• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پان‌ترکیسم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پانْ‌تُرکیسْم، یا پان تورکیسم، ایدئولوژی ملی‌گرایانه (ناسیونالیستی) و توسعه‌طلبانه‌ای که بر پایۀ آن کلیۀ مردمانی که به زبان ترکی سخن می‌گویند (از جمله همۀ ترکی‌زبانان مسلمان) ملت واحدی هستند که باید تحت رهبری در دولتی واحد متحد شوند.
[۱] دائرة المعارف، ج۱۰، ص۷۹۵.
[۲] دائرة المعارف، ج۱۹، ص۱۵۳.
[۳] BSE۳.




هدف اصلی پان‌ترکیسم گونه‌ای وحدت مادّی ـ فرهنگی همۀ مردمی است که به ظاهر و یا به درستی ریشه‌های ترکی دارند و در داخل و یا خارج از شبه‌ جزیرۀ آناتولی زندگی می‌کنند.
[۴] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۹، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.

گرچه پان‌ترکیسم از درون پان‌تورانیسم سربرآورده است، با این وصف، میان پان‌ترکیسم و پان تورانیسم تفاوتهایی وجود دارد. هدف پان‌ترکیسم گردآوردن همۀ ترکی‌زبانان، از جمله ترکی‌زبانان قبرس، بلغارستان، شبه‌ جزیرۀ بالکان، آسیای مرکزی، عراق، ایران، افغانستان، ایالت سین‌کیانگ ترکستان چین، قفقاز، کریمه، ماوراء قفقاز، تاتارستان، حوالی رود ولگا و سیبری تحت رهبری ترکیه است.
[۶] EI۲.
[۷] Britannica, micropaedia, ۱۹۷۸، ج۷، ص۷۲۷.
[۸] Zulalyan, M K, Voprosy drevneĮ i srednevekovoĮ istorii Armenii v osveshchenii sovremennoĮ turetskoĮ istoriografii, Erevan, ۱۹۷۰.



پان‌ترکیسم بنا بر ماهیت خویش ایدئولوژی و جنبشی الحاق‌گراست که بر احساس و دیدگاه‌كهای ریشه‌دار پیروان خود متکی است.
[۹] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۲۶، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
در نیمۀ دوم سدۀ ۱۳ق/۱۹م اسلام عامل پیوندِ ساکنان امپراتوری عثمانی بود و حتیٰ در دوران فرمانروایی سلطان عبدالحمید دوم (۱۲۵۸-۱۳۳۶ق/۱۸۴۲-۱۹۱۸م) و پیش از آن، اطلاق کلمۀ «ترک» در میان گروهی از مردم خوش‌آیند نمی‌نمود. گروهی از روشنفکران درون امپراتوری عثمانی (ایچ تورک لر) نسبت به رنج ترکان بیرونی تابع امپراطوری روسیه (دیش تورک لر) ابراز همدردی می‌کردند که موافق طبع دربار عثمانی نبود. اینان به ترک‌گرایی (تورک چولوق، ترکیسم) روی آوردند که زمینۀ مناسبی برای ظهور ایدئولوژی پان‌ترکیسم بود. یکی از این روشنفکران علی سواوی۲ بود که به سببِ تحریک مردم استانبول به ترک‌گرایی اعدام شد.
[۱۰] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۲۴، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
[۱۱] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۲۹، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
[۱۲] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۶۳-۶۴، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.



آرمینیوس وامبری (۱۸۳۲-۱۹۱۳م) جهانگرد یهودیِ مجارستانی از نخستین کسانی بود که به تعلق همۀ گروه‌های ترکی زبان به یک نژاد اشاره کرد و متذکر گردید که این گروه‌ها تنها بر پایۀ «نشانه‌های فیزیکی و رسم و رسومات به شعبه‌های فرعی تقسیم می‌شوند».
[۱۳] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۲۱-۲۲، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
[۱۴] Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸، ج۱، ص۳۴۶.
وی در کتاب خود (که در ۱۲۸۲ق/۱۸۶۵م انتشار یافته، و با عنوان سیاحت‌ درویشی دروغین در خانات آسیای میانه به فارسی نیز ترجمه شده است) طرح امپراتوری ترک را ارائه کرد و متذکر شد که آل عثمان به سبب داشتن دودمان ترکی می‌تواند بر پایۀ عناصر خویشاوندی گونه‌گونی که از طریق زبان مشترک و مذهب و تاریخ به هم پیوسته‌اند، امپراتوری وسیعی را از سواحل دریای آدریاتیک تا چین بنیاد نهد که از امپراتوری بزرگ خاندان رومانف به مراتب بزرگ‌تر و نیرومندتر باشد، زیرا رومانف ناهماهنگ‌ترین و نامتجانس‌ترین عناصر را از طریق زور و نیزنگ برای ترتیب دادن امپراتوری خود به کار گرفته است؛ حال آن‌که اهالی شبه جزیرۀ آناتولی، آذربایجانی‌ها، ترکمن‌ها، ازبک‌ها، قرقیزها و تاتارها اجزائی هستند که از ترکیب آن‌ها نیروی عظیم ترکی می‌تواند سازمان یابد. این سازمان قدر مسلم بهتر از ترکیۀ کنونی قادر به مقابله با رقیب بزرگ شمالی (روسیه) خواهد بود.
[۱۵] آرمینیوس وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ج۱، ص۵۳۰، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوریان، تهران، ۱۳۳۷ش.
گرچه وامبری چندی بعد از نظر خود عدول ورزید و پان‌ترکیسم را پنداری واهی نامید، ولی تصویری که از امپراتوری ترکان ارائه کرده بود، بعدها در گروه «ترکان جوان» مؤثر افتاد و در تشکل پان‌ترکیسم نقشی اساسی یافت.
[۱۶] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۲۲، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.



از دیگر چهره‌های خارجی پرنفوذ پان‌ترکیسم لئون کائن۳ یهودی اهل سِرِز نزدیک سالونیک بود که نام تکین‌ آلپ بر خود نهاد. او در طول حیات خود به چند ایدئولوژی (از عثمانی گری و پان ترکیسم تا کمالیسم) روی آورد. وی پیش از جنگ جهانی اول و در جریان آن پان‌ترکیستی معتقد محسوب می‌شد. مقاله‌های او به زبان‌های آلمانی، انگلیسی و فرانسوی اروپاییان را با هدف‌های پان‌ترکیسم آشنا کرد.
[۱۷] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۷۱، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
وی هنگام اقامت در پاریس با «ترکان جوان» آشنا شد و مطالب متعددی دربارۀ ترکان نوشت که مهم‌ترین آن‌ها کتاب «مقدمه‌ای بر تاریخ آسیا۴» است. این کتاب که در ۱۳۱۷ق/۱۸۹۹م به ترکی ترجمه شد، شامل تأکیدهایی دربارۀ دشت‌های آسیای مرکزی است که بر ترکی‌ زبانان اثری فراوان برجای نهاد.
[۱۸] Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸، ج۱، ص۳۴۶.
مقالۀ دیگر او «ترکها در جست‌وجوی یک روح ملی» بود که در ۱۹۱۲م در پاریس منتشر شد.
[۱۹] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۷۱، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.

از دیگر کسانی که خارج از ترکیه می‌زیستند و در ظهور و اشاعۀ پان‌ترکیسم نقشی مؤثر داشتند، دیوید آرتور لملی یهودی انگلیسی (۱۲۴۸-۱۳۲۹ق/۱۸۳۲-۱۹۱۱م) بود. مقدمۀ طولانی او بر کتاب «دستور زبان ترکی» در ۱۲۴۸ق/۱۸۵۱م به زبان فرانسوی ترجمه و چاپ شد و در۱۲۶۷ق/۱۸۵۱م الهام‌ بخش کتاب قواعد عثمانیه اثر فؤاد و جودت پاشا قرار گرفت و در همان سال به زبان ترکی منتشر گردید.
[۲۰] Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸، ج۱، ص۳۴۶.
بعضی او را نخستین کسی دانسته‌اند که کوشید تا «آتش ملی‌گرایی ترک را شعله‌ور سازد».
[۲۱] علیرضا سلطان شاهی، پان‌ترکیسم و یهود، پژوهۀ صهیونیت، به کوشش محمد احمدی، تهران، ۱۳۷۶ش.
علی حسین‌زاده سیاستمدار قفقازی (۱۲۴۳-۱۳۲۰ش/۱۸۶۴-۱۹۴۱م) از جملۀ ترکان بیرونی بود که در اشاعۀ پان‌ترکیسم نقش داشت و شعر او با عنوان «توران» به مرام‌نامۀ پان‌ترکیسم بدل گشت.
[۲۲] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۷۲-۷۳، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.

احمدآقا اوغلو (آقایف) (۱۲۴۸-۱۳۱۸ش/۱۸۶۹-۱۹۳۹م) یکی دیگر از نظریه‌پردازان پان‌ترکیسم بود. او که زمانی از دوستداران ایران به شمار می‌رفت، پس از پیوستن به حزب اتحاد و ترقی در استانبول، به ترک‌گرایی روی آورد و از زمرۀ بینادگذاران پان‌ترکیسم، و سرانجام از جملۀ مشاوران مصطفیٰ کمال آتاتورک شد.
[۲۳] رحیم رئیس‌نیا، ایران و عثمانی در آستانۀ قرن بیستم، ج۱، ص۳۰۴-۳۰۶، تبریز، ۱۳۷۴ش.
نمی‌توان از دیده دور داشت که قدرت‌های بزرگ جهانی در آغاز به پان‌ترکیسم توجه داشتند و همین امر سبب شد که بعضی محققان پان‌ترکیسم را حاصلِ نقشۀ اروپاییان برای دست‌یابی به اهدافشان در صحنۀ نبرد قدرت‌ها در سدۀ ۱۹ و اوایل سدۀ ۲۰م تلقی کنند و در تأیید این نظر به نقش خاورشناسانی چون آرمینیوس وامبری مأمور وزارت امور خارجه بریتانیا و سردنیس راس نویسندۀ جزوۀ «راهنمایی بر تورانیان و پان تورانیسم» از انتشارات شعبۀ اطلاعات وزارت دریاداری بریتانیا اشاره نمایند.
[۲۴] کاوه بیات، مقدمه بر افسانۀ پان‌تورانیسم (نک‌: هم‌زاره واند)، ج۱، ص۱۳.

احمدآقااوغلو یکی از کسانی بود که در نشریاتی چون تورک یوردو، اجتهاد، حلقه دوغرو و... مقاله‌هایی پیرامون وحدت ترکان داخل و خارج امپراتوری عثمانی می‌نوشت.


نوشته‌های مبلغان پان ترکیسم در گروه ملی‌گرایانی که با نام «ترکان جوان» شناخته شدند، مؤثر افتاد. نخستین گروه غیرعلنی ترکان جوان در ۱۳۰۶ق/۱۸۸۹م در استانبول تأسیس یافت. لوک‌هری فرماندار انگلیسی جزیرۀ مالت در اثر خود با عنوان «تأسیس ترکیۀ جدید۱»، تأسیس حزب اتحاد و ترقی (حزب سیاسی ترکان جوان) را به سال ۱۸۹۱م در شهر ژنو سویس نوشته است.
[۲۵] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۷۲.
پس از نیرومند شدن ترکان جوان، پان‌ترکیسم در مسیری خارج از وحدت اسلامی در ترکیۀ عثمانی گام برداشت و کوشید تا اتباع مسلمان غیرترک را ترکی کند، در مصوبۀ حزب اتحاد و ترقی در ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م آمده است که دیگر ملیت‌ها حق ندارند سازمان ملی خود را داشته باشند ... گسترش و اشاعۀ زبان ترکی بهترین وسیله برای سیادت مسلمانان و استحالۀ دیگر ملیت‌هاست.
[۲۶] Zulalyan, M K, Voprosy drevneĮ i srednevekovoĮ istorii Armenii v osveshchenii sovremennoĮ turetskoĮ istoriografii, Erevan, ۱۹۷۰، ج۱، ص۱۷.

در ربع قرن ۲۰م تلاش‌هایی برای تنظیم نظریۀ پان‌ترکیسم در درون کشور ترکیه پدید آمد. نخستین کسی که ایدئولوژی پان‌ترکیسم را از دیدگاه روش‌شناسی مورد بررسی قرار داد، ضیاءگوک آلپ اهل دیاربکر (۱۲۵۵-۱۳۰۳ش/۱۸۷۶-۱۹۲۴م) از گروه ترکان جوان، و از ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۸م عضو شورای مرکزی کمیتۀ اتحاد و ترقی بود و سپس یکی از حامیان مصطفیٰ کمال و جنبش تحت رهبری او شد. او در ضمن شعر هم می‌سرود؛ شعر «توران» او که در ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م سروده شد، دعوت آشکار به پان‌ترکیسم بود.
[۲۷] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۷۴، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
در نخستین برنامۀ حزب اتحاد و ترقی (رجب۱۳۱۳/دسامبر۱۸۹۵) نظر ترکان جوان پیرامون جدایی دین از حکومت و تکیه به غرور ملی درج شده، و چنین آمده است: «به نظر ما مسائل مذهبی در زمرۀ امور شخصی‌اند. آنچه ما را به چنین باوری سوق داده، احساسی است ناشی از غرور ملی و مدنیمان».
[۲۸] رامزاور ا. ا.، «ترکان جوان پیش‌درآمد انقلاب ۱۹۰۸»، ج۱، ص۳۴۷، ایران و عثمانی (نک‌: هم‌، رئیس‌نیا).

انقلاب سال ۱۳۲۶ق/۱۹۰۸م و سقوط سلطان عبدالحمید دوم حاصل فعالیت مشترک روشنفکران مقیم داخل و خارج امپراتوری عثمانی و نیروهای نظامی پادگان مقدونیه بود. ترکان جوان خواستار پیشرفت‌های اقتصادی و خودآگاهی ملی ملت حاکم (ترک) و برتری اینان بر مردمِ غیرترکِ تابع امپراتوری عثمانی بودند.
[۲۹] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۰۰.
چندی بعد انورپاشا، طلعت‌پاشا و جمال‌پاشا که از سران انقلاب بودند، رفته رفته زمام امور را در دست گرفتند و سپس در شعبان ۱۳۳۱/ژوئیۀ ۱۹۱۳ با قتل محمود شوکت پاشا نخست‌وزیر، دیکتاتور نظامی و حزبی خود را برقرار کردند.
[۳۰] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۱۰.
۳ سیاستمدار نام‌برده امتیازها و برتری‌هایی در پان‌ترکیسم مشاهده می‌کردند. از میان این ۳تن، انورپاشا (۱۲۶۰-۱۳۰۱ش/۱۸۸۱-۱۹۲۲م) قاطع‌ترین گرایش پان‌ترکیستی را داشت و برای این ایدئولوژی نقشی بسیار مهم قائل بود. ازاین‌رو، مسئولیت انتخاب پان‌ترکیسم را به عنوان سیاست دولتی بیش از دیگر همکاران برعهده گرفت.
[۳۱] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۹۴، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
در آستانۀ جنگ جهانی اول، انور پاشا فرستادن مأموران ترک را برای برانگیختن ترکی زبانان قفقاز و آسیای مرکزی آغاز کرد.
[۳۲] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۱.



در ۱۹۱۲م انجمن یا کانون تجمع ترکان (تورک اوجاقلری) برگذار شد و به اندیشۀ پان ترکیسم شکلی جدی داد و آن را به عنوان کانون حقیقی فرهنگ ترکان معرفی کرد.
[۳۳] محمدرضا حیدرزادۀ نائینی، تعامل دین و دولت در ترکیه، ج۱، ص۶۰، تهران، ۱۳۸۰ش.
انورپاشا فرمانده کل قوای دولت عثمانی که آرزوی تأسیس امپراتوری بزرگی در آسیای مرکزی را داشت،
[۳۴] محمدرضا حیدرزادۀ نائینی، تعامل دین و دولت در ترکیه، ج۱، ص۶۱، تهران، ۱۳۸۰ش.
سازمانی به نام «تشکیلات مخصوصه» پدید آورد که مأموران آن همه از افسران داوطلب بودند و در خارج از مرزهای عثمانی، به ویژه در میان گروه‌های ترک‌تبار به تبلیغ پان‌ترکیسم می‌پرداختند. این سازمان تا پایان جنگ جهانی اول در اختیار انورپاشا قرار داشت. طی سال‌های جنگ بسیاری از مأموران انورپاشا از راه قفقاز، به ایران، افغانستان، هندوستان و دیگر نواحی فرستاده شدند.
[۳۵] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۹۵-۹۷، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.

در ۱۹۱۱م پان‌ترکیست‌ها به گروه‌بندی‌های سیاسی و انتشار نشریه‌های متعدد پرداختند. یوسف آقچو را سردبیر مجلۀ تورک یوردو (سرزمین ترک) از روسیه به ترکیه مهاجرت کرد. وی کوشید در مقاله‌های خود چنین استدلال کند که گویا ترکی‌زبانان جهان از چین تا کرانه‌های رود دانوب ملت واحدی هستند. بنا به نوشتۀ او، ترکی‌زبانان باید در دولت بزرگ ترک به رهبری ترکیه متحد شوند.
[۳۶] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۱۶.
جمال نوری از این نیز پا فراتر نهاد و نوشت: «اگر زبان عربی زبان دینی است، زبان ترکی باید زبان رسمی همۀ مسلمانان باشد».
[۳۷] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۱۷.
قرابیگف یکی از مساواتیان مشهور قفقاز پس از ترک روسیه و ورود به استانیول از این نیز فراتر رفت و اعلام کرد که مصالح دولتی ترکیه چنین اقتضا می‌کند که ارمنیان و یوناینان از این کشور خارج شوند. متعاقب آن مجمع حزب «اتحاد» که به مدت ۱۳ روز در ماه‌های اکتبر و نوامبر ۱۹۱۰ در استانبول جریان داشت، با صراحت اعلام کرد که «ترکیه تنها متعلق به ترکان است».
[۳۸] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۱۷.



در جنگ جهانی اول که ترکیه متحد آلمان بود، پان‌ترکیسم بیش از پیش حالتی متجاوز یافت. در ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م یکی از نمایندگان برجستۀ حزب «اتحاد و ترقی» ضمن گفت‌وگو با مقامات دولتی آلمان در برلین از دولت آلمان خواست که آسیای مرکزی و سراسر دشت قزاقستان را در اختیار ترکیه قرار دهند و در سواحل اطراف ولگا، دولت غازان و در شبه جزیرۀ کریمه خان‌نشین پدید آورند. وانگهنایم سفیر آلمان ضمن گفت‌وگو با انورپاشا و جمال‌پاشا گفت: «با واگذاردن قفقاز به شما می‌خواهیم راه زمینی به ترکیه را بگشاییم، مخالفان تمامیت ارضی ترکیه را از میان برداریم و ایران را به تصرف آوریم».
[۳۹] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۲۴.
او در نامۀ محرمانۀ مورخ ۶ اوت ۱۹۱۴ به صدراعظم، جمال‌پاشا به «پیمان اتحاد» پنهانی که ۴ روز پیش از آن امضا شده بود. اشاره کرد و نوشت: «آلمان بر خود واجب می‌داند تا برای اصلاح وضع مرز شرقی ترکیه که آن را به تماس مستقیم با عناصر مسلمان در روسیه قادر می‌سازد، تلاش کند». آلمانیها به بهره‌برداری از پان‌ترکیسم به منظور تضعیف روسیه و کنترل بر ثروت عظیم اقتصادی آسیای مرکزی علاقه‌مند بودند.
[۴۰] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۹۶، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.



در جریان اعمال سیاست ترکی کردن اجباری در نواحی مختلف امپراتوری عثمانی اعتراض‌هایی روی داد. در ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م در میان عرب‌ها و دروزیان فلسطین و عراق، نیز آلبانیایی‌ها، در ۱۹۱۱م در یمن، و در ۱۹۱۲م در مقدونیه و بار دیگر آلبانی شورش‌هایی به وقوع پیوست. در مادۀ اول قانون اساسی دوران حاکمیت ترکان جوان آمده است که «ترکیه امپراتوری غیرقابل تقسیم است. هیچ‌یک از اجزاء آن در هیچ‌گونه شرایطی حق جدایی از آن را ندارند». این بند مبیّن آن است که ترکان جوان برای مردم غیر ترکِ درون امپراتوری به هیچ روی حق خود مختاری قائل نبودند.
[۴۱] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳.



در انتخاب ۷ شوال ۱۳۲۶ق/۲ نوامبر ۱۹۰۸م ترکیۀ عثمانی، از مجموع ۲۳۰ نمایندۀ مجلس، شمار ترکان ۱۰۷، عرب‌ها ۴۵، آلبانیایی‌ها ۲۲، کردها ۲، یونانیان ۲۷، بلغارها ۵، صرب‌ها ۴، یهودیان ۴، و دروزی‌ها یک بود، ولی در انتخابات سال ۱۹۱۰م ترکیب قومی تغییری جدی یافت و شمار نمایندگان ترک از ۱۰۷ به ۲۲۸ رسید و شمار نمایندگان یونانیان ۲۷، بلغارها۴، صرب‌ها ۳، ارمنیان ۴، یهودیان ۳، و الاخ‌ها یک بود.
[۴۲] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۳۵.



در ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق/۱۹۱۱-۱۹۱۳م ترکیه درگیر جنگ‌های متعدد از جمله جنگ‌های بالکان (۱۹۱۲-۱۹۱۳م) شد. این جنگ‌ها که با قیام‌های مردم مقدونیه و آلبانی و درگیری میان ایتالیا و ترکیه در سال‌های ۱۹۱۱-۱۹۱۲م همراه بود، بحران درون امپراتوری عثمانی را عمیق‌تر کرد.
[۴۳] BSE۳، ج۲، ص۵۷۵.
متعاقب آن جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴م آغاز شد که در آن ترکیۀ عثمانی متحد آلمان و دشمن روسیه بود. جنگ با روسیه راه را برای رونق پان‌ترکیسم آماده کرد. روس‌ها در دیدۀ پان‌ترکیست‌ها نه تنها کافر، بلکه متجاوزانی بودند که سرزمین‌های اسلامی ـ ترکی از جمله قفقاز و آسیای مرکزی را در اشغال خود داشتند. انقلاب ۱۳۳۵ق/۱۹۱۷م روسیه و سقوط تزاریسم، بسیاری از پان ترکیست‌ها را معتقد ساخت که زمان آزادی «سرزمین پدری» و متحد کردن «ملت ترک» فرا رسیده است.
[۴۴] تورج اتابکی، آذربایجان در ایران معاصر، ج۱، ص۵۷، ترجمۀ محمدکریم اشراق، تهران، ۱۳۷۶ش.
با شکست عثمانی در جنگ جهانی اول، پان‌ترکیسم به خط‌ مشی اصلی ترک‌ها بدل گشت. اینان در سال‌های آخر جنگ به ایران و قفقاز روی آوردند و مصائب بسیاری را سبب شدند.
[۴۵] کاوه بیات، شورش کردهای ترکیه و تأثیر آن بر روابط خارجی ایران (۱۳۰۷-۱۳۱۱)، ج۱، ص۶۱، تهران، ۱۳۷۴ش.

ریشۀ مشترک همۀ گروه‌های ترکی زبان تابع روسیه مقاومت در برابر روسی کردن تابعان، یعنی پان‌اسلاویسم بود. از این‌رو، مخالفان پان‌اسلاویسم به دو جهت گرایش داشتند که یکی پان‌ترکیسم، و دیگری اتحاد اسلام بود. این هر دو عواملی بودند برای مقابله با روسی شدن که یکی رنگ ملی و قومی، و دیگری رنگ دین در برابر فشار کلیسای مسیحی ارتدکس روس داشت. اسماعیل گاسپرالی (غصپرینسکی) یکی از پان‌ترکیست‌های روسیه بود که در عین حال برای تأسیس «اتحادیۀ مسلمانان روسیه» کوشش بسیار کرد.
[۴۶] الکساندر بنیگسن و مری براکس آپ، مسلمانان شوروی، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۵، گذشته، حال و آینده، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۰ش.
انور پاشا وزیر جنگ امپراتوری عثمانی نیز در همین راستا گام برمی‌داشت. طلعت پاشا و جمال‌پاشا نیز در اجرای سیاستِ درآمیختن پان‌ترکیسم و «اتحاد اسلام» با انورپاشا هم‌داستان بودند.
[۴۷] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۳۶، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
[۴۸] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۹۴، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.



شواهد بسیار حاکی از آن است که در دوران جنگ جهانی اول پان‌ترکیست‌ها زیر پوشش اتحاد اسلام فعالیت می‌کردند. در شعبان ۱۳۳۴/ژوئن ۱۹۱۶ بخشی از سپاه ششم عثمانی به فرماندهی علی احسان پاشا به غرب ایران حمله کرد.
[۴۹] اولریش گرکه، پیش به سوی شرق، ج۱، ص۳۹۴، ترجمۀ پرویز صدری، تهران، ۱۳۷۷ش.
الحاق بخشی از خاک ایران، ولایت زرخیز آذربایجان و مردم ترکی زبان ایران از پیش برنامه‌ریزی شده بود. فوزی‌بیک عرب متعصب که از طرفداران پان‌تورانیسم، و به ظاهر مورد حمایت انورپاشا بود، اندیشۀ پان‌اسلامیسم و اتحاد دینی ۳‌گانۀ عثمانی (ایران) افغانستان را مطرح کرد. با گذشت زمان مسلم شد تأکید بر اتحاد مذهبی که در آغاز به اعلان جهاد با روسیه و انگلیس انجامیده بود، به طور کلی اهمیت خود را از دست داده است. نخستین مقاومت هشیارانۀ ایرانیان در برابر تلاش‌های تجاوزکارانۀ عثمانی‌ها اینان را برآن داشت که زیر پوشش دین از نقشه‌های پان‌ترکیستی خود در ایران سخنی به میان نیاورند و قصد گسترش نفوذ خود را زیر لوای وحدت اسلامی پنهان کنند که این نیز نتیجه‌ای به بار نیاورد.
[۵۰] اولریش گرکه، پیش به سوی شرق، ج۱، ص۴۲۳-۴۲۵، ترجمۀ پرویز صدری، تهران، ۱۳۷۷ش.

ولی در قفقاز وضع به گونۀ دیگری بود. احزاب و سازمان‌های مسلمان قفقاز زیر نفوذ ایدئولوژی تبلیغ‌ شدۀ مشترک پان‌ترکیسم و پان‌اسلامیسم قرار گرفتند. آنها از رهگذر این تبلیغات به رهایی از حاکمیت روسیه، و ایجاد دولت بزرگ ترک از سواحل دریای مدیترانه و دریای سیاه تا ماوراء خزر و ترکستان باور داشتند و مدعی بودند که دریای «کاسپی (خزر) باید دریاچۀ درونی کشور ترکان» باشد.
[۵۱] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۴۶.

احمدآقااوغلو شبه جزیرۀ بالکان، آسیای صغیر، شبه جزیرۀ کریمه، داغستان، آستاراخان، محدودۀ اطراف ولگا، ساراتف، غازان، اوفا، اورنبورگ، سیبری، اورال، محدودۀ دریاچۀ بایکان، بخارا، خیوه، خراسان، ترکستان روس و ترکستان چین (آسیای مرکزی)، مغولستان، سواحل جنوبی دریای خزر، قفقاز شمالی و جنوبی و آذربایجان ایران را درون محدودۀ «جهان ترک» جای داد. گذشت از آن، پان ترکیست‌ها اراضی‌ای را که اقلیت‌های ترکی‌ زبان در آن زندگی می‌کنند، از جمله نواحی محدودۀ ولگا، دریای سیاه، ایران و سراسر امپراتوری عثمانی را نیز سرزمین ترکان نامیده‌اند.
[۵۲] Ohanesian, E,» Antirusskaya i antiarmyanskaya sushchnost’ pantyurkizma «, Pantyurkizmi problem natsional’noĮ bezopasnosti Rossii, Moacow, ۱۹۹۴، ج۱، ص۴۷.
[۵۳] Zarevand, Turtsiya i Panturanizm, Paris, ۱۹۳۰، ج۱، ص۸۴-۸۵.



ضیاءگوک آلپ رهبر جنبش پان‌ترکیسم شیوۀ تحقق ایدئولوژی پان‌ترکیسم را در کتاب خود، تورک چولوقون اساس لری (اصول ترک‌گرایی) بیان داشته است. وی می‌نویسد: استحاله و حتیٰ بیرون راندن اقوام غیرترک از ترکیه و کشورهایی که عناصر غیرترک در آن‌ها سکنا دارند، شرایط عمده برای ایجاد فرهنگ ترکی است. البته در این زمینه اقدام‌های بسیاری صورت گرفته است، اکنون نیز ادامه دارد و آنچه صورت می‌پذیرد، اندک هم نیست.
[۵۴] Ohanesian, E,» Antirusskaya i antiarmyanskaya sushchnost’ pantyurkizma «, Pantyurkizmi problem natsional’noĮ bezopasnosti Rossii, Moacow, ۱۹۹۴، ج۱، ص۴۷.

نظر ضیاءگوک آلپ پیرامون استحاله و بیرون راندن اقوام غیرترک از محدودۀ امپراتوری عثمانی به نسل‌کشی و قتل‌عام ارامنه و یونانیان در سال‌های ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق/۱۹۱۵-۱۹۱۶م و بیرون راندن اقوام غیرترک از آسیای صغیر انجامید که ترکان جوان در این ماجرا نقشی عمده داشتند.
[۵۵] تاریخ مردم، ص۲۶۴-۲۷۳.
ضیاءگوک آلپ در بیان نظر خویش ملت را مجموعه‌ای از افراد دارای زبان و مذهب مشترک می‌شمارد که پیرو اصول اخلاقی و زیباشناسی خاص خودشان‌اند. به عقیدۀ او اُغوزها (غزان)، یعنی ترکان عثمانی و ترکمن‌ها به گروه «فرهنگ مشترک» ترکی تعلق دارند. وی گروهی از مغولان ساکن چین به نام خُوَرها۷ و ترکی‌زبانان ساکن آذربایجان، خراسان و دیگر نقاط ایران را «همانند ترکان عثمانی» از اعقاب اغوزخان می‌شمارد و چنین نتیجه می‌گیرد که «مرزهای ملیت و ناسیونالیسم ترک فراسوی مرزهای جغرافیایی دولت ترکیه است». وی اظهار عقیده می‌کند که توران برخلاف آن‌که عده‌ای تصور می‌کنند، مجموعه‌ای نژادی نیست که جز از ترکان، مغولان، تونگوزها، فنلاندی‌ها و مجارها را دربرگیرد. نام این مجموعه «اورال ـ آلتایی» است که در آن یاکوت‌ها (یاقوت‌ها)، قرقیزها، ازبک‌ها، قپچاق‌ها، تاتارها و اغوزها یک گروه زبانی ـ نژادی را تشکیل می‌دهند. او برای سیاست ترکیه هدف ۳ مرحله‌ای کوتاه مدت، میان مدت و نهایی را تجویز می‌کند که مرحلۀ کوتاه مدت ترک‌گرایی، میان مدت اغوزگرایی و نهایی پان‌تورانیسم است.
[۵۶] Zarevand, Turtsiya i Panturanizm, Paris, ۱۹۳۰، ج۱، ص۷۸-۸۰.
محمدامین رسول‌زاده در کتاب آذربایجان جمهوریتی مردم اران و شروان را «ترکان آذری» نامیده است که (گویا از روزگاران کهن) در باکو، گنجه، شماخی، ایروان، تبریز، مراغه، اردبیل، مغان، اران و قره‌باغ مستقر بوده‌اند.
[۵۷] محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
وی از این پندار گام فراتر نهاده، دریای کاسپی (خزر) را دریای قوزغون (قوزغون دنیزی) نامیده است که در هیچ سندی نمی‌توان یافت.


در ۱۳۳۶ق/۱۹۱۸م قفقاز از روسیه جدا، و به ۳ جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان تقسیم شد. پیش از هجوم نیروهای عثمانی به قفقاز و تقسیم آن به ۳ حکومت، گونه‌ای موازنۀ ضعیف برقرار بود؛ اما چندی بعد مساواتیان قفقاز گنجه را به عنوان پایتختِ موقت برگزیدند و از نیروهای عثمانی تقاضای کمک کردند.
[۵۸] هوانسیان ر. ج.، درگیریهای ارمنستان و آذربایجان بر سر مسئلۀ قراباغ، ج۱، ص۴۳، ۱۹۱۸-۱۹۱۹، قفقاز در تاریخ معاصر، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۵۹] هوانسیان ر. ج.، درگیریهای ارمنستان و آذربایجان بر سر مسئلۀ قراباغ، ج۱، ص۴۹، ۱۹۱۸-۱۹۱۹، قفقاز در تاریخ معاصر، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۱ش.
در ۱۲ فوریۀ ۱۹۱۸ لشکریان ترک به قفقاز حمله بردند. در کتاب «تاریخ آذربایجان» از انتشارات آکادمی علوم جمهوری شوروی آذربایجان آمده است که محافل حاکم ترکیه کوشیدند تا «برنامۀ توسعه‌طلبانۀ پان‌ترکیستی خود را با تصرف قفقاز به مرحلۀ اجرا گذارند». برای اجرای این هدف سران ترکان جوان، انورپاشا و دیگران درصدد برآمدند که زیر پرچم پان‌ترکیسم جبهۀ واحدی از نیروهای مرتجع قفقاز پدید آورند. ضدانقلابیون ناسیونالیستِ آذربایجان که از هجوم ترکان جرأت یافته بودند، راه خیانت ملی در پیش گرفتند و در صدد برآمدند تا آذربایجان را به «هم‌مسلکان ترک خود» تسلیم کنند. خاص محمدُف و خوییسکی دوتن از اعضای مجلس قفقاز ضمن گفت‌وگو با اشنایدر سفیر اسبق آلمان در ایران به صراحت اظهار داشتند که «هدف ما قاطع و روشن است و در صورت عدم موافقت هر یک از همسایگان تغییری در آن حاصل نخواهد شد و آن تلاش در راه جدا کردن آذربایجان است».
[۶۰] Istoriya Azerbaydzhana, ed I A Huseinov, Baku, ۱۹۶۳، ج۳، ص۹۸-۹۹.

نوری پاشا، برادر ناتنی انورپاشا وزیر جنگ عثمانی در پاسخ تقاضای کمک مساواتیان، نیروهای ترک را در گنجه مستقر کرد. واحدهایی را نیز به باکو فرستاد.
[۶۱] هوانسیان ر. ج.، درگیریهای ارمنستان و آذربایجان بر سر مسئلۀ قراباغ، ۱۹۱۸-۱۹۱۹، قفقاز در تاریخ معاصر، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۱ش.
هدف اصلی او الحاق این جمهوری نوبنیاد به ترکیه، و چه بسا دولت پان ترکیستِ مفروض بود.
[۶۲] پل دومون، باکو در چهارراه انقلاب ۱۹۱۹-۱۹۲۰، ج۱، ص۱۰۳، ترجمۀ بهنام جعفری، قفقاز در تاریخ معاصر، تهران، ۱۳۷۱ش.
در مارس ۱۹۱۸ در ترابوزان کنفرانسی به نمایندگی گَنجینسکی، محمدامین رسول‌زاده و چند تن دیگر تشکیل شد. اینان که در خدمت ترکان بودند، تهدید کردند که در صورت نپذیرفتن پیشنهاد ترکیه، از دولت قفقاز خارج خواهند شد و استقلال آذربایجان و داغستان را اعلام خواهند کرد.
[۶۳] Istoriya Azerbaydzhana, ed I A Huseinov, Baku, ۱۹۶۳، ج۳، ص۹۹.

مؤلفان «تاریخ آذربایجان» در ادامه متذکر شده‌اند که ۲۲ آوریل ۱۹۱۸ جمهوری فدراتیو قفقاز موجودیت خود را اعلام کرد که برنامۀ آن «تمام و کمال منطبق با سیاست اشغالگران ترک بود».
[۶۴] Istoriya Azerbaydzhana, ed I A Huseinov, Baku, ۱۹۶۳، ج۳، ص۱۱۰.
بدین روال، لشکریان ترک به قفقاز رفتند و شهر گنجه به صورت پایگاه آنان درآمد و شورای مسلمانان ملی‌گرا انحلال خود را اعلام کرد. «حکومت عملاً در اختیار نیروهای اشغالگر ترک به فرماندهی نوری‌پاشا قرار گرفت». دولت دست‌ نشاندۀ خوییسکی به همراه اشغالگران ترک، توده‌های مردم را تحت اسارت و مورد نهب و غارت قرار داد. فرماندهی ترک و مساواتیان با آتش و شمشیر نهضت انقلابی در آذربایجان را سرکوب کردند.
[۶۵] Istoriya Azerbaydzhana, ed I A Huseinov, Baku, ۱۹۶۳، ج۳، ص۱۳۸-۱۳۹.

در ۲۸ ذیقعده ۱۳۳۵ق/۱۵سپتامبر۱۹۱۸م سپاهیان ترک به فرماندهی نوری‌پاشا شهر باکو را متصرف شدند. مساواتیان که بنا به نوشتۀ مؤلفان کتاب‌های رسمی «تاریخ آذربایجان» و «فرهنگ دائرةالمعارفی شوروی»، پان‌ترکیست بودند و از ترکان پیروی می‌کردند، در ۲۷ مۀ همان سال در شهر تفلیس دولت خود را تشکیل دادند و به نام «جمهوری آذربایجان» اعلام استقلال کردند و پس از تصرف باکو از سوی ترکان، به آن شهر منتقل شدند.
[۶۶] عنایت‌الله رضا، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۲۱۴، تهران، ۱۳۶۰ش.

محمدامین رسول‌زاده (رهبر مساواتیان) جمهوری جدید را «ترکیۀ کوچک» نام داد و اعلام کرد که این جمهوری با ترکیۀ بزرگ دارای مناسبات برادرانه است. وی در ادامه نوشت آذربایجانیان از دیدگاه ملیت ترک هستند.
[۶۷] محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، ج۱، ص۸، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
[۶۸] محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، ج۱، ص۱۱، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
خالده ادیب که داستان «توران نوین» او الهام‌بخش پان‌ترکیستها بود، اوایل سال ۱۹۲۰م در گردهمایی بزرگ سازمان‌یافته از سوی کانون ترک (تورک اجاقی) خطاب به مردم استانبول اعلام نمود که استقلال آذربایجان نخستین گام در برنامۀ پان‌ترکیسم است.
[۶۹] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۳۳، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
در این زمان آشکار بود که حزب مساواتِ جمهوری آذربایجان در واقع شعبه‌ای از حزب «اتحاد و ترقی» است.
[۷۰] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۴۷.



یکی از هدف‌های مجلس مساوات، الحاق آذربایجان به ترکیه بود.
[۷۱] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۴۷.
در آن سال‌ها حزب مساوات جدایی آذربایجان از ایران را به گونه‌ای مطرح کرد. روزنامۀ ارشاد مورخ ۶ ربیع‌ الاول ۱۳۳۶ق/۲۷آذر۱۲۹۶ش به نقل از روزنامۀ آجیق‌ سوز (سخن آشکار) مورخ ۲۳ صفر همان سال نوشت: «این اشخاص پس از این‌که دیدند بند پوسیدۀ مملکت‌گیری استبداد که به گلوی آذربایجان افتاده (بود)، و رفته‌ رفته او را به طرف روسیه می‌کشید، از اثر ضربات متوالیۀ آزادی‌ خواهان روس پاره گردیده (است،) و آذربایجان، یعنی همان قطعه که حساس‌ترین نقطۀ حیاتی ایران بود، علاقۀ خود را به طرف ایران اظهار و ابراز کرد، به افراد کمیتۀ مساوات این‌ طور حالی (= تفهیم) نمودند که سعادت ملل مختلفه که امپراتوری وسیع روسیه را تشکیل می‌دادند، شروع گردید و دموکراسی روس حقوق و امتیازات ملل مذکوره را تصدق نمود، در این صورت شما مسلمانان نیز دارای همان حقوق و امتیازات خواهید گردید و چون عدۀ شما نسبت به سایر ملل کمتر است، خوب است آذربایجان را به خود ملحق نموده تا (بتوانید) در میدان رقابت سیاسی و اقتصادی آب آن‌ها رقابت (نمایید)».
[۷۲] مختاریت آذربایجان یا مالیخولیای کمیتۀ مساوات قفقاز، آذربایجان در موج خیز تاریخ، ج۱، ص۲۷، تهران، ۱۳۷۹ش.
[۷۳] مختاریت آذربایجان یا مالیخولیای کمیتۀ مساوات قفقاز، آذربایجان در موج خیز تاریخ، ج۱، ص۲۹، تهران، ۱۳۷۹ش.

رسول‌زاده در مقالۀ «مختاریت آذربایجان (از جراید قفقاز)» ضمن اعتراض به نوشتۀ روزنامۀ ارشاد می‌نویسد: «اگر بپرسید می‌گوید که مسلمانان قفقازیه می‌خواهند آذربایجان ایران را از ایران تجریه نموده و به خود ملحق نمایند».
[۷۴] محمدامین رسول‌زاده، مختاریت آذربایجان (از جراید قفقاز)، ج۱، ص۳۲، آذربایجان در موج‌خیز تاریخ، تهران ۱۳۷۹ش.
آیا آذربایجان را «ترکیۀ کوچک» نامیدن.
[۷۵] محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، ج۱، ص۸، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
خود مؤید صحت نظر نویسندۀ روزنامۀ ارشاد نیست؟ آیا سیاست فرقۀ دموکرات آذربایجان در سال‌های ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ش این نگرانی را تأیید نکرد؟ آیا تأسیس دولت، مجلس، ارتش و حتیٰ پرچم جداگانه مؤید این نگرانی نبود؟ در ۱۳۲۴ش فرقۀ دموکرات آذربایجان تأسیس شد که نخست در نهان و بعدها به صورتی آشکار همین برنامه را اجرا می‌کرد.
[۷۶] عنایت‌الله رضا، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۷، تهران، ۱۳۶۰ش.

در ۱۹ شعبان ۱۳۳۹ق/۲۸آوریل۱۹۲۰م با ورود ارتش سرخ به باکو و تسخیرِ جمهوری آذربایجان به حکومت مساواتیان پایان داده شد.
[۷۷] عنایت‌الله رضا، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۲۱۵، تهران، ۱۳۶۰ش.



انورپاشا برای ادامۀ مبارزه در ۱۳۰۰ق/۱۹۲۱م به آسیای مرکزی رفت و فرماندهی شورشیان باسماچی را برعهده گرفت. او با محبوبیت فزایندۀ خود موفق به جذب بسیاری از نیروهای داوطلب شد و عنوان «امیر ترکستان» گرفت. وی اتحادِ تمامی عناصر ترک‌تبار را برای ایجاد امپراتوری ترک عملی می‌دانست و آماده بود پرچم‌های مشترک پان‌ترکیسم و اسلام را به منظور مبارزه با ایدئولوژی بلشویسم برافرازد. ولی مرگ او در نبرد ۴اوت۱۹۲۲ آرزوهایش را نافرجام گذارد. معاون و جانشین او حاجی سامی‌بیگ (سلیم پاشا) مدتی به نبرد ادامه داد، ولی شکست خورد و سرانجام در ۱۳۰۲ش/۱۹۲۳م به افغانستان رفت و در آن‌جا به تبلیغ پان‌ترکیسم ادامه داد.
[۷۸] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.



شیناآکشین مورخ ترک برپایۀ نوشته‌های مندرج در کتاب یوسف حکمت بایور زیر عنوان «تأثیر پان‌ترکیسم در تاریخ و سیاست جهانی سدۀ ۲۰» و کتاب شوکت آی‌دمیر با عنوان انور پاشا می‌نویسد که انور قصد داشت خود را سلطان آذربایجان بنامد؛ در ضمن می‌خواست برنامه‌ای عملی برای ایجاد دولتی پان‌ترکیست در قفقاز پدید آورد.
[۷۹] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۵۰-۲۵۱.
[۸۰] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۴۷۶.
از مصطفیٰ کمال نقل شده است که انور می‌خواست با تصرف آذربایجان، داغستان و ارمنستان، دولت جدید مورد نظر خود را پدید آورد. در این ماجرا مقرر بود نوری‌پاشا دستیار او باشد.
[۸۱] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۵۱.

با شکست ترکیۀ عثمانی در جنگ‌ جهانی اول حکومت ۳گانۀ انور، طلعت و جمال‌پاشا به پایان رسید و مستملکات عرب آن طی مدتی کوتاه جدا شدند.
[۸۲] زاره واند، افسانۀ پان ‌تورانیسم، ج۱، ص۱۴۴، ترجمۀ محمدرضا زرگر، تهران، ۱۳۶۹ش.
در اواخر پاییز سال ۱۹۱۹م کنگرۀ سیواس به دنبال کنگرۀ ارزروم تشکیل شد که ریاست آن را مصطفیٰ کمال برعهده داشت. با شکست دولت اتحاد و ترقی و به قدرت رسیدن کمالیستها، پان‌ترکیسم و پان‌تورانیسم موقتاً از عرصۀ سیاست‌ کنار زده شد، زیرا ترکیۀ ویران شده از جنگ که بسیار کوچک‌تر، اما در مقایسه با امپراتوری عثمانی منسجم‌تر شده بود، نیاز به تمرکز برای بازسازی داشت. در اوایل سال ۱۹۲۱م در جریان جنگ استقلال، مصطفیٰ کمال طی سخنرانی‌ای در اسکی‌شهر اعلام کرد که ما نه پان‌اسلامیست هستیم و نه پان‌توارنیست؛ وحدت اسلامی و تورانی‌گری هیچ‌یک مکتبی اعتقادی، یا سیاستی منطقی برای ما به وجود نمی‌آورند. از این پس، حکومت ترکیۀ جدید به زندگی مستقل و حاکمیت در درون مرزهای ملی تکیه خواهد داشت.
[۸۳] زاره واند، افسانۀ پان ‌تورانیسم، ج۱، ص۱۵۳، ترجمۀ محمدرضا زرگر، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۸۴] زاره واند، افسانۀ پان ‌تورانیسم، ج۱، ص۱۶۶، ترجمۀ محمدرضا زرگر، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۸۵] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۳۲، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.

پس از قدرت یافتن مصطفیٰ‌کمال گروهی از پان‌تورانیستها و پان‌ترکیست‌ها به او پیوستند.
[۸۶] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۳۲، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
در مرداد۱۳۰۲/اوت۱۹۲۳ مجلس کبیر ملی ترکیه مصطفیٰ کمال را به سمت ریاست‌جمهوری برگزید.
[۸۷] Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸، ج۱، ص۲۶۰.
در فوریۀ ۱۹۲۵کردهای ترکیه به رهبری شیخ سعید سر به شورش برداشتند و شورش آنان حدود ۴ سال ادامه یافت، ولی سرانجام سرکوب گشت و شیخ سعید و ۴۶ تن از پیروانش اعدام شدند.
[۸۸] Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸، ج۱، ص۲۶۶.



مصطفیٰ کمال در تفکر سیاسی وارث ترکان جوان، به ویژه جناح‌ غرب‌گرای آن بود. در زندگی او اعتقادِ به دو موضوع چیرگی داشت: ملت ترکیه، و ترقی.
[۸۹] Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸، ج۱، ص۲۹۲.
چه بسا ملی‌گرایی او سبب شد که بازماندگان ترکان جوان بتوانند تا حدودی نظریات پان‌ترکیستی خود را با ملایمت بیشتری محفوظ نگاه دارند. بدین ترتیب، پان‌ترکیسم به صورتی خفته درآمد. فعالیت‌ها ابتدا جنبۀ فرهنگی یافت و با تغییر خط از عربی به لاتین و از میان بردن واژه‌های فارسی و عربی آغاز گردید و یک گام در جهت پدید آوردن «زبان مشترک» برای ترکان ترکیه و خارج از آن برداشته شد.
[۹۰] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.

در لهستان توسط پیلسودْسْکی، رئیس جمهوری آن کشور انجمنی با نام «پرومته» تأسیس شد که هدف آن دفاع از مردم قفقاز و اوکرائین، و مبارزه با کمونیسم بود. ارگان این انجمن نیز پرومته نام داشت که بعدها واژۀ ترکستان نیز بدان افزوده شد؛
[۹۱] محمدامین رسول‌زاده، مختاریت آذربایجان (از جراید قفقاز)، آذربایجان در موج‌خیز تاریخ، تهران ۱۳۷۹ش.
(رهایی) منتشر می‌شد که تا تیر۱۳۱۸/ژوئیۀ۱۹۳۹ انتشار آن ادامه داشت و هلال منشی و محمدامین رسول‌زاده سردبیری آن را برعهده داشتند.
[۹۲] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۴۱-۱۴۲، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.



با آغاز جنگ جهانی دوم در ۱۳۱۸ش/۱۹۳۹م، پان‌ترکیستها فعالیت خود را آشکارتر کردند و با پیشروی‌های ارتش آلمان در غرب و شرق اروپا، تلاش آنان گسترده‌تر شد. در خراد۱۳۲۰/ژوئن۱۹۴۱ در شمارۀ ۱۱ نشریۀ ترکی بوزکورت (گرگ خاکستری) مقاله‌ای با عنوان «ترکیسم در انتظار است» انتشار یافت که در آن، ضمن پرداختن به «آیندۀ توران»، از قفقاز و آسیای مرکزی به عنوان بخشی از این سرزمین یاد شده بود. در نشریۀ دیگری با عنوان چیتاز آلتی (زیر درخت چنار) شاعری ترک چنین نوشت: «ترکانْ قفقاز و کریمه را به بیرون راندن دشمن (روس‌ها) فرا می‌خوانند. آن روز که ملت ترک دژهای قفقاز و کریمه را ویران کند، نزدیک است».
[۹۳] Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷.
در یکی از شماره‌های نشریۀ بوزکورت نه تنها نقشه‌ای از محل استقرار ترکان در ترکیه و آسیای مرکزی روی جلد چاپ شده، بلکه خطاب به عصمت اینونو چنین آمده است: «ای اینونو، تاریخ ترا برای این روز بزرگ برگزیده است. ما آماده‌ایم که خون خود را در راه استقلال مقدس جهان ترک بریزیم. تمامی جهان ترک منتظر اشارۀ توست».
[۹۴] لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.

در فوریۀ ۱۹۴۴ کتابی با عنوان «ترکان سراسر جهان» نوشتۀ حسین نامق اورکون انتشار یافت که شامل مطالبی دربارۀ ترکان سیبری، آسیای مرکزی، اِتِل (ولگا)، شبه‌ جزیرۀ کریمه، آذربایجان، ترکان غربی و... است. مؤلف کتاب ترکان را به درک «وظایف ملی» فرا می‌خواند و خطاب به آنان چنین می‌نویسد: فراموش مکن که تو تنها نمایندۀ ۱۸ میلیون ترک نیستی؛ تو باید همۀ علم و دانش، تفکر و امکان‌های خود را صرف اعتلای ترکان کنی و حتیٰ یک لحظه این شعار را از یاد نبری که می‌گویند: همه برای برای ترکان و به خاطر ترکان است.
[۹۵] Zulalyan, M K, Voprosy drevneĮ i srednevekovoĮ istorii Armenii v osveshchenii sovremennoĮ turetskoĮ istoriografii, Erevan, ۱۹۷۰، ج۱، ص۳۴-۳۵.
ارین انگین دربارۀ مصطفیٰ کمال چنین نوشت: «آتاتورک نه تنها پدر ترکان ترکیه، بلکه پدر همۀ ترکان جهان است».
[۹۶] عنایت‌الله رضا، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۱۱۲، تهران، ۱۳۶۰ش.



حزب کمونیست (بلشویک) نسبت به پان‌ترکیسم سیاست دوگانه‌ای در پیش گرفت. از یک سو سیاستِ روسی کردن در اراضی رود ولگا، شمال قفقاز و شبه جزیرۀ کریمه اعمال می‌شد و از سوی دیگر در آسیای مرکزی امکان‌های وسیعی برای عناصر پان‌ترکیست فراهم می‌گشت و پان‌ترکیست‌ها در رابطه با کشورهای هم‌جوار، از جمله ایران و افغانستان و چین آزادی عمل داشتند. نمونۀ این سیاست طی سال‌های ۱۳۲۴-۱۳۲۵ش/۱۹۴۵-۱۹۴۶م در آذربایجان مشهود بود. نه تنها در آذربایجان، بلکه در گرگان نیز اتهاماتی مبنی بر اعمال سیاست استحالۀ ترکمانان ایران وارد می‌شد.
[۹۷] Lugashova, B –R, Turkmeny Irana, Moscow, ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۶.



آزادی عمل پان‌ترکیستها در ارتباط با تاجیک‌ها نیز نمایان بود. یکی از دانشمندان تاجیک در کتابی با عنوان تبر تقسیم (تقسیم با تبر) به سیاست حزب کمونیست در حمایت از پان‌ترکیسم اشاره کرده است. وی ضمن توجه به تقسیمات کشوری شرح می‌دهد که چگونه تاجیکستان طی سالیان متمادی بخشی از جمهوری خودمختار ترکستان، سپس بخشی از جمهوری بخارا و خیوه، و به دنبال آن بخشی از جمهوری ازبکستان بوده است.
[۹۸] Masov, R, Istoriya topornogo razdeleniya, Dushanbe, ۱۹۹۱، ج۱، ص۶.
وی می‌نویسد: تمامی بخش‌های مهم و کلیدی سازمان‌های حزبی و اداری تاجیکان در دست پان‌ترکیست‌ها بود. در تمامی مدارس بخارا و اراضی متعلق به تاجیک‌ها، معلمان ترکی زبان حضور داشتند و تدریس به زبان ازبکی اجباری بود. در مدارس بخارا، سمرقند و خجند به کودکان سرودهای ترکی می‌آموختند و سیاست ترکی کردن با سرعت ادامه داشت. سرودی را که در ترکیه خوانده می‌شد، به کودکان تاجیک می‌آموختند. این سرود به حمایت از مصطفیٰ کمال و بزرگ داشت جمال پاشا رئیس دولت ترکیۀ عثمانی از حزب اتحاد و ترقی اختصاص داشت. در ترانه‌ای چنین آمده است: «تورانیان به پا خیزید و سلاح بردارید!... جمال مبارز، از گور خود به در آی و بنگر که یونان منهدم، و ترکیه آزاد شده است. زنده باد ترکان، زنده باد کمال...».
[۹۹] Masov, R, Istoriya topornogo razdeleniya, Dushanbe, ۱۹۹۱، ج۱، ص۲۶-۲۷.



سیاست روسی کردن (پان اسلاویسم) سرانجام به نفی بلدِ کامل مردم کریمه و چچن منجر گردید و نتایج دل‌خراشی به بار آورد. سیاست ترکی کردن نیز مایۀ اختلاف شدید با همسایگان گردید. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، پان‌ترکیسم در میان اقوام ترکی زبان اوج گرفت و با اقدامات مسلحانه چون حوادث چچن همراه شد. مآخذ رسمی شوروی در سال‌های پیش از فروپاشی نوشتند که پیروزی زبان ترکی در آذربایجان، حاصل رابطۀ اهالی این سرزمین با ترکی‌زبانان طی سده‌های ۵-۷ق/۱۱-۱۳م و حاکمیت سیاسی قبایل ترکی‌زبان و کوچ و اسکان انبوه قبایل ترک و غلبۀ زبان ترکی‌ بوده است. بدین روال مردم آذربایجان همان سرنوشتی را پیدا کردند که بسیاری از اقوام در راستای تاریخ با آن روبه‌رو شدند که همان غلبۀ زبان مهاجمان بر زبان بومی است
[۱۰۰] Istoriya Azerbaydzhana, ed I A Huseinov, Baku, ۱۹۶۳، ج۱، ص۱۳۱.
[۱۰۱] عنایت‌الله رضا، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ج۱، ص۵۶۷-۵۶۸، تهران، ۱۳۸۲ش.
حال آن‌که پان‌ترکیستها ملیت آذربایجانیان را ترک نامیده‌اند.
[۱۰۲] محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، ج۱، ص۱۱، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.



پس از فروپاشی اتحاد شوروی بازگشت به پان‌ترکیسم به شدت آغاز گردید و از عهد حاکمیت مساواتیان فراتر رفت. رسول‌زاده زمانی در کتاب خود نوشته بود که «مسکن کنونی ترکان آذری از قدیم الایام محل سکنای خلق ترک بود»،
[۱۰۳] محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، ج۱، ص۱۱، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
ولی ایلچی‌بیگ رئیس‌جمهور اسبق جمهوری آذربایجان از این نیز گام فراتر نهاد و نوشت: «از صدها هزار سال باز از همدان تا دربند و از گوگچه تا دریای خزر ترکان آذری سکنا داشتند و به همراه دیگر اقوام می‌زیستند»
[۱۰۴] محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، ج۱، ص۶۱، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
حال آن‌که تاریخ شناخته شدۀ این سرزمین به ۵ هزار سال نمی‌رسد.
[۱۰۵] عنایت‌الله رضا، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ج۱، ص۵۶۹-۵۷۰، تهران، ۱۳۸۲ش.
به نوشتۀ مینورسکی، هر جا مسائل علمی حل نشده‌ای در زمینۀ فرهنگ اقوام شرق باستان پدید آید، ترکان بی‌درنگ دست خود را به همان‌جا دراز می‌کنند.
[۱۰۶] عنایت‌الله رضا، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۱، تهران، ۱۳۶۰ش.
[۱۰۷] حاشیه، عنایت‌الله رضا، ج۱، ص۱۰۳، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، تهران، ۱۳۶۰ش.

سیاست دوگانۀ بلشویسم نسبت به پان‌ترکیسم موجب شد که پس از فروپاشی اتحاد شوروی، نگرانی‌هایی در محافل آن کشور پدید آید. در ۱۳۷۳ش/۱۹۹۴م «کنفرانس علمی ـ تجربی پان‌ترکیسم و مسائل امنیت ملی روسیه» در مسکو برگذار شد و طی آن نیکلای لیسِنْکو رئیس شورای مرکزی «حزب ملی جمهوری‌خواه روسیه» مطالبی با عنوان «استراتژی مبارزۀ ما» ارائه کرد و متذکر گردید که اکنون فدراسیون روسیه در محاصرۀ جمهوری‌های ترکی قرار گرفته است که در سراسر کشور از جمله اطراف رود ولگا، قفقاز، اورال و سیبری مستقر شده‌اند. در این جمهوری‌ها سازمان‌های سیاسی‌ای پدید آمده‌اند که در مسیر پان‌ترکیسم قرار دارند. برای آنان اسلام پدیده‌ای جهت تلاش‌های جدید است. از دیدگاهِ آنان شکل ترکی اسلام، قرائت جدیدی است در راه دست‌یابی به برتری جهانی، به‌ ویژه برضد اتحاد شوروری «آتِئیست» (خداناپذیر). نمی‌توان گفت که رهبری حزب کمونیست اتحاد شوروی از ماهیت اسلام ناآگاه بود، چه مبارزه با اسلام، بخش غیرقابل انفکاکی از سیاست خارجی اتحاد شوروی به شمار می‌رفت. جنگ با افغانستان امری تصادفی نبود. این جنگ تلاشی آمیخته به خطا در مسیر تضعیف اسلام بود.
[۱۰۸] Lysenko, N,» Strategiya nasheĮ bor’by «, Pantyurkizm i problemy natsional’noĮ bezopasnosti Rossii, Moscow, ۱۹۹۴، ج۱، ص۳.
[۱۰۹] Lysenko, N,» Strategiya nasheĮ bor’by «, Pantyurkizm i problemy natsional’noĮ bezopasnosti Rossii, Moscow, ۱۹۹۴.



اندیشۀ توران بزرگ که از آنکارا منشأ می‌گیرد، تنها حاصل نوشته‌های گروه کوچکی از روزنامه‌نگاران ترک نیست؛ بلکه اندیشه‌ای گسترده در صدد ایجاد محیطی خفقان‌آور برای برتری‌جویی است. هنگامی که سلیمان دمیرل رئیس‌جمهور وقت ترکیه خطاب به مردم سراسر جهان گفت که مرز ترکیه نه از دریای مدیترانه، بلکه از دریای آدریاتیک آغاز می‌گردد، روشن بود که سخن او بدان معناست که مرزهای ترکیه به دریای سیاه نیز ختم نمی‌شوند و ترکیه از موضع قدرت با روسیه سخن می‌گوید. آیحان کامل سفیر ترکیه در مسکو طی مصاحبه‌ای با خبرنگار روزنامۀ نزاویسیمایاگازتا۹، (روزنامۀ غیروابسته) با صراحت گفت که «ترکیه به صورتی وسیع تأمین امنیت در منطقۀ ژئوپولیتیک پهناوری از بالکان تا قفقاز را برعهده دارد». با توجه به رویداد قبرس در ۱۳۵۳ش/۱۹۷۴م به سهولت می‌توان به مفهوم واژۀ «امنیت» از دیدگاه ترکان پی برد.
[۱۱۰] Lysenko, N,» Strategiya nasheĮ bor’by «, Pantyurkizm i problemy natsional’noĮ bezopasnosti Rossii, Moscow, ۱۹۹۴.



(۱) تورج اتابکی، آذربایجان در ایران معاصر، ترجمۀ محمدکریم اشراق، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۲) الکساندر بنیگسن و مری براکس آپ، مسلمانان شوروی، گذشته، حال و آینده، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۳) کاوه بیات، شورش کردهای ترکیه و تأثیر آن بر روابط خارجی ایران (۱۳۰۷-۱۳۱۱)، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۴) کاوه بیات، مقدمه بر افسانۀ پان‌تورانیسم (نک‌: هم‌زاره واند).
(۵) محمدرضا حیدرزادۀ نائینی، تعامل دین و دولت در ترکیه، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۶) پل دومون، باکو در چهارراه انقلاب ۱۹۱۹-۱۹۲۰، ترجمۀ بهنام جعفری، قفقاز در تاریخ معاصر، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۷) رامزاور ا. ا.، «ترکان جوان پیش‌درآمد انقلاب ۱۹۰۸»، ایران و عثمانی (نک‌: هم‌، رئیس‌نیا).
(۸) محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
(۹) محمدامین رسول‌زاده، مختاریت آذربایجان (از جراید قفقاز)، آذربایجان در موج‌خیز تاریخ، تهران ۱۳۷۹ش.
(۱۰) عنایت‌الله رضا، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، تهران، ۱۳۶۰ش.
(۱۱) عنایت‌الله رضا، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۱۲) رحیم رئیس‌نیا، ایران و عثمانی در آستانۀ قرن بیستم، تبریز، ۱۳۷۴ش.
(۱۳) زاره واند، افسانۀ پان ‌تورانیسم، ترجمۀ محمدرضا زرگر، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۱۴) علیرضا سلطان شاهی، پان‌ترکیسم و یهود، پژوهۀ صهیونیت، به کوشش محمد احمدی، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۱۵) اولریش گرکه، پیش به سوی شرق، ترجمۀ پرویز صدری، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۱۶) لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۱۷) مختاریت آذربایجان یا مالیخولیای کمیتۀ مساوات قفقاز، آذربایجان در موج خیز تاریخ، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۱۸) آرمینیوس وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوریان، تهران، ۱۳۳۷ش.
(۱۹) هوانسیان ر. ج.، درگیریهای ارمنستان و آذربایجان بر سر مسئلۀ قراباغ، ۱۹۱۸-۱۹۱۹، قفقاز در تاریخ معاصر، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۲۰) Britannica, micropaedia, ۱۹۷۸.
(۲۱) BSE۳.
(۲۲) EI۲.
i Elçibäy, A, Bu manïm taleyimdir, Baku, ۱۹۹۲؛
(۲۳) Istoriya Armyanskogo naroda, ed Nersesiyan, Erevan, ۱۹۸۰.
(۲۴) Istoriya Azerbaydzhana, ed I A Huseinov, Baku, ۱۹۶۳.
(۲۵) Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶.
(۲۶) Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸.
(۲۷) Lugashova, B –R, Turkmeny Irana, Moscow, ۱۹۷۶.
(۲۸) Lysenko, N,» Strategiya nasheĮ bor’by «, Pantyurkizm i problemy natsional’noĮ bezopasnosti Rossii, Moscow, ۱۹۹۴.
(۲۹) Masov, R, Istoriya topornogo razdeleniya, Dushanbe, ۱۹۹۱.
(۳۰) Ohanesian, E,» Antirusskaya i antiarmyanskaya sushchnost’ pantyurkizma «, Pantyurkizmi problem natsional’noĮ bezopasnosti Rossii, Moacow, ۱۹۹۴.
(۳۱) Sovetskaya istoricheshaya entsiklopediya, Moscow۱۹۶۲.
(۳۲) Zarevand, Turtsiya i Panturanizm, Paris, ۱۹۳۰.
(۳۳) Zulalyan, M K, Voprosy drevneĮ i srednevekovoĮ istorii Armenii v osveshchenii sovremennoĮ turetskoĮ istoriografii, Erevan, ۱۹۷۰.


۱. دائرة المعارف، ج۱۰، ص۷۹۵.
۲. دائرة المعارف، ج۱۹، ص۱۵۳.
۳. BSE۳.
۴. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۹، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۵. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۳، ص۵۴۶۹، ه‌ م.    
۶. EI۲.
۷. Britannica, micropaedia, ۱۹۷۸، ج۷، ص۷۲۷.
۸. Zulalyan, M K, Voprosy drevneĮ i srednevekovoĮ istorii Armenii v osveshchenii sovremennoĮ turetskoĮ istoriografii, Erevan, ۱۹۷۰.
۹. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۲۶، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۱۰. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۲۴، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۱۱. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۲۹، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۱۲. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۶۳-۶۴، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۱۳. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۲۱-۲۲، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۱۴. Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸، ج۱، ص۳۴۶.
۱۵. آرمینیوس وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ج۱، ص۵۳۰، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوریان، تهران، ۱۳۳۷ش.
۱۶. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۲۲، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۱۷. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۷۱، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۱۸. Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸، ج۱، ص۳۴۶.
۱۹. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۷۱، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۲۰. Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸، ج۱، ص۳۴۶.
۲۱. علیرضا سلطان شاهی، پان‌ترکیسم و یهود، پژوهۀ صهیونیت، به کوشش محمد احمدی، تهران، ۱۳۷۶ش.
۲۲. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۷۲-۷۳، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۲۳. رحیم رئیس‌نیا، ایران و عثمانی در آستانۀ قرن بیستم، ج۱، ص۳۰۴-۳۰۶، تبریز، ۱۳۷۴ش.
۲۴. کاوه بیات، مقدمه بر افسانۀ پان‌تورانیسم (نک‌: هم‌زاره واند)، ج۱، ص۱۳.
۲۵. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۷۲.
۲۶. Zulalyan, M K, Voprosy drevneĮ i srednevekovoĮ istorii Armenii v osveshchenii sovremennoĮ turetskoĮ istoriografii, Erevan, ۱۹۷۰، ج۱، ص۱۷.
۲۷. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۷۴، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۲۸. رامزاور ا. ا.، «ترکان جوان پیش‌درآمد انقلاب ۱۹۰۸»، ج۱، ص۳۴۷، ایران و عثمانی (نک‌: هم‌، رئیس‌نیا).
۲۹. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۰۰.
۳۰. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۱۰.
۳۱. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۹۴، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۳۲. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۱.
۳۳. محمدرضا حیدرزادۀ نائینی، تعامل دین و دولت در ترکیه، ج۱، ص۶۰، تهران، ۱۳۸۰ش.
۳۴. محمدرضا حیدرزادۀ نائینی، تعامل دین و دولت در ترکیه، ج۱، ص۶۱، تهران، ۱۳۸۰ش.
۳۵. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۹۵-۹۷، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۳۶. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۱۶.
۳۷. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۱۷.
۳۸. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۱۷.
۳۹. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۲۴.
۴۰. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۹۶، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۴۱. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳.
۴۲. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۳۵.
۴۳. BSE۳، ج۲، ص۵۷۵.
۴۴. تورج اتابکی، آذربایجان در ایران معاصر، ج۱، ص۵۷، ترجمۀ محمدکریم اشراق، تهران، ۱۳۷۶ش.
۴۵. کاوه بیات، شورش کردهای ترکیه و تأثیر آن بر روابط خارجی ایران (۱۳۰۷-۱۳۱۱)، ج۱، ص۶۱، تهران، ۱۳۷۴ش.
۴۶. الکساندر بنیگسن و مری براکس آپ، مسلمانان شوروی، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۵، گذشته، حال و آینده، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۰ش.
۴۷. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۳۶، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۴۸. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۹۴، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۴۹. اولریش گرکه، پیش به سوی شرق، ج۱، ص۳۹۴، ترجمۀ پرویز صدری، تهران، ۱۳۷۷ش.
۵۰. اولریش گرکه، پیش به سوی شرق، ج۱، ص۴۲۳-۴۲۵، ترجمۀ پرویز صدری، تهران، ۱۳۷۷ش.
۵۱. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۴۶.
۵۲. Ohanesian, E,» Antirusskaya i antiarmyanskaya sushchnost’ pantyurkizma «, Pantyurkizmi problem natsional’noĮ bezopasnosti Rossii, Moacow, ۱۹۹۴، ج۱، ص۴۷.
۵۳. Zarevand, Turtsiya i Panturanizm, Paris, ۱۹۳۰، ج۱، ص۸۴-۸۵.
۵۴. Ohanesian, E,» Antirusskaya i antiarmyanskaya sushchnost’ pantyurkizma «, Pantyurkizmi problem natsional’noĮ bezopasnosti Rossii, Moacow, ۱۹۹۴، ج۱، ص۴۷.
۵۵. تاریخ مردم، ص۲۶۴-۲۷۳.
۵۶. Zarevand, Turtsiya i Panturanizm, Paris, ۱۹۳۰، ج۱، ص۷۸-۸۰.
۵۷. محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
۵۸. هوانسیان ر. ج.، درگیریهای ارمنستان و آذربایجان بر سر مسئلۀ قراباغ، ج۱، ص۴۳، ۱۹۱۸-۱۹۱۹، قفقاز در تاریخ معاصر، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۱ش.
۵۹. هوانسیان ر. ج.، درگیریهای ارمنستان و آذربایجان بر سر مسئلۀ قراباغ، ج۱، ص۴۹، ۱۹۱۸-۱۹۱۹، قفقاز در تاریخ معاصر، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۱ش.
۶۰. Istoriya Azerbaydzhana, ed I A Huseinov, Baku, ۱۹۶۳، ج۳، ص۹۸-۹۹.
۶۱. هوانسیان ر. ج.، درگیریهای ارمنستان و آذربایجان بر سر مسئلۀ قراباغ، ۱۹۱۸-۱۹۱۹، قفقاز در تاریخ معاصر، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۱ش.
۶۲. پل دومون، باکو در چهارراه انقلاب ۱۹۱۹-۱۹۲۰، ج۱، ص۱۰۳، ترجمۀ بهنام جعفری، قفقاز در تاریخ معاصر، تهران، ۱۳۷۱ش.
۶۳. Istoriya Azerbaydzhana, ed I A Huseinov, Baku, ۱۹۶۳، ج۳، ص۹۹.
۶۴. Istoriya Azerbaydzhana, ed I A Huseinov, Baku, ۱۹۶۳، ج۳، ص۱۱۰.
۶۵. Istoriya Azerbaydzhana, ed I A Huseinov, Baku, ۱۹۶۳، ج۳، ص۱۳۸-۱۳۹.
۶۶. عنایت‌الله رضا، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۲۱۴، تهران، ۱۳۶۰ش.
۶۷. محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، ج۱، ص۸، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
۶۸. محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، ج۱، ص۱۱، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
۶۹. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۳۳، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۷۰. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۴۷.
۷۱. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۴۷.
۷۲. مختاریت آذربایجان یا مالیخولیای کمیتۀ مساوات قفقاز، آذربایجان در موج خیز تاریخ، ج۱، ص۲۷، تهران، ۱۳۷۹ش.
۷۳. مختاریت آذربایجان یا مالیخولیای کمیتۀ مساوات قفقاز، آذربایجان در موج خیز تاریخ، ج۱، ص۲۹، تهران، ۱۳۷۹ش.
۷۴. محمدامین رسول‌زاده، مختاریت آذربایجان (از جراید قفقاز)، ج۱، ص۳۲، آذربایجان در موج‌خیز تاریخ، تهران ۱۳۷۹ش.
۷۵. محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، ج۱، ص۸، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
۷۶. عنایت‌الله رضا، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۷، تهران، ۱۳۶۰ش.
۷۷. عنایت‌الله رضا، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۲۱۵، تهران، ۱۳۶۰ش.
۷۸. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۷۹. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۵۰-۲۵۱.
۸۰. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۴۷۶.
۸۱. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۵۱.
۸۲. زاره واند، افسانۀ پان ‌تورانیسم، ج۱، ص۱۴۴، ترجمۀ محمدرضا زرگر، تهران، ۱۳۶۹ش.
۸۳. زاره واند، افسانۀ پان ‌تورانیسم، ج۱، ص۱۵۳، ترجمۀ محمدرضا زرگر، تهران، ۱۳۶۹ش.
۸۴. زاره واند، افسانۀ پان ‌تورانیسم، ج۱، ص۱۶۶، ترجمۀ محمدرضا زرگر، تهران، ۱۳۶۹ش.
۸۵. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۳۲، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۸۶. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۳۲، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۸۷. Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸، ج۱، ص۲۶۰.
۸۸. Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸، ج۱، ص۲۶۶.
۸۹. Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸، ج۱، ص۲۹۲.
۹۰. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۹۱. محمدامین رسول‌زاده، مختاریت آذربایجان (از جراید قفقاز)، آذربایجان در موج‌خیز تاریخ، تهران ۱۳۷۹ش.
۹۲. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۴۱-۱۴۲، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۹۳. Kirakosyan, Fzh S, Mladoturki pered sudom istoriĮ, Erevan, ۱۹۸۶، ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷.
۹۴. لاندو ج.، پان‌ ترکیسم، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹، یک قرن در تکاوپوی الحاق‌گری، ترجمۀ حمیداحمدی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۹۵. Zulalyan, M K, Voprosy drevneĮ i srednevekovoĮ istorii Armenii v osveshchenii sovremennoĮ turetskoĮ istoriografii, Erevan, ۱۹۷۰، ج۱، ص۳۴-۳۵.
۹۶. عنایت‌الله رضا، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۱۱۲، تهران، ۱۳۶۰ش.
۹۷. Lugashova, B –R, Turkmeny Irana, Moscow, ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۶.
۹۸. Masov, R, Istoriya topornogo razdeleniya, Dushanbe, ۱۹۹۱، ج۱، ص۶.
۹۹. Masov, R, Istoriya topornogo razdeleniya, Dushanbe, ۱۹۹۱، ج۱، ص۲۶-۲۷.
۱۰۰. Istoriya Azerbaydzhana, ed I A Huseinov, Baku, ۱۹۶۳، ج۱، ص۱۳۱.
۱۰۱. عنایت‌الله رضا، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ج۱، ص۵۶۷-۵۶۸، تهران، ۱۳۸۲ش.
۱۰۲. محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، ج۱، ص۱۱، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
۱۰۳. محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، ج۱، ص۱۱، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
۱۰۴. محمدامین رسول‌زاده، آذربایجان جمهوریتی، ج۱، ص۶۱، کیفیت تشکلی و شمدیکی وضعیتی، باکو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق.
۱۰۵. عنایت‌الله رضا، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ج۱، ص۵۶۹-۵۷۰، تهران، ۱۳۸۲ش.
۱۰۶. عنایت‌الله رضا، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۱، تهران، ۱۳۶۰ش.
۱۰۷. حاشیه، عنایت‌الله رضا، ج۱، ص۱۰۳، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، تهران، ۱۳۶۰ش.
۱۰۸. Lysenko, N,» Strategiya nasheĮ bor’by «, Pantyurkizm i problemy natsional’noĮ bezopasnosti Rossii, Moscow, ۱۹۹۴، ج۱، ص۳.
۱۰۹. Lysenko, N,» Strategiya nasheĮ bor’by «, Pantyurkizm i problemy natsional’noĮ bezopasnosti Rossii, Moscow, ۱۹۹۴.
۱۱۰. Lysenko, N,» Strategiya nasheĮ bor’by «, Pantyurkizm i problemy natsional’noĮ bezopasnosti Rossii, Moscow, ۱۹۹۴.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پان‌ترکیسم»، شماره۵۴۶۸.    



جعبه ابزار