عثمان بن طلحه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عثمان پسر
طلحه بن ابیطلحه القرشی العبدری میباشد. نسب وی از قریش است و به قصی میرسد. مادر عثمان بن طلحه،
سلافه صغری دختر
سعد بن شهید از
انصار است. همسر وی
نسیبه دختر
سماک بن نعمان میباشد.
عثمان پسر
طلحه بن ابیطلحه القرشی العبدری میباشد.
نسب وی از
قریش است و به قصی میرسد. سلسله نسب ابیطلحه پدر وی بدین ترتیب میباشد:
عبدالله بن
عبدالعزی بن
عثمان بن
عبدالدار بن
قصی.
مادر عثمان بن طلحه،
سلافه صغری دختر
سعد بن شهید از
انصار است.
همسر وی نسیبه دختر
سماک بن نعمان میباشد.
گفته شده اسلامش بین
حدیبیه و
خیبر بوده یا سال پنجم بعد از فراغت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از
بنیقریظه بوده،
ولی آنچه اکثر منابع متقن در موردش اظهار نظر کردهاند و آن را صحیح گفتهاند این نظر است که اسلامش در
ماه صفر سال هشتم شش ماه قبل از
فتح مکه همراهِ
عمرو بن عاص بوده است.
از خویشاوندان عثمان بن طلحه،
ابوطلحه و عمویش عثمان بن ابیطلحه در روز
بدر بر حال
کفر کشته شدند.
حمزه، عثمان را کشت و علی،
طلحه را به
قتل رساند. پرچم قریش که همیشه در دست
بنیعبدالدار بود، در این جنگ پرچم
مشرکین در دست
طلحه بن ابیطلحه بود و در روز
احد هم پرچم به دست طلحه بن ابیطلحه قرار گرفت که به دست
علی (علیهالسلام) کشته شد. پس از او پرچم به دست برادرش ابوسعد بن ابیطلحه رسید که سعد بن ابیوقاص او را کشت؛ سپس به دست
عثم بن ابیطلحه، برادر
شیبة بن عثمان رسید و حمزه او را کشت؛ پس از آن پرچم به دست
مسافع بن طلحه رسید و او به دست
عاصم بن
ثابت بن
ابیالاقلم انصاری کشته شد. بار دیگر پرچم به دست
جلاس بن
طلحه بن
ابیطلحه رسید و او را
عاصم بن ثابت الاوسی کشت. پس از آن به دست برادرش
کلاب بن طلحه بن ابیطلحه و سپس
حارث بن طلحه بن ابیطلحه قرار گرفت که
قزمان حلیف بنیظفر از انصار هر دو را کشت.
عثمان بن طلحه در جنگی که
یهودیان همراه با
مشرکان قریش علیه
مسلمانان ترتیب داده بودند، به عنوان صاحب
پرچم حضور داشت. فرماندهی این
جنگ را
ابوسفیان با سپاه چهار هزار نفری به عهده داشت که پرچم خود را در
دارالندوه بست و آن را به عثمان بن طلحه بن ابیطلحه سپرد.
در جریان
هجرت مسلمانان به
مدینه،
ام سلمه همراه با فرزندش به سوی مدینه حرکت کرد تا نزد همسرش ابوسلمه برود. در بین راه عثمان بن طلحه را مشاهده کرد. عثمان بن طلحه زمانی که اطلاع یافت ام سلمه با فرزندش در این سفر تنهاست، او را تا مدینه همراهی کرد. ام سلمه درباره عثمان بن طلحه میگوید: به
خدا تا به آن
روز با مردی جوانمردتر و کریمتر از او
مسافرت نکرده بودم.
از عثمان بن طلحه نقل شده است که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را در
مکه قبل از هجرت ملاقات کردم، در حالی که کلیددار
کعبه بودم. او مرا به
اسلام فرا خواند و من با سخنان تند و درشت با او برخورد کردم و به او گفتم: ای
محمد! از تو
تعجب میکنم که
طمع داری از تو اطاعت کنم و با تو
بیعت نمایم؛ در حالی که مخالف
دین قومت هستی و دین جدیدی آوردی و بین آنها جدایی انداختی؛ ولی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با
حلم و بردباری با من برخورد کرد. سپس گفت: ای
عثمان شاید این کلید را روزی در دست من ببینی.
مصعب بن عمیر از فضلا و بهترین
صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و از سابقین در اسلام در خانه ارقم اسلام آورد. وی به جهت
ترس، اسلامش را از مادر و قومش پنهان میداشت. سپس عثمان بن طلحه او را در حال
نماز دید و این ماجرا را به مادر و اهلش اطلاع داد. پس مادر و قومش او را حبس کردند. وی حبس بود تا اینکه به
حبشه هجرت کرد و از حبشه به
مکه برگشت و پس از بیعت
عقبه اول به مدینه هجرت کرد تا
قرآن و نماز را به آنها یاد دهد.
در روز
فتح مکه، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پس از ورود به مکه،
بلال را برای گرفتن کلید نزد عثمان بن طلحه فرستاد. زمانی که عثمان، کلید را به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تحویل داد،
عباس بن عبدالمطلب از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) درخواست کرد تا منصب کلیدداری و
سقایت را به آنها بدهد. پس از اینکه در
خانه کعبه گشوده شد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) همراه با
بلال بن ریاح،
اسامة بن زید و عثمان بن طلحه داخل کعبه شد. در آن زمان داخل کعبه شش ستون بود. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دو ستون را در طرف راست خود و یک ستون طرف چپ و سه ستون را پشت سر قرار داد. دو رکعت
نماز خواند و سپس در حالی که کلید کعبه در دستش بود، بیرون آمد و در گوشهای از مسجد نشست. سپس فرمود: عثمان بن طلحه را نزد من بیاورید. عثمان به حضور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) رسید. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قبلاً روزی ضمن
دعوت عثمان بن طلحه به اسلام، در حالی که کلید کعبه در دست عثمان بود، فرموده بود، شاید به این زودی این کلید را در دست من ببینی که به هرکس بخواهم بدهم. عثمان هم گفته بود، در آن صورت قریش خوار و زبون خواهد شد. از عثمان بن طلحه نقل شده است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پس از گرفتن کلید، زمانی که مرا فرا خواندند، آن گفتارش را به خاطر آوردم و با روی گشاده به طرف آن حضرت رفتم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هم با روی خوش با من برخورد کرد و فرمود: ای فرزندان ابیطلحه! این کلید را برای همیشه و به طور دائمی بگیرید. هیچکس آن را از شما نمیگیرد؛ مگر اینکه ستمگر باشد. ای عثمان!
خداوند شما را امین خانه خود قرار داده است؛ پس به روش پسندیدهای از آن بهرهور شوید.
حجابت،
دارالندوه،
لواء،
رفاده و سقایت مختص
عبدالدار بود. پس دارالندوه برای او و فرزندانش باقی بود تا اینکه
عکرمه پسر
عامر بن
هاشم بن
عبدمناف بن عبدالدار از
معاویة بن ابیسفیان خرید و آن را
دارالاماره خود در
مکه قرار داد؛ اما حجابت در دست او بود که پس از او به
عثمان بن عبدالدار رسید. سپس به
عبدالعزی پسر عثمان و بعد به پسرش ابیطلحه و بعد به
طلحة بن ابیطلحه رسید. پس هنگامی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مکه را فتح کرد، کلید را از عثمان بن طلحه گرفت و براساس
آیه قرآن که «ان الله یامرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها»؛
کلید را به او برگرداند.
پس از عثمان مقام کلیدداری به برادرش شیبه رسید و از آن روز مقام حجابت خانه به فرزندان
شیبه بن طلحه رسید.
از دوران زندگی عثمان بن طلحه پس از پیامبر اطلاع چندانی نیست به جز اینکه در منابع اشاره کردهاند که تا زمان رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مدینه
اقامت کرد؛ پس از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به
مکه رفت و تا زمان وفاتش سال ۴۲ هجری در آنجا بود و برخی منابع آوردهاند که در روز
اجنادین شهید شده است.
همچنین گفتهاند در
مدینه در ایام
خلافت معاویه در سال ۴۲ (ه. ق) وفات یافت.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عثمان بن طلحه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۲۴.