تفسیر پیامبر اکرم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) پیام
وحی را دریافت و ابلاغ کرد و به تبیین و تفسیر و بر نمودن آموزههای آن همت گماشت.
قرآن کریم در آیاتی چند جایگاه آن حضرت را در برابر آیات
الهی رقم زده است؛ گاه از آن حضرت در جایگاه فراگیرنده
وحی قرآنی سخن گفته است:«و اِنَّک لَتُلَقَّی القُرءانَ مِن لَدُن حَکیم عَلیم؛ و حقّاً که
قرآن را از سوی حکیمی دانا دریافت میداری»
و دیگر گاه از جایگاه رسانندگی آیات الهی به
انسان ها سخن به میان آورده است:«فَاعلَموا اَنَّما عَلی رَسولِنَا البَلغُ المُبین؛ بدانید که برعهده پیامبر ما، فقط رساندن (پیام) آشکار است»
و سرانجام از جایگاه تبیین و تفسیر و تعلیم آیات الهی برای
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) سخن به میان آورده است:«و اَنزَلنا اِلَیک الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم ولَعَلَّهُم یَتَفَکرون؛... و به تو قرآن نازل کردیم تا برای مردم روشن سازی آنچه را که بر آنان فرو فرستاده شده است و باشد کهاندیشه کنند».
این آیه به روشنی نشان آن است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) همانند داشتن مسئولیت
ابلاغ پیام الهی و رسالت فرو خواندن آیات قرآن بر مردم، مسئولیت تبیین و تفسیر کلام الهی را نیز برعهده داشت.
شیخ الطائفه (رحمه الله) مسئولیت پیامبر را تفسیر و تبیین احکام الهی و ادله و براهین
توحید خداوند دانسته است.
روشن است که وی این دو را چونان مصداق یک کلی بیان کرده و بر این باور است که خداوند، تبیین احکام و تفسیر شرایع و توجیه ادلّه توحید و تشریح حقایق نهفته در آیات قرآن را بر عهده پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نهاده است.
امین الاسلام
طبرسی عبارت شیخ را آورده، جز آنکه کلمه شرایع را بدان افزوده است: «لتبین ما نُزّل إلیهم فیه من الأحکام و الشرایع والدلائل علی توحید الله...».
قرطبی نیز با بهره مندی از آیه ۴۴
نحل این جایگاه را برای رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) آورده است:... تا اینکه هرآنچه را که در این کتاب است از احکام، وَعْد،
وعید و... تبیین و تفسیر کنی. بدین ترتیب رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) مبیّن و شارح مراد
الهی است از آنچه مانند احکام
نماز و
زکات در
قرآن به اجمال آمده است.
میبدی در تبیین جایگاه رسول خدا نوشته است: قرآن را فرستادیم تا معانی و مقاصدش را برای مردم بازگویی
و سرانجام،
علامه طباطبایی بر این باور است که این آیه دلیلی است بر حجیت سخن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در تبیین و تفسیر همه آیات الهی و آنچه را برخی از مفسران گفتهاند که متعلق «لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم» آیات متشابه یا آیات مشتمل بر
اسرار الهی است، وجهی ندارد.
آیة الله معرفت با استناد به همین آیه معتقد است
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) مرجع نخست برای فهم دشواری های آیات و گشودن مشکلات آن بوده است. جایگاه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در تفسیر آیات الهی جایگاه معلم، مرشد و یاور مؤمنان برای فهم آیات بود. آن حضرت به تبیین آیات مجمل همت میگماشت و از مبهمات پرده برمی گرفت و با سخنان و سیرت ارجمندش، سنن، احکام و آداب را بر پایه آیات الهی بیان میکرد. بدین سان سنت آن حضرت (:قول، فعل و
تقریر) یکسر بیان و تفسیر مجملات آیات الهی و گشودن مبهمات قرآن در تشریع و تقنین و... است.
نکته تأمل برانگیز در کلام آیة الله معرفت، گستره دامنه تبیین و تفسیر سیره درباره آیات قرآن کریم است؛ برپایه آنچه وی آورده است سنتْ مفسّر کتاب الهی است و لزومی ندارد به مَثَل روایتی را تفسیر آیهای تلقی کرد که در آن از آیه یا بخشی از آن سخن به میان آمده باشد و بدان اشارتی رفته باشد. تلقی
محمد بن ادریس شافعی در جایگاه تفسیری سنت درباره آیات الهی نیز چنین است.
مفسّران و عالمان افزون بر آیه یاد شده، در تبیین و تشیید جایگاه مفسّر بودن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و حجیت کلام آن حضرت در تفسیر قرآن، مقصود از تعلیم کتاب در «و یُعَلِّمُهُمُ الکتبَ والحِکمَةَ»
را تبیین و تفسیر آیات الهی دانستهاند؛ یعنی «تعلیم کتاب»، بیان الفاظ و پرده برگیری از محکمات آن است، در مقابل «تعلیم حکمت» که بیان معارف حقیقی قرآن است.
باید به آنچه گفته شد آیه ۷
حشر را نیز افزود:«ما ءاتکمُ الرَّسولُ فَخُذوهُ و ما نَهکم عَنهُ فَانتَهوا؛ آنچه را فرستاده (خداوند)به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را
نهی کرد، باز ایستید». بی تردید از مصادیق روشن «آنچه پیامبر(صلی الله علیه وآله)آورده است»:«ما ءاتکمُ الرَّسول» تفسیر قرآن است؛ یعنی این جمله برای مؤمنان به رسالت رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) قاعدهای عمومی و بنیادی رقم میزند و آن اینکه، آنچه را آن حضرت در پی ریزی سلوک فردی و اجتماعی و مواضع فرهنگی و فکری در پیش دید مؤمنان مینهد اصل و قاعده و میزانی است که هرچیز دیگر با آن سنجیده و آن گاه پذیرفته یا طرد میشود.
گزارش ها و نقل هایی به روشنی نشان میدهند که رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) برای صحابیان به تفسیر قرآن میپرداخته است.
پیامبر(صلی الله علیه وآله)، گاه در تفسیر آیات، خود آغاز به سخن میکرد و دیگرگاه در پی پرسش برخی صحابیان آیه یا آیاتی را تفسیر میکرد.
بر پایه نقلی از
ابوعبدالرحمن سلمی صحابیان گزارش کردهاند که به محضر رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) بار مییافتند و آموزههای ۱۰
آیه را فرا میگرفتند و بدان عمل میکردند و آن گاه به فراگیری ۱۰ آیه دیگر میپرداختند.
رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) افزون بر تفسیر مستقیم که شخصاً بدان میپرداختند، صحابیان و
مسلمانان را نیز به تعلیم و تعلم قرآن و آموزههای آن ترغیب میکردند و بدین سان به گونه غیر مستقیم نیز تفسیر آیات الهی را میگستراندند.
به باور برخی، قرآن کریم از آن رو که به
زبان عربی به گونهای روشن نازل شده، مفردات، ترکیب ها و شیوه بیانش برای عربی زبانان کاملا روشن بوده است
؛ ولی روشن است که اولاً همه صحابه در درک و فهم زبان یکسان نبودهاند.
ثانیاً به گواهی نصوص تاریخی، برخی از
صحابه در فهم واژهها و مقاصد برخی آیات در میماندهاند.
ثالثاً با توجه به شیوه بیانی ویژه قرآن، تعیین مصادیق برخی آیات برای صحابیان دشوار بود و نیازمند توضیح پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند.
به طور کلی فهم تفصیلی و روشن همه آیات برای صحابیان میسر نبوده است و به ناچار باید به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مراجعه میکردند. به علاوه امکان شناخت بسیاری از آیات مجمل و کلّی قرآن کریم به ویژه در حوزه احکام، بدون تفسیر و تبیین پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برای صحابه میسر نبوده است، چنان که چگونگی انجام
نماز،
حج ،
روزه و مقدار
زکات را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دریافت میکردند
، با این حال مفسران درباره مقدار آیاتی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آن ها را
تفسیر کرده بر یک نظر نیستند؛ برخی رسالت تبیین و توضیح پیامبر درباره آیات قرآن را به آیات مجمل و متشابه منحصر دانستهاند
؛ امّا این نظر از سوی برخی مفسران نادرست معرفی شده است.
دیدگاه دیگر از آن
ابن تیمیه است. او بر این باور است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) همه آیات الهی را تفسیر کرده است. وی در این باره به آیه ۴۴
نحل و نیز کوشش
صحابه در فهم قرآن و مراجعه مکرر به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در کنار آیاتی که نشانه لزوم تدبّر در قرآن است استناد میکند، چرا که تعقّل در مضامین
قرآن جز با فهم آن میسّر نیست.
ذهبی با نقد دیدگاه ابن تیمیه معتقد است که مستندات وی نمیتواند مدعایش را ثابت کند، زیرا این ادله بیش از اینکه نشان دهند که پیامبر مشکلات و دشواری ها را بیان میکرده است دلالتی ندارد.
در مقابل این دیدگاه کسانی همچون ابوالعباس
احمد بن خلیل خویی (م. ۳۷۴ق.) بر این باور بودهاند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) جز اندکی از آیات را تفسیر نکرده است.
به هر حال همه روایات تفسیری منقول از پیامبر را که
سیوطی در
الاتقان نقل کرده کمتر از ۲۵۰
روایت است که به تصریح وی بسیاری از آن ها نیز ضعیف یا منکر و نامقبول است
؛ امّا روشن است که احادیث پیامبر در تفسیر محدود به روایاتی که سیوطی گزارش کرده، نیست، افزون بر اینکه احتمالا سخن سیوطی و ابوالعباس شمس الدین خویی ناظر به روایاتی است که صریحاً به تفسیر آیهای از آیات قرآن میپردازند؛
امّا اگر روایاتی را که در تفسیر آیات به کار میآیند و به گونهای ابهام آیات را برطرف میکنند و به ویژه آنچه از طریق
اهل بیت (علیهمالسلام) از پیامبر نقل شده ملحوظ داریم، این روایات بسیار فراوان تر خواهند بود. بر این نکته نیز باید تأکید کرد که
سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، اعم از قول و فعل میتواند در تفسیر قرآن به کار آید.
سخن شافعی نیز که گفته است تمام آنچه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بدان امر کرده، چیزهاییاند که از قرآن دریافته است و نیز تأکید سیوطی بر اینکه تفصیل
شریعت در سنت، تفسیری است بر معانی و اهداف و مقاصد قرآن،
در همین راستا قابل توجه و توجیه است.
در این میان شهید
محمد باقر صدر با تأکید بر اینکه از یک سو فهم اجمالی قرآن در بر آوردن هدف این کتاب
الهی بسنده نبوده و از سوی دیگر فهم صحابه از قرآن گسترده نبوده، معتقد است که نقش هدایتگری قرآن جز با تبیین و فهم معانی و مقاصد قرآن به طور گسترده، ایفا نمیگردد، بر این اساس وی با استناد به برخی روایات معتقد است پیامبر قرآن را در دو سطح تفسیر کرده است: یکی در سطح عموم و بر اساس نیازها و درخواست های عمومی جامعه، و دیگری تفسیری شامل و کامل در جهت تربیت کسانی که باید مرجعیت فکری و دینی جامعه را بر عهده میگرفتند.
شاهد این دوگانگی تفسیر به ویژه قسم دوم آن اخباری اند که بیان میکنند پیامبر(صلی الله علیه وآله)، تنزیل و تأویل و محکم و متشابه قرآن را به علی(علیه السلام) عرضه کرده است.
وی همچنین برای اثبات این دو سطحی بودن بر تفسیرهای دقیق و گستردهای که
اهل بیت (علیهم السلام) از پیامبر نقل کردهاند تأکید میورزد. در این باره روایتی که میگوید: در دست
سلمان ،
مقداد ،
ابوذر و برخی دیگر تفسیرهایی از آیات الهی بوده که در اختیار دیگران نبوده قابل توجه است. در این
روایت امام علی (علیه السلام) در پاسخ راوی بیان میکند که صحابیان در اندیشه و پرسش از حقایق یکسان نبودهاند.
در این نوشتار به گونههای تفسیر پیامبر اشاره می شود.
با توجه به اختصاص بخشی از آیات
قرآن کریم به احکام، و اجمال این گروه از آیات، بخشی از
رسالت تفسیری پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به تفصیل و بیان چگونگی این آیات بوده است، چنان که در روایتی از
امام صادق (علیه السلام) آمده است:«دستور
نماز خواندن بر رسول خدا نازل شد و سخنی از سه
رکعت و ۴ رکعت در میان نبود. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بود که رکعات نماز را تفسیر کرد. دستور پرداخت
زکات نازل شد و نگفت که از ۴۰
درهم یک درهم. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بود که
نصاب زکات را تفسیر کرد. دستور
حج نازل شد و نگفت ۷ دور طواف کنید. رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) بود که مناسک
طواف را تفسیر کرد و...».
محورهای تفسیر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را میتوان در امور زیر خلاصه کرد:
مقصود از آیات مجمل آن دسته از آیات است که به تشریع کلّی احکام اعم از عبادات و معاملات پرداخته و بیان جزئیات و کیفیت اجرای آن احکام را به تبیین رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) وا نهاده است. چنان که در عبادات کیفیت نماز، شمار رکعات آن و... و در معاملات انواع معاملات
حلال و
حرام و احکام
ربا را سنت بیان کرده است.
در این باب حتی مفسرانی چون
علامه طباطبایی که تفسیر روایی را ناکافی دانستهاند
تبیین اجمال آیات الاحکام را از شئون اختصاصی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهل بیت(علیهم السلام) دانستهاند.
در
قرآن کریم احکامی عام وجود دارد که تخصیص آن در سنّت بیان شده است،
چنان که «یَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهِنَّ ثَلثَةَ قُرُوء»
که حکمی است فراگیر و شامل همه
زنان مطلّقه میشود به سنّت تخصیص خورده و نشان داده شده که این حکم ویژه بانوانی است که همسرانشان با آنان همبستر شدهاند.
بخشی دیگر از بیانات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ناظر به تقیید اطلاق برخی آیات است، چنان که در آیه ۸۲ انعام
ایمنی و هدایت را ویژه کسانی دانسته است که ایمان خود را به ستمی نیالوده باشند:«اَلَّذینَ ءامَنوا ولَم یَلبِسوا ایمنَهُم بِظُلم اُولئِک لَهُمُ الاَمنُ وهُم مُهتَدون». پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) «ظلم» در این
آیه را با استناد به آیه «اِنَّ الشِّرک لَظُلمٌ عَظیم»
به
شرک تفسیر و تقیید کردهاند.
بخشی دیگر از تفسیر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به توضیح مفاهیم شرعی اختصاص دارد؛ همچون توضیح مفاهیم شرعی صلات،
جهاد و زکات.
بیان ناسخ و منسوخ با همه اختلافی که درباره وجود آن در قرآن و شمار آیات منسوخ هست
(=>
نسخ) نیز به سنت اختصاص دارد. در این مورد گرچه سخن صریحی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) درباره آیات و احکام منسوخ در دست نداریم، امّا آنچه از
امام علی (علیه السلام) و دیگر صحابه درباره نسخ برخی احکام و آیات رسیده احتمالا از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) دریافت شده است.
در سنت احادیث فراوانی یافت میشوند که همسو با منطوق آیات قرآنی و در جهت تأکید معانی آیات اند؛ مانند سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که در پاسخ به ابن مسعود، برترین عمل را
نماز در وقت خودش: «الصلاة علی وقتها» معرفی کردند
تأکیدی بر آیه شریفه «والَّذینَ هُم عَلی صَلاتِهِم یُحافِظون اُولئِک فی جَنّت مُکرَمون»
و این سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که فرمود «لایحلّ مال امرئ مسلم إلاّ بطیب نفس منه»
تأکید بر آیه شریفه «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَأکلوا اَمولَکم بَینَکم بِالبطِلِ»
است؛ همچنین بیان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) که فرمود:«ردّ الأمانة إلی من ائتمنک و لا تخن من خانک»
تأکید بر آیه «فَاِن اَمِنَ بَعضُکم بَعضًا فَلیُؤَدِّ الَّذِی اؤتُمِنَ اَمنَتَهُ ولیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ»
و نیز آیه ۵۸
نساء است.
مطابق روایات موجود، بخشی از تفسیر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به شرح واژگانی اختصاص یافته که گرچه صحابیان معنای آن ها را میدانستهاند، مقصود از آن ها برایشان روشن نبوده است. در این باره گاه صحابیان خود میپرسیدند، چنان که از «سائحون» در آیه«اَلتّئِبُونَ العبِدونَ الحمِدونَ السّئِحونَ الرّاکعونَ السّجِدونَ»
و
استطاعت در آیه ۹۷ آل عمران
از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) پرسیدند و
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) آن دو را به صائمون (
روزه داران)
و زاد و راحله
تفسیر کردند؛ یا هنگامی که مردی از قبیله هُذَیْل با اشاره به آیه «ومَن کفَرَ فَاِنَّ اللّهَ غَنِی عَنِ العلَمین»
پرسید:آیا کسی که ترک
حج کند کافر گشته است؟ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:هرکس حج را ترک کند و از کیفرش نهراسد و در ادایش امید
ثواب نبرد کافر است
؛ همچنین ابن عباس میگوید:
مردی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پرسید مقصود از پاره پاره قرار دادن قرآن (عِضین) که در آیه شریفه «اَلَّذینَ جَعَلوا القُرءانَ عِضین»
طعن و طرد شده چیست؟ آن حضرت پاسخ دادند:
ایمان به برخی آیات و کفر ورزیدن به بعضی دیگر.
گاهی نیز پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) خود رأساً مقصود آیه را بیان میکردند، چنان که «قُوَّة» در آیه «واَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة»
را به
تیراندازی تفسیر کردند.
زمانی نیز رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مصداق آیه را بیان میکردند؛ به عنوان مثال امّ هانی از منکری پرسید که قوم
لوط در مجالس خود انجام میدادند:«وتَأتونَ فی نادیکمُ المُنکرَ».
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) چنین
تفسیر کردند که آنان بر گذرندگان ریگ میافکندند و آنان را مسخره میکردند.
نمونه دیگر، تفسیر و تعیین مصداق «اَهْلَ البَیتِ» در آیه تطهیر:«اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذهِبَ عَنکمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ ویُطَهِّرَکم تَطهیرا»
است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) پس از نزول آیه به مدت ۶ ماه به هنگام نماز به درِ
خانه حضرت زهرا (علیهاالسلام) میآمد و با تعبیر
اهل البیت و
قرائت آیه آنان را به نماز فرا میخواند.
مطابق روایاتی دیگر پیامبر(صلی الله علیه وآله)، «الشَّجَرَةَ المَلعونَةَ» در آیه «وما جَعَلنَا الرُّءیَا الَّتی اَرَینک اِلاّفِتنَةً لِلنّاسِ والشَّجَرَةَ المَلعونَةَ فِی القُرءانِ»
را به
بنی امیه و
بنی مروان و تسلط آنان بر حکومت اسلامی در آینده
تفسیر کردند؛ نیز تفسیر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از آیه اکمال:«الیَومَ اَکمَلتُ لَکم دینَکم واَتمَمتُ عَلَیکم نِعمَتی ورَضیتُ لَکمُ الاِسلمَ دینًا»
نمونهای دیگر از تفسیر به مصداق است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) پس از
قرائت آن در
غدیر خم آن را بر ولایت امام علی(علیه السلام)تطبیق داد و فرمود: الله اکبر بر کامل گردانیدن
دین و به فرجام رساندن نعمت و خشنودی خداوند به رسالت من و ولایت علی پس از من.
بخشی از روایات تفسیری منقول از پیامبر نیز از طریق اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسیده است، چنان که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در تفسیر
آیه «لا تَجعَل یَدَک مَغلولَةً اِلی عُنُقِک و لاتَبسُطها کلَّ البَسطِ فَتَقعُدَ مَلومًا مَحسورا»
و در توضیح و تبیین «محسوراً» فرمودهاند:«الإحسار الإقتار».
(۱) محمد علی مهدوی راد، آفاق تفسیر (مقالات و مقولاتی در تفسیر پژوهی)، تهران، هستی نما، ۱۳۸۲ش.
(۲) السیوطی (م ۹۱۱ق)، الاتقان، به کوشش محمد ابوالفضل، قم، بیدار.
(۳) الآمدی (م، ۶۳۱ق)، الاحکام فی اصول الاحکام، به کوشش سید جمیلی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۶ق.
(۴) ابن العربی (م ۵۴۳ق)، احکام القرآن، به کوشش البجاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۵) المجلسی (م ۱۱۱۰ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۶) محمد بن لطیفی الصباغ، بحوث فی اصول التفسیر، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۸ق.
(۷) الطبری (م ۳۱۰ق)، تاریخ الامم والملوک، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۸) الطوسی (م ۴۶۰ق)، التبیان، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۹) محمد عبدالحمید، تطور تفسیر القرآن بغداد، وزارة التعلیم العالی، ۱۴۰۸ق.
(۱۰) عورة خلیل ابوعورة، التطور الدلالی بین لغة الشعر الجاهلی و لغة القرآن الکریم، اردن، مکتبة المنار، ۱۴۰۵ق.
(۱۱) العیاشی (م ۳۲۰ق)، تفسیر العیاشی، به کوشش الدراسات الاسلامیة ـ البعثة، قم، البعثة، ۱۴۲۱ق.
(۱۲) الفرات الکوفی (م ۳۰۷ق)، تفسیر فرات الکوفی، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
(۱۳) ابن کثیر (م ۷۷۴ق)، تفسیر القرآن العظیم، به کوشش محمد ابراهیم، دمشق، المنار، ۱۴۱۹ق.
(۱۴) الفخر الرازی (م ۶۰۶ق)، التفسیر الکبیر، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق.
(۱۵) المشهدی (م ۱۱۲۵ق)، تفسیر کنزالدقایق، به کوشش العراقی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
(۱۶) سید محمد حسین فضل الله، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹ق.
(۱۷) وهبة الزحیلی، التفسیر المنیر، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۱ق.
(۱۸) مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ش.
(۱۹) العروسی الحویزی (م ۱۱۱۲ق)، تفسیر نورالثقلین، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
(۲۰) محمد حسین الذهبی، التفسیر والمفسرون، قاهرة، دارالکتب الحدیثة، ۱۳۹۶ق.
(۲۱) معرفت، التفسیر والمفسرون، مشهد، الجامعة الرضویة، ۱۴۱۸ق.
(۲۲) معرفت، التمهید فی علوم القرآن، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
(۲۳) سید هبة الدین الحسینی الشهرستانی، تنزیه التنزیل، کتابفروشی صابری.
(۲۴) ابن عبدالبر (م ۴۶۳ق)، جامع بیان العلم و فضله، به کوشش ابی الاشیال الزهیری، ریاض، دارابن جزری، ۱۴۱۶ق.
(۲۵) الطبری (م ۳۱۰ق)، جامع بیانان، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
(۲۶) القرطبی (م ۶۷۱ق)، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
(۲۷) السیوطی (م ۹۱۱ق)، الدرالمنثور، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۱ق.
(۲۸) الشافعی (م ۲۰۴ق)، الرساله، به کوشش احمد شاکر، بیروت، المکتبة العلمیه.
(۲۹) الآلوسی (م ۱۲۷۰ق)، روح المعانی، به کوشش محمد حسین، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
(۳۰) السجستانی (م ۲۷۵ق)، سنن ابی داود، بیروت، الکتب الثقافیة، ۱۴۰۹ق.
(۳۱) الترمذی (م ۲۷۹ق)، سنن الترمذی، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق.
(۳۲) البیهقی (م ۴۵۸ق)، السنن الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۴ق.
(۳۳) الحاکم الحسکانی (م ۵۰۶ق)، شواهد التنزل، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق.
(۳۴) مسلم (م ۲۶۱ق)، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر.
(۳۵) احمد ابن حجرالهیتمی (م ۹۷۴ق)، الصواعق المحرقه، به کوشش عبدالرحمن بن عبدالله و کامل محمد، لبنان، الرسالة، ۱۴۱۷ق.
(۳۶) محمد باقر حکیم، علوم القرآن، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ق.
(۳۷) الامینی (م ۱۳۹۰ق)، الغدیر، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۶ش.
(۳۸) سید محمد حسین طباطبایی (م ۱۴۰۲ق)، قرآن در اسلام از دیدگاه تشیع، قم، نشر اسلامی، ۱۳۷۵ش.
(۳۹) الکلینی (م ۳۲۹ق)، الکافی، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ش.
(۴۰) میبدی (م ۵۲۰ق)، کشف الاسرار، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ش.
(۴۱) المتقی الهندی (م ۹۷۵ق)، کنزالعمال، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ق.
(۴۲) عبدالمتعال جبری، لانسخ فی القرآن لماذا؟، قاهرة، مکتبة وهبة، ۱۹۸۰ م.
(۴۳) الطبرسی (م ۵۴۸ق)، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ق.
(۴۴) الهیثمی (م ۸۰۷ق)، مجمع الزوائد، به کوشش العراقی و ابن حجر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
(۴۵) محمد باقر الصدر، به کوشش لجنة التحقیق، المدرسة القرآنیه، مرکز الابحاث والدراسات، ۱۴۲۱ق.
(۴۶) ابن قتیبة الدینوری (م ۲۷۶ق)، المسائل والاجوبة فی الحدیث والتفسیر، به کوشش مروان و محسن، دمشق، دارابن کثیر، ۱۴۱۰ق.
(۴۷) الشهید الثانی (م ۹۶۵ق)، مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
(۴۸) الحاکم النیشابوری (م ۴۰۵ق)، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش مصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۱.
(۴۹) ابن خلدون (م ۸۰۸ق)، مقدمة ابن خلدون، به کوشش علی عبدالواحد، قاهرة، دار نهضة مصر.
(۵۰) ابن تیمیه (م ۷۲۸ق)، مقدمة فی اصول التفسیر، به کوشش عدنان زرزور، بیروت، دارالقرآن الکریم، ۱۳۹۱ق.
(۵۱) محمد سعید منصور، منزلة السنة من الکتاب، قاهرة، مکتبة وهبة، ۱۴۱۳ق.
(۵۲) الشاطبی (م ۷۹۰ق)، الموافقات فی اصول الشریعه، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۵ق.
(۵۳) الطباطبایی (م ۱۴۰۲ق)، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۵۴) ابونعیم الاصفهانی (م ۴۳۰ق)، النورالمشتعل، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۰۶ق.
(۵۵) صبحی صالح، نهج البلاغه، تهران، دارالاسوة، ۱۴۱۵ق.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «تفسیر پیامبر اکرم»، جلد ۸، صفحه ۸۲.