• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

میهمان در سیره نبوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



میهمان‌ داری و میهمان‌ نوازی از نشانه‌ها و جلوه‌های روحیه فتوت و جوان مردی است



ضیافت و داشتن دستی باز و سفره‌ای گشوده و عطایی پیوسته و میهمان‌ داری و میهمان‌ نوازی از نشانه‌ها و جلوه‌های روحیه فتوت و جوان مردی است که در آموزه‌های دینی‌مان از آن بعنوان خصلتی شایسته و خویی پسندیده از آن یاد شده است.
نظر به اهمیت والای میهمان و میهمان‌ نوازی در سیره و کلام رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، برآنیم که در حد توان، به بررسی آیین مهمانی و مهمان‌ داری از نگاه آن حضرت پرداخته، مهمان‌ دوستی و مهمان‌ نوازی رسول ختمی‌ مرتبت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را بازگو نماییم.



رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مهمان‌ دوستی و مهمان‌ نوازی را از تفضلات خداوند به بندگان خاصش دانسته، فرمودند کسی جز مؤمن پرهیزگار پذیرایی از میهمان را دوست ندارد و از او پذیرایی نمی‌کند.
[۱] عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، تحقیق عبد الرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار التراث العربی، ج۲۴، ص۲۳.
نقل است روزی رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر مردی گذر کرد که صاحب گاو و شتر بود و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را میهمان نکرد؛ اما بر زنی عبور کرد که تنها چند بره داشت، او یکی از بره‌ها را برای رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سر برید. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به اصحاب فرمودند به این دو نفر بنگرید به راستی که این قبیل خصلت‌ ها دست خداست هر کس را که بخواهد خوی نیک دهد می‌دهد.



میهمان‌ نوازی و پذیرایی از میهمان از خصائص و ویژگی‌هایی است که در سیره رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بسیار مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از میهمان، بعنوان راهنمای راه بهشت یاد کرده، او (میهمان) را هدیه ارزشمند الهی معرفی کرده‌اند، ایشان فرمودند: «هرگاه خداوند اراده خیری به قومی‌بکند به سویش هدیه می‌فرستد» گفتند: «آن هدیه چیست؟» فرمود: «میهمان؛ میهمانی که روزی را نازل می‌کند و گناه اهل خانه را می‌برد»
[۴] المتقی الهندی، کنزل العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تحقیق شیخ بکری حیانی، تصحیح شیخ صفوة السقا، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۹۸۹، ج۹، ص۲۶۷ و ورا م بن ابی فراس.
[۵] مجموعه ورام، قم، مکتبةالفقیه، ج۱، ص۶ و شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۱۳۶.    
هم از ایشان (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت شده که فرمودند: «مادامی‌ که امتم دوستی خود را بر یکدیگر آشکار کنند و امانت را ادا کنند و از حرام خدا پرهیز کرده و از میهمان پذیرایی کنند و نماز را به پا دارند و زکات دهند خیر و ‌برکت از ایشان گرفته نمی‌شود و اگر جز این باشد به قحطی و خشک سالی مبتلا می‌شوند.»
[۶] عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۲۴، ص۳۱۸ و شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۱۳۶.    

ایشان پذیرایی از میهمان را از کفارات گناه مؤمن برشمرده؛ بر آن تاکید می‌ورزیدند. نقل است که مردی به رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرض کرد: «پدر و مادرم فدایت برنامه‌ زندگی‌ام این است که وضو را به طور کامل انجام می‌دهم، نماز می‌خوانم، زکات مالم را هم به موقع می‌پردازم و از میهمان با آغوش باز و به خاطر خدا پذیرایی می‌کنم.» حضرت فرمود: «آفرین آفرین آفرین بر تو باد جهنم راهی به سوی تو ندارد اگر چنین باشی خداوند تو را از هرگونه بخل پاک ساخته است.»
[۸] حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، تهران، انتشارات کتابخانه نینوا، ص۳۶ ؛ النبيّ عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۲۴، ص۲۸۰.    

از جمله دلایلی که بعضی از مردم را از پذیرفتن میهمان باز داشته و فرارشان را از پذیرش مهمان باعث شده، ترس از مخارج مهمانی است؛ اما رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مهمان را موجب خیر و برکت معرفی کردند و ‌فرمودند: «خانه‌ای که در آن اطعام می‌شود خیر و برکت سریعتر از فرو رفتن تیغ در کوهان شتر، به آن می‌رسد.»



پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خانه‌ای را که در آن مهمان داخل نمی‌گردد خوش نداشتند و می‌فرمودند: «در آن خانه‌ای که میهمان وارد نمی‌شود در آن خانه ملائکه هم فرود نمی‌آیند.»
[۱۲] نوری، حسین، المستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ۱۴۰۸ ج۱۶، ص۲۵۸.
ایشان کسانی را که از قبول مهمان شانه خالی می‌کردند مورد سرزنش قرار داده می‌فرمودند: «در کسی که میهمان قبول نمی‌کند خیری نیست.» و نیز می‌فرمودند: «بئس القوم لا ینزلون الضیف؛ بد قومی‌اند کسانی که میهمان به خانه نمی‌آورند.»
[۱۴] علی بن حسام، علاءالدین، کنزل العمال، ج۹، ص۲۴۴.
[۱۵] شیبانی، محمد بن حسن، الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱، ج۱، ص۴۹۱.




پذیرفتن دعوت مسلمانان از سوی برادر مسلمانش از مؤکدات رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دیگر مسلمانان است که در سیره و گفتار آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، به شدت مورد توجه و تاکید قرار گرفته بود؛ ایشان (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خطاب به تمامی‌مسلمانان فرمودند: «به حاضر و غائب امت خود سفارش می‌کنم که دعوت مسلمان را اگرچه به فاصله پنج میل هم باشد بپذیرند که این عمل از دیانت است.» ایشان نپذیرفتن دعوت مؤمنان را به دور از ادب معرفی کرده می‌فرمودند: «اگر مؤمنی مرا به خوردن پاچه گوسفندی دعوت کند می‌پذیرم و این جزو دین است.»
البته نکته قابل تذکر در اینجا این است که حضرت از نپذیرفتن دعوت مؤمن کراهت داشتند و گرنه به فرموده خود ایشان، مسلمانان از پذیرش دعوت منافقین و فاسقین بر حذر داشته شدند چنان که حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ابوذر توصیه فرموده بودند که «لا تاکل طعام الفاسقین».



اما آن‌چه که نباید در مهمانی رفتن‌ها و مهمانی‌دادن‌ها از آن غافل بود این است که مهمانی باید تنها به خاطر خدا و در جهت تکریم و بزرگداشت برادر مؤمن انجام گیرد نه بخاطر ریا و طمع‌ورزی و یا چیزهایی امثال این از این‌رو رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در توصیه‌های خود به ابوذر فرمودند که: «ای ابوذر به کسی که او را به خاطر خدا دوست داری از غذای خود بخوران و از غذای کسی که به خاطر خدا تو را دوست دارد بخور.»
[۲۴] دیلمی، حسن بن ابی‌ الحسن، اعلام الدین، قم، مؤسسه آل البیت (علیه‌السّلام)، ۱۴۰۸، ص۱۹۸؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۴۶۵.    




تکریم و احترام به میهمان اساس ادب در ضیافت‌هاست. روایات بسیاری از رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در باب تکریم و تعظیم شان میهمان وارد شده است روایاتی که در آن به مکرر فرموده بودند که «هر که به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید میهمانش را گرامی‌بدارد.»
[۲۶] حنبل، احمد بن محمد، مسند، بیروت، دار صادر، ج۴، ص۳۱.

از مصادیق و جلوه‌های تکریم میهمان غذا خوردن همراه میهمان است از این‌ رو رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمودند: «هر کس دوست دارد که خدا و رسولش او را دوست بدارند پس با مهمانش غذا بخورد»
[۲۷] ورام، مسعود بن عیسی، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۵.
هم‌چنین می‌فرمودند: «هر کس غذای خود را با میهمانش بخورد میان او و پروردگارش هیچ پرده‌ای (حجابی) نباشد.»
[۲۸] ورام، مسعود بن عیسی، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۵.
ایشان میزبان را از روزه گرفتن مستحبی نهی‌کردند چرا که این کار ممکن است باعث ‌شود که میهمان در رو در بایستی گیر کند و زودتر دست از غذا بکشد. هم‌چنین رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) میزبان را از اموری که موجبات به زحمت افتادن میهمان را فراهم می‌آورد باز داشته ‌فرمودند: «میهمان را به زحمت و سختی نیندازید تا اینکه او را عصبانی کنید پس اگر او را عصبانی کنید به تحقیق که خدا را عصبانی کرده‌اید و کسی که خدا را عصبانی کند خدا بر او خشم می‌گیرد.»
به خدمت گرفتن میهمان نیز از دیگر اموری است که از سوی رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به شدت از آن نهی شده است؛ ایشان به خدمت گرفتن میهمان را از سبکی عقل انسان برشمرده، از آن نهی کردند.
[۳۲] شیبانی، محمد بن حسن، الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۰ ؛ علی بن حسام، علاءالدین، کنزل العمال، ج۹، ص۲۴۸.

تهیه خلال دندان میهمان بعنوان یکی از حقوق میهمان بر میزبان از دیگر نکات جالب توجه در مهمانی‌هاست که رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بدان اشاره فرموده‌اند حضرت بدرقه میهمان را نیز از جمله حقوق مهمان بر میزبان ذکر کردند و فرمودند: «از جمله حقوق میهمان این است که تا درب منزل بدرقه‌اش کنی.»



ضیافت و میهمانی دو طرفه است یک طرف میهمان می‌شود و طرف دیگر میزبان. میهمان نیز در قبال میزبان دارای وظایفی است که پسندیده است آن را به بهترین وجهی به انجام برساند. از اموری که شایسته یک مهمانی نیست این است که میهمان روزه بگیرد رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) میهمانان را از گرفتن روزه [۳۴]     مگر با اجازه میزبان برحذر داشته آن را موجب هدر رفت زحمات صاحب‌ خانه و فساد تدارک مهمانی‌اش دانستند.
نقل است ایشان (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خانه یکی از یاران خویش رفتند هنگامی‌که سفره غذا را‌انداختند یکی از حاضران از خوردن غذا امتناع ورزید و گفت: «من روزه‌ام» پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او فرمودند: «برادر مسلمان تو، برای پذیرایی از تو زحمت کشیده است و تو می‌گویی روزه هستی روزه‌ات را مستحبی است     افطار کن و به جای آن روز دیگری روزه بگیر.»
از دیگر مواردی که رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) میهمانان را از آن بر حذر می‌داشتند همراه بردن فرزندان خود در مهمانی‌هایی است که در آن از این کودکان دعوت به عمل نیامده است. رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ‌فرمودند: «هر گاه به مهمانی‌ای دعوت شدید فرزندان خود را دعوت نشده‌اند     به همراه نبرید که این کاری حرام و عملی غاصبانه است.»



پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) میهمانی را سه روز دانستند و فرمودند: «الضیافه اول یوم و الثانی و الثالث و ما بعد ذلک فانها صدقه تصدق بها علیه.»
مهمانی سه روز است و افزون بر آن حق نیست بلکه صدقه‌ای است که صاحب خانه می‌پردازد. در روایتی از رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده که «برای هیچ مسلمانی روا نیست که در نزد برادرش تا زمانی بماند که او را به گناه بیندازد.» گفتند: «چگونه او را به گناه می‌اندازد» فرمودند: «آن قدر در خانه میزبان بماند که او دیگر چیزی نداشته باشد که برای میهمان خود انفاق نماید.»


از سفارشات اکید رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تکلف نورزیدن میهمان و میزبان است. در سیره نبوی با وجود تمام اهمیتی که میهمان از آن برخوردار است پذیرایی پر تکلف و پر زرق و برق نه تنها کار خوبی نیست بلکه رسماً از آن نهی هم شده است. در سیره آن بزرگوار میزبان تا آنجا که به تکلف نینجامد موظف به تامین وسایل آسایش و راحتی میهمان است نه بیشتر
[۴۳] علی بن حسام، علاءالدین، کنزل العمال، ج۹، ص۲۴۸. ؛ شیبانی، محمد بن حسن، الجامع الصغیر، ج۲، ص۷۵۴.
چنان که از سلمان فارسی که درس آموخته مکتب نبوی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است نقل شده که «ان لا نتکلف للظیف ما لیس عندنا و ان تقدم الیه ما حضرنا.»
[۴۴] طبرانی، سلیمان بن احمد، معجم الکبری، تحقیق حمدی عبدالحمید السلفی، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ج۶، ص۲۳۵ .

بر میهمان نیز شایسته است که تکلف نورزد و با رویی گشاده پذیرایی هر چند مختصر میزبانش را بپذیرد. از رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده که فرمود: «از بزرگواری مرد آن است که آن‌چه برادرش نزد او می‌گذارد قبول کند و به چیزی تکلف نورزد.»
[۴۷] النوادر، قم، مؤسسه دار الکتاب، ج۱۱، ص۴۱۵.

هم‌چنین نقل است که پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «مرد میزبان را همین گناه بس که غذایی را که پیش برادران خود می‌گذارد کم شمارد و میهمانان را نیز همین گناه بس که آن‌چه را برادرشان در برابرشان می‌گذارند کم بشمارند.»



در روایتی آمده است که پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در یکی از سفرها مشغول خواندن نماز بود که عده‌ای سواره آمدند و حال پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از یاران آن حضرت پرسیدند و آن حضرت را ستایش کردند و گفتند: «اگر عجله نداشتیم منتظر آن حضرت می‌ماندیم سلام ما را به او برسانید» آن‌ها این سخنان را گفتند و رفتند. هنگامی‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از خواندن نماز فارغ شدند غضبناک شدند و فرمودند: «عده‌ای نزد شما می‌آیند و حال مرا می‌پرسند و سلام می‌فرستند اما شما آن‌ها را دعوت نمی‌کنید که پایین بیایند و چیزی بخورند و از آن‌ها پذیرایی نمی‌کنید....»



عادت حضرت بر این بود که با خانواده و خادمین خانه‌اش غذا می‌خورد اما با آمدن میهمان غذایش را با میهمان تناول می‌کردند. برای‌شان دوست داشتنی‌ ترین غذا، غذایی بود که با مهمان و به همراه او می‌خوردند.
[۵۱] نیشابوری، ابو عبدالله، المستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۲۳۱. ؛ طبرسی، رضی الدین، مکارم الاخلاق، ص۲۶.    

نقل است که هر گاه میهمان برای حضرت می‌رسید و با میهمان غذا می‌خورد دست به سفره دراز نمی‌کرد تا این‌که میهمان اول شروع به خوردن می‌کرد و دست از غذا نمی‌کشید تا میهمان دست از غذا بکشد (تا میهمان خجالت نکشد) اگر هم در میان جمعی غذا می‌خورد اول از همه شروع می‌کرد و آخر از همه، از غذا دست می‌کشید تا این‌که همه، غذا را می‌خوردند.



نقل است که رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با فروتنی تمام و بی‌ هیچ تکلفی دعوت همگان را می‌پذیرفت. ایشان بارها دعوت‌هایی را ‌پذیرفته بودند که میزبانانش بندگانی بودند که گاه غذای سفره‌شان در نانی جوین و دنبه‌ای بوناک شده خلاصه می‌شد؛ اما ایشان با رویی گشاده در این مهمانی‌ها شرکت می‌کردند و می‌فرمودند: «اگر مرا به خوردن استخوان شانه و سردستی هم دعوت کنند پذیرا خواهم بود.» در سیره حضرتش تکلف جایی نداشت می‌فرمود: «لا احب المتکلفین.»


۱۳.۱ - میهمان بی‌دعوت و اجازه از میزبان

روایت شده گروهی از ساکنین مدینه پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را همراه با پنج نفر از اصحاب آن حضرت به میهمانی و غذایی که تهیه دیده بودند دعوت کردند پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دعوت آن‌ها را اجابت کرد و راهی میهمانی شدند در بین راه به شخص ششمی‌که او نیز از اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود، برخورد کردند آن شخص نیز به همراه رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به راه افتاد تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدند؛ در این هنگام رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به این شخص گفتند: «این گروه شما را دعوت نکردند اینجا بمان تا ما شما را به آنها یاد آوری کنیم و اجازه بگیریم...»
[۵۸] طبرسی، رضی الدین، مکارم الاخلاق، ص۲۲.     ؛ نیشابوری، ابو عبدالله، المستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۲۰۷.



۱۳.۲ - پاداش دادن به میزبان

از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که می‌گفت ابوال هیثم انصاری غذایی تهیه کرد و پیامبرخدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و یاران آن حضرت را به خوردن آن دعوت کرد. هنگامی‌که یاران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از خوردن غذا فارغ شدند رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آن‌ها فرمود: «به برادر میزبان خود پاداش و ثواب برسانید» آن‌ها عرض کردند: «چگونه به او ثواب برسانیم» فرمودند: «هنگامی‌که میهمان وارد خانه میزبان می‌شود و غذایش را خورده و نوشیدنی‌هایش را بنوشد برای او دعای خیر بکند همین دعای خیر باعث پاداش برای میزبان خواهد بود.» .
[۵۹] الجزری، ابن الاثیر، جامع الاصول من احادیث الرسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، تحقیق محمد حامد الفقی، بیروت، دار التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۹۸۴، ج۵، ص۱۰۱.



۱۳.۳ - کراهت از مهمانی خاص ثروتمندان

رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از خوردن غذای میهمانی‌ای که مخصوص توان گران باشد و مستمندان دعوت نشده باشند نهی فرموده است. ایشان پذیرفتن دعوت کسی که ثروتمندان در آن میهمان هستند و نیازمندان حضور ندارند کراهت داشتند.



۱. عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، تحقیق عبد الرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار التراث العربی، ج۲۴، ص۲۳.
۲. کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ج۳، ص۳۲.    
۳. شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۳۶.    
۴. المتقی الهندی، کنزل العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تحقیق شیخ بکری حیانی، تصحیح شیخ صفوة السقا، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۹۸۹، ج۹، ص۲۶۷ و ورا م بن ابی فراس.
۵. مجموعه ورام، قم، مکتبةالفقیه، ج۱، ص۶ و شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۱۳۶.    
۶. عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۲۴، ص۳۱۸ و شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۱۳۶.    
۷. کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، ج۳، ص۳۲.    
۸. حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، تهران، انتشارات کتابخانه نینوا، ص۳۶ ؛ النبيّ عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۲۴، ص۲۸۰.    
۹. کلینی، ابو جعفر محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۴، ص۵۱.    
۱۰. تمیمی؛ نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، مصر، دارالمعارف، ۱۳۸۵، ج۲، ص۱۰۶.    
۱۱. شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۱۳۶ و محدث قمی.    
۱۲. نوری، حسین، المستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ۱۴۰۸ ج۱۶، ص۲۵۸.
۱۳. نوری، حسین، المستدرک الوسائل، ص۲۵۸ ؛ شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۱۳۶.     ؛ کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، ج۳، ص۳۲.    
۱۴. علی بن حسام، علاءالدین، کنزل العمال، ج۹، ص۲۴۴.
۱۵. شیبانی، محمد بن حسن، الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱، ج۱، ص۴۹۱.
۱۶.کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۷۶.    
۱۷. العسقلاني، ابن حجر، التهذیب، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۹، ص۹۴.     ؛ کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، ص۶۰.    
۱۸. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۷۴.     ؛ عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۴۵.    
۱۹. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۷۴.    
۲۰. خالد برقی، احمد بن محمد، المحاسن، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ق، ج۲، ص۴۱۱.    
۲۱. طوسی، ابی جعفر محمد بن علی، امالی، قم، انتشارات دارالثقافه، ۱۴۱۴، ص۵۳۵.    
۲۲. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، ۱۴۱۲، ص۴۶۵.    
۲۳. طوسی، ابی جعفر محمد بن علی، امالی، ص۵۳۵.     ؛
۲۴. دیلمی، حسن بن ابی‌ الحسن، اعلام الدین، قم، مؤسسه آل البیت (علیه‌السّلام)، ۱۴۰۸، ص۱۹۸؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۴۶۵.    
۲۵. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۶۷     ؛ شعیری، محمد، جامع الاخبار، ص۱۳۶.    
۲۶. حنبل، احمد بن محمد، مسند، بیروت، دار صادر، ج۴، ص۳۱.
۲۷. ورام، مسعود بن عیسی، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۵.
۲۸. ورام، مسعود بن عیسی، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۵.
۲۹. شیخ صدوق، أبي جعفر محمد بن علي ابن الحسين، علل الشرایع، قم، انتشارات مکتبة الداوری، ج۲، ص۳۸۴     ؛محمد بن یعقوب، اصول کافی، پیشین، ج۶، ص۲۸۲.    
۳۰. کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، ص۳۱.    
۳۱. کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، ص۳۱-۳۲.    
۳۲. شیبانی، محمد بن حسن، الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۰ ؛ علی بن حسام، علاءالدین، کنزل العمال، ج۹، ص۲۴۸.
۳۳. شیخ صدوق، أبي جعفر محمد بن علي ابن الحسين، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ج۳، ص۳۵۷.     ؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۸۵.    
۳۴. صدوق، أبي جعفر محمد بن علي ابن الحسين، عیون اخبار الرضا، قم، انتشارات جهان، ۱۳۷۸، ج۲، ص۶۹.    
۳۵. بن سلامة القضاعي، القاضي أبي عبد الله محمد، مسند شهاب، تحقیق حمدی عبدالحمید السلفی، بیروت، مؤسسه الرسالة، چاپ اول، ج۲، ص۱۸۴.     ؛ قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دار الفکر، ج۲، ص۱۱۱۴.    
۳۶. شیخ صدوق، ابی جعفر محمد بن علی ابن الحسین، علل الشرایع، ج۲، ص۳۸۴.     ؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۸۲.    
۳۷. کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، ص۳۵-۳۶.    
۳۸. نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تصحیح شیخ عباس قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۲۹، ص۵۰.    
۳۹. خالد برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج۲، ص۴۱۱.    
۴۰. راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)، ۱۴۰۷، ص۱۴۲.    
۴۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۸۳.    
۴۲. شیخ صدوق، ابی جعفر محمد بن علی ابن الحسین، الخصال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳، ص۱۴۸.    
۴۳. علی بن حسام، علاءالدین، کنزل العمال، ج۹، ص۲۴۸. ؛ شیبانی، محمد بن حسن، الجامع الصغیر، ج۲، ص۷۵۴.
۴۴. طبرانی، سلیمان بن احمد، معجم الکبری، تحقیق حمدی عبدالحمید السلفی، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ج۶، ص۲۳۵ .
۴۵. نیشابوری، ابو عبدالله، مستدرک، تحقیق یوسف عبدالرحمان المرعشی، ج۴، ص۱۲۳.    
۴۶. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول‌ کافی، ج۵، ص۱۴۳.    
۴۷. النوادر، قم، مؤسسه دار الکتاب، ج۱۱، ص۴۱۵.
۴۸. عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۲۴، ص۲۷۶.    ؛ خالد البرقى، أحمد بن محمد بن، المحاسن، ج۲، ص۴۱۴.    
۴۹. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۷۵.     ؛ أصحابه خالد البرقى، أحمد بن محمد بن، المحاسن، ج۲، ص۲۱۱.    
۵۰. طبرسی، رضی الدین، مکارم الاخلاق، ص۲۷.    
۵۱. نیشابوری، ابو عبدالله، المستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۲۳۱. ؛ طبرسی، رضی الدین، مکارم الاخلاق، ص۲۶.    
۵۲. عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۲۴، ص۳۲۰.     ؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۸۶.    
۵۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۸۵.    
۵۴. طبرسی، رضی الدین، مکارم الاخلاق، ص۱۵.    
۵۵. ؛ ترمذی، ابو عیسی، الشمائل المحمدیه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ص۱۹۰.    
۵۶. ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۱، ص۲۷۹.    ؛ حنبل، احمد بن، مسند حنبل، ج۵، ص۱۴۷.    
۵۷. خالد برقی، احمد بن محمد بن، المحاسن، ج۲، ص۴۱۵.    ؛ دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۲۶.    
۵۸. طبرسی، رضی الدین، مکارم الاخلاق، ص۲۲.     ؛ نیشابوری، ابو عبدالله، المستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۲۰۷.
۵۹. الجزری، ابن الاثیر، جامع الاصول من احادیث الرسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، تحقیق محمد حامد الفقی، بیروت، دار التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۹۸۴، ج۵، ص۱۰۱.
۶۰. راوندی، قطب الدین، الدعوات، ص۱۴۱.     ؛ کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، ص۳۷.    




سایت پژوه، برگرفته از مقاله«نگاهي به موقعيت ميهمان در سيره و گفتار پيامبر(ص)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۱۴.    



جعبه ابزار