• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عمل به انجیل (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن بعثت عیسی مسیح (علیه‌السلام) را دنباله «ارسال رسل و انزال کتب» می‌داند و نام کتاب آسمانی او را به صراحت، انجیل خوانده و بر وحیانی بودن آن تأکید میورزد.



عمل به دستورهای انجیل از سوی مسیحیان ، شرط زمینه ساز نزول برکات آسمانی و زمینی بر آنان بود.
«ولو انهم اقاموا التورلـة والانجیل ومآ انزل الیهم من ربهم لاکلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم...»؛ و اگر آنها تورات و انجيل و آنچه بر آنها از طرف پروردگارشان نازل شده ( قرآن ) را برپا دارند از آسمان و زمين روزى خواهند خورد، جمعى از آنها ميانه‌رو هستند ولى اكثرشان اعمال بدى انجام مى‌دهند.


شك نيست كه منظور از برپا داشتن تورات و انجيل، آن قسمت از تورات و انجيل واقعى است كه در آن زمان در دست آنها بود، نه قسمتهاى تحريف يافته كه كم و بيش از روى قرائن شناخته مى‌شد، و منظور از ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ همه كتابهاى آسمانى و دستورات الهى است، زيرا اين جمله مطلق است، و در حقيقت اشاره به اين است كه نبايد تعصبهاى قومى را با مسائل دينى و الهى آميخت، كتابهاى آسمانى عرب و يهود مطرح نيست، آنچه مطرح است دستورهاى الهى است و به اين بيان قرآن مى‌خواهد تا آنجا كه ممكن است از تعصب آنها بكاهد و راه را براى نفوذ در اعماق جانشان هموار سازد، و لذا تمام ضميرها در اين آيه بخود آنها بازگشت مى‌كند (إِلَيْهِمْ، ... مِنْ رَبِّهِمْ، ... مِنْ فَوْقِهِمْ، ... مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ) همه بخاطر اين است كه از مركب لجاجت فرود آيند و تصور نكنند تسليم در برابر قرآن به معنى تسليم يهود در برابر عرب است، بلكه تنها تسليم در برابر خداى بزرگشان است.
شك نيست كه منظور از بر پا داشتن مقررات تورات و انجيل، عمل به اصول آنها است، زيرا همانطور كه بارها گفته‌ايم، اصول تعليمات انبياء در همه جا يكسان است و تفاوت در ميان آنها تفاوت" كامل" و" اكمل" است و اين منافات با آن ندارد كه بعضى از احكام آئين قبل را، بوسيله بعضى از احكام آئين بعد نسخ كند.
خلاصه اينكه آيه فوق يك بار ديگر، اين اصل اساسى را مورد تاكيد قرار مى‌دهد كه پيروى از تعليمات آسمانى انبياء تنها براى سر و سامان دادن به زندگى پس از مرگ نيست، بلكه بازتاب گسترده‌اى در سرتاسر زندگى مادى انسانها نيز دارد، جمعيتها را قوى، و صفوف را فشرده، و نيروها را متراكم، و نعمتها را پر بركت ، و امكانات را وسيع، و زندگى را مرفه، و امن و امان مى‌سازد.
نظرى به ثروتهاى عظيم مادى و نيروهاى فراوان انسانى كه امروز در دنياى بشريت بر اثر انحراف از اين تعليمات به صورت سلاحهاى مرگبار و كشمكشهاى بى‌دليل و كوششهاى ويرانگر، نابود مى‌گردد، دليل زنده اين حقيقت است، امروز حجم ثروتهايى كه در جهت تخريب دنيا - اگر درست بينديشيم- به كار مى‌رود، هر گاه بيشتر از ثروتهايى كه در مسيرهاى سازنده مصرف مى‌شود نباشد از آن هم كمتر نيست.
امروز مغزهاى متفكرى كه براى تكميل و توسعه و توليد سلاحهاى جنگى و كشمكشهاى استعمارى كار مى‌كند، قسمت مهمى از نيروهاى ارزنده انسانى را تشكيل مى‌دهد، و چقدر نوع بشر به اين سرمايه‌ها و اين مغزهايى كه بيهوده از بين مى‌رود، براى رفع نيازمندي‌هايش محتاج است، و چقدر چهره دنيا زيبا و خواستنى و جالب بود اگر همه اينها در راه آبادى به كار گرفته مى‌شدند.
ضمنا بايد توجه داشت كه منظور از جمله:" مِنْ فَوْقِهِمْ" وَ" مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ" آن است كه تمام نعمتهاى آسمان و زمين ، آنها را فرا خواهد گرفت، و اين احتمال نيز هست كه اين جمله، كنايه‌اى بوده باشد از عموميت نعمتها همانطور كه در ادبيات عرب و غير عرب، گاهى گفته مى‌شود:" فلان كس از فرق تا قدم غرق نعمت شد" يعنى در تمام جنبه‌ها.
و نيز اين آيه ، پاسخى است به گفتارى كه از يهود در آيات گذشته خوانديم كه اگر مى‌بينيد نعمتهاى الهى از شما قطع شده، به خاطر اين نيست كه بخل در ذات مقدس خداوند راه يافته و دست او بسته باشد، بلكه اين اعمال شما است كه در زندگى مادى و معنوى شما منعكس شده و هر دو را تيره ساخته است و تا شما باز نگرديد، اينها نيز باز نگردند.
در پايان آيه، اشاره به اقليت صالح اين جمعيت كرده، مى‌گويد:
" با اينكه بسيارى از آنها بدكارند ولى جمعيتى معتدل و ميانه رو در ميان آنها وجود دارند" (كه حسابشان با حساب ديگران در پيشگاه خدا و در نظر خلق خدا جدا است). (مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ).
نظير اين تعبير در باره اقليت صالح اهل كتاب، در آيات ۱۵۹ و ۱۸۱ سوره اعراف و ۷۵ آل عمران نيز ديده مى‌شود.


ارزش‌مندی پیروان انجیل ، در گرو عمل به دستورهای آن است.
«قل یـاهل الکتـب لستم علی شیء حتی تقیموا التورلـة و الانجیل...»؛ اى اهل كتاب ! شما هيچ موقعيتى نداريد مگر اينكه تورات و انجيل و آنچه بر شما از طرف پروردگارتان نازل شده است بر پا داريد ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده (نه تنها مايه بيدارى آنها نمى‌گردد بلكه) بر طغيان و كفر بسيارى از آنها مى‌افزايد بنا بر اين از اين قوم كافر (و مخالفت آنها) غمگين مباش.


در تفسير " مجمع البيان " و تفسير" قرطبى " از ابن عباس چنين نقل شده كه جمعى از يهود خدمت پيامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آمدند، نخست پرسيدند آيا تو اقرار ندارى كه تورات از طرف خدا است؟
پيغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله جواب مثبت داد.
آنها گفتند: ما هم تورات را قبول داريم، ولى به غير آن ايمان نداريم (در حقيقت تورات قدر مشترك ميان ما و شما است اما قرآن كتابى است كه تنها شما به آن عقيده داريد پس چه بهتر كه تورات را بپذيريم و غير آن را نفى كنيم!) آيه نخست نازل شد و به آنها پاسخ گفت.


همانطور كه در تفسير آيات اين سوره تا كنون خوانده‌ايم، قسمت قابل ملاحظه‌اى از آن پيرامون كارشكنيها، گفتگوها، سؤالها و ايرادهاى اهل كتاب ( يهود و نصارى ) بود، اين آيه نيز به گوشه ديگرى از اين مباحث اشاره مى‌كند، و به منطق سست آنها كه مى‌خواستند تورات را به عنوان يك كتاب مورد اتفاق ميان مسلمانان و يهود بپذيرند و قرآن را به عنوان يك كتاب مورد اختلاف كنار بگذارند، پاسخ مى‌گويد.
به اين ترتيب آنها را مخاطب ساخته و مى‌گويد:" اى اهل كتاب شما هيچ موقعيتى نخواهيد داشت مگر آن زمانى كه تورات و انجيل و تمام كتب آسمانى را كه بر شما نازل شده بدون تبعيض و تفاوت بر پا داريد" (قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ).
زيرا همانطور كه گفتيم اين كتابها همه از يك مبدء صادر شده و اصول اساسى آنها يكى است، اگر چه آخرين كتاب آسمانى، كاملترين و جامعترين آنها است و بهمين دليل لازم العمل است به علاوه در كتب پيشين بشارتهاى متعددى درباره آخرين كتاب يعنى قرآن آمده است، آنها مدعيند تورات و انجيل را قبول دارند، اگر در اين ادعا صادق هستند بايد اين بشارتها را نيز بپذيرند، و هنگامى كه آن نشانه‌ها را در قرآن يافتند، در برابر آن سر تعظيم فرود آورند.
آيه فوق مى‌گويد: ادعا كافى نيست بايد عملا اين كتابهاى آسمانى را بر پا داريد به علاوه كتاب" ما" و" شما" مطرح نيست، آنچه مطرح است كتابهاى آسمانى است و آنچه از ناحيه خدا آمده، پس چگونه مى‌توانيد با اين منطق سست، آخرين كتاب را ناديده بگيريد.
ولى قرآن بار ديگر اشاره به وضع اكثريت آنها كرده، مى‌گويد:" بسيارى از آنها نه تنها از اين آيات پند نمى‌گيرند و هدايت نمى‌شوند بلكه به خاطر روح لجاجت بر طغيان و كفرشان افزوده مى‌شود" (وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً) و اين چنين است، تاثير معكوس آيات حق و سخنان موزون در افكار بيمار و قلوب مملو از لجاج! و در پايان آيه پيامبر خود را در برابر سرسختى اين اكثريت منحرف دلدارى مى‌دهد و مى‌گويد:" از مخالفتهاى اين جمعيت كافر غمگين مباش" زيرا زيان آن متوجه خود آنها خواهد شد و به تو ضررى نمى‌رساند (فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ).
بديهى است محتويات اين آيه اختصاص به قوم يهود ندارد، مسلمانان نيز اگر تنها به ادعاى اسلام قناعت كنند، و اصول تعليمات انبياء و مخصوصا كتاب آسمانى خود را بر پا ندارند، هيچگونه موقعيت و ارزشى نه در پيشگاه خدا ، و نه در زندگى فردى و اجتماعى نخواهند داشت، و هميشه زبون و زير دست و شكست‌خورده خواهند بود.


دین داری درست مسیحیان در گرو عمل به انجیل است.
قل یـاهل الکتـب لستم علی شیء حتی تقیموا التورلـة والانجیل ومآ انزل الیکم من ربکم...


۱. المیزان، علامه طباطبایی، ج ۳، ص ۱۹۸.    
۲. مائده/سوره۵، آیه۶۶.    
۳. تفسير نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج‌۴، ص۴۵۵.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۶۸.    
۵. تفسير نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج‌۵، ص۲۶.    
۶. مائده/سوره۵، آیه۶۸.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «عمل به انجیل (قرآن)».    



جعبه ابزار