سرهای شهدای کربلا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از زشتترین و از جنایات بزرگ یزیدیان، بعد از
جنگ، در حق
شهدای کربلا، بریدن سر مبارک
امام حسین (علیهالسلام) و سرهای شهدای دیگر بود. تا بین قبایل توزیع کنند، تا آنان از این راه نزد
ابن زیاد و
یزید تقرب جویند.
عمر سعد در ادامه جنایات خود در حق
شهدای کربلا، دستور داد تا سرهای دیگر شهدا را نیز ببرند (البته چنانکه نگاشته شد، بنابر گزارش
طبری، سر
حبیب بن مظاهر در هنگام شهادتش از بدنش جدا شد.
) و سپس بین قبایل توزیع کنند، تا آنان از این راه نزد
ابن زیاد و
یزید تقرب جویند.
به دنبال آن، بقیهٔ سرهای شهدا نیز که ۷۲ سر بود، (در جلد دوم این کتاب، در فصل «عاشورا در آینهٔ آمار و ارقام» دربارهٔ تعداد شهدا و سرهای بریده شده، بحث خواهیم کرد.) قطع شد و توسط
شمر بن ذی الجوشن،
قیس بن اشعث،
عمرو بن حجاج و
عزرة بن قیس (به
کوفه) نزد ابن زیاد برده شد.
ارسال سرهای سایر شهدا به کوفه، فردای
روز عاشورا بوده است.
به نظر میرسد در گزارش یاد شده، تنها به نام برخی از افرادی که سرها تحت فرماندهی آنان به کوفه برده شده، اشاره شده است؛ بنابراین با گزارش بعدی که به چگونگی توزیع سرها اشاره میکند، منافات ندارد. بر اساس گزارشهای تاریخی، سرها به ترتیب زیر در میان قبایلی تقسیم شد: کنده، به سرپرستی قیس بن اشعث: سیزده سره. هوازن، به سرپرستی شمر: بیست سر؛
بنی تمیم: هفده سر،
بنی اسد: شش سر؛ مذحج: هفت سر؛ و بقیه سپاه هفت سر را حمل کردند که مجموعاً هفتاد سر میشود.
(
بلاذری، همین گزارش را به نقل از
ابومخنف آورده است، اما او مجموع سرها را ۸۲ سر گزارش کرده است، چون او به جای شش سر که بنی اسد حامل آنها بودند، شانزده سر؛ و به جای هفت سر که سایر سپاه حمل کردهاند، نه سر گزارش کرده است.
ابن جوزی نیز همان گزارش طبری را آورده است، البته با این تفاوت که آخرین آمار آن (هفت سر توسط بقیه لشکر) را نیاورده است؛ بنابراین تعداد سرهای توزیع شده طبق آمار او، ۶۳ سر است.
ابن شهرآشوب نیز همان نقل ابومخنف (هفتاد سر) را آورده است، اما توزیع آن را به اینگونه نوشته است: کنده: سیزده سر؛ هوازن: بیست سر؛ بنی تمیم: نوزده سر، بنی اسد: نه سر، سایر لشکر نه سر.
)
اما
ابوحنیفه دینوری، آمار سرها و چگونگی توزیع آنها را به گونهای دیگر نوشته است:
هوازن: ۲۲ سر: تمیم به رهبری
حصین بن نمیر: هفده سر؛ کنده به سرپرسستی قیس بن اشعث: سیزده سر؛ بنی اسد به فرماندهی هلال اعور: شش سر؛ ازد به رهبری
عیهمة بن زهیر: پنج سر؛ ثقیف توسط
ولید بن عمرو دوازده سر، که مجموعاً ۷۵ سر میشود.
((ابوحنیفه دینوری اشتباها مجموع سرها را ۷۲ سر نوشته است).
مستوفی هروی، همین گزارش را با این تفاوت که بنی تمیم، چهارده سر (به جای هفده سر) حمل کرد، آورده است؛ بنابراین طبق گزارش وی، مجموع سرها (با کسر سه سر)، ۷۲ سر میشود.
)
سید بن طاووس در اینباره نوشته است:
کنده به رهبری قیس بن اشعث: سیزده سر؛ هوازن به سرپرستی شمر بن ذیالجوشن، دوازده سر؛ تمیم: هفده سر؛ بنی اسد: شانزده سر؛ مذحج، هفت سر و بقیه سپاهیان: سیزده سر: که مجموعا ۷۸ سر میشود.
(به نظر میرسد با توجه به آنکه نسخه نویسان منابع تاریخی، اعدادی همانند ستة، سبعة و تسعة را بدون نقطه مینوشتند، یا دقت لازم را در ضبط آن نمیکردند، برخی اختلاف اعداد در توزیع سرها همانند تعداد سرهای توزیع شده در میان بنی اسد و در میان تمیم، ناشی از تشابه نگارشی و رسم الخطی اعداد یاد شده باهم، و درنتیجه اشتباه نساخ در ضبط آن بوده است.)
در اینکه چه زمانی سرهای دیگر شهدا به کوفه نزد ابن زیاد فرستاد شد، بین مورخان و مقتلنویسان اختلاف هست. بلاذری، دینوری، طبری و
خوارزمی بر این باورند که سرهای دیگر شهدا را هنگام بردن اسرا به کوفه، یعنی بعدازظهر روز یازدهم بردند.
اما
شیخ مفید، و به پیروی از او،
طبرسی میگویند سرهای دیگر شهدا نیز همان
روز عاشورا به کوفه نزد ابن زیاد فرستاده شد.
به نظر میرسد با توجه به آنکه عمر سعد میخواسته است به پندار خود، پیروزیاش را در نظر مردم، باشکوهتر و پر هیبتتر نشان دهد، سرها را همراه با اسرا و سپاه خود به کوفه برده باشد.
پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۸۹۶.