• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علی غروی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



زندگی نامه تفضیلی میرزا علی غروی تبریزی
[۱] گلشن ابرار ج۷.
این متن، ذیل عنوان علی غروی در کتاب گلشن ابرار آمده است.



شهر تبریز در سال ۱۳۴۹هـ ق (۱۳۰۹هـ ش) شاهد تولد نوزادی، در خانواده‌ای متدین بود. پدر نام او را علی گذاشت. به این امید که عشق به دودمان عصمت و ولایت در جان او ریشه بدواند.
پدرش حاج اسدالله فرزند حسن تبریزی از بازرگانان نامی آذربایجان بود و دامنه تجارتش به قفقاز رسیده بود و در بادکوبه «قفقاز» نیز دفتر تجارت داشت. حاج اسدالله به خاطر پایبندی به اعتقادات مذهبی، با آغاز کودتای کمونیستی، دفتر و دارائی خود را در آن سامان رها کرد و به تبریز بازگشت و در حدود سال ۱۳۱۱هـ ش، زمانی که علی دو ساله بود، توسط مخالفان مسموم شد و به عالم آخرت سفر کرد. مادرش دختر مرحوم سید محمد اسکوئی، از خاندانی اصیل و بانویی با ایمان بود. مادر او را در شش سالگی به مکتب خانه‌ای در شهر تبریز سپرد و مدتی بعد وارد مدرسه علمیه طالبیه شد. در حوزه تبریز کتابهای سطح، مانند حاشیه ملاعبدالله، «معام الاصول» و برخی دیگر از کتابهای درسی را از اساتید بنام آن سامان ازجمله میرزا علی اصغر باغمیشه‌ای
[۲] مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۰.
[۳] احکام الدین بین السائل و المجیب، عامرالحلو، ص۱۰.
[۴] مصاحبه با آقا شیخ محمدتقی غروی فرزند آیت‌الله غروی، گنجینه دانشمندان محمد شریف رازی، ج۷، ص۲۸۵.
[۵] معجم رجال الفکر و الادب فی النجف، محمد هادی امینی، ج۲، ص۹۱۳.
[۶] مجله آینه پژوهش، ش۵۰، ص۱۰۷.
و میرزا مسلم ملکوتی فراگرفت.


پس از سپری کردن مراحل مقدماتی به حوزه علمیه قم هجرت کرد. درس «فرائدالاصول» را نزد شیخ محمد مجاهد تبریزی (متوفای: ۱۳۸۰هـ. ق)،
[۷] مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۲.
[۸] ستارگان حرم، ج۱۸، ص۱۷۶.
«مکاسب» را نزد سید حسین قاضی طباطبائی (متوفای: ۱۳۹۳هـ. ق)
[۹] آثار الحجة، ج۲، ص۴۴.
[۱۰] گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۲۲۷.
[۱۱] الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۴، ص۳۲۷.
[۱۲] تربت پاکان قم، ج۱، ص۶۰۹-۶۱۲.
[۱۳] معجم الرجال الفکر و الادب فی النجف، ج۳، ص۹۶۸.
[۱۴] احکام الدین بین السائل و المجیب، ص۱۱.
و «کفایة الاصول» را در محضر آیت‌الله حاج سید احمد خوانساری
[۱۵] احکام الدین بین السائل و المجیب، عامر الحلو، ص۱۱.
[۱۶] مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۲.
(متوفای: ۱۴۰۵هـ. ق) فراگرفت. در فلسفه و علوم عقلی نیز نهایت مطلوب خویش را برآورده ساخت و بالاخره در شانزده سالگی سطوح حوزوی را به پایان رساند.
میرزا علی که در جوانی شنیده بود مردی در تبریز با طی الارض به زیارت کربلا می‌رود، توفیق یافت به محضر آن مرد خدا برسد.
خود می‌گوید وقتی وی را پیدا کردم، فرمود دانستن طی الارض من، یعنی پیغام مرگ من! ولی این خبر را به شما می‌دهم که به نجف الاشرف خواهی رفت.
[۱۷] مصاحبه با فرزند آیت‌الله غروی.

او سپس در قم به درس خارج مرحوم آیت‌الله سید محمد حجت کوه کمری (متوفای: ۱۳۷۲هـ. ق)
[۱۸] ستارگان حرم، ج۱، ص۱.
پیوست.
[۱۹] مجله المرشد، ۱۴۱۷ق، عدد۶، ص۲۵.
[۲۰] مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۲-۲۱۴۳.
[۲۱] آینه پژوهش، ش۵۰، ص۱۰۷.

در بیستمین بهار عمرش آیت‌الله حجت او را در حلقه خواص بحث و درس خود جای داد و شیخ علی مقرر (مقرر به کسی گفته می‌شود که پس از پایان درس استاد، یک بار دیگر درس را با توضیحات بیشتری بیان می‌دارد و معمولا در برابر ایرادهایی که ممکن است بر نظریه استاد وارد شود یا اشکالاتی که طلاب مطرح میسازند، از رای استاد دفاع میکند. از این رو مقرر باید کسی باشد که از جهات فهم و بیان مطالب از دیگران برتر باشد.)
[۲۲] مجله المرشد، ۱۴۱۷ق، عدد۶، ص۲۵.
[۲۳] نگرشی کوتاه بر زندگی، حاج شیخ علی غروی، ص۲۱.
بحث و درس استاد شد.
شیخ پنج سال به طور پیوسته در جلسات درس و بحث خارج فعالانه شرکت کرد و از بوستان دانش بزرگان خوشه‌ها برگرفت. در ضمن از محضر بزرگانی چون آیت‌الله سید حسین بروجردی رحمة‌الله‌علیه (متوفای: ۱۳۸۰هـ. ق)،
[۲۴] احکام الدین، ص۱۱.
[۲۵] گلشن ابرار، ج۲، ص۶۶۲.
شیخ عباسعلی شاهرودی (متوفای: ۱۳۸۳هـ. ق) و علامه طباطبائی (متوفای: ۱۳۶۰هـ. ق) نیز بهره‌ها برد. جایگاه علمی، قدرت بیان، شیوائی سخن و زیبائی نوشتار و گفتار او در جوانی چنان نمود یافت که آیت‌الله سید محمد حجت می‌فرمود: «نمی‌دانم واژه‌ها از این شیخ بیشتر فرمان می‌برند یا انگشتری که آن را هر طور بخواهد در انگشت خود می‌چرخاند! »
[۲۶] مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۳.
[۲۷] نگرشی کوتاه بر زندگی مرجع عالیقدر تشیع، شیخ نجاح بغدادی، ص۳۴.

سرانجام فقیه جوان برای سیراب کردن عطش علمی و معنوی خود راهی نجف اشرف شد و از محضر اساتید برجسته فقه و اصول بهره‌ها برد.




۳.۱ - استادان مرحله اول

۱ ـ علی اصغر باغمیشه‌ای
[۲۸] احکام الدین بین السائل و المجیب، عامر الحلو، ص۱۱.
[۲۹] مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۲.

۲ ـ آیت‌الله حاج سید احمد خوانساری (متوفای: ۱۴۰۵هـ ق.)
[۳۰] احکام الدین بین السائل و المجیب، عامر الحلو، ص۱۱مفاخر آذربایجان، ج۴، ص۲۱۴۲.

۳ ـ آیت‌الله سید حسین بن احمد قاضی طباطبائی تبریزی (متوفای: ۱۳۹۳هـ ق)
[۳۱] آثارالحجة، ج۲، ص۴۴گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۲۲۷.
[۳۲] الذریعة، آقابزرگ تهرانی، ج۴، ص۳۲۷.
[۳۳] تربت پاکان قم، ج۱، ص۶۰۹-۶۱۲.
[۳۴] معجم رجال الفکر و الادب فی النجف، ج۳، ص۹۶۸.
[۳۵] احکام الدین بین السائل و المجیب، ص۱۱.

۴ ـ شیخ محمد فرزند علی اکبر مجاهدی تبریزی (متوفای: ۱۳۸۰هـ ق)
[۳۶] مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۲.
[۳۷] ستارگان حرم، ج۱۸، ص۱۷۶.

درس «کفایة الاصول» مرحوم آخوند خراسانی را در مسجد امام حسن عسکری علیه‌السّلام از محضر وی فرا گرفت.
استادان درس خارج (ایران)
۱ ـ آیت‌الله العظمی سید حسین بروجردی رحمة‌الله‌علیه (متوفای: ۱۳۸۰هـ ق)
[۳۸] احکام الدین، ص۱۱.
[۳۹] گلشن ابرار، ج۲، ص۶۶۲.

میرزا فقه و اصول را از ایشان فرا گرفت.
۲ ـ آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه کمری (متوفای: ۱۳۷۲هـ ق)
[۴۰] ستارگان حرم، ج۱، ص۱۸۳.

۳ ـ آیت‌الله شیخ عباسعلی، فرزند قدیر شاهرودی (۱۳۲۰-۱۳۸۳هـ ق)
[۴۱] ستارگان حرم، ج۱۳، ص۱۴۵.
میرزا در دروس خارج فقه و اصول وی شرکت می‌کرد.

۳.۲ - استادان نجف

۱ ـ آیت‌الله شیخ حسین حلی، فرزند علی نجفی (۱۳۰۹-۱۳۹۴هـ ق)
وی از دانشمندان بزرگ حوزه علمیه نجف، و از شاگردان مشهور آیت‌الله نائینی بود. در میان اساتید حوزه نجف جایگاه ویژه‌ای داشت. میرزا یک دوره کامل اصول و مقداری از فقه را از خدمت ایشان فرا گرفت. از آثار تالیفی وی می‌توان به این کتابها اشاره کرد:
اخذالاجرة علی الواجبات.
معاملة الدینار بازیدمنه.
الحاق الولد بالشبهة بالزواج الدائم.
تقریرات فقه و اصول.
[۴۲] احکام الدین بین السائل و المجیب، عامر الحلو، ص۱۲.
[۴۳] معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج۱، ص۲۸۶.
[۴۴] معجم الرجال الفکر و الادب فی النجف، محمد هادی امینی، ج۱، ص۴۴۲.

۲ ـ آیت‌الله میرزا محمد باقر، فرزند محمد مهدی زنجانی (۱۳۱۴-۱۳۹۴هـ ق)
میرزا علی یک دوره اصول و مقداری از فقه را از وی آموخت.
[۴۵] احکام الدین بین السائل و المجیب، ص۱۲.
[۴۶] گلشن ابرار، ج۷.

۳ ـ آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی (متوفای: ۱۴۱۳هـ ق)
[۴۷] . گلشن ابرار، ج۳، ص۴۲۷.

آقای غروی از شاگردان مبرز و فعال مرجع عالیقدر خویی به شمار می‌رفت و از دیرباز در کنار ایشان قرار داشت. میرزا علی از نخستین کسانی بود که تقریرات فقهی استاد را (التنقیح فی شرح العروة الوثقی) به رشته تحریر درآورد و آراء و نظریات او را در میان دانش پژوهان منتشر ساخت. وی از محضر استاد دو دوره اصول و دوره خارج مکاسب کتاب الصلاة آقا رضا همدانی و در روزهای تعطیل مباحث «رضاع»، تفسیر البیان فی تفسیر القرآن و «قواعد» را فراگرفت.
[۴۸] احکام الدین بین السائل والمجیب، ص۱۲.
[۴۹] مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۵.



آیت الله غروی از آیت‌الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء (۱۲۹۴-۱۳۷۳هـ ق) اجازه اجتهاد گرفت. در مورد اجازه اجتهاد از مرحوم آقای خویی باید بدانیم که ایشان به شاگردانی که در حوزه نجف و در کنار وی می‌ماندند، اجازه اجتهاد مکتوب نمی‌داد و تنها به کسانی که برای نشر فقه آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از حوزه نجف به مناطق دیگر هجرت می‌کردند، اجازه مکتوب اجتهاد صادر می‌کردند،
[۵۰] مصاحبه با حجةالاسلام شیخ محمد تقی غروی فرزند آیت‌الله غروی.
اما تقریظ وی به کتاب «تنقیح» از اجازه اجتهاد بالاتر است و جایگاه علمی و مرجعیت وی را با تعابیر مختلف بیان کرده است.
[۵۱] التنقیح، کتاب الطهارة، ج۳، ص۳.
[۵۲] کتاب الصلوة، ج۱، ص۲.



آیت الله غروی در کنار تحصیل خارج فقه و اصول در نجف، به تدریس سطوح عالیه می‌پرداخت. مدرسه دارالحکمه که توسط مرحوم آیت‌الله العظمی حکیم رحمة‌الله‌علیه در نجف پایه گذاری شده بود و مسجد شیخ انصاری شاهد حضور دانش پژوهان فراوانی بود که از دورترین نقاط جهان در درس آیت‌الله غروی شرکت می‌کردند. وی بعد از مدتی از سال ۱۳۷۹هـ ق (۱۳۳۹هـ ش) در پایان سومین دهه عمرش درس خارج فقه و اصول را آغاز کرد. به کاربستن تجربه گرانبهای اساتید و لطافت و شیوایی بیان چنان بر شیوه تدریس ایشان سایه افکنده بود که کوچک‌ترین ناهماهنگی یا ابهام در مطلب به چشم نمی‌خورد. درس فقه و اصول ایشان همه روزه به صورت منظم، صبح و بعدازظهر در مسجد جواهری برپا می‌شد و استاد مباحث پرمحتوای علمی و فقهی را سخاوتمندانه در اختیار پژوهندگان علم قرار می‌داد. به خاطر تبحر و عمق علمی و معنوی وی، جلسات بحث ایشان با حضور انبوه طلاب پر رونق می‌شد به طوری که در این اواخر درس وی از بزرگ‌ترین و سودمندترین بحثهای خارج نجف اشرف شمرده می‌شد و از جهت کمی و کیفی درسها بین او و آیت‌الله سید علی سیستانی تقسیم شده بود.
آیت الله غروی بعد از رحلت آیت‌الله خویی تلاش زیادی در پاسداری از حوزه علمیه نجف کرد و روش استاد را ادامه داد. وی از سال آغاز تدریس درس خارج، دو دوره کامل خارج «مکاسب» و اصول را تدریس کرد.
[۵۳] احکام الدین بین السائل و المجیب، ص۱۶.
[۵۴] مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۴.
[۵۵] معجم رجال الفکر والادب فی النجف، ج۲، ص۹۱۴.
[۵۶] نگرشی کوتاه بر زندگی، مرجع عالیقدر تشیع.



آیت الله غروی در گفتار و کردار مراقب و به مستحبات شرعی و ترک مکروهات و هواهای نفسانی مقید بود.
ساعات روزانه را وقف تدریس، مطالعه، تالیف و پژوهش و تحقیق، عبادت و رسیدگی به امور فقرا کرده بود. به زیارت حضرت سیدالشهداء علیه‌السّلام در هر شب جمعه و خواندن زیارت عاشورا در حرم مطهر حضرت علی علیه‌السّلام -پس از فراغت از اقامه نماز صبح و زیارت مرقد مطهر علوی- مداومت داشت. فرزندش می‌گوید:
«پدرم می‌فرمود: ما طلبه‌ها بایستی تهذیب نفس بیشتری نسبت به دیگران داشته باشیم، زیرا وقتی ما به بحث می‌نشینیم، همیشه حالت تهاجمی و تدافعی داریم، لذا لازم است ما ملازمت به تهذیب نفس داشته باشیم.»
[۵۷] مصاحبه با فرزند معظم له، مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۶- ۲۱۴۷.

در مواظبت از حقوق شرعیه و امانت داری زبانزد بود. آیت‌الله حجت فرموده بود: آرزو دارم حقوق شرعیه را در خانه‌ای گرد آورم و کلیدش را به دست این شیخ امین بسپارم.
[۵۸] نگرش بر زندگی مرجع عالیقدر و تشیع، ص۳۵.
[۵۹] مجله المرشد، س ۱۴۱۷ق، عدد۶، ص۳۰.

از اخلاق پسندیده وی می‌توان به زهد، تقوا، بردباری و گشاده رویی وی نیز اشاره کرد. بعد از شهادت، یکی از آشنایان وی را در خواب دیده و پرسیده بود: در آن عالم چه چیزی به درد شما خورد؟ وی فرموده بود: دو چیز، یکی زیارت مولایم امام حسین علیه‌السّلام و دیگری صبر در برابر ناملایمات.
شیخ محمد تقی می‌گوید:
«پدرم همیشه تکرار می‌فرمود که علم به تنهایی ما را به جایی نمی‌رساند. اگر هر طلبه‌ای بخواهد به قله‌های بالای علمی و معنوی برسد، حتما باید تهذیب نفس داشته باشد.» ویژگی دیگر وی ترک نکردن نماز شب بود. همیشه بعد از نماز شب در حرم علی علیه‌السّلام نماز صبح را اقامه و بعد به زیارت و دعا مشغول می‌شد و با طلوع آفتاب به منزل باز می‌گشت. او در خانه‌ای بسیار فرسوده در یکی از محلات قدیمی نجف زندگی می‌کرد و از نظر پوشش پایین تر از سطح معمول بود آن هم در روزگاری که مرجعیت جمعی از شیعیان را بر عهده داشت و ملیونها تومان شهریه طلاب حوزه‌ها از سوی ایشان توزیع می‌شد.»
[۶۰] مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۷.



آیت الله غروی مقلدان زیادی در ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی داشت. وی در دوران کوتاه مرجعیت (یک سال) خدمات شایانی را ارائه نمود که ایجاد موسسه خیریه برای فقراء در زمانی که دولت عراق در تحریم اقتصادی و مردم در فقر به سر می‌بردند، از جمله آنهاست. در این مرکز فهرستی از اسامی فقراء را تنظیم و به آنان رسیدگی می‌کردند و از کارهای دیگر وی بها دادن به جایگاه علم و عالم بود.
[۶۱] مصاحبه با فرزند معظم له.
به ساحت مقدس امام حسین علیه‌السّلام ارادت ویژه داشت. نقل شده است:
«در ایامی که به خاطر جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، حرم حسینی خلوت بود، آقا هزینه دو اتوبوس را تامین می‌کردند تا طلاب نجف شبهای جمعه به کربلا رهسپار شوند و پس از زیارت و صرف غذا به نجف برگردند.»
[۶۲] مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۷.
[۶۳] احکام الدین بین السائل والمجیب، ص۱۸.



محفل درس مرجع شهید، شاهد حضور خوشه چینان فراوانی بود که به نام جمعی از آنان اشاره می‌کنیم:
۱ ـ سید کمال حیدری.
۲ ـ عبدالحسین صادق عاملی.
۳ ـ سید علی حسینی بغدادی (مقرر درس مکاسب شهید غروی)
۴ ـ عبدالله دندن.
۵ ـ جواد دندن.
۶ ـ محمدامین بن محسن مامقانی.
۷ ـ محمد حافظی.
۸ ـ علی مروجی قزوینی.
۹ ـ مصطفی طراد عاملی.
۱۰ ـ طالب خلیل عاملی.
۱۱ ـ یوسف دعموش (از علمای معروف بیروت)
۱۲ ـ علی آل محسن قطیفی (نویسنده کتاب کشف الحقائق)
۱۳ ـ مهدی معلی (نویسنده کتابهای الاصول النقیة، و رسالة فی قاعدة غسل الوجه)
۱۴ ـ محمد جشی قطیفی.
۱۵ ـ سید صالح بن سید محمد مهدی خرسان.
۱۶ ـ سید صادق بن سید محمدرضا خرسان.
۱۷ ـ نجاح بغدادی.
۱۸ ـ علی آل سمیسم.
۱۹ ـ حسین ظالمی (نویسنده کتاب قالوا فی الاسلام)
۲۰ ـ صالح صالحی.
۲۱ ـ سید محمد حسین بن سید موسی بحرالعلوم.
۲۲ ـ سید محمد رضا بن سید موسی بحرالعلوم.
۲۳ ـ سید احمد مددی بیرجندی.
۲۴ ـ میثم خنیزی قطیفی.
۲۵ ـ عباس کاشف الغطاء.
۲۶ ـ اسعد کاشف العطاء.
۲۷ ـ صالح طائی (نویسنده کتاب شرح الصحیفة السجادیة)
۲۸ ـ محمد زبیبة.
۲۹ ـ حسین ابو سعیدة (متبحر در علم نسب شناسی)
۳۰ ـ زاهد مالکی.
۳۱ ـ سید علاءالغریفی بحرانی.
۳۲ ـ محمد سعید تونی بحرانی.
۳۳ ـ مهدی بحرانی.
۳۴ ـ عبدالامیر ابوطابوق نجفی.
[۶۴] احکام الدین بین السائل والمجیب، عامر حلو، ص۱۴-۱۵.
[۶۵] مجله المرشد، ۱۴۱۷ق، عدد ۶، ص۱۶-۱۸.

۳۵ ـ سید علاء الدین بحرالعلوم.
۳۶ـ سید علی اکبر ابوترابی (آزاده)
[۶۶] گلشن ابرار، ج۷.



چگونگی مواضع آیت‌الله غروی نسبت به انقلاب اسلامی را با گوشه‌هایی از نامه آیت‌الله غروی به یکی از مراجع تقلید حوزه علمیه قم در مورد تبعید حضرت امام خمینی رحمة‌الله‌علیه در سال ۱۳۴۲هـ ش، به نجف اشرف دنبال می‌کنیم. در این نامه که در ۲۷ جمادی الثانی ۱۳۸۵هـ ق نگاشته شد، میرزای نامدار می‌نویسد:
«در روز جمعه نوزدهم جمادی الثانی طرف عصر بود که آیت‌الله خمینی وارد نجف گردید، اما قبل از ورود امام از طرف آقا شیخ نصرالله اعلام شده بود که ۵۰ دستگاه ماشین سواری در اختیار محصلین گزارده خواهد شد که برای پیشواز مهیاست، از طرف علمای دیگر نیز آماده شده بودند، من جمله از طرف آقای خویی نیز ۴ دستگاه ماشین سواری بنز نیز آماده و چند دستگاه ماشین نیز از طرف آقای شاهرودی و شیرازی روی هم رفته بیش از ۸۰ دستگاه از نجف بعلاوه ماشین هائی نیز از کربلا همراه با هیئت‌ها به آنها اضافه شد»
[۶۷] نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج۲، ص۱۲۶.

آیت الله غروی نیز جزو هیئت استقبال کننده از طرف آقای خویی بود. خود ایشان می‌فرماید:
«اکثر بیوت علما و مراجع شرکت کرده بودند و وقتی امام وارد شد شب شنبه آیت‌الله خویی و شاهرودی با امام دیدار کردند. ما هم در معیت آنها به خدمت امام رسیدیم، شب دوم و سوم امام گرم تر از شب اول بود و پرجمعیت تر. شب دوم نیز آقای حکیم از امام دیدن نمودند.»
[۶۸] نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج۲، ص۱۲۷.

مرجع بزرگوار آیت‌الله غروی مانند دیگر محبان ولایت و امامت، دوستدار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود و در جنگ عراق علیه ایران زحمات فروانی را متحمل شد و با ایمانی استوار در مقابل دولت بعثی عراق استقامت نمود.
دولت بعثی عراق برای فشار آوردن به حکومت اسلامی ایران، علما و مراجع تقلید عراق را تحت فشار قرار داد و کنگره‌ای برپا کرد تا در آن اعلامیه‌ای علیه حکومت ایران صادر کنند، اما پاسداران حریم ولایت مقاومت کردند، شکنجه‌ها دیدند و عده‌ای به شهادت رسیدند. حزب بعث وقتی از این راه مایوس شد، سعی کرد میان مراجع شیعه ایرانی و عراقی تفرقه ایجاد کند، لذا اعلام کردند مرجعیت شیعه عراقی باید با عراقی‌ها باشد نه ایرانی‌ها، در پی این برنامه مراجع ایرانی الاصل را از چاپ رساله‌های عملیه منع کردند، اما فقهای شیعه با درایت کامل این توطئه را نقش برآب نمودند.
برای فشار بیشتر هر روز فرزند آیت‌الله غروی را به سازمان امنیت نجف احضار می‌کردند و مورد بازجوئی قرار می‌دادند. آقا شیخ محمد تقی می‌گوید:
«روزی رئیس سازمان امنیت نجف رو به من کرد و گفت: این پلکهای چشم شما که به هم می‌خورد، در حب خمینی به هم می‌خورد!. سرانجام در اثر فشار دولت بعثی، فرزندان وی مجبور به ترک عراق شدند و سالها در فراق پدر زندگی کردند.»
[۶۹] مصاحبه با فرزند معظم له.

آیت الله غروی تا پایان عمر در صیانت از حوزه نجف ثابت قدم ماند، حتی زمانی که به ایشان گفته شد تمامی هم دوره‌های شما به ایران بازگشته‌اند، شما هم بیائید برویم، نپذیرفت، چون مثل استاد عالی قدرش معتقد بود که خالی گذاشتن حوزه علمیه نجف نوعی فرار از دفاع از مکتب می‌باشد، لذا در اواخر جنگ تحمیلی که درسهای حوزه به خلوت‌ترین حد خود رسیده بود، وقتی به ایشان گفته می‌شد «کسی نماند، بیایید مثل سایر علما به ایران برویم»، می‌فرمود: اگر چیزی غیر از عمامه‌ام نماند، باز کافی است که در نجف بمانم و در کوچه‌های نجف تردد نمایم.»
[۷۰] مصاحبه با فرزند معظم له، مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۷.



۱ ـ حاشیه بر کفایة الاصول.
۲ ـ رساله در قاعده طهارت.
۳ ـ رساله در قاعده تجاوز.
۴ ـ رساله‌ای در قاعده ید.
۵ ـ رساله در قاعده رضاع.
۶ ـ بیع.
۷ ـ خیارات.
۸ ـ شرح استدلالی بر مکاسب.
۹ ـ مناسک حج.
۱۰ ـ موجز الفتاوی المستنبطه (مختصر و فشرده رساله عملیه.)
۱۱ ـ الفتاوی المستنبطه (رساله عملیه در عبادات و معاملات)
۱۲ ـ دوره کامل مباحث اصول (تقریرات درس اصول آیت‌الله شیخ حسین حلی)
۱۳ ـ دوره کامل مباحث اصول (تقریرات درس آیت‌الله میرزا محمد باقر زنجانی)
۱۴ ـ رساله در مکاسب محرمه.
۱۵ ـ تسنید الفتاوی المستنبطه: این کتاب مستند رساله عملیه وی می‌باشد که می‌فرمود اگر کامل شود، به صد جلد می‌رسد، اما بعد از آماده چاپ کردن، دو سه جلد از ابواب دیات به شهادت رسید و بقیه جلدها به صورت فیش برداری باقی ماند.
۱۶ ـ التنقیح فی شرح العروة الوثقی: این کتاب که چند بار به چاپ رسید، تقریرات درسهای آیت‌الله خویی در چند جلد است. تا کنون «اجتهاد و تقلید»، ده جلد در مباحث «طهارت» و یک جلد در «صلوة» به چاپ رسیده و بقیه دستنویس است.
[۷۱] احکام الدین بین السائل والمجیب، ص۱۶-۱۷.
[۷۲] معجم المؤلفین المعاصرین، محمد شیر رمضان یوسف، ص۴۴۴.
[۷۳] گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۲۸۵.



این کتاب اولین کتاب فقهی منتشر شده از آیت‌الله خویی است. وی بیش از هشت سال فقط اصول تدریس می‌کرد، لذا وقتی بحث مرجعیت وی مطرح شد، می‌گفتند او اصولی است! وقتی تقریرات درس وی توسط آیت‌الله غروی -در واقع مبانی فقهی آقای خوئی- از چاپ خارج شد، در حوزه علمیه تحرکی ایجاد کرد به عنوان یکی از مستندات اولیه دروس فقهی مراجع حوزه‌ها قرار گرفت و نظرها در مورد آقای خوئی عوض شد. از آن پس وقتی اهل فن به آقای غروی می‌رسیدند، تحریر تنقیح را تبریک می‌گفتند. امروزه با رونق علمی حوزه‌ها، تنقیح یکی از کتابهای محوری دروس خارج شده است و روزانه شاگردان مکتب امام جعفر صادق علیه‌السّلام نظرات و مبانی آن کتاب را نقد و بررسی می‌کنند. تقریظ آیت‌الله خوئی بر کتاب تنقیح که در اول کتاب طهارت به نگارش درآمده،
[۷۴] مصاحبه با فرزند معظم له.
چنین است:
«بسم الله الرحمان الرحیم»
الحمدالله رب العالمین والصلاة والسلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین محمد و عترته الطاهرین واللعنة الدائمة علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین.
بحثهایی را که جناب فاضل علامه محقق رکن اسلام، نور چشم عزیزم آقای میرزاعلی تبریزی غروی -ادام الله فضله- از درسهای فقهی ما، که برای طلاب فاضل حوزه علمیه بیان می‌کردیم گردآوری کرده و شرح کاملی است بر عروة الوثقی ملاحظه نمودم و آنها را در نهایت دقت و استواری یافتم. احاطه وی بر نکته‌های ظریف بحثها و دستیابی او به همه حقایق آنها، آن هم با این بیان شیوا و دلپذیر و ژرف نگری زیبا و سودمند، مرا به شگفت آورد. هرچند جای شگفتی نیست، چرا که وی از کسانی است که در توانایی علمی و کارایی فکری او، گمان من به خطا نرفته است و بحمدالله در آنچه از بحثهای فقهی و اصولی و تفسیری ما شرکت نموده، به مرتبه بالایی از آن دست یافته و امید به روشن نگاه داشتن مشعل فروزان علم در روزگاران آینده را در من برانگیخته است، اینک با وجود عالیمقامان بلند پایه‌ای چون او، دریافته‌ام که زحمتهای توانفرسای من برای برپا داشتن و سروسامان بخشیدن به حوزه علمیه هدر نرفته است، بلکه آن تلاشها و کوششهای پیگیر به بار نشسته و این بوستان سرسبز وخرم هر زمان میوه‌های خوش طعم خود را به جهانیان عرضه می‌دارد. آفرین بر او بخاطر آنچه نگاشته و تحقیق و پژوهش نموده و مورد دقت و موشکافی قرار داده است و از خدای متعال خواهانم که او را یاری دهد تا سرمشقی باشد برای فضلای گرامی و یکی از مراجع در احکام دین گردد و او را توفیق دهد که در کار خویش جدیت ورزد و فعالیتش را همواره مستمر گرداند تا طلاب و دانش پژوهان هم دوره او از وجودش بهره مند گردند. خداوند سبحان است که توفیق پیمودن راه راست را عنایت می‌فرماید و در آغاز و پایان هر چیز، سپاس و ستایش از آن اوست. ۱۵ ذیحجة الحرام ۱۳۷۷هـ ق ابوالقاسم الموسوی الخوئی»
[۷۵] نگرشی کوتاه بر زندگی مرجع عالیقدر تشیع حضرت آیت‌الله میرزا علی غروی، شیخ نجاح بغدادی، ص۴۴.



آیت الله میرزا علی غروی پس از زیارت مرقد مطهر امام حسین علیه‌السّلام در راه بازگشت در شب جمعه ۲۳ صفر ۱۴۱۹هـ ق (۲۸/۳/۱۳۷۷هـ ش) در کنار پست خروجی بازرسی سازمان امنیت عراق به اتفاق همراهانش حجة الاسلام حاج شیخ محمدعلی فقیه لبنانی (متولد: بیروت، ۱۹۷۴م) دامادش و مستخدم و راننده اش به شهادت رسید. مرجع شهید همانند حضرت ابوالفضل علیه‌السّلام ابتدا توسط دژخیمان صدام به گلوله بسته شد و بعد چشمهای وی را هدف قرار دادند و بعد از آن دستهای وی را قطع کردند. بعد از سرنگونی رژیم صدام پرونده قاتلان آن مرجع والامقام پیدا و روشن شد که توسط ماموران ضد اطلاعات صدام انجام گرفته است. پیکر پاک شهید را مخفیانه و بدون تشییع به خاک سپردند. نماز هم ابتدا توسط حجة الاسلام حاج سید حسین بغدادی اقامه شد، اما چون وی در اثر اندوه و گریه زیاد نتوانست نماز را ادامه دهد، شاگرد بزرگوارش حاج سید علی حسینی بغدادی نماز را اقامه کرد و بعد در وادی السلام نجف همراه با یاران شهیدش به خاک سپرده شد. به دستور آیت‌الله سیستانی مقبره‌ای برای وی درست شد که هم اکنون زیارتگاه دوستداران شهیدان راه فضیلت است.
[۷۶] مصاحبه با فرزند معظم له، مجله آینه پژوهش، ش۵۰، ص۱۰۸.

با انتشار خبر شهادت، موجی از اندوه بر شیعیان جهان بخصوص حوزه‌های علمیه سایه افکند و پیامهای تسلیت متعددی از سوی مراجع تقلید، علمای اعلام و نهادها و سازمانهای مختلف و رهبر معظم انقلاب صادر شد و مجالس بزرگداشت وی مدتها در ایران و سایر نقاط ادامه یافت. پیام رهبر انقلاب چنین بود:


«بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
اطلاع یافتیم که دستهای گنهکار در کشور عراق بار دیگر به جنایتی بزرگ دست زدند و حضرت آیت‌الله آقای حاج میرزا علی غروی تبریزی را که از فقهای بزرگ و در شمار مراجع معظم تقلید بودند در نجف اشرف به شهادت رساندند.
دشمنان اسلام اکنون به حوزه کهن و عالیمقدار نجف که پشتوانه عظیم و تمام نشدنی فقاهت است، روی آورده و به گمان باطل خود در صدد ضربه به این حصن منیع‌اند. شهادت این عالم مهاجر الی الله که عمر مبارک خود را در راه تنقیح مبانی شریعت سپری کرد، پس از شهادت مرحوم آیت‌الله بروجردی به فاصله‌ای اندک، نشانه توطئه خباثت آمیزی نسبت به مرزداران حریم تشیع در جوار «باب مدینه علم» است. و این چیزی نیست که ملت بزرگ ایران و سراسر جهان تشیع نسبت به آن بی تفاوت بمانند، این شهید سعید یکی از ذخایر حوزه نجف و یکی از اعلام نامدار همه حوزه‌های علمیه بود. آثار علمی او هم اکنون در همه حوزه‌ها مورد استفاده مجتهدان و فقهای بزرگ است. نام او در ردیف مراجع تقلید در همه جا منتشر است. شهادت این عالم جلیل هم اکنون حوزه‌های علمیه قم و نجف و همه حوزه‌های علمیه جهان اسلام و شخص اینجانب را داغدار و عزادار کرده است.
خواست جدی اینجانب از دولت عراق آن است که به مسئولیت خود در این فاجعه بزرگ پی برده و به وظایف اسلامی و انسانی و بین المللی خود در قبال این دو حادثه عمل کند و ملت ایران و سایر شیعیان و همه مسلمانان علاقمند به پرچمداران شریعت اسلامی را از نگرانی خارج سازد. آن شهید سعید پاداش زحمات و مجاهدات خود در راه فقاهت و تحمل یک عمر غربت و بخصوص مرارتهای سالیان اخیر خود را که بخاطر حفظ کیان حوزه مبارکه نجف متحمل شد با ورود به جرگه شهیدان راه خدا دریافت کرد و به خواست خدا به بهشت الطاف ویژه الهی که خواست مجاهدان و صدیقین و شهدا است. راه یافت ولی ضایعه از دست دادن فقیهی بزرگ و عالمی ربانی برای جهان اسلام باقی ماند. اینجانب شهادت آن بزرگوار و دیگر کسان و نزدیکان ایشان را که همزمان به شهادت رسیدند، به حضرت ولی الله الاعظم روحی فداه و به مراجع معظم تقلید و حوزه‌های علمیه نجف و قم و سایر حوزه‌های علمیه و بخصوص به آقازادگان و خانواده و نیز به علاقمندان و مقلدان ایشان تبریک و تسلیت می‌گویم و بقاء و استحکام و دوام حوزه علمیه نجف و علو درجات آن شهیدان را از خداوند متعال مسئلت می‌نمایم.
[۷۷] روزنامه کیهان، ۳۱ خرداد ۱۳۷۷، ش، ص۱۴.
[۷۸] روزنامه جمهوری اسلامی، ۱ تیر ۱۳۷۷ش، ص۳.
سید علی خامنه‌ای ۳۰/۳/۷۷».


آیت الله غروی پنج دختر و سه پسر داشت.
۱ ـ محمد تقی غروی: متولد نجف الاشرف به سال ۱۳۴۰هـ ش است. وی از همراهان پدر بود و هم اکنون در حوزه علمیه قم به تدریس سطوح عالیه و در کنار آن سامان دادن به کارهای تحقیقی و علمی پدر می‌پردازد.
۲ ـ محمد جواد: متولد ۱۳۵۰هـ ش در نجف است. در حوزه علمیه قم به سطح اشتغال دارد.
۳ ـ محمدرضا: متولد ۱۳۶۰هـ ش است و هم اکنون دانشجوی دانشگاه پیام نور است.
از دامادهای معظم له نیز می‌توان به شیخ مرتضی نیکنام که هم اکنون ساکن قم است اشاره کرد. وی از شاگردان شهید بزرگوار بود. شهید شیخ محمد داماد دیگر اوست که به همراه آیت‌الله غروی به شهادت رسید.
[۷۹] مصاحبه با فرزند معظم له، مجله المرشد، ۱۴۱۷ق، عدد۶، ص۲۴.



۱. گلشن ابرار ج۷.
۲. مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۰.
۳. احکام الدین بین السائل و المجیب، عامرالحلو، ص۱۰.
۴. مصاحبه با آقا شیخ محمدتقی غروی فرزند آیت‌الله غروی، گنجینه دانشمندان محمد شریف رازی، ج۷، ص۲۸۵.
۵. معجم رجال الفکر و الادب فی النجف، محمد هادی امینی، ج۲، ص۹۱۳.
۶. مجله آینه پژوهش، ش۵۰، ص۱۰۷.
۷. مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۲.
۸. ستارگان حرم، ج۱۸، ص۱۷۶.
۹. آثار الحجة، ج۲، ص۴۴.
۱۰. گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۲۲۷.
۱۱. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۴، ص۳۲۷.
۱۲. تربت پاکان قم، ج۱، ص۶۰۹-۶۱۲.
۱۳. معجم الرجال الفکر و الادب فی النجف، ج۳، ص۹۶۸.
۱۴. احکام الدین بین السائل و المجیب، ص۱۱.
۱۵. احکام الدین بین السائل و المجیب، عامر الحلو، ص۱۱.
۱۶. مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۲.
۱۷. مصاحبه با فرزند آیت‌الله غروی.
۱۸. ستارگان حرم، ج۱، ص۱.
۱۹. مجله المرشد، ۱۴۱۷ق، عدد۶، ص۲۵.
۲۰. مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۲-۲۱۴۳.
۲۱. آینه پژوهش، ش۵۰، ص۱۰۷.
۲۲. مجله المرشد، ۱۴۱۷ق، عدد۶، ص۲۵.
۲۳. نگرشی کوتاه بر زندگی، حاج شیخ علی غروی، ص۲۱.
۲۴. احکام الدین، ص۱۱.
۲۵. گلشن ابرار، ج۲، ص۶۶۲.
۲۶. مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۳.
۲۷. نگرشی کوتاه بر زندگی مرجع عالیقدر تشیع، شیخ نجاح بغدادی، ص۳۴.
۲۸. احکام الدین بین السائل و المجیب، عامر الحلو، ص۱۱.
۲۹. مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۲.
۳۰. احکام الدین بین السائل و المجیب، عامر الحلو، ص۱۱مفاخر آذربایجان، ج۴، ص۲۱۴۲.
۳۱. آثارالحجة، ج۲، ص۴۴گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۲۲۷.
۳۲. الذریعة، آقابزرگ تهرانی، ج۴، ص۳۲۷.
۳۳. تربت پاکان قم، ج۱، ص۶۰۹-۶۱۲.
۳۴. معجم رجال الفکر و الادب فی النجف، ج۳، ص۹۶۸.
۳۵. احکام الدین بین السائل و المجیب، ص۱۱.
۳۶. مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۲.
۳۷. ستارگان حرم، ج۱۸، ص۱۷۶.
۳۸. احکام الدین، ص۱۱.
۳۹. گلشن ابرار، ج۲، ص۶۶۲.
۴۰. ستارگان حرم، ج۱، ص۱۸۳.
۴۱. ستارگان حرم، ج۱۳، ص۱۴۵.
۴۲. احکام الدین بین السائل و المجیب، عامر الحلو، ص۱۲.
۴۳. معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج۱، ص۲۸۶.
۴۴. معجم الرجال الفکر و الادب فی النجف، محمد هادی امینی، ج۱، ص۴۴۲.
۴۵. احکام الدین بین السائل و المجیب، ص۱۲.
۴۶. گلشن ابرار، ج۷.
۴۷. . گلشن ابرار، ج۳، ص۴۲۷.
۴۸. احکام الدین بین السائل والمجیب، ص۱۲.
۴۹. مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۵.
۵۰. مصاحبه با حجةالاسلام شیخ محمد تقی غروی فرزند آیت‌الله غروی.
۵۱. التنقیح، کتاب الطهارة، ج۳، ص۳.
۵۲. کتاب الصلوة، ج۱، ص۲.
۵۳. احکام الدین بین السائل و المجیب، ص۱۶.
۵۴. مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۴.
۵۵. معجم رجال الفکر والادب فی النجف، ج۲، ص۹۱۴.
۵۶. نگرشی کوتاه بر زندگی، مرجع عالیقدر تشیع.
۵۷. مصاحبه با فرزند معظم له، مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۶- ۲۱۴۷.
۵۸. نگرش بر زندگی مرجع عالیقدر و تشیع، ص۳۵.
۵۹. مجله المرشد، س ۱۴۱۷ق، عدد۶، ص۳۰.
۶۰. مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۷.
۶۱. مصاحبه با فرزند معظم له.
۶۲. مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۷.
۶۳. احکام الدین بین السائل والمجیب، ص۱۸.
۶۴. احکام الدین بین السائل والمجیب، عامر حلو، ص۱۴-۱۵.
۶۵. مجله المرشد، ۱۴۱۷ق، عدد ۶، ص۱۶-۱۸.
۶۶. گلشن ابرار، ج۷.
۶۷. نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج۲، ص۱۲۶.
۶۸. نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج۲، ص۱۲۷.
۶۹. مصاحبه با فرزند معظم له.
۷۰. مصاحبه با فرزند معظم له، مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۲۱۴۷.
۷۱. احکام الدین بین السائل والمجیب، ص۱۶-۱۷.
۷۲. معجم المؤلفین المعاصرین، محمد شیر رمضان یوسف، ص۴۴۴.
۷۳. گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۲۸۵.
۷۴. مصاحبه با فرزند معظم له.
۷۵. نگرشی کوتاه بر زندگی مرجع عالیقدر تشیع حضرت آیت‌الله میرزا علی غروی، شیخ نجاح بغدادی، ص۴۴.
۷۶. مصاحبه با فرزند معظم له، مجله آینه پژوهش، ش۵۰، ص۱۰۸.
۷۷. روزنامه کیهان، ۳۱ خرداد ۱۳۷۷، ش، ص۱۴.
۷۸. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱ تیر ۱۳۷۷ش، ص۳.
۷۹. مصاحبه با فرزند معظم له، مجله المرشد، ۱۴۱۷ق، عدد۶، ص۲۴.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«علی غروی».    



جعبه ابزار