• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شهر جندیشاپور

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جُندیشاپور (گُندیشاپور)، شهری‌ کهن‌ در شمال‌ استان‌ خوزستان‌ که‌ امروزه‌ ویرانه‌ های آن‌ باقی‌ است‌ و به‌ سبب‌ بیمارستان‌ و مدرسه‌ای‌ در آن‌ شهرت‌ بسیار داشته‌ است‌.



ویرانه‌های‌ این‌ شهر در حدود دوازده‌ کیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ شهر دزفول ‌، در طرف‌ راست‌ جاده‌ دزفول‌ ـ شوشتر، در محل‌ فعلی آبادی‌ شاه‌آباد (امامزاده‌ شاه‌ابوالقاسم‌) و در اراضی‌ آبادی‌ سیاه‌ منصور واقع‌ است‌
[۱] کلمنت‌ اوگاستس‌ دوبد، سفرنامه‌ لرستان‌ و خوزستان‌، ج۱، ص‌ ۳۴۷ـ۳۴۹.
[۲] هنری‌ کرزیک‌ رالینسون‌، سفرنامه‌ راولینسون‌، ج۱، ص‌ ۸۷ ـ ۸۸.
[۳] لسترنج‌، ‌ص ۲۳۸.
[۴] رومن‌ گیرشمن‌، بیشاپور، ج۱، ص‌ ۲۸۷.
[۵] محمدعلی‌ امام‌ شوشتری‌، تاریخ‌ جغرافیائی‌ خوزستان‌، ج۱، ص‌ ۲۲۵.



به‌ نوشته‌ طبری ‌، سازنده‌ آن‌ شاپور اول‌ ساسانی‌ (حک:۲۴۱ـ۲۷۲ میلادی‌) بوده‌است‌. گفته‌اند که‌ این‌ شهر در ۲۶۰ میلادی‌، در پی‌ پیروزی‌ شاپور بر والریانوس ‌، امپراتور روم‌ (حک:۲۵۳ـ۲۶۰ میلادی‌)، به‌ دست‌ اسیران‌ رومی‌ ساخته‌ شد و اسیران‌ را در این‌ محل‌ سکنا دادند.
[۸] رومن‌ گیرشمن‌، بیشاپور، ج‌ ۱، ص‌ ۱۹۹.
نام‌ شهر ابتدا وِه‌اَندیو شاپور/ وِه‌اَنتیوک‌ شاپور (به‌ از انطاکیه‌ شاپور، شهری‌ که‌ شاپور آن‌ را بهتر از انطاکیه‌ بنا کرد)، بود و بعداً گندیشاپور و جندیشاپور نامیده‌ شد
[۱۰] فرای‌، ص‌ ۱۲۶.
نام‌ آن‌ به‌ صورت‌ نیلاب‌ و نیلاط‌ نیز ضبط‌ شده‌ و چون‌ مباشر شاپور برای‌ احداث‌ این‌ شهر شخصی‌ به‌ نام‌ بیل‌ بوده‌ است‌، آن‌ را بیل‌ و بیل ‌آباد نیز نامیده‌اند.
[۱۲] تاریخ‌ جغرافیائی‌ خوزستان‌، محمدعلی‌ امام‌ شوشتری‌، ج۱، ص‌ ۲۲۵.



قفطی‌ نام‌ این‌ شهر را، بر اساس‌ افسانه‌ای‌، مرکّب‌ از دو نام‌ «جُندا» و «شاپور» دانسته‌ و نوشته‌ است‌ که‌ شاپور اول‌ ساسانی‌ پس‌ از صلح‌ با آورلیانوس (امپراتور روم‌، حک:۲۷۰ ـ ۲۷۵ میلادی‌) و ازدواج‌ با دختر وی‌، دستور داد شهری‌ مانند قسطنطنیه‌ برای‌ همسرش‌ در یکی‌ از آبادیهای‌ خوزستان‌، متعلق‌ به‌ شخصی‌ به‌ نام‌ جُندا، احداث‌ شود. اهالی‌ بنای‌ این‌ شهر را به‌ جندا و شاپور نسبت‌ دادند. همراه‌ دختر آورلیانوس‌ تعدادی‌ از پزشکان‌ حاذق‌ و پیشه‌وران‌ و صاحبان‌ حرفه‌های‌ دیگر از قسطنطنیه‌ به‌ جندیشاپور رفتند و شاگردانی‌ تربیت‌ کردند.
[۱۴] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، تاریخ‌ الحکماء، ج۱، ص‌ ۱۳۳.



مردم‌ محل‌، بنای‌ این‌ شهر را به‌ دکیوس‌/ دقیانوس‌، امپراتور روم‌ (حک: ۲۴۹ـ۲۵۱ میلادی‌)، نسبت‌ می‌دهند.
[۱۵] کلمنت‌ اوگاستس‌ دوبد، سفرنامه‌ لرستان‌ و خوزستان‌، ج۱، ص‌۳۴۷ـ ۳۴۸.
به‌ نوشته‌ طبری‌ والریانوس‌، نیز جزو اسیرانی‌ بود که‌ در جندیشاپور اسکان‌ داده‌ شدند
[۱۷] نولدکه‌، ص‌ ۸۱.
ولی‌ یاقوت‌ حموی‌ فقط‌ به‌ اسیران‌ رومی‌ و جمعی‌ از لشکریان‌ شاپور اول‌ اشاره‌ کرده‌ است‌. به‌ نظر گیرشمن ‌، محل‌ اقامت‌ امپراتورِ اسیر شده‌ روم‌، کاخی‌ بوده‌ که‌ در ۲۴۴ میلادی‌ بنای‌ آن‌ در بیشاپور فارس‌ شروع‌ شده‌ است‌ و در ۲۶۰ میلادی‌ والریانوس‌ را در آن‌ جای‌ دادند.
[۱۹] رومن‌ گیرشمن‌، بیشاپور، ج‌ ۱، ص‌ ۱۹۹.



شهر جندیشاپور، مانند اردوگاههای‌ رومی‌، مستطیل‌شکل‌ بود. شبکه‌بندی‌ بافت‌ شهری‌ آن‌ همانند شطرنج‌ بود و در میانه‌ آن‌ هشت‌ راه‌ در هشت‌ راه‌ متقاطع‌ وجود داشت‌.
[۲۰] حمزه‌بن‌ حسن‌ حمزه‌ اصفهانی‌، تاریخ‌ سنی‌ ملوک‌ الارض‌ و الانبیاء علیهم‌الصلاه‌ والسلام‌، ج۱، ص‌ ۴۵.
[۲۱] مجمل‌ التواریخ‌ و القصص، ج۱، ص‌ ۶۷.
[۲۲] رومن‌ گیرشمن‌، بیشاپور، ج‌ ۱، ص‌ ۱۹۹.



به‌ دستور بهرام‌ اول‌ (حک: ۲۷۳ـ۲۷۶ یا ۲۷۷ میلادی‌)، مانی‌ مدتی‌ در جندیشاپور زندانی‌ و تحت‌ شکنجه‌ بود. پوست‌ او را در همین‌ شهر کندند و با کاه‌ پر کردند و بر یکی‌ از دروازه‌های‌ شهر آویختند، که‌ بعداً دروازه‌ مانی‌ نام‌ گرفت‌ (نویسنده حدودو العام محل‌ کشته‌ شدن‌ مانی‌ را شهرکی‌ به‌ نام‌ رامِهر ذکر کرده‌ است‌).


در زمان‌ شاپور ذو الاکتاف‌ (حک:۳۱۰ یا ۳۰۹ـ۳۷۹ میلادی‌) رومیها جندیشاپور را محاصره‌ و قسمتی‌ از حصار شهر را ویران‌ کردند. قیصر روم‌ در این‌ نبرد اسیر شد و شاپور او را وادار کرد از روم‌ خاک‌ بیاورد و ویرانیهای‌ جندیشاپور را مرمت‌ کند. شاپور در مرمت‌ باروهای‌ شهر، خشت‌ و گل‌ و آجر و گچ‌ به‌ کار برد. به‌ این‌ ترتیب‌، نیمی‌ از باروهای‌ جندیشاپور از خشت‌ و نیم‌ دیگر آن‌ با آجر ساخته‌ شد. شاپور، همچنین‌ قیصر را واداشت‌ تا به‌ جای‌ درختان‌ خرمایی‌ که‌ بریده‌ بود درخت‌ زیتون‌ بکارد
[۲۶] حمزه‌بن‌ حسن‌ حمزه‌ اصفهانی‌، تاریخ‌ سنی‌ ملوک‌ الارض‌ و الانبیاء علیهم‌الصلاه‌ والسلام‌، ج۱، ص‌ ۴۶.
و ظاهراً این‌ اولین‌ باری‌ بود که‌ در ایران‌ درخت‌ زیتون‌ کاشته‌ شد
[۲۷] نولدکه‌، ص‌ ۱۱۸.
شاپور ذوالاکتاف‌ از هنگام‌ ولادت‌ تا پایان‌ سال‌ سی‌ام‌ پادشاهی‌ خود، در این‌ شهر می‌زیست‌.
[۲۸] حمزه‌بن‌ حسن‌ حمزه‌ اصفهانی‌، تاریخ‌ سنی‌ ملوک‌ الارض‌ و الانبیاء علیهم‌الصلاه‌ والسلام‌، ج۱، ص‌ ۴۷.
جندیشاپور در زمان‌ قباد اول‌ (حک: ۴۸۸ـ۴۹۶ و ۴۹۸ یا ۴۹۹ـ۵۳۱ میلادی‌)، از خوش‌ آب‌ و هواترین‌ و زیباترین‌ مناطق‌ کشور بود.


به‌ نوشته‌ طبری‌، در زمان‌ خلیفه‌ دوم‌ ابو سیره‌ (یکی‌ از سرداران‌ ابو موسی‌ اشعری‌ ) جندیشاپور را محاصره‌ کرد. بنده‌ای‌ که‌ اصل‌ وی‌ از جندیشاپور و جزو سپاه‌ اشعری‌ بود، بدون‌ اطلاع‌ و خودسرانه‌، امان‌نامه‌ای‌ به‌ درون‌ شهر انداخت‌ و مردم‌ جندیشاپور به‌ اعتبار آن‌، دروازه‌های‌ شهر را گشودند و حاضر به‌ پرداخت‌ جزیه‌ شدند. عمر نیز اعتبار امان‌ نامه را تأیید کرد.


برخی‌ جغرافی‌نویسان‌ قرن‌ سوم‌ جندیشاپور را یکی‌ از کوره‌های‌ اهواز (خوزستان‌) برشمرده‌
[۳۳] ابن‌رسته‌، ج۱، ص‌ ۱۰۶.
و رود دز را به‌ نام‌ رود جندیشاپور و پل‌ آن‌ را به‌ نام‌ مَسرُقان‌، به‌ درازای‌ ۵۶۳ گام‌، ثبت‌ کرده‌اند.
[۳۶] حمداللّه‌ مستوفی‌، نزهه‌القلوب‌، ج۱، ص‌ ۱۱۰ـ۱۱۱.
در ۲۵۴، خراج‌ اهواز و جندیشاپور و شوشتر / تستر دویست‌هزار دینار بود.
[۳۷] احمدبن‌ محمد خوافی‌، مجمل‌ فصیحی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۳۳۱.
یعقوب‌ بن‌ لیث‌ صفاری‌ (حک:۲۴۷ـ ۲۶۵) در ۲۶۳ این‌ شهر را، به‌ سبب‌ استحکام‌ و نزدیکی‌اش‌ به‌ شهرهای‌ بزرگ‌، مرکز حکومت‌ خود قرار داد و تا پایان‌ عمر در آن‌جا ماند و همان‌جا دفن‌ شد.
[۳۹] حمزه‌بن‌ حسن‌ حمزه‌ اصفهانی‌، تاریخ‌ سنی‌ ملوک‌ الارض‌ و الانبیاء علیهم‌الصلاه‌ والسلام‌، ج۱، ص‌۱۷۱.



مؤلف‌ حدود العالم‌ جندیشاپور را شهری‌ آباد و با نعمت‌ فراوان‌ معرفی‌ کرده‌ است‌. مقدسی‌ در قرن‌ چهارم‌، از جندیشاپور به‌ عنوان‌ کوره‌ و نیز قصبه‌ای‌ با هوای‌ دلگشا، مرکز خوزستان‌، جایگاه‌ سلطان‌، با شِکر فراوان‌ که‌ به‌ خراسان‌ و عراق‌ عجم‌ (جبال‌) صادر می‌شده‌، یاد کرده‌ و نوشته‌ است‌ که‌ همه‌ مردمش‌ اهل‌ سنّت ‌اند، دو نهر و کارگاههای‌ بافندگی‌ بسیار و آبادیهای‌ گرانمایه‌ و کشتزارها و ارزانی‌ و خیرات‌ و فقیهان‌ و ثروتمندان‌ بسیار دارد. اصطخری‌ از بزرگی‌ و آبادانی‌ و کشاورزی‌ و نخلستانهای‌ بسیار آن‌ خبر داده‌ است‌. در قرن‌ چهارم‌، ابن‌حوقل‌ فاصله‌ این‌ شهر را تا اندامِش‌ (نام‌ قدیم‌ دزفول‌) دو فرسخ‌ ذکر کرده‌ و در اوایل‌ قرن‌ هشتم‌، ابوالفداء
[۴۶] اسماعیل‌بن‌ علی‌ ابوالفداء، کتاب‌ تقویم‌البلدان‌، ج۱، ص‌ ۳۱۵.
فاصله‌ جندیشاپور را تا شوش‌ شش‌ فرسخ‌ و تا شوشتر هشت‌ فرسخ‌ ثبت‌ کرده‌ است‌.


مؤلف‌ مجمل ‌التواریخ‌ و القصص‌ در اوایل‌ قرن‌ ششم‌ جندیشاپور را شهری‌ خراب‌ با چند ده‌ پراکنده‌ معرفی‌ کرده‌ است‌.
[۴۷] مجمل‌ التواریخ‌ و القصص، ج۱، ص‌ ۶۷.
در اوایل‌ قرن‌ هفتم‌، به‌ جز بعضی‌ ویرانه‌ها، نشانی‌ از جندیشاپور باقی‌ نمانده‌ بود. در حدود ۱۰۵۰، در دوره‌ صفوی‌، فتحعلی‌خان‌ (حکمران‌ خوزستان‌) بر ویرانه‌های‌ جندیشاپور آبادی‌ای‌ به‌ نام‌ شاه‌آباد، مشتمل‌ بر خانه‌ها و عصارخانه‌ و حمام‌ ، احداث‌ نمود.
[۴۹] محمدعلی‌ امام‌ شوشتری‌، تاریخ‌ جغرافیائی‌ خوزستان‌، ج۱، ص‌ ۲۲۶ـ ۲۲۷.



امروزه‌ از شهر کهن‌ جندیشاپور، رشته‌ تپه‌هایی‌ در دو کیلومتری‌ مشرق‌ بقعه‌ شاهزاده‌ ابوالقاسم‌ و نیز تپه‌هایی‌ در حدود سه‌ کیلومتری‌ جنوب‌ شرقی‌ آن‌ باقی‌مانده‌ است‌. گنبد بقعه‌ شاهزاده‌ ابوالقاسم‌، نظیر گنبد دانیال‌ نبی‌ در شوش‌، بلند و سفیدرنگ‌ و مخروطی‌ است‌ و از روی‌ هم‌ قرار گرفتن‌ چندضلعیهایی‌ شکل‌ گرفته‌ است‌.
[۵۰] اصغر کریمی‌، کهنک، ج۱، ص‌ ۳۵ـ۳۶.
اقامت‌ یعقوب‌ لیث‌ در جندیشاپور و وجود مدفن‌ او در آنجا، سبب‌ شده‌ است‌ که‌ مردم‌، بقعه‌ شاهزاده‌ ابوالقاسم‌ را آرامگاه‌ یعقوب‌ لیث‌ بدانند.


(۱) ابن‌حوقل‌.
(۲) ابن‌رسته‌.
(۳) ابن‌فقیه‌.
(۴) اسماعیل‌بن‌ علی‌ ابوالفداء، كتاب‌ تقویم‌البلدان‌ ، چاپ‌ رنو و دسلان‌، پاریس۱۸۴۰.
(۵) اصطخری‌.
(۶) محمدعلی‌ امام‌ شوشتری‌، تاریخ‌ جغرافیائی‌ خوزستان‌، تهران‌ ۱۳۳۱ ش‌.
(۷) حدودالعالم‌ .
(۸) حمداللّه‌ مستوفی‌، نزهه‌القلوب‌ .
(۹) حمزه‌بن‌ حسن‌ حمزه‌ اصفهانی‌، تاریخ‌ سنی‌ ملوك‌ الارض‌ و الانبیاء علیهم‌الصلاه‌ والسلام‌، بیروت‌: دار مكتبه‌ الحیاه‌،[بی‌تا.(.
(۱۰) احمدبن‌ محمد خوافی‌، مجمل‌ فصیحی‌ ، چاپ‌ محمود فرخ‌، مشهد ۱۳۳۹ـ۱۳۴۱ ش‌.
(۱۱) كلمنت‌ اوگاستس‌ دوبد، سفرنامه‌ لرستان‌ و خوزستان‌ ، ترجمه‌ محمدحسین‌ آریا، تهران‌ ۱۳۷۱ ش‌.
(۱۲) هنری‌ كرزیك‌ رالینسون‌، سفرنامه‌ راولینسون‌: گذر از زهاب‌ به‌ خوزستان‌ ، ترجمه‌ سكندر امان‌اللهی‌ بهاروند، تهران‌ ۱۳۶۲ ش‌.
(۱۳) طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌).
(۱۴) قدامه‌بن‌ جعفر، كتاب‌ الخراج‌ ، چاپ‌ دخویه‌، لیدن‌ ۱۸۸۹، چاپ‌ افست‌ ۱۹۶۷.
(۱۵) علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، تاریخ‌ الحكماء، و هومختصر الزوزنی‌ المسمی‌ بالمنتخبات‌ الملتقطات‌ من‌ كتاب‌ اخبار العلماء باخبار الحكماء ، چاپ‌ یولیوس‌ لیپرت‌، لایپزیگ‌ ۱۹۰۳.
(۱۶) اصغر كریمی‌، «كهنك‌»، هنر و مردم‌ ، ش‌ ۸۵ (آبان‌ ۱۳۴۸).
(۱۷) رومن‌ گیرشمن‌، بیشاپور ، ترجمه‌ اصغر كریمی‌، تهران‌ ۱۳۷۸ـ۱۳۷۹ ش‌.
(۱۸) مجمل‌ التواریخ‌ و القصص، چاپ‌ محمدتقی‌ بهار، تهران‌: كلاله‌ خاور، ۱۳۱۸ ش‌.
(۱۹) مقدسی.
(۲۰) تئودورنولدكه‌، تاریخ‌ ایرانیان‌ و عربها در زمان‌ ساسانیان‌، ترجمه‌ عباس‌ زریاب‌، تهران‌ )? ۱۳۵۸ ش]‌.
(۲۱) یاقوت‌ حموی‌.
(۲۲) یعقوبی‌، البلدان‌.
(۲۳) R.N. Frye, "The political history of Iran under the Sasanians", in The Cambridge history of Iran , vol.۳, pt.۱, ed. Ehsan Yarshater, Cambridge ۱۹۸۳;
(۲۴) Roman Ghirshman, L'Iran des origins à l'Islam , Paris ۱۹۵۱;
(۲۵) Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate , Cambridge ۱۹۳۰.


۱. کلمنت‌ اوگاستس‌ دوبد، سفرنامه‌ لرستان‌ و خوزستان‌، ج۱، ص‌ ۳۴۷ـ۳۴۹.
۲. هنری‌ کرزیک‌ رالینسون‌، سفرنامه‌ راولینسون‌، ج۱، ص‌ ۸۷ ـ ۸۸.
۳. لسترنج‌، ‌ص ۲۳۸.
۴. رومن‌ گیرشمن‌، بیشاپور، ج۱، ص‌ ۲۸۷.
۵. محمدعلی‌ امام‌ شوشتری‌، تاریخ‌ جغرافیائی‌ خوزستان‌، ج۱، ص‌ ۲۲۵.
۶. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج‌ ۲، ص‌ ۵۱.    
۷. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج‌ ۲، ص‌ ۴۷.    
۸. رومن‌ گیرشمن‌، بیشاپور، ج‌ ۱، ص‌ ۱۹۹.
۹. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج‌ ۲، ص‌ ۵۱.    
۱۰. فرای‌، ص‌ ۱۲۶.
۱۱. یاقوت‌ حموی‌، ج۵، ص۳۳۳.    
۱۲. تاریخ‌ جغرافیائی‌ خوزستان‌، محمدعلی‌ امام‌ شوشتری‌، ج۱، ص‌ ۲۲۵.
۱۳. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج‌ ۲، ص‌ ۵۱.    
۱۴. علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، تاریخ‌ الحکماء، ج۱، ص‌ ۱۳۳.
۱۵. کلمنت‌ اوگاستس‌ دوبد، سفرنامه‌ لرستان‌ و خوزستان‌، ج۱، ص‌۳۴۷ـ ۳۴۸.
۱۶. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج‌ ۲، ص‌ ۴۷.    
۱۷. نولدکه‌، ص‌ ۸۱.
۱۸. یاقوت‌ حموی‌،ج۲، ص۱۷۰.    
۱۹. رومن‌ گیرشمن‌، بیشاپور، ج‌ ۱، ص‌ ۱۹۹.
۲۰. حمزه‌بن‌ حسن‌ حمزه‌ اصفهانی‌، تاریخ‌ سنی‌ ملوک‌ الارض‌ و الانبیاء علیهم‌الصلاه‌ والسلام‌، ج۱، ص‌ ۴۵.
۲۱. مجمل‌ التواریخ‌ و القصص، ج۱، ص‌ ۶۷.
۲۲. رومن‌ گیرشمن‌، بیشاپور، ج‌ ۱، ص‌ ۱۹۹.
۲۳. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج‌ ۲، ص‌ ۵۳.    
۲۴. حدودالعالم‌، ج۱، ص‌ ۱۵۰.    
۲۵. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج‌ ۲، ص‌ ۶۱.    
۲۶. حمزه‌بن‌ حسن‌ حمزه‌ اصفهانی‌، تاریخ‌ سنی‌ ملوک‌ الارض‌ و الانبیاء علیهم‌الصلاه‌ والسلام‌، ج۱، ص‌ ۴۶.
۲۷. نولدکه‌، ص‌ ۱۱۸.
۲۸. حمزه‌بن‌ حسن‌ حمزه‌ اصفهانی‌، تاریخ‌ سنی‌ ملوک‌ الارض‌ و الانبیاء علیهم‌الصلاه‌ والسلام‌، ج۱، ص‌ ۴۷.
۲۹. ابن‌فقیه‌، ج۱، ص‌ ۴۱۷.    
۳۰. ابن‌فقیه‌، ج۱، ص‌ ۴۸۵.    
۳۱. ابن‌فقیه‌، ج۱، ص‌ ۵۴۷.    
۳۲. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج‌ ۴، ص‌ ۹۳- ۹۴.    
۳۳. ابن‌رسته‌، ج۱، ص‌ ۱۰۶.
۳۴. قدامه‌بن‌ جعفر، کتاب‌ الخراج‌، ج۱، ص‌ ۱۷۷.    
۳۵. یعقوبی‌، البلدان‌، ج۱، ص‌ ۲۰۳.    
۳۶. حمداللّه‌ مستوفی‌، نزهه‌القلوب‌، ج۱، ص‌ ۱۱۰ـ۱۱۱.
۳۷. احمدبن‌ محمد خوافی‌، مجمل‌ فصیحی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۳۳۱.
۳۸. اصطخری‌، ج۱، ص‌ ۱۴۲.    
۳۹. حمزه‌بن‌ حسن‌ حمزه‌ اصفهانی‌، تاریخ‌ سنی‌ ملوک‌ الارض‌ و الانبیاء علیهم‌الصلاه‌ والسلام‌، ج۱، ص‌۱۷۱.
۴۰. حدودالعالم‌، ج۱، ص‌ ۱۵۰.    
۴۱. حدودالعالم‌، ج۱، ص‌ ۱۵۰.    
۴۲. مقدسی، ج۴، ص‌ ۷۶.    
۴۳. اصطخری‌، ج۱، ص‌۶۵.    
۴۴. اصطخری‌، ج۱، ص۶۳.    
۴۵. ابن‌حوقل‌، ج۱، ص‌ ۳۶۱.    
۴۶. اسماعیل‌بن‌ علی‌ ابوالفداء، کتاب‌ تقویم‌البلدان‌، ج۱، ص‌ ۳۱۵.
۴۷. مجمل‌ التواریخ‌ و القصص، ج۱، ص‌ ۶۷.
۴۸. یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ جندیسابور.    
۴۹. محمدعلی‌ امام‌ شوشتری‌، تاریخ‌ جغرافیائی‌ خوزستان‌، ج۱، ص‌ ۲۲۶ـ ۲۲۷.
۵۰. اصغر کریمی‌، کهنک، ج۱، ص‌ ۳۵ـ۳۶.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «شهر جندیشاپور»، شماره ۵۰۸۶.    



جعبه ابزار