تقوا و اطاعت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از جلوههای مهم تقواپیشگی
اطاعت انسان متقی از خداوند و
پیامبران خداوند میباشد.
اطاعت خدا، از آثار
تقوا و پرهیزکاری میباشد:
... فاتقوا الله... واطیعوا الله...
... از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! ... و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید... .
آیه فوق پس از
جنگ بدر نازل شده و پیرامون
غنائم جنگی صحبت میکند و به صورت
قانون کلی، یک
حکم وسیع اسلامی را بیان میدارد، خطاب به
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم کرده و میگوید: از تو درباره
انفال سؤال میکنند (یسئلونک عن الانفال). بگو انفال مخصوص خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است(قل الانفال لله و الرسول). بنابراین
تقوا را پیشه کنید و در میان خود
اصلاح کنید و برادرانی را که با هم ستیزه کردهاند آشتی دهید (فاتقوا الله و اصلحوا ذات بینکم). و اطاعت خدا و پیامبرش کنید، اگر ایمان دارید (و اطیعوا الله و رسوله ان کنتم مؤمنین).
یعنی تنها
ایمان با سخن نیست، بلکه جلوهگاه ایمان، اطاعت بی قید و شرط در همه مسائل زندگی از فرمان خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است، نه تنها در غنائم جنگی در همه چیز باید
گوش به فرمان و
تسلیم اوامر آنها باشید.
و اطیعوا الله و رسوله ان کنتم مؤمنین:
امر و نهی خداوند را در مورد غنائم و در موارد دیگر اطاعت کنید. زیرا لازمه ایمان و
تصدیق رسالت پیامبر همین است.
در تفسیر کلبی است که
خمس در
جنگ بدر مشروع نبود بلکه در
جنگ احد مشروع شد.
در همین تفسیر است که وقتی این آیه نازل شد،
مسلمانان فهمیدند که آنها را در
غنیمت حقی نیست، از اینرو گفتند: یا
رسول الله، ما مطیع هستیم. شما هر طور میخواهید، مصرف کنید. بعد آیه «و اعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه» نازل شد. یعنی غنیمتهایی که بعد از جنگ بدر بدست میآورید، خمس آن از خدا و رسول و... است.
در
روایت است که پیامبر غنائم بدر را بطور مساوی میان جنگاوران
اسلام تقسیم کرد و خمس آن را بر نداشت.
پرهیز از پیشی گرفتن بر خدا و
رسول، تندروی، از آثار تقوا و پارسایی است:
یـایها الذین ءامنوا لا تقدموا بین یدی الله ورسوله واتقوا الله...
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چیزی را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید (و پیشی مگیرید)، و تقوای الهی پیشه کنید... .
این
سوره درباره یک رشته از مباحث مهم اخلاقی و دستورات انضباطی نازل شده که آن را شایسته نام سوره
اخلاق میکند، و در
آیات مورد بحث که در آغاز سوره قرار گرفته، به دو قسمت از این دستورات اشاره شده است: نخست تقدم نیافتن بر خدا و
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، و دیگری در محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم سر و
صدا و قال و غوغا
راه نینداختن. بعد میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید چیزی را در برابر خدا و رسولش مقدم نشمرید، و تقوای الهی پیشه کنید، که خداوند شنوا و داناست (یا ایها الذین آمنوا لا تقدموا بین یدی الله و رسوله و اتقوا الله ان الله سمیع علیم).
منظور از مقدم نداشتن چیزی در برابر خدا و پیامبر پیشی نگرفتن بر آنها در کارها، و ترک
عجله و
شتاب در مقابل دستور خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است. گرچه بعضی از مفسران خواستهاند مفهوم آیه را محدود کنند، و آن را منحصر به انجام
عبادات قبل از وقت، یا سخن گفتن قبل از سخن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و امثال آن بدانند، ولی روشن است که آیه مفهوم وسیع و گستردهای دارد و هرگونه پیشی گرفتن را در هر برنامهای شامل میشود.
مسئولیت
انضباط رهروان در برابر رهبران آنهم یک
رهبر بزرگ الهی ایجاب میکند که در هیچ کار، و هیچ سخن و برنامه، بر آنها پیشی نگیرند، و شتاب و عجله نکنند. البته این بدان معنا نیست که اگر پیشنهاد یا مشورتی دارند در
اختیار رهبر الهی نگذارند، بلکه منظور جلو افتادن و تصمیم گرفتن و انجام دادن پیش از تصویب آنها است حتی نباید درباره مسائل بیش از اندازه لازم
سؤال و گفتگو کرد، باید گذاشت که رهبر خودش به موقع مسائل را مطرح کند آنهم رهبر
معصوم که از چیزی
غفلت نمیکند، و نیز اگر کسی سؤالی از او میکند نباید دیگران پیشقدم شده، پاسخ سؤال را عجولانه بگویند، در
حقیقت همه این معانی در مفهوم آیه جمع است.
تقواپیشگی
اصحاب ایکه، مایه اطاعت آنان از
شعیب علیهالسّلام است:
کذب اصحـب لـیکة المرسلین• اذ قال لهم شعیب الا تتقون• انی لکم رسول امین• فاتقوا الله واطیعون.
اصحاب ایکه (شهری نزدیک
مدین) رسولان (خدا) را
تکذیب کردند،•هنگامی که شعیب به آنها گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟!•مسلما من برای شما پیامبری امین هستم! •پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!
تقوا را پیشه کنید و از خدا بپرهیزید و مرا اطاعت نمائید (که اطاعتم اطاعت او است) (فاتقوا الله و اطیعون). همان جملههای متحد المال و کاملا حساب شده که در آغاز
دعوت سایر پیامبران آمده است: دعوت به تقوی، تاکید بر سابقه
امانت در میان مردم، و تاکید بر این مساله که این دعوت الهی تنها انگیزه معنوی دارد و هیچ
چشم داشت مادی از هیچکس در آن نیست، تا بهانه جویان و بدبینان آن را وسیله فرار خود قرار ندهند. شعیب نیز مانند سایر پیامبرانی که گوشهای از تاریخشان در این
سوره قبلا آمده است بعد از دعوت کلی خود به تقوی و اطاعت فرمان خدا، در بخش دوم از تعلیماتش روی انحرافات اخلاقی و اجتماعی آن محیط انگشت گذارد، و آن را به زیر نقد کشید، و از آنجا که مهمترین انحراف این
قوم مرفه نابسامانیهای اقتصادی، و
ظلم فاحش و
حق کشی و استثمار بود، بیش از همه روی این مسائل تکیه کرد.
تقواپیشگی
قوم ثمود، زمینه اطاعت آنان از
صالح علیهالسّلام بود:
کذبت ثمود المرسلین• اذ قال لهم اخوهم صــلح الا تتقون• انی لکم رسول امین• فاتقوا الله واطیعون• فاتقوا الله واطیعون.
قوم ثمود رسولان (خدا) را تکذیب کردند،•هنگامی که صالح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟!•من برای شما پیامبری
امین هستم! •پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!
پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید!
تقواپیشگی
حواریون، مایه اطاعت آنان از
عیسی علیهالسّلام بود:
ورسولا الی بنی اسرءیل انی قد جئتکم بـایة من ربکم... • ومصدقـا لما بین یدی من التورة... فاتقوا الله واطیعون.
و (او را به عنوان)
رسول و فرستاده به سوی
بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها میگوید:) من نشانهای از طرف پروردگار شما، برایتان آوردهام ...
و آنچه را پیش از من از
تورات بوده،
تصدیق میکنم ... پس از
خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید!
ان هو الا عبد انعمنا علیه وجعلنـه مثلا لبنی اسرءیل• ولما جاء عیسی بالبینـت قال قد جئتکم بالحکمة ولابین لکم بعض الذی تختلفون فیه فاتقوا الله واطیعون.
مسیح فقط بندهای بود که ما
نعمت به او بخشیدیم و او را نمونه و الگویی برای بنی اسرائیل قرار دادیم.
و هنگامی که عیسی دلایل روشن (برای آنها) آورد گفت: «من برای شما
حکمت آوردهام، و آمدهام تا برخی از آنچه را که در آن
اختلاف دارید روشن کنم پس تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید!
از ظاهر عبارت بر میآید که میخواهد بیان کند جمله: فاتقوا الله و اطیعون، فرع بر آوردن
معجزه است، نه بر
حلال کردن
محرمات، خلاصه لزوم تقوا و اطاعت عیسی علیهالسلام به خاطر آوردن معجزه است، نه به خاطر اینکه محرماتی را برای شما حلال کرده و شاید منظور آن کسی هم که گفته: اگر جمله: و جئتکم بآیة...، را دو باره تکرار کرد، برای این بود که مطالب بعد را از مطالب قبل جدا کند، پس جمله: فاتقوا الله و اطیعون، ربطی به مطالب قبل از جئتکم بآیة... ندارد تا متفرع بر تحلیل محرمات باشد، نه، بلکه بریده از آن است و متفرع بر خود جئتکم... همین معنا بوده است وگرنه اگر منظور مفسر نام برده، این نباشد صرف جداسازی، جزء مزایای گفتار و نکات ادبی شمرده نمیشود.
تقواپیشگی
قوم لوط، زمینه اطاعت آنان از
لوط علیهالسّلام بود:
اذ قال لهم اخوهم لوط الا تتقون• فاتقوا الله واطیعون.
هنگامی که برادرشان لوط به آنان گفت: «آیا
تقوا پیشه نمیکنید؟!
پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!
آیات اشاره به
دعوت حضرت لوط میکند که هماهنگ با کیفیت دعوت دیگر
پیامبران گذشته است میگوید: در آن هنگام که برادرشان لوط به آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! (اذ قال لهم اخوهم لوط ا لا تتقون).
لحن گفتار او و دلسوزی عمیق و فوق العادهاش نشان میداد که همچون یک
برادر سخن میگوید. سپس افزود: من برای شما
رسول امینی هستم (انی لکم رسول امین). تا کنون خیانتی از من دیدهاید؟ و از این به بعد نیز نسبت به
وحی الهی
و رساندن پیام پروردگار شما قطعا رعایت
امانت را خواهم کرد. اکنون که چنین است: پرهیزکاری پیشه کنید، و از
خدا بترسید و مرا اطاعت نمائید، که رهبر
راه سعادت شما هستم (فاتقوا الله و اطیعون).
تقواپیشگی
مسلمانان، عامل اطاعت آنان از
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بود:
واطیعوا الله والرسول لعلکم ترحمون• وسارعوا الی مغفرة من ربکم وجنة عرضها السمـوت والارض اعدت للمتقین.
و خدا و پیامبر را اطاعت کنید، تا مشمول
رحمت شوید!
و شتاب کنید برای رسیدن به
آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و
زمین است و برای پرهیزگاران آماده شده است.
یسـلونک عن الانفال قل الانفال لله والرسول فاتقوا الله واصلحوا ذات بینکم واطیعوا الله ورسوله ان کنتم مؤمنین.
از تو درباره
انفال (غنایم، و هر گونه
مال بدون
مالک مشخص)
سؤال میکنند بگو: «انفال مخصوص
خدا و پیامبر است پس، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و خصومتهایی را که در میان شماست، آشتی دهید! و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر
ایمان دارید!
لا یستـذنک الذین یؤمنون بالله والیوم الاخر ان یجـهدوا بامولهم وانفسهم والله علیم بالمتقین.
آنها که به خدا و
روز جزا ایمان دارند، هیچ گاه برای ترک
جهاد (در
راه خدا) با اموال و جانهایشان، از تو
اجازه نمیگیرند و خداوند
پرهیزکاران را میشناسد.
این آیه به شرح یکی از نشانههای
مؤمنان و
منافقان پرداخته میگوید: آنها که ایمان به خدا و سرای دیگر دارند هیچگاه از تو اجازه برای عدم شرکت در جهاد با اموال و جانها، نمیخواهند (لا یستاذنک الذین یؤمنون بالله و الیوم الآخر ان یجاهدوا باموالهم و انفسهم). بلکه هنگامی که فرمان جهاد صادر شد بدون تعلل و سستی به دنبال آن میشتابند و همان ایمان به خدا و مسئولیتهایشان در برابر او، و ایمان به دادگاه
رستاخیز آنان را به این راه دعوت میکند و راه عذرتراشی و بهانه جویی را به رویشان میبندد. خداوند به خوبی افراد پرهیزکار را میشناسد و از
نیت و اعمال آنها کاملا آگاه است (و الله علیم بالمتقین). سپس در ادامه میگوید: تنها کسانی از تو اجازه برای عدم شرکت در میدان جهاد میطلبند که ایمان به خدا و روز جزا ندارند (انما یستاذنک الذین لا یؤمنون بالله و الیوم الآخر): سپس برای تاکید عدم ایمان آنها میگوید: آنها کسانی هستند که دلهایشان مضطرب و آمیخته با
شک و تردید است! (و ارتابت قلوبهم).
به همین دلیل در این شک و تردید گاهی قدم به پیش میگذارند و گاهی باز میگردند و پیوسته در
حیرت و سرگردانی به سر میبرند، و به همین جهت منتظر پیدا کردن بهانه و کسب
اجازه از پیامبرند (فهم فی ریبهم یترددون) گرچه صفات فوق به شکل
فعل مضارع ذکر شده است ولی منظور از آن بیان صفات و حال منافقان و مؤمنان است و ماضی و حال و مضارع در آن تفاوت نمیکند. به هر حال مؤمنان در پرتو ایمانشان تصمیم و ارادهای محکم و خلل ناپذیر دارند راه را به روشنی دیدهاند، مقصدشان معلوم، و هدفشان مشخص است، به همین دلیل با عزمی راسخ و بدون تردید و دودلی با گامهایی استوار به پیش میروند. اما منافقان چون هدفشان تاریک و نامشخص است گرفتار حیرت و سرگردانی هستند و همیشه به دنبال بهانهای برای فرار از زیر بار مسئولیتها میگردند. این دو نشانه مخصوص مؤمنان و منافقان صدر
اسلام و میدان
جنگ تبوک نبود بلکه هم امروز نیز مؤمنان راستین را از مدعیان دروغین با این دو
صفت میتوان شناخت،
مؤمن،
شجاع و مصمم است و
منافق بزدل و ترسو و متحیر و عذرتراش!
تقواپیشگی
قوم نوح، زمینه اطاعت آنان از
نوح علیهالسّلام بود:
اذ قال لهم اخوهم نوح الا تتقون• فاتقوا الله واطیعون• فاتقوا الله واطیعون.
هنگامی که برادرشان نوح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟!
تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!
پس، تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»
انا ارسلنا نوحـا الی قومه ان انذر قومک من قبل ان یاتیهم عذاب الیم• ان اعبدوا الله واتقوه واطیعون.
ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و گفتیم: «قوم خود را
انذار کن پیش از آنکه
عذاب دردناک به سراغشان آید!»
که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید!
سپس در این
آیات فرازی از زندگی او که شبیه فرازهایی است که در گذشته از
ابراهیم و
موسی نقل شد اشاره کرده میگوید: به خاطر بیاور هنگامی که برادرشان نوح به آنها گفت: آیا پرهیزگاری پیشه نمیکنید (اذ قال لهم اخوهم نوح ا لا تتقون). تعبیر به
برادر تعبیری است که نهایت پیوند
محبت آمیز را بر اساس
مساوات و برابری مشخص میکند، یعنی نوح بی آنکه بخواهد تفوقی بر آنان بجوید با نهایت
صفا و
صمیمیت آنها را دعوت به پرهیزکاری کرد.
تعبیر به اخوت و برادری که نه تنها در مورد نوح بلکه درباره بسیاری دیگر از
پیامبران (مانند
هود و
صالح و
لوط) آمده است به همه رهبران
راه حق الهام میبخشد که باید در دعوت خود نهایت محبت و صمیمیت توام با دوری از هرگونه تفوق طلبی را رعایت کنند، تا دلهای رمیده جذب
آئین حق گردد، و هیچ سنگینی احساس نکنند. پس از دعوت به تقوی که خمیر مایه هرگونه
هدایت و نجات است اضافه میکند، من برای شما فرستاده امینی هستم (انی لکم رسول امین). از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید، که اطاعت من اطاعت خدا است (فاتقوا الله و اطیعون).
این تعبیر نشان میدهد که نوح علیهالسلام سابقه ممتدی از
امانت در میان قوم خود داشت و او را با این صفت والا میشناختند لذا میگوید: به همین دلیل من در ادای
رسالت الهی امینم و خیانتی از من نخواهید دید. مقدم داشتن تقوا بر اطاعت به خاطر این است که تا ایمان و اعتقادی نسبت به الله و
ترس از او در میان نباشد، اطاعت از فرمان پیامبرش صورت نخواهد گرفت.
رعایت تقوا از سوی
قوم عاد، مایه اطاعت آنان از
هود علیهالسّلام بود:
کذبت عاد المرسلین• اذ قال لهم اخوهم هود الا تتقون• انی لکم رسول امین• فاتقوا الله واطیعون• فاتقوا الله واطیعون.
قوم عاد (نیز) رسولان (خدا) را
تکذیب کردند،•هنگامی که برادرشان هود گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟!•مسلما من برای شما پیامبری امین هستم.•پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!
پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!
اکنون نوبت به
قوم عاد و پیامبرشان هود میرسد که گوشهای از زندگی و سرنوشت آنها و درسهای عبرتی را که در آن نهفته است ضمن هیجده
آیه بیان میکند. قوم عاد، چنان که قبلا هم گفتهایم، جمعیتی بودند که در سرزمین
احقاف در ناحیه حضرموت، از نواحی
یمن، در جنوب جزیره
عربستان زندگی داشتند. قوم سرکش عاد (چنان که
قرآن میگوید) فرستادگان خدا را
تکذیب کردند (کذبت عاد المرسلین). گرچه آنها تنها هود را تکذیب کردند اما چون دعوت هود دعوت همه پیامبران بود در واقع همه
انبیاء را تکذیب کرده بودند. بعد از ذکر این اجمال به تفصیل پرداخته میگوید: در آن هنگام که برادرشان هود گفت: آیا تقوی پیشه نمیکنید؟ (اذ قال لهم اخوهم هود ا لا تتقون). او در نهایت دلسوزی و مهربانی همچون یک برادر آنها را به
توحید و تقوی دعوت کرد و به همین دلیل کلمه اخ بر او اطلاق شده. سپس افزود، من برای شما فرستاده امینی هستم (انی لکم رسول امین). سابقه زندگی من در میان شما
گواه این
حقیقت است که هرگز
راه خیانت نپوئیدم و جز حق و
صداقت در بساط نداشتم.
باز تاکید میکند اکنون که چنین است و شما هم به خوبی آگاهید، از خدا بترسید و پرهیزگاری پیشه کنید و از من اطاعت نمائید، که اطاعتم اطاعت خدا است (فاتقوا الله و اطیعون).
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اطاعت».