• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شفاء (قرآن)•

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از اسامی و صفات قرآن را شفاء (قرآن) گویند.



«شفا» (به کسر شین) در معنای بهبود و درمان بیماری و نیز سبب بهبود و درمان به کار می‌رود.


قرآن کریم در سه آیه واژه « شفاء » را بکار برده و موارد کاربرد «شفاء» در قرآن، منحصر به همین سه مورد است:
۱. (وننزل من القرآن ما هو شفاء ورحمة للمؤمنین)؛ «و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می‌کنیم». این آیه به « آیه شفا » معروف است.
۲. (یا ایها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم وشفاء لما فی الصدور…)؛ «ای مردم به یقین برای شما از جانب پروردگارتان اندرزی و درمانی برای آنچه در سینه‌هاست».
۳. (قل هو للذین آمنوا هدی وشفاء)؛ «بگو این ( کتاب ) برای کسانی که ایمان آورده‌اند رهنمود و درمانی است».


خدای متعال در آیات یاد شده قرآن را به عنوان شفای آنچه در دلها و افکار است، معرفی نموده؛ اگر ذات قرآن شفا باشد، هیچ مرضی در آن راه نمی‌یابد و هرگاه شخصی به قرآن مراجعه کند بدون شفا باز نمی‌گردد.


دارو بطور معمول وسیله شفای بیمار است، ولی چه بسا بیمارانی که دارو مصرف می‌کنند با این حال شفا و بهبودی نمی‌یابند، پس ذات دارو شفا نیست، بلکه مقتضی شفا است. خدای سبحان درباره قرآن نمی‌فرماید که قرآن داروست، بلکه فرموده او شفاست و اثر شفابخشی‌اش قطعی است. از این روی، هرکسی به محضر قرآن حاضر شود و آن رابفهمد، بپذیرد و عمل کند به یقین امراض درونی‌اش از بین می‌رود؛ مگر آن که خود مریض به قرآن مراجعه نکند و یا مراجعه‌اش از روی میل نباشد و یا پس از مراجعه به قرآن دستور و نسخه شفا بخش آن را نپذیرد و یا به آن عمل نکند و یا عملش نادرست باشد و....


خداوند متعال در باره همین قرآن می‌فرماید:" و لا یزید الظالمین الا خسارا"؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان ) نمی‌افزاید. پس همین قرآن که برای مومنان شفا و رحمت است، برای تبهکاران خسارت است. قرآن نوری است که درک آن برای نابینایان دشوار است و به این جهت از این نور الاهی استفاده نمی‌کنند " قل هو للذین آمنوا هدی و شفاء و الذین لا یؤمنون فی آذانهم وقر و هو علیهم عمی "؛ بگو: "این (کتاب) برای کسانی که ایمان آورده‌اند هدایت و درمان است ولی کسانی که ایمان نمی‌آورند، در گوشهایشان سنگینی است و گویی نابینا هستند و آن را نمی‌بینند. اگر بیماری با خوردن میوه پر آب و شیرین و شاداب بیماریش تشدید شود، مشکل از ناحیه آن میوه نیست، بلکه سبب محرومیت و افزایش رنجوری او دستگاه هاضمه بیمار است.
قرآن همانند آن میوه شیرین و ترو تازه‌ای است که انسان مستعد و سالم با هضم آن رشد و تکامل می‌یابد، و شخصی که قلب بیماری دارد بجهت بیماری خودش از آن محروم می‌شود. لجاجت و سرسختی ظالمان در برابر قرآن سبب شدت مریضی آن‌ها می‌شود"فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا"؛ در دلهای آنان یک نوع بیماری است خداوند بر بیماری آنان افزوده.


حضرت امیر مومنان علیه‌السّلام رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را به عنوان طبیب انسان‌ها این طور معرفی می‌کند: " طبیب دوار بطبه" و طبیب واقعی کسی است که به سراغ بیماران برود و در پی معالجه آنان باشد، بدین گونه که هم علت بیماری و هم چگونگی پیش گیری از آن تا قبل از ابتلا و هم درمان بعد از ابتلا را به مردم بگوید، نه این که منتظر بنشیند تا هر کس بیمار شد او را درمان کند. قرآن کریم که مدعی شفا بخشی است صبر نمی‌کند تا هرکه بیمار شد مداوایش کتد، بلکه در مقام پیش گیری از مرض نیز کوشا است تا انسان‌ها به امراض فکری و قلبی دچار نگردند. قرآن در مرحله نخست به انسان‌ها در باره بیماری هشدار می‌دهد و اگر کسی در اثرعدم توجه به این هشدار‌ها بیمار شود راه درمان را در اختیارش می‌گذارد و اگر او باز توجه نکرد او را بحال خودش رها می‌سازد تا بصورت طبیعی مرضش تشدید شود و به موت قلب و روح دچار گردد.


قرآن کریم هم ضعف‌ها و مرض‌های مربوط با حکمت نظری را با برهان و استدلال شفا می‌دهد و هم مرض‌های مربوط به حکمت عملی را با تهذیب و تصفیه دل بهبود می‌بخشد. بدین سان هم بیماری‌های اعتقادی و هم اخلاقی را درمان می‌کند و طبق روایات ، بیماری‌های جسمی را نیز برای معتقدان به آن شفا می‌بخشد.
[۷] جوادی آملی، قرآن در قرآن، ج۱، ص۲۳۴.



درباره علت نامگذاری قرآن به شفا سه وجه در تفسیر ابولفتوح رازی آمده است:
«یکی آن که بر دست آن کس که ظاهر شد، دلیل نبوت و صدق او کرد تا مردم از حیرت ضلالت به او هدایت یافتند و خلاص، چون بیمار که از علت شفا یابد. وجه دوم آن که در او بیان است و ادله واضحه که صاحب شک و شبهت چون در او نظر کند به علم رسد و علم، شک او را زایل گرداند و چون قدیم تعالی شک و نفاق را به بیماری تشبیه کرد فی قوله: (فی قلوبهم مرض) ‌ای: شک و نفاق . و وجه سوم آن که ممتنع نبود که مردم به او تبرک کنند و استشفاء و به او طلب شفا کنند».
و نیز در روایات آمده است: هر کس با قرآن شفا نجوید و نخواهد، خدا او را شفا نخواهد داد؛ لذا به قرآن « شافی » نیز گفته‌اند.
[۸] سخاوی، علی بن محمد، ۵۵۸-۶۴۳ق، جمال القراء و کمال الاقراء، ج۱، ص۱۷۵.
[۹] ابن منظور، محمد بن مکرم، ۶۳۰ - ۷۱۱ق، لسان العرب، ص۱۵۷.
[۱۰] فخر رازی، محمد بن عمر، ۵۴۴ - ۶۰۶ق، التفسیرالکبیر، ج۱۷، ص(۱۱۵-۱۱۶).
[۱۱] فخر رازی، محمد بن عمر، ۵۴۴ - ۶۰۶ق، التفسیرالکبیر، ج۱، ص۱۵.
[۱۴] مصباح، محمد تقی، ۱۳۱۳ -، قرآن شناسی، ج۱، ص۵۳.



آیه شفاء .


۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۲.    
۲. یونس/سوره۱۰، آیه۵۷.    
۳. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۴.    
۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۲.    
۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۴.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۱۰.    
۷. جوادی آملی، قرآن در قرآن، ج۱، ص۲۳۴.
۸. سخاوی، علی بن محمد، ۵۵۸-۶۴۳ق، جمال القراء و کمال الاقراء، ج۱، ص۱۷۵.
۹. ابن منظور، محمد بن مکرم، ۶۳۰ - ۷۱۱ق، لسان العرب، ص۱۵۷.
۱۰. فخر رازی، محمد بن عمر، ۵۴۴ - ۶۰۶ق، التفسیرالکبیر، ج۱۷، ص(۱۱۵-۱۱۶).
۱۱. فخر رازی، محمد بن عمر، ۵۴۴ - ۶۰۶ق، التفسیرالکبیر، ج۱، ص۱۵.
۱۲. زرکشی، محمد بن بهادر، ۷۴۵ - ۷۹۴ق، البرهان فی علوم القرآن (باحاشیه)، ج۱، ص۲۸۰.    
۱۳. سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۷۸.    
۱۴. مصباح، محمد تقی، ۱۳۱۳ -، قرآن شناسی، ج۱، ص۵۳.

فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «شفاء (قرآن)».    



جعبه ابزار