• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تکالیف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خطاب شارع به انجام دادن یا ترک کاری و یا تخییر بین آن دو را تکلیف گویند.




تکلیف در اصطلاح شامل وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه می‌شود.
برخی، تعریف یادشده را به دلیل شمول آن نسبت به اباحه، کامل ندانسته‌اند؛ زیرا تکلیف از کلفت، به معنای مشقّت است و در اباحه، مکلّف، مخیّر بین فعل و ترک است و مشقّتی متوجه او نیست؛ لیکن بسیاری در مقام بیان تعداد احکام تکلیفی، اباحه را نیز در شمار آن ذکر کرده‌اند.



از تعریف تکلیف روشن می‌شود‌ که متعلق تکلیف افعال مکلّفان است که به آن «مکلّف به» و به مخاطب تکلیف، «مکلّف» اطلاق می‌گردد.



در مخاطب تکلیف علاوه بر شرایط خاصّ هر تکلیف، شرایط عام نیز- که در تمامی تکالیف معتبر است و از آن به اهلیّت تعبیر می‌شود- باید وجود داشته باشد. این شرایط عبارتند از: بلوغ، عقل و قدرت.
براین اساس، تکلیف، به کودک، دیوانه و ناتوان متوجه نمی‌شود؛ بلکه تکلیف به چیزی فوق قدرت مکلّف (تکلیف بما لایطاق) و نیز تکلیف غافل و خوابیده- که به سبب غفلت یا عدم‌هشیاری قدرت بر امتثال ندارد- از سوی حکیم، نامعقول است.
در آیات متعدّدی آمده است: خداوند جز به مقدار وسع هر نفسی، به او تکلیف نمی‌کند.



برخی علم به تکلیف را نیز از شرایط عام تکلیف شمرده‌اند؛ لیکن گروهی آن را شرط ندانسته و برآنند که تکالیف واقعی مشترک بین عالم و جاهل است و علم، شرط تنجّز تکلیف و استحقاق عقاب بر مخالفت آن است.



هرگاه شارع، مکلّفی را به چیزی تکلیف کند در صورت عدم وجود دلیل بر اختصاص آن به مخاطب، دیگر مکلّفان نیز در آن حکم با او شریک هستند.



بنابر قول مشهور، کافر مانند مسلمان، به فروع دین اسلام همچون اصول آن مکلّف است.


 
۱. الاصول العامة، ص۵۷-۵۸.    
۲. نهایة الاصول، ص۱۶۰.    
۳. القواعد و الفوائد ج۲، ص۳۰۳.    
۴. العناوین ج۱، ص۲۸۴.    
۵. کتاب الصلاة (نائینی) ج۱، ص۲۶۴.    
۶. انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.    
۷. بقرة/سوره۲، آیه۲۸۶.    
۸. طلاق/سوره۶۵، آیه۷.    
۹. اصول الفقه ج۱، ص۸۲.    
۱۰. العناوین ج۱، ص۲۰.    
۱۱. العناوین ج۲، ص۷۱۴.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۰۹.    




جعبه ابزار