پیروزی حق (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیروزی حق
۴۹. پیروزی حق و ریشه کن شدن بنیان باطل و کفر، هدف از فرمان
خداوند به جهاد:
«واذ یعدکم الله احدی الطائفتین... ویرید الله ان یحق الحق بکلمـته ویقطع دابر الکـفرین• لیحق الحق ویبطـل البـطـل ولو کره المجرمون»
«و (به یاد بیاورید) هنگامی را که خداوند به شما وعده داد که یکی از دو گروه (کاروان تجاری
قریش یا لشکر آنها) برای شما خواهد بود ... ولی خداوند میخواهد حق را با کلمات خود تقویت و ریشه کافران را قطع کند (لذا شما را با لشگر قریش درگیر ساخت)• تا حق تثبیت شود و باطل از میان برود هر چند مجرمان
کراهت داشته باشند. »
۵۰. پیروزی حق بر باطل، جلوهای از هدفداری نظام
آفرینش :
«وما خلقنا السماء والارض وما بینهما لـعبین• لو اردنا ان نتخذ لهوا لاتخذنـه من لدنا... • بل نقذف بالحق علی البـطـل فیدمغه...»
«ما آسمان و
زمین و آنچه را در میان آنهاست برای بازی نیافریدیم• به فرض محال اگر میخواستیم سرگرمی انتخاب کنیم چیزی متناسب خود انتخاب میکردیم• بلکه ما حق را بر سر باطل میکوبیم تا آنرا هلاک سازد...»
۵۱. جبهه حق، به رغم میل منافقان، دارای حرکتی رو به پیروزی و موفقیت:
«... حتی جاء الحق وظهر امر الله وهم کـرهون»
«...تا زمانی که
حق فرا رسید و فرمان خدا آشکار گشت (و پیروز شدید) در حالی که آنها کراهت داشتند.»
یعنی
قسم میخورم که منافقان بطور مسلم پیش از این جنگ (
جنگ تبوک ) خواهان فتنه و محنت و
اختلاف کلمه و تفرقه
اجتماع شما بودند، همچنانکه در
جنگ احد عبدالله بن ابی بن سلول یک ثلث از جمعیت سپاهیان شما را از صحنه جنگ به طرف
مدینه برگردانید و از یاری رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دریغ نمود. آری، همین منافقین بودند که همواره امور را برای تو دگرگونه ساخته،
نعل را وارونه میزدند و مردم را به مخالفت تو دعوت و بر معصیت تخلف از امر جهاد تحریک نموده، یهودیان و مشرکان را بر
قتال با مسلمانان برمی انگیختند و در میان مسلمین جاسوسی و خرابکاریهای دیگر میکردند تا آنکه حق - آن حق که میبایست پیروی شود - بیامد، و امر خدا و آنچه که از
دین میخواست پیروز گشت و بر خواستههای شیطانی کافران غالب آمد با اینکه کفار از پیشرفت آن
اکراه داشتند.
و اگر در این آیه خطاب را متوجه شخص
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کرد با اینکه در آیه قبلی خطاب، عمومی بود، برای این است که در این آیه مطلب یعنی وارونه کردن امور فقط علیه آنجناب بود، به این معنی که منافقین همه دشمنی هایشان با آنجناب بود، بخلاف آیه قبلی که مضمونش عمومی است.
۵۲. خداوند، پیروزکننده حق، با کلمات خود:
«... ویرید الله ان یحق الحق بکلمـته...»
«...ولی خداوند میخواهد حق را با کلمات خود تقویت کند... »
«ویحق الله الحق بکلمـته...»
«و حق را به وعده خویش تحقق میبخشد...»
بعد از آنکه خدای تعالی از آن حقیقتی که قبلا گفته شد از جانب منفیش پرده برداری کرد و فرمود که خدای تعالی عمل مفسدان را
اصلاح نمیکند، اینک در این آیه از جانب اثباتش نیز پرده برداشته میفرماید: خدای تعالی با کلماتش حق را به
کرسی مینشاند.
از همینجا است که یک احتمال به نظر قوی میشود و آن اینست که منظور از کلمات در آیه شریفه اقسام قضاها و فرامین الهی باشد که در شوون همه موجودات عالم به حق و بر طبق حق جاری است. آری، قضای الهی ممضاء و سنتش جریان یافته بر اینکه در نظام عالم بین حق و باطل اصطکاک و برخورد برقرار کند و
باطل را بدون درنگ فانی و اثرش را محو کند و حق را بر همان جلاء و جلوهای که داشت باقی بگذارد.
«... ویحق الحق بکلمـته...»
«... و حق را به فرمانش پابرجا میسازد...»
۵۳. عصای
موسی (علیهالسّلام) با بلعیدن جادوی ساحران، موجب پیروزی حق و بطلان
سحر ساحران:
«... ان الق عصاک فاذا هی تلقف ما یافکون• فوقع الحق وبطـل ما کانوا یعملون»
«...عصای خود را بیفکن، ناگهان (به صورت مار عظیمی درآمد و) وسائل دروغین آنها را به سرعت برگرفت! • (در این موقع) حق آشکار گردید و آنچه آنها ساخته بودند باطل شد. »
کلمه «ان» در «ان الق» تفسیریه است. و کلمه «تلقف» از ماده لقف و لقفان و به معنای چیزی را به سرعت گرفتن است. و
افک به معنای گرداندن هر چیزی است از صورت اصلیش، و لذا به
دروغ هم افک
اطلاق میشود، در این آیه از چند جهت
ایجاز و اختصار که خود یکی از نکات ادبی است به کار رفته، و تقدیر آن این است که : ما بعد از آنکه ساحران سحر خود را انداختند به موسی وحی فرستادیم که تو نیز عصای خود را بینداز، وقتی انداخت آنا به صورت
مار بزرگی در آمده و شروع به بلعیدن سحرهای ساحران کرد.
جمله«فوقع الحق» در این آیه
استعاره به کنایه است، زیرا حق را به چیزی تشبیه کرده که قبلا پا در هوا و معلق بود، و معلوم نبود بالاخره در
زمین قرار میگیرد یا نه؟ لذا فرموده : حق واقع شد، و باطل شد آن سحری که کرده بودند.
۵۴. هلاکت و نابودی جوامع ستمگر گذشته، نمونهای از پیروزی حق بر باطل:
«وکم قصمنا من قریة کانت ظالمة... • بل نقذف بالحق علی البـطـل فیدمغه فاذا هو زاهق...»
«چه بسیار مناطق
آباد ستمگری را که ما درهم شکستیم...• بلکه ما حق را بر سر باطل میکوبیم تا آنرا هلاک سازد، و به این ترتیب باطل محو و نابود میشود...»
۵۵. محو باطل و پیروزی حق، سنت الهی:
«انزل من السماء ماء فسالت اودیة بقدرها فاحتمل السیل زبدا رابیـا ومما یوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیة او متـع زبد مثله کذلک یضرب الله الحق والبـطـل فاما الزبد فیذهب جفاء واما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض کذلک یضرب الله الامثال»
«خداوند از آسمان آبی فرستاد و از هر دره و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شد، سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد - و از آنچه (در کورهها) برای بدست آوردن
زینت آلات یا وسائل زندگی
آتش روی آن روشن میکنند نیز کفهائی مانند آن به وجود میآید، خدا حق و باطل را چنین مثل میزند، و اما کف به کنار افتاده نابود میشود، ولی چیزی که به مردم سود میدهد در زمین میماند، خدا مثلها را چنین میزند.»
«بل نقذف بالحق علی البـطـل فیدمغه فاذا هو زاهق....»
«بلکه ما حق را بر سر باطل میکوبیم تا آنرا هلاک سازد، و به این ترتیب باطل
محو و نابود میشود... »
«... ویمح الله البـطـل ویحق الحق بکلمـته...»
«...و باطل را محو میکند و حق را به فرمانش پابرجا میسازد...»(از
فعل مضارع «یمح» و «یحق» ـ که دلالت بر
استمرار دارد ـ سنت الهی استفاده میشود.
)
۵۶. نوید خداوند به پیروزی حق و استقرار آن در زمین و شکست باطل:
«... کذلک یضرب الله الحق والبـطـل فاما الزبد فیذهب جفاء واما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض...»
«...خدا حق و باطل را چنین مثل میزند، و اما کف به کنار افتاده نابود میشود، ولی چیزی که به مردم سود میدهد در
زمین میماند، خدا مثلها را چنین میزند...»
۵۷. مالکیت مطلقه الهی بر جهان هستی، پشتوانه و تضمین کننده تحقق
پیروزی حق بر باطل:
«بل نقذف بالحق علی البـطـل فیدمغه فاذا هو زاهق ولکم الویل مما تصفون• وله من فی السمـوت والارض...»
«بلکه ما حق را بر سر باطل میکوبیم تا آنرا هلاک سازد، و به این ترتیب باطل محو و نابود میشود، اما وای بر شما از توصیفی که میکنید•برای اوست آنچه در آسمانها و زمین است...»
۵۸. پیروزی حق و شکست باطل، هدفی بس والاتر از رسیدن به
ثروت دنیا، در بینش الهی:
«واذ یعدکم الله احدی الطائفتین انها لکم وتودون ان غیر ذات الشوکة تکون لکم ویرید الله ان یحق الحق بکلمـته ویقطع دابر الکـفرین»
«و (به یاد بیاورید) هنگامی را که خداوند به شما وعده داد که یکی از دو گروه (کاروان تجاری
قریش یا لشکر آنها) برای شما خواهد بود اما شما دوست میداشتید که کاروان برای شما باشد (و بر آن پیروز شوید) ولی خداوند میخواهد حق را با کلمات خود تقویت و ریشه کافران را قطع کند (لذا شما را با
لشگر قریش درگیر ساخت)»
۵۹. درخواست و دعای مشرکان قریش، برای پیروزی حق، پیش از
جنگ بدر :
«ان تستفتحوا فقد جاءکم الفتح...»
«اگر شما خواهان فتح و پیروزی هستید به سراغ شما آمد ...» (نقل شده که
ابوجهل پیش از جنگ بدر دعا کرد و گفت: خدایا، هر کس بیش از دیگری قاطع
رحم و ظالم تر است طرف مقابل را بر او پیروز گردان.
)
اراده پیروزی حق
۶۰. تعلق
اراده الهی، به وقوع پیروزی حق:
«... ویرید الله ان یحق الحق بکلمـته...»
«... ولی خداوند میخواهد حق را با کلمات خود تقویت کند... »
«... جاء الحق وظهر امر الله وهم کـرهون»
«... حق فرا رسید و فرمان
خدا آشکار گشت (و پیروز شدید) در حالی که آنها کراهت داشتند. »
«ویحق الله الحق بکلمـته...»
«و حق را به وعده خویش تحقق میبخشد...»
«... ویمح الله البـطـل ویحق الحق بکلمـته...»
«...و باطل را محو میکند و حق را به فرمانش پابرجا میسازد...»
۶۱.
جهاد در راه خدا، زمینه تحقق اراده الهی، برای پیروزی حق:
«واذ یعدکم الله احدی الطائفتین... ویرید الله ان یحق الحق بکلمـته ویقطع دابر الکـفرین»
«و (به یاد بیاورید) هنگامی را که خداوند به شما وعده داد که یکی از دو گروه (کاروان تجاری قریش یا لشکر آنها) برای شما خواهد بود... ولی خداوند میخواهد حق را با کلمات خود تقویت و ریشه کافران را قطع کند (لذا شما را با لشگر قریش درگیر ساخت).»
اعلام پیروزی حق
۶۲. فرمان خدا به پیامبر صلی الله علیه وآله، برای
اعلام غلبه حتمی حق و
اضمحلال قطعی باطل:
«وقل جاء الحق وزهق البـطـل ان البـطـل کان زهوقـا»
«و بگو حق فرا رسید و باطل مضمحل و نابود شد و (اصولا) باطل نابود شدنی است!»
دلایل پیروزی حق
۶۳. ناپایداری جریان باطل، دلیل و نشان پیروزی قطعی جریان حق، هنگام ظهور و بروز، در صحنه پیکار:
«وقل جاء الحق وزهق البـطـل ان البـطـل کان زهوقـا»
«و بگو حق فرا رسید و باطل مضمحل و نابود شد و (اصولا) باطل نابود شدنی است!»
منشا پیروزی حق
۶۴. خداوند، عامل پیروزی حق و شکست باطل:
«... ویرید الله ان یحق الحق بکلمـته ویقطع دابر الکـفرین»
«و (به یاد بیاورید) هنگامی را که خداوند به شما وعده داد که یکی از دو گروه (کاروان تجاری قریش یا لشکر آنها) برای شما خواهد بود اما شما دوست میداشتید که
کاروان برای شما باشد (و بر آن پیروز شوید) ولی خداوند میخواهد حق را با کلمات خود تقویت و ریشه کافران را قطع کند (لذا شما را با لشگر قریش درگیر ساخت)»
«ویحق الله الحق بکلمـته...»
«و حق را به وعده خویش تحقق میبخشد هر چند مجرمان
اکراه داشته باشند.»
«بل نقذف بالحق علی البـطـل فیدمغه فاذا هو زاهق...»
«بلکه ما حق را بر سر باطل میکوبیم تا آنرا هلاک سازد، و به این ترتیب باطل محو و نابود میشود، اما وای بر شما از توصیفی که میکنید.»
«... ویمح الله البـطـل ویحق الحق بکلمـته...»
«آنها میگویند، او بر خدا دروغ بسته، ولی اگر خدا بخواهد بر
قلب تو مهر مینهد (و قدرت اظهار این آیات را از تو میگیرد) و باطل را محو میکند و حق را به فرمانش پابرجا میسازد، چرا که او به آنچه در درون دلها است آگاه است.»
۶۵. علم و آگاهی گسترده خداوند، پشتوانه پیروزی حق و شکست باطل:
«... ویمح الله البـطـل ویحق الحق بکلمـته انه علیم بذات الصدور»
«... و باطل را محو میکند و حق را به فرمانش پابرجا میسازد، چرا که او به آنچه در درون دلها است آگاه است.» (جمله «انه علیم بذات الصدور» علت برای «یمح الله الباطل و یحق الحق بکلماته» میباشد.
)
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «پیروزی حق».