• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مسمومیت امام حسن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



طبق روایات بسیاری که در کتاب‌های شیعه و سنی وجود دارد، معاویة بن ابی سفیان سمّی را برای جعده دختر اشعث بن قیس، همان منافقی که در تمام حوادث زمان امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نقش اساسی داشت، فرستاد و به او وعده داد که اگر امام حسن (علیه‌السّلام) را به شهادت برسانی، تو را به ازدواج پسرم یزید درمی‌آورم. جعده نیز دستور معاویه را اجرا کرد و آن حضرت را در حالی که روزه داشت و برای افطار به خانه آمده بود، با زهری که معاویه فرستاده بود به شهادت رساند.



قبل از ورود به اصل بحث و آوردن مدارک مطلب فوق، لازم است که به صورت مختصر درباره جایگاه و مقام امام مجتبی (علیه‌السّلام) و نیز حکم دشمنی با آن حضرت را از دیدگاه رسول خدا بیان کنیم.

امام حسن (علیه‌السّلام) محبوب خدا و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): امام مجتبی (علیه‌السّلام) سبط اکبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، مقام و منزلت عظیمی در نزد پیامآور خدا داشت؛ به‌طوری که آن حضرت نوه عزیزش را بر دوش می‌گرفت و می‌فرمود: خدایا من او را دوست دارم، تو نیز او را دوست داشته باش.

بخاری و مسلم در صحیحشان می‌نویسد:
اخبرنی عَدِیٌّ قال سمعت الْبَرَاءَ رضی الله عنه قال رایت النبی (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) وَالْحَسَنُ بن عَلِیٍّ علی عَاتِقِهِ یقول اللهم انی اُحِبُّهُ فَاَحِبَّهُ.
براء می‌گوید: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را دیدم در حالی که حسن بن علی (علیهماالسلام) روی دوشش بود و می‌فرمود: خدایا من او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست داشته باش.


روایات مشابهی از اسامة بن زید و ابوهریره نیز در همان ابواب بخاری و مسلم نقل شده است.

دشمنی با امام حسن، دشمنی با خدا و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)!: از طرف دیگر اهل‌سنت با سند صحیح نقل کرده‌اند که دشمنی با امام مجتبی (علیه‌السّلام)، دشمنی با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. ابن حبان در صحیح خود می‌نویسد:

حَدَّثَنَا مَالِکُ بْنُ اِِسْمَاعِیلَ عَنْ اَسْبَاطِ بْنِ نَصْرٍ عَنِ السُّدِّیِّ عَنْ صُبَیْحٍ مَوْلَی اُمِّ سَلَمَةَ عَنْ زَیْدِ بْنِ اَرْقَمَ اَنّ النَّبِیَّ (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) قَالَ لِفَاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ وسلم لِمَنْ سَالَمَکُمْ.
از زید بن ارقم نقل شده است که رسول خدا خطاب به فاطمه، حسن و حسین فرمود: من با کسی دشمنی می‌کنم که با شما دشمنی کند و با کسی سازش می‌کنم که با شما سازش کند.


حاکم نیشابوری نیز در المستدرک می‌نویسد:

اخبرنا احمد بن جعفر القطیعی ثنا عبدالله بن احمد بن حنبل حدثنی ابی ثنا تلید بن سلیمان ثنا ابو الجحاف عن ابی حازم عن ابی هریرة رضی الله عنه قال نظر النبی (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) الی علی وفاطمة والحسن والحسین فقال انا حرب لمن حاربکم وسلم لمن سالمکم هذا حدیث حسن من حدیث ابی عبدالله احمد بن حنبل عن تلید بن سلیمان فانی لم اجد له روایة غیرها وله شاهد عن زید بن ارقم.
از ابوهریره نقل شده است که رسول خدا به علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم‌السّلام) نگاه کرد و فرمود: من با کسی دشمنی می‌کنم که با شما دشمنی کند و با کسی سازش می‌کنم که با شما سازش کند.


و شمس‌الدین ذهبی در سیر اعلام النبلاء می‌نویسد:

احمد بن حنبل حدثنا تلید بن سلیمان حدثنا ابو الجحاف عن ابی حازم عن ابی هریرة نظر النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) الی علی وفاطمة والحسن والحسین فقال: انا حرب لمن حاربکم سلم لمن سالمکم.
رواه الحاکم فی المستدرک وفیه من طریق ابان بن تغلب عن ابی بشر عن ابی نضرة عن ابی سعید قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) لا یبغضنا اهل البیت احد الا ادخله الله النار.
احمد بن حنبل به سند خود از ابوهریره نقل کرده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم‌السّلام) نگاه کرد و فرمود: من با کسی دشمنی می‌کنم که با شما دشمنی کند و با کسی سازش می‌کنم که با شما سازش کند.
این روایت را حاکم در مستدرک خود نقل کرده و در این کتاب حاکم از طریق ابان بن تغلب از ابی بشر... نقل شده است که رسول خدا فرمود: کسی با ما اهل بیت (علیهم‌السّلام) دشمنی نمی‌کند؛ مگر این که خداوند او را داخل آتش جهنم خواهد کرد.

پس طبق روایات، دشمنی و جنگ با اهل بیت (علیهم‌السّلام) که امام مجتبی (علیه‌السّلام) نیز به تصریح روایات اهل‌سنت، قطعاً جزء آن‌ها است، جنگ و دشمنی با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است.



بعد از این مقدمه کوتاه به سراغ مدارکی می‌رویم که ثابت می‌کند قاتل اصلی امام مجتبی (علیه‌السّلام)، معاویة بن ابی سفیان بوده و او بود که برای جعده سمّ فرستاد و او را با وعده ازدواج با یزید تحریک کرد تا فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را مسموم نماید.
متاسفانه، علمای اهل‌سنت، به‌خاطر حفظ آبروی خلفا، از نقل بسیاری از جنایات آنها احتراز کرده‌اند و یا در صورت نقل مطلب در کتابی، دست به تحریف آن زده‌اند! یکی از مواردی که مورد تحریف علمای اهل‌سنت قرار گرفته است، ماجرای مسموم شدن امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام)، به دستور معاویه است!

دستکاری حقائق، توسط دست‌های پاک! به اقرار علمای اهل‌سنت، ابن سعد در الطبقات الکبری و طبری در تاریخ خویش مسموم شدن امام حسن مجتبی به دستور معاویه را نقل کرده‌اند، اما دست‌های امانت‌دار، این‌مطلب را از این دو کتاب حذف کرده‌اند!

۲.۱ - بیان ابن سعد

نقل از الطبقات الکبری ابن سعد: سبط ابن جوزی حنفی در باب سبب وفات امام مجتبی (علیه‌السّلام)، بعد از ذکر گروهی از علمای اهل‌سنت که اعتقاد به دستور معاویه برای مسمومیت حسن بن علی (علیهما‌السّلام) داشتند، می‌نویسد: قال علماء السیر: منهم ابن عبد البر سمته زوجته جعدة بنت الاشعث بن قیس الکندی. وقال السدی: دس الیها یزید بن معاویة ان سمی الحسن واتزوجک فسمته فلما مات ارسلت الی یزید تساله الوفاء بالوعد فقال انا والله ما ارضاک للحسن افنرضاک لانفسنا.
وقال الشعبی: انما دس الیها معاویة فقال سمی الحسن وازوجک یزید واعطیک مائة الف درهم فلما مات الحسن بعث الی معاویة تطلب انجاز الوعده فبعث الیها بالمال وقال: انی احب یزید وارجو حیاته لولا ذلک لزوجتک ایاه. وقال الشعبی: ومصداق هذا القول ان الحسن کان یقول عند موته وقد بلغه ما صنع معاویة لقد عملت شربته وبلغ امنیته والله لا یفی بما وعد ولا یصدق فیما یقول. وقد حکی جدی فی کتاب الصفوة قال: ذکر یعقوب بن سفیان فی تاریخ ان جعدة التی سمته وقال الشاعر فی ذلک: تغر فکم لک من سلوة تفرح عنک غلیل الحزن بموت النبی وقتل الوصی وقتل الحسین وسم الحسن وقال ابن سعد فی الطبقات: سمه معاویة مرارا لانه کان یقدم علیه الشام هو واخوه الحسین (علیه‌السّلام).

علمای تاریخ و از جمله ابن عبدالبر گفته‌اند: جعده دختر اشعث بن قیس همسر امام مجتبی (علیه‌السّلام) آن حضرت را مسموم کرد.
سدی گفته: یزید بن معاویه مخفیانه به او پیام داد که اگر حسن را مسموم کنی، من با تو ازدواج خواهم کرد، پس جعده مسموش کرد، وقتی امام حسن از دنیا رفت، جعده کسی را پیش یزید فرستاد تا به وعده‌اش وفا کند، یزید در جواب گفت: سوگند به خدا ما از کاری که با حسن کردی راضی نبودیم؛ آیا در حق خودمان به آن رضایت خواهیم داد؟

شعبی گفته: معاویه مخفیانه به او پیام داد و گفت: حسن را مسموم کن تا تو را به ازدواج یزید درآورده و صد هزار درهم به تو بدهم. وقتی حسن از دنیا رفت، کسی را پیش معاویه فرستاد تا از او درخواست کند که به وعده‌اش وفا نماید، معاویه مال را برای او فرستاد و گفت: من یزید را دوست دارم و امید به زنده بودن او دارم، اگر این مساله نبود، من تو را به ازدواج او درمی‌آوردم.
شعبی گفته: دلیل این سخن این است که امام حسن (علیه‌السّلام) در هنگام مرگ خودش در حالی که از کار معاویه با خبر شده بود می‌گفت: تو شربت او را ساختی و او به آرزویش رسید، سوگند به خدا که او به وعده‌ای که داده است، وفا نخواهد کرد و به آن‌چه گفته عمل نخواهد کرد.
جدم (ابن جوزی حنبلی) در کتاب الصفوة گفته: یعقوب بن سفیان در تاریخش گفته: جعده همان کسی است که امام حسن را مسموم کرد و شاعر در این باره گفته:
(ای دنیا) فریب می‌دهی! چه مقدار شیرینی (که می‌توانی همه مردم را فریب بدهی)! ••••• با وجود فشار‌ اندوه، اما باز مردم را به خود شاد می‌کنی!

اندوهی که به خاطر وفات رسول خدا و وصی او ••••• و شهادت حسین و مسمومیت حسن بود!
و ابن سعد در طبقاتش گفته: معاویه چندین بار امام حسن (علیه‌السّلام) را مسموم کرد؛ زیرا او و برادرش حسین به شام می‌آمدند.


ترجمه سبط بن جوزی:

از آن‌جائی که ممکن است برخی اشکال کنند و به گفته ابن جوزی اطمینان نکنند و یا ممکن است که او را به شیعه بودن متهم کنند، ما شرح‌حال او را از زبان بزرگان اهل‌سنت نقل می‌کنیم تا هیچ بهانه‌ای برای کسی باقی نماند.

شمس‌الدین ذهبی درباره او می‌گوید:
یوسف بن قُزُغْلي بن عبدالله. الامام، الواعظ، المؤرخ شمس الدین، ابو المظفر الترکی، ثم البغدادی العونی الحنفی. سِبْط الامام جمال الدین ابی الفرج ابن الجوزی؛ نزیل دمشق. وُلِد سنة احدی وثمانین وخمسمائة... وکان اماما، فقیها، واعظا، وحیدا فی الوعظ، علاّمةً فی التاریخ والسیر، وافر الحرمة، محبباً الی الناس... ودرّس بالشبلیة مدة، وبالمدرسة البدریة التی قبالة الشبلیة. وکان فاضلا عالما، ظریفا، منقطعا، منکرا، علی ارباب الدول ما هم علیه من المنکرات، متواضعا صاحب قبول تام.

یوسف بن قزغلی حنفی، پیشوا، فقیه، تاریخ‌دان و در سخنوری یگانه بود، در تاریخ و سرگذشت، علامه و در نزد مردم بسیار قابل احترام و محبوب بود. مدتی در شبیله و مدرسه بدریه تدریس می‌کرد، او فاضل، دانشمند و نکته سنج بود و با دولت‌مردانی که کارهای ناپسندی می‌کردند، مخالفت می‌کرد و همگان او را قبول داشتند.


۲.۲ - بیان طبری

نقل از تاریخ طبری:
همچنین سعدی خزرجی صراحت دارد که طبری در تاریخش نقل کرده که معاویه برای جعده سم فرستاد و او را تحریک کرد تا امام مجتبی را به شهادت برساند:
وفی تاریخ الطبری ان الحسن بن علی رضی الله عنهما مات مسموما فی ایام معاویة وکان عند معاویة کما قیل دهاء فدس الی جعدة بنت الاشعث بن قیس وکانت زوجة الحسن رضی الله عنه شربة وقال لها ان قتلت الحسن زوجتک بیزید فلما توفی الحسن بعثت الی معاویة تطلب قوله فقال لها فی الجواب انا اضن بیزید.
در تاریخ طبری آمده است که حسن بن علی در زمان معاویه مسموم از دنیا رفت، معاویه که باهوش و زیرک بود، مخفیانه برای جعده دختر اشعث که همسرس امام حسن بود، شربتی فرستاد و به او گفت که اگر حسن را بکشی، تو را به ازدواج یزید درخواهم آورد.
هنگامی که حسن از دنیا رفت، کسی را فرستاد که معاویه به وعده‌اش عمل کند، معاویه در جواب گفت: من در مورد یزید، بخل می‌ورزم (او را به دست هرکس نمی‌سپارم)

اما متاسفانه این‌مطلب در چاپ‌های کنونی تاریخ طبری وجود ندارد و به دست امانت‌داران اهل‌سنت از تاریخ طبری حذف شده است! سایر مدارک تحریف نشده!


۲.۳ - بیان قرطبی حنفی

قرطبی حنفی متوفای ۵۵۰هـ در کتاب التعریف بالانساب می‌نویسد:

ومات الحسن مسموما سمته زوجته بنت الاشعث الکندیة دسه الیها معاویة.
حسن (علیه‌السّلام) مسموم از دنیا رفت، همسرش دختر اشعث با دسیسه معاویه او را مسموم کرد.

و در جای دیگر می‌نویسد:
قال: وقال ابو قتادة وابو بکر بن حفص: سم الحسن ابن علی رضی الله عنهما: سمته امراته جعدة بنت الاشعث بن قیس الکندی. قال: وقالت طائفة کان ذلک منها بتدسیس معاویة الیها وما بذل لها فی ذلک، وکان لها ضرائر وانه وعدها بخمسین الف درهم، وان یزوجها من یزید، فلما فعلت وفی لها بالمال، وقال: حبنا لیزید یمنعنا من الوفاء لک بالشرط الثانی.
ابوقتاده و ابوبکر بن حفص گفته‌اند: امام حسن بن علی (علیه‌السّلام) به دست همسرش جعده دختر اشعث مسموم شد. طایفه‌ای گفته‌اند که: این قضیه با توطئه معاویه و برای به دست آوردن آنچه معاویه به او داد و نیز چون چند هوو نیز داشت، صورت گرفت. معاویه وعده داده بود که پنجاه هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج یزید درآورد، وقتی او این کار را انجام داد، مالی را که وعده کرده بود، به او داد و گفت: دوست داشتن یزید مانع از آن می‌شود که شرط دوم را عملی کنم.


۲.۴ - بیان زمخشری

زمخشری، عالم مشهور و نحوی و مفسر نام آور اهل‌سنت در این‌باره می‌گوید:
جعل معاویة لجعدة بنت الاشعث امراة الحسن مائة الف حتی سمته، ومکث شهرین وانه لیرفع من تحته کذا طستاً من دم. وکان یقول: سقیت السم مراراً ما اصابنی فیها ما اصابنی فی هذه المرة، لقد لفظت کبدی فجعلت اقلبها بعود کان کان فی یدی. وقد ورثته جعدة بابیات منها:

یا جعد بکیه ولا تسامی... بکاء حق لیس بالباطل
انک لن ترخی علی مثله... سترک من حاف ولا ناعل

وخلف علیها رجل من قریش فاولدها غلاماً، فکان الصبیان یقولون له: یا ابن مسممة الازواج.
معاویه صد هزار (دینار) به زن امام حسن (علیه‌السّلام)، جعده دختر اشعث وعده داد تا ایشان را مسموم کرد، امام (علیه‌السّلام) دو ماه بعد از آن زنده ماند؛ سم آن‌قدر اثر کرد که طشت پر از خون از مقابلش برمی‌داشتند. امام حسن (علیه‌السّلام) می‌فرمود: چند‌بار پیش از این به من سم داده‌اند؛ اما هیچ‌بار مثل این دفعه سم اثر نکرده بود لخته‌های خونی که از من خارج شده است آن را با چوبی که در دست داشتم زیرو رو کردم، دیدم این دفعه سم اثرش را کرده است. جعده سپس با این اشعار امام را مخاطب نمود و گفت:

‌ای جعده بر او گریه کن و ناراحت نباش که گریه تو شایسته و حق است نه باطل؛ همانا نمی‌توانی پرده و حفاظ خانه‌ات را بر مثل او کنار بزنی!
جعده سپس با مردی از قریش ازدواج کرد و فرزندی پسر از وی به دنیا آورد که بچه‌ها به وی می‌گفتند: ‌ای پسر زنی که شوهرش را مسموم کرده است.

۲.۵ - بیان بلاذری

بلاذری در انساب الاشراف می‌نویسد: وقد قیل ان معاویة دس الی جعدة بنت الاشعث بن قیس امراة الحسن، وارغبها حتی سمته وکانت شانئة له. وقال الهیثم بن عدی: دس معاویة الی ابنة سهیل بن عمرة امراة الحسن مائة الف دینار علی ان تسقیه شربة بعث بها الیها ففعلت.
گفته‌اند که معاویه مخفیانه به جعده دختر اشعث همسر امام حسن پیام فرستاد و او را تشویق کرد که آن حضرت را مسموم نماید، جعده از امام حسن خوشش نمی‌آمد.
هیثم بن عدی گفته: معاویة دسیسه کرد و به دختر سهیل بن عمرة همسر امام حسین (علیه‌السّلام) صد هزار دینار وعده داد که اگر امام حسن (علیه‌السّلام) را مسموم کند، برای او بفرستد، او نیز این کار را انجام داد.

۲.۶ - احمد نکری حنفی

احمد نکری حنفی در کتاب دستور العلماء می‌نویسد:
وفی (حبیب السیر) مکتوب ان مروان بن الحکم الذی کان حاکما للمدینة من قبل معاویة بن ابی سفیان قد ارسله معاویة ومعه مندیل ملطخ بالسم وقال له ان علیه بای تدبیر یستطیعه ان یخدع جعده بنت الاشعث بن قیس زوجة الحسن حتی تقدم بعدها علی ازالة وجود الحسن من هذه الدنیا بواسطة هذا المندیل، وقل لها عنی انها اذا ارسلت الحسن الی العالم الآخر واتمت المهمة فان لها خمسین الف درهم وانها ستکون زوجا لیزید. فاسرع مروان بن الحکم الی المدینة لیقوم بما قاله معاویة وسعی جاهدا الی خداع جعدة التی کان لقبها (اسماء) التی انطلت علیها الحیلة ونفذت ما قاله معاویة ودست السم للامام الحسن (علیه‌السّلام) الذی سری فی جسده فنقل الی دار السلام.
در کتاب حبیب السیر نوشته شده است که مروان بن حکم از جانب معاویه حاکم مدینه بود، معاویه او را فرستاد و دستمالی را به سمّ آلوده کرد و به او گفت: به هر تدبیری که می‌توانی جعده دختر اشعث بن قیس همسر امام حسن را گول بزن تا او وجود امام حسن را از این دنیا به‌وسیله این دستمال بردارد و به او بگو که اگر حسن را از این جهان به جهان دیگر ببرد و این کار مهم را انجام دهد، پنجاه هزار درهم به او می‌دهم و به زودی همسر یزید خواهد شد. مروان با سرعت به طرف مدینه حرکت کرد تا دستور معاویه را انجام دهد و نیرنگ‌های بسیاری به‌کار برد که جعده که لقب او «اسماء» بود را گول بزند و آن‌چه معاویه گفته بود به او بقبولاند و سم را مخفیانه به امام حسن بخوراند تا در بدن او سرایت کند؛ پس از آن امام حسن به دیار باقی شتافت.


۲.۷ - بیان شهاب‌الدین نویری

شهاب‌الدین نویری در شرح شعری که درباره اختلاف امام مجتبی (علیه‌السّلام) سروده شده است می‌نویسد:

وفی ابن هندٍ وفی ابن المصطفی حسنٍ اتت بمعضلة الالباب و الفکر
فبعضنا قائلٌ ما اغتاله احدٌ وبعضنا ساکتٌ لم یؤت من حصر

ابن هند الذی اشار الیه هو معاویة بن ابی سفیان، اراد ما کان بینه وبین الحسن بن علی فی امر الخلافة. واراد بالبیت الثانی ما وقع الاختلاف فیه من ان الحسن مات مسموماً وان معاویة وعد زوجة الحسن جعدة بنت قیسٍ الکندی بمائة الف درهمٍ ویزوجها لابنه یزید ان قتلت الحسن، ففعلت وسمته. ولما مات الحسن وفی لها بالمال وقال: حب حیاة یزید منعنی تزویجه منک.

در مورد فرزند هند (معاویه) و فرزند مصطفی، حسن، ضرب المثلی است؛ که عقل و فکر را دچار مشکل کرده است!
عده‌ای از ما اعتقاد دارند که کسی او را ترور نکرد! عده‌ای نیز ساکتند و نظر قاطعی ابراز نمی‌کنند!

پسر هندی که در این‌جا به او اشاره شده، معاویه بن ابی‌سفیان است و منظور مسائلی است که بین او و حسن بن علی در امر خلافت پیش آمد. و با بیت دوم قصد کرده که اشاره کند به اختلاف موجود در این مطلب که حسن بن علی مسموم از دنیا رفت و معاویه همسر او جعده دختر قیس را وعده داد که اگر حسن را بکشی، هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج فرزندش یزید درآورد. جعده این‌کار را انجام داد و امام حسن را مسموم کرد. وقتی امام حسن از دنیا رفت، به وعده مالی خود وفا کرد و گفت: دوست داشتن زندگی یزید مانع از این می‌شود که تو را به ازدواج او درآورم.


۲.۸ - بیان ابوالفرج اصفهانی

ابوالفرج اصفهانی، عالم مشهور و مقبول نزد اهل‌سنت در کتاب مقاتل الطالبین می‌نویسد:

ودس معاویة الیه حین اراد ان یعهد الی یزید بعده، والی سعد بن ابی وقاص سماً فماتا منه فی ایام متقاربة. وکان الذی تولی ذلک من الحسن زوجته " جعدة " بنت الاشعث بن قیس لمال بذله لها معاویة. وسنذکر الخبر فی ذلک.
هنگامی که معاویه قصد کرد که برای خلافت بعد از خودش به نفع یزید از مردم بیعت بگیرد، برای امام حسن و سعد بن ابی وقاص توطئه چید و مخفیانه سم فرستاد، هر دوی آن‌ها به فاصله چند روز از دنیا رفتند. کسی که ماموریت مسموم کردن امام حسن را به‌عهده داشت، همسرش جعده دختر اشعث بن قیس بود؛ به خاطر اموالی که معاویه به او داده بود و به زودی داستان آن را نقل خواهم کرد.

و در ادامه این روایت را نقل می‌کند:
عن مغیرة، قال: ارسل معاویة الی ابنة الاشعث انی مزوجک بیزید ابنی، علی ان تسمی الحسن بن علی، وبعث الیها بمائة الف درهم، فقبلت وسمت الحسن، فسوغها المال ولم یزوجها منه، فخلف علیها رجل من آل طلحة فاولدها، فکان اذا وقع بینهم وبین بطون قریش کلام عیروهم، وقالوا: یا بنی مسمة الازواج.

از مغیره روایت شده است که معاویه به جعده دختر اشعث پیام داد که اگر حسن (علیه‌السّلام) را مسموم کنی تو را به همسری پسرم یزید در می‌آورم. جعده، همسر امام حسن (علیه‌السّلام) بود. معاویه صد هزار درهم برای او فرستاد و او امام حسن (علیه‌السّلام) را مسموم کرد، معاویه صد هزار درهم را به جعده تسلیم کرد؛ ولی او را به همسری یزید در نیاورد. مردی از خاندان طلحه بعدها جعده را به همسری گرفت و از او دارای فرزند شد و هرگاه میان آنان و دیگر خانواده‌های قریش بگو مگو در می‌گرفت، فرزندان جعده را ملامت و سرزنش می‌کردند و به آنان می‌گفتند: شما پسران زنی هستید که شوهرانشان را مسموم می‌کرده‌اند.


۲.۹ - بیان ابن اعثم شافعی


ابن اعثم شافعی در کتاب الفتوح می‌نویسد:
سمعنا من الثقات انه حین قرر معاویة بن ابی سفیان ان یجعل ولده یزیدا ولی عهده، مع علمه بان هذا الامر صعب المنال نظر لان الصلح الذی ابرم بینه وبین الحسن بن علی کان من بین شروطه ان یترک معاویة امر المسلمین شوری بینهم بعد وفاته. لذلک سعی فی موت الحسن بکل جهده، وارسل مروان بن الحکم (طرید النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ) الی المدینة واعطاه مندیلا مسموما وامره بان یوصله الی زوجة الحسن جعدة بنت الاشعث بن قیس بما استطاع من الحیل لکی تجعل الحسن یستعمل ذلک المندیل المسموم بعد قضاء حاجته وان یتعهد لها بمبلغ خمسین الف درهم ویزوجها من ابنه. فذهب مروان تنفیذا لامر معاویة واستفرغ جهده حتی خدع زوجة الحسن ونفذت المؤامرة وعلی اثر ذلک انتقل الحسن الی دار السلام واغترت جعدة بمواعید مروان واقدمت علی تلک الجریمة الشنعاء.

از افراد مورد اعتماد شنیدم که معاویه تصمیم گرفت که فرزندش یزید را به ولایت عهدی خود بگمارد، با این‌که می‌دانست این‌کار نشدنی است؛ چرا که در صلح نامه‌ای که بین او و حسن بن علی منعقد شده بود، یکی از شروط این بود که معاویه بعد از مرگش خلافت مسلمانان به شوری واگذار کند؛ از این رو تمام تلاش خود را برای کشتن امام حسن به‌کار برد، و مروان بن حکم (همان کسی که پیامبر او را تبعید کرد) را به مدینه فرستاد و به او دستمال مسمومی داد و امر کرد که او را به همسر امام حسن جعدة دختر اشعث بن قیس برساند و هرچه نیرنگ دارد به‌کار ببرد که حسن بن علی این دستمال را بعد از قضاء حاجتش استفاده کند. و نیز به جعده قول دهد که پنجاه هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج فرزندش درآورد.
مروان برای انجام دستور معاویه به مدینه رفت و تمام تلاش خود را برای گول زدن همسر امام حسن به‌کار برد، تلاش او به بار نشست و به‌همین دلیل امام حسن به دیار باقی شتافت، و جعده گول وعده‌های مروان را خورد و این گناه زشت را مرتکب شد.


۲.۱۰ - بیان انصاری تلمستانی

انصاری تلمستانی متوفای ۶۴۴هـ می‌نویسد:

ومات الحسن، رضی الله عنه، مسموما یُقال ان امراته " جَعْدة " بنت الاشعث بن قیس سمَّته. دَسَّ الیها معاویة ان تسمَّه فاذا مات اعطاها اربعین الفا، وزوَّجها من یزید فلما مات الحسن وفَّی لها بالمال وقال لها: حاجة هذا ما صنعت بابن فاطمة، فکیف تصنع بابن معاویة؟ فخسرت وما ربحت.

حسن (علیه‌السّلام) مسموم از دنیا رفت. گفته‌اند که همسرش جعده دختر اشعث بن قیس او را مسموم کرده است، معاویه مخفیانه برای او پیام فرستاد که اگر مسموم نماید و او از دنیا برود، چهل هزار درهم به او بدهد و او را به همسری یزید درآورد. هنگامی که حسن از دنیا رفت، مالی را که وعده کرده بود، به او داد و گفت: وقتی تو با فرزند فاطمه این چنین کردی، با فرزند معاویه چه خواهی کرد؛ پس آن زن زیان کرد و سودی نبرد.


۲.۱۱ - بیان قرطبی و مسعودی شافعی

و ابن عبدالبر قرطبی می‌نویسد:

وقال قتادة وابو بکر بن حفص سم الحسن بن علی سمته امراته جعدة بنت الاشعث بن قیس الکندی. وقالت طائفة کان ذلک منها بتدسیس معاویة الیها وما بذل لها من ذلک وکان لها ضرائر والله اعلم.

قتاده و ابوبکر بن حفص گفته‌اند: حسن بن علی را جعده همسرش مسموم کرد و گروهی گفته‌اند: این کار جعده به اشاره و توطئه معاویه و به‌خاطر چیزهایی که معاویه به او داد و چند هوو نیز داشت، بوده است.

و مسعودی شافعی تاریخ‌نویس معروف اهل‌سنت می‌نویسد:

وذکر ان امراته جَعْدة بنت الاشعث بن قیس الکندی سقته السم، وقد کان معاویة دسَّ الیها: انک ان احتلْتِ فی قتل الحسن وَجَّهت الیک بمائة الف درهم، وزوَّجتک من یزید، فکان ذلک الذی بعثها علی سَمّه، فلما مات وَفَی لها معاویة بالمال، وارسل الیها: انا - نحب حیاة یزید، ولولا ذلک لوفینا لک بتزویجه.
[۲۰] المسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین بن علی (متوفای۳۴۶هـ) مروج الذهب، ج۱، ص۳۴۶، باب ذکر خلافة الحسن بن علی بن ابی طالب، طبق برنامه الجامع الکبیر و برنامه المکتبة الشاملة.


جعده دختر اشعث بن قیس که همسر امام حسن (علیه‌السّلام) بود آن حضرت را مسموم کرد، معاویه او را گول زد که اگر بتوانی امام حسن را مسموم کنی، هزار درهم می‌دهم و تو را به همسری یزید درمی‌آورم همین وعده‌ها بود که او را بر اجرای توطئه‌ی معاویه تحریک کرد و وقتی این‌کار را انجام داد، معاویه مال را به جعده داد؛ اما به او پیام داد که من یزید را دوست دارم و اگر این نبود به وعده‌ام وفا می‌کردم و تو را به ازدواج او در می‌آوردم.


۲.۱۲ - بیان ابن ابی الحدید

و ابن ابی الحدید شافعی در شرح نهج البلاغه می‌نویسد:

قال ابو الحسن المدائنی: وکانت وفاته فی سنة تسع واربعین، وکان مرضه اربعین یوما، وکانت سنه سبعا واربعین سنة، دس الیه معاویة سما علی ید جعدة بنت الاشعث ابن قیس زوجة الحسن، وقال لها: ان قتلتیه بالسم فلک مائة الف، وازوجک یزید ابنی. فلما مات وفی لها بالمال، ولم یزوجها من یزید. قال: اخشی ان تصنع بابنی کما صنعت بابن رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم).

ابو الحسن مدائنی گوید: امام حسن در سال ۴۹ هـ از دنیا رفت و چهل روز مریض بود، سن آن حضرت در هنگام وفات ۴۷ سال بود. معاویه دسیسه کرد و به دست جعده دختر اشعث که همسر امام بود، سمی فرستاد و به او گفت: اگر او را با سم بکشی، به تو صد هزار [درهم] خواهم داد و نیز تو را به همسری یزید درمی‌آورم. وقتی امام حسن را به شهادت رساند، مال را به او داد؛ ولی او را به همسری یزید درنیاورد و به او گفت: می‌ترسم همان کاری را که با فرزند رسول خدا کردی، با فرزند من هم انجام دهی.


۲.۱۳ - بیان مطهر بن طاهر مقدسی


[[|مطهر بن طاهر مقدسی]] در تاریخ خود می‌نویسد:

وقال آخرون ان معاویة دس الی جعدة بنت الاشعث بن قیس بان تسم الحسن ویزوجها یزید فسمته وقتلته فقال لها معاویة ان یزید منا بمکان وکیف یصلح له من لا یصلح لابن رسول الله وعوضها منه مائة الف درهم.

دیگران گفته‌اند که معاویه مخفیانه به جعده دختر اشعث پیام داد که اگر امام حسن را مسموم کند، او را به ازواج یزید درآورد، پس امام حسن را مسموم کرد و به قتل رساند، معاویه به او گفت: یزید در نزد ما جایگاهی دارد، چطور چیزی که برای فرزند رسول خدا صلاحیت نداشت برای او صلاحیت خواهد داشت، در عوض کاری که کرده بود به او صد هزار درهم داد.



و ابوالفداء در تاریخش تلاش می‌کند که گناه معاویه را به گردن فرزندش یزید بیندازد:
وتوفی الحسن من سم سقته زوجته جعدة بنت الاشعث، قیل فعلت ذلک بامر معاویة، وقیل بامر یزید بن معاویة، ووعدها انه یتزوجها اِن فعلت ذلک، فسقته السم وطالبت یزید ان یتزوجها فابی.
امام حسن (علیه‌السّلام) با سمی که همسرش جعده دختر اشعث داد، از دنیا رفت، برخی گفته‌اند: این‌کار به دستور معاویه بوده، برخی گفته‌اند که به دستور یزید بوده و به او وعده داد که اگر این کار را انجام دهی با تو ازدواج می‌کنم، پس او این‌کار را انجام داد و از یزید خواست که با او ازدواج کند؛ ولی یزید قبول نکرد.

شمس‌الدین ذهبی به نقل از واقدی می‌نویسد: وقد سمعت بعض من یقول کان معاویة قد تلطف لبعض خدمه ان یسقیه سما.
از برخی شنیدم که می‌گفتند: معاویه به بعضی از نوکرانش اشاره کرد که او را مسموم کند.

ابن الوردی نیز در تاریخش می‌گوید:
وقیل ان زوجته جعدة بنت الاشعث سمته، قیل بامر معاویة، وقیل بامر یزید اطمعها بالتزوج بها ولم یف.

برخی گفته‌اند که همسر امام حسن جعده دختر اشعث او را مسموم کرد، برخی گفته‌اند این‌کار به دستور معاویه بوده، برخی دیگر گفته‌اند که به دستور یزید بوده و او را به طمع‌ انداخت که با تو ازدواج خواهم کرد؛ ولی به این وعده‌اش وفا نکرد.

مدارک فرستادن سمّ توسط معاویه بیش از این است که مشاهده کردید؛ اما ما به جهت اختصار به همین‌اندازه اکتفا می‌کنیم.




بسیاری از تاریخ‌نویسان اهل‌سنت نوشته‌اند که وقتی خبر شهادت امام حسن (علیه‌السّلام) به فرزند جگرخوار رسید، سجده شکر بجای آورد.

۴.۱ - بیان ابن سمعون بغدادی

ابن سمعون بغدادی در امالی، زمخشری در ربیع الابرار، انصاری تلمستانی در الجوهرة فی النسب و ابن خلکان در وفیات الاعیان، می‌نویسند:
فلما بلغ معاویة موته سمع تکبیره من الخضراء، فکبر اهل الشام لذلک التکبیر، فقالت فاختة بنت قریظة لمعاویة: اقر الله عینک ما الذی کبرت لاجله؟ فقال: مات الحسن، فقالت ا علی موت ابن فاطمة تکبر؟. فقال: والله ما کبرت شماتة بموته، ولکن استراح قلبی.
ودخل علیه ابن عباس رضی الله تعالی عنهما فقال له: یا ابن عباس هل تدری ما حدث فی اهل بیتک؟ فقال: لا ادری ما حدث؟ الا انی اراک مستبشرا وقد بلغنی تکبیرک وسجودک فقال: مات الحسن فقال ابن عباس یرحم الله ابا محمد ثلاثا، والله یامعاویة لاتسد حفرته حفرتک، ولایزید عمره فی عمرک، ولئن کنا قد اصبنا بالحسن، فلقد اصبنا بامام المتقین وخاتم النبیین، فجبر الله تلک الصدعة، وسکن تلک العبرة، وکان الله الخلف علینا من بعده.
[۲۶] ابن سمعون البغدادی، ابو الحسین محمد بن احمد بن اسماعیل بن عنبس (متوفای۳۸۷هـ)، امالی ابن سمعون، ج۱، ص۱۶۵، طبق برنامه الجامع الکبیر.


زمانی که معاویه از وفات امام حسن با خبر شد، صدای تکبیرش از کاخ سبز شنیده شد، مردم شام به پیروی از او تکبیر گفتند، فاخته دختر قریظه (همسر معاویه) به او گفت: چشمت روشن، به‌خاطر چه چیزی تکبیر گفتی؟ معاویه گفت: حسن از دنیا رفت، فاخته گفت: آیا برای مردن فرزند فاطمه تکبیر می‌گوئی، معاویه گفت: به خدا قسم به خاطر شادمانی در مرگ او تکبیر نگفتم؛ ولی قلبم آسوده و راحت شد.

ابن عباس بر معاویه وارد شد، معاویه به او گفت: آیا از اتفاقی که برای خانواده‌ات افتاده خبر داری؟ ابن عباس گفت: نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده؛ ولی تو را شادمان و خندان می‌بینم و خبر تکبیر و سجده تو را شنیده‌ام. معاویه گفت: حسن از دنیا رفت. ابن عباس گفت: خدا ابومحمد را رحمت کند (این‌جمله را سه بار گفت) سوگند به خدا که‌ ای معاویه، بدن او قبر تو را نخواهد بست و کم شدن عمر او، بر عمر تو نخواهد افزود، اگر ما به امام حسن ملحق شویم، به پیشوای پرهیزگاران و انگشتر پیامبران ملحق شده‌ایم و خداوند این دوری را جبران و این‌ اندوه را تسکین خواهد داد؛ و پس از آن خداوند برای ما جانشین انتخاب خواهد کرد.


۲.۴ - بیان زمخشری

زمخشری، علاوه بر روایت گذشته، این‌مطلب را نیز نقل کرده است:
لما بلغ معاویة موت الحسن بن علی رضی الله عنه، سجد معاویة وسجد من حوله شکراً. فدخل علیه ابن عباس فقال له: یا ابن عباس امات ابو محمد؟ قال: نعم، وبلغنی سجودک، والله یا ابن آکلة الکبود لا یسدن جسدک ایاه حفرتک، ولا یزید انقضاء اجله فی عمرک.
هنگامی که خبر شهادت امام حسن به معاویه رسید، او و کسانی که در اطراف او بودند، سجده شکر بجای آوردند. آنگاه ابن عباس نزد معاویه آمد، معاویه به وی گفت: آیا امام حسن مرد؟ گفت: آری، من شنیده‌ام سجده شکر بجای آورده‌ای! ‌ای پسر زن جگرخوار، به خدا قسم! بدن او را در قبر تو نخواهند نهاد، فرارسیدن مرگ او موجب طول عمر تو نخواهد شد!.


۴.۳ - بیان احمد زکی صفوت

احمد زکی صفوت در جمهرة خطب العرب می‌نویسد:
لما بلغ معاویة نعی الحسن بن علی رضی الله عنه اظهر الفرح والسرور حتی سجد وسجد من کان معه فبلغ ذلک عبدالله بن عباس وکان بالشام یومئذ فدخل علی معاویة فلما جلس قال معاویة یا بن عباس هلک الحسن بن علی ولم یظهر حزنا فقال ابن عباس نعم هلک انا لله وانا الیه راجعون ترجیعا مکررا وقد بلغنی الذی اظهرت من الفرح والسرور لوفاته اما والله ما سد جسده حفرتک ولا زاد نقصان اجله فی عمرک ولقد مات وهو خیر منک ولئن اصبنا به لقد اصبنا بمن کان خیرا منه جده رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) فجبر الله مصیبته وخلف علینا من بعده احسن الخلافة.

زمانی که خبر وفات حسن بن علی (علیهما‌السّلام) به معاویه رسید، آشکار به شادی و پایکوبی پرداخت؛ تا جائی که به سجده افتاد و کسانی که با او بودند نیز سجده کردند. این خبر به عبدالله بن عباس رسید که در آن زمان در شام بود، پس بر معاویه وارد شد، زمانی که نشست معاویه به او گفت: ‌ای پسر عباس، حسن بن علی به‌هلاکت رسید؛ چرا غمگین نیستی؟ ابن عباس گفت: بلی از دنیا رفت، همه ما از خدائیم و به سوی او بازخواهیم گشت (مرتب این جمله را تکرار می‌کرد) شنیده‌ام که به خاطر وفات او آشکارا به شادی و پایکوبی پرداخته‌ای، سوگند به خدا که بدن او قبر تو را پر نخواهد کرد، کم بودن عمر او بر عمر تو نخواهد افزود، او در حالی از دنیا رفت که از تو بهتر بود، اگر ما به او ملحق شویم، به شخصی بهتر از او و جدش رسول خدا ملحق شده‌ایم، پس خداوند مصیبت او را جبران خواهد کرد و پس از خوب جانشینانی خواهد فرستاد.

۴.۴ - بیان ابن قتیبه دینوری

ابن قتیبه دینوری در کتاب الامامة و السیاسة می‌نویسد:
فلما کانت سنة احدی وخمسین، مرض الحسن بن علی مرضه الذی مات فیه، فکتب عامل المدینة الی معاویة یخبره بشکایة الحسن، فکتب الیه معاویة: ان استطعت الا یمضی یوم یمر بی الا یاتینی فیه خبره فافعل، فلم یزل یکتب الیه بحاله حتی توفی.

فکتب الیه بذلک، فلما اتاه الخبر اظهر فرحا وسرورا، حتی سجد وسجد من کان معه، فبلغ ذلک عبدالله بن عباس، وکان بالشام یومئذ، فدخل علی معاویة، فلما جلس قال معاویة: یا بن عباس هلک الحسن بن علی، فقال ابن عباس: نعم هلک (انا لله وانا الیه راجعون) ترجیعا مکررا، وقد بلغنی الذی اظهرت من الفرح والسرور لوفاته. اما والله ما سد جسده حفرتک، ولا زاد نقصان اجله فی عمرک، ولقد مات وهو خیر منک، ولئن اصبنا به لقد اصبنا بمن کان خیرا منه، جده رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم)، فجبر الله مصیبته، وخلف علینا من بعده احسن الخلافة.
ثم شهق ابن عباس وبکی، وبکی من حضر المجلس، وبکی معاویة، فما رایت یوما اکثر باکیا من ذلک الیوم، فقال معاویة: بلغنی انه ترک بنین صغارا.
فقال ابن عباس: کلنا کان صغیرا فکبر. قال معاویة: کم اتی له من العمر؟ فقال ابن عباس: امر الحسن اعظم من ان یجهل احد مولده. قال: فسکت معاویة یسیرا، ثم قال: یا بن العباس: اصبحت سید قومک من بعده، فقال ابن عباس: اما ما ابقی الله ابا عبدالله الحسین فلا. قال معاویة: لله ابوک یا بن عباس، ما استنباتک الا وجدتک معدا.

هنگامی که سال پنجاه و یک هجری شد، بیمار شد که بر اثر همان بیماری از دنیا رفت، حاکم مدینه به معاویه نامه نوشت و او را از وضعیت امام حسن باخبر ساخت، معاویه در جواب نوشت: اگر می‌توانی هر روز اخبار او را برای من بفرست، پس از آن تا زمانی که امام حسن از دنیا رفت، احوال او را به معاویه می‌رساند.

وقتی از دنیا رفت، حاکم مدینه این خبر را به معاویه رساند، وقتی معاویه از این قضیه با خبر شد، آشکارا به شادی و پایکوبی پرداخت؛ تا جائی که به سجده افتاد و کسانی که با او بودند نیز سجده کردند. این خبر به عبدالله بن عباس رسید که در آن زمان در شام بود، پس بر معاویه وارد شد، زمانی که نشست معاویه به او گفت: ‌ای پسر عباس، حسن بن علی به هلاکت رسید؛ چرا غمگین نیستی؟ ابن عباس گفت: بلی از دنیا رفت، همه ما از خدائیم و به سوی او بازخواهیم گشت (مرتب این جمله را تکرار می‌کرد) شنیده‌ام که به خاطر وفات او آشکارا به شادی و پایکوبی پرداخته‌ای، سوگند به خدا که بدن او قبر تو را پر نخواهد کرد، کم بودن عمر او بر عمر تو نخواهد افزود، او در حالی از دنیا رفت که از تو بهتر بود، اگر ما به او ملحق شویم، به شخصی بهتر از او و جدش رسول خدا ملحق شده‌ایم، پس خداوند مصیبت او را جبران خواهد کرد و پس از او خوب جانشینانی خواهد فرستاد.

سپس ابن عباس با صدای بلند گریه کرد و کسانی که در مجلس بودند نیز گریستند، معاویه نیز گریست، تا آن روز بیش از این گریه دیده نشده بود، معاویه گفت: شنیده‌ام که او کودکان خردسالی به جای گذاشته است. ابن عباس گفت: همه ما کوچک بودیم و بزرگ شدیم. معاویه گفت: او چند سال داشت؟ ابن عباس گفت: وضعیت امام حسن مشهورتر از آن است که کسی تاریخ ولادتش را نداند، معاویه مدت کوتاهی ساکت شد سپس گفت: ‌ای پسر عباس تو از امروز بزرگ قوم خود شدی، ابن عباس گفت: تا زمانی که خداوند ابا عبدالله الحسین زنده نگه داشته است، من بزرگ قوم نیستم! معاویه گفت: عجب پدری داشتی‌ای ابن عباس! هرگاه تو را امتحان کردم، تو را آماده دیدم!


۴.۵ - بیان ابن عبد ربه

ابن عبد ربه در العقد الفرید می‌نویسد:

ولما بلغ معاویةَ موتُ الحسن بن علی خر ساجداً لله، ثم ارسل الی ابن عباس، وکان معه فی الشام، فعزاه وهو مُستبشر، وقال له: ابن کم سنة مات ابو محمد؟ فقال له: سنِه کان یُسمع فی قُریش، فالعجب من ان یجهله مثلُک! قال: بلغنی انه ترک اطفالاً صغاراً. قال: کُل ما کان صغیراً یَکْبُر، وان طِفْلَنَا لکَهْل، وان صغیرَنا لکَبیر. ثم قال: مالی اراک یا معاویةُ مُستبشراً بموت الحسن ابن علی؟ فوالله لا ینْسا فی اجلک، ولا یَسُد حُفرتک، وما اقَل بقاءَک وبقاءَنا بعده.

هنگامی که خبر شهادت حسن بن علی (علیهما‌السّلام) به معاویه رسید، سجده شکر بجای آورد، سپس کسی را به دنبال ابن عباس فرستاد که در همان زمان در شام حضور داشت. سپس به او تسلیت گفت در حالی که شادمان بود. به ابن عباس گفت: ابومحمد در چند سالگی از دنیا رفت؟ ابن عباس گفت: سن او را تمامی قریش می‌دانند، عجیب است که فردی همانند تو از آن آگاهی ندارد. سپس معاویه گفت: شنیده‌ام که فرزندان کوچکی برجای نهاده است؟! ابن عباس گفت: هر کوچکی، بزرگ خواهد شد، کودکان ما و خردسالان ما نیز بزرگ خواهند شد.

سپس عبدالله بن عباس گفت: ‌ای معاویه! چرا تو به خاطر شهادت حسن بن علی (علیهماالسلام) خوشحال شده‌ای؟ به خدا قسم مردن او اجل شما را به تاخیر نخواهد‌ انداخت و بدن او قبر تو را پر نخواهد کرد. چه‌قدر کم است ماندن من و تو بعد از امام حسن (علیه‌السّلام).

حال در این‌جا بار دیگر جملات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را درباره دشمنی و جنگ با اهل بیت (علیهم‌السّلام) یادآوری می‌کنیم که فرمود:
اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ وسلم لِمَنْ سَالَمَکُمْ.
و نیز فرمود:
لا یبغضنا اهل البیت احد الا ادخله الله النار.

حال سؤال ما از علما و دانشمندان اهل‌سنت این است که با توجه به آن‌چه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده و نیز با توجه به مدارکی که گذشت، قضاوت شما درباره معاویه چگونه خواهد بود؟


۱. البخاری الجعفی، محمد بن اسماعیل ابوعبدالله (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۶، ح۳۷۴۹، کتاب فضائل الصحابة، بَاب مَنَاقِبِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ رضی الله عنهما.    
۲. النیسابوری، مسلم بن الحجاج ابوالحسین القشیری (متوفای۲۶۱ه)، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۸۳، ح۲۴۲۲، کِتَاب فَضَائِلِ الصَّحَابَةِ، بَاب فَضَائِلِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ رضی الله عنهما، تحقیق:محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت.    
۳. التمیمی البستی، محمد بن حبان بن احمد ابوحاتم (متوفای۳۵۴ ه)، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، ج۱۵، ص۴۳۳، تحقیق:شعیب الارنؤوط، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:الثانیة، ۱۴۱۴ه ۱۹۹۳م.    
۴. الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله ابوعبدالله (متوفای ۴۰۵ ه)، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۱، ح۴۷۱۳، تحقیق:مصطفی عبد القادر عطا، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة:الاولی، ۱۴۱۱ه - ۱۹۹۰م.    
۵. الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۲۲، تحقیق:شعیب الارناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:التاسعة، ۱۴۱۳ه.    
۶. سبط بن الجوزی الحنفی، شمس الدین ابوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبدالله البغدادی (متوفای۶۵۴ه)، تذکرة الخواص، ص۱۹۱ ۱۹۲، ناشر:مؤسسة اهل البیت بیروت، ۱۴۰۱ه ۱۹۸۱م.    
۷. الذهبی، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان بن قایماز، تاریخ الاسلام ووفیات المشاهیر والاعلام، ج۴۸، ص۱۸۳، تحقیق:د. عمر عبد السلام تدمری، ناشر:دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۷ه - ۱۹۸۷م.    
۸. السعدی الخزرجی، موفق الدین ابی العباس احمد بن القاسم بن خلیفة بن یونس (متوفای۶۶۸ه)، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، ج۱، ص۱۷۴، تحقیق:الدکتور نزار رضا، ناشر:دار مکتبة الحیاة - بیروت.    
۹. القرطبی الحنفی، احمد بن محمد بن ابراهیم الاشعری (متوفای۵۵۰ه)، التعریف بالانساب والتنویه بذوی الاحساب، ج۱، ص۳، طبق برنامه الجامع الکبیر.    
۱۰. النویری، شهاب الدین احمد بن عبد الوهاب (متوفای۷۳۳ه)، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۲۰، ص۳۲۲.    
۱۱. الزمخشری الخوارزمی، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن احمد جار الله (متوفای۵۳۸ه)، ربیع الابرار، ج۵، ص۱۵۷.    
۱۲. البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر (متوفای۲۷۹ه)، انساب الاشراف، ج۳، ص۵۵-۵۶.    
۱۳. الاحمد نکری، القاضی عبد النبی بن عبد الرسول الحنفی الهندی، دستور العلماء او جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون، ج۴، ص۵۰، تحقیق:عرب عباراته الفارسیة:حسن‌هانی فحص، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۲۱ه - ۲۰۰۰م.    
۱۴. النویری، شهاب الدین احمد بن عبد الوهاب (متوفای۷۳۳ه)، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۵، ص۱۹۶.    
۱۵. الاصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین (متوفای۳۵۶ه)، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۶۰.    
۱۶. الاصفهانی، ابو الفرج علی بن الحسین (متوفای۳۵۶ه)، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۸۰.    
۱۷. الکوفی، ابی محمد احمد بن اعثم (متوفای۳۱۴ه)،کتاب الفتوح، ج۴، ص۳۱۸، تحقیق:علی شیری (ماجستر فی التاریخ الاسلامی)، ناشر:دار الاضواء للطباعة والنشر والتوزیع بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۱ه.    
۱۸. الانصاری التلمسانی، محمد بن ابی بکر المعروف بالبری (متوفای۶۴۴ه) الجوهرة فی نسب النبی واصحابه العشرة، ج۲، ص۲۰۷.    
۱۹. النمری القرطبی المالکی، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن عبد البر (متوفای ۴۶۳ه)، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۱، ص۳۸۹، تحقیق:علی محمد البجاوی، ناشر:دار الجیل - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۲ه.    
۲۰. المسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین بن علی (متوفای۳۴۶هـ) مروج الذهب، ج۱، ص۳۴۶، باب ذکر خلافة الحسن بن علی بن ابی طالب، طبق برنامه الجامع الکبیر و برنامه المکتبة الشاملة.
۲۱. ابن ابی الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفای۶۵۵ ه)، شرح نهج البلاغة، ج۱۶، ص۱۱.    
۲۲. المقدسی، مطهر بن طاهر (متوفای۵۰۷ ه)، البدء والتاریخ، ج۶، ص۵، ناشر:مکتبة الثقافة الدینیة - بورسعید.    
۲۳. ابوالفداء عماد الدین اسماعیل بن علی (متوفای۷۳۲ه)، المختصر فی اخبار البشر، ج۱، ص۱۸۳.    
۲۴. الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۷۴، تحقیق:شعیب الارناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:التاسعة، ۱۴۱۳ه.    
۲۵. ابن الوردی، زین الدین عمر بن مظفر (متوفای۷۴۹ه)، تاریخ ابن الوردی، ج۱، ص۱۵۸، ناشر:دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۷ه - ۱۹۹۶م.    
۲۶. ابن سمعون البغدادی، ابو الحسین محمد بن احمد بن اسماعیل بن عنبس (متوفای۳۸۷هـ)، امالی ابن سمعون، ج۱، ص۱۶۵، طبق برنامه الجامع الکبیر.
۲۷. زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار، ج۵، ص۱۵۷.    
۲۸. الانصاری التلمسانی، محمد بن ابی بکر المعروف بالبری (متوفای۶۴۴ه) الجوهرة فی نسب النبی واصحابه العشرة، ج۱، ص۲۰۸.    
۲۹. ابن خلکان، ابوالعباس شمس الدین احمد بن محمد بن ابی بکر (متوفای۶۸۱ه)، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۲، ص۶۶، تحقیق احسان عباس، ناشر:دار الثقافة - لبنان.    
۳۰. زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار، ج۵، ص۱۳۴، باب الموت ومایتصل به من ذکر القبر، بر اساس برنامه المکتبة الشاملة.    
۳۱. صفوت، احمد زکی، جمهرة خطب العرب، ج۲، ص۹۹، ناشر:المکتبة العلمیة - بیروت.    
۳۲. الدینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای۲۷۶ه)، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۹۶.    
۳۳. ابن عبد ربه الاندلسی، العقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آیا مسموم کردن امام حسن علیه السلام به دستور معاویه بود؟».    



جعبه ابزار