• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

چاووش‌خوانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



چاووش‌خوانی‌، یکی‌ از آیینهای ‌ استقبال‌ و بدرقه‌، به‌ ویژه‌ خواندن‌ اشعاری ‌ به‌ آواز، به‌ هنگام‌ بدرقه‌ و استقبال‌ حاجیان ‌ و زائرانعتبات ‌ و مشهد است.



از پیشینه این‌ رسم‌ اطلاع‌ چندانی‌ در دست‌ نیست‌.
برخی‌
[۱] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۶۴، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
[۲] غلامحسین‌ یوسفی‌، «چاووش‌»، ج۱، ص۸، کلک‌، ش‌ ۱۴ـ ۱۵ (اردیبهشت‌ و خرداد ۱۳۷۰).
کوشیده‌اند میان‌ این‌ رسم‌ با آیین‌ سوک‌ سیاوش‌ شباهتی‌ بیابند.
گو اینکه‌ رسم‌ « حُدی‌خوانی‌ » را نیز، که‌ نزد شتربانان ‌ کاروانهای‌ عرب‌ معمول‌ بوده‌،
[۳] ابن‌بطوطه‌، رحله ابن‌بطوطه، ج۱، ص۶۲، چاپ‌ علی‌ منتصر کتانی‌، بیروت‌ ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
می‌توان‌ کمابیش‌ چاووش‌خوانی‌ دانست‌.


گزارشهایی‌ که‌ از اجرای‌ این‌ رسم‌ در ایران ‌ در دست‌ است‌، قدمت‌ چندانی‌ ندارند.
ظاهراً رسم‌ چاووش‌خوانی‌ برای‌ زائران‌ کربلا یا مشهد از دوره صفوی ‌ (حکومت: ۹۰۶ـ۱۱۳۵) مرسوم‌ شده‌ و به‌ویژه‌ در دوره قاجار (۱۲۱۰ـ۱۳۴۴) موردتوجه‌ واقع‌ گردیده‌ است‌.
[۴] روزنامه وقایع‌ اتفاقیه، ش‌ ۱۶۳، ج۱، ص۲، ۱۶ جمادی‌الثانیه‌ ۱۲۷۰.
[۵] عبدالعلی‌ ادیب‌الملک‌، سفرنامه ادیب‌ الملک‌ به‌ عتبات‌ (دلیل‌الزایرین‌)، ج۱، ص۳۹، چاپ‌ مسعود گلزاری‌، تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌.
[۶] یاکوب‌ ادوارد پولاک‌، سفرنامه پولاک‌، ج۱، ص۲۳۰، ترجمه کیکاوس‌ جهانداری‌، تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌.
[۷] جعفر حمیدی‌، «چاووش‌ و چاووشی‌ (چوش‌)»، نسیم‌ جنوب‌: هفته‌نامه محلی‌ بوشهر، ۲۰۰۴.



چاووش‌خوانان‌ افرادی‌ خوش‌صدا و به‌ اشعار مذهبی‌ و مدایح‌ و مراثی ‌ آشنا بودند و هنگامی‌ که‌ کاروانی‌ قصد عزیمت‌ به‌ حج ‌ یا زیارتعتبات ‌ داشت‌، با خواندن‌ اشعار در کوی‌ها و محله‌ها مردم‌ را مطّلع‌ و آنان‌ را برای‌ پیوستن‌ به‌ کاروان ‌ تشویق‌ می‌کردند.
چاووشان‌ به‌ این‌ منظور، در محل‌ تجمع‌ مردم‌، عَلَمی ‌ برپا می‌کردند و با بیرقی‌ سبز یا سرخ‌ بر دوش‌، سوار بر اسب ‌ یا پیاده‌، تا چند روز در شهر و ده ‌ می‌گشتند و اَشعار ویژه‌ای‌ را با صدای‌ بلند می‌خواندند.
[۸] روزنامه وقایع‌ اتفاقیه، ش‌ ۱۶۳، ج۱، ص۲، ۱۶ جمادی‌الثانیه‌ ۱۲۷۰.
[۹] محمود طباطبائی‌ اردکانی‌، فرهنگ‌ عامه اردکان، ج۱، ص۴۶۱، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.
[۱۰] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۳۴، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
[۱۱] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۳۶، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
[۱۲] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۳۹، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.



چاووش‌خوانی‌ غالباً به‌صورت‌ تک‌خوانی‌ و گاه‌ به‌صورت‌ گفتگوی‌ چاووش‌خوان‌ با نوچه‌ها اجرا می‌شد و در برخی‌ موارد، بدرقه‌کنندگان‌ و زائران‌ نیز با چاووش‌خوان‌ هم‌آوایی‌ می‌کردند.
[۱۳] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص‌۱۳۶، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
[۱۴] عبداللّه‌ رضائی‌، ادبیات‌ عامیانه استان‌ بوشهر، ج۱، ص۱۵۷ـ ۱۵۸، بوشهر ۱۳۸۱ ش‌.
[۱۵] غلامحسین‌ یوسفی‌، «چاووش‌»، ج۱، ص۷، کلک‌، ش‌ ۱۴ـ ۱۵ (اردیبهشت‌ و خرداد ۱۳۷۰).
[۱۶] جعفر حمیدی‌، «چاووش‌ و چاووشی‌ (چوش‌)»، نسیم‌ جنوب‌: هفته‌نامه محلی‌ بوشهر، ۲۰۰۴.
[۱۷] جهانگیر نصری‌ اشرفی‌، ج۲، ص۱۰۹، نمایش‌ و موسیقی‌ در ایران‌، تهران‌ ۱۳۸۳ ش‌.

در برخی‌ نواحی‌، چاووشان‌ هریک‌ محله خاصی‌ را به‌ زیر علم‌ یا پرچم ‌ خود داشتند و با یکدیگر رقابت‌ می‌کردند.
[۱۸] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۶۹، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.

بر علم‌ چاووش‌خوانان‌، ابیاتی ‌ مناسب‌ با مقصد سفر، مثلاً در باره عرفات ‌ یا منا ، می‌نوشتند یا نقشهایی‌ از حرمین ‌ شریفین‌ یا گنبد و بارگاه‌ امام‌ علی ‌ علیه‌السلام‌ در نجف ‌ یا شمایلی‌ از حضرت‌ عباس ‌ علیه‌السلام‌ می‌نگاشتند.
[۱۹] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص‌۱۳۶، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.

دسته‌ای‌ از چاووشان‌، زائران‌ را فقط‌ در مرحله مقدماتی‌ سفر تا حرکت‌ کاروان‌ همراهی‌ می‌کردند و هنگام‌ خداحافظی‌ زائر با اقوام ‌ و آشنایان‌، چاووشی‌ می‌خواندند
[۲۰] علی‌اصغر جهانگیری‌، کندلوس‌، ج۱، ص۳۱۳، تهران ۱۳۶۷ ش‌.
و معمولاً پس‌ از طی‌ منزلی ‌ با کاروان‌ (تا بیرون‌ ده‌ یا کاروانسرای ‌ مبدأ حرکت‌ یا تا پایانه‌های‌ مسافربری‌)، به‌ دیار خود بازمی‌گشتند.
هنگام‌ بازگشت‌ کاروان‌ها، چاووش‌خوان‌ خبر نزدیک‌ شدن‌ کاروان‌ را به‌ مردم‌ می‌داد و در مراسم‌ استقبال‌ از زائران‌ نیز چاووش‌خوانی‌ می‌کرد.
دسته دیگری‌ از چاووشان‌ در سفر همراه‌ کاروان‌ بودند و در کنار کار چاووش‌خوانی‌ ــ که‌ در تمام‌ سفر ادامه‌ می‌یافت‌ ــ به‌ عنوان‌ راهنمای‌ حرفه‌ای‌ زائران‌ عمل‌ می‌کردند.
آنان‌ در گذشته‌، برای‌ حفاظت‌ از قافله ‌، تفنگ ‌ یا شمشیری ‌ با خود حمل‌ می‌کردند و علاوه‌ بر اعلام‌ زمان‌ حرکت‌ و استراحت‌ و تدارک‌ محل ‌ سکونت‌ و خرید مایحتاج‌، راهنمایی‌ زائران‌ را در اماکن‌ زیارتی‌ نیز برعهده‌ داشتند.
[۲۱] محمود طباطبائی‌ اردکانی‌، فرهنگ‌ عامه اردکان، ج۱، ص۴۶۴، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.

در شهرهای‌ بزرگ‌، این‌ گروه‌ از چاووشان‌ را چند هفته‌ قبل‌ از آغاز مسافرت‌ به‌ خدمت‌ می‌گرفتند.
[۲۲] جعفر شهری‌باف‌، طهران‌قدیم‌، ج۳، ص۴۵۳، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.



این‌ گونه‌ چاووشی‌ها صورت‌ کاملاً حرفه‌ای‌ داشت‌ و در برخی‌ اسناد ،
[۲۳] «چاوشی‌نامه‌»، وحید، دوره ۱۳، ش‌ ۱۴ (تیر ۱۳۵۴).
چاووشی‌ به‌ عنوان‌ شغل ‌، ثبت‌ شده‌ است‌
[۲۴] محمدرضابن‌ جعفر وصاف‌ بیدگلی‌، چراغان‌: جغرافیای‌ قصبه بیدگل، ج۱، ص۴۳، در فرهنگ‌ ایران‌ زمین، ج۲۴ (۱۳۵۸ ش‌).
[۲۵] محمدمهدی‌ تبریزی‌، وسیله النجاه، مقدمه افشاری‌، ص۲۳۱ـ۲۳۲، ج۱، ص۲۶۶، در فتوت‌نامه‌ها و رسائل‌ خاکساریه‌ (سی‌ رساله‌)، چاپ‌ مهران‌ افشاری‌، تهران‌: پژوهشگاه‌ علوم‌ انسانی‌ و مطالعات‌ فرهنگی‌، ۱۳۸۲ ش‌.
[۲۶] فلور، ۱۹۸۴، ج۱، ص۱۰۹.
همچنین‌ گفته‌ شده‌ که‌ چاووشانِ سلسله درویشانعجم ‌، برخی‌ انبیا و اولیا ، همچون‌ ابراهیم‌ خلیل ‌ و بلال‌ حبشی‌ ، را از پیران‌ خود می‌دانسته‌اند.
[۲۷] محمدجعفر محجوب‌، ادبیات‌ عامیانه‌ی‌ ایران‌: مجموعه‌ مقالات‌ در باره‌ی‌ افسانه‌ها و آداب‌ و رسوم‌ مردم‌ ایران، ج۱، ص۱۰۷۵، به‌ کوشش‌ حسن‌ ذوالفقاری‌، «سخنوری‌»، تهران‌ ۱۳۸۳ ش‌.

هر زائر ، به‌ تناسب‌ وضع‌ مالی ‌ و مقام ‌ اجتماعی‌ خود، در ازای‌ این‌ خدمات‌ مبلغی ‌ به‌ چاووشان‌ می‌پرداخت‌.
به‌ گزارش‌ اوبن‌، در دوره قاجار ، ثروتمندان ‌ بین‌ پانزده‌ تا بیست‌ تومان‌ و گاه‌ بیشتر حق‌الزحمه‌ و انعام‌ می‌دادند، ولی‌ دستمزدی‌ که‌ افراد کم‌بضاعت‌ می‌پرداختند از چند قران ‌ تجاوز نمی‌کرد.
در برخی‌ موارد چاووش‌خوان‌، هنگامی‌ که‌ شهر زیارتی‌ و نمای‌ حرم‌ از دور پدیدار می‌شد (مثلاً تپه سلام‌ نزدیک‌ مشهد)، هدیه‌ای ‌ به‌ نام‌ «گنبدنما» از زائران‌ دریافت‌ می‌کرد.
[۲۸] محمود طباطبائی‌ اردکانی‌، فرهنگ‌ عامه اردکان، ج۱، ص۴۶۶، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.

چاووشانِ همراه‌ کاروان‌، به‌ هنگام‌ بازگشت‌، چند منزل ‌ جلو‌تر حرکت‌ می‌کردند تا بازگشت‌ زائران‌ را به‌ خانواده آنان‌ خبر دهند و مژدگانی ‌ بگیرند.
به‌ نظر عناصری‌،
[۲۹] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص‌ ۱۶۵، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
یکی‌ از علل‌ کاسته‌ شدن‌ از اعتبار و حرمت‌ حرفه چاووش‌خوانی‌، رواج‌ یافتن‌ مُزدسِتانی‌ و خلعت‌گرفتن‌ آنان‌ بود که‌ سبب‌ برتری‌ جنبه مادّی‌ کار بر اصل‌ معنوی‌ آن‌ شد.
اهل‌ این‌ حرفه‌ پوشاک ‌ و ابزار ویژه‌ای‌ نداشتند، ولی‌ معمولاً شال ‌ سیاهی‌ را حمایل‌ سینه‌ می‌کردند و سادات ‌ ایشان‌ نیز شال‌ سبزی‌ بر گردن‌ می‌انداختند.
[۳۰] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۳۶، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.

برخی‌ چاووشان‌ از نوجوانی ‌ وارد این‌ کار می‌شدند و با طی‌ مراحل‌ نوچگی‌، خواندن‌ از روی‌ متن‌، خواندن‌ از حفظ‌ و همراهی‌ با چاووش‌خوان‌، مهارت‌ می‌یافتند.
[۳۱] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۳۶، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.



در برخی‌ خانواده‌ها نیز این‌ حرفه‌ ارثی ‌ بود.
[۳۲] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۶۹، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.

چاووشان‌ گاه‌ به‌ اذان‌گویی ‌، تعزیه‌خوانی ‌ یا مداحی‌ اولیا در جشنهای‌ غیردینی‌، مثل‌ عروسی‌، نیز می‌پرداختند
[۳۳] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص‌۱۳۶ـ۱۳۷، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
[۳۴] جلال‌ آل‌احمد، اورازان‌، ج۱، ص‌۵۰، تهران‌ ۱۳۴۹ ش‌.
در جشنهای‌ ختنه‌ سوران‌ در مصر نیز کسانی‌ با عنوان‌ چاووش‌/ شاویش‌ دست‌ اندرکار بخشی‌ از مراسم‌اند،.
[۳۵] ابوالقاسم‌ انجوی‌ شیرازی‌، جشن‌ها و آداب‌ و معتقدات‌ زمستان‌، ج۲، ص‌۱۰۰ـ ۱۰۲، تهران‌ ۱۳۷۹ ش‌.




اشعار چاووشی‌ در وزن‌ها و قالبهای‌ گوناگون‌ خوانده‌ می‌شد، ولی‌ اشعاری‌ با چهار مصراع‌ ، در وزنِ فاعلاتن‌ فاعلاتن‌ فاعلن‌ (بحر رمل‌ مثمن‌ محذوف‌)، رایج‌تر بود.
در همه این‌ اشعار، در پایان‌ هر بیت ‌ یا هر بند، چاووش‌خوان‌ حاضران‌ را به‌ ذکر صلوات ‌ دعوت‌ می‌کرد که‌ در حکم‌ بیت‌ ترجیع‌ بود.
[۳۶] عبداللّه‌ رضائی‌، ادبیات‌ عامیانه استان‌ بوشهر، ج۱، ص۱۵۷ـ ۱۵۸، بوشهر ۱۳۸۱ ش‌.
[۳۷] جعفر حمیدی‌، «چاووش‌ و چاووشی‌ (چوش‌)»، نسیم‌ جنوب‌: هفته‌نامه محلی‌ بوشهر، ۲۰۰۴.

از نظر موسیقایی‌ ، مقام‌ چاووشی‌ از جمله‌ مقامهای‌ سازی‌ و آوازی‌ است‌ که‌ به‌ واسطه موسیقی‌ تعزیه‌ جایگاه‌ خود را در موسیقی‌ محلی‌ برخی‌ نواحی‌، از جمله‌ مازندران ‌، تثبیت‌ کرده‌ است‌.
[۳۸] جهانگیر نصری‌ اشرفی‌، «خدمات‌ متقابل‌ تعزیه‌ و هنر بومی‌ مازندران‌»، ج۱، ص۱۰۲، در درقلمرو مازندران، به‌ کوشش‌ حسین‌ صمدی‌، ج۳، قائم‌شهر: حاجی‌ طلایی‌، ۱۳۷۴ ش‌.

اشعار چاووش‌خوانان‌ عامیانه‌ است‌ و به‌ همین‌ سبب‌ استحکام‌ و ظرافت‌ چندانی‌ ندارد و گاه‌ از نظر وزن‌ و قافیه ‌ و انشا نیز دارای‌ مشکلاتی‌ است‌.
این‌ اشعار معمولاً سراینده مشخصی‌ ندارند و دخل‌ و تصرفهای‌ بسیاری‌ در آن‌ها راه‌ یافته‌ است‌.
[۳۹] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۴۴، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.

با وجود مشابهت‌ مضمون‌ شعرهای‌ چاووشی‌ با سایر اشعار راجع‌ به‌ منقبت‌ یا عزاداری‌ اولیا، در هر سفر زیارتی‌ بر مضامینی‌ تأکید می‌شود که‌ با مقصد زائران‌ مناسبت‌ دارد و حال‌ و هوا و شوق‌ زیارت‌ و امیدواری‌ به‌ حصول‌ حاجات‌ و قبولی‌ توبه ‌ در این‌ اشعار غالب‌ است‌؛ ازاین‌رو، گاه‌ چاووشان‌ در هر سفر بالبداهه‌ نیز اشعاری‌ می‌سرودند.
[۴۰] ۱۵۳ـ۱۵۴، جابر عناصری‌، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۷، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.

در اشعار چاووشی‌ مربوط‌ به‌ حج‌، مضمونهای‌ راجع‌ به‌ قربانی ‌ کردن‌ حضرت‌ اسماعیل ‌ با تأکید بر « ذبیح اللّه‌ » بودن‌ او چشمگیر‌تر است‌.
[۴۱] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۵۷ـ۱۵۹، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.

در اشعار مربوط‌ به‌ زیارت‌ امامان ‌ علیهم‌السلام‌، علاوه‌ بر بیان‌ ویژگیهای‌ هریک‌، بر شکوه‌ بارگاه‌ و مقبره ایشان‌ تأکید می‌شود.
[۴۲] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۳۵، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
[۴۳] جعفر شهری‌باف‌، طهران‌قدیم‌، ج۳، ص۴۴۷، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.

با این‌ حال‌، مهم‌ترین‌ و معروف‌ترین‌ مضمون‌ این‌ اشعار دعوت‌ مردم‌ به‌ سفر زیارتی‌ است‌ که‌ معمولاً در مورد زیارت‌ مزار امام‌ حسین‌ علیه‌السلام‌ با این‌ مصراع ‌ آغاز می‌شود: «هر که‌ دارد هوس‌ کرب‌ و بلا بسم‌اللّه‌»
[۴۴] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۴۳، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
[۴۵] جلال‌ طوفان‌، تاریخ‌ اجتماعی‌ جهرم‌ در قرون‌ گذشته‌، ج۱، ص۱۵۳، شیراز ۱۳۸۱ ش‌.
«هر که‌ دارد هوس‌ کرب‌ و بلا خوش‌ باشد» و به‌ یک‌ تا چهار مصراعِ صلوات‌ ختم‌ می‌شود (برای‌ نمونه‌: اول‌ به‌ مدینه‌ مصطفی‌ را صلوات‌، دوم‌ به‌نجف‌ شیر خدا را صلوات‌، در طوس‌ غریب‌الغربا را صلوات‌، پس‌ کشته شهر نینوا را صلوات‌).
[۴۶] علی‌اصغر جهانگیری‌، کندلوس‌، ج۱، ص۳۱۳، تهران ۱۳۶۷ ش‌.
[۴۷] جعفر شهری‌باف‌، طهران‌قدیم‌، ج۳، ص۴۴۷، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.
[۴۸] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص‌۱۴۰، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
[۴۹] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۵۹، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
[۵۰] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۴۱، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
[۵۱] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۴۹، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
[۵۲] جعفر حمیدی‌، «چاووش‌ و چاووشی‌ (چوش‌)»، نسیم‌ جنوب‌: هفته‌نامه محلی‌ بوشهر، ۲۰۰۴.
[۵۳] محمود طباطبائی‌ اردکانی‌، فرهنگ‌ عامه اردکان، ج۱، ص۴۶۱ـ۴۶۲، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.

غیر از اشعار مذهبی‌، چاووش‌خوانان‌ به‌ نوعی‌ با اشعار خود به‌ بیان‌ وقایع‌ و لوازم‌ سفر و دشواریهای‌ راه‌ و سختگیریهای‌ مرزبانان‌ به‌ هنگام‌ ورود زوار به‌ اراضی‌ مقدّس‌ نیز می‌پرداختند.
[۵۴] جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص‌۱۵۳، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
[۵۵] فرهنگنامه ادبی‌ فارسی‌: دانشنامه ادب‌ فارسی‌، ج۲، ذیل‌ «چاوشی‌ »، به‌ سرپرستی‌ حسن‌ انوشه‌، تهران‌: وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌، سازمان‌ چاپ‌ و انتشارات‌، ۱۳۸۱ ش‌، ذیل‌ «چاوشی‌» (از مهسان‌ عطاری‌).

در قطعه‌ای‌ چاووشی‌، که‌ به‌ روایت‌ محمدعلی‌ رجاء زفره‌ای ‌ (متوفی‌ ۱۳۶۱)
[۵۶] محمدعلی‌ رجاء زفره‌ای‌، «چاوشی‌نامه‌»، ج۱، ص‌ ۴۰۵ـ۴۰۶، وحید، دوره ۱۳، ش‌ ۱۴ (تیر ۱۳۵۴).
به‌ دست‌ ما رسیده‌ است‌، از بیش‌ از هفتاد وسیله‌ و لوازم‌ سفر زائران‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌.
در این‌ چاووشی‌نامه‌، که‌ به‌ هنگام‌ شبگیر کردن‌ ( سحرخیزی ‌) و آمادگی‌ حرکت‌ از منزلی‌ به‌ منزل‌ دیگر خوانده‌ می‌شد، با ذکر نام‌ وسایل‌ به‌ مسافران‌ هشدار داده‌ می‌شد که‌ چیزی‌ را جا نگذارند.
ذکر نام‌ قوطی‌ گوگرد ، ذره‌بین‌ ، مگس‌پران‌، وافور و قوطی‌ تریاک ‌ در این‌ مجموعه‌ جالب‌ توجه‌ است‌.
در برخی‌ مناطق‌ ایران ‌، از جمله‌ در استان‌ سمنان ‌ و خراسان ‌، گونه دیگری‌ از چاووشی‌خوانی‌ مذهبی‌ ملاحظه‌ می‌شود که‌ با سنّت‌ زیارت‌ ارتباط‌ مستقیمی‌ ندارد، اما به‌ گونه‌ای‌ رمزی‌ و استعاری‌ با مفهوم‌ حرکت‌ کاروان ‌ امام‌ حسین‌ علیه‌السلام‌ به‌ کربلا مرتبط‌ می‌شود، چنان‌که‌ در بیرجند به‌ مناسبت‌ سالروز ورود اهل‌ بیت‌ امام‌ حسین‌ به‌ کربلا، چاووش‌خوانی‌ می‌کنند و از نزدیک‌ شدن‌ ایامعزاداری ‌ محرّم‌ و رسم‌ عَلَم‌بندان‌ خبر می‌دهند و در حین‌ بستن‌ علم‌ نیز اسفند دود می‌کنند و چاووشی‌ می‌خوانند و طبق‌ معمول‌، مردم‌ نیز در پایان‌ هریک‌ از ابیات‌ چاووشی‌ صلوات‌ می‌فرستند.
[۵۷] مردم‌نگاری‌ مراسم ‌عزاداری‌ ماه‌ محرم‌ در شهرستان‌ بیرجند، سرپرست‌ پژوهش‌: احمد برآبادی‌، ج۱، ص۴۷ـ ۴۸، تهران‌: مرکز نشر و تحقیقات‌ قلم‌ آشنا، ۱۳۸۰ ش‌.

در بیرجند و میبد ، چاووش‌خوان‌ درون‌ نخلی ‌ که‌ بر دوش‌ مردم‌ حمل‌ می‌شود، می‌نشیند و چاووشی‌ می‌خواند.
[۵۸] مردم‌نگاری‌ مراسم ‌عزاداری‌ ماه‌ محرم‌ در شهرستان‌ بیرجند، سرپرست‌ پژوهش‌: احمد برآبادی‌، ج۱، ص۴۷ـ ۴۸، تهران‌: مرکز نشر و تحقیقات‌ قلم‌ آشنا، ۱۳۸۰ ش‌.
[۵۹] نخل‌گردانی‌: نمایش‌ تمثیلی‌ از جاودانگی‌ شهیدان‌، تهران‌ ۱۳۸۰ ش‌.

در مراسم‌ آیینی «شمع‌ و چراغ‌ » در شبهای‌ شهادتامام‌ حسن ‌ و امام‌ حسین‌ علیهماالسلام‌ در تکیه بیدآبادِ شاهرود ، پس‌ از خواندن‌ خطبه ‌ و دعا ، چاووش‌ اشعار (دوازده‌بند) محتشم‌ کاشانی ‌ را در باره واقعه کربلا و رثای‌ شهدای ‌ آن‌ می‌خواند و حضار در پایان‌ هر مصراع‌ صلوات‌ می‌فرستند.
شغل‌ چاووشی ‌در تکیه بیدآباد شاهرود موروثی‌ است‌.
[۶۰] علی‌اصغر شریعت‌زاده‌، فرهنگ‌ مردم‌ شاهرود، ج۲، ص۴۰۹ـ۴۱۳، تهران‌ ۱۳۷۱ ش‌.

در نوش‌آباد کاشان‌ نیز کسی‌ با عنوان‌ «چاووشخوان‌» در روز عاشورا سوار بر اسب‌ پیشاپیش‌ تعزیه‌خوانان‌، چاووشی‌ می‌خوانده‌ است‌.
چاووش‌خوانی‌ به‌ هر دو معنای‌ اشاره‌ شده‌ در این‌ مقاله‌ هنوز در بسیاری‌ از استانهای‌ ایران‌، به‌ویژه‌ در مناطق‌ روستایی ‌، رواج‌ دارد.


(۱) جلال‌ آل‌احمد، اورازان‌، تهران‌ ۱۳۴۹ ش‌.
(۲) ابن‌بطوطه‌، رحله ابن‌بطوطه، چاپ‌ علی‌ منتصر کتانی‌، بیروت‌ ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۳) عبدالعلی‌ ادیب‌الملک‌، سفرنامه ادیب‌ الملک‌ به‌ عتبات‌ (دلیل‌الزایرین‌)، چاپ‌ مسعود گلزاری‌، تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌.
(۴) ابوالقاسم‌ انجوی‌ شیرازی‌، جشن‌ها و آداب‌ و معتقدات‌ زمستان‌، تهران‌ ۱۳۷۹ ش‌.
(۵) علی‌ بلوکباشی‌، نخل‌گردانی‌: نمایش‌ تمثیلی‌ از جاودانگی‌ شهیدان‌، تهران‌ ۱۳۸۰ ش‌.
(۶) یاکوب‌ ادوارد پولاک‌، سفرنامه پولاک‌، ترجمه کیکاوس‌ جهانداری‌، تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌.
(۷) محمدمهدی‌ تبریزی‌، وسیله النجاه، در فتوت‌نامه‌ها و رسائل‌ خاکساریه‌ (سی‌ رساله‌)، چاپ‌ مهران‌ افشاری‌، تهران‌: پژوهشگاه‌ علوم‌ انسانی‌ و مطالعات‌ فرهنگی‌، ۱۳۸۲ ش‌.
(۸) علی‌اصغر جهانگیری‌، کندلوس‌، تهران ۱۳۶۷ ش‌.
(۹) جعفر حمیدی‌، «چاووش‌ و چاووشی‌ (چوش‌)»، نسیم‌ جنوب‌: هفته‌نامه محلی‌ بوشهر، ۲۰۰۴.
(۱۰) محمدعلی‌ رجاء زفره‌ای‌، «چاوشی‌نامه‌»، وحید، دوره ۱۳، ش‌ ۱۴ (تیر ۱۳۵۴).
(۱۱) عبداللّه‌ رضائی‌، ادبیات‌ عامیانه استان‌ بوشهر، بوشهر ۱۳۸۱ ش‌.
(۱۲) روزنامه وقایع‌ اتفاقیه، ش‌ ۱۶۳، ۱۶ جمادی‌الثانیه‌ ۱۲۷۰.
(۱۳) علی‌اصغر شریعت‌زاده‌، فرهنگ‌ مردم‌ شاهرود، تهران‌ ۱۳۷۱ ش‌.
(۱۴) جعفر شهری‌باف‌، طهران‌قدیم‌، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.
(۱۵) محمود طباطبائی‌ اردکانی‌، فرهنگ‌ عامه اردکان، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.
(۱۶) جلال‌ طوفان‌، تاریخ‌ اجتماعی‌ جهرم‌ در قرون‌ گذشته‌، شیراز ۱۳۸۱ ش‌.
(۱۷) جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
(۱۸) فرهنگنامه ادبی‌ فارسی‌: دانشنامه ادب‌ فارسی‌، ج۲، به‌ سرپرستی‌ حسن‌ انوشه‌، تهران‌: وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌، سازمان‌ چاپ‌ و انتشارات‌، ۱۳۸۱ ش‌، ذیل‌ «چاوشی‌» (از مهسان‌ عطاری‌).
(۱۹) محمدجعفر محجوب‌، ادبیات‌ عامیانه‌ی‌ ایران‌: مجموعه‌ مقالات‌ در باره‌ی‌ افسانه‌ها و آداب‌ و رسوم‌ مردم‌ ایران، به‌ کوشش‌ حسن‌ ذوالفقاری‌، «سخنوری‌»، تهران‌ ۱۳۸۳ ش‌.
(۲۰) مردم‌نگاری‌ مراسم ‌عزاداری‌ ماه‌ محرم‌ در شهرستان‌ بیرجند، سرپرست‌ پژوهش‌: احمد برآبادی‌، تهران‌: مرکز نشر و تحقیقات‌ قلم‌ آشنا، ۱۳۸۰ ش‌.
(۲۱) جهانگیر نصری‌ اشرفی‌، «خدمات‌ متقابل‌ تعزیه‌ و هنر بومی‌ مازندران‌»، در درقلمرو مازندران، به‌ کوشش‌ حسین‌ صمدی‌، ج۳، قائم‌شهر: حاجی‌ طلایی‌، ۱۳۷۴ ش‌.
(۲۲) جهانگیر نصری‌ اشرفی‌، نمایش‌ و موسیقی‌ در ایران‌، تهران‌ ۱۳۸۳ ش‌.
(۲۳) محمدرضابن‌ جعفر وصاف‌ بیدگلی‌، چراغان‌: جغرافیای‌ قصبه بیدگل، در فرهنگ‌ ایران‌ زمین، ج۲۴ (۱۳۵۸ ش‌).
(۲۴) غلامحسین‌ یوسفی‌، «چاووش‌»، کلک‌، ش‌ ۱۴ـ ۱۵ (اردیبهشت‌ و خرداد ۱۳۷۰).
(۲۵) فلور، ۱۹۸۴.


۱. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۶۴، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۲. غلامحسین‌ یوسفی‌، «چاووش‌»، ج۱، ص۸، کلک‌، ش‌ ۱۴ـ ۱۵ (اردیبهشت‌ و خرداد ۱۳۷۰).
۳. ابن‌بطوطه‌، رحله ابن‌بطوطه، ج۱، ص۶۲، چاپ‌ علی‌ منتصر کتانی‌، بیروت‌ ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۴. روزنامه وقایع‌ اتفاقیه، ش‌ ۱۶۳، ج۱، ص۲، ۱۶ جمادی‌الثانیه‌ ۱۲۷۰.
۵. عبدالعلی‌ ادیب‌الملک‌، سفرنامه ادیب‌ الملک‌ به‌ عتبات‌ (دلیل‌الزایرین‌)، ج۱، ص۳۹، چاپ‌ مسعود گلزاری‌، تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌.
۶. یاکوب‌ ادوارد پولاک‌، سفرنامه پولاک‌، ج۱، ص۲۳۰، ترجمه کیکاوس‌ جهانداری‌، تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌.
۷. جعفر حمیدی‌، «چاووش‌ و چاووشی‌ (چوش‌)»، نسیم‌ جنوب‌: هفته‌نامه محلی‌ بوشهر، ۲۰۰۴.
۸. روزنامه وقایع‌ اتفاقیه، ش‌ ۱۶۳، ج۱، ص۲، ۱۶ جمادی‌الثانیه‌ ۱۲۷۰.
۹. محمود طباطبائی‌ اردکانی‌، فرهنگ‌ عامه اردکان، ج۱، ص۴۶۱، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.
۱۰. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۳۴، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۱۱. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۳۶، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۱۲. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۳۹، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۱۳. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص‌۱۳۶، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۱۴. عبداللّه‌ رضائی‌، ادبیات‌ عامیانه استان‌ بوشهر، ج۱، ص۱۵۷ـ ۱۵۸، بوشهر ۱۳۸۱ ش‌.
۱۵. غلامحسین‌ یوسفی‌، «چاووش‌»، ج۱، ص۷، کلک‌، ش‌ ۱۴ـ ۱۵ (اردیبهشت‌ و خرداد ۱۳۷۰).
۱۶. جعفر حمیدی‌، «چاووش‌ و چاووشی‌ (چوش‌)»، نسیم‌ جنوب‌: هفته‌نامه محلی‌ بوشهر، ۲۰۰۴.
۱۷. جهانگیر نصری‌ اشرفی‌، ج۲، ص۱۰۹، نمایش‌ و موسیقی‌ در ایران‌، تهران‌ ۱۳۸۳ ش‌.
۱۸. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۶۹، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۱۹. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص‌۱۳۶، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۲۰. علی‌اصغر جهانگیری‌، کندلوس‌، ج۱، ص۳۱۳، تهران ۱۳۶۷ ش‌.
۲۱. محمود طباطبائی‌ اردکانی‌، فرهنگ‌ عامه اردکان، ج۱، ص۴۶۴، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.
۲۲. جعفر شهری‌باف‌، طهران‌قدیم‌، ج۳، ص۴۵۳، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.
۲۳. «چاوشی‌نامه‌»، وحید، دوره ۱۳، ش‌ ۱۴ (تیر ۱۳۵۴).
۲۴. محمدرضابن‌ جعفر وصاف‌ بیدگلی‌، چراغان‌: جغرافیای‌ قصبه بیدگل، ج۱، ص۴۳، در فرهنگ‌ ایران‌ زمین، ج۲۴ (۱۳۵۸ ش‌).
۲۵. محمدمهدی‌ تبریزی‌، وسیله النجاه، مقدمه افشاری‌، ص۲۳۱ـ۲۳۲، ج۱، ص۲۶۶، در فتوت‌نامه‌ها و رسائل‌ خاکساریه‌ (سی‌ رساله‌)، چاپ‌ مهران‌ افشاری‌، تهران‌: پژوهشگاه‌ علوم‌ انسانی‌ و مطالعات‌ فرهنگی‌، ۱۳۸۲ ش‌.
۲۶. فلور، ۱۹۸۴، ج۱، ص۱۰۹.
۲۷. محمدجعفر محجوب‌، ادبیات‌ عامیانه‌ی‌ ایران‌: مجموعه‌ مقالات‌ در باره‌ی‌ افسانه‌ها و آداب‌ و رسوم‌ مردم‌ ایران، ج۱، ص۱۰۷۵، به‌ کوشش‌ حسن‌ ذوالفقاری‌، «سخنوری‌»، تهران‌ ۱۳۸۳ ش‌.
۲۸. محمود طباطبائی‌ اردکانی‌، فرهنگ‌ عامه اردکان، ج۱، ص۴۶۶، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.
۲۹. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص‌ ۱۶۵، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۳۰. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۳۶، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۳۱. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۳۶، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۳۲. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۶۹، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۳۳. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص‌۱۳۶ـ۱۳۷، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۳۴. جلال‌ آل‌احمد، اورازان‌، ج۱، ص‌۵۰، تهران‌ ۱۳۴۹ ش‌.
۳۵. ابوالقاسم‌ انجوی‌ شیرازی‌، جشن‌ها و آداب‌ و معتقدات‌ زمستان‌، ج۲، ص‌۱۰۰ـ ۱۰۲، تهران‌ ۱۳۷۹ ش‌.
۳۶. عبداللّه‌ رضائی‌، ادبیات‌ عامیانه استان‌ بوشهر، ج۱، ص۱۵۷ـ ۱۵۸، بوشهر ۱۳۸۱ ش‌.
۳۷. جعفر حمیدی‌، «چاووش‌ و چاووشی‌ (چوش‌)»، نسیم‌ جنوب‌: هفته‌نامه محلی‌ بوشهر، ۲۰۰۴.
۳۸. جهانگیر نصری‌ اشرفی‌، «خدمات‌ متقابل‌ تعزیه‌ و هنر بومی‌ مازندران‌»، ج۱، ص۱۰۲، در درقلمرو مازندران، به‌ کوشش‌ حسین‌ صمدی‌، ج۳، قائم‌شهر: حاجی‌ طلایی‌، ۱۳۷۴ ش‌.
۳۹. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۴۴، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۴۰. ۱۵۳ـ۱۵۴، جابر عناصری‌، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۷، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۴۱. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۵۷ـ۱۵۹، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۴۲. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۳۵، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۴۳. جعفر شهری‌باف‌، طهران‌قدیم‌، ج۳، ص۴۴۷، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.
۴۴. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۴۳، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۴۵. جلال‌ طوفان‌، تاریخ‌ اجتماعی‌ جهرم‌ در قرون‌ گذشته‌، ج۱، ص۱۵۳، شیراز ۱۳۸۱ ش‌.
۴۶. علی‌اصغر جهانگیری‌، کندلوس‌، ج۱، ص۳۱۳، تهران ۱۳۶۷ ش‌.
۴۷. جعفر شهری‌باف‌، طهران‌قدیم‌، ج۳، ص۴۴۷، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.
۴۸. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص‌۱۴۰، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۴۹. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۵۹، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۵۰. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۴۱، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۵۱. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۴۹، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۵۲. جعفر حمیدی‌، «چاووش‌ و چاووشی‌ (چوش‌)»، نسیم‌ جنوب‌: هفته‌نامه محلی‌ بوشهر، ۲۰۰۴.
۵۳. محمود طباطبائی‌ اردکانی‌، فرهنگ‌ عامه اردکان، ج۱، ص۴۶۱ـ۴۶۲، تهران‌ ۱۳۸۱ ش‌.
۵۴. جابر عناصری‌، درآمدی‌ بر نمایش‌ و نیایش‌ در ایران‌، ج۱، ص‌۱۵۳، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌.
۵۵. فرهنگنامه ادبی‌ فارسی‌: دانشنامه ادب‌ فارسی‌، ج۲، ذیل‌ «چاوشی‌ »، به‌ سرپرستی‌ حسن‌ انوشه‌، تهران‌: وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌، سازمان‌ چاپ‌ و انتشارات‌، ۱۳۸۱ ش‌، ذیل‌ «چاوشی‌» (از مهسان‌ عطاری‌).
۵۶. محمدعلی‌ رجاء زفره‌ای‌، «چاوشی‌نامه‌»، ج۱، ص‌ ۴۰۵ـ۴۰۶، وحید، دوره ۱۳، ش‌ ۱۴ (تیر ۱۳۵۴).
۵۷. مردم‌نگاری‌ مراسم ‌عزاداری‌ ماه‌ محرم‌ در شهرستان‌ بیرجند، سرپرست‌ پژوهش‌: احمد برآبادی‌، ج۱، ص۴۷ـ ۴۸، تهران‌: مرکز نشر و تحقیقات‌ قلم‌ آشنا، ۱۳۸۰ ش‌.
۵۸. مردم‌نگاری‌ مراسم ‌عزاداری‌ ماه‌ محرم‌ در شهرستان‌ بیرجند، سرپرست‌ پژوهش‌: احمد برآبادی‌، ج۱، ص۴۷ـ ۴۸، تهران‌: مرکز نشر و تحقیقات‌ قلم‌ آشنا، ۱۳۸۰ ش‌.
۵۹. نخل‌گردانی‌: نمایش‌ تمثیلی‌ از جاودانگی‌ شهیدان‌، تهران‌ ۱۳۸۰ ش‌.
۶۰. علی‌اصغر شریعت‌زاده‌، فرهنگ‌ مردم‌ شاهرود، ج۲، ص۴۰۹ـ۴۱۳، تهران‌ ۱۳۷۱ ش‌.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «چاووش‌خوانی»، شماره۵۳۸۰.    



جعبه ابزار