چاه در ایران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
چاه با استفاده از وسایل و نیرو و مهارت انسان و فنّاوری نوین و دستگاههای مكانیكی حفر میشود تا در یك قشر نفوذپذیر باز شود و به
آب برسد. در این مقاله، از ابعاد فنی و فرهنگی چاههای آب در
ایران سخن رفته است.
کرجی
نوشته است: «
مقنیای که نشانههای آب پنهانی را بر سطح زمین نشناسد در کار خود ناقص است». او در کتاب خود
نشانههای گوناگون مبتنی بر دریافتهای
زمین شناختی یا پوشش گیاهی را برای شناسایی آبهای پنهانی توضیح داده است. فنون و روشهای سنّتی مقنیان برای پیبردن به وجود آب در عمق زمین، برای حفر چاههای آب نیز قابل استفاده بود.
بررسی خارشتر و پر آب بودن بافتهای این گیاه ، ذوب شدن برفهای یک ناحیه از
بیابان زودتر از برفهای دیگر به دلیل گرمای بالقوه جریان آبهای زیرزمینی، مشرف بودن کوههای بلند و برفگیر بر درهها، تشخیص لایههای نفوذپذیر و نفوذناپذیر زمین و حتی وجود
گردباد و غیره، جزو همین فنون سنّتی برای تشخیص آب و تعیین محل چاه است.
حفر چاه دستی یا چاه زدن، در همه جای ایران از گذشتههای دور، دستکم از دوره
ایلام و
ماد تا به امروز، تقریباً بر اساس یک اصل کلی و با روش و فن سادهای رایج بوده است.
ابزارهای حفر چاه دستی بسیار ساده و عبارتاند از: کلنگ فلزی یک طرفه با دسته چوبی کوتاه، بیلچه فلزی با دسته چوبی کوتاه، چرخ، طناب،
چراغ ، و دمآهنگری.
چرخ مرکّب از چهار تخته چوب الوارمانند، به ابعاد حدود ۱۵۰×۲۵×۵ سانتیمتر، است که در وسط و دو انتهای هر تخته سوراخهایی تعبیه میشود. هر دو تخته به شکل
چلیپا به هم وصل میشود و از سوراخ میان این دو چلیپا محوری چوبی عبور میکند. دو سر این محور بر روی دو شاخههای دو پایه چرخ قرار میگیرد که در دو سوی
دایره چاه بر زمین فرو رفتهاند. ارتفاع هر یک از این پایهها تقریباً یک متر است. سر دیگر چلیپاها را با دستکهایی دو به دو به هم وصل میکنند.
استحکام و ثبات همه این اجزا را ریسمانهایی تأمین میکند که به صورت ضربدری کشیده شدهاند و تختهها را به هم وصل میکنند. به پایین یکی از پایههای چرخ، قلابی از جنس طناب بسته میشود. چرخکش، برای ثابت کردن چرخ و ممانعت از چرخش آن، این قلاب را به یکی از پرههای چرخ میاندازد.
یک سر طناب به چرخ و سر دیگر به قلابی متصل میشود. طناب معمولاً یا از جنس
پنبه است که سبکتر و نرمتر و انعطافپذیرتر است ولی در
رطوبت چاه، سنگین و پوسیده میشود، یا از جنس الیاف درخت خرماست که در مقابلِ رطوبت مقاوم است. این طناب روی چهار عدد دستکی میپیچد که در انتهای چلیپاها قرار گرفتهاند.
دَلو کیسهای است
پوستی یا لاستیکی یا از جنس گونی که بر دهانه آن چنبرهای چوبی یا فلزی دوخته میشود تا دهانه را همیشه باز نگهدارد. بر این چنبره نیز بندی محکم میدوزند تا به عنوان دستگیره و ابزارِ آویز مورد استفاده قرار گیرد.
در عمقهای بیشتر، که نور کمتری به چاهکن میرسد، از چراغ برای روشنایی استفاده میکند. دَم چاه، که در روز بیشتر است، چراغ را خاموش میکند. در گذشته چراغهایی در مجاورت دم چاه روشن میکردند که
روغن آنها از
موم یا پیه
خوک یا
گاو یا
گوسفند بود. پس از اینها
روغن زیتون یا روغن سایر دانههای روغنی مناسب بود، اما از نفت، چون دم بسیار تولید میکرد، استفاده نمیشد.
بعضی از چاهها دم دارند که موجب آزار و حتی خفگی
چاهکن میشود. اگر دم کم باشد آن را به روشهای ساده بر طرف میکنند و اگر زیاد باشد با لوله و دَم آهنگری، به عمق چاه هوارِسانی میکنند.
حداقل نیروی
انسانی لازم برای کندن یک چاه دستی سه نفر است:
۱) چاهکن یا کلنگدار، که در کندن چاه مجرب است و با کلنگ و بیلچه در درون چاه کار میکند و به تدریج پایین میرود.
۲) چرخکش یا پاچرخ، کارگر پر قدرتی است که در بالای چاه، پشت چرخ میایستد و با چرخاندن چرخ، دلوِ پُر از خاک را از عمق چاه بیرون میکشد.
۳) دلوگیر/ دلوکش، کارگر سادهای است که بند دلو را ازقلاب طناب چرخ بر میدارد و
خاک آن را قدری دورتر از دهانه چاه خالی میکند و دوباره بند را به قلاب طناب میآویزد.
در صورت غیبت دلوگیر، خود چرخکش این کار را انجام میدهد. دلوگیر، پس از اینکه دلو را از عمق
چاه به دهانه چاه میکشد، قلاب طناب پایین پایه چرخ را به یکی از پردههای چرخ میاندازد و مانع چرخش آن میشود، سپس چرخ را رها و دلو خاک را خالی میکند.
اگر دمِ چاه، شدید باشد، نفر چهارمی هم به عنوان دَمگیر، برای دمیدن در دمِ
آهنگری و فرستادن هوا به عمق چاه، در کنار کارگران قرار میگیرد.
چاهکن پس از تعیین محل چاه، به مرکزیت نوک کلنگ، دایرهای روی زمین میکشد بهطوری که انتهای دسته کلنگ، خط محیطی دایره چاه را مشخص میکند. قطر این چاه حدود یک متر است.
در روشی دیگر برای کشیدن دایره، کلنگدار به حالت چمباتمه روی محل چاه مینشیند و به مرکزیت نوک پاها و به
شعاع دست و با چرخیدن به دور خود، دایرهای بر گرد خود میکشد و با این عمل دایره محیطی و
قطر چاه را معین میکند که معمولاً یک متر است یعنی تقریباً به اندازه پهنای سینه به اضافه طول دو
استخوان بازوها، که چاهکن به راحتی در آن جای بگیرد و کلنگ بزند.
مهارت چاهکن در کندن میله چاه بهطور عمودی و مدور، به شکل
استوانه است.
خاکهای کنده شده را با بیلچه به درون
دلو میریزد و بند این دلو را به قلاب طنابی که از چرخ بالای میله چاه به سوی ته چاه آویزان است میاندازد، در عمق کم با صدا و در عمق زیاد با تکان دادن طناب، چرخکش را خبر میکند. پس از انتقال دلو به بالا و تخلیه، آن را مجدداً به درون چاه میفرستند. چاهکن موقع حفرِ میله چاه، حفرههای کوچکی به نام پارَف یا جای پا در دیواره چاه احداث میکند که هدف از آن سهولتِ پایین و بالا رفتن چاهکن بدون استفاده از طناب است. فاصله پارفها نزدیک به یک متر و به ترتیبی است که تراز هر پارَف در یک طرف میله، درست در وسط دو پارف طرف مقابل است.
برخی از موانع حفر چاه، برخورد با سنگ، سستی خاک، فراوانی آب منبع، و آب چکه زیاد است.
دم یا بخار چاه نیز مانع حفر آن میشود. علت بروز دم، گودی چاه و ترکیب خاکی است که دارای مواد
گوگردی و
نفتی یا دارای منابع
قیر و امثال آن است
در گذشته، برای کاهشِ دمِ اندک و موقت چاه، مقداری
سرکه ، هندوانه یا سیر خرد شده در درون چاه و در کنار چاهکن قرار میدادند یا با دَم آهنگری قوی و لوله بلندی از چرم (به اندازه لوله چاه) در چاه میدمیدند و دم آن را کاهش میدادند.
امروزه، علاوه بر این روشها، از
آهک زندهای که روی آن آب ریخته باشند نیز استفاده میکنند. روشهای گوناگونی برای هوادهی به عمق چاه معمول است
عمق چاه را ساختار زمین و سطح
آبهای زیرزمینی منطقهای که چاه در آن حفر میشود تعیین میکند. در بیشتر زمینهای آبرفتی
فلات مرکزی ، که اکثر
شهرها و روستاهای ایران در آن قرار دارد، سطح آبهای زیرزمینی در
بهار و
پاییز تغییر میکند ولی به ندرت خشک میشود. در
اصفهان بهطور متوسط سطح آب پنج متر زیر زمین است، در
شیراز شانزده متر و در
یزد و
کرمان در پنجاه تا شصت متری به آب میرسند، در حالیکه در تمامی نواحی کناره
دریای خزر دسترسی به سفرههای آب زیرزمینی با کندن یک چاه کمعمق به راحتی میسر میشود .
چاههای حفر شده به شیوههای سنّتی، معمولاً به دلایل گوناگون ریزش میکردند. برای جلوگیری از فرو ریختن و پرشدن چاه، قسمت داخلی چاهها را نوسازی میکردند.برای این منظور در مناطق جنگلی از کندههای
درختان و آسترهای چوبی و در مناطق دیگر از
آجر یا سنگ استفاده میشد، هر چند در مناطق
کویری ، به علت در دسترس نبودن این مواد، امکان نوسازی چاهها به سادگی فراهم نمیشد.
چاههای حفر شده در ریگزارها، بر اثر وزش بادهای تند، از
ریگ و ماسه پر میشوند و حفر دو باره آنها ضرورت مییابد. از همین روست که بسیاری از این چاهها، با آنکه، قدمت بسیار دارند، معمولاً به نامهای جدید خوانده میشوند.
یکی از دلایل لزوم رعایت قوانین مربوط به حفظ حریم چاهها نیز همین بود که در صورت فرو ریختن چاهها یا پر شدن آنها، فضای کافی در اطراف آنها برای حفر چاه جانشین باقی بماند.
آب بسیاری از چاههای حفر شده، بهویژه در مناطق کویری و بیابانی، شور است و از آن فقط برای مصرف احشام و شستشو استفاده میشود و گاه شوری آب به حدی است که فقط
شتر میتواند آن را بیاشامد. از این روست که در میان ساکنان این نواحی دو عنوان چاه شور و چاه شیرین مصطلح است.
یکی دیگر از مسائل مهم در باره چاههای آب معمولی، کمی آب آنهاست که در صورت برداشت بیش از حد، آب آنها گلآلود میشود یا ته میکشد و باید مدتی صبر کرد تا مجدداً مقدار کافی از آب در ته چاه جمع شود.
کم بودن میزان آب این چاهها باعث میشود که در خشکسالیها، امکان استفاده از آنها بسیار محدود گردد.
محدودیتهای استفاده از چاههای سطحی و معمولی و در عین حال اهمیت بسیار آنها در تأمین آب در مناطق مختلف، موجب میشد که گاه صاحبان این چاهها در قبال آنها برای خود حق انتفاع در نظر بگیرند. مثلاً صاحبان چاههای واقع در مراتع
تربت حیدریه ، «حق چاه» میگرفتند که اغلب یک یا چند بره و مقداری روغن بود. با این حال، معمولاً چاههای دستی، حتی چاههای واقع در
مراتع ، مشمول حقوق و عوارض مخصوص نمیشدند.
در خانههایی که از آب چاه برای آشامیدن و مصارف بهداشتی استفاده میشود دو فن برای بیرون کشیدن آب از چاه وجود دارد:
در ناحیههایی که سطح آبهای زیرزمینی آنها بالاست، مثل نواحی دریای خزر، یا از یک تکه
چوب بلند که یک طرف آن به شکل قلاب است و دسته دلو به آن میافتد استفاده میکنند، یا از یک چوب یا
نی بلند سه تا چهار متری، که بهیک سر آن طنابی بسته شده و سر دیگر این طناب نیز بهدسته دلو متصل است. از دیواره این نوع چاه معمولاً با حلقههای سیمانی محافظت میشود. حلقه دهانه چاه حدود هشتاد تا صد سانتیمتر بلندتر از سطح زمین است که مانع سقوط کودکان یا
حیوانات به درون چاه و سرازیر شدن آبهای آلوده به آن میگردد.
فن دوم مربوط به جاهایی است که سطح آب زیرزمینی تا حدی پایین است. آب این چاهها را با استفاده از چرخهایی بالا میکشند که شبیه چرخ چاهکنی است. پرههای این چرخها یا به شکل چلیپاست یا به شکل استوانه که میلهای از محور میانی آن گذشته و دسته چرخ، با یک شکستگی، به آن متصل شده است.
در مواردی که
استخراج آب از چاهها در حجمی گسترده و به منظور آبیاری مزارع و احشام باشد (مثلاً در بسیاری از مناطق نیمه جنوبی ایران و برای آبیاری صیفیکاریها ، استفاده از نیروی انسانی کافی نیست و بدین منظور از چرخهای مخصوص و نیروی حیواناتی چون گاو و بعضاً
اسب و
قاطر و در پارهای از مناطق شتر استفاده میشود. این چرخها یا از نوع گاوگرد/ دولاب یا از نوع گاو چاه هستند. در نوع اول گاو یا قاطر، با چشم بسته، به گرد چاه میگردد و اهرمی چوبی را که یک سر آن به این حیوان وصل شده و سر دیگر آن به محور یک چرخ افقی متصل است با خود میگرداند و دندههای چرخ افقی با دندههای یک چرخ عمودی درگیر میشود و آن را به حرکت در میآورد. تعدادی کوزه به فاصلههای معین به دو رشته طناب موازی هم، که طول آنها به اندازه عمق چاه است، بسته شده است. این دو رشته طناب به طور آزاد بر محیط چرخ عمودی تکیه دارند و با چرخ آن کوزهها را به عمق چاه میرسانند و پر میکنند و به دهانه چاه میآورند و در چالهای خالی میکنند. این نوع گاوگردها در کرمان فراوان بوده و هنوز هم نمونهای از آن در
خانه معروف به
هرندی باقی است.
در نوع دوم در کناره چاه دو ستون بلند ساخته میشد. به بالای این دو ستون، دو سر محور استوانهای و به پایین آن نیز دو سر محور استوانهای با قطر کمتر وصل شده است. یک رشته طناب از بالای چرخ بالایی میگذرد و به بند چنبره دهانه گشاد، یک مشکِ بزرگِ ساخته شده از پوست گاو وصل میشود. از روی استوانه پایین نیز طنابی میگذرد و به یک طرف دهانه تنگ و پایین مشک وصل میشود. در کناره چاه، معبری شیبدار به طولِ عمقِ چاه، کنده میشود که از دهانه چاه شروع میگردد و رو به پایین میرود. دو سر این دو رشته طناب را به حیوانی وصل میکنند که در این مسیر حرکت میکند و پایین و بالا میرود. هر بار که حیوان بالا میآید و به لبه چاه میرسد،
مشک به ته چاه میرود و پر میشود. هر بار که حیوان به طرف پایین میرود، مشک پر شده را از عمق چاه به بالا میآورد تا به دهانه چاه برسد. طناب بالا دهانه گشاد مشک را آنقدر بالا میبرد تا دهانه پایین به لبه چاله برسد و باز شود و آب مشک از آنجا تخلیه گردد. این حرکت مرتباً تکرار میشود .
برای خارج کردن آب از چاه و گاهی برای پر کردن حوض خانهها از تلمبههای دستی و نیز در برخی مناطق از نیروی باد استفاده میشود که نمونه آن در منطقه
دلیجان در کنار جاده تهران ـ اصفهان و همین طور در مناطق کویری و بادخیز استان
سمنان دیده میشود.
چاههای خانههای روستاها و حتی
قلعهها ، در موقع هجوم دشمن، محل امنی برای پنهان کردن اشیای با ارزش بوده است.
چاهی است که با دستگاههای مکانیکی حفر میشود و عموماً قسمت آبده آن بیش از پنجاه متر عمق دارد و ممکن است از چندین لایه آبدار بگذرد.
این نوع چاهها در
ایران ، بعد از
جنگ جهانی دوم ابتدا در شهرها و سپس برای مصارف
کشاورزی و باغهای مجاور شهرها احداث شد. مثلاً، در ۱۳۲۰ ش برای جبران بی آبی تهران، حدود دوازده حلقه چاه عمیق در تهران حفر شد.
استفاده از این فن برای تأمین آب مزارع و روستاها از ۱۳۴۰ ش به بعد به صورت تصاعدی رواج یافت و در نیمه دوم دهه ۱۳۵۰ ش بهاوج خود رسید.
دلیل حفر این چاهها در ایران عبارتاند از: استفاده بیشتر از آبهای زیرزمینی که به وسیله
قنات امکانپذیر نیست؛ سرعت دستگاههای حفاری؛ ضرورت افزایش سطح زیر کشت و رایج شدن کشتهای جدید که احتیاج به آب بیشتری دارد
با این حال، حفر چاههای عمیق و نیمه عمیق، در عین فراهم ساختن امکانات بهتر برای
استحصال آب، مشکلات بسیاری برای مصرفکنندگان آب چاههای سطحی و دستی، به خصوص برای قناتها، پدید آورده است.
(۱) علاوه بر مشاهدات مؤلف.
(۲) عبدالوحید آغاسی و جواد صفینژاد، واژهنامه قنات، یزد ۱۳۷۹ ش.
(۳) محمدابراهیم باستانیپاریزی، درشهرنی سواران، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۴) عبدالكریم بهنیا، قناتسازی و قناتداری ، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۵) محمدحسین پاپلییزدی و مجید لبافخانیكی، قناتهای تفت، تهران: سازمان میراث فرهنگی كشور، پژوهشكده مردمشناسی، ۱۳۸۲ش.
(۶) محمدجواد جنیدی، آبشناسی: هیدرولوژی، تهران ۱۳۳۵ ش.
(۷) اكبر حاجیابراهیم زرگر، درآمدی بر شناخت معماری روستایی ایران، تهران ۱۳۸۴ ش.
(۸) علیرضا شاهحسینی، عشایر ایل سنگسری ( مهدیشهر ) : از كرانههای كویر تا بلندای البرز، سمنان ۱۳۸۴ ش.
(۹) طوبی فاضلیپور، تاریخ كشاورزی در دوران ساسانیان، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۱۰) قنات قصبه گناباد: یك اسطوره، تألیف محمدحسین پاپلییزدی و دیگران، ۱۳۷۹ ش.
(۱۱) محمدبن حسین كرجی، كتاب انباط المیاه الخفیه، حیدرآباد، دكن ۱۳۵۹.
(۱۲) پرویز كردوانی، منابع و مسائل آب در ایران، ج ۱، تهران ۱۳۸۳ ش.
(۱۳) عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجار، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۱۴) اصغر نیشابوری، «در دفاع از حرمت قنات»، یغما، سال ۲۹، ش ۱۲(اسفند ۱۳۵۵).
(۱۵) محمد هاشمی، «احداث قنوات كاریزهای كرمان»، مجله مردمشناسی، سال ۱، ش ۱ (آبان ۱۳۳۵).
(۱۶) Marcel Bazin and Christian Bromberger, Gilan et Azarbayjan oriental: cartes et documents ethnographiques , Paris ۱۹۸۲
(۱۷) Ann Katharine Swynford Lambton, Landlord and peasant in Persia: a study of land tenure and land revenue administration , London ۱۹۵۳
(۱۸) Hans B Wulff, The traditional crafts of Persia , Cambridge, Mass ۱۹۶۶
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «چاه در ایران».