اولواالامر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اولوا الامر
امامان دوازدهگانه است.
اولوا الامر از دو کلمه «اولوا» و «الامر» ترکیب یافته است. «اولوا» به معنای
صاحبان و
مالکان، جمعی است که از
لفظ خود مفردی ندارد. بعضی گفتهاند:
اسم جمع و
مفرد آن «ذو» است. اولوا همواره به شکل اضافه به امر محسوس یا معقول به کار میرود؛ مانند:
اولوا الارحام،
اولوا القربی،
اولوا العلم،
اولوا الفضل، اولوا الامر
و الامر به معنای فرمان، شأن (کار) و شیئ است.
شاید بتوان گفت از میان این معانی معنای اصلی و جامع امر، شیئ است که با توجه به سیر تطور و تحول
لغت به معنای شیئ خاص (کار) و منشأ تحقق کار (فرمان) نیز دانسته شده است. با توجه به معنای لغوی الامر میتوان برای اولوا الامر معانی ذیل را برشمرد: صاحبان دستور، صاحبان
کار و صاحبان شیئ.
براساس
تفاسیر و
روایات شیعه، «شیئ» در معنای اخیر اصطلاحاً یک شیئ معهود و شناخته شده یعنی مقام
ولایت،
خلافت و
حکومت است، زیرا بنابر معنای مذکور «ال» در الامر برای
عهد است، بنابراین اولوا الامر کسانیاند که شئون
دین و دنیایمردم به دست آنان است
و آنان باید صاحبان کار حکومت و کارگزاران آن باشند، چنانکه ایشان صاحبان دستور بوده و اطاعتشان بر مردم
لازم است.
مفسران
اهل سنت اولوا الامر را به امیران و زمامداران
جامعه، صاحب منصبان حکومتی (اهلحلّ و
عقد)، فرماندهان، خلفا و جانشینان چهارگانه
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، آگاهان و صاحبان
بصیرت از
صحابه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و دانشمندان دینی
تفسیر و تطبیق کردهاند.
اولواالامر، دو بار در قرآن ذکر شده: یک بار در آیه ۵۹
نساء و در آن، لزوم اطاعت از آنان مطرحشده: «اَطیعُوا اللّهَ واَطیعُوا الرَّسولَ واُولِی الاَمرِ مِنکُم» و بار دیگر در آیه ۸۳ همین
سوره و در آن، نسبت به نشر و اشاعه اخبار امنیّتی و هر گزارشی که موجب
رعب و
وحشت جامعه گردد هشدار داده و از اشاعه آنها قبل از ارائه به پیامبر و اولواالامر نکوهش کرده است: «و اِذَا جاءَهُم اَمرٌ مِنَ الاَمنِ اَوِ الخَوفِ اَذاعوا بِهِ ولَورَدّوهُ اِلَی الرَّسولِ واِلی اُولِی الاَمرِ مِنهُم لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَستَنبِطونَهُ مِنهُم...».
قریب به اتفاق مفسران
شیعه بر این باورند که منظور از اولوا الامر در آیه یاد شده،
امامان معصوم (علیهمالسلام) اند، زیرا اوّلا
اطاعت از آنان قرین اطاعت از
خدا و
رسول شده و ثانیاً هیچگونه
قید و شرطی برای اطاعت از آنان، ذکر نشده است و
آیه بهطور
مطلق، مردم را به سر سپردن در برابر آنان فرمان داده است و این همه نشان آن است که اولوا الامر باید از
خطا و
اشتباه مصون باشند تا از جانب خداوند، امر به اطاعت از اهل
معصیت و
گناه صورت نگیرد.
روایاتی که در ذیل این دو آیه اولوا الامر را به امامان
معصوم (علیهمالسلام) تفسیر و
تأویل کرده بسیار فراوان است.
اوصافی که برای اولوا الامر در این مجموعه
روایات ذکر شده یا
وظایف و اختیاراتی که بر عهده آنان گذاشته شده به جز امامان معصوم (علیهمالسلام) نمیتواند مصداق دیگری داشته باشد و هیچیک از مصادیقی که از مفسران اهل سنت نقل شده صلاحیت احراز این مقام را ندارد. در
روایات عامه نیز آمده که مقصود از اولوا الامر
اهل بیت عصمت (علیهمالسلام) اند،
گرچه این سخن در اقوال اهلسنت دیده نمیشود.
برخی از مفسران شیعه امامان معصوم (علیهمالسلام) را مصداق بارز و روشن اولوا الامر میدانند و در
عصر غیبت فقیهان جامع شرایط را نیز از مصادیق اولوا الامر میشمارند.
به نظر امام خمینی (رحمه الله) اولوا الامر بنا بر مذهب حق در عصر حضور، ائمه طاهرین (علیهمالسلام) اند؛ امّا نیاز به حاکم و
والی چیزی نیست که محدود به
زمان خاص باشد و لزوم تشکیل حکومت و ضرورت حاکم، همیشگی است، ازاینرو ایشان با استدلال به ادله فراوان و از جمله آیه ۵۹ نساء
فقیهان دارای شرایط
لازم را در عصر غیبت به عنوان اولوا الامر میشناسد.
برخی دیگر از مفسران شیعه با همین نگاه وسیع به آیه گفتهاند: اگر روایات، مصداق آن را فقط امامان معصوم (علیهمالسلام) شمرده است احتمال میرود این تعبیر، نوعی حصر اضافی باشد؛ یعنی در مقایسه با حکام
جور و
ستم پیشهای که حکومت را به دست میگیرند امامان معصوم سزاوارند و به عبارت دیگر
ائمه طاهرین (علیهمالسلام)
قدر متیقن از آیه هستند؛ ولی التزام به آن، حکم را از دیگران
سلب نمیکند. البتّه اطاعت از این گونه افراد، محدود و مقید به عدم معصیت حق است.
برخی از مفسران
اهل سنت عصمت را
شرط لازم برای اولوا الامر دانستهاند، زیرا خداوند اطاعت از آنان را بهطور قطعی و جزمی
واجب کرده، پس باید این افراد از گناه و
خطا معصوم باشند، گرچه گوینده این سخن در تعیین مصداق اولواالامر به خطا رفته، آن را عبارت از
اهل حل و عقد شمرده و چنین پنداشته که شناخت امامان معصوم (علیهمالسلام) برای ما میسّر نیست،
حال آنکه با توجه به آیات و روایات فراوان در این زمینه، شناخت آنان دشوار نیست. شگفتتر آنکه گفته است: نمیتوان مصداق اولواالامر را امام معصوم دانست، زیرا اولوا الامر جمع است و هیچگاه دو یا چند امام در یک زمان نبوده و
اطلاق جمع بر مفرد خلاف
ظاهر است،
در حالی که این اطلاق از قبیل انحلال یک حکم به
احکام متعدد و به لحاظ زمانهای گوناگون است
و نظایر آن در
آیات فراوانی از
قرآن به
چشم میخورد.
شرط دیگر برخی دیگر که نخواستهاند ویژگی
عصمت را بپذیرند
شرط دیگری را افزوده و گفتهاند: مراد از اولوا الامر، فرمانروایان و حاکمانی هستند که در مسیر
حق و مصلحت
مسلمانان حرکت کنند و فرمان آنان با حق مخالف نباشد.
روشن است که افزودن چنین شرطی خلاف ظاهر و اطلاق آیه شریفه است و اگر چنین قیدی لازم میبود آن هم در امری که اساس
شریعت و
دین است بهطور قطع ذکر میشد، چنانکه در آیه ۸
عنکبوت که سخن از
احسان به
پدر و
مادر و اطاعت از آنان به میان میآید آن را مقید میسازد،
بنابراین با دقت و تأمل در دو آیه مورد بحث (۵۹ و ۸۳ نساء)
چنین استفاده میشود که نه تنها ویژگی
عصمت بلکه
ایمان، آگاهی و
علم، مدبریّت و داشتن قدرت تشخیص، از جمله اموری است که اولوا الامر باید واجد آنها باشند و هیچیک از مصادیقی که برای اولواالامر ذکر شده جز امامان معصوم (علیهمالسلام) نمیتوانند واجد همه این ویژگیها و حتی برخی از آنها باشند.
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر آیات الاحکام؛ تفسیر العیاشی؛ تفسیرالقرآن العظیم، ابنکثیر؛ التفسیر الکبیر؛ جامعالبیان عن تأویل آیالقرآن؛ الجامع لأحکام القرآن، قرطبی؛ دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیه؛ زبدةالبیان فی براهین احکام القرآن؛ شواهدالتنزیل؛ عللالشرایع؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ القاموس المحیط؛ الکافی؛ کتاب البیع؛ الکشاف؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المنجد فی اللغه؛ مواهب الرحمن فی تفسیرالقرآن، سبزواری؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نثرطوبی؛ النکت والعیون، ماوردی؛ ولایت فقیه (حکومت اسلامی)؛ ینابیع الموده.
دائرةالمعارف قرآن کریم برگرفته از مقاله اولوا الامر.