لعن (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لَعْن (به فتح لام و سکون عین) از
واژگان قرآن کریم به معنای
راندن و
دور کردن است. اصناف زیر در
قرآن کریم مورد لعنتاند: ۱-
کفار به طور مطلق، ۲-
منافقان، ۳-
ابلیس، ۴- اذیت کنندگان
خدا و
رسول، ۵- اهل افساد و قاطعان رحم، ۶- کتمان کنندگان
آیات خدا و راههای
هدایت، ۷-
ستمکاران، ۸- شجره ملعنونه، ۹- نسبت دهندگان
زنا به زنان پاکدامن.
لَعْن:
راندن و
دور کردن است. «لَعَنَهُ لَعْناََ: طردهُ و ابعدهُ عن الخیر».
در
مفردات گفته: لعن به معنی طرد و دور کردن از روی
غضب است. آن از خدا در
آخرت عذاب و در
دنیا انقطاع از قبول رحمت و
توفیق خداست و از انسان
نفرین است نسبت به غیر.
(بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ) «بلکه خدا آنها را در اثر کفرشان از
رحمت خویش دور کرده است».
(اِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکافِرِینَ وَ اَعَدَّ لَهُمْ سَعِیراً) (خداوند
کافران را از رحمت خود دور داشته و براى آنان آتش سوزانندهاى آماده نموده است)
(وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ) یعنی: «لَاعِنُون از خدا خواهند که کتمان کنندگان
آیات را از رحمت خویش دور کند».
(اِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ اُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ...) (كسانى كه كافر شدند، و در حال كفر از دنيا رفتند، لعنت
خداوند و
فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود)
لعنت در اینجا به معنی عذاب است.
اصناف زیر در
قرآن کریم مورد لعنتاند:
(اِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکافِرِینَ وَ اَعَدَّ لَهُمْ سَعِیراً) (خداوند كافران را از رحمت خود دور داشته و براى آنان آتش سوزانندهاى آماده نموده است)
(لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ... • مَلْعُونِینَ اَیْنَما ثُقِفُوا اُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا) (و از همه جا طرد مىشوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به
قتل خواهند رسيد)
ایضا:
(وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيرًا) (خداوند بر آنان غضب كرده و از رحمت خود دورشان ساخته و
جهنم را براى آنان آماده كرده؛ و چه بد سرانجامى است!)
(وَ اِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی اِلی یَوْمِ الدِّینِ) (و به يقين لعنت من بر تو تا روز
قیامت خواهد بود)
(لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَاَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِکَ نَصِیباً مَفْرُوضاً) (همان
شیطانی كه خدا او را از رحمت خويش دور ساخت و او گفت: «از بندگان تو، سهم معيّنى خواهم گرفت»)
(اِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ...) (آنها كه خدا و پيامبرش را
آزار مىدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته)
(فَهَلْ عَسَیْتُمْ اِنْ تَوَلَّیْتُمْ اَنْ تُفْسِدُوا فِی الْاَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا اَرْحامَکُمْ • اُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ...) (اگر
حکومت را بهدست گيريد، آيا جز اين انتظار مىرود كه در
زمین فساد نماييد و پيوند خويشاوندى را قطع كنيد؟! آنها كسانى هستند كه خداوند از رحمت خويش دورشان ساخته)
با ملاحظه آیه ما قبل روشن میشود که مراد از «تَوَلَّیْتُمْ» اعراض از
حق و
جهاد است نه به معنی حکومت.
(اِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما اَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ اُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ) (كسانى كه دلايل روشن، و هدايتى را كه نازل كردهايم، پس از آنكه آن را در
کتاب آسمانی، آنها براى مردم بيان نموديم، كتمان كنند، خدا آنها را لعنت مىكند؛ و همه لعنكنندگان نيز، آنها را لعن مىكنند)
اینان در کتمان حق هم به خدا
خیانت کردهاند و هم به مردم، لذا خدا به آنها لعنت کرده و مردم از خدا به آنها لعنت میخواهند.
(اَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ) (اينك لعنت خدا بر
ستمکاران باد!)
(اَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ) (لعنت خدا بر ستمكاران باد!)
ظاهرا منظور ستمکارانِ کفّار است. (رجوع شود به صدر هر دو آیه)
ایضا آیه:
(یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ) (روزى كه عذرخواهى ستمكاران سودى به حالشان نمىبخشد؛ و لعنت و دورى از رحمت الهى و جايگاه بد براى آنان است)
(وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی اَرَیْناکَ اِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ...) (و رؤيايى را كه به تو نشان داديم و درخت نفرين شده را كه در قرآن ذكر كردهايم، فقط براى
آزمایش مردم بود)
مراد از شجره ملعونه بنا بر تحقیقی که در «رای» گذشت
بنی امیّه است.
(اِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ...) (كسانى كه زنان پاكدامن و بىخبر از هرگونه آلودگى و
مؤمن را متهم مىسازند، در دنيا و آخرت از رحمت الهى دور شدند)
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "لعن"، ج۶، ص۱۹۴.