• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبدالله‌ بن عامر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عبدالله پسر عامر بن کریز بن ربیعه بن حبیب بن عبدشمس بن عبدمناف بن قصی القرشی العبشمی، مادرش دجاجه دختر اسماء بن الصلت السلمی بود. کنیه وی ابوعبدالرحمن بود. او پسر دایی عثمان و پدرش عامر بن کریز پسر عمه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود. از آن جهت که مادر وی، بیضاء دختر عبدالمطلب بود. وی دارای دوازده پسر و شش دختر بود.



عبدالله بن عامر سال چهارم هجری در مکه متولد شد و چون پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در سال هفتم هجری برای گزاردن عمرة القضاء به مکه آمدند، عبدالله بن عامر را که سه ساله بود به حضور ایشان آوردند، پیامبر کام او را با آب دهان خود تبرک کرد و فرمود: این پسر سلمیه است؟ گفتند: آری فرمود: این پسر ما و شبیه‌ترین به ماست و او سیراب شده است و او هیچ زمینی را نمی‌کند، مگر آنکه برایش آب بیرون بیاید.





۲.۱ - ولایت بر بصره

عبدالله بن عامر قبل از خلافت عثمان ساکن کوفه بود و به پاسخگویی مسائل فقهی اهل کوفه می‌پرداخت.
زمانی که عثمان به خلافت رسید، نخست ابوموسی اشعری را به مدت چهار سال طبق وصیت عمر به حکومت بصره گماشت. سپس در سال ۲۹ هجری او را برکنار کرد و پسر دایی خود عبدالله بن عامر بن کریز را که ۲۵ ساله بود، بر کار گماشت. عثمان علت برکناری ابوموسی را برای او بیان کرد و او را گرامی داشت و گفت: علت برکناری تو به سبب ناتوانی یا خیانت نبود، من فضل تو را می‌شناسم و می‌دانم که تو از مهاجران نخستین هستی؛ ولی خواستم رعایت پیوند خویشاوندی را با عبدالله بن عامر انجام دهم و به او دستور دادم تا سی هزار درهم به تو بپردازد؛ ابوموسی گفت: به خدا سوگند مرا از بصره برکنار کرد و حال آنکه هیچ درهم و دیناری نداشتم تا آنکه مقرری خانواده‌ام از مدینه به من رسید و دوست نداشتم از بصره معزول شوم و درهم و دیناری از اموال ایشان در دست من باشد؛ ابوموسی از عبدالله بن عامر چیزی نپذیرفت و به کوفه کوچ کرد. در نقلی دیگر درباره علت عزل ابوموسی آمده است: که غیلان بن خرشه به عثمان گفت: آیا حقیری از خودتان ندارید که او را بردارید یا فقیری که او را به سامان رسانید؛ ‌ای گروه قریش تا کی این پیر اشعری این ولایت را بخورد؟ و پیر متنبه شد و بصره را به عبدالله بن عامر داد. ابوموسی گفت: جوانی سوی شما می‌آید که ظریف است و مدبر که مادربزرگ‌ها و عمه‌هایش معتبرند و هر دو ولایت را به او خواهند داد.
[۲۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
در نهایت عثمان، ابوموسی اشعری را از بصره و عثمان بن ابی العاص را از فارس برکنار کرد و این دو ولایت را به عبدالله بن عامر داد.
[۲۴] مجهول، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعرای بهار، تهران، کلاله خاور، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ص۳۹.



۲.۲ - فتوحات ابن عامر

وقتی عثمان به خلافت رسید به ابن عامر فرماندار بصره و سعید بن عاص فرماندار کوفه نوشت، هر کدام از شما به خراسان پیشدستی کند همو امیر خراسان خواهد بود. از طرفی به عبدالله بن عامر گفته بودند: یزدگرد پسر شهریار پسر خسرو همراه سپهسالار ایران آن جایند و گنجینه‌های خسروانی را پیش او می‌برند و پس از شکست مردم نهاوند آنها را به خراسان منتقل می‌کنند، این دو رهسپار شدند، دهقانی از خراسان نزد عبدالله بن عامر آمد و گفت: اگر تو را پیش بردم به من چه می‌دهی؟ گفت: خراج تو و خاندانت تا روز قیامت از آن تو باشد، پس او را از راه کوتاهی به قومس( (کومش) ازبسگام تا سمنان است، میان خراسان و جبال است و نام شهر آن دامغان است.)
[۲۷] ابوالفداء، تقویم البلدان، اسماعیل بن علی، بیروت، دارصادر، ۱۸۴۰م، ص۴۳۲.
رسانید. و سپس رهسپار نیشابور شد و شهر را محاصره کرد، در سال ۳۰ هجری شهر را به زور گشود و با مردم طبسین (طبسین میان نیشابور و اصفهان و کرمان قرار دارد و شهر بردو بخش است. طبس مسینان و طبس گیلکی.)
[۳۰] ابوالفداء، تقویم البلدان، اسماعیل بن علی، بیروت، دارصادر، ۱۸۴۰م، ص۴۴۹.
بر ۷۵ هزار درهم صلح کرد، سپس پوشنگ و بادغیس از هرات و طوس و نیشابور از ابر شهر را گشود و با آنان هزار هزار درهم صلح کرد.
در نقل دیگر است که عبدالله بن عامر برای لشکرکشی به خراسان نخست به عثمان نامه نوشت، عثمان پاسخ داد: اگر قصد این کار را کرده‌ای، انجام بده و خودت به خراسان برو؛ عبدالله بن عامر آماده شد و اعزام سپاهیان را به مناطق دیگر متوقف ساخت و ابوالاسود دوئلی را بر بصره و نماز آن گماشت و راشد جدیدی را بر خراج بصره جانشین خود ساخت و سپس حرکت کرد سالار مقدمه سپاه قیس بن هیثم بن اسماء بن الصلت بود، حاتم بن نعمان باهلی و نافع بن خالد طاحی هر کدام نصف شهر را فتح کردند. یزدگرد مدتی پیش از آن کشته شده بود، ابن عامر عبدالله بن سوار بن همام عبدی را به مرورود فرستاد که آن را گشود و یزید جرشی را به نواحی زام و باخزر و جوین گسیل داشت که همه را با جنگ و زور گشود، عبدالله بن خازم را به سرخس فرستاد که مرزبان سرخس با او صلح کرد. ابن عامر همچنین شهرهای ابرشهر و طوس و طخارستان و نیشابور و ابیورد و بلخ و طالقان و فاریاب (مناطق ذکر شده، بخش‌هایی از خراسان است.
[۳۲] ابوالفداء، تقویم البلدان، اسماعیل بن علی، بیروت، دارصادر، ۱۸۴۰م، ص۴۴۱.
) را با جنگ گشود. سپس صبرة بن شیمان ازدی را به هرات فرستاد که روستاهای اطراف را گشود؛ ولی به گشودن هرات دست نیافت؛ ابن عامر عمران بن قصیل برجمی را به آمل فرستاد که آنجا را فتح کرد. چون عبدالله بن عامر این شهرستان‌ها را فتح کرد نزد عثمان بازگشت و میان ترک و دیلم اختلاف‌ انداخت و خراسان را بر چهار بخش تقسیم کرد؛ قیس بن هیثم سلمی، راشد بن عمرو جدیدی، عمران بن قصیل برجمی و عمرو بن مالک خزاعی را بر بخش‌های مختلف فرمانروا ساخت. با پایان یافتن فتوحات ابن عامر مردم به او گفتند: خداوند این همه سرزمین‌هایی که برای تو گشوده برای کس نگشوده است؛ گفت: پس باید سپاس این نعمت به جای آورم و از این جا احرام بندم. وی از نیشابور به قصد عمره احرام بست. در نهایت ابن عامر به بصره بازگشت و چون بصره برای وی کوچک بود، از عثمان اجازه جهاد خواست و با اجازه وی عبدالرحمان بن سمره را به مناطق دیگر اعزام کرد، او نیز بست و کابل و زابلستان را گشود و غنایمی برای ابن عامر فرستاد، ابن عامر به فرمان عثمان، عامر بن عبد قیس عنبری را برای فتوحات از بصره به شام گسیل داشت.


۲.۳ - امام علی و عبدالله بن عامر

عبدالله بن عامر در زمان خلافت علی (علیه‌السّلام) در زمره مخالفان ایشان قرار گرفت؛ اما در دوره عثمان ابن عامر با علی (علیه‌السّلام) ارتباطاتی داشتند؛ به عنوان نمونه زمانی که عبدالله بن عامر پس از انجام عمره به نزد عثمان رفت، عثمان به او گفت: برای قوم خود، قریش پیشکش بفرست. او برای علی (علیه‌السّلام) سه هزار درهم و جام‌های فرستاد و چون آن را حضور ایشان آوردند، فرمود: خدا را شکر که می‌بینم میراث محمد را کسی دیگر غیر از ما می‌خورد. چون این سخن به اطلاع عثمان رسید، به ابن عامر گفت: خداوند این‌ اندیشه تو را زشت فرماید، آیا باید برای علی سه هزار درهم بفرستی؟ گفت: می‌خواستم بیشتر بفرستم، نمی‌دانستم، عقیده تو چیست؟! عثمان گفت: جبران کن و او نیز بیست هزار درهم و لوازمی دیگر برای ایشان فرستاد.


۲.۴ - شورش علیه عثمان

عثمان، معاویه، عبدالله بن ابی سرح، سعید بن عاص، عبدالله بن عامر و عمرو بن عاص را که مشاوران وی بودند، احضار کرد و گفت: شما وزراء و ناصحان و معتمدان من هستید؛ مردم از من می‌خواهند کارگزاران خود را عزل کنم، شما چه راهی را می‌پسندید، هر کس نظری داد، ابن عامر گفت: نظر من این است که آنان را به جهاد مشغول کنی؛ عثمان فرمان داد هر یک لشکری برانگیزد و به سویی روان دارد تا مردم را سرگرم سازد.
[۳۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۳.

در نقلی دیگر چون به عثمان در مورد کارگزارانش اعتراض شد؛ از جمله شرط‌ها که کردند، ابقای ابن عامر در بصره بود؛ زیرا به مردم محبت می‌کرد و به قریش هم پیشکش می‌داد. باز با تمام تلاشی که عثمان کرد نهایتا مردم از او ناراضی بودند و علیه وی قیام کردند و او را کشتند.





۳.۱ - شرکت در جنگ جمل علیه علی

پس از بیعت مردم با علی (علیه‌السّلام) ایشان عثمان بن حنیف انصاری را به بصره فرستاد و عبدالله بن عامر را از آن جا برداشت. چون عثمان بن حنیف به بصره رسید، عبدالله بن عامر اموال بیت المال را برداشت و عبدالله بن عامر حضرمی را بر بصره گماشت و به قصد رفتن به مکه بیرون رفت، در مکه به طلحه و زبیر و عایشه پیوست، آنان قصد داشتند به شام بروند، ابن عامر گفت: به بصره بیایید که مرا آن‌جا کارهای پسندیده است و آن‌جا سرزمین اموال و شمار فراوانی از مردان است و به خدا سوگند اگر می‌توانستم، از بصره بیرون نیایم تا آن که مردم رابه جان یکدیگر بیندازم و گروهی را با گروهی دیگر از میان بردارم؛ سرانجام تصمیم گرفتند به بصره بروند. یعلی بن منیه حاکم یمن نیز با مالی بسیار از جمله ششصد شتر و ششصد هزار درهم نزد آنان رفت. بدین ترتیب جنگ جمل را راه‌ انداختند و چون شکست آن‌ها آشکار شد، عبدالله بن عامر پیش زبیر آمد و دست او را گرفت و گفت: ‌ای ابا عبدالله تو را به خدا سوگند می‌دهم که مواظب امت محمد باش که پس از این جنگ دیگر امت محمد وجود نخواهد داشت، ابن عامر به شام رفت و در دمشق ساکن شد و پسرش عبدالرحمان در جنگ جمل کشته شد.


۳.۲ - ابن عامر و جنگ صفین

در نبرد صفین اطلاعات چندانی از نقش ابن عامر ذکر نشده است، تنها اشاره شده است که در جنگ صفین و جریان حکمیت و تعیین داور از سوی علی (علیه‌السّلام) و معاویه، یکی از گواهان معاویه بود.
عبدالله بن عامر بعد از زمان علی (علیه‌السّلام) به همراهی با معاویه علیه امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) ایفای نقش کرد که در گزارشی دیگر به این مبحث پرداخته می‌شود.


۱. ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، استیعاب، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲، ج۳، ص۹۳۱.    
۲. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۲.    
۳. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، بیروت، دارالکتاب العربی، ج۳، ص۱۹۱.    
۴. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۲.    
۵. ابن حبان، محمد بن حبان، الثقات، حیدرآباد، موسسه مکتبه الثقافیه، ۱۳۹۳، ج۵، ص۷.    
۶. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، بیروت، دارالکتب‌ العلمیه، ۱۴۱۵، ج۵، ص۱۴.    
۷. ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، استیعاب، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲، ج۳، ص۹۳۱.    
۸. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، بیروت، دارالکتب‌ العلمیه، ۱۴۱۵، ج۵، ص۱۴.    
۹. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، قاهره، دارالمعارف، ص۳۲۰.    
۱۰. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، بیروت، دارالجنان، ۱۴۰۸، ج۹، ص۱۵۵.    
۱۱. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۲.    
۱۲. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۳، ص۱۱۵.    
۱۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۳.    
۱۴. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، بیروت، دارالکتاب العربی، ج۳، ص۱۹۱.    
۱۵. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، بیروت، دارالکتب‌ العلمیه، ۱۴۱۵، ج۵، ص۱۴.    
۱۶. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، بیروت، دارالکتاب العربی، ج۳، ص۱۹۱.    
۱۷. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۲۹، ص۲۴۹.    
۱۸. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، بیروت، دارالکتب‌ العلمیه، ۱۴۱۵، ج۴، ص۱۸۲.    
۱۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۳.    
۲۰. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، بیروت، دارالکتب‌ العلمیه، ۱۴۱۵، ج۵، ص۱۴.    
۲۱. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۳.    
۲۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
۲۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ج۳، ص۱۰۰.    
۲۴. مجهول، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعرای بهار، تهران، کلاله خاور، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ص۳۹.
۲۵. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، قم، اهل بیت، ج۲، ص۱۶۶.    
۲۶. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۴.    
۲۷. ابوالفداء، تقویم البلدان، اسماعیل بن علی، بیروت، دارصادر، ۱۸۴۰م، ص۴۳۲.
۲۸. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، قم، اهل بیت، ج۲، ص۱۶۷.    
۲۹. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷، ج۳، ص۳۶۴.    
۳۰. ابوالفداء، تقویم البلدان، اسماعیل بن علی، بیروت، دارصادر، ۱۸۴۰م، ص۴۴۹.
۳۱. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، قم، اهل بیت، ج۲، ص۱۶۷.    
۳۲. ابوالفداء، تقویم البلدان، اسماعیل بن علی، بیروت، دارصادر، ۱۸۴۰م، ص۴۴۱.
۳۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۴.    
۳۴. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، قم، اهل بیت، ج۲، ص۱۶۷.    
۳۵. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۳۹۱، ج۲، ص۱۳۱.    
۳۶. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۵.    
۳۷. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۵.    
۳۸. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن‌ هبةالله‌، شرح نهج البلاغه، دارا حیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸، ج۲، ص۱۳۵.    
۳۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۳.
۴۰. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۵.    
۴۱. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیه، ج۵، ص۲۱۰.    
۴۲. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیه، ج۵، ص۲۱۱.    
۴۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۶-۳۷.    
۴۴. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، بیروت، دارالکتاب العربی، ج۳، ص۱۹۲.    
۴۵. الضبی، سیف بن عمر، الفتنة و وقعة الجمل، بیروت، دارالنفائس، ص۱۱۳.    
۴۶. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸، ج۵، ص۳۶.    
۴۷. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۲۹، ص۲۶۱-۲۶۲.    
۴۸. دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، قم، رضی، ۱۳۶۸، ص۱۹۶.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عبدالله بن عامر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۵/۳۱.    



جعبه ابزار