شیخابوالصلاح حلبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوالصَّلاح، حَلَبی، ابوالصَّلاح تقی بن نجم، فقیه و متکلم امامی قرن چهارم و پنجم میباشد.
در ۳۷۴ در
حلب به دنیا آمد.
در پارهای منابع،
تاریخ تولد او ۳۴۷ ذکر شده که احتمالا ناشی از
تصحیف است.
وی ظاهرآ فراگیری علم را در زادگاه خود آغاز کرده است.
نام او را بیشتر شرححالنگاران تقی و برخی تقیالدین ذکر کردهاند، همچنانکه نام پدرش نجم و نجمالدین ثبت شده است.
ابن حجر عسقلانی ،
به اشتباه، نام پدر او را عمر ذکر کرده است.
ابوالصلاح حلبی به
بغداد رفت و در آنجا نزد
سید مرتضی علم الهدی درس خواند و در زمره شاگردان مبرِّز او قرار گرفت، چنانکه بعدها سیدمرتضی پاسخ استفتائات مردم حلب را به وی احاله میداد و حلبی نماینده او در حلب به شمار میرفت.
استاد دیگر او
شیخ طوسی بود که در کتاب
رجال حلبی را از شاگردان خود به شمار آورده است. برخی
حمزة بن عبدالعزیز سلار دیلمی را نیز جزو استادان او ذکر کردهاند.
ابوالصلاح، پس از فراگیری
فقه و علوم دیگر، به حلب بازگشت و به تدریس پرداخت. در حوزه درس او شاگردان بسیاری پرورش یافتند. برخی از شاگردان و راویان حدیث از او عبارتاند از:
ثابت بن اسلم حلبی ، که پس از وفات حلبی بر جای او نشست؛ قاضی عبدالعزیز
ابن برّاج ؛
عبدالرحمان بن احمد مفید نیشابوری ؛
محمد بن علی کراجکی ؛ و ابومحمد
ریحان بن عبداللّه حبشی .
دیدگاههای فقهی حلبی تا حد زیادی نزدیک به مکتب بغداد و متأثر از آرای استادش
سید مرتضی است، از جمله در مورد حجت نبودن
خبر واحد .
با این همه، آرای آن دو با یکدیگر اختلافاتی دارند که ابوالفتح کراجکی در غایةالانصاف فی مسائلالخلاف بدانها پرداخته و عمدتآ از نظر سیدمرتضی دفاع کرده است.
هر چند آرای فقهی حلبی در هر مسئله کمتر با دیدگاه مشهور ناسازگار است، در پارهای موارد وی با نظر مشهور به مخالفت برخاسته است.
بر طبق دیدگاه حلبی،
منصب قضا تنها در صلاحیت
امامان معصوم و نایبان آنهاست و کسانی که به نیابت از امام معصوم عهدهدار امر قضا میشوند، باید ویژگیهایی مانند
عقل ،
بصیرت ،
وَرَع ،
عدالت ،
بردباری و قصد و تصمیم جدّی در اجرای احکام داشته باشند. بر این اساس، پذیرش تولی
قضاوت ، حتی اگر از جانب حاکمی ستمگر پیشنهاد شود، بر واجدان شرایط،
جایز بلکه
واجب است، زیرا در واقع آنان نایب امام به شمار میروند نه نماینده حاکم.
حلبی را ــ که سرآمد عالمان
شام بودــ به وثاقت،
زهد ،
قناعت ، و مهارت داشتن در
طب و
فقه ستودهاند.
مـرحـوم
میرزا عبداللّه افندی صاحب
ریاض العلما شرح حال او را به اختصار در كتاب خویش آورده است و می نویسد:
او شـیـخ تـقی الدین بن نجم الدین بن عبداللّه الحلبی، شاگرد
سید مرتضی علم الهدی و
شیخ طوسی، و استاد
قاضی ابن براج حلبی می باشد با اینكه او از شاگردان
شیخ طوسی است، باز نام او را در كتاب فهرست خویش آورده است و گفته است اوپیش ما و پیش
سید مرتضی درس خوانده است.
سپس او را توثیق كرده است و این امر نشانگر عظمت شان و اعتبار اوست.
عـلامـه مـتـتبع مرحوم
میرزا محمد باقر خوانساری (ره) مؤلف روضات، درتالیف منیف خود فصلی را در مورد زندگی این
فقیه نامدار بازگشوده است و مطالبی را در مورد او بازگو می كند كه بخشی از تقریرات او را در ذیل می آوریم او می گوید:
فقیه نامدار و بزرگوار، ابوالصلاح تقی الدین بن نجم بن عبداللّه حلبی،
فقیه ومورد اعتماد اهل
رجال از اعـیان
امامیه و از مشاهیر
فقها ی حلب و موصوف به
خلیفه المرتضی است و آن بر اساس نیابتی است كه از سوی استاد بزرگوارش داشته است،آن چنان كه ابن براج از سوی
شیخ طوسی اعـلـی اللّه مـقـامه داشته است این گونه نیابت بر اساس
قضاوت یا جنبه نیابت در تدریس داشته است، چون هر دو نیابت مورد نص و تصریح قرار گرفته اند این امر نشانگر عظمت و شان این
فقیه بزرگوار می تواند باشد.
طـریـحی می نویسد: نام صاحب گفتار ما تقی بن نجم الدین می باشد و هر وقت تقی به صورت مطلق گفته شود، منظور ایشان می باشد.
در
مجمع البحرین هنگامی كه نامی از سلا ر می برد، در شرح حال او می نویسد:ابوالصلاح حلبی نـیز از او فرا گرفته است، و هنگامی كه از شهر حلب مورداستفتا و پرسش فقهی قرار می گرفت، در پاسخ می گفت: پیش شما تقی وجوددارد یعنی به او مراجعه كنید.
مـرحـوم
آیه اللّه خویی در شرح حال او كلام
شیخ طوسی را می آورد كه او پیش ما و
سید مرتضی درس خوانده است، فرد موثقی است و دارای تالیفاتی می باشد اسامی كتابهای او را این چنین نام می برد:
۱ ـ البدایه (در فقه).
۲ ـ الكافی (در فقه).
۳ ـ شرح ذخیره سید مرتضی (در كلام).
ایـن فقیه بزرگوار مورد توثیق بزرگان
فقه و
فقاهت قرار گرفته است
شیخ طوسی در الفهرست خـویـش و
شیخ منتجب الدین نیز در فهرست خویش، و
ابن شهر آشوب در
معالم العلما او را ستوده اند.
ابـن داود صـاحـب رجـال گفته است: او دارای عظمت قدر و از بزرگان
شیعه است محقق در المعتبر او را به عنوان اعیان
فقها ی ما توصیف كرده است.
در كـتـاب
امل الامل در مـورد او آمده است: ابوالصلاح حلبی كه
ابن براج از او
روایت می كند، مـعاصر
شیخ طوسی بود و او مورد وثوق، عالم، فاضل،
فقیه و
محدث بوده است و كتابهایی دارد، و كـتـاب
تقریب المعارف او بسیار نیكو و زیبا است و من كتاب الكافی او را مشاهده كرده ام كه ابواب فقهی را به صورت منظم آورده است وكتاب بسیار زیبا و مورد استناد در فقه ماست و بیش از بـیـسـت هـزار سطر می باشد، ولی آن نسخه ای را كه من مطالعه كرده ام، سكته ها و سقطها در بـردارد، و تنها نسخه ای است كه از آن كتاب در دست می باشد و كتاب المعراج كه در مورد حدیث است، به اونسبت داده می شود، شاید مؤلف آن ابوصالح حلبی باشد، نه ابوالصلاح.
او در ۴۴۷ در مسیر بازگشت از
سفر حج ، در رَمله
فلسطین وفات یافت.
شماری از آثار متعدد فقهی و کلامی حلبی برجامانده است.
مهمترین و مشهورترین اثر او کتاب
الکافی فی الفقه است که یک دوره فقه جامع و در بردارنده پارهای مباحث کلامی است. او در این اثر ابتدا شقوق مختلف هر مسئله را به اجمال و سپس بهتفصیل بررسی کرده و نظر خود را (گاه با استناد به ادلّه) بیان داشته است. فقهای
شیعه به کتاب الکافی بسیار استناد کرده و آن را ستودهاند، از جمله
ابن ادریس حلّی آن را تألیفی نیکو و محققانه خوانده است. این اثر، بر پایه نوزده نسخه خطی،
تصحیح و در ۱۳۶۲ش در
اصفهان چاپ شد.
تألیف دیگر حلبی،
تقریبالمعارف ، شامل مباحث کلامی، به ویژه
توحید و
نبوت و
امامت و
عدل ، است. از ویژگیهای این اثر استفاده از منابعی است که امروزه در دسترس نیستند، مانند تاریخ ثقفی و تاریخ واقدی. حلبی در این کتاب به پارهای مباحث ابتکاری پرداخته که تا عصر او مطرح نبوده است، از جمله موضوع تکلیف، مباحث گوناگون درباره امامت با استناد به
قرآن و احادیث و مباحث مرتبط با وجود
امام عصر عجلاللّه تعالیفرجه.
این کتاب از منابع
علامه مجلسی در تألیفِ
بحارالانوار بوده است.
شیخ حر عاملی نیز آن را ستوده است. این اثر، براساس تنها نسخه خطی موجود، دو بار (قم ۱۳۶۳ش؛ قم ۱۳۷۵ش)، با تفاوتهایی چاپ شده است.
آثار متعدد دیگری نیز نوشته حلبی یا منسوب به او هستند، از جمله البدایة فی الفقه، العمدة و اللوامع هر دو در فقه، الکافیة، الشافیة، شرح بر الذخیره سیّدِمرتضی، شُبَهالملاحدة، منتخبالمعارف، المعراج (در حدیث) و البرهان علی ثبوت الایمان.
(۱) آقابزرگ طهرانی.
(۲) ابن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
(۳) ابن حجر عسقلانی، لسانالمیزان، حیدرآباد، دکن ۱۳۲۹ـ۱۳۳۱، چاپ افست بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.
(۴) ابن شهرآشوب، کتاب معالمالعلماء، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۵۳.
(۵) ابوالصلاح حلبی، تقریبالمعارف، چاپ فارس تبریزیان حسون، (قم) ۱۳۷۵ش، ۱۳۹۰۰.
(۶) ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، چاپ رضا استادی، اصفهان (۱۳۶۲ش)، ۱۳۹۰۱.
(۷) عبداللّه بن عیسی افندیاصفهانی، ریاضالعلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱ـ.
(۸) امین.
(۹) حرّ عاملی، املالآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
(۱۰) حسن بن علی دیلمی، اعلامالدین فی صفات المؤمنین، قم ۱۴۱۴.
(۱۱) ذهبی.
(۱۲) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمعالبحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۳) محمد بن حسن طوسی، رجالالطوسی، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱، چاپ افست قم (بیتا).
(۱۴) حسن بن یوسف علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۲۰.
(۱۵) اسداللّهبن اسماعیل کاظمی تستری، مقابس الانوار و نفایس الأسرار فی احکام النبی المختار و عترته الاطهار، قم (آلالبیت، بیتا).
(۱۶) مجلسی، بحار الانوار.
(۱۷) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۸) علی بن عبیداللّه منتجبالدین رازی، الفهرست، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ش.
(۱۹) حسین بن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حلبی»، شماره۶۴۵۳. سایت اندیشه قم