زید بن موسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زیدالنّار، زید بن
موسی بن جعفر علیهالسلام،
برادر امام رضا علیهالسلام میباشد.
دربارۀ وی اطلاعات چندانی در دست نیست و منابعی که از او سخن گفتهاند، فقط به نقش بارز وی در
شورش ابن طباطبا و
ابو السرایا در
عراق (در سالهای ۱۹۹ و ۲۰۰) اشاره کردهاند.
علت و چگونگی پیوستن او به این شورش روشن نیست اما گفته شده که بعد از
مرگ ابنطباطبا، هنگامی که ابوالسرایا و یارانش با جوانی
علوی به نام
محمد بن محمد بن زید بیعت کردند، او زید بن موسی را به
ولایت اهواز منصوب کرد.
زید در راه اهواز، به کمک
عباس بن محمد جعفری،
والی منتخب ابوالسرایا، به
بصره شتافت و با
غلبه بر حسن بن علی معروف به مأمونی، عامل
عباسیان در بصره، آن
شهر را
تصرف کرد.
زید بن موسی اندکی بعد، عباس بن محمد را نیز بیرون نمود و بصره را ضمیمه قلمرو خود کرد.
رفتار او با بصریان بسیار
خشن و بیرحمانه بود، چنانکه پس از
غارت اموال مردم، دستور داد خانههای
بنی عباس و طرفدارانشان را
آتش زدند و هرگاه یکی از آنان را نزد وی میبردند، دستور میداد که او را در آتش بسوزانند، ازاینرو به زیدالنّار ملقب شد.
شدت
خشونت او به اندازهای بود که بنابر برخی
روایات،
امام رضا علیهالسلام در مواجهه با زید، از نحوۀ رفتار وی با
مسلمین بصره، به گونهای انزجارآمیز سخن گفت و حتی
سوگند یاد نمود که هرگز با او سخن نگوید.
امارت زید طولی نکشید و با
مرگ ابوالسرایا و
تصرف بصره به دست سپاه عباسی، وی به
اسارت درآمد.
نحوه اسارت وی را متفاوت نقل کردهاند.
طبری
بر آن است که وی،
امان خواست و
علی بن ابی سعید،
فرمانده سپاه عباسی، به او امان داد. بنا به روایتی دیگر، او را به
بغداد نزد
حسن بن سهل فرستادند. حسن بن سهل درصدد
قتل او بود اما چون هیچ دستوری از
مأمون برای این کار دریافت نکرده بود و یکی از درباریان نیز او را از عواقب این کار
بیم داد، از
کشتن وی صرفنظر کرد. وی تا زمان بیعت مردم بغداد با
ابراهیم بن مهدی، در
زندان بود. در این هنگام، طرفداران مأمون او را از زندان بیرون آوردند و نزد مأمون فرستادند.
بلعمی بر آن است که زید از زندان علی بن ابیسعید گریخت و به عبداللّه،
برادر ابوالسرایا، پیوست و درصدد
فتح بصره برآمد اما
اسیر شد و او را به
بغداد فرستادند. در بغداد، در زندان بود تا هنگامی که شورشیان او را فراری دادند و پنهان شد.
در ادامۀ این روایت، بلعمی از
تصمیم بغدادیان برای به
خلافت نشاندن زیدالنّار سخن گفته است.
روایت گردیزی نیز حاکی از آن است که حسنبن سهل، پس از قتل ابوالسرایا، زید را نزد مأمون فرستاد.
گفته شده که مأمون به احترام امام رضا علیهالسلام او را بخشید.
با این حال تداوم کجرفتاریهای او همچنان موجبات نارضایتی امام را فراهم میکرد و این امر از روایات امام درباره
شماتت زید و
دعوت وی به رعایت
تقوا و پرهیز از
معاصی، بهروشنی پیداست.
زیدالنّار در اواخر خلافت
متوکل (۲۳۲ـ۲۴۷) در
سامرا درگذشت.
بنابه روایت ابنحزم، وی ده
پسر داشت
، اما ابنعِنَبه او را دارای چهار پسر به نامهای حسن، حسین المحدث، جعفر و موسی اصّم دانسته و بر آن است که نسل وی در مغرب،
عراق (بنوصعب، بنومکارم) و
ایران پراکندهاند.
•
ابن اثیر،
الکامل فی التاریخ.
•
ابن بابویه،
عیون اخبار الرضا،
قم ۱۳۸۴/ ۱۴۲۶.
•
ابنحزم،
جمهرة انسابالعرب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
•
ابن خلکان،
وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان.
• ابن عنبه،
الفصول الفتحریه، چاپ محدث ارموی، تهران ۱۳۶۳.
• ابن مسکویه،
تجارت الامم، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران ۱۳۷۶ش.
•
ابوالفرج اصفهانی،
مقاتل الطالبین، چاپ کاظم المظفر، نجف ۱۳۸۵ش/۱۹۶۵.
• یزید بن محمد ازدی،
تاریخ الموصل، قاهره ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷؛
• احمد بن یحیی بلاذری،
انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۶.
• بلعمی، تاریخ نامه طبری، چاپ محمدروشن، تهران ۱۳۶۶.
• طبری،
تاریخ طبری (بیروت).
• عبدالحی گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحی مجیبی، تهران ۱۳۶۳ش.
• مسعودی،
مروج الذهب (بیروت).
• یعقوبی، تاریخ.
دانشنامه جهان اسلام - بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله«زیدالنّار»، ص۵۴۸۷.