تمیم داری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تمیم داری از
صحابی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و نخستین قصه گوی
مسلمان میباشد.
تمیم بن اوس بن خارجه از تیره
دار بن هانی از
قبیله لخم بود که نسبش به قبیله بزرگ تر
کهلان بن سبا قحطانی میرسید.
نام
جد او در بیشتر منابع، خارجه خوانده شده است
و گمان میرود که نامهای دیگر همچون حارثه
و جاریه
تصحیف آن باشد.
به تناسب
قبیله یا شهر وی، از او با نسبتهای گوناگون همچون داری (منسوب به تیره دار بن هانی
یا دارین در بحرین
)، دیری (منسوب به دیر که او پیش از اسلام آوردن در آن میزیسته است)،
لخمی،
شامی،
و فلسطینی
یاد شده است. به فراخور نام دخترش رقیه، کنیهاش ابورقیه بوده است.
از زمان و مکان تولد تمیم آگاهی چندانی در دست نیست؛ همچنان که زندگی پیش از
اسلام او نیز مبهم است. نصرانی بودن او
تایید گشته و به سکونت او در دیر اشاره شده است.
در شماری از منابع، از هم پیمانی او با
حارث بن عبدالمطلب، عموی پدر پیامبر، سخن به میان آمده؛ اما سبب و چگونگی آن دانسته نیست.
بر پایه سخن مشهور، تمیم و برادرش نعیم به سال نهم ق. (عام الوفود) پس از
نبرد تبوک، در
مدینه نزد
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم رفتند و
اسلام آوردند.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به درخواست تمیم، در نامهای
روستاهایی از
بیت المقدس را به
اقطاع به آن دو بخشید.
در این هنگام،
شام هنوز در اختیار حکومت روم بود. نام این روستاها حبری یا حبرون، محل
مرقد حضرت ابراهیم علیهالسّلام
یا
بیت عینون و یا
بیت لحم، زادگاه
حضرت عیسی علیهالسّلام
یاد شده است.
بر خلاف مشهور، برخی بر آنند که تمیم همراه شش تن، از جمله برادرش نعیم، در
مکه اسلام آورد و رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بخشی از شام را به آن دو بخشید. آنان پس از
هجرت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به مدینه، دیگر بار خدمت پیامبر آمدند و آن نامه را تجدید کردند.
پس از
رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دیگر بار در دوران
ابوبکر به مدینه آمدند و تجدید نامه را درخواست کردند. ابوبکر در نامهای به
ابوعبیده جراح، فرمانده سپاه خود در شام، از او خواست تا به محتوای نامه عمل شود.
به سخن
بکری، تا هنگام وی به سال ۴۸۷ق. قریههای یاد شده در دست خاندان تمیم داری بوده است.
گفتهاند هنگامی که بعدها برخی قصد معارضه با بازماندگان تمیم در باره این زمینها را داشتند،
غزالی (م. ۵۰۵ق.) به
کفر معارضان
فتوا داد.
شاید بدین سبب، نامهای که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نوشت، به گفته
قلقشندی، تا هنگام وی به سال۸۲۱ق. همچنان در دست تمیمیان بود و هرگاه کسی با آنان منازعه میکرد، آنان با آوردن این نامه نزد سلطان، دادخواهی میکردند.
برخی از محققان معاصر، به دلیل آن که تمیم نیز مانند
عبدالله بن سلام و
کعب الاحبار،
نصرانی و از هواداران حکومت بوده است، احتمال دادهاند که خبر چنین نامهای از ساختههای حاکمان، به ویژه
معاویه، باشد.
برخی از شرق شناسان همانند وات و کرنکوف نیز در صحت این گزارش تردید کرده و آن را از ساختههای سدههای پسین دانستهاند.
نامه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم چندان اهمیت داشت که نوشتههای مستقل پیرامون آن نگاشتند. از آن جمله، میتوان به الضوء الساری فی خبر تمیم الداری نوشته مقریزی (م. ۸۴۵ق.) و الفضل العمیم فی اقطاع تمیم نوشته
سیوطی (م. ۹۱۱ق.) اشاره کرد.
گزارشهای منابع در باره زندگانی وی در دوره مسلمانی، آمیزهای از واقعیت و قصه پردازی را در خود دارد. در این میان، گاه تشخیص سره از ناسره، آسان و گاه مشکل است. در باره زندگی وی در دوران
حیات پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آوردهاند که او پس از اسلام آوردن در پی
غزوه تبوک، همراه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در نبرد شرکت کرد.
اما در
تاریخ اسلام، غزوهای پس از
تبوک ثبت نشده است. نیز آوردهاند که او اسبی به نام «ورد» را به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هدیه کرد که ایشان آن را به
عمر بخشید.
جنجالیترین گزارشها در باره وی، داستان
دجال و
حدیث جساسه است که به «قصه دجال»، «
حدیث الجساسه» و «
قصة الجساسه» شهرت یافته است. بر پایه این داستان، تمیم پیش از مسلمان شدن، همراه شماری از لخمیان و جذامیان به میان دریا رفته و با موجودی عجیب که از آن با عنوان دجال و
جساسه یاد کرده، برخورد نموده است. در ادامه این گزارشها آمده که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پس از شنیدن این داستان، سخنان او را به گونهای تاییدآمیز برای مردم گزارش کرده است.
این گزارش افسانه گون در دوره معاصر از جانب دانشمندان
سنی و
شیعه نقد و رد شده است.
بر پایه شماری از منابع شیعی،
جنیان، گزارش
بعثت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را در یکی از بیابانهای مسیر مدینه به شام، به تمیم دادهاند.
نیز برخی از گزارشها که در صحت آنها تردید است، ادعا دارند که تمیم داری ساخت نخستین
منبر در مدینه را پیشنهاد داده است. بر پایه این گزارشها، هنگامی که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به علت خستگی از ایستاده سخن گفتن شکوه کرد، تمیم که در سفرهای خود به شام، نمونهای از منبر را دیده بود، پیشنهاد ساخت آن را داد. پس از ساخته شدن آن منبر، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نخستین بار بر آن نشست و سخن گفت.
این گونه گزارشها دستاویز مستشرقانی همچون دلاویدا، مؤلف مقاله تمیم الداری در دائرة المعارف اسلام، شده تا ساختن منبر در
جهان اسلام را برگرفته از سنت مسیحی بدانند و تمیم را در آشنا ساختن
مسلمانان با این گونه دستاوردهای
مسیحیان مؤثر بشمارند. اما شماری از دانشوران مسلمان همچون احمد محمد شاکر به تفصیل به نقد این داستان و نقش تمیم در انتقال سنتهای مسیحی پرداختهاند.
همچنین تمیم را نخستین کسی دانستهاند که در مسجد مدینه چراغ برافروخت.
شخصیت وی به تفاسیر سنی و شیعی نیز راه یافته و برخی از مفسران
شان نزول آیه ۱۰۶
مائده/۵
را تمیم و رفیقش دانستهاند. آوردهاند که این آیه که با عبارت (یا ایها الذین آمنوا شهادة بینکم اذا حضـر احدکم الموت حین الوصیة اثنان ذوا عدل منکم) آغاز شده، هنگامی نازل شد که تمیم به خیانتی که پیش از مسلمانی کرده بود، اعتراف نمود. در این داستان آمده که تمیم و رفیقش
عدی بن بداء با مردی از
بنی سهم همسفر شدند. در این سفر، آن مرد درگذشت و اموالش را به آن دو سپرد تا به خانواده اش تحویل دهند؛ اما آن دو بخشی از اموال را تحویل ندادند و خاندان آن مرد شکایت نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بردند. پیامبر آن دو را
سوگند داد و آنان
سوگند دروغ خوردند. پس از آن که اموال گمشده در مکه پیدا شد و صاحب آن ادعای خرید از تمیم را به میان آورد، حقیقت آشکار گشت و تمیم و رفیقش ناچار شدند قیمت آن اموال را بازگردانند. سپس این آیه نازل شد.
نیز برخی او را در کنار
سلمان و
ابن سلام، از مصداقهای آیه (و من عنده علم الکتاب)
دانستهاند.
با این که صحابی بودن تمیم دیری نپایید، روایات منسوب به او که از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم گزارش شده، فراوان است؛ به گونهای که در بیشتر منابع اصلی اهل سنت، میتوان به
روایات او دست یافت. بیشتر این روایات در موضوعات اخلاقی و مواظبت بر
نماز و
قرآن هستند.
مهمترین ویژگی تمیم در این دوره که نام او را با تحولات فرهنگی
حرمین و به ویژه مدینه گره زده است،
قصه گویی به صورت رسمی است.
در روزگار پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
ابوبکر (حک: ۱۱-۱۳ق.) و اوایل دوره عمر، عنوانی رسمی با عنوان
قصه گو (
قاص) که از تایید حکومت برخوردار باشد، وجود نداشت.
تمیم داری که قصه گویی را در سفرهای خود به شام، از کنیسهها و وعاظ آن سرزمین آموخته بود،
نخستین بار در روزگار عمر قصه گویی را آغاز کرده و از او خواست تا به صورت رسمی به وی اجازه قصه گویی در مسجد مدینه را عطا کند. عمر نخست نپذیرفت و حتی وی را به
قتل تهدید کرد
؛ اما سرانجام در برابر اصرارهای او تاب نیاورد و به وی اجازه داد تا بر پا ایستاده، قصه بگوید.
در گزارشی آمده که پس از این رخصت، هنگامی که از نزدیک وی میگذشت، با
شلاق خود او را آزرد.
بیشتر منابع بر آنند که تمیم پس از چندی قصه گویی و
وعظ، جای خود را در میان مردم و حکومت باز کرد؛ به گونهای که عمر در محفل وی مینشست و به سخنان او گوش فرا میداد
و بعدها به وی اجازه داد تا در روزهای جمعه پیش از آن که
خطبه بخواند، او در مسجد مدینه به قصه گویی بپردازد.
سپس در ادامه روزگار عمر و نیز در دوره
عثمان، تعداد مجالس قصه گویی او به دو یا سه بار در هفته رسید.
معاصران در تحلیل محتوای قصههای او که بیشتر بر حدس استوار است، بر آنند که افزون بر وعظ، به دلیل پیشینه
مسیحیت، از آثار اندیشههای مسیحی نیز بهره داشته است. از این رو، گزارشهای او را از گونه «
مسیحیات» و هم پایه «
اسرائیلیات» قلمداد کردهاند.
گمان میرود گوشهای از محتوای وعظها و قصههای او به دست راویانش که برخی همچون
ابن عباس،
ابوهریره و
عبدالله بن عمر از
صحابه و بعضی مانند
عطاء بن یزید و
ابن سیرین از
تابعین بودهاند، به
کتب روایی نیز راه یافته باشد. ظهور تمیم در این دوره به عنوان واعظ و قصه گو که مردم را با این شیوه به
زهد و
تقوی دعوت میکرد و نیز سیره زندگی وی باعث شده تا از او چهرهای زاهد و عابد در منابع ترسیم شود تا جایی که او را «راهب الامة فی عصره» خواندهاند.
هنگامی که وی پس از
قتل عثمان (۳۵ق.) به شام رفت و در
فلسطین ساکن شد، به او عنوان «عابد اهل فلسطین» دادند.
از همین رو، در میان روایات او، بیشتر به مضامین عبادی و اخلاقی بر میخوریم؛ چنان که از میان ۱۸
روایت او از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
موضوعاتی همچون جایگاه ویژه نماز در
قیامت،
وجوب نماز جمعه، فضیلت قرائت ۱۰۰ آیه در هر شب، حق مرد بر زن، و فضیلت آماده کردن مرکب به دست خود را مینگریم.
همچنین گزارشهای فراوان در باره سیره عبادی وی رسیده که بیشتر آنها اغراق آمیز است. از آن جمله است: خواندن همه
قرآن در یک رکعت نماز،
گذراندن همه شب به
قرائت قرآن،
تکرار آیهای از
قرآن(آیه ۲۱
جاثیه/۴۵
) در همه شب،
ختم قرآن در یک هفته،
نخوابیدن تا یک سال به علت آن که شبی برای
نماز شب به پا نخاسته بود.
نیز آوردهاند که او حلهای به ارزش ۱۰۰۰
درهم برای نماز خریده بود.
در باره توجه او به مداومت بر نماز آوردهاند پس از آن که عمر از خواندن
نماز مستحب پس از
نماز عصر نهی کرد، تمیم اعتنا ننمود و آن گاه که عمر او را
تازیانه زد، گفت: «در روزگار رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که از تو بهتر بود، نیز پس از نماز عصر نماز مستحب خواندهام.»
ترسیم این چهره از تمیم در منابع، صرف نظر از درستی یا نادرستی گزارشها، باعث شد تا او در میان مردم چهرهای زاهد و عابد یابد؛ به گونهای که
مزار او محل رفت و آمد مشتاقان شود. در
سده نهم ق. دانشمندی حنبلی به نام احمد بن محمد موصلی، کتابی با عنوان تحفة الساری الی زیارة تمیم الداری نگاشته است.
همچنین در اندکی از منابع، او را از جمع کنندگان قرآن
و نیز نخستین
قاضی در
اسلام خواندهاند که با گزارشهای منابع پرشمار تفاوت دارد.
تمیم تا هنگام قتل عثمان (۳۵ق.) در مدینه ماند. سپس به
بیت المقدس رفت و در آن جا ساکن شد و به عبادت پرداخت.
به سخن شیخ
آقا بزرگ تهرانی، منزل تمیم در مدینه تا هنگام آقا بزرگ معروف بوده و
زیارت میشده است.
از برخی منابع بر میآید که او چندی در بیت المقدس حکمرانی داشته است.
وی به سال ۴۰ق. در بیت المقدس درگذشت.
محل
قبر او را در
بیت جبرین یا
بلاطه دانستهاند.
نام تمیم را در شمار همسران
ام فروه، خواهر ابوبکر، آوردهاند.
از تمیم پسری باقی نماند و تنها یک دختر به نام رقیه داشت. به همین مناسبت،
کنیه وی را ابورقیه گفتهاند.
در نسلهای بعد، از
احمد بن محمد داری از نوادگان او، به عنوان
راوی یاد شده است.
نسل او در سدههای پیاپی بخشی از مناطق بیت المقدس را در تصرف خود داشتهاند؛ چنان که
ذهبی (م. ۷۴۸ق.) در سده هشتم ق. گزارشی از این تصرف در زمانه خود را به دست میدهد.
(۱) الآحاد و المثانی، ابن ابی عاصم (م. ۲۸۷ق.)، به کوشش باسم فیصل، ریاض، دار الدرایه، ۱۴۱۱ق.
(۲) الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۳) اسد الغابه، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۴) اضواء علی السنة المحمدیه، محمود ابوریه (م. ۱۳۸۵ق.)، دار الکتاب الاسلامی.
(۵) الاعلام، الزرکلی (م. ۱۳۹۶ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م.
(۶) الانساب، عبدالکریم السمعانی (م. ۵۶۲ق.)، به کوشش عبدالرحمن، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، ۱۳۸۲ق.
(۷) این سنة الرسول و ماذا فعلوا بها، احمد حسین یعقوب، بیروت، الدار الاسلامیه، ۱۴۲۱ق.
(۸) بحار الانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۹) البحر المحیط، ابوحیان الاندلسی (م. ۷۵۴ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۲ق.
(۱۰) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
(۱۱) تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م. ۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۱۲) تاریخ المدینة المنوره، ابن شبه (م. ۲۶۲ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۱۳) تاریخ یحیی بن معین، ابن معین (م. ۲۳۳ق.)، به کوشش عبدالله احمد، بیروت، دار القلم.
(۱۴) التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۵) تحذیر الخواص من اکاذیب القصاص، السیوطی (م. ۹۱۱ق.)، به کوشش الصباغ، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۳۹۴ق.
(۱۶) تحفة الاحوذی، المبارک فوری (م. ۱۳۵۳ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
(۱۷) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م. ۶۷۱ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۱۸) تقریب التهذیب، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، به کوشش مصطفی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۱۹) تهذیب التهذیب، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۴ق.
(۲۰) جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۲۱) الجرح و التعدیل، ابن ابی حاتم الرازی (م. ۳۲۷ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۷۲ق.
(۲۲) جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م. ۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۳) حسن المحاضرة فی تاریخ مصر و القاهره، السیوطی (م. ۹۱۱ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، مصر، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۸۷ق.
(۲۴) دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۸ش.
(۲۵) دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، ۱۳۷۲ش.
(۲۶) الذریعة الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی (م. ۱۳۸۹ق.)، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ق.
(۲۷) زاد المسیر، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
(۲۸) سبل السلام، الکحلانی (م. ۱۱۸۲ق.)، مصر، مصطفی البابی، ۱۳۷۹ق.
(۲۹) سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۳۰) سنن ابن ماجه، ابن ماجه (م. ۲۷۵ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
(۳۱) السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر.
(۳۲) سیر اعلام النبلاء، الذهبی (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
(۳۳) صبح الاعشی، احمد القلقشندی (م. ۸۲۱ق.)، به کوشش زکار، دمشق، وزارة الثقافه، ۱۹۸۱م.
(۳۴) صحیح ابن حبان، علی بن بلبان الفارسی (م. ۷۳۹ق.)، به کوشش الارنؤوط، الرساله، ۱۴۱۴ق.
(۳۵) صحیح مسلم بشرح النووی، النووی (م. ۶۷۶ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
(۳۶) الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر.
(۳۷) الطبقات، خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق.)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۳۸) غریب الحدیث، ابن سلام الهروی (م. ۲۲۴ق.)، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۳۹۶ق.
(۳۹) فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه.
(۴۰) فتوح البلدان، البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش صلاح الدین، قاهره، النهضة المصریه، ۱۹۵۶م.
(۴۱) فیض القدیر، المناوی (م. ۱۰۳۱ق.)، به کوشش احمد عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۴۲) القصاص و المذکرین، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق.) به کوشش الصباغ، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۹ق.
(۴۳) قصه خوانان در تاریخ اسلام و ایران، رسول جعفریان، قم، دلیل ما، ۱۳۷۸ش.
(۴۴) کشف الظنون، حاجی خلیفه (م. ۱۰۶۷ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق.
(۴۵) المذکر و التذکیر و الذکر، احمد بن ابی عاصم (م. ۲۸۷ق.)، به کوشش الردادی، ریاض، المنار، ۱۴۱۳ق.
(۴۶) مسند احمد، احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر.
(۴۷) المصنف، عبدالرزاق الصنعانی (م. ۲۱۱ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی.
(۴۸) المعارف، ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، ۱۳۷۳ش.
(۴۹) معالم المدرستین، العسکری (م. ۱۳۸۶ش.)، بیروت، نعمان، ۱۴۱۰ق.
(۵۰) المعجم الاوسط، الطبرانی (م. ۳۶۰ق.)، قاهره، دار الحرمین، ۱۴۱۵ق.
(۵۱) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۵۲) المعجم الصغیر، الطبرانی (م. ۳۶۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۵۳) المعجم الکبیر، الطبرانی (م. ۳۶۰ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۵۴) معجم ما استعجم، عبدالله البکری (م. ۴۸۷ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
(۵۵) المفصل، جواد علی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۷۶م.
(۵۶) مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، تهران، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق.
(۵۷) مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب (م. ۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از اساتید نجف، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
(۵۸) المنمق، ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
(۵۹) نسب معد و الیمن الکبیر، ابن الکلبی (م. ۲۰۴ق.)، به کوشش محمود فردوس دمشق، دار الیقظة العربیه.
(۶۰) نقش ائمه، در احیای دین، سید مرتضی عسکری، تهران، مجمع علمی اسلامی، ۱۳۷۰ش.
(۶۱) الوافی بالوفیات، الصفدی (م. ۷۶۴ق.)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
(۶۲) هدیة العارفین، اسماعیل پاشا (م. ۱۳۳۹ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «تمیم داری».