• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شیبان بن سلمه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شیبان ‌بن سَلَمه، از سران خوارج در اواخر دورۀ امویان در خراسان، بنیان‌گذار و رهبر فرقۀ خوارج شیبانیه می‌باشد.




از خاستگاه وی، قبیلۀ بنی ‌سَدوس، و نسبت وی به سَدوسی
[۲] المحبر، ص۲۵۵.
برمی‌آید که به قبیلۀ بَکر بن وائل (از شاخه‌های بنی‌ ربیعه) تعلق داشته است.
[۳] الانساب، ج۳، ص۲۳۵.

از وی با نسبت حَروری نیز یاد شده است.



در منابع تاریخی، از سرگذشت و اقدامات شیبان‌ بن سلمه، قبل از حضورش در حوادث سیاسیِ خراسان در اواخر عهد اموی، اطلاعی به دست نمی‌آید.



برخی همچون بلاذری
[۶] انساب الاشراف، ج۷، ص۶۱۸.
و نویسندۀ نامعلوم العیون و الحدائق
[۷] العیون و الحدائق، ص۱۶۵ـ۱۶۶.
شخصیتِ شیبان‌ بن سلمه را با شیبان‌ بن عبدالعزیز یَشْکُری، از سران خوارج صُفریه درهم آمیخته‌اند. آنان قیام شیبان‌ بن عبدالعزیز در عراق را به شیبان‌ بن سلمه نسبت داده و گفته‌اند که شیبان‌ بن سلمه پس از شکست در مقابل مروان‌ بن محمد آخرین حاکم اموی، به فارس و سپس به کرمان گریخت و از آنجا به سیستان و سپس به خراسان رفت.
[۹] تاریخ سیستان، ص ۱۳۳.

شیبان‌ بن سلمه مؤسس فرقۀ شیبانیه و در اصل جزو فرقه ثعالبه بود.
[۱۰] الملل‌والنحل، ج۱، ص۱۳۲.
[۱۱] المقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ص۱۶۷.
اما پیروان شیبان یشکری از خوارج صُفریه بودند.



در اواخر دهۀ ۱۲۰ هجری، خراسان صحنۀ درگیریهای سیاسی بین قبایل یمنی به رهبری جُدَیع‌ بن علی کرمانی، و قبایل مُضَری تحت حمایت نصر بن سیّار، آخرین حاکم اموی خراسان، بود. از سوی دیگر، فعالیت داعیان عباسی در خراسان بالا گرفته بود و ابومسلم خراسانی در ۱۲۹ دعوت خویش را آشکار کرد.
[۱۴] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۵۳.


۴.۱ - ادعای خلافت شیبان بن سلمه


در این هنگام، شیبان‌ بن سلمه نیز در خراسان ادعای خلافت و امامت کرد و اگرچه خود از قبایل مضری بود، در آغاز، با دستگاه اموی و نصر بن سیّار به مخالفت برخاست.
[۱۵] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۳.
[۱۶] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۵.

بنابراین شیبان، همچون جدیع، در ابتدا با قیام ابومسلم موافق بود، زیرا هر دو در پی خلع مروان بودند.
[۱۷] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۶۴.

از این‌رو، جدیع در نامه‌ای از شیبان ‌بن سلمه خواست تا در جنگ با نصر بن سیّار با وی همراه شود.
[۱۸] انساب الاشراف،، ج۷، ص۶۱۸.
[۱۹] العیون و الحدائق، ص۱۶۶.

نصر بن سیّار در توطئه‌ای جدیع کرمانی را به قتل رساند(۱۲۹). پس از آن، فرزندان جدیع، علی و عثمان، به دنبال خون‌خواهی پدر خویش، رهبری قبایل یمنی را در دست گرفتند.
[۲۰] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۷۱.
[۲۱] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۷۷.
[۲۲] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۳.


۴.۲ - پیوستن قبایل به شیبان و جنگهای او با نصر بن سیار


قبایل ربیعه و اَزد ساکن سرخس به شیبان پیوستند و او بر سرخس و طوس و ناحیۀ ابرشهر (نیشابور) مستولی شد و نزدیک به سی‌هزار تن از خوارج با او بیعت کردند، اما بعدآ پاره‌ای از آنان از وی جدا شدند.
علی‌ بن جدیع نیز با شیبان ‌بن سلمه بر ضد نصر بن سیّار همکاری کرد.
[۲۴] تاریخ گردیزی، ص۲۶۲ـ۲۶۳.


۴.۳ - جنگهای شیبان با نصر بن سیار


شیبان، علی ‌بن جدیع را به سوی مرو فرستاد و خود به دنبال وی به مرو رفت. علی در جنگ با نصر بن سیّار شکست خورد و جنگ میان شیبان و نصر نیز نزدیک یک سال و نیم ادامه یافت،
[۲۶] المحبر، ص۲۵۵.
[۲۷] تاریخ گردیزی، ص۲۶۳.
که ظاهرآ نتیجۀ مطلوبی برای طرفین نداشت. ابومسلم نیز از اختلافات به وجود آمده بین قبایل عرب بیشترین بهره‌برداری را می‌کرد و می‌کوشید که با نیرنگ، این اختلافات را تشدید کند.
[۲۸] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۶۹.


۴.۴ - اتحاد نصر با شیبان و علی بن جدیع


نصر بن سیّار متوجه اقدامات ابومسلم بود و با بیم دادن شیبان خارجی و علی‌ بن جدیع از خطر ابومسلم برای عربها، در سال ۱۲۹ آنان را به انعقاد پیمان صلح یک ساله‌ای متقاعد، و بر ضد ابومسلم با خود متحد ساخت. خبر این اتحاد برای ابومسلم گران آمد. وی توانست علی‌ بن جدیع را از پیمانِ اتحادِ با نصر پشیمان سازد، اما شیبان از یاری علی بر ضد نصر خودداری کرد. زیرا این کار را فریبکاری می‌شمرد. ابومسلم کسی را نیز نزد شیبان فرستاد و از وی خواست تا میان آنها سه ماه صلح باشد.
[۳۰] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۶۵.

چون علی ‌بن جدیع از شیبان جدا شد و با ابومسلم سازش کرد، شیبان ‌بن سلمه دانست که تاب مقاومت در برابر آنها را نخواهد داشت. بنابراین شهر ِ مرو را ترک کرد.
[۳۳] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۵.


۴.۵ - تصرف مرو توسط ابو مسلم


در جمادی‌ الآخره ۱۳۰، ابومسلم شهر مرو، مرکز ایالت خراسان، را تصرف کرد و به اتفاق علی ‌بن جدیع وارد آنجا شد. ابومسلم برای شیبان پیغام فرستاد که با وی بیعت و از او فرمان‌برداری کند. ولی شیبان که خود خیالِ خلافت داشت، به ابومسلم گفت: «من تو را به بیعت خودم دعوت می‌کنم».
[۳۵] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۵.
[۳۶] المنتظم فی تاریخ ‌الملوک و الامم، ج۷، ص۲۷۶.

ابومسلم از وی خواست از جایی که اقامت دارد به جای دیگری نقل مکان کند.



شیبان بار دیگر از علی‌ بن جدیع استمداد کرد، ولی نتیجه‌ای نگرفت
[۳۷] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۵.
و ناگزیر در ربیع ‌الآخر ۱۳۰ به سوی شهر سرخس رفت.
در سرخس، گروه بسیاری از قبیله بکر بن وائل به او پیوستند.



ابومسلم بار دیگر نُه تن از سران قبیله اَزد را به نزد شیبان فرستاد و او را به سازش دعوت کرد، اما شیبان فرستادگان ابومسلم را به زندان انداخت. ابومسلم عامل خویش در ابیورد، بَسّام‌ بن ابراهیم (یا ابراهیم ‌بن بسّام) از موالی بنی ‌لیث، در ابیورد را برای نبرد با شیبان مأمور کرد.
[۳۹] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۶.
.



در سال ۱۳۰،
[۴۳] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۵ـ۳۸۶.
شیبان ‌بن سلمه همراه با یارانش که حدود سه هزار تن بودند، از سرخس خارج شدند و در مقابل سپاهیان بسّام صف‌آرایی کردند.
بیشتر اصحاب شیبان ‌بن سلمه کشته شدند، بازماندگان به همراه شیبان به داخل شهر سرخس عقب نشستند و به مسجد شهر پناهنده شدند. سپاهیانِ بسّام ‌بن ابراهیم وارد شهر شدند، شیبان و باقی یارانش را کشتند و سر شیبان را برای ابو مسلم فرستادند.
[۴۶] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۶.

بسّام‌ بن ابراهیم، ظاهرآ به منظور خون‌خواهی و انتقام پدر خویش، بسیاری از مردم بی‌گناه قبیلۀ بکر بن وائل، هم قبیله‌ایهای شیبان، را کشت. ابومسلم پس از شنیدن این خبر، وی را به نزد خویش فراخواند و کسی را به جای وی گمارد
[۴۸] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۶.




آن دسته از یاران و پیروان شیبان که از جنگ جان سالم به در برده بودند، به نصر بن سیّار پیوستند که در آن هنگام در نیشابور اقامت داشت و آمادۀ مقابله با سپاهیان ابومسلم به فرماندهی قَحْطَبة بن شبیب بود.
[۴۹] تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۸.




اگرچه تردیدی نیست که شورش شیبان ‌بن سلمه به ظاهر جنبۀ دینی و عقیدتی داشته، اما نشانه‌هایی از پیوند سنّتی قومی و قبیله‌ای نیز در آن مشهود است.
[۵۱] دانیل، ص۷۸ـ۷۹.




در منابع فرق و کلام، شیبانیه فرقه‌ای از خوارج ثَعالبه ذکر شده‌اند.
[۵۲] الفرق‌ بین‌ الفرق، ص۶۰ـ۶۱.
[۵۳] الملل‌ و النحل، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۳.
[۵۴] المواقف، ج۳، ص۶۹۵ـ۶۹۶.
[۵۵] الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۱۱.

ثعالبه نیز خود انشعابی از خوارج عَجارده بودند.
[۵۶] الفرق‌ بین‌ الفرق، ص۵۶.
[۵۷] الفرق‌ بین‌ الفرق، ص۶۰.

به احتمال زیاد، بیشتر پیروان این فرقه از قبیلۀ بکر بن وائل و در مناطق شمالی خراسان بودند. با وجود این، ابن‌ حبیب
[۵۸] المحبر، ص۲۵۵.
از اجتماع قبایل عرب مُضَر و ربیعه و یمنی به دور شیبان‌ بن سلمه در خراسان خبر داده و گفته است که آنان در کنار یاران خوارجی شیبان، از وی متابعت می‌کردند.



در باب عقاید و نظریات شیبان گفته شده که وی معتقد به مذهب جَهم ‌بن صَفْوَان (مقتول در ۱۲۸) و قائل به جبر و عدم اختیار در مورد افعال انسان بوده است
[۵۹] الملل‌ و النحل، ج۱، ص۱۳۳.




شیبانیه همچنین در باب اسما و صفات خداوند به تشبیه گرایش داشتند و حتی مقریزی
[۶۰] المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار المعروف بالخطط‌ المقریزیة، ج۲، ص۳۵۵.
با اغراق، شیبان ‌بن سلمه را اولین کسی می‌داند که اعتقاد خود به تشبیه را ابراز کرده است. اهل سنّت و خوارج ثعالبه به سبب همین عقیده، شیبان ‌بن سلمه را تکفیر کردند.
[۶۱] الفرق‌ بین‌ الفرق، ص ۶۰ـ۶۱.




در اغلب منابع کلامی اشاره شده است که همۀ فرق خوارج، شیبان ‌بن سلمه را به سبب مساعدت و همراهی با ابومسلم، کافر دانسته‌اند؛
[۶۲] المقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ص۱۶۷.
[۶۳] الفرق‌ بین‌ الفرق، ص۶۱.
[۶۴] الملل‌ و النحل، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳.
[۶۵] الانساب، ج۳، ص۴۸۵.
اما از طریق منابع تاریخی نمی‌توان استنباط کرد که شیبان و پیروانش مستقیمآ با ابومسلم مساعدت کرده باشند. در واقع، شاید این ظن خوارج بعدآ به سبب دشمنی اولیه شیبان‌ بن سلمه با نصر بن سیّار در جریان کشمکشهای قومی و مذهبی خراسان شکل گرفته باشد.
[۶۶] دانیل، ص۷۹.




برخی از پیروان شیبانیه، بعد از مرگ شیبان، برای رفعِ این اتهام چنین اظهار می‌کردند که شیبان پس از مدتی، از مساعدت با ابومسلم توبه کرده است، اما خوارج ثعالبه، به‌ویژه فرقه زیادیّه (پیروان زیاد بن عبدالرحمان شیبانی)، آن را نپذیرفتند و حتی کمک شیبان به ابومسلم در نبرد با خوارج ثعالبه را به اتهامات وی افزودند.
[۶۷] الفرق‌ بین‌ الفرق، ص۶۱.
[۶۸] الملل‌ و النحل، ج۱، ص۱۳۲.
[۶۹] المقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ص۱۶۷ـ۱۶۸.




به نوشتۀ شهرستانی،
[۷۰] الملل‌ و النحل، ج۱، ص۱۳۳.
پیروان شیبان‌ بن سلمه در نواحی جرجان، نَسا و ارمینیه پراکنده بودند.




ابن‌ اثیر، الکامل فی التاریخ.
عبدالرحمن ‌بن علی ابن‌ جوزی، المنتظم فی تاریخ ‌الملوک و الامم، چاپ محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، ۱۳۷۰ـ۱۴۲۱م.
ابن‌ حبیب، المحبر، چاپ ایلزه لیختن شتتیر، بیروت.
اخبار الدولة العباسیة، چاپ عبدالعزیز دوری و عبدالجبار مطلبی، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱م.
ابوالحسن علی‌ بن اسماعیل اشعری، المقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۱۶ـ۱۹۹۵م.
ایجی، المواقف، چاپ عبدالرحمان عمیدة، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷م.
عبدالقادر بن طاهر بغدادی، الفرق‌ بین‌ الفرق، چاپ محمد زاهد کوثری، قاهره ۱۳۶۷/۱۹۴۸.
احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۳۷۵/۱۹۹۷م.
تاریخ سیستان، چاپ ملک‌ الشعرای بهار، تهران ۱۳۱۴ش.
خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
سمعانی، الانساب.
شهرستانی، الملل‌ و النحل، چاپ محمد سید گیلانی، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰م.
صفدی، الوافی بالوفیات.
طبری، تاریخ طبری، بیروت، (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷م).
العیون و الحدائق فی اخبار الحقایق، بغداد، مکتبة المثنی.
گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش.
احمد بن علی مقریزی، کتاب ‌المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار المعروف بالخطط‌ المقریزیة، بغداد، مکتبه ‌المثنی.
•Eltonol. Daniel، The Political and Social History of KHurasan under abbasid rule ۷۴۷-۸۲۰"، chicayo، ۱۹۷۹.




 
۱. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۳۱۱.    
۲. المحبر، ص۲۵۵.
۳. الانساب، ج۳، ص۲۳۵.
۴. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۳۱۱.    
۵. تاریخ طبری، ج۶، ص۵۰.    
۶. انساب الاشراف، ج۷، ص۶۱۸.
۷. العیون و الحدائق، ص۱۶۵ـ۱۶۶.
۸. تاریخ طبری، ج۶، ص۲۲.    
۹. تاریخ سیستان، ص ۱۳۳.
۱۰. الملل‌والنحل، ج۱، ص۱۳۲.
۱۱. المقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ص۱۶۷.
۱۲. تاریخ طبری، ج۶، ص۱۱۵..    
۱۳. اخبار الدولة العباسیه، ص۲۷۳۲۸۳.    
۱۴. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۵۳.
۱۵. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۳.
۱۶. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۵.
۱۷. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۶۴.
۱۸. انساب الاشراف،، ج۷، ص۶۱۸.
۱۹. العیون و الحدائق، ص۱۶۶.
۲۰. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۷۱.
۲۱. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۷۷.
۲۲. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۳.
۲۳. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۳۱۱.    
۲۴. تاریخ گردیزی، ص۲۶۲ـ۲۶۳.
۲۵. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۳۱۲.    
۲۶. المحبر، ص۲۵۵.
۲۷. تاریخ گردیزی، ص۲۶۳.
۲۸. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۶۹.
۲۹. الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۶۴.    
۳۰. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۶۵.
۳۱. الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۶۸۳۶۹.    
۳۲. اخبار الدولة العباسیه، ص۳۰۰۳۰۱.    
۳۳. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۵.
۳۴. الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۸۳.    
۳۵. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۵.
۳۶. المنتظم فی تاریخ ‌الملوک و الامم، ج۷، ص۲۷۶.
۳۷. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۵.
۳۸. اخبار الدولة العباسیه، ص۳۱۰.    
۳۹. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۶.
۴۰. الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۸۳.    
۴۱. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۳۱۳.    
۴۲. اخبار الدولة العباسیه، ص۳۲۲.    
۴۳. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۵ـ۳۸۶.
۴۴. اخبار الدولة العباسیه، ص۳۲۲.    
۴۵. اخبار الدولة العباسیه، ص۳۲۲.    
۴۶. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۶.
۴۷. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۳۱۳.    
۴۸. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۶.
۴۹. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۸۸.
۵۰. الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۸۶.    
۵۱. دانیل، ص۷۸ـ۷۹.
۵۲. الفرق‌ بین‌ الفرق، ص۶۰ـ۶۱.
۵۳. الملل‌ و النحل، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۳.
۵۴. المواقف، ج۳، ص۶۹۵ـ۶۹۶.
۵۵. الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۱۱.
۵۶. الفرق‌ بین‌ الفرق، ص۵۶.
۵۷. الفرق‌ بین‌ الفرق، ص۶۰.
۵۸. المحبر، ص۲۵۵.
۵۹. الملل‌ و النحل، ج۱، ص۱۳۳.
۶۰. المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار المعروف بالخطط‌ المقریزیة، ج۲، ص۳۵۵.
۶۱. الفرق‌ بین‌ الفرق، ص ۶۰ـ۶۱.
۶۲. المقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ص۱۶۷.
۶۳. الفرق‌ بین‌ الفرق، ص۶۱.
۶۴. الملل‌ و النحل، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳.
۶۵. الانساب، ج۳، ص۴۸۵.
۶۶. دانیل، ص۷۹.
۶۷. الفرق‌ بین‌ الفرق، ص۶۱.
۶۸. الملل‌ و النحل، ج۱، ص۱۳۲.
۶۹. المقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ص۱۶۷ـ۱۶۸.
۷۰. الملل‌ و النحل، ج۱، ص۱۳۳.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله «شیبان بن سلمه»، ص۵۴۶۰.    




جعبه ابزار