بیش از همه فرقهها و طبقات مردم به صوفیه علاقه مند بوده و چند نوبت خرقه درویشی پوشیده است؛ کما این که از بسیاری از محدثان بزرگ به خصوص در
شام، اجازه
حدیث دریافت داشته است.
او از موطن و زادگاه خویش طنجه به تلمسان در
الجزیره رفت. از آنجا به ملیانه،
الجزیرة،
قسنطینه،
تونس، سوسه، صفاقس،
طرابلس،
اسکندریه، دمیاط،
قاهره، آسوان رفته، سپس به قاهره بازگشت. پس از آن به
فلسطین،
بیروت، طرابلس،
حلب،
انطاکیه،
لاذقیه،
بعلبک و دمشق گام نهاد و از آنجا عازم
مدینه و مکه شد. پس از آن آهنگ
عراق کرد و از راه قادسیه به
نجف اشرف و حرم
حضرت علی علیهالسّلام مشرف گردید و سپس از راه
بغداد و
بصره با قافله عازم
ایران شد و از
آبادان و
ماهشهر و
شوشتر دیدن کرد. او به
اصفهان و
شیراز نیز سفر کرد و پس از آن به عراق بازگشت. او مسافرتهایی به سواحل شرقی آفریقا و از آنجا به
یمن، عدن و مگادیشو داشت و از آنجا راه ظفر، سواحل شرقی
عربستان،
عمان،
خلیج فارس را در پیش گرفت تا به
جزیره هرمز رسید. سفری به لارستان،
جزیره کیش،
بحرین،
غزه، آسیای صغیر و قونیه در نخستین مرحله سفر ابن بطوطه جای دادهاند.
سفر به سوی شمال را دومین مرحله سفر ابن بطوطه نوشتهاند که خط سیر آن تا اندازهای مبهم و آشفته به نظر میرسد. در این سفر ابن بطوطه از آسیای صغیر گذشت و پس از درنوردیدن سراسر شبه جزیره کریمه به جنوب
روسیه رفت. چنین به نظر میرسد که وی تا سرزمین بلغارها در کنار رود ولگا نیز سفر کرده باشد. وی از طریق ولگا به
خوارزم،
بخارا، نخشب،
سمرقند،
بلخ،
هرات،
طوس،
مشهد،
سرخس،
تربت حیدریه،
نیشابور،
بسطام، غزنه و
کابل رفت. با سفر به پنجاب بخش دیگری از سفرنامه وی آغاز میشود. دیدار از
دهلی و مشاهدات او درباره
هند در بخش دیگر از سفرنامه آمده است. او به جزایر مالدیو، جزیره ملوک، سیلان، بنگاله، شمال هند، چین گلان (کانتون) نیز سفر کرد. ابن بطوطه پس از سفرهای طولانی و پرشور فراوان در سال ۷۵۴ ق به شهر فاس رفت و از آن پس دیگر به سیر و سفر نپرداخت و حدود بیست و اندی سال از اواخر عمر خود رادر آنجا به سر برد و در ۷۹ ق درگذشت.
ابن بطوطه پس از سالها سیاحت و مسافرت سیاحتنامه ی خود را نوشت و آن را به محمد بن محمد بن جزی داد و ابن جزی آن را تنقیح و تهذیب نمود و به سبک عبارات عربی در آورد. ابن جزی در ۷۵۷ ق (۱۳۵۴ م) یعنی در همان سال فراغ از تنقیح سفرنامه در گذشت و قسمتی از سفرنامه به خط ابن جزی هم اکنون در کتابخانه ملی
پاریس وجود دارد.
اسامی اعلام را غالبا با ضبط و اعراب کامل نقل میکند و خصوصیات شهرها و امکنه را همچون نقاشی ماهر و زبردست مجسم میسازد و حتی از ذکر
آداب و رسوم اهالی ممالک مختلف و کیفیت
عزاداری و تسلیت و تهنیت و
خوراک و
پوشاک آنها خودداری نمیکند و نیز از وصف نباتات و حیوانات و آبهای جاری و معادن و عجایب بلدان نمیگذرد و همه را با بیانی ساده و دلپذیر بدون هیچ اغراق و مبالغه تشریح مینماید. وی در مساجد و معابد حضور مییابد و به همین جهت اسامی عده بیشماری از بزرگان و رجال و مشاهیر
قرن هشتم را که خود شخصا از آنها دیدن کرده در سفرنامه خود آورده و بنابر این از حیث
علم الرجال (بیو گرافی) نیز کتاب خود را ذی قیمت ساخته است.
اما عمل ابن جزی منحصر به تنقیح و تکمیل عبارات نیست و چنانکه از متن سفرنامه مستفاد میشود بسیاری از مطالب هم با قید «قال ابن جزی» بر آن افزوده و مخصوصا اشعار بسیاری به مناسبت نقل کرده است و بنابراین در حقیقت علاوه بر تهذیب عبارات حواشی بسیاری نیز بر کتاب افزوده که به نوبه ی خود مورد استفاده ی میباشد.
ابن بطوطه در خلال سفر طولانی خود، چهار بار به ایران یا به قول خودش «فارس» یا «بلاد عجم» وارد شده است. هر بار از یک ناحیه از ایران، ولی او هیچ گاه سراسر ایران را در یک نوبت سیر نکرده است.
داوری به حق درباره ابن بطوطه آن است که او در همه آراء و نظراتش از تودهها و ملتهای
مسلمان و دربارها و خانقاهها سخن میگفت نه از علمای
مذاهب و
فقها و
متکلمان. پس او را باید یک نویسنده مردمی دانست و نه از جمله نویسندگان کنجکاو و اهل تحقیق و درایت. او هر چه را دیده و شنیده نوشته است نه آنچه را با دقت بررسی و تحقیق نموده است.
ابن بطوطه از سلطان محمد خدابنده و به تعبیر او سلطان عراق و از گرایش او به
تشیع با تعبیر «روافض» یاد میکند. مراد وی از این مرد همانا
علامه حلی صاحب کتابهای باارزش در زمینه
کلام،
فلسفه،
اصول، رجال و
فقه است. علامه، به خصوص در
فقه تطبیقی (فقه مقارن) آثاری دارد که نظیر آنها در بین کتابهای فقهی کم است یا نیست. ای کاش ابن بطوطه به جای مجدالدین شیرازی که درویشی بیش نبوده و اثر علمی از او مشهود نیست، با علامه- که البته کمی قبل از سفر ابن بطوطه در سال ۷۲۸ ق از دنیا رفته بود- ملاقات میکرد. تا دیدگاه وی و داوری اش درباره جماعتی که خمس مسلمین جهان را تشکیل میدهند و سهم وافری در
فرهنگ و تمدن اسلامی دارند، (یعنی
شیعه امامیه) معتدل میشد و آنها را روافض نمینامید.
ابن بطوطه در این سفر، از شیراز راهی بغداد میگردد و در راه خود از شهر کازرون سپس شهر زیدین میگذرد. از آنجا به حویزا میرسد که مراد همین هویزه کنونی است.
از آنجا به بصره رفته و از بصره از راه بیابانی که جز یک جا آبی در آن نبوده به
کوفه، و سپس به حله و
کربلا رفته است. درباره کربلا میگوید: «شهر کوچکی است و اهالی آن دو طایفهاند که دائما میان آنها جنگ دایر است، با این که هر دوی آنان امامیاند و به یک
پدر میرسند، و به همین سبب،
شهر خراب شده است».
از کربلا راهی بغداد شده به طور بسیار جالب آن را توصیف میکند، سپس از بغداد راهی
تبریز شده که پایتخت سلطان خدابنده بوده است. و شهرهای آن ناحیه را یکی پس از دیگری توصیف نموده، و دوباره به بغداد برمی گردد و از آنجا به دیار بکر رفته و بار سوم به بغداد برگشته و از آنجا برای دومین بار عازم
حج شده است.
پس این بار دومی بود که ابن بطوطه وارد ایران شده ولی، از سمت شمال غربی از بغداد به تبریز آمده و برگشته است؛ در حالی که در نوبت اول، از ناحیه جنوب غربی آبادان داخل ایران شد، و از اصفهان و شیراز تجاوز نکرد و به سوی عراق برگشت.
ابن بطوطه بار سوم، از ناحیه جنوب (هرمز) و بار چهارم از ناحیه شرق از راه آسیای وسطی وارد ایران گردیده است.
او پس از ادای مناسک حج نوبت دوم، از راه
دریا و
بحراحمر به سودان رفته، سپس از راه دریا به بلاد یمن آمده آنگاه باز هم از راه دریا به بلاد (بربر) مقیدیشو (صومال امروز) رفته از آنجا به (ظفار) منتهی الیه بلاد یمن در ساحل دریای هند رفته و از آن جا در حالی که از چند جزیره گذشته به شهر عمان وارد شده، و از آنجا به ناحیه هرمز در ساحل خلیج فارس رسیده، میگوید: آنجا بندر هند و سند است و از این بندر متاع و مال التجاره به هند و عراقین و فارس و خراسان حمل میگردد.
آنگاه راهی جزیره (جرون) گردیده از آنجا به بلاد ترکمان و شهر خنج بال رفته رفته است.
این نوبت سوم بود که ابن بطوطه از سواحل جنوبی وارد ایران گردیده به سیراف میرسد. آن گاه از سیراف از راه دریا به بحرین و از آنجا به جده رفته برای سومین بار حج به جای آورده است و آنگاه بلاد مصر و شام را سیر کرده به بندر لاذقیه رسیده و از آنجا سوار کشتی شده به سوی بلاد روم شتافته آن بلاد را به بهترین نحو توصیف نموده است.
ابن بطوطه بر شهر الکلایة عبور کرده میگوید: «این شهر اول بلاد روم است و از آنجا به انطاکیه و از آنجا شهر به شهر سیر کرده تا به قونیه رسیده و از قونیه بر چند شهر مرور کرده تا به ارزروم رسیده، از شهرهای دیگری از آسیای وسطی عبور میکند، تا این که وارد قسطنطنیه میگردد. پس آن را نیکو وصف کرده، همچنین کلیسای ایاصوفیه را و از آنجا به سوی خوارزم، سپس سمرقند و از آنجا به هرات که در آن هنگام از بلاد عجم بودهاند رفته است. این نوبت چهارم است که ابن بطوطه وارد ایران میشود، اما این بار از سمت شرق وارد ایران شده شهر هرات را بسیار خوب ستوده، از آنجا به جام، طوس و سرخس، نیشابور و بسطام، که همه از شهرهای خراسان است رفته همه را وصف نموده تا این که از این ناحیه به
افغانستان امروز رفته تا به کابل رسیده و از آنجا راهی بلاد هندوچین گردید، و در پایان، از راه دریا به مغرب برگشته است.
محقق این کتاب عبدالهادی تازی علاوه بر تحقیق و تصحیح اثر و توضیحات در پاورقی، مقدمهای نیز بر کتاب نوشته است. جلد پایانی کتاب، متعلق به فهارس است که از ۳۳ فهرست تشکیل یافته است.
۱- مقدمه و متن کتاب.
۲- ایگناتی یولیانوویچ، کراچکوفسکی، تاریخ نوشتههای جغرافیایی در جهان اسلامی، ترجمه ابو القاسم پاینده، صص ۳۳۰- ۳۴۲.
۳- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد سوم، مدخل ابن بطوطة، صص ۱۲۰- ۱۲۶.
۴- مقدمه مترجم دکتر محمد علی موحد بر ترجمه سفرنامه ابن بطوطه.
۵- سرمقاله، کنگره ابن بطوطه در کشور مغرب، واعظ زاده خراسانی، محمد، مجله مشکات، بهار و تابستان ۱۳۷۶، شماره ۵۴ و ۵۵، صص ۴- ۸.
نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).