معاذ بن مسلم هراء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
معاذ بن مسلم هرّاء نحوی كوفی،
فرزند مسلم بن ابیساره، از خاندان آل ابیساره در
کوفه، و یکی از متخصصان در
فقه اسلامی بود. وی نه تنها در
فقه شیعه تبحر داشت. بلکه با مبانی فقهی تمام
مذاهب اسلامی آن روز، آشنایی کامل داشته و بر طبق آن
فتوا میداد. یکی از محدثان
ثقه و قابل اعتماد امامی، از فقهای خوش نام
شیعه و از اصحاب بزرگ
امام صادق (علیهالسّلام) بلکه از جمله خواص و صاحب اسرار ایشان بود.
«معاذ هرّاء» در زمان
حکومت یزید بن عبدالملک (۱۰۱ق.)
به
دنیا آمد.
شخصی از معاذ، زمان ولادتش را پرسید، جواب داد: در زمان
خلافت یزید بن عبدالملک به دنیا آمدم.
پس وی متولد حدود ۱۰۱ هجری است.
معاذ بن مسلم در
کوفه به
دنیا آمد و در همانجا نشو و نما یافت. وی در جوانی تاجر بود و از شهر
هرات که یکی از شهرهای مهم و پر رونق
خراسان در آن زمان بود، البسه و پوشاک میآورد و در کوفه میفروخت. بدین سبب ملقب به «هرّاء» شد.
پدر وی مسلم بن ابیساره، ظاهراً در کوفه زندگی میکرد و خانواده وی به نام «آل ابیساره» معروف بود.
معاذ هراء دو پسر داشت به نامهای علی و حسین. به گفتهی
مدرس تبریزی پسری به نام یحیی نیز داشت. اولین
کنیه معاذ، «ابومسلم» بود؛
خداوند پسری به وی داد که اسمش را علی گذاشتند و از آن به بعد، کنیهاش را «ابوعلی» نهاد.
پسرش حسین یکی از محدثین
ثقه و قابل اعتماد و از اصحاب
امام صادق و
امام کاظم (علیهاالسّلام) است و از پدرش
روایت کرده است.
معاذ برادری به نام عمرو هم دارد که از محدثان مورد اعتماد است. (معاذ بن مسلم گوید: برادرم عمرو را خدمت امام صادق (علیهالسّلام) معرفی کردم و گفتم: وی از شما سؤالی دارد. حضرت فرمود: بپرس. برادرم پرسید: آن چیست که خداوند جز آن را از بندگانش قبول نمیکند. و آن چیست که
جاهل، در آن معذور نیست؟ حضرت جواب داد: گواهی بر اینکه جز خدای واحد، خدایی نیست و
محمد فرستاده او است،
نمازهای پنجگانه،
روزه ماه رمضان،
غسل جنابت،
حج بیتالله، اقرار به آنچه
رسول الله آورده و اقتدار به
ائمه معصومین.
سپس عمرو از حضرت خواهش کرد که اسامی آنها را بگوید، حضرت تا
امام باقر شمرد. بعد عمرو پرسید: شما چه، فدایت شوم؟ حضرت جواب داد: (بله) این امر (
امامت) تا آخر ماست؛ همانگونه که برای اول ما بود.
عموی معاذ به نام حسن بن ابیساره، پدر
محمد بن حسن نحوی است و به گفتهی
یاقوت حموی، وی اولین فرد از کوفیان بود که کتابی را در «
علم نحو» تدوین کرد.
معاذ در چنین خاندانی تربیت یافت که همه از بزرگان
علم،
ادب و
حدیث بودند.
متاسفانه از جزئیات دوران تحصیل معاذ بن مسلم چیزی در تاریخ ثبت نشده، اما به یقین اولین استاد او، پدر و عمویش بود؛ چون بیان شد که خاندان ابیساره، اهل علم و ادب و از بزرگان
اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) بودند.
معاذ بن مسلم یکی از متخصصان در فقه اسلامی بود. وی نه تنها در
فقه شیعه تبحر داشت. بلکه با مبانی فقهی تمام
مذاهب اسلامی آن روز، آشنایی کامل داشته و بر طبق آن
فتوا میداد.
شیخ طوسی به سند خود از حسین بن معاذ، از پدرش نقل کرده که گفت: امام صادق (علیهالسّلام) به من فرمود: شنیدم که روزها در
مسجد جامع مینشینی و به مردم فتوا میدهی؟ عرض کردم: بلی، همینطور است. من هم تصمیم داشتم که پیش از رفتن از نزد شما از این مسئله سؤال کنم. روش کار من این است که در
مسجد مینشینم. مردی میآید مسئلهای (شرعی یا عقیدتی و...) میپرسد و سؤال کننده از سه صورت خارج نیست: ۱. یا از مخالفین شماست؛ ۲. یا از پیروان شما ۳. و یا کسی است که هویتش برای من مجهول است. اگر شناختم که از مخالفین شماست، براساس مذاهب و معتقدات خودشان جواب میدهم. اگر مردی از محبان و پیروان شما بود، براساس آنچه از شما رسیده، پاسخ میدهم. اگر ندانم که از چه مسلکی است، نظریات و آرای فقها (یا متکلمان) مذاهب را بیان میکنم. به طور مثال میگویم که از فلان شخص چنین رسیده و از فلان شخص چنان، و در ضمن آن، دیدگاههای شما را هم بیان میکنم.
حضرت ابوعبدالله جعفر بن محمد (علیهاالسّلام) فرمود: کار خوبی میکنی و ادامه بده و روش و سیره من نیز چنین است.
از اینکه به طور مطلق گفته: «شخصی میآید و سؤالی میکند»، کشف میشود که از هر مسئله اعتقادی، اخلاقی و فقهی که سؤال میشده، وی جواب میداده، که این امر، حیرتآور و نشانه وسعت علمی اوست!
معاذ بن مسلم هراء کوفی، یکی از محدثان ثقه و قابل اعتماد امامی، از فقهای خوش نام
شیعه و از اصحاب بزرگ امام صادق (علیهالسّلام) بلکه از جمله خواص و صاحب اسرار ایشان بود. به گفته
ذهبی و
ابن ندیم «او بسیار متواضع بود».
وی یکی از راویان حدیثی از امام صادق (علیهالسّلام) است که در آن، حضرت بر امامت
امام موسی کاظم (علیهالسّلام) تصریح کرده است و نیز راوی دهها روایت دیگر در زمینههای مختلف است؛ از جمله:
۱. در شان نزول
آیه (انما انت منذر و لکل قومهاد)،
معاذ بن مسلم، از
عطاء بن سائب، از
سعید بن جبیر، از
ابن عباس نقل کرده که وقتی آیه (انّما انت مُنذرٌ...) نازل شد، رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستش را بر سینه
علیبنابیطالب (علیهالسّلام) گذاشت و فرمود: «من منذر و ترسانندهام و برای هر قومی هم راهنمایی است».
با دسش با بازوی
علی (علیهالسّلام) اشاره کرد و فرمود: «تو راهنمای این امت هستی یا علی! و به واسطه تو بعد از من رهپویان راهنمایی میشوند».
(
ابن حجر به دنبال نقل این حدیث از
ابن جریر طبری میگوید: معاذ ناشناخته است و شاید این حدیث از مجعولات وی باشد! کسی نیست بپرسد که چه تضادی با
قرآن و
سنت در این روایت است که اینگونه آرزو میکنی مجعول باشد؟)
۲. در شان نزول آیه (انّما وَلیِّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمونَ الصّلاهَ و یُؤتُونَ الزّکاه و هم راکِعُون)
، قاضی
ابوالفرج معافی به سند خود از معاذ بن مسلم، از عطاء بن سائب، از سعید بن جبیر، از
ابن عامر نقل کرده:
روزی
عبدالله بن سلام با جمعی به رسول خدا برخوردند، گفتند: ای رسول خدا! خانههای ما دور است و ما جز مسجد جای دیگری برای گفتگو نداریم و
قبیله ما چون دیدند که ما خدا و رسول خدا را تصدیق و دین سابق خود را ترک کردیم، کینه و دشمنی خودشان را با ما اظهار کردند و
قسم خوردند که با ما قطع رابطه کنند و این امر برای ما بسیار سخت است. آیه نازل شد که: «همانا دوست و سرپرست شما،
خدا و رسول خدا و کسانیاند که
ایمان آوردند و
نماز را بر پاداشتند و در حال
رکوع زکات پرداختند». هنگامی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این آیه شریفه را بر آنان
قرائت کرد، آنها گفتند: ما به آنچه خدا و رسول وی راضی و خشنود است، راضی و خشنودیم.
راوی میگوید: وقت
نماز عصر شد.
بلال اذان گفت و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از خانه خارج و داخل مسجد شد. دید که اصحاب در حال نمازند، بعضی در
سجده، برخی در رکوع، جمعی ایستاده و عدهای نشستهاند و مسکینی هم از مردم طلب کمک میکند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به آن مرد
فقیر فرمود: آیا در این مسجد کسی چیزی به تو داده؟ گفت: بلی. گفت: چه چیزی؟ جواب داد: انگشتر نقره. گفت: چه کسی؟ جواب داد: آن مردی که ایستاده پرسید: در چه حال این انگشتری را به تو داد؟ جواب داد: در حال رکوع.
راوی گوید: پس همه نگاه کردیم، دیدیم که وی امیرمؤمنان علیبنابیطالب (علیهالسّلام) است.
۳. معاذ بن مسلم درباره فضیلت و «ثواب
صدقه» گفت: در خدمت امام صادق (علیهالسّلام) بودم و سخن از «درد» به میان آمد. حضرت فرمود: «بیماران خود را با دادن صدقه مداوا کنید، و چه میشود اگر هر یک از شما غذای یک روز خود را (در راه خدا) صدقه بدهد؟ همانا به فرشته مرگ فرمان میرسد که: روح فلان بنده را قبض کند و در این حال آن بنده صدقهای (در راه خدا) میدهد، آن گاه به
فرشته مرگ خطاب میشود که: آن فرمان را باز گردان
(و به آن عمل مکن و بنده ما را واگذار)»
۴. معاذ بن مسلم، از
عبدالله بن سنان، از امام باقر (علیهالسّلام) نقل کرده که حضرت درباره فضیلت خواندن «قرآن» فرمود: «کسی که قرآن را در حال نماز و ایستاده قرائت کند، خداوند متعال در برابر هر حرف آن، برای وی، صد پاداش در نامه اعمالش مینویسد. هر کسی در نمازش در حال نشسته قرآن بخواند، خداوند کریم در مقابل هر حرف آن، پنجاه
حسنه مینویسد و هر کسی در غیر نماز قرآن تلاوت کند، خداوند در برابر هر حرف آن ده حسنه مینویسد»
۵. معاذ بن مسلم از امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده که حضرت فرمود: «در برابر مشکلات،
صبر و ناملایمات را تحمل کن. تو نمیتوانی معصیتکاران را
مجازات کنی؛ پس بهتر است خداوند را اطاعت کنی و صبر را پیشه خود سازی»
نجاشی در شرح حال محمد بن حسن بن ابیساره گفته: معاذ بن مسلم پسر عموی محمد بن حسن است. این خاندان، کانون فضل و ادب بودند و این خاندان همه ثقهاند و هیچگونه طعنی بر ایشان نیست.
شیخ در رجالش یکجا وی را از اصحاب امام باقر (علیهالسّلام) و در جای دیگر از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) به حساب آورده و گفته: «معاذ بن مسلم هراء انصاری نحوی کوفی».
برقی وی را از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) و از کسانی شمرده که امام باقر (علیهالسّلام) را درک کرده است. برقی میافزاید: شکی نیست که معاذ بن مسلم هراء با معاذ بن مسلم بن ابیساره، یکی است و به شهادت نجاشی وی ثقه نیز هست. اگر اتحاد وی با
معاذ بن کثیر ثابت شود، چنانکه
شیخ صدوق به این اتحاد تصریح کرد،
(وی میگوید: «معاذ بن کثیر، یقال له: معاذ بن مسلم الهراء») به شهادت نجاشی، شهادت
شیخ مفید نیز ضمیمه میشود. («وقد عد المفید فی الارشاد، فصل النص علی امامة موسی بن جعفر من ابیه الصادق: معاذ بن کثیر من شیوخ اصحاب ابی عبدالله و خاصته و بطانته، و ثقاته الفقهاء الصالحین») به هر حال، وی بلا اشکال از ثقات راویان است.
در بعضی از کتب، از «معاذ هراء» به عنوان «معاذ فراء» یاد شده و به عقیده بعضی، استبعادی ندارد که ملقب به هر دو عنوان باشد.
به نظر میرسد که همان «هراء» درست باشد؛ چه اینکه به دنبال آن تعلیل شده وی را به سبب فروش لباسهای هراتی، هراء میگفتند. قرینهی دیگر اینکه در بعضی منابع، وی را «بیّاع الاکسیة» (فروشنده لباس) هم گفتهاند و چون در جاهایی که به عنوان فراء ذکر شده، بدون عنوان دیگر ذکر شده، معلوم میشود که لقب وی هراء بوده، نه فراء.
پس قویاً به نظر میرسد که معاذ فراء، همان معاذ بن مسلم هراء باشد و در نسخهی کافی و بعضی از کتب دیگر که به عنوان معاذ بن مسلم فراء است، تحریف صورت گرفته باشد. همچنین معلوم میشود که معاذ بن مسلم هراء همان معاذ بیاع الآکسیه است. و معاذ بیاع الاکسیه متحد است با معاذ صاحب الاکسیه.
به اعتقاد
سیدعلی بروجردی، معاذ بن مسلم نحوی ثقه است، و به معاذ بن مسلم هراء در بعضی متون حدیثی، معاذ بن کثیر کسائی کوفی اطلاق شده که شیخ مفید وی را از بزرگان و... اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) شمرده است و این دو فرد متحدند.
(برای اطلاع بیشتر از اسمها و القاب مختلفی که درباره معاذ بن مسلم گفته شده، رجوع کنید به
)
استادان معاذ در
حدیث، عبارتاند از:
۱. امام صادق (علیهالسّلام)؛ ۲.
عبدالله بن سلیمان؛ ۳. عبدالله بن سنان
؛ ۴.
عمار بن موسی ساباطی؛ ۵. عطا بن سائب.
شاگردان معاذ در حدیث، عبارتاند از:
۱.
معاویة بن وهب؛ ۲.
عبدالله بن مغیره؛ ۳.
حذیفة بن منصور؛ ۴. حسن بن علی؛ ۵.
سلیمان بن سفیان؛ ۶. محمد بن حسن؛ ۷.
حسین بن سیف؛ ۸.
ابن محبوب؛ ۹.
جابر بن سدیر؛ ۱۰.
ابی عماره؛
۱۱.
حسن بن حسین کوفی؛ ۱۲.
عبدالرحمن محاربی.
معاذ بن مسلم علاوه بر دهها روایت از معصومان (علیهمالسّلام)، کتابهای زیادی در علم نحو نوشته، اما هیچ کدام از جور زمان باقی نمانده است. به گفتهی
ابن خلکان، ابومسلم معاذ بن مسلم هراء نحوی از اساتید «کسائی» بود و کسائی، حکایات و داستانهای زیادی از وی در «
قرائات سبعه» در قرآن نقل کرده است. وی در علم نحو، تصنیفات زیادی دارد و از مصنفات ایشان چیزی بر جای نمانده است. وی شیعه بود و اشعاری هم داشت که در زیبایی و بلاغت مثل اشعار نحویین بود.
نمونه شعر وی درباره
ولی عصر (عجّلاللهفرجهالشریف):
و ما زلت فی طمع راجیاً
اؤمل کبهشهم ان یحینا
و ارقب منهاشم قائماً
تقر به آئین المؤمنینا
ابوه رسول ملیک السماء
نذیر من النذر الاولینا
از بعضی منابع به دست میآید که معاذ بن مسلم در سال ۱۸۷؛
بنابر قولی در سال ۱۹۰ هجری در
بغداد از دنیا رفت (و در همانجا مدفون است). وی در هنگام وفات، حدود ۸۶ یا ۸۹ سال داشت.
بنابراین قول کسانی که گفتهاند: وی هنگام مرگ صد سال داشت یا به حدی عمرش طولانی بود که تمام اولاد و نوههایش از دنیا رفتند و او زنده بود و دندانهایش را با طلا پوشانده بود
و اینکه
سهل بن غالب خزرجی درباره وی گفته:
ان معاذ بن مسلم رجل
لیس یقینا لعمره امد
ان معاذ بن مسلم رجل
قد ضجّ من طول عمره جُدُدُ
یا نسر لقمان کم تعیش و کم
تسحبُ ذیل الحیاه یا لُبد
قد اصبحت دارُ آدمٍ خربت
و انت فیها کانک الوتدُ
تسالُ غرنها اذا حجلت
کیف یکون الصُّداع و الرمَدُ
گویا این مطالب درباره ی وی درست نیست؛ زیرا پیشتر گفتیم که اکثر مورخان مانند: ابن اثیر،
ابن خلکان،
ذهبی
و جمعی دیگر از قول خودش نوشتهاند که در زمان خلافت یزید بن عبدالملک (۱۰۱ هجری) متولد شدم، و او در سال ۱۸۷ یا ۱۹۰ از دنیا رفته که حدود نود سال عمر کرده و این عمری تقریباً معمولی است.
بعضی گفتهاند که سال ولادت معاذ در زمان خلافت عبدالملک بن مروان (۶۵-۶۸ق) هم ذکر شده و این قول به صحت، نزدیکتر و طویلالعمر بودن او که زبانزد عامه بوده و از معمرینش شمردهاند، درستتر است؛
ولی این دیدگاه نیز به دلایلی بعید است:
اولاً، این مطلب را فقط ابن خلکان با تردید ذکر کرده
و در هیچ منبعی دیگر نیامده است.
ثانیاً، آن معاذ بن مسلم که ابیات فوق دربارهاش گفته شده و در حدود ۱۵۰ یا ۱۲۰ سال عمر کرده که ضربالمثل شده: فلانی «اعمر من معاذ» است، وی به قول
جاحظ و تعدادی از ادبا و مورخان دیگر، معاذ بن مسلم بن رجاء مولای قعقاع بن شور و از معمرین و از کارگزاران
بنیامیه و
بنیعباس بوده است که در ۱۵۰ سالگی وفات یافته است.
ثالثاً، در کتب رجالی، پسری از وی ذکر شده است به اسم حسین بن معاذ که از پدرش روایاتی را نقل کرده و
محمد بن ابیعمیر (م ۲۱۷ ق.) از وی روایت کرده
و این منافی است با آن قول که گفته: همه اولاد، حتی نوههایش هم قبل از او از دنیا رفتند.
رابعاً، علمای رجال، وی را از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) (۸۳-۱۴۸ق.) دانسته و بعضی گفتهاند که از امام باقر (علیهالسّلام) (۵۷-۱۱۴ق.) اندک روایاتی دارد. ولی نگارنده به این باور است که وی در زمان
شهادت امام باقر (علیهالسّلام) نوجوانی در حدود ده تا سیزده ساله بوده که عادتاً نمیتواند بدون واسطه از آن حضرت روایت نقل کند. از همینرو، وی به واسطه عبدالله بن سنان از امام باقر (علیهالسّلام) روایت نقل کرده. حال اگر وی متولد سال ۶۵ هجری باشد، وی را باید از
اصحاب امام سجاد و امام باقر و امام صادق (علیهمالسّلام) شمرد؛ در حالی که در هیچ کتاب تاریخی از آشنایی وی با
امام سجاد (علیهالسّلام) یاد نشده است.
آستانه مقدس حضرت معصومه (سلاماللهعلیها)، نشریه فرهنگ کوثر، شماره۸۷.