• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قوم‌ عاد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عاد" از ریشۀ (ع و د) است که در لغت به معنی بازگشتن به چیزی است بعد از انصراف از آن.
[۱] . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۴ش، دوم، ج ۲،ص ۶۶۴
و در اصطلاح نام قوم حضرت هود (ع) است.




نام قوم عاد در قرآن ۲۴ بار آمده و محل زندگي آنها سرزمین «احقاف» بین عمان و یمن یا عمان و حضرموت بوده است.
[۲] . مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، تدوین حسین حسیني، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۵ش، اول ،ص ۶۱

عاد، نام شخصی است که قبیله و قوم به نام او تسميه شده اند.
[۳] . قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲ش، ششم، ج ۵، ص ۶۷
شاید هم نام جد این قوم عاد بوده است.
برخی از مورخان معتقدند عاد بر دو قبیله اطلاق میشود یکی عاد اولی که لفظ آن در قرآن آمده (آنها احتمالاً قبل از تاریخ زندگی میکرده اند) و قبیلۀ دوم در دوران تاریخ بشر بوده است.
[۴] . قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، پیشین، ص ۶۱

اینکه قوم حضرت هود (ع) کدام قبیله بوده است در آن اختلاف است، چه بسا عاد اولی، همان قوم هود (ع) باشد.
[۵] . فعال عراقی نژاد، حسین؛ داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، تهران، سبحان، ۱۳۷۸ش، دوم ،ج ۱،ص ۲۷۴




یاد کرد قرآن از قوم عاد:«وَ اذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَين‏ِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا اللَّهَ إِنىّ‏ِ أَخَافُ عَلَيْكمُ‏ْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيم‏ » «(سرگذشت هود) برادر قوم عاد را ياد كن، آن زمان كه قومش را در سرزمين «احقاف» بيم داد در حالى كه پيامبر ان زيادى قبل از او در گذشته‏هاى دور و نزديك آمده بودند كه: جز خداى يگانه را نپرستيد! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزى بزرگ میترسم.»
تعبير به « اخ » (برادر) براى بيان نهايت دلسوزى و صفاى اين پيامبر بزرگ نسبت به قوم خويش است، اين تعبير چنان كه مى‏دانيم در مورد عده‏اى از پيامبران بزرگ در قرآن مجيد آمده است، آنها برادرى دلسوز و مهربان براى اقوام خويش بودند كه از هيچ نوع فداكارى مضايقه نكردند. اين تعبير ممكن است در ضمن اشاره‏اى به ارتباط خويشاوندى ميان اين پيامبران و اقوامشان نيز باشد.
[۷] . مكارم شيرازي ،ناصر وهمكاران؛ تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۷۴ش، اول،ج۲۱، ص۳۵۱




از آیات قرآن بر میآید که قوم عاد، بلند قامت و نیرومند بوده اند به همین نسبت ساختمانهای محکم و بزرگ میساختند؛ آنها قومی مترقی و دارای شهرهای آباد و سرزمینهای حاصلخیز بوده اند. قرآن از آنها اینگونه یاد میکند:
«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ. إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ. الَّتىِ لَمْ يخُْلَقْ مِثْلُهَا فىِ الْبِلَد » « آيا نديدى پروردگارت با قوم «عاد» چه كرد؟ و با آن شهر «ارَم» با عظمت، همان شهر ى كه مانندش در شهرها آفريده نشده بود.»
[۹] . داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، پیشین، ۲۷۵

در اينكه «ارم» نام شخص يا قبيله است، يا نام محل و شهرى، در ميان مفسران گفتگو است. ولى مناسب با آيه بعد، اين است كه «ارم» نام شهر بی‏نظير آنها باشد.
«عماد» به معنى ستون و جمع آن « عُمُد» است.
بنا بر تفسير اول اشاره به اندام نيرومند و پيكرهاى ستون مانند قوم عاد است، و بنا بر تفسير دوم اشاره به ساختمانهاى با عظمت و كاخ هاى رفيع و ستونهاى عظيمى است كه در اين كاخها به كار رفته بود، و در هر دو صورت اشاره‏اى است به قدرت و قوت قوم عاد.
[۱۰] . تفسير نمونه، پيشين، ج۲۶، ص۴۵۲

معناي «ذات العماد» آن است كه آنها قطعه سنگ هاى بزرگى را به اندازه بلندى كوه، از كوهى مى‏بريدند و پايه مى‏ساختند، بعد اين ستونها را در هر كجا مى‏خواستند مى‏افراشتند، سپس در بالاى آن كاخهاى خود را مى‏ساختند بدين سبب آنها را «ذات العماد» گفتند.
[۱۱] . شيخ صدوق،معاني الاخبار، ترجمه عبد العلى محمدى شاهرودي،۱۳۷۷ش،‏دوم،‏ ج‏۱، ص۱۰۹




اين قوم كافر و بت پرست بودند و طاغيان مستكبر خود را اطاعت مي کردند:
«وَ تِلْكَ عادٌ جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنيد » «و اين قوم «عاد» بود كه آيات پروردگارشان را انكار كردند و پيامبران او را معصيت نمودند و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پيروى كردند.»
چون کشورشان وسعت یافت، سر بر طغیان و سرکشی برداشتند، تا اینکه هود(ع) بر ایشان مبعوث شد.
[۱۳] . صدرحاج سید جوادی، احمد وديگران؛ دایرة المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محبی، ۱۳۸۴ش، اول، ج ۱۱،ص ۴




"هود" اين نام بدين جهت بر او نهاده شده كه از آنچه قومش بدان گمراه شده بودند هدايت يافت و به آن مبتلا نگرديد. سپس از طرف خداوند مبعوث شد تا آنان را از گمراهى رهانيده و به شاهراه هدايت برساند.
[۱۴] . معاني الاخبار، پيشين، ج۱، ص۱۰۸
« وَ إِلىَ‏ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَاقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيرُْهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُفْترَُونَ» « (ما) به سوى (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستاديم (به آنها) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست. شما فقط تهمت مى‏زنيد (و بتها را شريك او مى‏خوانيد)»
نخستين دعوت هود(ع)، همان دعوت تمام انبيا بود، دعوت به سوى توحيد و نفى هر گونه شرك ،چه افترا و تهمت ى از اين بالاتر كه براى بتهايي بى‏ارزش آن همه مقام قائل ميشدند.
[۱۶] . تفسير نمونه، پيشين، ج۹، ص۱۲۸




بعد از سه سال قحطی و توبه نکردن قوم خیره سر عاد، ابر سیاهی در آسمان ظاهر میشود گمان میکنند، میخواهد باران ببارد، ولی آن در حقیقت شروع عذاب بود:
« فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتهِِمْ قَالُواْ هَذَا عَارِضٌ ممُّْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيم »«هنگامى كه آن (عذاب الهى) را بصورت ابر گسترده‏اى ديدند كه بسوى درّه‏ها و آبگيرهاى آنان در حركت است (خوشحال شدند) گفتند: «اين ابرى است كه بر ما مى‏بارد» (ولى به آنها گفته شد:) اين همان چيزى است كه براى آمدنش شتاب مى‏كرديد،تندباد ى است (وحشتناك) كه عذاب دردناك ى در آن است.»
این قوم بوسیلۀ باد ی عجیب، عذاب شدند که با تعابیر مختلف در قرآن بیان شده است:۱-«رِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَة(تند بادى طغيانگر و سرد و پرصدا).»۲- «رِيحًا صَرْصَر اً.(تندبادى شديد و هول‏انگيز و سرد).» ۳-«الرِّيحَ الْعَقِيم(‏تندبادى بی‏باران)» ،«ريح عقيم» بادى است كه نه ابر مي آورد و نه درخت را بارور مي سازد، توأم با عذاب و بى‏رحم است و خداوند آن را بر قوم عاد فرستاد تا نابودشان سازد، چنان كه مى‏دانيم بادهاى ديگر نطفه را به گياه تلقيح مى‏كنند، ولى اين باد عذاب را به آنها تلقيح كرد. يعنى رحمت از آن پديدار نمى‏گشت، مانند مرد ى كه صاحب فرزند نشود؛ پس همه كاخ ها و دژ ها و شهر ها و هر بناى محكم و استوار ى را كه در آنجا بود چنان خرد و نابود كرد و درهم كوبيد (چون گندم ى زير سنگ آسياب) و همچون ماسه نرم روان شدند كه باد جابجايشان مى‏كرد. و به آسمان مى‏برد (هفت شب و هشت روز پى در پى آن تندباد عقيم برايشان وزيد.)
[۲۱] . معاني الاخبار ،پيشين ،ج۱،ص۱۰۸

۴-« رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيم » «تند بادی است وحشتناک که عذاب دردناکی در آن است »
البته اینکه این باد چه بادی بوده است، خالی از ابهام نیست؛ آیا تند بادی بوده پر قدرت که مردم را به این طرف و آن طرف میافکنده یا اینکه دارای سوزاندگی و مسمومیت خاصی بود که همه چیز را چون استخوان، پوسیده میکرده است؟



 
۱. . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۴ش، دوم، ج ۲،ص ۶۶۴
۲. . مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، تدوین حسین حسیني، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۵ش، اول ،ص ۶۱
۳. . قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲ش، ششم، ج ۵، ص ۶۷
۴. . قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، پیشین، ص ۶۱
۵. . فعال عراقی نژاد، حسین؛ داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، تهران، سبحان، ۱۳۷۸ش، دوم ،ج ۱،ص ۲۷۴
۶. سوره احقاف(۴۶)،آیه۲۱    
۷. . مكارم شيرازي ،ناصر وهمكاران؛ تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۷۴ش، اول،ج۲۱، ص۳۵۱
۸. سوره فجر(۸۹)،آیه(۶-۸)    
۹. . داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، پیشین، ۲۷۵
۱۰. . تفسير نمونه، پيشين، ج۲۶، ص۴۵۲
۱۱. . شيخ صدوق،معاني الاخبار، ترجمه عبد العلى محمدى شاهرودي،۱۳۷۷ش،‏دوم،‏ ج‏۱، ص۱۰۹
۱۲. سوره هود(۱۱)،آیه۵۹    
۱۳. . صدرحاج سید جوادی، احمد وديگران؛ دایرة المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محبی، ۱۳۸۴ش، اول، ج ۱۱،ص ۴
۱۴. . معاني الاخبار، پيشين، ج۱، ص۱۰۸
۱۵. سوره هود(۱۱)،آیه۵۰    
۱۶. . تفسير نمونه، پيشين، ج۹، ص۱۲۸
۱۷. سوره احقاف(۴۶)،آیه۲۴    
۱۸. سوره الحاقه(۶۹)،آیه۶    
۱۹. سوره فصلت(۵۱)،آیه۱۶    
۲۰. سوره ذاریات(۵۱)،آیه۴۱    
۲۱. . معاني الاخبار ،پيشين ،ج۱،ص۱۰۸
۲۲. سوره احقاف(۴۶)،آیه۲۴    
۲۳. سوره ذاریات(۵۱)،آیه۴۲    



سایت دانشنامه موضوعی قرآن    



جعبه ابزار