• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غلو

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



غلو، به معنی افراط در دین و تجاوز کردن از حد و اندازه است. و یکی از عواملی که باعث می‌شود شیطان بر انسان حاکم و مسلط شود و او را به سوی عذاب الهی بکشد، غلو در دین است.



غلو در لغت به معنای زیادت و بلند شدن است. در مثل گفته می شود آب دهان دانه گیاه را بلند و بزرگ کرد؛ یعنی بیشتر از اندازه‌اش گردانید. در لسان العرب غلو چنین معنا شده است: غلو تجاوز کردن از حد و اندازه، و یا خارج شدن از حد اعتدال است. و گفته شده غلو بلند شدن و تجاوز از حد و اندازه در هر چیز را گویند.
ابن اثیر اصل و ریشۀ کلمهٔ غلو را به معنای ارتفاع و بلندی می داند و نیز تجاوز از حد و اندازه در هر چیز را غلو می‌نامد. به عبارت دیگر، واژه غلوّ در مقابل تقصیر است، و در لغت به معناى تجاوز از حدّ و افراط در شىء است؛ یعنى فرد یا چیزى بیش از آنچه در او است، توصیف شود. و یا در ستایش زیبایى‌هاى ظاهرى و معنوى فردى، بیش از حدّ سخن گفته شود.


غلو در اصطلاح شرع به معنای افراط در دین است و آن تجاوز از حد وحی به سوی هوا و هوس و سلیقه‌های مختلف است؛ مانند این‌که پیامبران و امامان را خدا بدانند؛ مثل نصاری که به پیامران و بزرگان خود مقام الوهیت قایل شدند.


مصداق بارز غلو در دین اسلام که اگر بدون قرینه به کار برود بر آن صدق می‌شود، غلو کسانی است که به الوهیت ائمه به ویژه امام علی (علیه‌السلام) اعتقاد دارند.


ولی متأسفانه گاهی دشمنان شیعه عقاید حقه تشیع را نادیده گرفته و شیعه را به عنوان غالی معرفی می کنند؛ مثلا: زبیدی در تاج‌العروس مى‌نویسد: «امامیه فرقه‌اى از غالیان شیعه است».
[۵] حسینی زبیدی واسطی، سید مرتضی، تاج‌العروس، مادۀ غلو، ج ۸، ص ۱۹۴.

و دکتر کامل مصطفی مى‌نویسد: «غالیان از شیعه عقاید اصلى تشیع، از قبیل: بداء، رجعت، عصمت و علم لدنّی را تأسیس نمودند که بعدها به عنوان مبادى رسمى براى تشیع شناخته شد …»
[۶] رضوانی، علی‌اصغر، شیعه‌شناسى و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۷۱ به نقل از؛ الصلة بین التصوف و التشیع، فصل غلات.

در حالی‌که اگر در معنای صحیح این عقاید که شیعه به آن معتقد است، با انصاف نگاه کنند و عقاید شیعیان را با نظر خودشان تفسیر نکنند غلوی در بین نیست.


لقد کفرالذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و قال المسیح یابنی اسراءیل اعبدوا الله ربی و ربکم انه من یشرک بالله فقد حرم الله علیه الجنه و ماویه النار و ما للظلمین من انصار- لقد کفرالذین قالوا ان الله ثالث ثلثه و مامن اله الا اله وحد و ان لم ینتهوا عما یقولون لیمسن الذین کفروا منهم عذاب الیم- افلا یتوبون الی الله و یستغفرونه والله غفور رحیم- ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسول و امه صدیقه کانا یاکلان الطعام انظر کیف نبین لهم الایت ثم انظر انی یؤفکون- قل اتعبدون من دون الله ما لا یملک لکم ضرّا و لا نفعا والله هوالسمیع العلیم- قل یاهل الکتب لا تغلوا فی دینکم غیرالحق و لا تتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا کثیرا و ضلوا عن سواء السبیل- لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود و عیسی ابن مریم ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون- کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانو یفعلون- تری کثیرا منهم یتولّون الذین کفروا لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله علیهم و فی العذاب هم خا لدون.
آنها که گفتند: «خداوند همان مسیح فرزند مریم است»، به یقین کافر شدند، (با اینکه خود) مسیح گفت: «ای بنی‌اسرائیل! خداوند یگانه را، که پروردگار من و شماست، پرستش کنید؛ زیرا هرکس شریکی برای خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است؛ و جایگاه او دوزخ است؛ و ستمکاران، یار و یاوری ندارند.»
آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) به یقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه می‌گویند دست برندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند، ) خواهد رسید.
آیا به سوی خدا باز نمی‌گردند، و از او طلب آمرزش نمی‌کنند؟! (در حالی‌که) خداوند آمرزنده مهربان است.
مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده (خدا) بود؛ پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند؛ مادرش، زن بسیار راستگویی بود؛ هر دو، غذا می‌خوردند؛ (با این حال، چگونه دعوی الوهیت مسیح و پرستش مریم را دارید؟! ) بنگر چگونه نشانه‌ها را برای آنها آشکار می‌سازیم؛ سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده می‌شوند!
بگو: «آیا جز خدا چیزی را می‌پرستید که مالک سود و زیان شما نیست؟! و خداوند، شنوا و داناست.»
بگو: «ای اهل کتاب! در دین خود، غلو (و زیاده‌روی) نکنید؛ و غیر از حق نگویید؛ و از هوسهای جمعیتی که پیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروی ننمایید.»
کافران بنی اسرائیل، بر زبان داوود و عیسی بن مریم، لعن (و نفرین) شدند. این بخاطر آن بود که گناه کردند، و تجاوز می‌نمودند.
آنها از اعمال زشتی که انجام می‌دادند، یکدیگر را نهی نمی‌کردند؛ چه بدکاری انجام می‌دادند!
بسیاری از آنها را می‌بینی که کافران (و بت‌پرستان) را دوست می‌دارند (و با آنها طرح دوستی می‌ریزند)؛ نفس (سرکش) آنها، چه بداعمالی از پیش برای (معاد) آنها فرستاد، که نتیجه آن، خشم خداوند بود؛ و در عذاب (الهی) جاودانه خواهند بود.


یکی از عواملی که باعث می‌شود شیطان بر انسان حاکم و مسلط شود و او را به سوی عذاب الهی بکشد، غلو در دین است.
علامه طباطبایی درباره غلو در دین ذیل همین آیات در تفسیر المیزان نوشته است: غالی با غین نقطه‌دار کسی را گویند که از حد تجاوز کرده و مرتکب افراط شود. خداوند در این آیه به رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)؛ دستور می‌دهد که اهل کتاب را دعوت کند به این‌که در دین خود مرتکب غلو و افراط نشوند؛ چون اهل کتاب مخصوصا نصاری به این بلیه و انحراف در عقیده مبتلا بودند؛ آری دینی که از طرف پروردگار نازل شده باشد و کتب آسمانی آن‌را بیان کنند نشانه‌اش این است‌که در درجه اول توحید را بر بشر عرضه کرده باشد؛ و شریک را از خدا نفی کند؛ دینی است که بشر را از انباز گرفتن برای خداوند و پرستش بت نهی کند؛ و یهود و نصاری دارای چنین دینی نیستند، چون این دو طایفه نیز برای خدا انباز گرفتند مخصوصا نصاری که رسوایی و شناعتشان از یهود بیشتر است.


مفسر تفسیر نمونه ذیل این آیه نوشته است:
در این آیه خداوند به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور می‌دهد که به دنبال روشن شدن اشتباه اهل کتاب در زمینه غلو درباره پیامبران الهی با استدلالات روشن از آنها دعوت کند که از این راه رسما باز گردند و می‌فرماید:«قل یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم غیرالحق؛ بگو‌ ای اهل کتاب در دین خود، غلو و تجاوز از حد نکنید و غیر از حق چیزی نگوئید»
البته غلو نصاری روشن است و اما در مورد غلو یهود که خطاب یا اهل الکتاب شامل آنها نیز می‌شود بعید نیست که اشاره به سخنی باشد که درباره عزیر می‌گفتند و او را فرزند خدا می‌دانستند. و از آنجا که سرچشمه غلو غالبا پیروی از هوا و هوس گمراهان است، «و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا کثیرا و ضلوا عن سواءالسبیل؛ برای تکمیل این سخن می‌فرماید: از هوس‌های اقوامی که پیش از شما گمراه شدند و بسیاری را نیز گمراه کردند و از راه مستقیم منحرف گشتند، پیروی نکنید».
این جمله در حقیقت اشاره به چیزی است که در تاریخ مسیحیت نیز منعکس است که مساله تثلیث و غلو درباره مسیح (علیه‌السّلام) در قرون نخستین مسیحیت در میان آنها وجود نداشت بلکه هنگامی که بت‌پرستان هندی و مانند آنها به آئین مسیح (علیه‌السّلام) پیوستند، چیزی از بقایای آئین سابق را که تثلیث و شرک بود به مسیحیت افزودند و لذا می‌بینیم که تثلیت هندی (ایمان به خدایان سه‌گانه برهما، فبشنو، سیفا) از نظر تاریخی قبل از تثلیث مسیحیت بوده است و درحقیقت این انعکاسی از آن است، در آیه ۳۰ سوره توبه نیز پس از ذکر غلو یهود و نصاری درباره عزیر و مسیح (علیه‌السّلام) می‌خوانیم یضاهئون قول الذین کفروا من قبل: «گفتار آنها شبیه سخنان کافران پیشین است.»


مفسر تفسیر راهنما نیز درباره غلو در دین و پیامدهای این کار نوشته است:
۱- اعتقادات دینی اهل کتاب آمیخته با غلو، گزافهگویی و امور باطل است.
۲- پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مامور نهی اهل کتاب از غلو و گزافهگویی در آیین خویش بود.
۳- غلو در دین (آمیختن معارف الهی به گزافه‌هایی باطل) امری نکوهیده و حرام است.
۴- پیروان ادیان الهی در خطر غلو و انحراف از آیین خویش هستند.
۵- پندار تثلیث و الوهیت مسیح (علیه‌السّلام) و مادرش مریم، مصداق روشن گزافه گویی و غلو مسیحیان در دین خویش است.
۶- هر نوع افراط و غلو در دین، باطل و خارج شدن از حقیقت است.
۷- بی‌توجهی به کتاب‌های آسمانی، منشا غلو و گزافهگویی در دین است.
۸- پیروی اهل کتاب از پیشینیان گمراه و هواپرست خویش، منشا غلو و گزافه بستن آنان به دین است.
۹- غالیان هواپرست و گمراه از اهل کتاب، گمراه‌کننده بسیاری از مردم هستند.
۱۰- عقاید ناروا و غلوآمیز اهل کتاب برخاسته از افکار باطل گمراهانی مشرک در گذشته تاریخ است.
۱۱- ضلالت‌های فراوان و ریشه‌دار بشر، میراث عقاید و افکار هواپرستان تاریخ است.
۱۲- پیروان ادیان الهی در خطر پیروی از عقاید پوچ و تمایلات هواپرستانه گذشتگان خویش هستند.
۱۳- پیروی از افکار و عقاید بدون دلیل و مبتنی بر تمایلات نفسانی، امری نکوهیده و مورد نهی خداوند است.
۱۴- غلو و افراط در دین، برخاسته از تمایلات نفسانی و دور از دلیل و برهان است.
۱۵- پی‌ریزی عقاید دینی برپایه هواپرستی و تمایلات نفسانی، موجب گمراهی و گمراه‌سازی دیگران است.
۱۶- پیروی از تمایلات در عقاید دینی، موجب خارج شدن از حد اعتدال و راه میانه است.
۱۷- غلو در دین، ضلالت و انحراف از حد اعتدال و راه میانه است.
۱۸- گروهی از یهودیان و مسیحیان عصر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، هواپرستانی گمراه و ناشر عقاید افراطی و غلوآمیز در میان همکیشان خود بودند.
۱۹- اضلال و به گمراهی کشاندن جوامع، پیامد گمراهی و هواپرستی و در پی دارنده محرومیت از هدایت به اسلام است.
[۱۲] هاشمی، اکبر، تفسیر راهنما، ج۴، ص۵۲۷.



بنابراین، غلو در دین و زیاده‌روی درباره آنچه ما مسلمانان به آن اعتقاد داریم هم کاری ناپسند و دور از اعتدال است. خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است که ما شما (مسلمانان) را امت معتدل و میانه‌رو قرار داده‌ایم:
«و کذالک جعلناکم امه وسطالتکو نوا شهداء علی الناس...؛ و همچنین (که قبله شما یک قبله میانه است) شما (مسلمانان) را نیز، امت معتدل و میانه‌ای قرار داده‌ایم تا برای مردم گواه (نمونه) باشید و پیامبر هم (برای شما نمونه و) گواه باشد.»
اصل و پایه و اساس همه ادیان الهی، توحید است. و چنانچه شیاطین جنی و انسی موفق شوند که پیروان دینی را از توحید منحرف کرده و به وادی شرک و تثلیث و غلو بکشانند آنها را در دایره کفر قرار می‌دهند و با برهان نمایی‌های واهی و خیالی گمراهشان می‌کنند. به همین جهت که غلو در هر دین و مذهب و توسط هر فردی و به هر بهانه‌ای که انجام شود هم انحراف است و هم موجب انحراف می‌شود.
ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) نیز با غلوکنندگان در دین برخورد جدی می‌کرده‌اند و آنها را از اینکار منع می‌کرده‌اند نقل شده است که:
گروهی از بنی‌هاشم و سایر شیعیان خدمت امام باقر (علیه‌السّلام) رسیدند. امام به آنها فرمودند: از شیعیان غالی بپرهیزید و میانه‌روی را پیشه کنید... عرض کردند: غالی کیست؟
امام باقر (علیه‌السّلام) فرمودند: غالی کسی است که درباره ما مقامی را معتقد است که ما خودمان آن مقام را برای خویش قائل نیستیم... نمی‌توان به خدا نزدیک شد مگر با اطاعت از او. هرکس از شما مطیع او باشد، و به دستورات او عمل کند ولایت ما برایش سودمند است و هرکس نافرمانی خدا کند، ولایت ما برایش سودی ندارد.
[۱۴] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار.

آن حضرت همچنین درباره دوری از افراط و تفریط و عمل به میانه روی فرموده است: ترس از خدا در پنهان و آشکار و میانه روی در فقر و ثروت نجات بخش انسان است.
[۱۵] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار.



۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان عرب، مادۀ غلو، ج ۱۵، ص ۱۳۲.    
۲. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان عرب، مادۀ غلو، ج ۱۵، ص۱۳۲.    
۳. ابن اثیر، ابوالسعادت، النهایه، ج۳، ص۳۸۲.    
۴. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، مادۀ غلو، ج ۱۵، ص ۱۳۲.    
۵. حسینی زبیدی واسطی، سید مرتضی، تاج‌العروس، مادۀ غلو، ج ۸، ص ۱۹۴.
۶. رضوانی، علی‌اصغر، شیعه‌شناسى و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۷۱ به نقل از؛ الصلة بین التصوف و التشیع، فصل غلات.
۷. مائده/سوره۵، آیه۷۲-۸۰.    
۸. طباطبائی، محمدحسین، تفسیرالمیزان، ج۶، ص۷۶.    
۹. مائده/سوره۵، آیه۷۷.    
۱۰. مائده/سوره۵، آیه۷۷.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۵۷-۵۸.    
۱۲. هاشمی، اکبر، تفسیر راهنما، ج۴، ص۵۲۷.
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.    
۱۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار.
۱۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار.



دائرة المعارف اسلام پدیا    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «غلو در دین»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۱/۲۷.    



جعبه ابزار