عبد القادر گیلانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبد القادر گیلانی، (۴۷۱- ۵۶۱ ق/ ۱۰۷۸- ۱۱۶۶ م)،
عارف و
شاعر ایرانی است.
کنیه وی، ابو محمد و لقبش، محی الدین میباشد.
به
شهادت اسناد معتبر تاریخی، نسبت ایشان بدون شک از جانب
پدر به
امام حسن علیهالسّلام و از جانب
مادر به
امام رضا علیهالسّلام میرسد.
وی، در سنه ۴۷۱ ق، در
گیلان،
چشم به
جهان گشود و تا هجده سالگی در آن سامان به سر برد و در سنه ۴۸۸ ق، به
بغداد،
مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آن جا اقامت گزید و در باب ازج بغداد به خاک سپرده شد.
وی، در بغداد، ابتدا
علوم ادبی را از محضر ابو زکریا تبریزی استفاده کرد و
علم حدیث را از ابو بکر، محمد بن احمد و ابو القاسم، علی بن احمد بن بیان و ابو طالب بن یوسف فراگرفت، سپس از محضر علی بن ابی سعید مخرمی،
فقه آموخت و فنون طریقت را در مصاحبت شیخ احمد (یا حماد) دباس فراگرفت.
وی، در یادداشت برداری مطالب علمی کوشش فراوان کرد و ملازم سیاحت و
ریاضت و
تفکر و عزلت شد.
وی، از خود آثار متعددی در
سیر و سلوک به جای گذاشت. این کتابها در قالب مناجات و اذکار و مواعظ و
شعر به رشته تحریر درآمدهاند و بعضی از آنها عبارتند از:
۱. آداب السلوک و التوصل الی منازل الملوک؛
۲. تحفة المتقین و سبیل العارفین؛
۳. جلاء الخاطر فی الباطن و الظاهر؛
۴. حزب الرجاء و الانتهاء؛
۵. یواقیت الحکم؛
۶. معراج لطیف المعانی؛
۷. الفتح الربانی و الفیض الرحمانی؛
۸. دیوان عبد القادر الجیلانی؛
برخی از آنها، تقریر مجالس وعظ اوست، مثل «فتح الغیب» که مشتمل بر ۷۸ مجلس اوست که پس از
وفات وی، به
دست فرزندش قلمی شده است.
۱. طرح
ضرورت شریعت در
تصوف: تاکید بر اینکه شریعت، رکن معرفت است و آنان که
عرفان را بدون شریعت میخواهند، خواهان حذف معرفتند، یکی از فعالیتهای ارزنده او بود. وی، در این
جهاد تا بدان جا موفق شد که کسی که
فقیه میشد، فقه و تصوف را با هم داشت و کمال را در جمع بین این دو میدید. ایشان، خود، به این دو کمال آراسته بود تا آن جا که
امام در
فقه و پیر در تصوف به شمار آمده است.
۲. بازگرداندن تصوف به
تعلیم و تربیت که رسالت اصلی این
مکتب الهی است.
۳. جداسازی صوفیه از
متصوفه: حمله به آنانی که از راه تصوف منحرف گشته بودند و آن را وسیله ظاهرسازی خود قرار داده و معنایش را تغییر داده بودند. وی، بدون آنکه از طایفههای صوفیه نام ببرد آنها را دسته بندی کرد تا خصوصیاتی را که باعث پای بندی تصوف به
کتاب و
سنت است، بنمایاند و هم بدون برانگیختن دشمنی یا ناراحتی، امکان اصلاح منحرفان را فراهم سازد.
۴.
جهاد: بنا به فرموده
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که
رهبانیت دین ما
جهاد است، وقتی خطر صلیبیون در
شام متوجه
اسلام شد، وارد میدان شده و آماده سازی نیروها را برای مقابله با آن تهدید بر عهده گرفت.
۵. ایجاد ارتباط و وحدت بین سالکان و پرهیز از فرقه گرایی: او، بدین منظور دعوتهایی برای گردهم آیی از مشایخ صوفیه کرد که نخستین گردهم آیی آنان در رباط (کائن)، واقع در منطقه حلب
بغداد انجام گرفت که در آن، پنجاه شیخ عراق و کشورهای دیگر شرکت کردند. گام بعد، ایجاد ارتباط با مشایخ طریقت بیرون از عراق بود که بدین منظور گردهم آیی شیخ عبد القادر در
ایام حج، با حضور شیخ عثمان بن منصور قرشی که تربیت مریدان در مصر بر عهده او بود و شیخ ابو مدین مغربی که عهده دار توسعه تصوف در
مغرب زمین بود و شیخ ارسلان دمشقی که تربیت مریدان و ریاست پیروان
طریقت در شام را عهده دار بود و نیز شیوخ
یمن و شمار زیادی از مشایخ طریقتهای
تصوف اسلامی صورت پذیرفت. از مهمترین نتایج این گردهم آیی، ایجاد اتحاد میان طریقتهای صوفیه تحت رهبری واحد بود.
برخی، وی را بنیان گذار سلسله قادریه که امروز در نقاط گوناگون
جهان پیرو دارد، میدانند، اما اینکه خود وی و یا اولاد او چنین داعیهای را داشته باشند محل نظر است و بررسی آن در این مقام میسر نیست.
منبع: نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.