• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کرامیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بسیاری از فرق با انگیزه­ های ناشایست موجودیت یافتند و با همان اغراض فاسده به موجودیت خود استمرار بخشیدند. حب مقام و ریاست، طمع و ثروت اندوزی، زورگوئی و ستم و حتی اظهار زهد و تقوی می­تواند از عوامل و انگیزه ­های موثر برای تشکیل فرقه باشد. فرقه کرامیه از جمله فرقی است که در آن ریاء و نفاق و تظاهر به زهد و عبادت باعث تشکیل و اوج­گیری آن شد. در این نوشتار به معرفی این فرقه می­ پردازیم.





ابوعبدالله محمد بن كرام سردمدار انديشه كراميه است.
[۱] - فخررازي ،محمد بن عمر؛اعتقادالمسلمين والمشركين ، بیروت ،دارالكتب العلميه ،۱۴۰۲، ص ۶۷الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص ۱۱۱الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴،۲مجلد، ج۱ ص ۱۰۷
او سجستاني بوده و از آنجا به گرجستان تبعيد و مطرود شد. وی با تملق و نفاق توانست هم­پيماناني بدست آورد. چنانكه گفته­اند با تظاهر به زهد و تعبد، خودش را در نظر اهالي گرجستان و اطراف آن جلوه­ اي ديني داد و سپس ايشان را به بدعت خويش كشاند تا اينكه با او بيعت كردند.




او با عده­ اي از هم­پيمانانش در ايام ولايت محمد بن طاهر بن عبدالله حاکم مستعین در خراسان
[۲] - ابن کثير القرشي ، ا سماعيل بن عمر ابن کثير القرشي أبو الفداء ؛البداية والنهاية ، مکتبة المعارف ،بيروت ،جلدی ۱۴،ج ۱۱ ص ۲۰
به نيشابور رفته و با تظاهر، به فريب اهل آن ديار پرداخت و در آنجا دعوت خود را علني نمود.
ثمره تبليغات او در نيشابور به وجود آمدن سه فرقه كراميه به نام حقاقيه، طرائقيه و اسحاقيه در خراسان شد. این سه فرقه از کرامیه به مجسمه خراسان معروف هستند.
[۳] - الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص ۱۱۱البغدادی ،عبدالقاهربن طاهربن محمد ؛الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية ،بيروت ،دارالآفاق الجديده ، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية ، ص ۲۰۲





او نويسنده كتابي به نام «عذاب قبر» است. وی در آن به تبيين انديشه­ ها و افكار خود پرداخته ولی چون در آن مطالب غير معقول بوده بعدا عده­ اي از همفكران او اصل كتاب را با حذف مطالب سخيف تغير دادند تا بر اعتبار آن بيفزايند و ديگر اصل آن را افشاء ننمودند. به عنوان نمونه يكي از عقائد باطل او در اين كتاب اين است كه به چگونگی و کیفیت خدا و همچنين مكان الله پرداخته است.
[۴] - پيشين / ۱۱۴





معمولا نويسندگان فرق و مذاهب كه خود از اهل سنت مي­باشند وقتي به شرح حال كراميه مي ­پردازند به طعن و ذم این گروه مي­پردازند.
به چند نمونه از اين اظهارات اشاره مي­كنيم:
۱.محمد بن كرام فردي منافق و متظاهر به عبادت و زهد براي فريب مردم بود.
۲.بدعتهاي او در اسلام بيشتر از آن است كه در اين مختصر مقالات بگنجد.
۳.او داراي كتب و تصانيف بسياري است اما كلامش در نهايت زشتي و بطلان است.
[۵] - الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص ۱۱۱

۴.در فروع دين اقوال عجيبي دارند و مدار كار اين گروه خرقه پوشي و فريب دادن و تظاهر به زهد است.
[۶] - فخررازي ،محمد بن عمر؛اعتقادالمسلمين والمشركين ، بیروت ،دارالكتب العلميه ،۱۴۰۲ ، ص ۶۷

۵.سران فرق كراميه از علماء معتبر نيستند بلكه از سفهاء جاهل هستند.
[۷] - الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴،۲مجلد، ج۱ ص ۱۰۷

۶.اعتقاد كراميه (به اينكه خدا محل حوادث است) در هيچ امتي مشابه ندارد مگر مجوس.
[۸] - الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص ۱۱۳

۷.عقائد او شبيه به عقائد ثنويه و نصاري است در اينكه خدا از جهت تحتاني محدود است و اینکه خدا جوهر است.
[۹] - البغدادی ،عبدالقاهربن طاهربن محمد ؛الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية ،بيروت ،دارالآفاق الجديده ، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية ، ص ۲۰۳

۸.بعيد است كه محمد بن كرام از ديانت برخوردار باشد. چون به علم شريعت (فقه) و ابوحنيفه و شافعي جسارتهائي دارد و گفته :
ان علم الشافعي و ابي حنيفه جملته لا تخرج من سراويل امراة
[۱۰] - الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص ۱۱۶

(تمام علم شافعی و ابوحنیفه از جامه زنی خارج نمی­شود كنايه از اينكه دانش آندو در فقه فاقد ارزش علمي است)





۵.۱ - الف. خدا شناسي


او علاوه بر اثبات صفات و حالات براي خداوند به نحو تشبيه و تجسيم به تبيين مسائل خداشناسي از ديدگاه خود پرداخته و در مقالاتش به تعيين جايگاه و مكان خداوند پرداخته و سوالي را كه فرق مشبهه به سادگي جواب مي ­دهند با عباراتی منحرف کننده تنقيح نموده است.
با دقت در عقايد او مي­توان التقاط مكاتب باطل ديگر را در آن مشاهده نمود. به برخي ازاين موارد اشاره مي كنيم :
۱.معبود وی بر روي عرش قرار دارد.
۲.ذاتا خدا را درجهت فوق می داند.
برخي از كراميه معتقدند كه خدا در جهت بالا و در محاذي عرش است.
۳.براي معبودش انتقال و دگرگوني و فرود آمدن را ممكن مي­شمرد.
[۱۱] - الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴،۲مجلد، ج۱ ص ۱۰۷و۱۰۸

۴.هر موجودي كه عرض نباشد (جسم باشد) بايد در يكي از جهات باشد و معين نموده ­اند که خدا در برترين و شريفترين جهات يعني جهت فوق است.
[۱۲] - .پيشين

۵.محمد بن كرام معتقد است كه خدا جسم است و از جهت تحتاني نهايت دارد. او
در اين اعتقاد شباهت به قول ثنويه پیدا کرده است كه معتقدند نور از جهت تحتاني محدود به تاريكي ها است.
۶.عرش مكان خداست و خدا مماس با عرش است.
۷.او و پيروانش خداوند را محل و جايگاه تمام حوادث مي­دانند.
[۱۳] - البغدادی ،عبدالقاهربن طاهربن محمد ؛الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية ،بيروت ،دارالآفاق الجديده ، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية ، ص ۲۰۳و۲۰۴

۸.كلام خدا را قديم ولي قول خدا را حادث مي­ پندارند.
۹.علم و قدرت و حيات را حالاتي براي خدا مي ­دانند. مي ­گويند خداوند به علم عالم است و به قدرت قادر است و به حيات حي است.
[۱۴] -الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ،ص ۱۱۴و۱۱۳ -



۵.۲ - ب.نبوت و رسالت


از بدعت هاي اين فرقه تحليل نادرست ايشان از نبوت و رسالت است كه بدون شك با چنین تحلیلات نادرست ازمنكرين نبوت ورسالت خواهند شد.


۵.۲.۱ - تحلیل نبوت ازنظر کرامیه


رسالت و نبوت دو حالت عرضي در وجود رسول و نبي است و معجزه و وحي و عصمت، ملاك نبوت و رسالت نيست بلکه هر كس که در او چنين حالت عرضي (نبوت و رسالت) حاصل شود بر خدا واجب است كه او را به سوي خلق مبعوث نمايد. اگر او را ارسال كند آن شخص مرسل (فرستاده شده) مي­شود وإلا مرسل نيست.
با اين ملاكي كه در باب نبوت و رسالت ارائه مي­دهند به فرعي از مسائل نبوت نيز پرداخته و اظهار مي­كنند که نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم در قبر رسول است ولي مرسل نيست.
[۱۵] پيشين،۱۱۵

اين گروه در واقع منكر نبوت و رسالت نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم هستند و خواسته­ اند با تحليلي كه تماما مغالطه و بدون برهان است به اين انكار رنگي علمي دهند.


۵.۳ - ج. امامت

[۱۶] -پيشين

در مساله امامت به چيزي جز توجيه عملكرد ظالمان و اتهام به امير مؤمنان علي عليه السلام توجهي ندارند. موضع­گيري ايشان دقيقا با سلفیان از اهل سنت تطابق كامل دارد. همچنانکه با شيعه تضاد شدید دارند.


۵.۳.۱ - ملاک درتعیین امام


تعيين امام به اجماع امت است نه به نص و نصب از طرف خدا و رسول . با اين ملاك به عملكرد سقيفه و زير پا گذاشتن دستور خداوند و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مهر صحت زدند و علت اينكه پيامبر را بعد از وفات مرسل نمي­دانند به خاطر اين است كه بتوانند به راحتی بعد از رحلت پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم امر خلافت را زير پا بگذارند.
شهرستاني از علماء اهل سنت و نويسنده ملل و نحل تصريح مي­كند كه ايشان در مورد مساله امامت عقيده اهل سنت را دارند.


۵.۳.۲ - امامت دردومنطقه


ایشان بيعت با دو امام در دو منطقه را جایز می­دانند. با اين ملاك، خلافت ظالمانه پيشواي حيله­ گران يعني معاويه را در شام مشروعيت مي­بخشند و بر اتباعش اطاعت از او را واجب شمرده­ اند. با وجود اینکه در عراق و حجاز اميرالمومنين علي عليه السلام خليفه رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم بود.


۵.۳.۳ - توجیه اعمال معاویه


به عقیده آنها معاويه در تمام استبدادها وظلمها و غارتها و خونريزي­ها و قتل مؤمنين و مؤمنات و جنگ با اميرالمومنين علي عليه السلام براي طلب خون عثمان عملكردي صحيح داشته است.


۵.۳.۴ - اتهام بی جا به امیرالمومنین


اميرالمومنين علي عليه السلام را متهم در قتل عثمان معرفی می­کنند و گفته ­اند صبر و سكوت او و مقابله نكردن با شورشيان موجب قتل عثمان شد.


۵.۴ - د. تعريف ايمان


اين فرقه با تعريف ايمان با تفكر مرجئي فروع كثيري از بدعتها و ابتذال در عقيده و عمل را به ارمغان آورده است.
در تعريف ايمان گفته­ اند: ايمان فقط اقرار و تصديق (به شهادتين) زباني است و غير از اين ايمان نيست.
البته در تفسير اينكه ايمان قول است گفته­ اند مراد اقرار زباني اكنون به شهادتين نيست بلكه مراد اقرار زباني به شهادتين در عالم ذر هست، آنگاه كه خدا پرسيد آيا من پروردگار شما نيستم و همه گفتند بله. ايشان معتقدند اين قول (بلي) تا ابد باقي است و حكمش زائل نمي­شود. يعني همه (که چنین جوابی به خدا دادند) مومن‌ هستند.


۵.۴.۱ - فروعات مساله ايمان:


۱.منافقين عهد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ايمان حقيقي داشتند.
۲.كفر حقيقي به خدا انكار نمودن زباني اوست.
۳.منافقين ايمانشان به اندازه ايمان انبياء و ملائكه و جبرئيل و ميكائيل است. زيرا همگي اقرار زباني داشتند.
[۱۷] -پيشين



۵.۵ - هـ .فتاواي فقهي


از مهمترين مسائل متمايز كننده يك فرقه، ديدگاههاي فقهي آنهاست. به نمونه­ هائي از فتاواي كراميه توجه كنيم:

۱.نماز در زمين و مكان نجس جايز است. چنانكه در لباس و بدن نجس نيز جايز است.
۲.طهارت از نجاست واجب نيست. ولي طهارت از حدث واجب است.
۳.غسل و نماز ميت واجب نيست.
۴.واجبات مانند نماز واجب و حج واجب نياز به نيت ندارد چون نيتي كه قبلا در عالم ذر شده كفايت مي­كند.
۵.نيت در نمازهاي مستحبي واجب است زيرا در عالم ذر نيت آن قبول نشد.
[۱۸] -پيشين،ص ۱۱۶





علاوه بر محمد بن كرام و ذكر عقائد خاص او در فرقه كراميه سرانی هستند که به عقائد خاص آنها پرداخته شده است؛ مانند محمد بن هيصم و ابراهيم بن مهاجر. در اين قسمت به برخي از عقايد ايشان اشاره مي­كنيم:


۶.۱ - محمد بن هيصم سركرده هيصميه از كراميه


او گفته است بين خدا و عرش بي‌نهايت فاصله وجود دارد. جدا بودن و بالا بودن براي خدا صحیح است. او با عالم جدائي ازلي دارد (بي­نهايت فاصله دارد) ولي محاذات (مقابل بودن) و تحيز (اشغال نمودن) در مورد خدا معني ندارد.
[۱۹] - الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴،۲مجلد، ج۱ ص۱۰۸



۶.۲ - عقايد ابراهيم بن مهاجر از كراميه


۱.اسم، عرض و حالتي براي مسمي و قائم به اوست.
۲.خداوند جسم است.
۳.زاني جسم نيست بلكه عرض و حالت در جسم است. سپس با حد واجب شرعي بر زاني مخالفت نموده و گفته حد بر جسم وارد مي­شود نه بر زاني.
[۲۰] - الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص۱۱۶

۴.عرض خدا به اندازه عرض عرش است.
[۲۱] - البغدادی ،عبدالقاهربن طاهربن محمد ؛الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية ،بيروت ،دارالآفاق الجديده ، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية ، ص۲۰۴




 
۱. - فخررازي ،محمد بن عمر؛اعتقادالمسلمين والمشركين ، بیروت ،دارالكتب العلميه ،۱۴۰۲، ص ۶۷الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص ۱۱۱الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴،۲مجلد، ج۱ ص ۱۰۷
۲. - ابن کثير القرشي ، ا سماعيل بن عمر ابن کثير القرشي أبو الفداء ؛البداية والنهاية ، مکتبة المعارف ،بيروت ،جلدی ۱۴،ج ۱۱ ص ۲۰
۳. - الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص ۱۱۱البغدادی ،عبدالقاهربن طاهربن محمد ؛الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية ،بيروت ،دارالآفاق الجديده ، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية ، ص ۲۰۲
۴. - پيشين / ۱۱۴
۵. - الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص ۱۱۱
۶. - فخررازي ،محمد بن عمر؛اعتقادالمسلمين والمشركين ، بیروت ،دارالكتب العلميه ،۱۴۰۲ ، ص ۶۷
۷. - الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴،۲مجلد، ج۱ ص ۱۰۷
۸. - الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص ۱۱۳
۹. - البغدادی ،عبدالقاهربن طاهربن محمد ؛الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية ،بيروت ،دارالآفاق الجديده ، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية ، ص ۲۰۳
۱۰. - الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص ۱۱۶
۱۱. - الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴،۲مجلد، ج۱ ص ۱۰۷و۱۰۸
۱۲. - .پيشين
۱۳. - البغدادی ،عبدالقاهربن طاهربن محمد ؛الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية ،بيروت ،دارالآفاق الجديده ، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية ، ص ۲۰۳و۲۰۴
۱۴. -الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ،ص ۱۱۴و۱۱۳ -
۱۵. پيشين،۱۱۵
۱۶. -پيشين
۱۷. -پيشين
۱۸. -پيشين،ص ۱۱۶
۱۹. - الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴،۲مجلد، ج۱ ص۱۰۸
۲۰. - الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص۱۱۶
۲۱. - البغدادی ،عبدالقاهربن طاهربن محمد ؛الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية ،بيروت ،دارالآفاق الجديده ، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية ، ص۲۰۴




سایت پژوهه     نویسنده سید حسین میر نورالهی



جعبه ابزار